Baha'oddin Khorramshahi, Surah 6: The Cattle (Al-An'aam)

Surahs

[1] سپاس خداوندى را كه آسمانها و زمين را آفريد و تاريكى و روشنايى را پديد آورد، آنگاه كافران براى پروردگارشان شريك قائل مى‌شوند

[2] او كسى است كه شما را از گل آفريد، سپس [شما را در دنيا] عمرى مقرر داشت، و [براى آخرت‌] سر رسيدى در علم اوست، آنگاه [بعضى از شما] ترديد مى‌ورزيد

[3] و او در آسمانها و زمين خداست، نهان و آشكاراى شما و كار و كردارتان را مى‌داند

[4] هيچ آيه‌اى از آيات پروردگارشان براى آنان [مشركان‌] نيامد مگر آنكه از آن رويگردان بودند

[5] و حق را چون بر ايشان نازل شد، دروغ انگاشتند، به زودى [حقيقت‌] اخبار آنچه بدان استهزاء كردند، بر ايشان آشكار خواهد شد

[6] آيا نينديشيده‌اند كه پيش از آنان چه بسيار اقوامى را كه به آنان در روى زمين امكان و اقتدارى داده بوديم كه به شما نداده بوديم، نابود كرديم و براى آنان بسى باران [و بركت‌] از آسمان نازل كرديم و چه رودها كه از براى آنان جارى ساختيم، آنگاه آنان را به كيفر گناهانشان نابود كرديم و بعد از آنان قومى ديگر پديد آورديم‌

[7] و اگر كتابى نوشته بر كاغذ بر تو نازل مى‌كرديم و آنان با دستان خويش آن را لمس مى‌كردند، باز هم كافران مى‌گفتند اين جز جادوى آشكارى نيست‌

[8] و گفتند چرا فرشته‌اى بر او نازل نمى‌شود؟ و اگر فرشته‌اى نازل مى‌كرديم، كار به پايان رسيده بود، و ديگر مجال و مهلتى نمى‌يافتند

[9] و اگر او [پيامبر] را فرشته‌اى مى‌گردانديم، آن [فرشته‌] را به صورت مردى در مى‌آورديم، و امر را همچنان بر آنان مشتبه مى‌ساختيم‌

[10] و پيش از تو پيامبرانى را كه بودند استهزاء كردند، و كيفر استهزايشان بر سر ريشخندكنندگانشان فرود آمد

[11] بگو در زمين سير و سفر كنيد، سپس بنگريد كه سرانجام دروغ انگاران چگونه بوده است‌

[12] بگو آنچه در آسمانها و زمين است از آن كيست؟ [و در پاسخ‌] بگو از آن خداوند است، كه بر خود رحمت را مقرر داشته است، [و] در روز قيامت، كه در فرارسيدن آن شكى نيست، شما را گرد مى‌آورد، كسانى كه بر خود زيان زده‌اند، ايمان نمى‌آورند

[13] و آنچه در شب و روز آرام [و تكاپو] دارد از آن اوست، و او شنواى داناست‌

[14] بگو آيا غير از خداوند را سرور خود گيرم كه آفرينشگر آسمانها و زمين است؟ و كسى است كه به همگان روزى مى‌خوراند و خود روزى نمى‌خورد بگو به من فرمان داده شده است كه نخستين كسى باشم كه سر [به طاعت و توحيد] مى‌نهد و [به من گفته شده است كه‌] هرگز از مشركان مباش‌

[15] بگو اگر از حكم پروردگارم سركشى كنم از عذاب روز بزرگ مى‌ترسم‌

[16] هركس كه در چنين روزى [بلا] از او بگردد، به راستى [خداوند] بر او رحمت آورده است، و اين رستگارى آشكارى است‌

[17] و اگر خداوند بلايى به تو برساند، بازدارنده‌اى جز خود او براى آن وجود ندارد، و اگر بخواهد خيرى به تو برساند بدان كه او بر هر كارى تواناست‌

[18] و او بر بندگان خود چيره است و او فرزانه آگاه است‌

[19] بگو [و بپرس‌] شهادت چه كسى برتر است، بگو خدا كه بين ما و شما گواه است، و اين قرآن بر من وحى مى‌شود كه بدان شما را و هر كس را كه [اين پيام‌] به او برسد، هشدار دهم، آيا شما شهادت مى‌دهيد كه خدايان ديگرى در جنب خداوند وجود دارد؟ بگو من چنين شهادتى نمى‌دهم، بگو همانا او خداى يگانه است، و من از شريكى كه مى‌آوريد، برى و بركنارم‌

[20] اهل كتاب او [پيامبر] را به همان گونه مى‌شناسند كه فرزندانشان را مى‌شناسند، كسانى كه بر خود زيان زده‌اند ايمان نمى‌آورند

[21] و كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد يا آيات او را دروغ انگارد، آرى ستمكاران [مشركان‌] رستگار نمى‌شوند

[22] و روزى كه همه آنان را گرد آوريم، آنگاه به مشركان گوييم كه شركايتان كه ادعا مى‌كرديد كجا هستند؟

[23] آنگاه عاقبت شرك آنان جز اين نيست كه مى‌گويند سوگند به خدا، پروردگارمان كه ما مشرك نبوديم‌

[24] بنگر چگونه بر خود دروغ مى‌بندند و بر ساخته‌هايشان بر باد رفته است‌

[25] و از ايشان كسانى هستند كه [به ظاهر] به تو گوش مى‌دهند، و ما بر دلهايشان پرده‌هايى كشيده‌ايم كه آن را درنيابند و در گوش آنان سنگينى‌اى نهاده‌ايم، و اگر هر معجزه‌اى ببينند به آن ايمان نمى‌آورند، و چون به نزد تو آيند با تو مجادله مى‌كنند و كافران مى‌گويند اين جز افسانه‌هاى پيشينيان نيست‌

[26] و ايشان [دشمنان را] از او [پيامبر] دور مى‌دارند ولى خود نيز از او دور مى‌مانند، جز خود را به نابودى نمى‌اندازند ولى نمى‌دانند

[27] و اگر آنان را بينى كه بر آتش دوزخ بداشته‌اند [شگرفيها خواهى ديد] و گويند كاش ما را باز مى‌گرداندند و ديگر آيات پروردگارمان را انكار نمى‌كرديم و از مؤمنان مى‌شديم‌

[28] آرى آنچه در گذشته پنهان مى‌داشتند بر آنان آشكار شد و اگر باز گردانده مى‌شدند، بى‌شك به همانچه از آن نهى شده بودند، بر مى‌گشتند و آنان دروغگو هستند

[29] و مى‌گفتند حياتى جز همين زندگى دنيويمان در كار نيست و ما برانگيختنى نيستيم‌

[30] و اگر بنگرى آنگاه كه ايشان را در پيشگاه پروردگارشان نگاه داشته‌اند [به آنان‌] گويد آيا اين حق نيست؟ گويند چرا سوگند به پروردگارمان گويد پس به خاطر كفرى كه مى‌ورزيديد عذاب را بچشيد

[31] كسانى كه لقاى الهى را دروغ انگاشتند، زيانكار شدند، و آنگاه كه قيامت بناگهان فرارسد، گويند دريغ بر ما كه چه بسيار غفلت و قصور كرديم، و اينان بار گناهانشان را به دوش كشند، آرى چه بد است آنچه بر دوش كشند

[32] و زندگانى دنيا جز بازيچه و سرگرمى نيست، و سراى آخرت براى پرهيزگاران بهتر است، آيا نمى‌انديشيد؟

[33] نيك مى‌دانيم كه آنچه ايشان مى‌گويند اندوهگينت مى‌كند، بدان كه ايشان تو را دروغگو نمى‌انگارند بلكه كفرپيشگان آيات الهى را انكار مى‌كنند

[34] و پيامبران پيش از تو نيز دروغگو انگاشته شدند، ولى بر آن انكار و آزارى كه ديدند شكيبايى‌ورزيدند تا يارى ما به دادشان رسيد، و كلمات الهى دگرگون‌كننده‌اى ندارد و به راستى اخبار پيامبران به تو رسيده است‌

[35] و اگر رويگردانى آنان بر تو گران مى‌آيد، در صورتى كه مى‌توانى نقبى در زمين يا نردبانى در آسمان بجويى و براى آنان معجزه‌اى بياورى [چنين كن‌] و اگر خداوند مى‌خواست آنان را بر طريق هدايت فرا مى‌آورد، پس از نادانان مباش‌

[36] فقط كسانى كه گوش شنوا[ى حق‌] دارند، لبيك اجابت مى‌گويند، و مردگان را خداوند بر مى‌انگيزد، سپس [همگان‌] به سوى او بازگردانده مى‌شوند

[37] و گويند چرا بر او معجزه‌اى از سوى پروردگارش نازل نمى‌شود؟ بگو بى‌گمان خداوند تواناى آن هست كه معجزه‌اى نازل كند ولى بيشتر آنان نمى‌دانند

[38] و هيچ جنبنده‌اى در زمين و هيچ پرنده‌اى نيست كه با دو بال خويش مى‌پرد، مگر آنكه امتهايى همانند شما هستند، ما هيچ چيز را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكرده‌ايم، آنگاه همه به نزد پروردگارشان محشور مى‌گردند

[39] و دروغ‌انگاران آيات ما ناشنوا و گنگ و در تاريكى [سرگشته‌]اند، خداوند هركس را بخواهد بيراه مى‌گذارد، و هركس را بخواهد بر راه راست مى‌دارد

[40] بگو بينديشيد اگر عذاب الهى يا قيامت فرارسد، آيا اگر راست مى‌گوييد كسى جز خدا را مى‌خوانيد؟

[41] آرى تنها او را [به دعا] مى‌خوانيد و اگر او بخواهد رنج و بلا را از شما دور مى‌گرداند و شما شريكى را كه براى او قائل شده‌ايد، از ياد مى‌بريد

[42] پيش از تو [پيامبرانى‌] به سوى امتها[ى پيشين‌] فرستاديم و آنان را به تنگدستى و ناخوشى دچار ساختيم تا زارى و خاكسارى كنند

[43] پس چرا هنگامى كه عذاب ما به سراغشان آمد زارى و خاكسارى نكردند؟ زيرا دلهايشان سخت شده و شيطان كار و كردارشان را در نظرشان آراسته بود

[44] آنگاه چون پند و هشدارها را فراموش كردند، درهاى نعمت را بر آنان گشوديم و چون بدانچه دريافته بودند سرمست شدند، ناگهان فرو گرفتيمشان و آنگاه بود كه نوميد شدند

[45] و ريشه ستمكاران [مشرك‌] بركنده شد، و سپاس خداوند را كه پروردگار جهانيان است‌

[46] بگو بينديشيد اگر خداوند شنوايى و ديدگان شما را بگيرد و بر دلهايتان مهر نهد، چه خدايى غير از خداوند آنها را به شما برمى‌گرداند؟ بنگر كه چگونه آيات را گونه‌گونه بيان مى‌داريم، آنگاه ايشان رويگردانند

[47] بگو بينديشيد اگر عذاب الهى ناگهان [در شب‌] يا آشكارا [در روز] به سراغتان بيايد آيا [قومى‌] جز قوم ستمكار [مشرك‌] نابود مى‌شوند؟

[48] و ما پيامبران را جز مژده‌آور و هشداردهنده نمى‌فرستيم، و كسانى كه ايمان آورند و نيكوكارى كنند نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‌شوند

[49] و دروغ‌انگاران آيات ما به خاطر نافرمانيشان گرفتار عذاب گردند

[50] بگو من به شما نمى‌گويم كه خزاين الهى نزد من است، و غيب نيز نمى‌دانم، و به شما نمى‌گويم كه من فرشته‌اى هستم، من از هيچ چيز پيروى نمى‌كنم جز از آنچه به من وحى مى‌شود، بگو آيا نابينا و بينا برابرند، آيا نمى‌انديشيد؟

[51] و كسانى را كه از محشور شدن به نزد پروردگارشان انديشناكند، به آن [قرآن‌] هشدار بده، در برابر او [خداوند] ياور و شفيعى ندارند باشد كه پروا پيشه كنند

[52] و كسانى را كه پروردگارشان را بامدادان و شامگاهان [به نيايش‌] مى‌خوانند و خشنودى او را مى‌جويند[از خود] مران، چيزى از حساب آنان بر تو و چيزى از حساب تو بر آنان نيست كه برانى‌شان و از ستمكاران شوى‌

[53] و اين چنين بعضى از آنان را به بعضى ديگر آزموديم، تا سرانجام بگويند آيا اينانند كه خداوند از ميان همه ما فقط بر آنان منت نهاده [و نعمت داده‌] است، آيا خداوند خود به احوال سپاسگزاران آگاه‌تر نيست؟

[54] و چون كسانى كه به آيات ما ايمان دارند، به نزد تو آيند، بگو سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر داشته است، هركس از شما كه از روى نادانى مرتكب كار ناشايستى شود، سپس توبه و درستكارى كند و به صلاح آيد [بداند كه‌] خداوند آمرزگار مهربان است‌

[55] و بدين‌سان آيات خود را به روشنى بيان مى‌داريم، تا راه و رسم گناهكاران آشكار گردد

[56] بگو مرا نهى كرده‌اند كه مبادا آنچه را به جاى خدا مى‌پرستيد، بپرستم بگو از هوى و هوسهاى شما پيروى نمى‌كنم، و اگر پيروى كنم به گمراهى افتاده‌ام و از رهيافتگان نيستم‌

[57] بگو من حجت آشكارى از پروردگارم دارم و شما آن را دروغ مى‌انگاريد، آنچه با [شدت و] شتاب از من مى‌خواهيد در اختيار من نيست، حكم جز به دست خداوند نيست، كه گوياى حق و حقيقت و بهترين داوران است‌

[58] بگو اگر آنچه با [شدت و] شتاب از من مى‌خواهيد، در اختيار من بود، بين من و شما كار يكسره مى‌شد و خداوند به ستمكاران آگاه‌تر است‌

[59] و كليدهاى [گنجينه‌هاى‌] غيب نزد اوست و هيچ‌كس جز او آن را نمى‌داند، و آنچه در خشكى و درياست مى‌داند و هيچ برگى [از درخت‌] نمى‌افتد مگر آنكه آن را مى‌داند، و هيچ دانه‌اى در تاريكيهاى [توبرتوى‌] زمين و هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتاب مبينى [مسطور] است‌

[60] و او كسى است كه روح شما را در شب [به هنگام خواب‌] مى‌گيرد و مى‌داند كه در روز چه كرده‌ايد، سپس در آن شما را [از خواب‌] بر مى‌انگيزد تا مهلت معينى سرآيد، آنگاه بازگشت شما به سوى اوست و آنگاه شما را از [حقيقت‌] كار و كردارتان آگاه مى‌گرداند

[61] و او بر بندگان خود چيره است و بر شما نگهبانانى مى‌فرستد، و چون مرگ يكى از شما فرارسد، فرشتگان ما روح او را مى‌گيرند و فروگذار نمى‌كنند

[62] آنگاه به سوى خداوند، كه سرور راستينشان است، بازگردانده مى‌شوند، بدانيد كه حكم او راست و او سريع‌ترين حسابرسان است‌

[63] بگو چه كسى شما را از تاريكيها [و شدايد] خشكى و دريا مى‌رهاند، [زمانى‌] كه او را به زارى و پنهانى مى‌خوانيد [و مى‌گوييد] اگر ما را از اين [مهلكه‌] نجات داد، بى‌گمان از سپاسگزاران خواهيم شد

[64] بگو خداوند شما را از آن نجات مى‌دهد و نيز از هر گرفتارى، و باز شما شرك مى‌ورزيد

[65] بگو او تواناست به اينكه به شما عذابى از فراز يا فرودتان برانگيزد يا شما را گرفتار اختلاف كلمه كند و به بعضى از شما شر و بلاى بعضى ديگر را بچشاند، بنگر چگونه آيات را گونه‌گون بيان مى‌داريم تاايشان دريابند

[66] و قوم تو آن را دروغ انگاشتند و حال آنكه آن حق است، بگو من نگهبان شما نيستم‌

[67] هر خبرى سرانجامى دارد، و به زودى خواهيد دانست‌

[68] و چون كسانى را كه در آيات ما كندوكاو مى‌كنند ديدى از آنان روى بگردان تا به سخنى غير از آن بپردازند و اگر شيطان تو را به فراموشى انداخت، بعد از آنكه به ياد آوردى با قوم ستمكار [مشرك‌] منشين‌

[69] و از حساب آنان چيزى بر عهده پرهيزگاران نيست، ولى اين يادآورى است، تا پروا پيشه كنند

[70] و كسانى را كه دينشان را [چون‌] بازى و سرگرمى گرفته‌اند و زندگانى دنيا فريبشان داده است، رها كن و به آن پند بده، تا مبادا كسى به سبب كار و كردارش به مهلكه افتد، كه او را در برابر خداوند نه ياورى هست و نه شفيعى، و اگر هر فديه‌اى بدهد، از او پذيرفته نمى‌شود، اينان كسانى هستند كه به سبب كار و كردارشان به مهلكه افتاده‌اند، و به خاطر كفرى كه ورزيده‌اند، نوشابه‌اى از آب گرم و عذابى دردناك [در پيش‌] دارند

[71] بگو آيا به جاى خداوند چيزى را بپرستيم كه نه سودى به ما مى‌رساند و نه زيانى، و آيا بعد از آنكه خداوند هدايتمان كرد از عقيده خود بازگرديم، همانند كسى كه شيطان راهش را زده باشد، كه در بيابان [سرگشته و] حيران ماند و يارانى داشته باشد كه او را به هدايت بخوانند [و به او گويند] به سوى ما بيا، بگو بى‌گمان هدايت، بخوانند [و به او گويند] به سوى ما بيا، بگو بى‌گمان هدايت، همان هدايت الهى است، و به ما فرمان داده شده است كه در برابر پروردگار جهانيان تسليم باشيم‌

[72] و اينكه نماز را برپا داريد و از او پروا كنيد و اوست كه به نزد او محشور مى‌شويد

[73] و اوست كه آسمانها و زمين را به حق آفريد و روزى كه بگويد موجود شو، بى‌درنگ موجود شود، سخن او حق است، و روزى كه در صور دميده شود، فرمانروايى از آن اوست، اوست كه داناى پنهان و پيداست، و اوست كه فرزانه آگاه است‌

[74] و چنين بود كه ابراهيم به پدرش آزر گفت آيا بتان را به خدايى مى‌گيرى؟ من تو و قومت را در گمراهى آشكار مى‌بينم‌

[75] و بدين‌سان ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم مى‌نمايانيم تا از اصحاب يقين گردد

[76] زمانى كه شب بر او پرده انداخت، ستاره‌اى ديد و گفت اين پروردگار من است، آنگاه چون افول كرد، گفت افول‌كنندگان را دوست ندارم‌

[77] آنگاه چون ماه را تابان ديد، گفت اين پروردگار من است، و چون افول كرد گفت اگر پروردگارم مرا راهنمايى نكند بى‌گمان از گمراهان خواهم شد

[78] آنگاه چون خورشيد را تابان ديد گفت اين پروردگار من است، اين بزرگتر است، و چون افول كرد گفت اى قوم من، من از شركى كه مى‌ورزيد، برى و بركنارم‌

[79] من پاكدينانه روى دل مى‌نهم به سوى كسى كه آسمانها و زمين را آفريده است، و من از مشركان نيستم‌

[80] و قوم او با او محاجه مى‌كردند، او به ايشان گفت آيا درباره خداوند با من محاجه مى‌كنيد، و حال آنكه مرا به راه راست هدايت كرده است و از [شر] شرك شما نمى‌ترسم مگر آنكه پروردگارم چيزى [و خوف و خطرى برايم‌] خواسته باشد، پروردگار من بر همه چيز احاطه علمى دارد، آيا پند نمى‌گيريد؟

[81] و چگونه از آنچه [براى خدا] شريك مى‌آوريد، بترسم در حالى كه شما از اينكه براى خداوند شريك آورده‌ايد، و هيچ حجتى در اين باره به دست شما نداده است، نمى‌ترسيد، پس اگر مى‌دانيد كداميك از دو گروه سزاوارتر به امن [و امان‌] است؟

[82] كسانى كه ايمان آورده‌اند و ايمانشان را به شرك نيالوده‌اند، آنانند كه امن [و امان‌] دارند و آنانند كه رهيافته‌اند

[83] و اين حجت ماست كه به ابراهيم در برابر قومش بخشيديم، درجات هركس را كه بخواهيم فرا مى‌بريم، بى‌گمان پروردگار تو فرزانه داناست‌

[84] و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را هدايت كرديم، و نيز پيش از آن نوح را راه نموديم و داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را كه از زاد و رود او بودند، و بدين‌سان نيكوكاران را جزا مى‌دهيم‌

[85] و نيز زكريا و يحيى و عيسى و الياس را، كه همگى از شايستگان بودند

[86] و نيز اسماعيل و اليسع و يونس و لوط را و همگيشان را بر جهانيان برترى داديم‌

[87] و برخى از پدرانشان و فرزندانشان و برادرانشان را، و آنان را برگزيديم و به راهى راست هدايت كرديم‌

[88] اين هدايت الهى است كه هركس از بندگانش را كه بخواهد به آن راه مى‌نمايد، و اگر شرك ورزيده بودند، اعمالشان تباه شده بود

[89] اينان كسانى هستند كه بديشان كتاب و حكمت و نبوت بخشيديم، اگر اينان [معاصران پيامبر] به آن [شريعت الهى‌] كفرورزند، قومى را بر آن گماريم كه به آن كافر نباشند

[90] اينان كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده است، پس به هدايت آنان اقتداء كن، بگو براى آن از شما مزدى نمى‌طلبم، اين جز پندآموزى براى جهانيان نيست‌

[91] و خداوند را چنانكه سزاوار ارج اوست، ارج نگذاشتند چرا كه گفتند خداوند هيچ چيز بر هيچ بشرى نازل نكرده است، بگو كتابى را كه موسى آورد و روشنگر و رهنمودى براى مردم بود و آن را بر كاغذها نوشته بوديد و [بعضى را] آشكار و بسيارى از آن را پنهان مى‌داريد چه كسى نازل كرده است؟ و آنچه شما و پدرانتان نمى‌دانستيد به شما در آموخته‌اند، بگو خدا [آن را نازل كرده است‌]، سپس آنان را در كند و كاوشان رها كن كه بازى كنند

[92] و اين كتابى است مبارك كه فرو فرستاده‌ايم، و همخوان با كتابى است كه پيشاپيش آن است، تا [مردم‌] مكه و پيرامونيان آن را هشدار دهى و مؤمنان به آخرت، به آن ايمان مى‌آورند و آنان مواظبت بر نمازهاى خويش دارند

[93] و كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد، يا بگويد بر من وحى شده است و چيزى بر او وحى نشده باشد، و كسى كه گويد به زودى نظير آنچه خداوند نازل كرده است، نازل مى‌كنم، و اگر بنگرى كه ستمكاران [مشركان‌] در سكرات مرگ‌اند و فرشتگان [بر آنان‌] دست گشوده‌اند كه جانهايتان را تسليم كنيد، امروز به سبب آنچه به ناحق به خداوند نسبت مى‌داديد و در برابر آيات او كبر مى‌ورزيديد، به كيفر عذاب خواركننده مى‌رسيد

[94] و به نزد ما يكه و تنها آمده‌ايد، چنانكه نخستين بار نيز شما را همين‌گونه آفريده بوديم، و آنچه از ناز و نعمت كه به شما بخشيده بوديم در پس پشت خود رها كرده‌ايد و شفيعانتان را كه گمان مى‌كرديد با [خدا در عبادت‌] شما شريك هستند، همراه شما نمى‌بينيم، پيوند بين شما گسسته شد و آنچه [شريك و شفيع‌] مى‌انگاشتيد، بر باد رفت‌

[95] خداوند شكافنده دانه و هسته است، زنده را از مرده بيرون مى‌آورد و بيرون آورنده مرده از زنده است، چنين است خداى شما، چگونه به بيراهه مى‌رويد؟

[96] [هموست كه‌] شكافنده صبح است و شب را آرام‌بخش گردانده است، و خورشيد و ماه را شمارى مقرر داشته است، تقدير [خداوند] پيروزمند دانا چنين است‌

[97] و هموست كه ستارگان را براى شما آفريد تا در تاريكيهاى خشكى و دريا راه خود را پيدا كنيد، به راستى كه آيات [خود] را براى اهل معرفت به روشنى بيان كرده‌ايم‌

[98] و اوست كه شما را از تن يگانه‌اى پديد آورد و آنگاه [شما را] قرارگاه و وديعت گاهى است، به راستى كه آيات [خود] را براى قومى كه درمى‌يابند به روشنى بيان كرده‌ايم‌

[99] و اوست كه از آسمان، آبى فروفرستاد و بدان هرگونه گياه برآورديم و از آن جوانه سبز رويانديم و از آن دانه‌هاى درهم رسته بيرون آوريم، و از شكوفه خرما خوشه‌هاى دسترس و باغهاى انگور و [درختان‌] زيتون و انار [پديد آورديم‌] كه همانند و ناهمانند هستند، به ميوه‌هاى آن چون ميوه دهد و برسد بنگريد، در اين براى اهل ايمان، مايه‌هاى عبرت است‌

[100] و [مشركان‌] براى خداوند از جن شريكانى قائل شده‌اند، حال آنكه [خداوند] آنان را آفريده است، و براى او از روى نادانى [فرزندان‌] پسر و دختر بر مى‌سازند، او بسى پاك و فراتر است از آنچه مى‌گويند

[101] نوپديدآورنده آسمانها و زمين است، چگونه فرزندى داشته باشد در حالى كه همسرى ندارد، و همه چيز را آفريده است، و به هر چيزى داناست‌

[102] چنين است خداوند كه پروردگار شماست، خدايى جز او نيست، آفريدگار همه چيز است، پس او را بپرستيد، و او بر همه چيز نگهبان است‌

[103] ديدگان او را درنيابد و او ديدگان را دريابد، و اوست باريك بين آگاه‌

[104] به راستى روشنگريهايى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است، پس هركس به ديده بصيرت بنگرد به سود خود اوست، و هركس از سر بصيرت ننگرد به زيان خود اوست، و من نگهبان شما نيستم‌

[105] و بدين‌سان آيات [خود] را گونه‌گون بيان مى‌داريم براى آنكه مبادا بگويند درس گرفته‌اى، و براى آنكه آن را به روشنى براى اهل معرفت باز مى‌گوييم‌

[106] از آنچه از پروردگارت به تو وحى مى‌شود پيروى كن، خدايى جز او نيست، و از مشركان روى بگردان‌

[107] و اگر خداوند مى‌خواست، شرك نمى‌ورزيدند، ولى تو را نگهبان آنان نگماشته‌ايم و تو كارساز آنان نيستى‌

[108] و كسانى را كه به جاى خداوند مى‌پرستند، دشنام ندهيد، چرا كه از سر دشمنى و نادانى خداوند را دشنام مى‌دهند، بدين‌سان عمل هر امتى را در چشمشان آراستيم، سپس بازگشتشان به سوى پروردگارشان است و او ايشان را از [حقيقت‌] كار و كردارشان آگاه مى‌سازد

[109] و [اينان‌] سخت‌ترين سوگندهايشان را به نام خدا خوردند كه اگر معجزه‌اى برايشان بيايد به آن ايمان مى‌آورند، بگو معجزات در اختيار خداوند است، و چه دانيد كه چون [معجزه‌اى هم‌] بيايد به آن ايمان نمى‌آورند

[110] و دلها و ديدگانشان را [از قبول آن‌] بر مى‌گردانيم همچنانكه نخستين بار هم به آن ايمان نياوردند، و ايشان را در طغيانشان سرگشته رها مى‌سازيم‌

[111] و اگر فرشتگان را بر آنان نازل مى‌كرديم و اگر مردگان با آنان سخن مى‌گفتند و همه چيز [از گذشته‌ها] را نزد آنان روياروى باز مى‌آورديم، ايمان نمى‌آوردند مگر آنكه خدا بخواهد، ولى بيشترشان [حقيقت را] نمى‌دانند

[112] و بدين‌سان دشمنانى براى هر پيامبر از شياطين انس و جن پديد آورديم، و بعضى به بعضى ديگر سخنان آراسته ظاهر فريب، پيام و الهام مى‌دهند، و اگر پروردگارت [به قضاى حتمى‌] مى‌خواست چنين نمى‌كردند، پس ايشان را با هر افترايى كه مى‌بندند واگذار

[113] چنين [مقرر شده‌] است تا دلهاى بى‌ايمانان به آخرت به آن بگرايد و آن را بپسندند و هرچه [ناشايسته ك��‌] كننده آنند، بكنند

[114] آيا كسى جز خداوند را داور گيرم و او كسى است كه كتاب [قرآن‌] را شيوا و روشن بر شما نازل كرده است، و اهل كتاب مى‌دانند كه آن به راستى و درستى فرو فرستاده از سوى پروردگار توست، پس از دودلان مباش‌

[115] و سخن [وعده‌] پروردگارت به درستى و داد سرانجام پذيرفته است، كلمات او را دگرگون‌كننده‌اى نيست، و او شنواى داناست‌

[116] و اگر از بيشتر مردم [اين سر] زمين پيروى كنى تو را از راه خدا گمراه مى‌كنند، چرا كه جز از وهم و گمان پيروى نمى‌كنند و جز اين نيست كه دروغ مى‌بافند

[117] بى‌گمان پروردگارت داناتر است كه چه كسانى از راه او به در افتاده‌اند و هم او به رهيافتگان داناتر است‌

[118] بارى اگر به آيات خداوند ايمان داريد [فقط] از آنچه نام خدا را [به هنگام ذبحش‌] برده‌اند، بخوريد

[119] و چرا از قربانى‌اى كه نام خدا را [به هنگام ذبحش‌] بر او برده‌اند نخوريد، و حال آنكه [خداوند] آنچه را بر شما حرام كرده است، برايتان روشن كرده است، مگر آنچه از [خوردن‌] آن ناچار شويد، و بسيارى به هوى و هوس خويش و از روى نادانى [مردم را] گمراه مى‌كنند، بى‌گمان پروردگار تو به تجاوزكاران آگاه‌تر است‌

[120] و گناه را چه آشكار باشد چه پنهان رها كنيد، بى‌شك كسانى كه مرتكب گناه مى‌شوند، جزاى كارى را كه كرده‌اند، خواهند ديد

[121] و از قربانى‌اى كه نام خدا را [به هنگام ذبحش‌] بر او نبرده‌اند، نخوريد چرا كه نافرمانى است و شياطين به دوستداران خويش الهام و پيام مى‌دهند تا با شما مجادله كنند، و اگر از آنان پيروى كنيد، شما هم مشركيد

[122] آيا كسى كه مرده‌دل بود و زنده‌اش كرديم و نورى به او بخشيديم كه در پرتو آن در ميان مردم راه مى‌برد، همانند كسى است كه گويى گرفتار ظلمات است و از آن بيرون آمدنى نيست، بدين‌سان در چشم كافران كار و كردارشان آراسته شده است‌

[123] و بدين‌سان در هر شهرى گناهكاران بزرگش را مى‌گماريم، تا سرانجام در آن مكرورزند [و فسق و فساد كنند]، و جز در حق خويش مكرنمى‌ورزند و نمى‌دانند

[124] و چون نشانه‌اى [از جانب خداوند] بر ايشان بيايد گويند هرگز به آن ايمان نمى‌آوريم، مگر آنكه مانند آنچه به پيامبران الهى داده شده، به ما نيز داده شود، خداوند بهتر مى‌داند كه رسالت خويش را در كجا [و بر چه كسى‌] قرار دهد، به زودى گناهكاران را به سزاى مكرى كه ورزيده بودند، از جانب خداوند خوارى و عذابى شديد خواهد رسيد

[125] بدين‌سان هركس كه خداوند هدايتش را بخواهد دلش را به پذيرش اسلام مى‌گشايد، و هركس را كه بخواهد در گمراهى واگذارد، دلش را تنگ و تاريك مى‌گرداند، چنانكه گويى مى‌خواهد به آسمان بپرد [و نمى‌تواند]، خداوند اين چنين عذاب را بر كسانى كه ايمان نمى‌آورند، مى‌گمارد

[126] و اين راه پروردگار توست كه مستقيم است، به راستى كه آيات [خود] را براى پندگيران به روشنى بيان داشته‌ايم‌

[127] براى آنان نزد پروردگارشان دارالسلام [سراى سلامت، بهشت‌] محفوظ است و او به خاطر كار و كردارشان دوستدار آنان است‌

[128] و روزى كه همه آنان را [در محشر] گرد آورد [و فرمايد] اى گروه جن به راستى كه بسيارى از انسانها را از راه به در برديد، و دوستان آنان از ميان انسانها پاسخ دهند كه پروردگارا ما از همديگر بهره‌مند شديم، و به اجلى كه براى ما مقرر داشته بودى، رسيديم، فرمايد آتش دوزخ جايگاه شماست كه جاودانه در آنيد، مگر آنچه خدا بخواهد كه پروردگارت فرزانه داناست‌

[129] و بدين‌سان بعضى از ستمكاران [مشركان‌] را بر بعضى ديگر، به خاطر كار و كردارشان سلطه دهيم‌

[130] اى گروه جن و انس آيا پيامبرانى از خودتان به سوى شما نيامدند كه آيات مرا بر شما فرو خوانند و شما را به ديدار چنين روزى هشدار دهند؟ گويند بر خود گواهى دهيم [كه آرى آمدند] و زندگانى دنيا ايشان را فريفته است و بر خود گواهى دهند كه كافر بوده‌اند

[131] اين از آن روى است كه پروردگارت نابودكننده شهرها از روى ستم -در حالتى كه مردمانش بى‌خبر باشندنيست‌

[132] و يكايك ايشان طبق كار و كردارشان درجاتى دارند، و پروردگارت از آنچه مى‌كنند غافل نيست‌

[133] و پروردگارت بى‌نياز و صاحب رحمت است، اگر بخواهد شما را از ميان مى‌برد و بعد از شما و به جاى شما آنچه بخواهد جانشين مى‌سازد، همچنانكه شما را از زاد و رود قومى ديگر پديد آورد

[134] آنچه به شما وعده داده شده است فرارسنده است و شما گزير و گريزى نخواهيد داشت‌

[135] بگو اى قوم من هرچه مى‌توانيد بكنيد، من نيز مى‌كنم، سپس به زودى خواهيد دانست كه نيك سرانجامى سراى آخرت از آن كيست و بى‌گمان ستمكاران رستگار نمى‌گردند

[136] و براى خداوند از زراعت و چارپايانى كه خود او آفريده است، بهره‌اى قائل شدند و به پندار خويش چنين مدعى شدند كه اين براى خداست و اين براى بتان ما، آنگاه آنچه خاص بتانشان بود، به خداوند نمى‌رسد، ولى آنچه خاص خداوند بود به بتانشان مى‌رسد، چه بد حكم مى‌كنند

[137] و بدين‌سان بتانشان در نظر بسيارى از آنان قتل فرزندانشان را آراسته جلوه دادند تا سرانجام آنان را نابود كنند و دينشان را بر آنان مشتبه سازند، و اگر خداوند [به قضاى حتمى‌] مى‌خواست، چنين نمى‌كردند، پس ايشان را با افترايى كه مى‌بندند، واگذار

[138] و به پندار خويش گفتند اين چارپايان و زراعت حرام است، و جز كسى كه ما بخواهيم هيچ كس نبايد از آن بخورد، و چارپايانى كه سوارى آنها حرام شده است، و چارپايانى است كه نام خدا را [هنگام ذبح‌] بر آنها نمى‌برند، [اين احكام را] از روى افتراء به خداوند قائل شدند، [خداوند] به زودى به خاطر افترايى كه بستند جزاى‌شان را خواهد داد

[139] و گفتند آنچه در شكم اين چارپايان است، خاص مردان ماست و بر زنان ما حرام است، و اگر آن مرده باشد، همه در آن شريكند [خداوند] به زودى جزاى اين [احكام ادعايى‌شان‌] را خواهد داد كه او فرزانه داناست‌

[140] به راستى كسانى كه فرزندانشان را از روى كم‌خردى و نادانى كشته‌اند، و آنچه خداوند به آنان روزى داده است، از روى افتراء به خداوند، حرام كرده‌اند، زيانكار شدند، اينان به راستى گمراه شدند، و رهيافته نبودند

[141] و او كسى است كه باغهاى [داراى درختان‌] داربست‌دار و بدون داربست پديد آورده است و نيز درخت خرما و زراعتى كه ميوه‌هاى آن گوناگون است، و درخت زيتون و انار كه همانند و ناهمانندند، از ميوه آن چون ميوه برآورد بخوريد و روز چيدنش حق [بينوايان از] آن را بپردازيد، ولى اسراف نكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد

[142] و از چارپايان بعضى را باربردار و بعضى را دست‌آموز آفريده است، از آنچه خداوند روزيتان داده است، بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى نكنيد كه او دشمن آشكار شماست‌

[143] هشت فرد [بيافريد و بر شما حلال كرد] از ميش دو تا و از بز دو تا، بگو آيا نرهاى آنها را حرام كرده است يا ماده‌هاى آنها را، يا آنچه در رحمهاى ماده‌هاى آنهاست؟ بگو اگر راست مى‌گوييد از روى علم مرا آگاه سازيد

[144] و همچنين از شتر دو تا و از گاو دو تا، بگو آيا نرهاى آنها را حرام كرده است يا ماده‌هاى آنها را، يا آنچه در رحمهاى ماده‌هاى آنهاست؟ يا مگر به هنگامى كه خداوند به شما چنين سفارش كرد شاهد بوده‌ايد؟ [چنين نيست‌] آنگاه چه كسى ستمكارتر است از كسى كه به خداوند دروغ بسته است تا مردم را بى‌هيچ علم و اطلاعى به گمراهى بكشاند، بى‌گمان خداوند ستم‌پيشگان را هدايت نمى‌كند

[145] بگو در آنچه به من وحى شده است چيزى را كه خوردنش بر خورنده‌اى حرام باشد، نمى‌يابم، مگر آنكه مردارى باشد، يا خونى روان، يا گوشت خوك، كه پليد است، يا قربانى‌اى كه از روى نافرمانى هنگام ذبحش نامى غير از نام خدا را برده باشند، اما اگر كسى درمانده شود، و تجاوزكار و زياده خواه نباشد [و از آن بخورد، گناهى بر او نيست‌] و بى‌گمان پروردگارت آمرزگار مهربان است‌

[146] و بر يهوديان هر جانور ناخن‌دار [و چنگال‌دارى‌] را حرام كرديم و از گاو و گوسفند پيهشان را بر آنان حرام كرديم، مگر آنچه بر پشت آنها باشد، يا بر روده‌ها، يا آنچه به استخوان چسبيده باشد اين چنين به خاطر سركشى‌شان به آنان كيفر داديم، و ما راستگوييم‌

[147] و اگر تو را دروغگو انگاشتند، بگو پروردگارتان صاحب رحمتى فراگير است، ولى عذاب او از گناهكاران بر نمى‌گردد

[148] به زودى مشركان خواهند گفت اگر خدا مى‌خواست ما شرك نمى‌آورديم، همچنين پدران ما، و چيزى را حرام نمى‌كرديم، پيشينيان آنان هم به همين‌گونه تكذيب پيشه كردند، تا آنكه عذاب ما را چشيدند، بگو آيا علم و اطلاعى داريد كه به ما نشان دهيد؟ [ولى حق اين است كه‌] جز از پندار پيروى نمى‌كنيد، و جز دروغ نمى‌بافيد

[149] بگو حجت رسا و روشن از آن خداوند است، و اگر مى‌خواست همگى شما را هدايت مى‌كرد

[150] بگو گواهانتان را كه گواهى دهند خداوند اين چيزها را حرام كرده است، بياوريد، و اگر آنان هم گواهى دادند، تو همراه با آنان گواهى مده، و از هوى و هوس دروغ انگاران آيات ما، و بى‌ايمانان به آخرت كه به پروردگارشان شرك مى‌آورند، پيروى مكن‌

[151] بگو بياييد تا آنچه پروردگارتان بر شما حرام كرده است بر شما بخوانم [نخست اين است كه‌] چيزى را شريك خداوند نياوريد، و در حق پدر و مادر نيكى كنيد و فرزندانتان را از [ترس‌] فقر نكشيد، ما هم شما و هم ايشان را روزى مى‌دهيم، و به كارهاى ناشايسته، چه آشكار باشد، چه پنهان نزديك نشويد، و هيچ انسانى را كه خداوند خون او را حرام داشته است نكشيد مگر به حق [به قصاص يا حد]، اين چنين به شما سفارش كرده است، باشد كه انديشه كنيد

[152] و به مال يتيم نزديك نشويد، مگر به شيوه‌اى كه بهتر باشد، تا زمانى كه به كمال بلوغش برسد، و در كار پيمانه و ترازو به داد و درستى رفتار كنيد، ما بر هيچ كس هيچ تكليفى نمى‌كنيم مگر به اندازه توانش، و چون [به داورى يا شهادت‌] سخن گوييد به عدالت عمل كنيد ولو او [اصحاب دعوى‌] خويشاوند [شما] باشد، و به عهد الهى وفا كنيد، اين چنين به شما سفارش كرده است، باشد كه پند گيريد

[153] و بدانيد كه اين راه راست و درست من است، پس آن را در پيش گيريد، و به راههاى ديگر نرويد كه شما را از راه او دور اندازد، اين چنين به شما سفارش كرده است باشد كه تقوا پيشه كنيد [و در امان مانيد]

[154] بارى به موسى كتاب آسمانى داديم، براى اينكه نعمت را بر كسى كه نيكى پيش گرفته بود، تمام كنيم و براى آنكه همه چيز را به روشنى بيان كنيم و رهنمود و رحمتى باشد، تا به لقاى پروردگارشان ايمان بياورند

[155] و اين كتابى مبارك است كه آن را نازل كرده‌ايم، پس از آن پيروى كنيد و تقوا بورزيد باشد كه مشمول رحمت او شويد

[156] تا نگوييد كه كتاب آسمانى فقط بر دو طايفه پيش از ما نازل شده است، و ما از قرائت و تلاوت آنان بى‌خبر بوده‌ايم‌

[157] يا نگوييد كه اگر كتاب آسمانى بر ما نازل مى‌شد، از آنان راهيافته‌تر بوديم، اينك برهان و رهنمود و رحمتى از سوى پروردگارتان به سوى شما آمده است، كيست ستمكارتر از كسى كه آيات الهى را دروغ انگارد و از آن روى بگرداند، به زودى به خاطر اينكه رويگردان شدند، سخت‌ترين عذاب را كيفر كسانى مى‌گردانيم كه از آيات ما روى گردانيدند

[158] [اينان‌] انتظارى ندارند جز اينك�� فرشتگان به سويشان بيايند يا پروردگارت بيايد، يا بعضى از آيات پروردگارت ظاهر گردد، حال آنكه روزى كه بعضى از آيات پروردگارت ظاهر گردد، براى كسى كه از پيش ايمان نياورده باشد، يا با ايمانش خيرى حاصل نكرده باشد، ايمان آوردنش سودى ندارد، بگو منتظر باشيد، ما نيز منتظريم‌

[159] كسانى كه دينشان را پاره پاره كردند و فرقه فرقه شدند، تو را كارى با آنان نيست، كارشان فقط با خداوند است، آنگاه ايشان را [از حقيقت‌] كار و كردارشان آگاه مى‌سازد

[160] كسى كه كار نيكى پيش آورد، ده چندان آن پاداش دارد، و هر كه كار بدى پيش آورد، جز همانند آن كيفر نيابد، و بر ايشان ستم نرود

[161] بگو مرا پروردگارم به راهى راست كه دين استوار و آيين پاك ابراهيم است -كه هرگز از مشركان نبودرهنمايى كرده است‌

[162] بگو نماز و نيايش من و زندگانى و مرگ من، در راه خدا، پروردگار جهانيان است‌

[163] كه شريكى ندارد، و به همين [راه و روش‌] فرمان يافته‌ام و من پيشواى مسلمانانم‌

[164] بگو آيا جز خداوند پروردگارى جويم، و او پروردگار همه چيز است، و هيچ كس هيچ كارى نكند مگر آنكه سود و زيانش با خود اوست، و هيچ بردارنده‌اى بار گناه ديگرى را بر ندارد، سپس بازگشتتان به سوى پروردگارتان است، آنگاه شما را [از حقيقت‌] آنچه در آن اختلاف داشتيد آگاه مى‌سازد

[165] و او كسى است كه شما را جانشينان [الهى‌] بر روى زمين برگماشت، و بعضى را بر بعضى ديگر به درجاتى برترى داد تا شما را در آنچه به شما بخشيده است بيازمايد، بى‌گمان پروردگارت زودكيفر و همو آمرزگار مهربان است‌

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud