💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.mojtabavi › 13 captured on 2024-08-25 at 01:54:44. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2024-03-21)
-=-=-=-=-=-=-
[1] الف، لام، ميم، را. اينهاست آيههاى اين كتاب- قرآن- و آنچه از پروردگارت به سوى تو فروفرستاده شده، حقّ است ولى بيشتر مردم باور نمىدارند.
[2] خداست آن كه آسمانها را بىستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت، سپس بر عرش- مقام فرمانروايى بر جهان هستى- برآمد و خورشيد و ماه را رام كرد، كه هر يك تا سرآمدى نامبرده- معيّن- روانند. كار [جهان] را تدبير مىكند نشانهها را به تفصيل بيان مىكند تا شايد ديدار پروردگارتان- روز رستاخيز- را بىگمان باور كنيد.
[3] و اوست آن كه زمين را بگسترد و در آن كوهها و رودها قرار داد، و در آن از همه ميوهها دو گونه- ترش و شيرين و تابستانى و زمستانى و ...- پديد كرد. شب را بر روز مىپوشاند. همانا در اين [امور] براى گروهى كه بينديشند نشانه هاست.
[4] و در زمين پارههايى است نزديك يكديگر، و بوستانهايى از تاكها و كشتها و خرمابنهايى روييده از يك ريشه و نه از يك ريشه كه با يك آب سيراب مىشوند. و برخى از آنها را در ميوه بر برخى ديگر برترى مىنهيم. هر آينه در اين [امور] براى گروهى كه خرد را كار بندند نشانههاست.
[5] و اگر شگفتى نمايى، شگفت است گفتار آنان كه: آيا هنگامى كه خاك شويم، براستى در آفرينشى نو در آييم؟ اينانند كه به پروردگار خويش كافر شدند، و اينان در گردنهاشان زنجيرهاست، و اينان دوزخيانند كه در آن جاويدانند.
[6] و از تو پيش از نيكى- سلامت و رستگارى- بدى- عذاب و هلاكت- را به شتاب مىخواهند، و حال آنكه پيش از آنان عقوبتهاى عبرتآموز رفته است. و همانا پروردگار تو براى مردم بر ستمكاريشان خداوند آمرزش است و همانا پروردگار تو سخت كيفر است.
[7] و كسانى كه كافر شدند گويند: چرا بر او از پروردگارش نشانهاى [به دلخواه ما] فرونمىآيد؟ همانا تو بيمكنندهاى و بس، و هر گروهى را راهنمايى است.
[8] خدا مىداند كه هر مادينهاى چه بار دارد و زهدانها چه مىكاهد و چه مىافزايد، و هر چيزى نزد او به اندازه است.
[9] داناى نهان و آشكار است، بزرگ و برتر است- از همه چيز و از هر نسبت ناروا-.
[10] [براى او] يكسان است از شما هر كه سخن نهان دارد و هر كه آن را هويدا كند و هر كه به شب پنهان شود يا به روز آشكارا رونده باشد
[11] او- آدمى- را فرشتگانى در پى است از پيش روى و از پس وى كه او را به فرمان خدا نگاه مىدارند. همانا خداوند آنچه را گروهى دارند [از نعمتها]، دگرگون نكند تا آنگاه كه آنچه را در خودشان است دگرگون كنند. و چون خدا براى گروهى بدى خواهد هرگز آن را بازگشت نباشد و آنان را جز او هيچ دوست و كارسازى نيست.
[12] اوست كه برق- آذرخش- را براى بيم و اميد- بيم مسافران و اميد كشاورزان- به شما مىنمايد، و ابرهاى گرانبار را پديد مىآورد،
[13] و رعد- تندر- با ستايش او و فرشتگان از بيمش او را به پاكى ياد مىكنند و صاعقهها- آتشهاى آسمانى- را مىفرستد، پس آن را به هر كه خواهد مى رساند در حالى كه آنان- كافران- در باره خدا جدل و ستيزه مىكنند، و او سخت كيفر- يا سختگيرنده يا سخت نيرو- است.
[14] تنها او راست دعوت حقّ و آنان كه جز او را مىخوانند، [آن پرستيدگان] هيچ پاسخى بديشان ندهند [و هيچ نيازى از آنان بر نياورند] مگر مانند كسى كه دو دست خويش به سوى آب گشاده تا [آب] به دهانش برسد ولى به دهان او رسنده نيست. و خواندن كافران جز در گمراهى- بىحاصلى- نباشد.
[15] و هر كه در آسمانها و زمين است خواه و ناخواه، و سايههاشان، بامدادان و شبانگاهان خداى را سجده مىآرند.
[16] بگو: پروردگار آسمانها و زمين كيست؟ بگو: خداى يكتا. بگو: پس آيا به جاى او دوستان و سرپرستانى گرفتهايد كه مالك هيچ سود و زيانى براى خويش نيستند؟ بگو: آيا نابينا و بينا برابرند؟ يا تاريكيها و روشنايى يكسانند؟ يا مگر براى خدا انبازهايى گرفتهاند كه مانند آفرينش او آفريدهاند و [اين] آفرينش بر آنها به هم ماننده- مشتبه- شده است؟ بگو: خداى يكتا آفريننده همه چيزهاست و اوست يگانه و سخت چيره بر همگان.
[17] از آسمان آبى فروآورد پس رودهايى به اندازه خود روان شد آنگاه سيل كفى بر روى خود بر آورد، و از آنچه براى جستن زيورى يا كالايى در آتش مىگدازند- فلزات- نيز كفى مانند آن [برآورد]. اينچنين خدا حق و باطل را [مثَل] مىزند- حق را پايدار مىكند و باطل را از ميان مىبرد- اما كف به كنارى رود و نيست شود، و اما آنچه مردم را سود مىرساند- آب و فلزات- در زمين بماند. اين گونه، خدا مثَلها مىزند.
[18] كسانى كه پروردگارشان را پاسخ دادند، سرانجام نيك دارند و كسانى كه او را پاسخ ندادند، اگر همه آنچه در زمين است و مانند آن را با آن مى داشتند همانا آماده بودند براى بازخريد خويش [از عذاب] بپردازند. اينان را بدى- سختى- حساب باشد و جايگاهشان دوزخ است و بد آرامگاهى است.
[19] پس آيا كسى كه مىداند آنچه از پروردگارت به تو فروفرستاده شده راست و درست است همچون كسى است كه نابينا- كوردل- است؟ تنها خردمندان پند مىگيرند
[20] آنان كه پيمان خدا را به سر مىبرند و پيمان را نمىشكنند
[21] و آنان كه آنچه را خداى فرموده است كه بپيوندند مىپيوندند و از پروردگارشان مىترسند و از بدى حساب بيمناكند
[22] و آنان كه براى جستن خشنودى پروردگارشان شكيبايى نمودند و نماز را برپا داشتند و از آنچه روزيشان كرديم در نهان و آشكار انفاق كردند و بدى را با نيكى دور مىكنند آنان راست سرانجام [نيك] آن سراى،
[23] بهشت هايى پاينده كه به آنها در آيند و نيز هر يك از پدران و همسران و فرزندان شايسته و نيكوكار آنها و فرشتگان از هر درى بر آنان در آيند
[24] [و گويند:] سلام بر شما به پاداش صبرى كه كرديد پس چه نيك است سرانجام اين سراى.
[25] و كسانى كه پيمان خداى را پس از بستن استوار آن مىشكنند و آنچه را خداى فرموده است كه بپيوندند- پيوند با خويشان- مىبرند، و در زمين تباهى مىكنند، آنان راست لعنت و آنان راست بدى و سختى آن سراى.
[26] خداوند روزى را براى هر كه بخواهد فراخ كند و [براى هر كه بخواهد] تنگ گرداند و [دنياخواهان] به زندگى اين جهان شادمان شدند و حال آنكه زندگى اين جهان در برابر آن جهان جز بهرهاى [اندك] نيست.
[27] و كسانى كه كافر شدند گويند: چرا نشانه و معجزهاى [به دلخواه ما] از پروردگارش بر او فرونيامد؟ بگو: همانا خدا هر كه را بخواهد گمراه كند و هر كه را باز گردد- به درگاه او روى آورد- به سوى خويش راه نمايد
[28] آنان كه ايمان آوردند و دلهاشان به ياد خدا آرام يابد. آگاه باشيد كه دلها تنها به ياد خدا آرام گيرد.
[29] كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك و شايسته كردند ايشان راست زندگانى خوش و بازگشت نيكو.
[30] همچنين، تو را به ميان امتى كه پيش از ايشان امتهايى بگذشتند فرستاديم تا آنچه را به تو وحى كرديم بر آنان بر خوانى و [حال آنكه] آنها به خداى مهربان كفر مىورزند. بگو: اوست پروردگار من، جز او خدايى نيست، بر او توكل كردم و بازگشت من به سوى اوست.
[31] و اگر قرآنى مىبود كه كوهها بدان روان مىشد يا زمين بدان شكافته و پاره پاره مىگشت يا بدان وسيله با مردگان سخن گفته مىشد [باز هم ايمان نمىآوردند مگر به خواست خدا]. بلكه كار و فرمان همه از آن خداست. آيا كسانى كه ايمان آوردهاند [از ايمان آوردن كافران هنوز] نوميد نشدهاند [و نمىدانند] كه اگر خدا مىخواست همه مردم را راه مىنمود؟ و پيوسته به كسانى كه كفر ورزيدند به سزاى كارهايى كه كردهاند رويدادى كوبنده مى رسد يا نزديك خانهشان فرود مىآيد تا آنگاه كه وعده خدا برسد، كه خدا خلاف وعده نمىكند.
[32] و هر آينه فرستادگان پيش از تو نيز استهزاء شدند، پس به كسانى كه كافر شدند مهلت دادم سپس آنها را بگرفتم، پس [بنگر كه] كيفر من چگونه بود.
[33] آيا آن [خداى] كه بر هر كسى بدانچه كرده ايستاده و نگاهبان است [با غير او همانند است]؟ و براى خدا شريكانى قرار دادند بگو: آنها را نام ببريد- وصف كنيد- يا مگر او
[34] آنان را در زندگى اين جهان عذابى است، و براستى عذاب آن جهان سختتر است، و آنها را هيچ نگاهدارندهاى از [عذاب] خدا نيست.
[35] داستان آن بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده چنان است كه از زير آن جويها روان است ميوهها و سايهاش هميشگى است. اين است سرانجام كسانى كه پرهيزگارى كردند، و سرانجام كافران آتش است.
[36] و كسانى كه به آنان كتاب دادهايم- يهود و نصارى- بدانچه به تو فروفرستاده شده شادمانند و از گروهها [ى اهل كتاب] كسانى هستند كه برخى از آن را انكار مىكنند. بگو: جز اين نيست كه فرمان يافتهام كه خداى را بپرستم و به او انباز نيارم. به سوى او مىخوانم و بازگشت من به سوى اوست.
[37] و همچنين اين
[38] و هر آينه پيش از تو پيامبرانى فرستاديم و ايشان را همسران و فرزندان داديم. و هيچ پيامبرى را نشايد كه جز به خواست و فرمان خدا نشانهاى- معجزهاى- بيارد. هر سرآمدى را نوشتهاى- حكمى معلوم- است.
[39] خداى آنچه را خواهد بسترد و از ميان ببرد و [يا] بر جاى و استوار بدارد، و مادر كتاب- كتاب مادر يا لوح محفوظ- نزد اوست.
[40] و اگر برخى از آنچه به آنها وعده مىكنيم به تو بنماييم، يا تو را [پيش از كيفرشان از ميان آنها] برگيريم، جز اين نيست كه بر تو رساندن پيام است و بر ما حسابرسى.
[41] آيا نديدند- ندانستند- كه ما به زمين مىپردازيم و از كنارههاى آن مىكاهيم و خدا حكم مىكند و حكم او را هيچ بازپسبرندهاى نيست و او زود حساب است.
[42] و همانا كسانى كه پيش از آنها بودند نيرنگ ساختند [ولى براى آنها سودى نكرد] زيرا كه همه نيرنگها خداى راست. مىداند كه هر كسى چه مىكند، و زودا كه كافران بدانند كه سرانجام آن سراى كه راست.
[43] و كسانى كه كفر ورزيدند گويند: تو فرستاده [خدا] نيستى بگو: ميان من و شما خدا گواهى بسنده است و آن كه دانش كتاب- قرآن- نزد اوست.