💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.mojtabavi › 68 captured on 2024-08-25 at 01:55:51. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2024-03-21)
-=-=-=-=-=-=-
[1] نون، سوگند به قلم و آنچه مىنويسند،
[2] كه تو به نعمت پروردگارت- نبوت و رسالت- ديوانه نيستى.
[3] و هر آينه تو راست مزد بىپايان.
[4] و هر آينه تويى بر خويى بس بزرگ.
[5] پس زودا كه ببينى و آنها نيز ببينند،
[6] كه كدامين شما ديوانه و شوريده است.
[7] همانا پروردگارت داناتر است به كسى كه از راه او گم گشته و داناتر است به رهيافتگان.
[8] پس دروغانگاران را فرمان مبر.
[9] دوست دارند كه نرمى كنى تا نرمى كنند.
[10] و هر بسيار سوگند خورنده خوار و بىارزشى را فرمان مبر،
[11] كه عيبجو، بدگو، رونده به سخنچينى،
[12] بازدارنده نيكى، از حد درگذرنده، گنهپيشه،
[13] [و] پس از اين همه، سختدل و درشتخو و بىتبار است
[14] از آن رو كه داراى مال و پسران است
[15] چون آيات ما بر او خوانده شود گويد: افسانههاى پيشينيان است.
[16] بر خرطوم- بينى- او داغ خواهيم نهاد.
[17] ما آنها- اهل مكه- را بيازموديم- به آنها نعمت داديم ولى كفر ورزيدند- چنانكه خداوندان آن بوستان را آزموديم آنگاه كه سوگند خوردند كه هر آينه بامداد پگاه- پنهان از مستمندان- ميوه آن را خواهيم چيد
[18] و استثنا نكردند- نگفتند اگر خداى خواهد-
[19] پس شبانگاه كه خفته بودند آفتى از سوى پروردگارت بر گرد آن
[20] پس مانند باغى شد كه ميوه آن چيده و بريده باشند- درختانش سوخته و سياه شد-.
[21] پس بامدادان يكديگر را ندا دادند:
[22] اگر ميوهچين هستيد پگاه به كشتزار خود در آييد.
[23] پس به راه افتادند و با هم آهسته مىگفتند:
[24] امروز مبادا درويشى در آن
[25] و پگاه برفتند بدين آهنگ كه بر [چيدن و] منع درويشان توانايند.
[26] پس چون آن را ديدند- خشك و سوخته- گفتند: هر آينه ما گمراهيم- اين باغ ما نيست-.
[27] [نه،] بلكه ما ناكام شدهايم.
[28] بهترينشان- به خِرَد و ميانهروى- گفت: آيا شما را نگفتم: چرا خداى را به پاكى ياد نمىكنيد؟
[29] گفتند: پاك است پروردگار ما، همانا ما ستمكار بودهايم.
[30] پس برخى از ايشان بر برخ ديگر سرزنشكنان روى آورده،
[31] گفتند: واى بر ما، همانا ما سركش بودهايم.
[32] اميد است پروردگار ما بهتر از آن را به ما باز دهد، ما به پروردگارمان گرايندهايم.
[33] چنين است عذاب [اين جهانى]، و هر آينه عذاب آن جهان بزرگتر است، اگر مىدانستند.
[34] همانا پرهيزگاران را نزد پروردگارشان بهشتهاى پرنعمت است.
[35] پس آيا مسلمانان- گردننهادگان- را همچون بزهكاران مىسازيم- يكسان و برابر-؟!
[36] شما را چيست؟! چگونه داورى مىكنيد؟!
[37] يا مگر شما را كتابى است كه در آن مىخوانيد،
[38] كه شما راست در آن [جهان] هر چه گزينيد؟!
[39] يا مگر شما را بر ما پيمانهايى است رسا و پيوسته تا روز رستاخيز، كه هر چه حكم كنيد شما را باشد؟!
[40] از آنها بپرس كه كدامشان ضامن اين [دعوى] اند
[41] يا مگر ايشان را انبازانى است- بتها و معبودانى جز خدا كه پشتيبان آنها باشند-؟! پس اگر راستگويند انبازان خويش بيارند،
[42] در روزى كه كار [بر كافران] سخت و دشوار شود، و آنان به سجود خوانده شوند ولى نتوانند
[43] در حالى كه ديدگانشان از ترس فروشده، خوارى و زبونى آنها را فرو گرفته است و همانا به سجود خوانده مىشدند و حال آنكه تندرست بودند- مى توانستند سجده كنند ولى اجابت نمىكردند-.
[44] پس مرا با كسانى كه اين سخن- قرآن- را دروغ مىانگارند واگذار آنها را اندك اندك و پايه پايه از آنجا كه ندانند فرو گيريم- به هلاكت و نابودى كشانيم-.
[45] و آنان را مهلت دهم، كه تدبير من استوار است.
[46] يا مگر از آنان مزدى مىخواهى كه از تاوان گرانبارند؟!
[47] يا مگر نزدشان علم غيب است كه [آن را] مىنويسند- و به ديگران مىدهند-؟!
[48] پس بر حكم پروردگار خود شكيبايى كن و مانند صاحب ماهى- يونس- مباش آنگاه كه با دلى پراندوه [در شكم ماهى] ندا داد.
[49] اگر نه آن بود كه نعمتى- بخشايش و نيكو داشتى- از پروردگارش او را دريافت هر آينه به صحرايى بىگياه افكنده مىشد و نكوهيده مىبود.
[50] پس پروردگارش او را برگزيد و از نيكان و شايستگانش ساخت.
[51] و هر آينه نزديك است آنان كه كافر شدند- چون قرآن را شنيدند- كه مىخواندى- تو را با چشمهاى خود بلغزانند و بيفكنند و مىگويند: همانا او ديوانه است-.
[52] و نيست اين [قرآن] مگر ياد و پندى براى جهانيان.