Sayyed Jalaloddin Mojtabavi, Surah 74: The Cloaked One (Al-Muddaththir)

Surahs

[1] اى جامه به خود پيچيده- يا اى جامه بسركشيده-،

[2] برخيز و بيم كن

[3] و پروردگارت را به بزرگى ياد كن

[4] و جامه خويش را پاك ساز

[5] و از عذاب دورى گزين

[6] و چيزى به كسى مده كه بيشتر بستانى- يا منّت مَنِه كه كارت را بزرگ شمارى يا فزونى جويى-

[7] و براى پروردگارت شكيبايى ورز.

[8] پس چون در صور دميده شود- براى زنده‌شدن مردگان-،

[9] آن روز روزى سخت و دشوار است،

[10] بر كافران آسان نيست.

[11] مرا با آن كه به تنهايى آفريدمش واگذار.

[12] و او را مال فراوان دادم،

[13] و پسرانى حاضر [در نزد وى‌]،

[14] و براى او [نعمت دنيا را] بتمامى آماده و فراهم ساختم.

[15] و باز طمع دارد كه [مال و فرزندان او را] بيفزايم.

[16] هرگز، زيرا كه او با آيات ما- سخنان و نشانه‌هاى ما- ستيهنده بود.

[17] زودا كه او را به سختى و دشوارى- عذاب- افكنم.

[18] وى انديشيد و اندازه كرد.

[19] پس مرگ بر او باد، چگونه اندازه كرد؟!

[20] باز هم مرگ بر او باد، چگونه اندازه كرد؟!

[21] آنگاه انديشه كرد.

[22] سپس روى ترش نمود و چهره در هم كشيد.

[23] سپس روى بگردانيد- از حق يا از ايمان يا از رسول- و گردنكشى كرد.

[24] پس گفت: نيست اين [قرآن‌] مگر جادويى كه [از تعليم ساحران‌] باز گفته مى‌شود

[25] اين نيست مگر گفتار آدمى.

[26] زودا كه او را به سَقَر درآرم.

[27] و تو را چه آگاه كرد كه سَقَر چيست؟!

[28] [آتشى است كه‌] نه باقى گذارد و نه رها كند.

[29] سوزاننده و سياه كننده پوست [كافران‌] است.

[30] بر آن نوزده [فرشته‌] گماشته است.

[31] و ما دوزخبانان را جز فرشتگان نساختيم، و شمار آنها- نوزده- را جز آزمونى براى كسانى كه كافرند نكرديم، تا اهل كتاب- جهودان و ترسايان- يقين كنند- كه پيامبر ما راستگو و بر حق است و آنچه مى‌گويد از وحى مى‌گويد چنانكه نظير آن در تورات و انجيل هست- و كسانى را كه ايمان آورده‌اند ايمان بيفزايد- چون از اهل كتاب بشنوند كه آنچه پيامبر ما گفت حق است دلگرم‌تر و استوارتر شوند- و تا اهل كتاب و مؤمنان شك نكنند، و نيز براى آنكه كسانى كه در دلهاشان بيمارى است- منافقان- و كافران بگويند: خدا از اين وصف- شمار دوزخيان- چه خواسته است؟ بدين گونه خداوند هر كه را خواهد گمراه مى‌كند و هر كه را خواهد راه مى‌نمايد و [شمار] سپاهيان پروردگارت را جز او نداند، و اين- ذكر سَقَر و دوزخبانان- براى آدمى جز ياد و پندى نيست.

[32] نه چنان است [كه كافران و منكران گويند] سوگند به ماه،

[33] و سوگند به شب چون پشت كند و برود،

[34] و سوگند به صبح چون رخ نمايد و روشن شود،

[35] كه آن- سَقَر- يكى از پديده‌هاى بزرگ است

[36] كه بيم‌كننده آدميان است.

[37] براى هر كس از شما كه بخواهد پيشى گيرد- در كار نيك و طاعت- يا باز ايستد و واپس ماند- از كار نيك و طاعت-.

[38] هر كسى در گرو كارى است كه كرده است.

[39] مگر ياران دست راست- اهل سعادت-

[40] كه در بهشتها باشند، مى‌پرسند،

[41] از بزهكاران:

[42] چه چيز شما را به دوزخ در آورد؟

[43] گويند: ما از نمازگزاران نبوديم

[44] و بينوا را طعام نمى‌داديم

[45] و با ياوه‌گويان ياوه مى‌گفتيم

[46] و روز پاداش را دروغ مى‌انگاشتيم.

[47] تا ما را مرگ فرا رسيد.

[48] پس شفاعت شفيعان به آنها سود ندهد.

[49] پس چيست آنها را كه از اين پند رويگردانند؟

[50] گويى كه گورخرانى رميده‌اند،

[51] كه از شير- يا شكارچى- گريخته‌اند.

[52] بلكه هر مردى از ايشان مى‌خواهد كه او را نامه‌هايى گشاده بدهند.

[53] نه چنين است [كه مى‌پندارند]، بلكه از [عذاب‌] آن جهان نمى‌ترسند.

[54] نه چنين است [كه مى‌گويند]، همانا اين قرآن يادآورى و پند است.

[55] پس هر كه خواهد آن را ياد كند و پند گيرد.

[56] و ياد نكنند و پند نگيرند مگر آنكه خدا خواهد اوست سزاوار پروا كردن- از وى- و سزاوار آمرزيدن.

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud