Mohammad Kazem Moezzi, Surah 7: The Heights (Al-A'raaf)

Surahs

[1] المص‌

[2] کتابی است که فرستاده شده است بسوی تو پس نباشد در سینه‌ات تنگیی از آن تا بترسانی بدان و یادآوردنی است برای مؤمنان‌

[3] پیروی کنید آنچه را فرستاده شده است بسوی شما از پروردگارتان و پیروی نکنید جز آن دوستانی را چه کم یادآور می‌شوید

[4] و بسا شهری که نابودش ساختیم پس بیامدش خشم ما شبانگاه یا به خواب نیمروز بودند

[5] پس نبود سخن ایشان هنگامی که بیامدشان خشم ما جز آنکه گفتند همانا بودیم ما ستمگران‌

[6] پس خواهیم پرسید آنان را که به سویشان فرستاده شد و خواهیم پرسید از فرستادگان‌

[7] سپس هرآینه فرامی‌خوانیم بر ایشان به دانش و نبودیم ما غائبان‌

[8] و سنجش در آن روز حق است پس آنکه سنگین شود ترازوهایش آنانند رستگاران‌

[9] و آنکه سبک گردد ترازوهایش آنانند که زیان کردند خویشتن را بدانچه بودند به آیتهای ما ستم می‌کردند

[10] همانا جایگزین ساختیم شما را در زمین و نهادیم در آن روزیهائی برای شما چه کم شکرگزارید

[11] و همانا آفریدیمتان پس صورتگریتان کردیم و سپس گفتیم به فرشتگان سجده کنید برای آدم پس سجده کردند جز ابلیس که نشد از سجده‌کنندگان‌

[12] گفت چه چیز بازداشتت که سجده نیاوردی گاهی که فرمودیمت گفت که من بهترم از او مرا از آتش آفریدی و او را از گل‌

[13] گفت فرود شو از آن نرسد تو را که کبر ورزی در آن پس برون شو که توئی از سرافکندگان‌

[14] گفت مهلتم ده تا روزی که برانگیخته شوند

[15] گفت همانا توئی از مهلت‌دادگان‌

[16] گفت پس بدانکه مرا گمراه کردی همانا در کمینشان نشینم بر راه راست تو

[17] سپس بر ایشان درآیم از پیش رویشان و از پشت سرشان و از راستها و چپهای ایشان و نیابی بیشتر ایشان را شکرگزاران‌

[18] گفت برون شو از آن نکوهیده سرافکنده هر آنکه تو را پیروی کند از ایشان همانا پر سازم دوزخ را از شما همگی‌

[19] و ای آدم بیارام تو و همسرت در بهشت پس بخورید از هرجا خواهید و نزدیک نشوید بدین درخت که می‌شوید از ستمگران‌

[20] پس بفریفتشان شیطان تا بنمایاند بدیشان آنچه را نهان بود از ایشان از عورتهای ایشان و گفت همانا نهی نکرده است شما را پروردگارتان از این درخت مگر تا نباشید دو فرشته یا باشید از جاودانان‌

[21] و سوگند آوردشان که منم برای شما از اندرزدهندگان‌

[22] پس سرنگونشان ساخت به فریب تا گاهی که چشیدند از آن درخت پدیدار شد برای ایشان عورتهاشان و آغاز کردند گرد می‌آوردند بر خود از برگهای بهشت و بانگ زد بدیشان پروردگارشان که آیا نهی نکردم شما را از این درخت و نگفتم به شما که شیطان برای شما دشمنی است آشکار

[23] گفتند بار پروردگارا ستم کردیم خویش را و اگر نیامرزی ما را و رحم نکنی بر ما هرآینه باشیم از زیانکاران‌

[24] گفت فرودشوید گروهی از شما دشمن گروهی و شما را است در زمین قرارگاه و بهره‌ای تا زمانی‌

[25] گفت در آن زندگی می‌کنید و در آن می‌میرید و از آن بیرون آورده شوید

[26] ای فرزندان آدم همانا فرستادیم بر شما جامه که بپوشد عورتهای شما را و ساز و برگی و لباس پرهیزکاری بهتر است این است از آیتهای خدا شاید یادآور شوند

[27] ای فرزندان آدم نفریبد شما را شیطان چنانکه برون کرد پدر و مادر شما را از بهشت برمی کند از ایشان رخت ایشان را تا بنماید بدیشان عورتهای ایشان را همانا بینند شما را او و کسانش چنانکه نبیندشان همانا گردانیدیم شیاطین را دوستانی برای آنان که ایمان نمی‌آورند

[28] و هرگاه فحشائی (ناشایسته‌ای) مرتکب شوند گویند یافتیم بر آن پدران خویش و خدایمان بدان فرمود بگو همانا خدا امر نکند به فحشاء آیا بر خدا گوئید آنچه را نمی‌دانید

[29] بگو پروردگارم امر کرده است به دادگری و راست کنید رویهای خود را نزد هر پرستشگاهی و بخوانیدش پاک‌دارندگان برای او دین را بدانسان که آغازتان کرده است برمی‌گردید

[30] گروهی را هدایت کرد و بر گروهی بیفتاد گمراهی همانا ایشان برگرفتند شیاطین را دوستانی جز خدا و پنداشتند که ایشانند هدایت‌یابندگان‌

[31] ای فرزندان آدم برگیرید زینت خود را نزد هر پرستشگاهی و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خدا دوست ندارد اسراف‌کنندگان را

[32] بگو که حرام کرده است زینت خدا آن را که برون آورده است برای بندگان خویش و پاکیزه‌ها را از روزی بگو آنها از آن کسانی است که ایمان آوردند در زندگانی دنیا مخصوص بدیشان در روز رستاخیز چنین تفصیل دهیم آیتها را برای گروهی که می‌دانند

[33] بگو جز این نیست که حرام کرده است پروردگار من فواحش را آنچه آشکار است از آنها و آنچه نهان و گناه و ستمگری را به ناحق و آنکه شریک برای خدا گردانید آنرا که نفرستاده است بدان فرمانروایی و آنکه گوئید بر خدا آنچه را نمی‌دانید

[34] و برای هر ملتی است سرآمدی که هرگاه رسدشان سرآمدشان نه دیر کنند ساعتی و نه پیشی گیرند

[35] ای فرزندان آدم اگر بیاید شما را فرستادگانی از شما که فروخوانند بر شما آیتهای مرا پس آنکه پرهیزکاری کند و اصلاح کند نیست بیمی بر ایشان و نه اندوهگین شوند

[36] و آنان که تکذیب کنند آیتهای ما را و سرپیچند از آنها آنانند یاران آتش ایشانند در آن جاودانان‌

[37] پس کیست ستمگرتر از آنکه دروغ بندد بر خدا یا دروغ پندارد آیتهای او را اینان را رسد بهره ایشان از کتاب تا گاهی که درآیند بر ایشان فرستادگان ما یابندشان گویند کجا است آنکه بودید می‌خواندید جز خدا گویند گم شدند از ما و گواهی دادند بر خویشتن که ایشان کافران‌

[38] گفت درآئید در ملتهائی که گذشتند پیش از شما از پری و آدمی در آتش هرگاه درآید ملتی لعن کند دیگری را تا گاهی که گردآیند همگی در آن گوید آخرینشان برای اولین پروردگارا اینان گمراهمان کردند پس بده ایشان را عذابی دوبرابر در آتش گوید برای هرکدام است دوبرابر لیکن نمی‌دانید

[39] و گوید اولینشان برای آخرینشان نبود شما را برتری بر ما پس بچشید عذاب را بدانچه بودید فراهم می‌کردید

[40] همانا آنان که تکذیب کردند آیتهای ما را و سرپیچیدند از آنها گشوده نشود برای ایشان درهای آسمان و درنیایند به بهشت تا برود اشتر در سوراخ سوزن بدینسان کیفر دهیم به گنهکاران‌

[41] ایشان را است در دوزخ آرامگاه‌هائی و از فرازشان پوشهایی و چنین کیفر دهیم ستمکاران را

[42] و آنان که ایمان آوردند و کردار شایسته کردند تکلیف نکنیم کس را جز به اندازه توانائیش آنانند یاران بهشت ایشانند در آن جاودانان‌

[43] و برانداختیم آنچه در سینه‌های ایشان است از کینه روان شود از زیر ایشان جویها و گویند سپاس خداوندی را که ما را بدین هدایت نمود و نبودیم هدایت یابیم اگر نه هدایت می‌کرد ما را خدا همانا آمدند فرستادگان پروردگار ما به حق و خوانده شدند که اینک بهشت ارث داده شدیدش بدانچه بودید می‌کردید

[44] و بانگ برآوردند یاران بهشت به یاران آتش که همانا یافتیم آنچه وعده داد به ما پروردگار ما حق آیا یافتید آنچه وعده داده به شما پروردگارتان حق گفتند بلی پس بانگ داد بانگ دهنده‌ای میان ایشان که لعنت خدا باد بر ستمگران‌

[45] آنان که بازدارند از راه خدا و خواهندش کج و ایشانند به آخرت کافران‌

[46] و میان ایشان است حجابی و بر اعرافند مردانی که بشناسند هرکدام را به سیمای ایشان و ندا کردند یاران بهشت را که سلام بر شما درون نشدندش حالی که طمع داشتند

[47] و هرگاه گردانیده شود رویهای ایشان بسوی یاران آتش گویند پروردگارا نگردان ما را با گروه ستمکاران‌

[48] و بانگ دهند یاران اعراف مردانی را که بشناسندشان به سیماشان گویند بی‌نیازتان نکرد گردآوردنتان و آنچه بودید کبر می‌ورزیدید

[49] آیا اینانند آنان که سوگند آوردید که نرساندشان خدا به رحمتی درآئید بهشت را نیست بر شما بیمی و نه اندوهگین شوید

[50] و خواندند یاران آتش یاران بهشت را که بریزید بر ما از آب یا از آنچه روزیتان داده است خدا گویند همانا حرام کرده است خدا آنها را بر کافران‌

[51] آنان که گرفتند دین خود را هوسرانی و بازیچه و بفریفتشان زندگی دنیا پس امروز فراموششان کنیم بدانسان که فراموش کردند رسیدنشان را بدین روز و آنکه بودند آیتهای ما را انکار می‌کردند

[52] و همانا آوردیمشان به کتابی که تفصیلش دادیم بر دانش هدایت و رحمتی برای قومی که ایمان آرند

[53] آیا انتظاری جز تأویل آن دارند روزی که رسد تأویلش گویند آنان که فراموشش نمودند از پیش همانا بیامد فرستادگان پروردگار ما به حقّ آیا ما را است شفیعانی که شفاعت کنند برای ما یا بازگردانیده شویم تا بکنیم جز آنچه را بودیم می‌کردیم همانا زیان کردند خویشتن را و گم شد از ایشان آنچه بودند دروغ می‌بستند

[54] همانا پروردگار شما خداوندی است که آفرید آسمانها و زمین را در شش روز سپس پرداخت به عرش می‌پوشاند (فرامی گیرد) شب را به روز که در پی آن است به شتاب و مهر و ماه و ستارگان مسخّرند به فرمانش همانا او راست آفرینش و امر بزرگ است خداوند پروردگار جهانیان‌

[55] بخوانید پروردگار خویش را به زاری و نهان که او دوست ندارد تجاوزگران را

[56] و فساد نکنید در زمین پس از اصلاحش و بخوانیدش از راه بیم و امید همانا رحمت خدا نزدیک است به نیکوکاران‌

[57] و او است آنکه فرستد بادها را مژده‌ای پیش روی رحمتش تا گاهی که بردارند ابرهائی سنگین برانیمش بسوی شهری مُرده تا فرود آریم بدان آب را پس برون آوریم بدان از هر میوه بدینسان برون آوریم مردگان را شاید یادآور شوید

[58] و شهر پاک برون آید رستنیش به اذن پروردگارش و آنی که پلید است برون نیاید جز ناچیزی پست بدینسان بگردانیم آیتها را برای قومی که شکرگزارند

[59] همانا فرستادیم نوح را بسوی قوم او پس گفت ای قوم پرستش کنید خدا را نیست شما را خدائی جز او همانا بیمناکم بر شما از عذاب روزی بزرگ‌

[60] گفتند توده قومش هر آینه می‌بینیمت در گمراهی آشکار

[61] گفت ای قوم نیست به من گمراهی‌ای لیکن منم فرستاده از پروردگار جهانیان‌

[62] که می‌رسانم به شما پیامهای پروردگار خویش را و اندرز گویم شما را و می‌دانم از خدا آنچه نمی‌دانید

[63] و آیا شگفت ماندید که بیامدتان یادآوریی از پروردگارتان بر مردی از شما که بیم دهد شما را و تا پرهیزکاری کنید و شاید رحم آورده شوید

[64] پس دروغگویش شمردند پس نجاتش دادیم و آنان را که با وی بودند در کشتی و غرق کردیم آنان را که تکذیب کردند آیتهای ما را چه همانا بودند گروهی کوران‌

[65] و بسوی عاد برادرشان هود را گفت ای قوم پرستش کنید خدا را نیستتان خدائی جز او آیا نمی‌ترسید

[66] گفتند گروهی که کفر ورزیدند از قومش می‌نگریمت همانا در بی‌خردی و پنداریمت هر آینه از دروغگویان‌

[67] گفت ای قوم نیست به من بی‌خردی و لیکن منم فرستاده از پروردگار جهانیان‌

[68] که می‌رسانم به شما پیامهای پروردگار خود را و منم برای شما اندرزگوئی امین‌

[69] و آیا شگفت ماندید که آمد شما را یادآوریی از پروردگارتان بر مردی از شما تا بیمتان دهد و یاد بیاورید گاهی را که گردانیدتان جانشینانی پس از قوم نوح و بیفزودتان سطبری در آفرینش پس یاد آرید نعمتهای خدا را شاید رستگار شوید

[70] گفتند آیا ما را آمدی که پرستش کنیم خدای را تنها و رها کنیم آنچه را می‌پرستیدند پدران ما پس بیاور ما را آنچه به ما وعده دهی اگر هستی از راستگویان‌

[71] گفت همانا افتاد بر شما از پروردگارتان چرک و خشم آیا با من می‌ستیزید در نامهائی که نامیدید آنها را شما و پدران شما نفرستاده است خدا بدانها فرمانروائیی پس منتظر باشید که منم با شما از منتظران‌

[72] پس نجات دادیم او و آنان که با وی بودند به رحمتی از ما و بریدیم دنباله آنان را که تکذیب کردند آیتهای ما را و نبودند مؤمنان‌

[73] و بسوی ثمود برادر ایشان صالح را گفت ای قوم من پرستش کنید خدا را نیست شما را خدائی جز او همانا بیامدتان نشانی‌ای از پروردگار شما اینک اشتر خدا آیتی برای شما پس بگذاریدش بچرد در زمین خدا و گردش به بدی نگردید که می‌گیرد شما را عذابی دردناک‌

[74] و یاد آرید هنگامی را که گردانیدتان جانشینانی پس از عاد و جایگزینتان کرد در زمین که می‌گرفتید از هموارهای آن کاخهائی و می‌بریدید از کوه‌ها خانه‌هائی پس یاد آرید نعمتهای خدا را و نکوشید در زمین تبهکاران‌

[75] گفتند آن گروه که کبر ورزیدند از قومش بدانان که ناتوان شمرده شدند بدانان که ایمان آوردند از ایشان آیا دانید که صالح است فرستاده‌ای از پروردگار خود گفتند مائیم بدانچه او فرستاده شده است بدان ایمان‌آرندگان‌

[76] گفتند آنان که کبر ورزیدند مائیم بدانچه شما ایمان آوردید بدان کافران‌

[77] پس پی کردند شتر را و سرکشی نمودند از فرمان پروردگار خود و گفتند ای صالح بیار ما را آنچه وعده دهی به ما اگر هستی از فرستادگان‌

[78] پس بگرفتشان زمین لرزشی که گردیدند در خانه خود مردگان‌

[79] پس پشت کرد بدیشان و گفت ای قوم همانا ابلاغ کردم به شما پیام پروردگار خود را و اندرزتان گفتم لیکن نیستید دوستدار اندرزگویان‌

[80] و لوط را هنگامی که گفت به قوم خود آیا فحشاء (ننگ) آورید که پیشی نگرفته است شما را بدان کسی از جهانیان‌

[81] همانا شما بر مردان به شهوت درآئید نه زنان بلکه شمائید گروهی اسراف کنندگان‌

[82] و نبود پاسخ قومش جز آنکه گفتند برون رانیدشان از شهر خود که اینانند مردمی پاکیزگی‌جویان‌

[83] پس نجات دادیم او و خاندانش را مگر همسرش که شد از گذشتگان‌

[84] و باریدیم بر آنان بارانی پس بنگر چگونه شد فرجام گنهکاران‌

[85] و بسوی مَدیَن برادرشان شعیب را گفت ای قوم پرستش کنید خدا را نیستتان خداوندی جز او همانا بیامد شما را نشانه‌ای از پروردگار شما پس تمام دهید پیمانه و سنجش را و کم ندهید به مردم چیزهای ایشان را و تبهکاری نکنید در زمین پس از اصلاحش این بهتر است برای شما اگر هستید مؤمنان‌

[86] و ننشینید بر هر راهی تا بترسانید و بازدارید از راه خدا هر که را ایمان بدان آورده است و بخواهیدش کج و یاد آرید هنگامی را که کم بودید پس بیفزودتان و بنگرید چگونه بود فرجام تبهکاران‌

[87] و اگر باشند گروهی از شما ایمان آورده بدانچه فرستاده شدم بدان و گروهی ایمان نیاورده باشند پس صبر کنید تا حکم کند خدا میان ما و او است بهترین حکم‌کنندگان‌

[88] گفتند گروهی که کبر ورزیدند از قومش هر آینه برون رانیمت ای شعیب و آنان را که ایمان آوردند با تو از شهر خود مگر برگردید در ملت ما گفت آیا هرچند باشیم ناخوش‌دارندگان‌

[89] همانا بسته‌ایم بر خدا دروغی را اگر بازگردیم در ملت شما پس از آنکه نجاتمان داد خدا از آن و نرسد ما را که بازگردیم در آن مگر بخواهد خدا پروردگار ما فراگرفته است پروردگار ما همه چیز را به دانش بر خدا توکل کردیم پروردگار ما بگشای میان ما و قوم ما به حقّ و توئی بهترین گشایندگان‌

[90] و گفتند آن گروه که کافر شدند از قومش اگر پیروی کنید شعیب را همانا شمائید در آن هنگام زیانکاران‌

[91] پس بگرفتشان زمین‌لرزش که گردیدند در خانه خود مردگان‌

[92] آنان که تکذیب کردند شعیب را گوئیا نشیمن نگزیدند در آن آنان که تکذیب کردند شعیب را بودند زیانکاران‌

[93] پس روی گردانید از ایشان و گفت ای قوم همانا ابلاغ نمودم به شما پیامهای پروردگار خود را و اندرز گفتم شما را پس چگونه افسوس خورم بر گروه کافران‌

[94] و نفرستادیم در شهری پیمبری را جز آنکه گرفتیم مردمش را به سختی و رنج شاید به زاری آیند

[95] سپس تبدیل کردیم به جای بدی نیکی را تا برآسودند و گفتند همانا رسیده است به پدران ما رنج و سختی پس گرفتیمشان ناگهان حالی که نمی‌دانستند

[96] و اگر مردم شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزکاری می‌نمودند هر آینه می‌گشودیم بر ایشان برکتهائی را از آسمان و زمین لیکن تکذیب نمودند پس گرفتیمشان بدانچه بودند دست می‌آوردند

[97] آیا ایمن شدند مردم شهرها که بیایدشان خشم ما شبانه حالی که ایشانند به خواب اندران‌

[98] یا ایمن شدند مردم شهرها که بیایدشان خشم ما روزانه حالی که آنانند بازی‌کنان‌

[99] پس آیا ایمن شدند مکر خدا را که ایمن نشود مکر خدا را جز گروه زیانکاران‌

[100] آیا رهبری نشد برای آنان که ارث می‌برند زمین را پس از اهلش که اگر می‌خواستیم هر آینه می‌گرفتیمشان به گناهانشان و مهر می‌زدیم بر دلهای ایشان چنانکه نشنوند

[101] این شهرها می‌سرائیم بر تو از داستانهای آنها و همانا بیامدشان فرستادگانشان به نشانیها پس نبودند که ایمان آرند بدانچه تکذیب کردند از پیش بدینگونه مهر نهد خدا بر دلهای کافران‌

[102] و نیافتیم برای بیشترشان عهدی و بیافتیم بیشترشان را نافرمانان‌

[103] سپس برانگیختیم پس از ایشان موسی را به آیتهای ما بسوی فرعون و قومش پس ستم نمودند بدانها بنگر تا چگونه شد فرجام تبهکاران‌

[104] و گفت موسی ای فرعون همانا منم فرستاده از پروردگار جهانیان‌

[105] سزاوارم بر آنکه نگویم بر خدا جز حقّ را همانا آوردم شما را نشانی از پروردگار شما پس بفرست با من بنی اسرائیل را

[106] گفت اگر آیتی آورده‌ای پس بیارش اگر هستی از راستگویان‌

[107] پس بیفکند عصایش را ناگاه آن اژدهائی است آشکار

[108] و برآورد دستش را ناگهان آن پرتوی است برای بینندگان‌

[109] گفتند توده‌ای از قوم فرعون این است جادوگری دانشمند

[110] که خواهد برون راند شما را از سرزمینتان تا چه امر کنید

[111] گفتند بگذار او و برادرش را و بفرست در شهرها گردآورندگان‌

[112] تا آرندت به هر جادوگری دانا

[113] و بر فرعون درآمدند جادوگران گفتند همانا ما را است پاداشی اگر شدیم پیروزمندان‌

[114] گفت آری و همانا شمائید از مقربان‌

[115] گفتند ای موسی یا تو افکن و یا ما باشیم افکنندگان‌

[116] گفت بیفکنید پس گاهی که افکندند افسون نمودند (بستند) دیدگان مردم را و بترساندندشان و آوردند جادوئی‌گران‌

[117] و وحی نمودیم به موسی که بیفکن عصای خویش را ناگهان فروبرد آنچه را دروغ آورند

[118] پس بیامد حقّ و باطل شد آنچه بودند می‌کردند

[119] پس شکست خوردند در آن هنگام و بازگشتند سرافکندگان‌

[120] و بیفتادند جادوگران سجده‌کنندگان‌

[121] گفتند ایمان آوردیم به پروردگار جهانیان‌

[122] پروردگار موسی و هارون‌

[123] گفت فرعون آیا ایمان آوردید بدو پیش از آنکه اذنتان دهم همانا آن نیرنگی است که شما در شهر باختید تا برون رانید از آن مردمش را زود است بدانید

[124] همانا سخت ببرّم دستها و پاهای شما را از برابر (دست راست پای چپ) سپس به دارتان کشم همگی‌

[125] گفتند همانا مائیم بسوی پروردگار خود بازگشت‌کنان‌

[126] و کین نورزی با ما جز بدانکه ایمان آوردیم به آیتهای پروردگار ما گاهی که بیامدند ما را پروردگارا بریز بر ما شکیبائی را و دریاب ما را مسلمانان‌

[127] و گفتند توده‌ای از قوم فرعون آیا می‌گذاری موسی و قومش را تا فساد کنند در زمین و بگذاردت تو و خدایانت را گفت بزودی زار بکشیم فرزندان ایشان را و بگذاریم زنانشان را و همانا مائیم بر فراز ایشان نیرومندان‌

[128] گفت موسی به قوم خود کمک جوئید از خدا و شکیبا شوید همانا زمین از آن خدا است ارث دهدش به هر که از بندگان خود که خواهد و پایان است برای پرهیزکاران‌

[129] گفتند آزرده شدیم پیش از آنکه بیائی ما را و پس از آنکه بیامدی ما را گفت امید است پروردگار شما نابود کند دشمن شما را و جانشینان سازد در زمین تا بنگرد چگونه می‌کنید

[130] و هر آینه بگرفتیم خاندان فرعون را به قحطی و کاهشی از میوه‌ها شاید یادآور شوند

[131] پس گاهی که بیامدشان خوشی گفتند از آنِ ما است این و اگر می‌رسیدشان بدی شوم می‌گرفتند موسی را و آنان را که با وی بودند همانا شومی ایشان نزد خدا است لیکن بیشترشان نمی‌دانند

[132] و گفتند هرچند بیاری ما را آیتی که ما را بدان افسون کنی نباشیم به تو ایمان‌آرندگان‌

[133] پس فرستادیم بر ایشان طوفان و ملخ و شپشه (آفتی که در گندم به هم رسد) و غوک و خون را آیتهائی جدا جدا پس کبر ورزیدند و شدند قومی گنهکاران‌

[134] و هنگامی که افتاد بر ایشان چرک گفتند ای موسی بخوان برای ما پروردگار خویش را بدانچه به نزد تو سپرده است که اگر برداری از ما چرک را هر آینه ایمان آریم به تو و با تو فرستیم بنی‌اسرائیل را

[135] و هنگامی که برداشتیم از ایشان چرک را تا سرآمدی که ایشانند بدان رسنده ناگهان ایشانند پیمان‌شکنان‌

[136] پس کین کشیدیم از ایشان و غرقشان نمودیم در دریا بدانچه تکذیب کردند آیتهای ما را و بودند از آنها غفلت‌کنان‌

[137] و ارث دادیم به گروهی که ناتوان شمرده می‌شدند خاورها و باخترهای زمین را که در آنها برکت نهادیم و انجام گرفت سخن پروردگارت نکوی بر بنی‌اسرائیل بدانچه شکیبا شدند و واژگون ساختیم آنچه را می‌ساختند فرعون و قومش و آنچه می‌افراشتند

[138] و گذراندیم بنی‌اسرائیل را از دریا تا رسیدند به قومی که گرد می‌آمدند بر بتانی از آن خود گفتند ای موسی قرار ده برای ما خدائی چنانکه برای اینان است خدایانی گفت هر آینه شمائید گروهی نادانان‌

[139] همانا اینان تباه است آنچه در آن اندرند و باطل است آنچه می‌کنند

[140] گفت آیا جز خدا برای شما خدائی جویم و او برتری داده است شما را بر جهانیان‌

[141] و هنگامی که نجات دادیم شما را از خاندان فرعون که روا می‌داشتند بر شما عذاب زشت را به سختی می‌کشتند فرزندان شما را و می‌گذاشتند زنان شما را و در این بود بلائی از پروردگار شما گران‌

[142] و وعده نهادیم با موسی سی شب و تکمیل آن کردیم به ده‌تا تا تمام شد میعاد پروردگار او چهل شب و گفت موسی به برادرش هارون جانشینم باش در قومم و اصلاح کن و پیروی مکن از راه فسادکاران‌

[143] و هنگامی که آمد موسی به وعده‌گاه ما و سخن گفت با او پروردگارش گفت پروردگارا مرا بنمایان که بنگرم بسوی تو گفت هرگز نخواهی مرا دید و لیکن بنگر بسوی کوه تا اگر آرام گرفت بر جای خود بزودی مرا بینی پس گاهی که تابید پروردگار او به کوه گردانیدش هموار (پست) و بیفتاد موسی بیهوش و هنگامی که به هوش آمد گفت منزّهی تو بازگشتم بسوی تو و منم نخستین ایمان‌آرندگان‌

[144] گفت ای موسی همانا برگزیدمت بر مردم به پیامهای خود و به سخن خود پس برگیر آنچه را به تو دادم و باش از شکرگزاران‌

[145] و نوشتیم برایش در الواح از هر چیزی اندرز و تفصیلی برای همه چیز پس برگیر آن را به نیرو و بفرمای قومت را تا گیرند بهترین آن را بزودی بنمایانم شما را خانه فاسقان‌

[146] بزودی بازگردانم از آیتهای خود آنان را که تکبّر کنند در زمین به ناحقّ و اگر بینند هر آیتی ایمان نیارند بدان و اگر بینند راه رهبری را نگیرندش راه و اگر بینند راه گمراهی را گیرندش راه این بدان است که تکذیب کردند آیتهای ما را و بودند از آنها غافلان‌

[147] و آنان که تکذیب کردند به آیتهای ما و رسیدن آخرت تباه شده است اعمال ایشان آیا پاداش داده می‌شوند جز آنچه را بودند می‌کردند

[148] و برگرفتند قوم موسی پس از او از زیور خود گوساله‌ای را کالبدی که او راست بانگی آیا ندیدند که سخن نگوید با ایشان و نه رهبریشان کند به راهی برگرفتندش و بودند ستمگران‌

[149] و هنگامی که افتاد در دست ایشان و دیدند که گمراه شدند گفتند اگر رحم نکند بر ما پروردگار ما و نیامرزد ما را همانا باشیم از زیانکاران‌

[150] و هنگامیکه برگشت موسی بسوی قوم خود خشمگین اسفناک گفت چه زشت است آنچه جانشینم ساختید (بجای آوردید) پس از من آیا شتاب گرفتید امر پروردگار خود را و افکند الواح را و بگرفت سر برادر خویش را می‌کشیدش بسوی خود گفت ای فرزند مادر همانا قومم ناتوانم گرفتند و نزدیک شد بکشندم پس شادکام نگردان به من دشمنان را و نگردانم با گروه ستمکاران‌

[151] گفت پروردگارا بیامرز برای من و برادرم و درآور ما را به رحمت خود و توئی مهربانترین مهربانان‌

[152] همانا آنان که برگرفتند گوساله را بزودی رسدشان خشمی از پروردگارشان و خواریی در زندگانی دنیا و چنین کیفر دهیم به دروغ آوران‌

[153] و آنان که بدیها کرده‌اند پس توبه کردند از آن پس و ایمان آوردند همانا پروردگار تو است پس از آن آمرزنده مهربان‌

[154] و هنگامی که فرونشست از موسی خشم بگرفت الواح را و در نسخه آنها هدایت و رحمتی است برای آنان که از پروردگار خویشند هراسان‌

[155] و برگزید موسی قومش را هفتاد مرد برای وعده‌گاه ما و هنگامی که بگرفتشان لرزش گفت پروردگارا اگر می‌خواستی نابود می‌کردی ایشان را و مرا از پیش آیا ما را نابود کنی بدانچه بی‌خردان از ما کردند نیست این جز فتنه تو (آزمایش تو) گمراه کنی بدان هر که را خواهی و هدایت کنی هر که خواهی توئی سرپرست ما پس بیامرز ما را و رحم کن بر ما و توئی بهترین آمرزندگان‌

[156] و بنویس برای ما در این دنیا نیکی و در آخرت نیکی همانا هدایت شدیم بسوی تو گفت عذاب من رسانم بدان هر که را خواهم و رحمتم فراگرفته است همه چیز را زود است بنویسمش برای آنان که پرهیزکاری کنند و بدهند آکا را و آنان که به آیتهای ما ایمان آرند

[157] آنان که پیروی کنند پیمبر فرستاده درس ناخوانده‌ای را که می‌یابندش نوشته نزد ایشان در توراة و انجیل امرشان کند به نیکی و نهیشان کند از بدی و حلال کند برای ایشان پاکها را و حرام کند بر ایشان پلیدها را و بنهد از ایشان بارشان و آن زنجیرهائی را که بر ایشان بوده است پس آنان که ایمان بدو آوردند و ارجمندش (گرامیش) داشتند و یاریش کردند و پیروی کردند روشنائی را که با او فرستاده شده است آنانند رستگاران‌

[158] بگو ای مردم منم فرستاده خدا بسوی شما همگی آنچنان خدائی که وی را است پادشاهی آسمانها و زمین نیست خدائی جز او زنده کند و بمیراند پس ایمان آرید به خدا و فرستاده او آن پیمبر درس ناخوانده که ایمان می‌آورد به خدا و سخنان او و پیرویش کنید شاید هدایت یابید

[159] و از قوم موسی امّتی است که هدایت کنند به حقّ و بدان دادگری کنند

[160] و بخش کردیم آنان را دوازده سبط (نبیره‌گان) امّتهائی و وحی نمودیم به موسی هنگامی که آب از او خواستند قومش که بنواز عصای خویش را به سنگ پس برجهید از آن دوازده چشمه دانستند هر مردمی آبشخور خود را و سایه افکندیم بر ایشان با ابر و فرود آوردیم بر ایشان مَنّ و سَلوی (نان و مرغ بریان) بخورید از پاکهای آنچه به شما روزی دادیم و ستم نکردند بر ما و لیکن بودند خویشتن را ستم‌کنندگان‌

[161] و هنگامی که گفته شد بدیشان سکونت کنید در این شهر و بخورید از آن هرجا خواهید و بگوئید حطّه (کاهشی) و درآئید در را سجده‌کنان می‌آمرزیم برای شما گناهان شما را و بزودی فزونی دهیم به نکوکاران‌

[162] پس تبدیل کردند آنان که ستم کردند از ایشان سخن را بجز آنچه بدیشان گفته شد پس فرستادیم بر ایشان چرکی را از آسمان بدانچه بودند ستم می‌کردند

[163] و بپرسشان از شهری که کنار دریا بود گاهی که تجاوز می‌کردند در روز شنبه چرا که می‌آمدشان ماهیهاشان روز شنبه ایشان بر روی آب و روزی که جز شنبه بود نمی‌آمدندشان بدینگونه آزمودیمشان بدانچه بودند نافرمانی می‌کردند

[164] و هنگامی که گروهی از ایشان گفتند چرا اندرز گوئید قومی را که خداست نابودکننده آنان یا عذاب‌کننده ایشان عذابی سخت گفتند پوزشی بسوی پروردگار شما و شاید پرهیزکاری کنند

[165] تا گاهی که فراموش کردند آنچه را یادآوری شدند نجات دادیم آنان را که نهی می‌کردند از بدی و گرفتیم آنان را که ستم کردند به عذابی زشت بدانچه بودند نافرمانی می‌کردند

[166] پس گاهی که سرپیچیدند از آنچه نهی شدند از آن گفتیم بدیشان بشوید بوزینه‌گانی راندگان‌

[167] و هنگامی که اعلام کرد پروردگار تو که برانگیزاند بر ایشان تا روز قیامت آن را که بچشاندشان شکنجه‌ای بد همانا پروردگار تو شتابنده است در عقوبت و هر آینه او است آمرزنده مهربان‌

[168] و بخش کردیمشان در زمین ملّتهائی از ایشانند شایستگان و از ایشانند جز آن و آزمودیمشان به خوبیها و بدیها شاید بازگردند

[169] پس جانشین شد پس از ایشان جانشینانی که ارث بردند کتاب را می‌گیرند بهره این کوتاه (پست یا نزدیک) را و گویند بزودی آمرزش شود برای ما و اگر بیایدشان بهره‌ای همانند آن برگیرندش آیا گرفته نشد بر ایشان پیمان کتاب که نگوئید بر خدا جز حقّ را و خواندند آنچه را در آن بود و خانه آخرت بهتر است برای آنان که پرهیزکاری کنند آیا بخرد نمی‌یابید

[170] و آنان که می‌گیرند کتاب را (چنگ می‌زنند) به کتاب و بپا می‌دارند نماز را همانا تباه ننمائیم پاداش اصلاح‌کنندگان را

[171] و هنگامی که بالا بردیم کوه را فراز ایشان مانند سایبانی و پنداشتندش فرودآینده بر خویش بگیرید آنچه را به شما دادیم به قوّت و یاد آرید آنچه را در آن است شاید پرهیزکاری کنید

[172] و هنگامی که بگرفت پروردگار تو از فرزندان آدم از پشتهای ایشان نژاد ایشان را و گواهشان گرفت بر خویشتن آیا نیستم پروردگار شما گفتند بلی گواهی دادیم تا نگوئید روز قیامت بودیم ما از این ناآگاهان‌

[173] یا گوئید جز این نیست که شرک ورزیدند پدران ما از پیش و بودیم نژادی پس از ایشان آیا تباه کنی ما را بدانچه کردند نادرستان‌

[174] و بدینسان تفصیل دهیم آیتها را و شاید ایشان بازگردند

[175] و بخوان بر ایشان داستان آن را که دادیمش آیتهای خود را پس برهنه گشت (برون شد) از آنها سپس شیطان پیروش گرفت و شد از گمراهان‌

[176] و اگر می‌خواستیم هر آینه بالا می‌بردیمش بدانها لیکن او بسوی زمین گرائید و پیروی کرد هوس خود را پس مثَل او مانند سگ است که اگر آهنگش کنی زبان از کام درآرد و اگر بگذاریش زبان از کام درآرد (فروهلد) این است مثَل گروهی که تکذیب نمودند آیتهای ما را پس بخوان داستانها را شاید اندیشه کنند

[177] چه زشت است مثَل قومی که تکذیب کردند آیتهای ما و بودند خویشتن را ستم می‌کردند

[178] آن را که خدا هدایت کند او است هدایت شده و آنان را که گمراه کند آنانند زیانکاران‌

[179] و همانا بیافریدیم برای دوزخ بسیاری از پری و آدمی را آنان را است دلهائی که درنیابند بدانها و آنان را است دیدگانی که نبینند بدانها و آنان را است گوشهائی که نشنوند بدانها آنانند مانند دامها بلکه گمراه‌تر آنانند ناآگاهان‌

[180] و خدا را است نامهای نکو پس بخوانیدش بدانها و بگذارید آنان را که کجروی کنند در نامهای او بزودی پاداش داده شوند آنچه را بودند می‌کردند

[181] و از آنان که آفریدیم ملّتی است که هدایت کنند به حقّ و بدان دادگری کنند

[182] و آنان که دروغ پنداشتند آیتهای ما را زود است به استدراج (به آهستگی ناگهان) گیریمشان از آنجا که ندانند

[183] و مهلتشان دهیم که همانا نیرنگ من است استوار

[184] آیا نیندیشیدند که نیست بر رفیقشان دیوانگیی نیست او جز ترساننده آشکار

[185] آیا ننگریستند در پادشاهیهای آسمانها و زمین و آنچه می‌آفریده است خدا از چیزها و آنکه شاید نزدیک شده باشد سرآمد ایشان پس به کدام سخن پس از این ایمان می‌آورند

[186] آن را که گمراه کند خدا نیستش راهنمائی و بگذاردشان در سرکشی خود فرو روند

[187] پرسندت از ساعت چه وقت است لنگرگاه آن بگو جز این نیست که علم آن نزد پروردگار من است پدیدارش نسازد به هنگامش جز او سنگین است در آسمانها و زمین نیایدتان مگر ناگهان پرسندت چنانکه گوئی تو آگاهی از آن بگو جز این نیست که علمش نزد خدا است لیکن بیشتر مردم نمی‌دانند

[188] بگو دارا نیستم برای خویشتن سود و نه زیانی جز آنچه خدا خواهد و اگر دانای ناپیدا می‌بودم هر آینه فراوان می‌گرفتم از خوبی و به من نمی‌رسید بدی نیستم من مگر بیم‌دهنده و نویددهنده برای گروهی که ایمان آرند

[189] او است آنکه آفرید شما را از یک تن و قرار داد از او جفتش را تا آرامش گیرد بدو سپس هنگامی که بر او درآمد برداشت باری سبک پس بگذشت بر آن تا گاهی که سنگین شد خواندند پروردگار خویش را که اگر ما را صالحی (شایسته) دهی باشیم از شکرگزاران‌

[190] ولی هنگامی که داد بدیشان صالحی (شایسته) و قرار دادند شریکانی برای او در آنچه بدیشان داد همانا برتر است خدا از آنچه شرک می‌ورزند

[191] آیا شریک کنند آنان را که نیافرند چیزی را و خود آفریده شوند

[192] و نتوانندشان یاریی و نه خویشتن را یاری‌ای کنند

[193] و اگر بسوی هدایتشان خوانید پیرویتان نکنند یکسان است بر شما بخوانید ایشان را یا باشید خموشان‌

[194] همانا آنان را که جز خدا می‌خوانید بندگانیند مانند شما پس بخوانیدشان تا اجابت کنند شما را اگر هستید راستگویان‌

[195] آیا آنان را است پاهائی که روان گردند بدانها یا آنان را است دستهائی که آهنگ کنند بدانها یا آنان را است دیدگانی که بینند بدانها یا آنان را است گوشهائی که بشنوند بدانها بگو بخوانید شریکان خویش را پس نیرنگ با من کنید و مهلتم ندهید

[196] همانا یار (دوست و سرپرست و پشتیبان) من خداوندی است که فرستاد کتاب را و او است سرپرست شایستگان‌

[197] و آنان را که جز او خوانید نتوانند شما را یاری‌کردن و نه خویشتن را یاری کنند

[198] و اگر خوانیشان بسوی هدایت نشنوند و بینیشان می‌نگرند بسوی تو و لیکن نمی‌بینند

[199] بگیر گذشت را و امر کن به خوبی و روی بگردان از نادانان‌

[200] و اگر برانگیزدت از شیطان انگیزشی پس پناهنده شو به خدا همانا او است شنوای دانا

[201] همانا آنان که پرهیزکاری کرده‌اند هرگاه آهنگشان کند رهگذاری از شیطان یادآور شوند ناگاه ایشانند بینایان‌

[202] و برادران شیاطین را فروبرند شیاطین در گمراهی سپس کوتاه نمی‌آیند

[203] و هرگاه نیاوریشان آیتی گویند چرا آیتی نساختی بگو پیروی نکنم جز آنچه را وحی شود به من از پروردگار من اینک بینشهائی از پروردگارتان و هدایت و رحمتی برای گروهی که ایمان آرند

[204] و گاهی که خوانده شود قرآن گوش دهید بدان و خموشی گزینید شاید رحم کرده شوید

[205] و یاد کن پروردگار خویش را درون خود به زاری و ترس و پست‌تر از گفتار بلند بامدادان و شبانگاه و نباش از غافلان‌

[206] همانا آنان که نزد پروردگار تواند کبر نورزند از پرستش او و می‌ستایندش و برای او سجده می‌کنند

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud