[1] فرو فرستادن [اين] كتاب از جانب خداى شكست ناپذير حكيم است
[2] به راستى ما [اين] كتاب را به حق به سوى تو نازل كرديم، پس خدا را بندگى كن در حالى كه دين را براى او خالص كردهاى
[3] آگاه باش كه عبادت و دين خالص براى خداست، و كسانى كه جز خدا سرپرستانى گرفتهاند [مىگويند:] ما آنها را عبادت نمىكنيم جز براى اين كه ما را به خدا نزديك كنند. به يقين خداوند در بارهى آنچه اختلاف مىكنند ميانشان داورى خواهد كرد. بىترديد خدا آن كسى را ك
[4] اگر خدا مىخواست براى خود فرزندى بگيرد، قطعا از [ميان] آنچه خلق مىكند، آنچه را كه مىخواست برمىگزيد. او [از اين چيزها] منزه است. اوست خداى يگانهى قهار
[5] آسمانها و زمين را به حق آفريد. شب را به روز مىپيچد و روز را به شب مىپيچد، و آفتاب و ماه را مسخّر كرد. هر كدام تا زمانى معين در حركتند. آگاه باش كه او همان تواناى آمرزنده است
[6] او شما را از نفسى واحد آفريد، سپس زوجش را از [نوع] آن پديد آورد، و براى شما از دامها هشت قسم پديد آورد. شما را [پيوسته] در شكمهاى مادرانتان مرحله به مرحله در تاريكىهاى سه گانه مىآفريند. اين است خداوند [يگانه] كه پروردگار شماست. فرمانروايى از آ
[7] اگر كفر ورزيد، خدا از شما سخت بىنياز است و كفر را براى بندگانش نمىپسندد، و اگر سپاس داريد آن را براى شما مىپسندد. و هيچ گناهكارى بار [گناه] ديگرى را بر نمىدارد. آنگاه بازگشت شما به سوى پروردگارتان است و شما را از آنچه مىكرديد خبر خواهد داد، كه
[8] و چون به انسان آسيبى رسد، پروردگارش را به حال توبه و انابه مىخواند، سپس چون او را از جانب خود نعمتى عطا كند، آن دعاهايى را كه پيش از اين [براى رفع بلا] كرده بود از ياد مىبرد و براى خدا همتايانى قرار مىدهد تا از راه خدا گمراه كند. بگو: اندكى به كفر
[9] [آيا چنين كسى بهتر است] يا آن كسى كه در طول شب در سجده و قيام اطاعت مىكند [در حالى كه] از آخرت مىترسد و رحمت پروردگارش را اميد دارد؟ بگو: آيا كسانى كه مىدانند و كسانى كه نمىدانند يكسانند؟ تنها خردمندان متذكر مىشوند
[10] بگو: اى بندگان من كه ايمان آوردهايد! از پروردگارتان بپرهيزيد. براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كردهاند [پاداش] خوبى هست، و زمين خدا وسيع است [از مهاجرت نترسيد]. بىترديد پاداش شكيبايان بىحساب و به طور كامل داده مىشود
[11] بگو: من مأمورم كه خدا را در حالى كه دين را براى او خالص كردهام بپرستم
[12] و مأمورم كه نخستين مسلمانان باشم
[13] بگو: اگر من نافرمانى خدايم كنم از عذاب روزى هولناك مىترسم
[14] بگو: تنها خدا را مىپرستم در حالى كه دين خود را براى او خالص ساختهام
[15] پس هر چه را غير از او مىخواهيد بپرستيد. بگو: زيانكاران [واقعى] كسانى هستند كه خود و كسانشان را در روز قيامت به زيان انداختهاند. آگاه باش كه زيان آشكار همين است
[16] آنها را از بالاى سرشان و از پايينشان پردههايى از آتش است. اين چيزى است كه خدا بندگانش را بدان بيم مىدهد. اى بندگان من! پس از [نافرمانى] من بترسيد
[17] و كسانى كه از بندگى طاغوت اجتناب كرده و به خدا روى آوردهاند، آنها را بشارت است. پس بندگان مرا بشارت بده
[18] همانهايى كه به سخن گوش فرا مىدهند و بهترين آن را پيروى مىكنند. اينانند كه خدايشان هدايت كرده و هم اينانند خردمندان
[19] پس آيا كسى كه حكم عذاب بر او قطعى شده [رهايى خواهد يافت؟] آيا تو كسى را كه در آتش است رها توانى كرد
[20] ليكن كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتند، براى ايشان غرفههايى است كه بالاى آنها غرفههايى [ديگر] بنا شده كه نهرها از زير آن روان است وعدهى خداست [و] خدا خلف وعده نمىكند
[21] آيا نديدى كه خدا از آسمان، آبى فرستاد، پس آن را به چشمههايى كه در زمين است راه داد، آنگاه به وسيله آن كشتزارى با رنگهاى گوناگون بيرون مىآورد، سپس خشك مىگردد، آنگاه آن را [به تدريج] زرد و بىروح مىبينى، سپس خردش مىگرداند؟ قطعا در اين [دگرگونى
[22] پس آيا كسى كه خدا سينهاش را براى اسلام گشاده و او بر نورى از جانب پروردگار خويش است [مانند سختدلان است]؟ پس واى بر سنگدلانى كه ياد خدا نمىكنند. اينان در گمراهى آشكارند
[23] خدا زيباترين سخن را به صورت كتابى كه [آياتش] همانند يكديگر و با هم سازگار است نازل كرده است. آنان كه از پروردگارشان خشيت دارند، پوست بدنشان از آن به لرزه مىافتد. سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم و آرام مىگردد. اين است هدايت خدا كه هر كس را بخواه
[24] پس آيا آن كس كه در روز قيامت [دست بسته] با صورت خود آن عذاب سخت را دفع مىكند [مانند كسى است كه از عذاب الهى ايمن است؟] و به ستمگران گفته مىشود: آنچه را كه دستاوردتان است بچشيد
[25] كسانى [هم] كه پيش از آنان بودند به تكذيب پرداختند، پس از آن جا كه حدس نمىزدند عذاب به سراغشان آمد
[26] پس خدا در زندگى دنيا رسوايى را به آنان چشانيد و قطعا عذاب آخرت بزرگتر است، اگر مىدانستند
[27] و به راستى در اين قرآن از هر گونه مثلى براى مردم آورديم، باشد كه آنان پند گيرند
[28] قرآن عربى كه هيچ كژى در آن نيست. باشد كه آنها راه تقوا پويند
[29] خدا [در بارهى چند خدايى و يك خدايى] مردى را مثل زده است كه مملوك شريكانى بدخو و ناسازگار است و مردى است كه تنها تسليم يك نفر است. آيا اين دو در مثل يكسانند؟ حمد مخصوص خداست ولى بيشترشان نمىدانند
[30] قطعا تو خواهى مرد، و آنها [نيز] خواهند مرد
[31] سپس شما روز قيامت نزد پروردگارتان مجادله خواهيد كرد
[32] پس كيست ستمكارتر از آن كسى كه بر خدا دروغ بست و [سخن] راست را چون به سوى او آمد تكذيب كرد؟ آيا كافران را جاى در دوزخ نيست
[33] و آن كس كه [سخن] راست آورد و آن را تصديق نمود [و به آن عمل كرد]، آنها حقا پرهيزكارانند
[34] براى آنها، هر چه بخواهند نزد پروردگارشان خواهد بود. اين پاداش نيكوكاران است
[35] تا خدا، بدترين عملى را كه انجام دادهاند از ايشان بپوشاند و آنها را طبق بهترين اعمالى كه انجام مىدادند پاداش دهد
[36] آيا خداوند [در حمايت] بندهاش كافى نيست؟ كه تو را از كسانى كه غير اويند مىترسانند، و هر كه را خدا گمراه كند، برايش هيچ راهنمايى نخواهد بود
[37] و هر كه را خدا هدايت كند، گمراه كنندهاى نخواهد داشت. مگر خدا نيست كه شكستناپذير دادستان نيست
[38] و اگر از آنها بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را خلق كرده؟ قطعا خواهند گفت: خدا. بگو: پس آيا به نظر شما اينها را كه سواى او مىخوانيد اگر خداوند بخواهد به من بلايى برساند آيا اينها مىتوانند آن بلا را برطرف سازند؟ يا اگر بخواهد به من رحمتى برساند، آيا ا
[39] بگو: اى قوم من! آنچه در توان داريد عمل كنيد، من [نيز] عمل مىكنم اما به زودى خواهيد دانست
[40] چه كسى را عذابى خواهد آمد كه رسوايش كند و در [قيامت] عذابى دائم بر او نازل مىشود
[41] ما اين كتاب را به حق براى [هدايت] مردم بر تو نازل كرديم. پس هر كس هدايت پذيرد به سود خود اوست و هر كس بيراهه رود، تنها به زيان خودش گمراه مىشود و تو بر آنها نگهبان نيستى
[42] خداوند روح انسانها را هنگام مرگشان به تمامى باز مىستاند، و [نيز] روح كسى را كه نمرده است، به هنگام خواب [قبض مىكند] پس آن [روح] را كه مرگ را بر او مقدر كرده نگاه مىدارد، و ديگرى را تا سر آمدى معيّن باز مىفرستد. قطعا در اين [امر] براى مردمى كه م
[43] آيا غير از خدا شفيعانى براى خود گرفتهاند؟ بگو: آيا هر چند مالك چيزى نباشند و تعقل نكنند
[44] بگو: شفاعت، يكسره از آن خداست. فرمانروايى آسمانها و زمين خاص اوست، سپس به سوى او بازگردانده مىشويد
[45] و چون خدا به يگانگى ياد شود، دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند دچار نفرت مىشود، و چون كسانى غير از او ياد شوند، به ناگاه آنها مسرور مىشوند
[46] بگو: بار الها! [اى] پديد آورندهى آسمانها و زمين! [اى] داناى نهان و آشكار! تويى كه در ميان بندگانت در آنچه بر سرش اختلاف مىكردند داورى خواهى كرد
[47] و اگر همه آنچه در زمين است و همانند آن براى ستمكاران مىبود، قطعا آن را براى رهايى خودشان از عذاب سخت روز قيامت فديه مىدادند. و از خدا برايشان چيزهايى آشكار مىشود كه [هرگز] حسابش را نمىكردند
[48] و [زشتى] گناهانى كه مرتكب شدهاند، برايشان ظاهر مىشود، و آنچه را كه بدان ريشخند مىكردند، آنها را فرو مىگيرد
[49] و چون انسان را گزندى رسد، ما را فرا مىخواند، سپس چون نعمتى از جانب خود عطايش كنيم، مىگويد: تنها به سبب [كاردانى و] دانايى من اين نعمت به من داده شده است. [نه چنان است] بلكه آن آزمايشى است، ولى بيشترشان نمىدانند
[50] آرى، كسانى كه پيش از آنان بودند [نيز] اين [سخن] را گفتند، پس آنچه به دست مىآوردند كارى برايشان نكرد
[51] تا [آن كه] كيفر آنچه مرتكب شده بودند بديشان رسيد، و ظالمان اين گروه (اهل مكّه) نيز به زودى نتايج سوء آنچه مرتكب شدهاند، بديشان خواهد رسيد، و آنها عاجز كننده [ى خدا] نيستند
[52] آيا ندانستهاند كه خدا روزى را براى هر كه بخواهد فراخ مىكند يا تنگ مىگيرد؟ قطعا در اين [اندازهگيرى] براى مردمى كه ايمان مىآورند عبرتهاست
[53] بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زيادهروى روا داشتهايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را [با شرايطش] مىآمرزد، كه او خود آمرزندهى مهربان است
[54] و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر [از سوى هيچ كس] يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد
[55] و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد
[56] تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم
[57] يا بگويد: اگر خدا مرا هدايت مىكرد، بىشك از پرهيزگاران مىشدم
[58] يا چون عذاب را ببيند، بگويد: كاش مرا برگشتى [به دنيا] بود تا از نيكوكاران مىشدم
[59] [به او گفته مىشود]: آرى، آيات من بر تو آمد و آنها را تكذيب كردى و تكبّر نمودى و از كافران شدى
[60] و روز قيامت كسانى را كه بر خدا دروغ بستند مىبينى روهايشان سياه است. آيا سركشان را جاى در دوزخ نيست
[61] و خدا پرهيزگاران را به سبب كاميابىشان [در تقوا] نجات مىدهد. به آنها نه [هيچ گونه] بدى مىرسد و نه اندوهگين مىشوند
[62] خدا آفريدگار همه چيز است، و همو نگهبان همه چيز است
[63] كليدهاى آسمانها و زمين از آن اوست، و كسانى كه آيات خدا را انكار كردند آنها حقا زيانكارند
[64] بگو: آيا مرا وادار مىكنيد كه غير خدا را بپرستم اى نادانها
[65] و قطعا به تو و كسانى كه پيش از تو بودند وحى شده است كه اگر شرك ورزى مسلما عمل تو تباه مىشود و بىشك از زيانكاران مىشوى
[66] بلكه [تنها] خدا را پرستش كن و از سپاسگزاران باش
[67] و خدا را آن چنان كه بايد ارج ننهادند، حال آن كه در روز قيامت زمين يكجا در قبضه او و آسمانها پيچيده شده به دست اوست. او منزّه است و برتر از آنچه [با وى] شر��ك مىگردانند
[68] و در صور دميده شود، پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است بىجان افتد، مگر كسى كه خدا بخواهد. سپس بار ديگر در آن دميده شود و به ناگاه آنها به پا خيزند و [با نگرانى] نگاه كنند
[69] و زمين به نور پروردگارش روشن گردد، و كارنامه [اعمال در ميان] نهاده شود، و پيامبران و شاهدان را بياورند، و ميانشان به حق داورى گردد و بر آنان ستم نرود
[70] و به هر كس آنچه انجام داده به تمامى ادا شود، و خدا به آنچه مىكنند آگاهتر است
[71] و كسانى كه كافر شدند، گروه گروه به سوى جهنّم رانده شوند. تا چون بدان جا رسند، درهاى آن [به رويشان] گشوده شود و نگهبانانش به آنها گويند: مگر فرستادگانى از خودتان به سوى شما نيامدند كه آيات پروردگارتان را بر شما بخوانند و به ديدار چنين روزى شما را هشد
[72] و گفته شود: از درهاى دوزخ داخل شويد و جاودانه در آن بمانيد، پس بد است جايگاه متكبران
[73] و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتند، گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند. تا چون بدان جا رسند و درهاى آن [به رويشان] گشوده گردد و نگهبانان آن به ايشان گويند: سلام بر شما! پاك شديد، پس براى هميشه داخل آن شويد
[74] و گويند: سپاس خدايى را كه وعدهاش را بر ما راست گردانيد و سرزمين [بهشت] را به ما ميراث داد. اكنون در هر جاى بهشت كه بخواهيم جاى مىگيريم، پس چه نيكوست پاداش عمل كنندگان
[75] و فرشتگان را مىبينى كه پيرامون عرش حلقه زنان به ستايش پروردگارشان تسبيح مىگويند، و [سر انجام] ميان بندگان به حق داورى مىگردد و گفته مىشود: ستايش ويژهى خداست كه، پروردگار جهانيان است