💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.khorramshahi › 43 captured on 2024-08-25 at 01:49:22. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

⬅️ Previous capture (2024-03-21)

-=-=-=-=-=-=-

Baha'oddin Khorramshahi, Surah 43: Ornaments of gold (Az-Zukhruf)

Surahs

[1] حم [حا ميم‌]

[2] سوگند به كتاب روشنگر

[3] ما آن را به هيئت قرآنى عربى پديد آورده‌ايم، باشد كه تعقل كنيد

[4] و آن بلندمرتبه و حكمت‌آميز است و در ام‌الكتاب در نزد ماست‌

[5] آيا به خاطر آنكه شما قومى گزافكار هستيد، پند [قرآن‌] را از شما باز داريم؟

[6] و چه بسيار پيامبر در ميان پيشينيان فرستاده‌ايم‌

[7] و هيچ پيامبرى به نزد آنان نيامد مگر آنكه او را ريشخند كردند

[8] آنگاه دست درازتر از آنان را نابود كرديم، و سرنوشت پيشينيان تكرار شد

[9] و اگر از آنان پرسى كه آسمانها و زمين را چه كسى آفريده است، بى‌شك گويند خداوند پيروزمند دانا آنها را آفريده است‌

[10] همان كسى كه زمين را آسايشگاه شما ساخت و در آن راههايى پديد آورد باشد كه راه يابيد

[11] و همان كسى كه از آسمان آبى به اندازه فرو فرستاد، آنگاه بدان سرزمينى پژمرده را زنده ساختيم، [شما هم‌] بدين‌سان [از گورها] بيرون آورده شويد

[12] و همان كسى كه همه گونه‌ها را آفريد و براى شما از كشتيها و چارپايان مركوب ساخت‌

[13] كه بر پشت آن برآييد و سپس نعمت پروردگارتان را آنگاه كه بر آن بر آمديد، ياد كنيد و بگوييد پاكا كسى كه اين را رام ما ساخت و ما بر آن توانا نبوديم‌

[14] و ما به [درگاه‌] پروردگارمان روى مى‌آوريم‌

[15] و براى او از بندگانش فرزندى قائل شدند، بى‌گمان انسان، ناسپاسى آشكار است‌

[16] آيا از آنچه آفريده است براى خود دختران را برگزيده است و شما را به داشتن پسران، برگزيده است؟

[17] و چون هر يك از آنان را به آنچه براى خداوند مثل مى‌زند [دختر]، خبر دهند، چهره‌اش سياه شود و اندوه خود را فرو خورد

[18] آيا كسى كه در زر و زيور پرورش يافته است [دختر] كه در جدل هم ناتوان است [شايسته نسبت دادن به خداوند است؟]

[19] و مدعى شدند كه فرشتگان كه خود بندگان خداوند رحمان‌اند، مادينه‌اند، آيا آفرينش آنان را شاهد بوده‌اند؟ كه [در اين صورت‌] زودا كه شهادت ايشان نوشته شود، و بازخواست شوند

[20] و گويند اگر خداوند رحمان مى‌خواست ما آنان [فرشتگان‌] را نمى‌پرستيديم، آنان را به اين امر، علمى نيست، ايشان جز دروغ نمى‌بافند

[21] يا شايد به آنان كتابى پيش از آن داده‌ايم كه ايشان به آن متمسك‌اند؟

[22] بلكه گويند ما پدرانمان را بر شيوه‌اى يافته‌ايم، و با پيروى از آنان رهيافته‌ايم‌

[23] و بدين‌سان پيش از تو در هيچ آبادى، هشداردهنده‌اى نفرستاديم مگر آنكه ناز پروردگانش گفتند ما پدرانمان را بر شيوه‌اى يافته‌ايم، و ما در پى آنان دنباله روانيم‌

[24] بگو حتى اگر براى شما راهنماتر از آنچه پدرانتان را پيرو آن يافتيد، بياورم؟ گفتند ما رسالت شما را منكريم‌

[25] آنگاه از ايشان داد ستانديم، پس بنگر كه سرانجام دروغ انگاران چه بوده است‌

[26] و چنين بود كه ابراهيم به پدرش و قومش گفت همانا من از آنچه مى‌پرستيد برى و بركنارم‌

[27] مگر از كسى كه مرا آفريده است و همو مرا هدايت فرمايد

[28] و آن [انديشه توحيد] را سخنى ماندگار در ميان احفاد او قرار داد، باشد كه به راه آيند

[29] آرى اينان و پدرانشان را بهره‌مند ساخته‌ام تا آنكه [دين‌] حق و پيامبرى آشكار به نزد آنان آمد

[30] و چون [دين‌] حق به نزد آنان آمد، گفتند اين جادوست و ما منكر آنيم‌

[31] و گفتند چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از آن دو شهر [مكه و طائف‌] فرود نيامده است‌

[32] آيا ايشان رحمت پروردگارت را تقسيم مى‌كنند [نه بلكه‌] ما زيستمايه‌شان را در زندگانى دنيا در ميان آنان تقسيم مى‌كنيم، و بعضى از ايشان را بر بعضى ديگر به درجاتى برتر داشتيم تا بعضى از آنان بعضى ديگر را به بيگارى بگيرند، و رحمت پروردگارت بهتر است از آنچه گرد مى‌آورند

[33] و اگر اين نبود كه [نمى‌خواستيم‌] مردم امت يگانه‌اى [در كفر] شوند، براى خانه‌هاى كسانى كه بر خداوند رحمان كفر مى‌ورزيدند، سقفهايى سيمين پديد مى‌آورديم، و نيز نردبانهايى [از سيم‌] كه بر آنها بالا روند

[34] و نيز براى خانه‌هايشان درهايى [از سيم‌] و تختهايى [قرار مى‌داديم‌] كه بر آنها تكيه زنند

[35] و زر و زيورهايى، و همه اينها كالاى زندگانى دنياست، و آخرت در نزد پروردگارت از آن پرهيزگاران است‌

[36] و هر كس از ياد خداى رحمان دل بگرداند، براى او شيطانى بگماريم كه او همنشين اوست‌

[37] و آنان ايشان را از راه [راست‌] باز دارند، و گمان برند كه خود رهيافته‌اند

[38] تا آنكه به نزد ما آيد [و به آن شيطان‌] گويد كاش بين من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، و چه بد همنشينى است‌

[39] و هرگز چون ستم [/شرك‌]ورزيده‌ايد، اين روز [اين امر] سودتان ندهد كه در عذاب مشتركيد

[40] آيا تو به ناشنوايان [پيام خود را] مى‌شنوانى، يا نابينايان و كسى را كه در گمراهى آشكار است، هدايت مى‌كنى؟

[41] پس اگر تو را [از دنيا] ببريم، در آن صورت از ايشان داد مى‌ستانيم‌

[42] يا اگر به تو آنچه [از عذاب‌] به ايشان وعده داده‌ايم نشان دهيم، در هر صورت، بر ايشان تواناييم‌

[43] به آنچه بر تو وحى شده است، تمسك كن [و بدان كه‌] تو بر راه راست هستى‌

[44] و آن يادآورى براى تو و قوم توست، و زودا كه باز خواست شويد

[45] و از [پيروان‌] پيامبران ما، كسانى كه پيش از تو فرستاده‌ايم بپرس، كه آيا به جاى خداوند رحمان، خدايانى را حكم كرده‌ايم كه پرستيده شوند؟

[46] و به راستى موسى را همراه با پديده‌هاى شگرفمان به سوى فرعون و بزرگان قومش فرستاديم، آنگاه گفت من پيامبر پروردگار جهانيانيم‌

[47] چون پديده‌هاى شگرف ما را براى آنان آورد، آنگاه بود كه به آنها مى‌خنديدند

[48] و هيچ پديده شگرفى به آنان ننمايانديم مگر آنكه از همانندش بزرگتر بود، و ايشان را با عذاب فرو گرفتيم باشد كه به راه آيند

[49] و گفتند اى ساحر [ارجمند] براى ما به درگاه پروردگارت -با عهدى كه با تو دارددعا كن كه ما هم رهيافته‌ايم‌

[50] و چون عذاب را از آنان بر طرف ساختيم، آنگاه بود كه پيمان شكنى كردند

[51] و فرعون در ميان قومش [چنين‌] آواز در داد كه اى قوم من آيا فرمانروايى مصر از آن من نيست و آيا اين رودها از زير [كوشك‌] من روان نيست، آيا نمى‌نگريد؟

[52] بلكه من بهترم از اين كسى كه بى‌مقدار است، و نزديك نيست كه سخن واضح بگويد

[53] پس چرا دستبندهايى زرين براى او نازل نشده، يا چرا با او فرشتگانى نيامده‌اند كه همراهى كنند؟

[54] پس قومش را از راه به در برد، آنگاه از او پيروى كردند كه ايشان [در برابر خداوند] قومى نافرمان بودند

[55] و چون ما را به خشم آوردند، از ايشان انتقام گرفتيم، و همگيشان را غرقه ساختيم‌

[56] و آنان را پيشينه و مايه عبرت واپسينان گردانديم‌

[57] و چون [آفرينش‌] پسر مريم مثل زده شد، آنگاه قوم تو از آن بانگ [به ريشخند] برداشتند

[58] و گفتند آيا خدايان ما بهترند يا او؟ و اين مثل را براى تو نزدند مگر از راه جدل، آرى كه قومى ستيزه‌جو هستند

[59] او جز بنده‌اى نيست كه بر او نعمتها ارزانى داشته‌ايم، و او را براى بنى‌اسرائيل مايه عبرت ساخته‌ايم‌

[60] و اگر مى‌خواستيم به جاى شما فرشتگانى در روى زمين پديد مى‌آورديم كه جانشين شوند

[61] و همانا او [عيسى يا قرآن‌] نشانه قيامت است، پس هرگز در آن شك نداشته باشيد، و از من پيروى كنيد، اين راهى راست است‌

[62] و شيطان راه شما را نزند، كه او دشمن آشكار شماست‌

[63] و چون عيسى پديده‌هاى شگرف را آورد، گفت به راستى براى شما حكمت آورده‌ام، و براى شما بعضى از امورى را كه در آن اختلاف نظر داريد روشن مى‌سازم، پس از خداوند پروا و از من پيروى كنيد

[64] بى‌گمان خداوند پروردگار من است و پروردگار شماست، او را بپرستيد كه راه راست همين است‌

[65] ولى گروه مشركان در ميان خود به اختلاف سخن گفتند، پس واى بر ستمگران [مشرك‌] از عذاب روزى سهمگين‌

[66] انتظار ندارند مگر قيامت را كه به ناگهان به سراغشان آيد و ايشان ناآگاه باشند

[67] دوستان در چنين روزى، بعضى دشمن بعض ديگر باشند، مگر پرهيزگاران‌

[68] اى بندگانم امروز نه بيمى بر شماست و نه اندوهگين شويد

[69] كسانى كه به آيات ما ايمان آورده‌اند و مسلمان هستند

[70] شما و همسرانتان شادمانه به بهشت درآييد

[71] برگرد آنان سينى‌هاى زرين و كوزه‌ها را به گردش درآورند و در آنجا هر چه دلها خواهد و ديدگان بپسندد، هست و شما در آنجا جاودانه هستيد

[72] و اين بهشتى است كه به خاطر كار و كردارتان به شما رسيده است‌

[73] براى شما در آنجا ميوه‌هاى بسيار هست كه از آنها مى‌خوريد

[74] بى‌گمان گناهكاران در عذاب دوزخ جاويدانند

[75] [عذاب‌] از ايشان كاهش نيابد و آنان در آن حال دلسردند

[76] و ما در حق ايشان ستم نكرديم، بلكه خود [در حق خويش‌] ستمكار بودند

[77] و ندا در دهنداى "مالك" كاش پروردگارت كار ما را يكسره كند، گويد شما ماندگاريد

[78] به راستى كه براى شما [دين و سخن‌] حق را آورده‌ايم، ولى بيشترينه شما ناخواهان حق هستيد

[79] يا در كار خود عزم و جزم داشتند، ما نيز جازم هستيم‌

[80] يا شايد گمان كنند كه ما راز و رازگويى‌شان را نمى‌شنويم؟ آرى مى‌شنويم، و فرشتگان ما نزد ايشان [كار و كردارشان را] مى‌نويسند

[81] بگو اگر براى خداى رحمان فرزندى بود، من خود نخستين پرستنده بودم

[82] منزه و فراتر است پروردگار آسمانها و زمين صاحب عرش، از آنچه مى‌گويند

[83] پس بگذارشان تا ژاژخايى و بازيگوشى كنند تا به ديدار آن روزشان كه وعده‌اش را به ايشان داده‌اند، برسند

[84] و او كسى است كه هم در آسمان خداست و هم در زمين خداست، و او فرزانه داناست‌

[85] و بزرگا كسى كه فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست از آن اوست و آگاهى از قيامت با اوست و به نزد او باز گردانده مى‌شويد

[86] و كسانى كه [كافران‌] به جاى او [خداوند] به پرستش مى‌خوانند، داراى شفاعت نيستند، مگر [براى‌] آن كسى كه شاهد و ناظر حق باشد و ايشان مى‌دانند

[87] و اگر از ايشان بپرسى چه كسى ايشان را آفريده است، بى‌شك خواهند گفت خداوند، پس چگونه بيراهه مى‌روند؟

[88] و سوگند به سخن او [محمد] كه يارب گويد، اينان قومى هستند كه ايمان نمى‌آورند

[89] از ايشان درگذر و بگو سلام، زودا كه بدانند

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud