AbdolMohammad Ayati, Surah 5: The Table (Al-Maaida)

Surahs

[1] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، به پيمانها وفا كنيد. حيوانات چهارپا مگر آنهايى كه از اين پس برايتان گفته مى‌شود، بر شما حلال شده‌اند و آنچه را كه در حال احرام صيد مى‌كنيد حلال مشماريد. خدا به هر چه مى‌خواهد حكم مى‌كند.

[2] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، شعاير خدا و ماه حرام و قربانى را چه بدون قلاده و چه با قلاده حرمت مشكنيد و آزار آنان را كه به طلب روزى و خشنودى پروردگارشان آهنگ بيت‌الحرام كرده‌اند، روا مداريد. و چون از احرام به در آمديد صيد كنيد و دشمنى با قومى كه شما را از مسجدالحرام بازداشتند وادارتان نسازد كه از حد خويش تجاوز كنيد، و در نيكوكارى و پرهيز همكارى كنيد نه در گناه و تجاوز. و از خداى بترسيد كه او به سختى عقوبت مى‌كند.

[3] حرام شد بر شما مردار و خون و گوشت خوك و هر حيوانى كه به هنگام كشتنش نام ديگرى جز الّله را بر او بگويند، و آنچه خفه شده باشد يا به سنگ زده باشند يا از بالا درافتاده باشد يا به شاخ حيوانى ديگر بميرد يا درندگان از آن خورده باشند، مگر آنكه ذبحش كنيد. و نيز هر چه بر آستان بتان ذبح شود و آنچه به وسيله تيرهاى قمار قسمت كنيد كه اين كار خود نافرمانى است. امروز كافران از بازگشت شما از دين خويش نوميد شده‌اند. از آنان مترسيد از من بترسيد. امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم. پس هر كه در گرسنگى بى‌چاره ماند بى آنكه قصد گناه داشته باشد، بداند كه خدا آمرزنده و مهربان است.

[4] از تو مى‌پرسند كه چه چيزهايى بر آنها حلال شده است. بگو: چيزهاى پاكيزه بر شما حلال شده و نيز خوردن صيد آن حيوان كه به آن صيدكردن آموخته‌ايد، چون پرندگان شكارى و سگان شكارى، هرگاه آنها را بدان سان كه خدايتان آموخته است تعليم داده باشيد. از آن صيد كه برايتان مى‌گيرند و نگه مى‌دارند بخوريد و نام خدا را بر آن بخوانيد و از خدا بترسيد كه او سريع‌الحساب است.

[5] امروز چيزهاى پاكيزه بر شما حلال شده است. طعام اهل كتاب بر شما حلال است و طعام شما نيز بر آنها حلال است. و نيز زنان پارساى مؤمنه و زنان پارساى اهل كتاب، هرگاه مهرشان را بپردازيد، به طور زناشويى نه زناكارى و دوست‌گيرى، بر شما حلالند. و هر كس كه به اسلام كافر شود عملش ناچيز شود و در آخرت از زيانكاران خواهد بود.

[6] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، چون به نماز برخاستيد، صورت و دستهايتان را با آرنج بشوييد و سر و پاهايتان را تا قوزك مسح كنيد. و اگر جُنب بوديد خود را پاك سازيد. و اگر بيمار يا در سفر بوديد يا از جاى قضاى حاجت آمده بوديد يا با زنان نزديكى كرده بوديد و آب نيافتيد با خاكى پاك تيمم كنيد و صورت و دستهايتان را با آن مسح كنيد. خدا نمى‌خواهد شما در رنج افتيد، بلكه مى‌خواهد كه شما را پاكيزه سازد و نعمتش را بر شما تمام كند، باشد كه سپاس گزاريد.

[7] نعمتى را كه خدا به شما داده است، و پيمانى را كه با شما بسته است، بدان هنگام كه گفتيد شنيديم و فرمانبردارى كرديم، ياد آوريد. و از خداى بترسيد كه خدا به آنچه در دلها مى‌گذرد آگاه است.

[8] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، براى خدا، حق گفتن را بر پاى خيزيد و به عدل گواهى دهيد. دشمنى با گروهى ديگر وادارتان نكند كه عدالت نورزيد. عدالت ورزيد كه به تقوى نزديكتر است و از خدا بترسيد كه او به هر كارى كه مى‌كنيد آگاه است.

[9] خدا به كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى نيكو كرده‌اند، وعده آمرزش و مزدى بزرگ داده است.

[10] و آنان كه كافر شده‌اند و آيات ما را تكذيب كرده‌اند اهل جهنمند.

[11] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از نعمتى كه خدا به شما ارزانى داشته است ياد كنيد: آنگاه كه گروهى قصد آن كردند تا بر شما دست يازند و خدا دست آنان را از شما كوتاه كرد. از خدا بترسيد. و مؤمنانى بر خدا توكل مى‌كنند.

[12] خداوند از بنى اسرائيل پيمان گرفت و از ميان آنان دوازده نقيب برانگيختيم. و خدا گفت: اگر نماز بخوانيد و زكات بدهيد و به پيامبران من ايمان بياوريد و ياريشان كنيد و به خدا قرض‌الحسنه بدهيد، من با شمايم. بديهايتان را مى‌زدايم و شما را به بهشتهايى داخل مى‌كنم كه در آن نهرها روان باشد. و هر كس از شما كه از آن پس كافر شود راه راست را گم كرده است.

[13] و اهل كتاب -جز اندكى از آنها- چون پيمانشان را شكستند، لعنتشان كرديم و دلهايشان را سخت گردانيديم. كلمات را از معنى خود منحرف مى‌سازند و از آن پند كه به ايشان داده شده بود بهره خويش فراموش كرده‌اند. و همواره از كارهاى خائنانه‌شان آگاه مى‌شوى. عفوشان كن و از گناهشان درگذر كه خدا نيكوكاران را دوست مى‌دارد.

[14] و از كسانى كه گفتند كه ما نصرانى هستيم پيمان گرفتيم. پس قسمتى از اندرزهايى را كه به آنها داده بوديم فراموش كردند و ما نيز ميان آنها تا روز قيامت كينه و دشمنى افكنديم. به زودى خدا آنان را از كارهايى كه مى‌كنند آگاه خواهد ساخت.

[15] اى اهل كتاب، پيامبر ما نزد شما آمد تا بسيارى از كتاب خدا را كه پنهان مى‌داشتيد برايتان بيان كند و از بسيارى درگذرد، و از جانب خدا نورى و كتابى صريح و آشكار بر شما نازل شده است،

[16] تا خدا بَدان هر كس را كه در پى خشنودى اوست به راه‌هاى سلامت هدايت كند و به فرمان خود از تاريكى به روشناييشان ببرد و آنان را به راه راست هدايت كند.

[17] آنان كه گفتند كه خدا همان مسيح پسر مريم است، كافر شدند. بگوى: چه كسى مى‌تواند عذاب خدا را دفع كند اگر اراده كند مسيح پسر مريم و مادرش و همه اهل زمين را به هلاكت رساند؟ از آنِ خداست فرمانروايى آسمانها و زمين و هر چه ما بين آنهاست. آنچه مى‌خواهد مى‌آفريند و بر هر چيز تواناست.

[18] يهوديان و مسيحيان گفتند كه ما فرزندان و دوستان خدا هستيم. بگوى: پس چرا شما را به پاداش گناهانتان عذاب مى‌كند؟ بلكه شما انسانهايى از جمله آفريدگان هستيد. هر كس را كه بخواهد مى‌آمرزد و هر كس را كه بخواهد عذاب مى‌كند و از آن خداست فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست و بازگشت همه به اوست.

[19] اى اهل كتاب فرستاده ما در دورانى كه پيامبرانى نبودند مبعوث شد تا حق را بر شما آشكار كند و نگوييد كه مژده‌دهنده و بيم‌دهنده‌اى بر ما مبعوث نشده است. اينك آن مژده‌دهنده و بيم‌دهنده آمده است و خدا بر هر چيز تواناست.

[20] و موسى به قوم خود گفت: اى قوم من، نعمتى را كه خدا بر شما ارزانى داشته است ياد كنيد، كه از ميان شما پيامبران پديد آورد و شما را صاحبان اختيار خويش گردانيد و به شما چيزهايى عنايت كرد كه به هيچ يك از مردم جهان عنايت نكرده است.

[21] اى قوم من، به زمين مقدسى كه خدا برايتان مقرر كرده است داخل شويد و بازپس‌مگرديد كه زيان‌ديده باز مى‌گرديد.

[22] گفتند: اى موسى، در آنجا مردمى جبارند و ما به آن سرزمين درنياييم تا آنگاه كه آن جباران بيرون شوند. اگر آنان از آن سرزمين بيرون شوند، بدان داخل شويم.

[23] دو مرد از آنان كه پرهيزگارى پيشه داشتند و خدا نعمتشان عطا كرده بود گفتند: از اين دروازه بر آنان داخل شويد؛ و چون به شهر درآمديد شما پيروز خواهيد شد. و بر خدا توكل كنيد اگر از مؤمنان هستيد.

[24] گفتند: اى موسى، تا وقتى كه جباران در آنجايند هرگز بدان شهر داخل نخواهيم شد. ما اينجا مى‌نشينيم، تو و پروردگارت برويد و نبرد كنيد.

[25] گفت: اى پروردگار من، من تنها مالك نفس خويش و برادرم هستم. ميان من و اين مردم نافرمان جدايى بينداز.

[26] خدا گفت: ورود به آن سرزمين به مدت چهل سال برايشان حرام شد و در آن بيابان سرگردان خواهند ماند. پس براى اين نافرمانان اندوهگين مباش.

[27] و داستان راستين دو پسر آدم را بر ايشان بخوان، آنگاه كه قربانيى كردند. از يكيشان پذيرفته آمد و از ديگرى پذيرفته نشد. گفت: تو را مى‌كشم. گفت: خدا قربانى پرهيزگاران را مى‌پذيرد.

[28] اگر تو بر من دست گشايى و مرا بكشى، من بر تو دست نگشايم كه تو را بكشم. من از خدا كه پروردگار جهانيان است مى‌ترسم.

[29] مى‌خواهم كه هم گناه مرا به گردن گيرى و هم گناه خود را تا از دوزخيان گردى كه اين است پاداش ستمكاران.

[30] نفسش او را به كشتن برادر ترغيب كرد، و او را كشت و از زيانكاران گرديد.

[31] خدا كلاغى را واداشت تا زمين را بكاود و به او بياموزد كه چگونه جسد برادر خود پنهان سازد. گفت: واى بر من، نتوانم همانند اين كلاغ باشم و پيكر برادرم را دفن كنم. و در زمره پشيمانان درآمد.

[32] از اين رو بر بنى اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس كس ديگر را نه به قصاص قتل كسى يا ارتكاب فسادى بر روى زمين بكشد، چنان است كه همه مردم را كشته باشد. و هر كس كه به او حيات بخشد چون كسى است كه همه مردم را حيات بخشيده باشد. و به تحقيق پيامبران ما همراه با دلايل روشن بر آنها مبعوث شدند، باز هم بسيارى از آنها همچنان بر روى زمين از حد خويش تجاوز مى‌كردند.

[33] جزاى كسانى كه با خدا و پيامبرش جنگ مى‌كنند و در زمين به فساد مى‌كوشند، آن است كه كشته شوند، يا بردار گردند يا دستها و پاهايشان يكى از چپ و يكى از راست بريده شود يا از سرزمين خود تبعيد شوند. اينها رسواييشان در اين جهان است و در آخرت نيز به عذابى بزرگ گرفتار آيند.

[34] مگر كسانى كه پيش از آنكه شما بر آنها دست يابيد توبه كنند. پس بدانيد كه خدا آمرزنده و مهربان است.

[35] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا بترسيد و به او تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد. باشد كه رستگار گرديد.

[36] آنان كه كافر شده‌اند اگر همه آنچه در روى زمين است و همانند آن متعلق به آنها باشد و بخواهند خود را با آن از عذاب روز قيامت باز خرند، از ايشان پذيرفته نيايد و به عذاب دردآور گرفتار آيند.

[37] مى‌خواهند كه از آتش بيرون آيند در حالى كه بيرون‌آمدنى نباشند و عذابشان پاينده است.

[38] دست مرد دزد و زن دزد را به كيفر كارى كه كرده‌اند ببريد. اين عقوبتى است از جانب خدا، كه او پيروزمند و حكيم است.

[39] هر كس پس از كردار ناپسندش توبه كند و به صلاح آيد، خدا توبه او را مى‌پذيرد، كه او آمرزنده و مهربان است.

[40] آيا ندانسته‌اى كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست، هر كه را بخواهد عذاب مى‌كند و هر كه را بخواهد مى‌آمرزد و بر هر كارى تواناست؟

[41] اى پيامبر، غمگين نكند تو را كردار آنان كه به كفر مى‌شتابند. چه آنهايى كه به زبان گفتند كه ايمان آورديم و به دل ايمان نياورده‌اند و چه آن يهودان كه گوش مى‌سپارند تا دروغ بندند و براى گروهى ديگر كه خود نزد تو نمى‌آيند سخن‌چينى مى‌كنند، و سخن خدا را دگرگون مى‌سازند، و مى‌گويند: اگر شما را اينچنين گفت بپذيريد و گرنه از وى دورى گزينيد. و هر كس را كه خدا عذاب او بخواهد، تواش از قهر خدا رهايى نخواهى داد. اينان كسانى هستند كه خدا نخواسته است كه دلهايشان را پاك گرداند. آنان را در دنيا خوارى و در آخرت عذابى بزرگ است.

[42] گوش‌نهادگان بر دروغند، خورندگان حرامند. پس اگر نزد تو آمدند ميانشان حكم كن يا از ايشان رويگردان شو؛ و اگر رويگردان شوى هيچ به تو زيانى نرسانند. و اگر ميانشان حكم كنى به عدالت حكم كن كه خدا عدالت‌پيشگان را دوست دارد.

[43] چگونه تو را داور قرار مى‌دهند، در حالى كه تورات كه حاوى حكم خداست در ��زد آنهاست؟ سپس از حكم تو رويگردان مى‌شوند و اينان ايمان نياورده‌اند.

[44] ما تورات را كه در آن هدايت و روشنايى است، نازل كرديم. پيامبرانى كه تسليم فرمان بودند بنابر آن براى يهود حكم كردند و نيز خداشناسان و دانشمندان كه به حفظ كتاب خدا مأمور بودند و بر آن گواهى دادند، پس، از مردم مترسيد، از من بترسيد و آيات مرا به بهاى اندك مفروشيد. و هر كه بر وفق آياتى كه خدا نازل كرده است حكم نكند، كافر است.

[45] و در تورات بر آنان مقرر داشتيم كه نفس در برابر نفس و چشم در برابر چشم و بينى در برابر بينى و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان و هر زخمى را قصاصى است. و هر كه از قصاص درگذرد، گناهش را كفاره‌اى خواهد بود. و هر كه به آنچه خدا نازل كرده است حكم نكند، از ستمكاران است.

[46] و از پى آنها عيسى پسر مريم را فرستاديم كه تصديق‌كننده توراتى بود كه پيش از او فرستاده بوديم و انجيل را كه تصديق‌كننده تورات پيش از او بود به او داديم كه در آن هدايت و روشنايى بود و براى پرهيزگاران هدايت و موعظه‌اى.

[47] و بايد كه اهل انجيل بر وفق آنچه خدا در آن كتاب نازل كرده است داورى كنند. زيرا هر كس به آنچه خدا نازل كرده است داورى نكند، از نافرمانان است.

[48] و اين كتاب را به راستى بر تو نازل كرديم؛ تصديق‌كننده و حاكم بر كتابهايى است كه پيش از آن بوده‌اند. پس بر وفق آنچه خدا نازل كرده است در ميانشان حكم كن و از پى خواهشهاشان مرو تا آنچه را از حق بر تو نازل شده است واگذارى. براى هر گروهى از شما شريعت و روشى نهاديم. و اگر خدا مى‌خواست همه شما را يك امت مى‌ساخت. ولى خواست در آنچه به شما ارزانى داشته است بيازمايدتان. پس در خيرات بر يكديگر پيشى گيريد. همگى بازگشتتان به خداست تا از آنچه در آن اختلاف مى‌كرديد آگاهتان سازد.

[49] ميانشان بر وفق آنچه خدا نازل كرده است حكم كن و از خواهشهاشان پيروى مكن و از ايشان بپرهيز كه مبادا بفريبندت تا از بعضى از چيزهايى كه خدا بر تو نازل كرده است سرباز زنى. و اگر رويگردان شدند بدان كه خدا مى‌خواهد آنان را به پاداش برخى گناهانشان عقوبت كند، و هر آينه بسيارى از مردم نافرمانند.

[50] آيا حكم جاهليت را مى‌جويند؟ براى آن مردمى كه اهل يقين هستند چه حكمى از حكم خدا بهتر است؟

[51] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، يهود و نصارا را به دوستى برمگزينيد. آنان خود دوستان يكديگرند. هر كس از شما كه ايشان را به دوستى گزيند در زمره آنهاست. و خدا ستمكاران را هدايت نمى كند.

[52] آنهايى را كه در دل مرضى دارند مى‌بينى كه به صحبتشان مى‌شتابند، مى‌گويند: مى‌ترسيم كه به ما آسيبى رسد. اما باشد كه خدا فتحى پديد آرد يا كارى كند، آنگاه از آنچه در دل نهان داشته بودند پشيمان شوند.

[53] آنها كه ايمان آورده‌اند مى‌گويند: آيا اينان همان كسانند كه به خدا سوگندهاى سخت مى‌خوردند كه با شما خواهند بود؟ اعمالشان باطل گرديد و خود در زمره زيانكاران درآمدند.

[54] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، هر كه از شما از دينش بازگردد چه باك؛ زودا كه خدا مردمى را بياورد كه دوستشان بدارد و دوستش بدارند. در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر كافران سركش؛ در راه خدا جهاد مى‌كنند و از ملامت هيچ ملامتگرى نمى‌هراسند. اين فضل خداست كه به هر كس كه خواهد ارزانى دارد، و خداوند بخشاينده و داناست.

[55] جز اين نيست كه ولىّ شما خداست و رسول او و مؤمنانى كه نماز مى‌خوانند و همچنان كه در ركوعند انفاق مى‌كنند.

[56] و هر كه خدا و پيامبر او و مؤمنان را ولىّ خود گزيند، بداند كه پيروزمندان گروه خداوندند.

[57] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، اهل كتاب را كه دين شما را به مسخره و بازى مى‌گيرند، و نيز كافران را به دوستى برمگزينيد. و اگر ايمان آورده‌ايد از خدا بترسيد.

[58] و چون بانگ نماز كنيد آن را به مسخره و بازيچه گيرند، زيرا مردمى هستند كه نمى‌انديشند.

[59] بگو: اى اهل كتاب، آيا ما را سرزنش مى‌كنيد؟ جز اين است كه ما به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه پيش از اين نازل شده است ايمان آورده‌ايم و شما بيشترين نافرمان هستيد؟

[60] بگو: آيا شما را از كسانى كه در نزد خدا كيفرى بدتر از اين دارند خبر بدهم: كسانى كه خدايشان لعنت كرده و بر آنها خشم گرفته و بعضى را بوزينه و خوك گردانيده است و خود بت پرستيده‌اند؟ اينان را بدترين جايگاه است و از راه راست گمگشته‌ترند.

[61] و چون نزد شما آمدند، گفتند كه ايمان آورديم؛ و حال آنكه با كفر داخل شدند و با كفر خارج گشتند، و خدا به آنچه پنهان مى‌دارند آگاه‌تر است.

[62] مى‌بينى بسيارى از ايشان را كه به گناه و تجاوز و حرامخوارگى مى‌شتابند. چه بد كارهايى مى‌كردند.

[63] از چه روى خداپرستان و دانشمندان، آنان را از گفتار بد و حرامخوارگى باز نمى‌دارند. چه بد كارهايى مرتكب مى‌شدند.

[64] يهود گفتند كه دست خدا بسته است. دستهاى خودشان بسته باد. و بدين سخن كه گفتند ملعون گشتند. دستهاى خدا گشاده است. به هر سان كه بخواهد روزى مى‌دهد. و آنچه بر تو از جانب پروردگارت نازل شده است، به طغيان و كفر بيشترشان خواهد افزود. ما تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكنده‌ايم. هرگاه كه آتش جنگ را افروختند خدا خاموشش ساخت. و آنان در روى زمين به فساد مى‌كوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد.

[65] اگر اهل كتاب ايمان بياورند و پرهيزگارى كنند، گناهانشان را خواهيم زدود و آنها را به بهشتهاى پرنعمت داخل خواهيم كرد.

[66] و اگر تورات و انجيل و آنچه را كه از جانب خدا بر آنها نازل شده بر پاى دارند، از فراز سر و زير پايشان روزى بخورند. بعضى از ايشان مردمى ميانه‌رو هستند و بسياريشان بدكردارند.

[67] اى پيامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان. اگر چنين نكنى امر رسالت او را ادا نكرده‌اى. خدا تو را از مردم حفظ مى‌كند، كه خدا مردم كافر را هدايت نمى‌كند.

[68] بگو: اى اهل كتاب، شما هيچ نيستيد، تا آنگاه كه تورات و انجيل و آنچه را از جانب پروردگارتان بر شما نازل شده است بر پاى داريد. آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است بر طغيان و كفر بيشترينشان بيفزايد. پس بر اين مردم كافر غمگين مباش.

[69] هرآينه از ميان آنان كه ايمان آورده‌اند و يهود و صابئان و نصارا هر كه به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشد و كار شايسته كند بيمى بر او نيست و محزون نمى‌شود.

[70] ما از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم و پيامبرانى برايشان فرستاديم. هرگاه كه پيامبرى چيزى مى‌گفت كه با خواهش دلشان موافق نبود، گروهى را تكذيب مى‌كردند و گروهى را مى‌كشتند.

[71] و پنداشتند كه عقوبتى نخواهد بود. پس كور و كر شدند. آنگاه خدا توبه‌شان بپذيرفت. باز بسيارى از آنها كور و كر شدند. هر چه مى‌كنند خدا مى‌بيند.

[72] به تحقيق آنان كه گفتند كه خدا همان مسيح پسر مريم است، كافر شدند. مسيح گفت: اى بنى اسرائيل، اللّه پروردگار من و پروردگار خود را بپرستيد. زيرا هر كس كه براى خداوند شريكى قرار دهد خدا بهشت را بر او حرام كند، و جايگاه او آتش است و ستمكاران را ياورى نيست.

[73] آنان كه گفتند: اللّه سومين سه است، كافر شدند. در حالى كه هيچ خدايى جز اللّه نيست. اگر از آنچه مى‌گويند باز نايستند به كافرانشان عذابى دردآور خواهد رسيد.

[74] آيا به درگاه خدا توبه نمى‌كنند و از او آمرزش نمى‌خواهند؟ خدا آمرزنده و مهربان است.

[75] مسيح پسر مريم جز پيامبرى نبود، كه پيامبرانى پيش از او بوده‌اند، و مادرش زنى راستگوى بود كه هر دو غذا مى‌خوردند. بنگر كه چگونه آيات را برايشان بيان مى‌كنيم. سپس بنگر كه چگونه از حق روى مى‌گردانند.

[76] بگو: آيا جز اللّه خداى ديگرى را كه براى شما مالك هيچ سود و زيانى نيست مى‌پرستيد و حال آنكه اللّه شنوا و داناست؟

[77] بگو: اى اهل كتاب، به ناحق در دين خويش غُلوّ مكنيد؛ و از خواهشهاى آن مردمى كه از پيش گمراه شده بودند و بسيارى را گمراه كردند و خود از راه راست منحرف شدند پيروى مكنيد.

[78] از بنى اسرائيل آنان كه كافر شدند به زبان داود و عيسى بن مريم لعنت شدند، و اين لعنت پاداش عصيان و تجاوزشان بود.

[79] از كار زشتى كه مى‌كردند يكديگر را نهى نمى‌كردند و هرآينه بدكارى مى‌كردند.

[80] بسيارى از ايشان را مى‌بينى كه با كافران دوستى مى‌ورزند. بد است آنچه پيشاپيش براى خود فرستادند. خشم خدا بر آنهاست و در عذاب جاودانه‌اند.

[81] اگر به خدا و پيامبر و آنچه بر او نازل شده ايمان آورده بودند كافران را به دوستى نمى‌گرفتند، ولى بيشترشان فاسقانند.

[82] دشمن‌ترين مردم نسبت به كسانى كه ايمان آورده‌اند يهود و مشركان را مى‌يابى، و مهربان‌ترين كسان نسبت به آنان كه ايمان آورده‌اند كسانى را مى‌يابى كه مى‌گويند: ما نصرانى هستيم. زيرا بعضى از ايشان كشيشان و راهبان هستند و آنها سرورى نمى‌جويند.

[83] چون آنچه را كه بر پيامبر نازل شده بشنوند، و حقيقت را دريابند، چشمانشان پر از اشك مى‌شود. مى‌گويند: اى پروردگار ما، ايمان آورديم، ما را نيز در زمره شهادت‌دهندگان بنويس.

[84] چرا به خدا و اين آيين حق كه بر ما نازل شده است ايمان نياوريم و طمع نورزيم در اينكه پروردگار ما ما را در شمار صالحان آورد؟

[85] به پاداش اين سخن كه گفتند، خدا آنان را به بهشتهايى كه در آن نهرها روان است پاداش داد. در آن جاودانند و اين است پاداش نيكوكاران.

[86] و آنان كه كفر ورزيدند و آيات ما را تكذيب كردند اهل جهنمند.

[87] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، چيزهاى پاكيزه‌اى را كه خدا بر شما حلال كرده است حرام مكنيد و از حد درمگذريد كه خدا تجاوزكنندگان از حد را دوست ندارد.

[88] از چيزهاى حلال و پاكيزه‌اى كه خدا به شما روزى داده است بخوريد و از خدايى كه به او ايمان آورده‌ايد بترسيد.

[89] خداوند شما را به سبب سوگندهاى لغوتان بازخواست نخواهد كرد. ولى به سبب شكستن سوگندهايى كه به قصد مى‌خوريد، بازخواست مى‌كند و كفاره آن اطعام ده مسكين است از غذاى متوسطى كه به خانواده خويش مى‌خورانيد يا پوشيدن آنها يا آزاد كردن يك بنده، و هر كه نيابد سه روز روزه داشتن. اين كفاره قسم است، هرگاه كه قسم خورديد. به قسمهاى خود وفا كنيد. خدا آيات خود را براى شما اينچنين بيان مى‌كند، باشد كه سپاسگزار باشيد.

[90] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، شراب و قمار و بتها و گروبندى با تيرها پليدى و كار شيطان است، از آن اجتناب كنيد تا رستگار شويد.

[91] شيطان مى‌خواهد با شراب و قمار ميان شما كينه و دشمنى افكند و شما را از ياد خدا و نماز باز دارد، آيا بس مى‌كنيد؟

[92] خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد و پروا كنيد. اگر رويگردان شويد بدانيد كه وظيفه پيامبر ما رسانيدن پيام روشن خداوند است.

[93] بر آنان كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند در آنچه خورده‌اند گناهى نيست، هرگاه پرهيزگارى كنند و ايمان بياورند و به كارهاى شايسته پردازند، باز هم پرهيزگارى كنند و ايمان بياورند، باز هم پرهيزگارى كنند و نيكى، كه خدا نيكوكاران را دوست دارد.

[94] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، خدا شما را به صيدى كه به دست مى‌گيريد يا به نيزه شكار مى‌كنيد، مى‌آزمايد تا بداند چه كسى در نهان از او مى‌ترسد. و هر كه از اين پس از حد تجاوز كند او راست عذابى دردآور.

[95] اى كسانى ��ه ايمان آورده‌ايد، هرگاه كه در احرام باشيد شكار را مكشيد. هر كه صيد را به عمد بكشد جزاى او قربانى كردن حيوانى است همانند آنچه كشته است به شرط آنكه دو عادل از شما گواهى دهند و قربانى را به كعبه رساند، يا به كفاره درويشان را طعام دهد، يا برابر آن روزه بگيرد، تا عقوبت كار خود بچشد. از آنچه در گذشته كرده‌ايد خدا عفو كرده است، ولى هر كه بدان باز گردد خدا از او انتقام مى‌گيرد، كه خدا پيروزمند و انتقام‌گيرنده است.

[96] شكار دريايى و خوردن آن به جهت بهره‌مند شدنتان از آن، بر شما و مسافران حلال شده است. و شكار صحرايى تا هنگامى كه در احرام هستيد بر شما حرام شده. از خداوندى كه به نزد او گرد آورده مى‌شويد بترسيد.

[97] خدا كعبه، بيت الحرام، را با ماه حرام و قربانى بى‌قلاده و قربانى با قلاده قوام كار مردم گردانيد، تا بدانيد كه خدا هر چه را كه در آسمانها و زمين است مى‌داند و او بر هر چيزى آگاه است.

[98] بدانيد كه عقوبت خدا سخت است و هم او آمرزنده و مهربان است.

[99] بر پيامبر جز رسانيدن پيام وظيفه‌اى نيست. و آنچه را كه آشكار مى‌سازيد يا پنهان مى‌داريد خدا مى‌داند.

[100] بگو: ناپاك و پاك برابر نيستند، هر چند فراوانى ناپاك تو را به اعجاب افكند. پس اى خردمندان، از خداى بترسيد، باشد كه رستگار گرديد.

[101] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از چيزهايى كه چون براى شما آشكار شوند اندوهگينتان مى‌كنند، مپرسيد. و اگر سؤال از آنها را واگذاريد تا به هنگام نزول قرآن، برايتان آشكار خواهد شد. خدا از آنها عفو كرده است كه آمرزنده و بردبار است.

[102] مردمى كه پيش از شما بودند از آن چيزها سؤال كردند و بدان سبب كافر شدند.

[103] خداوند درباره بَحيره و سائبه و وصيله و حامى حكمى نكرده است؛ ولى كافران بر خدا دروغ مى‌بندند و بيشترينشان بى‌خردند.

[104] و چون به ايشان گويند كه به آنچه خدا نازل كرده است و به پيامبر روى آوريد، گويند: آن آيينى كه پدران خود را بدان معتقد يافته‌ايم ما را بس است. حتى اگر پدرانشان هيچ نمى‌دانسته‌اند و راه هدايت نيافته بوده‌اند؟

[105] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، به خود پردازيد. اگر شما هدايت يافته‌ايد، آنان كه گمراه مانده‌اند به شما زيانى نرسانند. بازگشت همه شما نزد خداست، تا شما را به آن كارها كه مى‌كرده‌ايد آگاه گرداند.

[106] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، چون مرگتان فرا رسد به هنگام وصيت دو عادل را از ميان خودتان به شهادت گيريد، يا از غير خودتان، هرگاه كه در سفر بوديد و مرگتان فرارسيد. اگر از آن دو در شك بوديد نگاهشان داريد تا بعد از نماز، آنگاه به خدا سوگند خورند كه اين شهادت را به هيچ قيمتى دگرگون نكنيم هرچند به سود خويشاوندمان باشد و آن را كتمان نكنيم، اگر جز اين باشد از گناهكارانيم.

[107] و هرگاه معلوم شود كه آن دو شاهد مرتكب گناه خيانت شده‌اند، دو شاهد ديگر كه اولى‌تر از آن دو باشند جاى ايشان را بگيرند. آن دو به خدا قسم خورند كه شهادت ما از شهادت آن دو درست‌تر است و ما از حق تجاوز نكنيم، هرگاه چنين كنيم از ستمكاران باشيم.

[108] اين شيوه نزديك‌تر به آن است كه هم شهادت را بر وجه خود ادا كنند يا پس از سوگند خوردن از ردّ سوگندهايشان بترسند. از خدا بترسيد. و گوش فرا داريد. خدا مردم نافرمان را هدايت نمى‌كند.

[109] روزى كه خدا پيامبران را گرد آورد و بپرسد كه دعوت شما را چگونه پاسخ دادند؟ گويند: ما را هيچ دانشى نيست، كه دانا به غيب تو هستى.

[110] خدا به عيسى بن مريم گفت: نعمتى را كه به تو و مادرت ارزانى داشته‌ام ياد كن، آن زمان كه به روح‌القدس ياريت كردم تا تو چه در گهواره و چه در بزرگسالى سخن گويى، و به تو كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم. و آنگاه كه به امر من از گِل چيزى چون پرنده ساختى و در آن دميدى و به امر من پرنده‌اى شد و كور مادرزاد و پيسى‌گرفته را به فرمان من شفا دادى و مردگان را به فرمان من زنده بيرون آوردى و چون با اين دلايل روشن نزد بنى اسرائيل آمدى، من آنان را از آسيب رساندن به تو بازداشتم و از ميانشان كسانى كه كافر بودند گفتند كه اين جز جادويى آشكار نيست.

[111] و به حواريان وحى كردم: به من و به پيامبر من ايمان بياوريد. گفتند: ايمان آورديم، گواه باش كه ما تسليم هستيم.

[112] و حواريان پرسيدند: اى عيسى بن مريم، آيا پروردگار تو مى‌تواند كه براى ما از آسمان مائده‌اى فرستد؟ گفت: اگر ايمان آورده‌ايد، از خدا بترسيد.

[113] گفتند: مى‌خواهيم كه از آن مائده بخوريم تا دلهايمان آرام گيرد و بدانيم كه تو به ما راست گفته‌اى و بر آن شهادت دهيم.

[114] عيسى بن مريم گفت: بار خدايا، اى پروردگار ما، براى ما مائده‌اى از آسمان بفرست، تا ما را و آنان را كه بعد از ما مى‌آيند عيدى و نشانى از تو باشد، و ما را روزى ده كه تو بهترين روزى‌دهندگان هستى.

[115] خدا گفت: من آن مائده را براى شما مى‌فرستم؛ ولى هر كه از شما از آن پس كافر شود چنان عذابش مى‌كنم كه هيچ يك از مردم جهان را آن چنان عذاب نكرده باشم.

[116] و آنگاه كه خدا به عيسى بن مريم گفت: آيا تو به مردم گفتى كه مرا و مادرم را سواى اللّه به خدايى گيريد؟ گفت: به پاكى ياد مى‌كنم تو را. نسزد مرا كه چيزى گويم كه نه شايسته آن باشم. اگر من چنين گفته بودم تو خود مى‌دانستى زيرا به آنچه در ضمير من مى‌گذرد دانايى و من از آنچه در ذات تو است بى‌خبرم. زيرا تو داناترين كسان به غيب هستى.

[117] من به آنان جز آنچه تو فرمانم داده بودى نگفتم. گفتم كه اللّه پروردگار مرا و پروردگار خود را بپرستيد. و من تا در ميانشان بودم نگهبان عقيدتشان بودم و چون مرا ميرانيدى تو خود نگهبان عقيدتشان گشتى. و تو بر هر چيزى آگاهى.

[118] اگر آنان را عذاب كنى، بندگان تو هستند و اگر آنان را بيامرزى، تو پيروزمند و حكيمى.

[119] خدا گفت: اين روزى است كه راستگويان را راستى گفتارشان سود دهد. از آن آنهاست بهشتهايى كه در آن نهرها جارى است. همواره در آن جاويدان خواهند بود. خدا از آنان خشنود است و آنان نيز از خدا خشنودند. و اين كاميابى بزرگى است.

[120] از آن خداست فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست. و او بر هر كارى تواناست.

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud