[1] الف، لام، را. كتابى است كه بر تو نازل كرديم تا مردم را به فرمان پروردگارشان از تاريكى به روشنايى ببرى و به راه خداى پيروزمند ستودنى راه نمايى-
[2] خدايى كه هر چه در آسمانها و زمين است از آن اوست. پس واى بر كافران از عذابى سخت.
[3] آنان كه زندگى دنيا را از آخرت دوستتردارند و ديگران را از راه خدا باز مىدارند و آن را منحرف مىخواهند، سخت در گمراهى هستند.
[4] هيچ پيامبرى را جز به زبان مردمش نفرستاديم، تا بتواند پيام خدا را برايشان بيان كند. پس خدا هر كه را بخواهد گمراه مىكند و هر كه را بخواهد هدايت مىكند و اوست پيروزمند و حكيم.
[5] موسى را با آيات خود فرستاديم كه: قوم خود را از تاريكى به روشنايى بيرون آر، و روزهاى خدا را به يادشان بياور. و در اين براى هر شكيباى شكرگزار، عبرتهايى است.
[6] و موسى به قوم خود گفت: نعمتى را كه خدا بر شما ارزانى داشته است به ياد آوريد، آنگاه كه شما را از فرعونيان رهانيد. به سختى آزارتان مىكردند و پسرانتان را مىكشتند و زنانتان را زنده مىگذاشتند و در اين از جانب پروردگارتان براى شما آزمايشى بزرگ بود.
[7] و پروردگارتان اعلام كرد كه اگر مرا سپاس گوييد، بر نعمت شما مىافزايم و اگر كفران كنيد، بدانيد كه عذاب من سخت است.
[8] و موسى گفت: اگر شما و همه مردم روى زمين كافر شويد، خدا بىنياز و درخور ستايش است.
[9] آيا خبر كسانى كه پيش از شما بودهاند، چون قوم نوح و عاد و ثمود و نيز كسانى كه بعد از آنها بودهاند، به شما نرسيده است؟ جز خدا كسى را از آنان آگاهى نيست. پيامبرانشان همراه با دلايل روشن آمدند و آنها دست بر دهان بردند و گفتند: ما به آنچه بدان مأمور شدهايد ايمان نمىآوريم و در چيزى كه ما را بدان مىخوانيد سخت در ترديد هستيم.
[10] پيامبرانشان گفتند: آيا در خدا -آن آفريننده آسمانها و زمين- شكى هست؟ شما را فرامىخواند تا گناهانتان را بيامرزد و تا مدتى معين شما را زنده گذارد. گفتند: شما جز مردمانى همانند ما نيستيد. مىخواهيد ما را از آنچه پدرانمان مىپرستيدند باز داريد. براى ما دليلى روشن بياوريد.
[11] پيامبرانشان گفتند: ما جز مردمانى همانند شما نيستيم ولى خدا بر هر يك از بندگانش كه بخواهد منت نهد. ما را نسزد كه براى شما دليلى، جز به فرمان خدا، بياوريم و مؤمنان بر خدا توكّل كنند.
[12] چرا بر خدا توكل نكنيم، و حال آنكه او راه ما را به ما بنمود؟ و ما بر آزارى كه به ما مىرسانيد صبر خواهيم كرد و توكلكنندگان بر خدا توكل كنند.
[13] كافران به پيامبرانشان گفتند: يا شما را از سرزمين خود مىرانيم يا به كيش ما بازگرديد. پس پروردگارشان به پيامبران وحى كرد كه: ستمكاران را هلاك خواهيم كرد.
[14] و شما را پس از ايشان در آن سرزمين جاى خواهيم داد. اين از آن كسى است كه از ايستادن در پيشگاه من و از وعده عذاب من بترسد.
[15] پيروزى خواستند و هر جبار كينهتوزى نوميد شد.
[16] پشت سرش جهنم است تا در آنجا از آب چرك و خونش بخورانند.
[17] جرعهجرعه آن را مىنوشد و هيچ گواراى او نيست و مرگ از هر سو بر او مىتازد اما نمىميرد، كه عذابى سخت در انتظار اوست.
[18] مثَل اعمال كسانى كه به خدا كافر شدهاند چون خاكسترى است كه در روزى طوفانى بادى سخت بر آن بوزد. توان نگهداشتن آنچه را كه به دست آوردهاند ندارند. اين است گمراهى بىانتها.
[19] آيا نديدهاى كه خدا آسمانها و زمين را به حق آفريده است؟ اگر بخواهد شما را مىبرد و مخلوقى تازه مىآورد.
[20] و اين بر خدا دشوار نيست.
[21] همه در پيشگاه خدا حاضر آيند. ناتوانان به آنان كه گردنكشى مىكردند گويند: ما پيرو شما بوديم. آيا اكنون مىتوانيد ما را به كار آييد و اندكى از عذاب خدا را از ما دفع كنيد؟ گويند: اگر خدا ما را هدايت كرده بود، ما نيز شما را هدايت مىكرديم. حال ما را راه خلاصى نيست، براى ما يكسان است چه بيتابى كنيم، چه شكيبايى ورزيم.
[22] چون كار به پايان آيد، شيطان گويد: خدا به شما وعده داد و وعده او درست بود و من نيز به شما وعده دادم ولى وعده خود خلاف كردم. و برايتان هيچ دليل و برهانى نياوردم جز آنكه دعوتتان كردم شما نيز دعوت من اجابت كرديد؛ پس مرا ملامت مكنيد، خود را ملامت كنيد. نه من فريادرس شمايم، نه شما فريادرس من. از اينكه مرا پيش از اين شريك خدا كرده بوديد بيزارم. زيرا براى ستمكاران عذابى است دردآور.
[23] كسانى را كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند، به بهشتهايى كه نهرها در آن جارى است درآورند؛ به فرمان پروردگارشان در آنجا جاودانه بمانند و به سلام، يكديگر را تحيت گويند.
[24] آيا نديدهاى كه خدا چگونه مثل زد؟ سخن پاك چون درختى پاك است كه ريشهاش در زمين استوار و شاخههايش در آسمان است.
[25] به فرمان خدا هر زمان ميوه خود را مىدهد. خدا براى مردم مثلها مىآورد، باشد كه پند گيرند.
[26] و مثل سخن ناپاك چون درختى ناپاك است، كه ريشه در زمين ندارد و برپا نتواند ماند.
[27] خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد استوارشان در دنيا و آخرت پايدار مىدارد. و ظالمان را گمراه مىسازد و هر چه خواهد همان مىكند.
[28] آيا نديدهاى آن كسان را كه نعمت خدا را به كفر بدل ساختند و مردم خود را به ديار هلاك بردند؟
[29] به جهنم، آن قرارگاه بد، داخل مىشوند.
[30] براى خدا همتايانى قرار دادند تا مردم را از راه او گمراه سازند. بگو: اكنون بهرهمند گرديد كه سرانجامتان آتش است.
[31] به بندگان من كه ايمان آوردهاند بگو تا نماز بگزارند و از آنچه روزيشان دادهايم نهان و آشكارا انفاق كنند، پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه خريد و فروختى باشد و نه هيچ دوستيى به كار آيد.
[32] خداست كه آسمانها و زمين را آفريد و از آسمان باران نازل كرد و بدان باران براى روزى شما ميوهها رويانيد و كشتيها را رام شما كرد تا به فرمان او در دريا روان شوند و رودها را مسخر شما ساخت.
[33] و آفتاب و ماه را كه همواره در حركتند رام شما كرد و شب و روز را مسخر شما گردانيد.
[34] و هر چه از او خواستهايد به شما ارزانى داشته است و اگر خواهيد كه نعمتهايش را شمار كنيد، نتوانيد، كه آدمى ستمكار و كافر نعمت است.
[35] و ابراهيم گفت: اى پروردگار من، اين سرزمين را ايمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستش بتان دور بدار.
[36] اى پروردگار من، اينها بسيارى از مردم را گمراه كردهاند، پس هر كس كه از من پيروى كند از من است و هر كس فرمان من نبرد، تو آمرزنده و مهربانى.
[37] اى پروردگار ما، برخى از فرزندانم را به واديى بىهيچ كشتهاى، نزديك خانه گرامى تو جاى دادم، اى پروردگار ما، تا نماز بگزارند. دلهاى مردمان چنان كن كه هواى آنها كند و از هر ثمرهاى روزيشان ده، باشد كه سپاس گزارند.
[38] اى پروردگار ما، هر چه را پنهان مىداريم يا آشكار مىسازيم تو بدان آگاهى. و بر خدا هيچ چيز در زمين و آسمان پوشيده نيست.
[39] سپاس خدايى را كه در اين پيرى اسماعيل و اسحاق را به من عطا كرد. پروردگار من دعاها را مىشنود.
[40] اى پروردگار من، مرا و فرزندان مرا برپاىدارندگان نماز گردان. اى پروردگار ما، دعاى مرا بپذير.
[41] اى پروردگار ما، مرا و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در روز شمار بيامرز.
[42] و مپندار كه خدا از كردار ستمكاران غافل است. عذابشان را تا آن روز كه چشمها در آن خيره مىماند، به تاخير مىافكند.
[43] مىشتابند، سرها را بالا گرفتهاند. چشم بر هم نمىزنند، و دلهايشان خالى از خرد است.
[44] مردم را از آن روز كه عذاب فرا مىرسد بترسان. ستمكاران مىگويند: بار خدايا، ما را اندكى مهلت ده تا دعوت تو را اجابت كنيم و از پيامبران تو پيروى كنيم. آيا شما پيش از اين سوگند نمىخورديد كه هرگز زوال نمىيابيد؟
[45] در خانههاى كسانى كه خود بر خويشتن ستم مىكردند، جاى گرفتيد و دانستيد با آنان چگونه رفتار كرديم، و برايتان مثلها زديم.
[46] آنان نيرنگهاى خود نمودند و خدا از نيرنگهايشان آگاه بود. هر چند كه از نيرنگهايشان كوه از پاى درمىآمد.
[47] مپندار كه خدا وعدهاى را كه به پيامبرانش داده است خلاف مىكند. خداوند پيروزمند و انتقامگيرنده است.
[48] آن روز كه زمين به زمينى جز اين بدل شود و آسمانها به آسمانى ديگر، و همه در پيشگاه خداى واحد قهار حاضر آيند.
[49] مجرمان را در آن روز به غلهايى كه دست را به گردن بندد، بسته بينى.
[50] جامههاشان از قطران است و آتش صورتهاشان را فروپوشيده است.
[51] تا خدا هر كس را برابر عملش كيفر دهد، هرآينه خدا سريع الحساب است.
[52] اين پيامى است براى مردم، تا بدان بيمناك شوند و بدانند كه اوست خداى يكتا، و تا خردمندان پند گيرند.