💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.mojtabavi › 68 captured on 2024-08-25 at 01:55:51. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

⬅️ Previous capture (2024-03-21)

-=-=-=-=-=-=-

Sayyed Jalaloddin Mojtabavi, Surah 68: The Pen (Al-Qalam)

Surahs

[1] نون، سوگند به قلم و آنچه مى‌نويسند،

[2] كه تو به نعمت پروردگارت- نبوت و رسالت- ديوانه نيستى.

[3] و هر آينه تو راست مزد بى‌پايان.

[4] و هر آينه تويى بر خويى بس بزرگ.

[5] پس زودا كه ببينى و آنها نيز ببينند،

[6] كه كدامين شما ديوانه و شوريده است.

[7] همانا پروردگارت داناتر است به كسى كه از راه او گم گشته و داناتر است به ره‌يافتگان.

[8] پس دروغ‌انگاران را فرمان مبر.

[9] دوست دارند كه نرمى كنى تا نرمى كنند.

[10] و هر بسيار سوگند خورنده خوار و بى‌ارزشى را فرمان مبر،

[11] كه عيبجو، بدگو، رونده به سخن‌چينى،

[12] بازدارنده نيكى، از حد درگذرنده، گنه‌پيشه،

[13] [و] پس از اين همه، سختدل و درشت‌خو و بى‌تبار است

[14] از آن رو كه داراى مال و پسران است

[15] چون آيات ما بر او خوانده شود گويد: افسانه‌هاى پيشينيان است.

[16] بر خرطوم- بينى- او داغ خواهيم نهاد.

[17] ما آنها- اهل مكه- را بيازموديم- به آنها نعمت داديم ولى كفر ورزيدند- چنانكه خداوندان آن بوستان را آزموديم آنگاه كه سوگند خوردند كه هر آينه بامداد پگاه- پنهان از مستمندان- ميوه آن را خواهيم چيد

[18] و استثنا نكردند- نگفتند اگر خداى خواهد-

[19] پس شبانگاه كه خفته بودند آفتى از سوى پروردگارت بر گرد آن

[20] پس مانند باغى شد كه ميوه آن چيده و بريده باشند- درختانش سوخته و سياه شد-.

[21] پس بامدادان يكديگر را ندا دادند:

[22] اگر ميوه‌چين هستيد پگاه به كشتزار خود در آييد.

[23] پس به راه افتادند و با هم آهسته مى‌گفتند:

[24] امروز مبادا درويشى در آن

[25] و پگاه برفتند بدين آهنگ كه بر [چيدن و] منع درويشان توانايند.

[26] پس چون آن را ديدند- خشك و سوخته- گفتند: هر آينه ما گمراهيم- اين باغ ما نيست-.

[27] [نه،] بلكه ما ناكام شده‌ايم.

[28] بهترينشان- به خِرَد و ميانه‌روى- گفت: آيا شما را نگفتم: چرا خداى را به پاكى ياد نمى‌كنيد؟

[29] گفتند: پاك است پروردگار ما، همانا ما ستمكار بوده‌ايم.

[30] پس برخى از ايشان بر برخ ديگر سرزنش‌كنان روى آورده،

[31] گفتند: واى بر ما، همانا ما سركش بوده‌ايم.

[32] اميد است پروردگار ما بهتر از آن را به ما باز دهد، ما به پروردگارمان گراينده‌ايم.

[33] چنين است عذاب [اين جهانى‌]، و هر آينه عذاب آن جهان بزرگتر است، اگر مى‌دانستند.

[34] همانا پرهيزگاران را نزد پروردگارشان بهشتهاى پرنعمت است.

[35] پس آيا مسلمانان- گردن‌نهادگان- را همچون بزهكاران مى‌سازيم- يكسان و برابر-؟!

[36] شما را چيست؟! چگونه داورى مى‌كنيد؟!

[37] يا مگر شما را كتابى است كه در آن مى‌خوانيد،

[38] كه شما راست در آن [جهان‌] هر چه گزينيد؟!

[39] يا مگر شما را بر ما پيمانهايى است رسا و پيوسته تا روز رستاخيز، كه هر چه حكم كنيد شما را باشد؟!

[40] از آنها بپرس كه كدامشان ضامن اين [دعوى‌] اند

[41] يا مگر ايشان را انبازانى است- بتها و معبودانى جز خدا كه پشتيبان آنها باشند-؟! پس اگر راستگويند انبازان خويش بيارند،

[42] در روزى كه كار [بر كافران‌] سخت و دشوار شود، و آنان به سجود خوانده شوند ولى نتوانند

[43] در حالى كه ديدگانشان از ترس فروشده، خوارى و زبونى آنها را فرو گرفته است و همانا به سجود خوانده مى‌شدند و حال آنكه تندرست بودند- مى توانستند سجده كنند ولى اجابت نمى‌كردند-.

[44] پس مرا با كسانى كه اين سخن- قرآن- را دروغ مى‌انگارند واگذار آنها را اندك اندك و پايه پايه از آنجا كه ندانند فرو گيريم- به هلاكت و نابودى كشانيم-.

[45] و آنان را مهلت دهم، كه تدبير من استوار است.

[46] يا مگر از آنان مزدى مى‌خواهى كه از تاوان گرانبارند؟!

[47] يا مگر نزدشان علم غيب است كه [آن را] مى‌نويسند- و به ديگران مى‌دهند-؟!

[48] پس بر حكم پروردگار خود شكيبايى كن و مانند صاحب ماهى- يونس- مباش آنگاه كه با دلى پراندوه [در شكم ماهى‌] ندا داد.

[49] اگر نه آن بود كه نعمتى- بخشايش و نيكو داشتى- از پروردگارش او را دريافت هر آينه به صحرايى بى‌گياه افكنده مى‌شد و نكوهيده مى‌بود.

[50] پس پروردگارش او را برگزيد و از نيكان و شايستگانش ساخت.

[51] و هر آينه نزديك است آنان كه كافر شدند- چون قرآن را شنيدند- كه مى‌خواندى- تو را با چشمهاى خود بلغزانند و بيفكنند و مى‌گويند: همانا او ديوانه است-.

[52] و نيست اين [قرآن‌] مگر ياد و پندى براى جهانيان.

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud