💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.bahrampour › 4 captured on 2024-08-25 at 01:39:44. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2024-03-21)
-=-=-=-=-=-=-
[1] اى مردم! از پروردگارتان، كه شما را از يك تن آفريد و همسرش را از او آفريد و از آن دو، مردان و زنان بسيارى را منتشر ساخت پروا كنيد و از خدايى كه به [نام] او از يكديگر درخواست مىكنيد و در مورد ارحام از خدا پروا كنيد. همانا خداوند مراقب شماست
[2] و اموال يتيمان را به آنان بدهيد و مال مرغوب [آنها] را با مال نامرغوب [خود] عوض نكنيد و اموال آنها را با اموال خودتان مخوريد كه اين گناه بزرگى است
[3] و اگر بيم آن داريد كه در بارهى [ازدواج] با دختران يتيم انصاف نكنيد، از ديگر زنان هر چه خوش داريد، دو يا سه و يا چهار زن را به همسرى درآوريد. پس اگر بيم آن داريد كه عدالت را رعايت نكنيد، به يك همسر و يا به آنچه مالك آنيد (كنيز) بسنده كنيد كه اين راه
[4] و كابين بانوان را به رغبت تقديمشان كنيد، و اگر آنها با رضايت خاطر چيزى از آن را به شما بخشيدند آن را مباح و گوارا بخوريد
[5] و اموالى كه خداوند آن را وسيله قوام زندگى شما قرار داده است در اختيار سفيهان قرار ندهيد، و از آن به آنها خوراك و پوشاك بدهيد و با آنها نيكو سخن بگوييد
[6] و يتيمان را بيازماييد تا آنگاه كه به سنّ ازدواج رسيدند، پس اگر در آنها رشد يافتيد اموالشان را به آنها بدهيد، و آن را از بيم آن كه مبادا بزرگ شوند [و اموالشان را پس بگيرند] به اسراف و شتاب نخوريد. هر كه توانگر بود خويشتندارى كند و هر كه تهيدست بود د
[7] مردان را از آنچه پدر و مادر و خويشان به جا مىگذارند سهمى است، و براى زنان نيز از آنچه پدر و مادر و خويشان به جا مىگذارند سهمى است، چه كم باشد چه زياد، [و] اين سهمى تعيين شده است
[8] و چون به هنگام تقسيم ارث، خويشان [غير وارث] و يتيمان و تنگدستان حضور يافتند، از آن برخوردارشان سازيد و با آنها به نيكى سخن گوييد
[9] و كسانى كه اگر بعد از خود فرزندانى ناتوان بر جاى گذارند بر [آيندهى] آنان بيم دارند، بايد [در بارهى يتيمان مردم نيز] بترسند، پس بايد از خدا پروا كنند و سنجيده سخن بگويند
[10] بىگمان، كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند جز آتشى در شكمهاى خود فرو نمىبرند، و به زودى در آتشى افروخته وارد خواهند شد
[11] خدا شما را در بارهى فرزندانتان سفارش مىكند كه سهم پسر [در ميراث] چون سهم دو دختر است پس اگر [وارثان،] دخترانى بيش از دو تن باشند، دو سوم ميراث از آنهاست و اگر يك دختر باشد نيمى از ميراث از آن اوست. و اگر ميت را فرزندى باشد، پدر و مادر او هر يك وار
[12] و نيمى از ميراث زنانتان از آن شماست اگر فرزندى نداشته باشند، و اگر فرزندى داشته باشند يك چهارم ميراث آنها پس از عمل به وصيت يا پرداخت بدهى كه داشتهاند از آن شماست. و [همچنين] اگر شما فرزندى نداشته باشيد يك چهارم و اگر فرزندى داشته باشيد يك هشتم مير
[13] اينها مقررات الهى است، و هر كه از خدا و رسولش اطاعت كند، او را داخل بهشتهايى مىكند كه از پاى درختانش نهرها جارى است كه در آن جاودانهاند و اين همان كاميابى بزرگ است
[14] و هر كه خدا و رسول او را نافرمانى كند و از حدود او تجاوز نمايد، وى را به آتشى در آورد كه همواره در آن بماند و براى او عذاب خفت بارى خواهد بود
[15] و آن كسان از زنان شما كه مرتكب فحشا مىشوند، بر آنها از ميان خودتان چهار گواه بگيريد. پس اگر گواهى دادند، آنها را در خانهها بازداشت كنيد تا مرگشان برسد يا خدا راهى براى آنها پديد آورد
[16] و از شما، آن زن و مردى را كه مرتكب فحشا مىشوند آزار [و مجازات] كنيد. پس اگر توبه كردند و درستى را در پيش گرفتند، از آنها دست برداريد كه بىشك خدا توبهپذير مهربان است
[17] جز اين نيست كه پذيرش توبه از جانب خدا فقط براى كسانى است كه از روى نادانى بدى مىكنند سپس بىدرنگ توبه مىكنند اينانند كه خداوند توبهشان را مىپذيرد و خدا داناى حكيم است
[18] و توبه كسانى كه پيوسته گناه مىكنند تا چون مرگ يكيشان فرا رسد، گويد: اينك توبه كردم، پذيرفته نيست، و نه توبه كسانى كه در حال كفر مىميرند. براى اينان عذابى دردناك فراهم ساختهايم
[19] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! براى شما حلال نيست كه از زنان به اكراه ارث ببريد، و بر آنها سخت مگيريد تا بخشى از آنچه را كه به ايشان دادهايد ببريد، مگر آن كه مرتكب فحشايى آشكار شوند. و با آنها خوشرفتارى كنيد، و اگر آنها را خوش نداريد [بدانيد] چه بسا چ
[20] و اگر خواستيد به جاى زنى زن ديگرى بگيريد، و به يكى از آنها مال فراوانى دادهايد، چيزى از او پس نگيريد. آيا آن را به بهتان و با گناه آشكار پس مىگيريد؟ [كه با اتهام زدن از مهرشان دست بردارند]
[21] و چگونه آن را باز مىستانيد با اين كه از يكديگر كام گرفتهايد، و آنان [با عقد ازدواج] از شما پيمان محكمى گرفتهاند
[22] و زنانى را كه پدرانتان به زنى گرفتهاند به همسرى نگيريد، مگر آنچه پيش از اين [در جاهليت] گذشت. بىترديد اين كارى زشت و منفور و راه و رسم بدى است
[23] و بر شما حرام است ازدواج با مادران و دختران و خواهران و عمهها و خالههايتان و دختران برادر و دختران خواهر و دايگانى كه شما را شير دادهاند و خواهران شيرىتان و مادر زنانتان و دختران زنانتان كه در دامان شما پرورش يافتهاند از آن زنانى كه با آنان همبس
[24] و زنان شوهردار [نيز بر شما حرام است] مگر زنانى كه مالك آنها شدهايد. [اين] حكم خدا بر شماست. و آنچه غير اين باشد براى شما حلال است كه با صرف اموال خويش طلب كنيد [ولى] پاكدامنانه، نه زشتكارانه. و زنانى را كه متعه كردهايد، مهرشان را به عنوان فريضه
[25] و هر كه از شما توان مالى ندارد كه با زنان آزاد مؤمن ازدواج كند، از كنيزان با ايمان كه در اختيار داريد [ازدواج كند] و خدا به ايمان شما داناتر است، همه از يكديگريد. پس آنها را با اجازهى كسانشان به همسرى خود در آوريد و مهرشان را به شيوهاى نيكو بدهيد ب
[26] خدا مىخواهد [حكم خويش را] براى شما بيان كند و راه و رسم پيشينيان را به شما ارائه دهد و بر شما ببخشايد، و خدا داناى حكيم است
[27] و خدا مىخواهد بر شما ببخشايد، و كسانى كه پيرو شهواتند مىخواهند شما دستخوش انحرافى بزرگ شويد
[28] خدا مىخواهد بر شما آسان گيرد، و آدمى ناتوان آفريده شده است
[29] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اموال خود را ميان خودتان به ناروا مخوريد، مگر آن كه داد و ستدى با رضايت يكديگر باشد. و يكديگر را مكشيد، همانا خدا با شما مهربان است
[30] و هر كه به تجاوز و ستم چنين كند، زودا كه او را به آتش دوزخ در آوريم، و اين بر خدا آسان است
[31] اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى شدهايد دورى كنيد، بدىهاى [كوچك] شما را مىپوشانيم و شما را به جايگاهى ارجمند وارد مىكنيم
[32] و چيزى را كه خدا بدان برخى از شما را بر برخى ديگر برترى داده آرزو نكنيد. مردان را از آنچه كسب كردهاند بهرهاى است و زنان را از آنچه به دست آوردهاند بهرهاى است. و [هر چه خواهيد] از فضل خدا بخواهيد كه بىگمان خدا به هر چيزى آگاه است
[33] و براى هر كسى از آنچه پدر و مادر و نزديكان به جا گذاشتهاند وارثانى قرار دادهايم، و نيز كسانى كه با آنان پيمان بستهايد بهرهشان را بدهيد، بىشك خدا بر هر چيزى گواه است
[34] مردان سرپرست زنانند به سبب برترىهايى كه خدا به برخى از آنان در برابر برخى ديگر داده است و به سبب آن كه از اموالشان [براى آنها] خرج مىكنند. [در اين رابطه] پس زنان صالح فرمانبردارند و در غياب [همسر] اسرار او و حدود الهى را حفظ مىكنند. و [اما] آن دس
[35] و اگر از ناسازگارى ميان زن و مرد بيم داريد، داورى از كسان مرد و داورى از كسان زن تعيين كنيد اگر آنها سر سازگارى داشته باشند خدا ميانشان آشتى خواهد داد. بىشك خداوند دانا و آگاه است
[36] و خدا را بندگى كنيد و چيزى را با او شريك نگردانيد و به پدر و مادر احسان كنيد، و به خويشان، يتيمان، درماندگان، همسايه نزديك، همسايه دور، دوست همنشين [همكار و غيره]، در راه مانده و بردگان خود نيكى كنيد. همانا خداوند كسى را كه خودبين و فخر فروش باشد دو
[37] همان كسانى كه بخل مىورزند و مردم را به بخل وا مىدارند، و آنچه را خدا از فضل خويش بدانها ارزانى داشته پنهان مىدارند. و براى كافران عذابى خفت بار آماده كردهايم
[38] و كسانى كه اموال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مىكنند و به خدا و قيامت اعتقاد ندارند [همنشين شيطانند]. و كسى كه شيطان همدم وى باشد بد همدمى است
[39] و اگر به خدا و روز واپسين ايمان مىآوردند و از آنچه خدا روزيشان كرده انفاق مىكردند چه زيانى برايشان داشت؟ و خداوند به كارشان آگاه است
[40] خدا به اندازهى سنگينى ذرهاى ستم نكند، و اگر كار نيكى باشد دو چندانش كند و از نزد خود پاداش بزرگى دهد
[41] پس چگونه است آنگاه كه از هر امّتى گواهى بياوريم و تو را بر اينان گواه آوريم
[42] آن روز كسانى كه كافر شدند و پيامبر را نافرمانى كردند آرزو كنند كه كاش با خاك يكسان مىشدند و هيچ سخنى را نمىتوانند از خدا پوشيده دارند
[43] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! در حال مستى به نماز نزديك نشويد تا بدانيد چه مىگوييد، و نه در حال جنابت [به نماز و مسجد نزديك نشويد] مگر راهگذر باشيد، تا زمانى كه غسل كنيد. و اگر بيمار يا مسافر بوديد يا كسى از شما از قضاى حاجت آمد و يا با زنان تماس داش
[44] آيا كسانى را كه از كتاب بهرهاى داده شدهاند نديدى كه خريدار گمراهىاند و مىخواهند شما نيز راه گم كنيد
[45] و خدا به دشمنان شما آگاهتر است، و خدا براى سرپرستى كافى و براى ياورى بس است
[46] از يهود كسانى هستند كه كلمات را از جاهاى خود تغيير مىدهند و از راه زبان بازى و براى طعنه زدن به دين مىگويند: شنيديم و نافرمانى كرديم، و بشنو كه هرگز نشنوى، و [با تمسخر مىگويند:] راعنا، حال آن كه اگر مىگفتند: شنيديم و فرمان برديم و سخن ما بشنو و ب
[47] اى كسانى كه كتاب داده شدهايد! به آنچه نازل كرديم كه تصديق كنندهى چيزى است كه با شماست، ايمان بياوريد، پيش از آن كه چهرههايى را محو كنيم و به پشت سرشان بگردانيم يا لعنتشان كنيم چنان كه اهل شنبه را لعنت كرديم، و امر خدا انجام پذير است
[48] مسلما خداوند اين را كه براى او شريك قائل شوند نمىبخشد و آنچه را كه فروتر از آن باشد براى هر كه بخواهد مىبخشد، و هر كه براى خدا شريك بگيرد، بدون شك گناهى بزرگ ساخته است
[49] آيا نمىبينى كسانى را كه خود را به پاكى مىستايند؟ در صورتى كه خداست كه هر كس را بخواهد به پاكى مىستايد و ذرّهاى به آنها ستم نمىرود
[50] بنگر چگونه بر خدا دروغ مىبندند، و همين به تنهايى گناهى آشكار است
[51] آيا كسانى را كه از كتاب بهرهاى يافتهاند نديدى كه به هر بتى و طغيانگرى مىگروند و در بارهى كافران مىگويند: اينان از مؤمنان رهيافتهترند
[52] آنها هستند كه خدا لعنتشان كرده و هر كه را خدا لعنت كند هرگز براى او ياورى نخواهى يافت
[53] يا براى آنها بهرهاى از حكومت است؟ كه در اين صورت به مردم سر سوزنى نمىدادند
[54] يا اين كه بر مردم نسبت به آنچه خدا از كرم خويش به ايشان داده رشك مىبرند؟ همانا كه ما خاندان ابراهيم را كتاب و حكمت داديم و بديشان فرمانروايى بزرگى بخشيديم
[55] پس برخى از آنان به وى ايمان آوردند و برخى روى برتافتند و آنها را جهنم افروخته بس است
[56] كسانى كه به آيات ما كافر شدند، به زودى آنها را به آتشى درآوريم كه هر بار پوستشان پخته شود، پوستى ديگر بر جايش نهيم تا عذاب را [به طور كامل] بچشند. بىشك خداوند شكستناپذير حكيم است
[57] و كسانى را كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند به بهشتهايى وارد سازيم كه از پاى درختانش نهرها جارى است كه براى هميشه در آن بمانند، و در آن جا برايشان همسرانى پاكيزه است و آنها را به سايهاى پايدار در آوريم
[58] همانا خدا به شما فرمان مىدهد كه سپردهها را به صاحبانش پس دهيد و چون ميان مردم حكم كرديد به عدالت حكم كنيد، به راستى چه نيك است اين چيزها كه خدا شما را بدان پند مىدهد. همانا خدا شنوا و بيناست
[59] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خدا را اطاعت كنيد و از پيامبر و كاردارانى كه از شما هستند فرمان بريد. پس هرگاه در چيزى اختلاف كرديد آن را به خدا و پيامبر ارجاع دهيد اگر به خدا و روز واپسين ايمان داريد، كه اين بهتر و نيكو فرجامتر است
[60] آيا نديدى كسانى را كه مىپندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و آنچه پيش از تو نازل گشته ايمان دارند؟ [ولى] مىخواهند داورى را پيش طاغوت برند، حال آن كه دستور يافتهاند كه به آن كافر شوند، ولى شيطان مىخواهد آنها را به گمراهى دورى در اندازد
[61] و چون به آنها گفته شود: به سوى آنچه خدا فرستاده و به سوى پيامبر بياييد، منافقان را مىبينى كه به كلى از تو روى مىگردانند
[62] پس چرا وقتى به سبب كارهايى كه به دست خود كردهاند مصيبتى به آنها رسيد، نزد تو مىآيند [و] به خدا سوگند مىخورند كه ما [از داورى طاغوت] جز نيكى و سازش دادن قصدى نداشتيم
[63] آنها كسانى هستند كه خدا از آنچه در دلهاى آنهاست آگاه است. پس، از آنان روى گردان و پندشان ده و با آنان سخنى رسا و مؤثر در جانشان بگو
[64] و هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آن كه به اذن خدا فرمانش برند. و اگر آنها هنگامى كه به خود ستم كردند، پيش تو مىآمدند و از خدا آمرزش مىخواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش مىكرد، قطعا خدا را توبهپذير و مهربان مىيافتند
[65] پس نه، به پروردگارت سوگند، ايمان نمىآورند مگر اين كه در اختلافى كه دارند تو را داور كنند و آنگاه در دلشان از حكمى كه كردهاى ملالى نيابند و بىچون و چرا تسليم شوند
[66] و اگر بر آنان مقرر مىكرديم كه تن به كشتن دهيد يا از خانههاى خود بيرون شويد، جز اندكى از آنان عمل نمىكردند و اگر پندى را كه به آنان داده مىشود به كار مىبستند، قطعا برايشان بهتر و در ثبات قدم مؤثرتر بود
[67] و در آن صورت [ما هم] از پيش خود اجر بزرگى به آنها مىداديم
[68] و حتما به راهى راست هدايتشان مىكرديم
[69] و هر كه اطاعت خدا و رسول كند، آنها با كسانى خواهند بود كه خدا موهبتشان داده [كه عبارتند] از: پيامبران و راستى پيشگان و شاهدان و صالحان، و آنان نيكو همدمانى هستند
[70] اين تفضّل از جانب خداست و آگاهى خدا كفايت مىكند
[71] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! سلاح خويش برگيريد و گروه گروه يا همه با هم [به سوى جهاد] رهسپار شويد
[72] و البته از شما كسى است كه سستى مىكند و چون حادثهاى به شما رسد گويد: به راستى خدا به من رحم كرد كه با آنها حاضر نبودم
[73] و اگر شما را خير [و پيروزى] از خدا برسد حتما گويد: كاش من با آنها مىبودم و به نواى بزرگى مىرسيدم! گويى كه ميان شما و او هيچ دوستى و آشنايى نبوده است
[74] پس كسانى كه زندگى دنيا را به آخرت مىفروشند، بايد در راه خدا جنگ كنند و هر كه در راه خدا بجنگد و كشته يا پيروز شود، به زودى به او پاداش بزرگى خواهيم داد
[75] و چرا در راه خدا و [نجات] مردان و زنان و كودكانى كه زبون شمرده شدهاند نمىجنگيد؟ همانان كه مىگويند: پروردگارا! ما را از اين شهرى كه اهلش ستمكارند بيرون ببر و از جانب خود براى ما سرپرستى بگمار و از جانب خود براى ما ياورى قرار ده
[76] آنها كه ايمان آوردند در راه خدا پيكار مىكنند و آنها كه كافر شدند در راه طاغوت مىجنگند پس با ياران شيطان بجنگيد كه قطعا نيرنگ شيطان سست و ضعيف است
[77] آيا نديدى كسانى را كه به آنان گفته شد: [فعلا] دست از جنگ بداريد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد، ولى وقتى كه كارزار بر آنها مقرر شد، به ناگاه گروهى از آنها از مردم (مشرك) مىترسيدند مانند ترسيدن از خدا يا بالاتر از آن، و گفتند: پروردگارا! چرا بر ما جن
[78] هر كجا باشيد مرگ شما را در خواهد يافت، هر چند در برجهاى مستحكم باشيد. و اگر خيرى به آنها رسد گويند: اين از جانب خداست، و اگر شكست و بدى به آنها رسد گويند: اين از جانب توست. بگو: همه از جانب خداوند است. [آخر] اين قوم را چه شده است كه نمىخواهند سخنى
[79] هر خيرى به تو رسد از جانب خداست و هر بدى به تو رسد از خود توست، و تو را به عنوان پيامبر براى مردم فرستاديم، و اين بس كه خداوند گواه است
[80] هر كه پيامبر را اطاعت كند در حقيقت خدا را اطاعت كرده، و هر كه پشت كند [بدان كه] ما تو را بر آنان نگهبان نفرستادهايم
[81] و [در حضور تو] مىگويند: فرمانبرداريم! ولى چون از نزد تو بيرون روند، جمعى از آنها شبانه، غير از آنچه تو مىگويى در سر مىپرورند، و خداوند آنچه را شبانه در سر مىپرورند مىنويسد. پس، از آنها روى بگردان و بر خدا توكل كن كه پشتيبانى خدا كافى است
[82] آيا در قرآن تدبر نمىكنند؟ اگر از جانب غير خدا بود قطعا در آن اختلاف فراوان مىيافتند
[83] و چون به آنان خبرى از امن يا ناامنى برسد آن را پخش مىكنند، و حال آن كه اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع مىدادند قطعا كسانى از آنان كه مىتوانند آن را استنباط كنند [صدق و كذب] آن را مىفهميدند، و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود مسلما جز شم
[84] پس در راه خدا پيكار كن كه جز بر نفس خويش مكلف نيستى، و مؤمنان را [به پيكار] برانگيز، شايد خدا گزند آنان را كه كافر شدند از شما باز دارد، كه قدرت خدا بيشتر و كيفرش سختتر است
[85] هر كه شفاعتى نيكو كند، او را از آن بهرهاى باشد و كسى را كه شفاعتى بد كند وى را از آن سهمى باشد و مسلما خداوند بر هر چيزى مراقب و تواناست
[86] و زمانى كه به شما درود گفته شد، شما به صورتى بهتر از آن يا همانند آن را پاسخ دهيد همانا خداوند حسابرس همه چيز است
[87] خداوند جز او معبودى نيست. قطعا شما را به روز رستاخيز كه شكى در [وقوع] آن نيست گرد خواهد آورد، و چه كسى در سخن راستگوتر از خداست
[88] چرا در مورد منافقان دچار دو دستگى شدهايد؟ حال آن كه خدا آنها را به سبب آنچه كردند نگونسار كرده است. آيا مىخواهيد كسى را كه خدا گمراه كرده به راه آوريد؟ و هر كه را خدا گمراه كند هرگز راهى برايش نخواهى يافت
[89] آنها دوست دارند شما هم مانند آنها كافر شويد تا با آنها يكسان گرديد. پس، از آنها دوست مگيريد تا اين كه در راه خدا هجرت كنند. پس اگر رو برتافتند، هر جا آنها را يافتيد بگيريد و بكشيد و از آنها دوست و ياور نگيريد
[90] مگر آنها كه به گروهى پيوندند كه ميان شما و آنها پيمانى هست، يا در حالى نزد شما بيايند كه دلهايشان از پيكار با شما يا با قوم خود به تنگ آمده باشد. و اگر خدا مىخواست قطعا آنها را بر شما چيره مىساخت و با شما مىجنگيدند. پس اگر آنها از شما كناره گرفتن
[91] گروهى ديگر را خواهيد يافت كه مىخواهند از ناحيه شما و قوم خود در امان باشند، [ولى] هرگاه به فتنه دعوت شوند با سر در آن فرو مىروند. پس اگر [از آزار] شما كنار نكشيدند و صلح نكردند و از شما دست برنداشتند آنها را بگيريد و هر كجا يافتيدشان بكشيد. اينانن
[92] و بر هيچ مؤمنى نسزد كه مؤمنى را بكشد مگر به خطا، و هر كه مؤمنى را به خطا بكشد بايد يك بندهى مؤمن را آزاد كند و به كسان او خونبها بپردازد، مگر اين كه آنها گذشت كنند. و اگر [مقتول] از قومى باشد كه در حال جنگ با شماست و خود وى مؤمن است، آزاد كردن بنده
[93] و هر كه مؤمنى را به عمد بكشد، سزايش جاودانه دوزخ است و خدا بر او خشم گيرد و لعنتش كند و براى او عذابى بزرگ مهيا كرده است
[94] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه در راه خدا گام بر مىداريد پس خوب وارسى كنيد و كسى را كه به شما اظهار اسلام مىكند نگوييد تو مؤمن نيستى، كه بهرهى ناپايدار زندگى دنيا را بجوييد چرا كه غنيمتهاى فراوان نزد خداست. پيشتر خودتان نيز همين گونه بود
[95] مؤمنان وانشسته [از جهاد] كه زيانمند نيستند [و سلامت كافى دارند]، با آن مجاهدانى كه با جان و مال خود در راه خدا جهاد مىكنند يكسان نيستند. خدا جهادگران با مال و جان خويش را مرتبتى بر نشستگان برترى داده است و [البته] خدا همه را وعدهى نيكو داده [اما]
[96] منزلتها و آمرزش و رحمتى از جانب خدا [براى آنهاست] و خداوند آمرزندهى مهربان است
[97] كسانى كه فرشتگان جان آنها را- كه ستمگر خويشند- مىستانند، به آنها گويند: [در امر دين] بر چه بوديد؟ گويند: ما در زمين مستضعفان بوديم. [فرشتگان] گويند: مگر زمين خدا وسيع نبود كه هجرت كنيد؟ اينانند كه جايگاهشان دوزخ است و بد سر انجامى است
[98] مگر مردان و زنان و كودكان مستضعفى كه نمىتوانند چارهاى بينديشند و نه راه به جايى برند
[99] پس اينها را اميد است كه خدا ببخشايد و خداوند خطابخش آمرزنده است
[100] و هر كه در راه خدا هجرت كند، در زمين سرپناه بسيار و گشايشى [در كار] مىيابد و هر كه از خانهاش به منظور مهاجرت به سوى خدا و رسول او خارج شود و آنگاه مرگ او را دريابد، قطعا پاداش او بر عهدهى خداست و خداوند آمرزندهى مهربان است
[101] و چون سفر كرديد، اگر بيم داشتيد كه كفّار به شما آسيب رسانند، مانعى نيست كه نماز را كوتاه كنيد. همانا كافران همواره دشمن آشكار شمايند
[102] و چون [در هنگام خطر] در ميان ايشان بودى و برايشان نماز بر پا كردى، بايد يك گروه از آنان با تو [ركعت اول را] به نماز ايستند و سلاحهاى خود را برگيرند، و چون به سجده رفتند [و ركعت دوم را فرادى تمام كردند] بايد پشت سر شما قرار گيرند و گروه ديگرى كه نما
[103] و چون نماز را به پايان برديد، خدا را [در همه حال] ايستاده و نشسته و خوابيده ياد كنيد، و همين كه ايمن شديد، نماز را [تمام] بخوانيد، چرا كه نماز بر مؤمنان فريضهاى زماندار است
[104] و در تعقيب دشمن سستى نكنيد. اگر شما [از زخمهاى جنگ] درد مىكشيد، بىگمان آنها نيز مثل شما درد مىكشند [با اين تفاوت كه] شما اميدى به خدا داريد كه آنها ندارند، و خداوند دانا و حكيم است
[105] همانا ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم تا ميان مردم طبق آنچه خدا به تو نشان داده است حكم كنى، و زنهار كه مدافع خيانتكاران باشى
[106] و از خدا آمرزش بخواه كه خداوند آمرزندهى مهربان است
[107] و در بارهى كسانى كه به خود خيانت مىكنند بحث [و دفاع] نكن، زيرا خدا خيانتگر گناه پيشه را دوست ندارد
[108] [خيانت خود را] از مردم پنهان مىدارند و از خدا پنهان نمىكنند [و شرم نمىدارند] در صورتى كه خدا در آن لحظ�� كه شبانه به سخنان خلاف رضاى او مىپردازند با آنهاست، و خداوند بدانچه مىكنند محيط است
[109] هان! اينك شما در زندگى دنيا از ايشان دفاع كرديد، پس چه كسى روز رستاخيز [در دفاع] از آنان با خداوند مجادله خواهد كرد يا چه كسى حامى و مدافع آنها خواهد بود
[110] و هر كه كار بدى كند يا به خود ستم كند، سپس از خداوند آمرزش بخواهد خدا را آمرزنده و مهربان خواهد يافت
[111] و هر كه گناهى مرتكب شود، تنها به زيان خود كار مىكند و خداوند آگاه و حكيم است
[112] و هر كه خطا يا گناهى كند، سپس آن را به بىگناهى نسبت دهد، زير بار بهتان و گناه آشكارى رفته است
[113] و اگر فضل و مهر خدا بر تو نبود، گروهى از آنها قصد داشتند تو را [در داورى] از راه به در كنند، ولى آنها جز خود را گمراه نكنند و هيچ زيانى به تو نرسانند، و خدا كتاب و حكمت بر تو نازل كرد و آنچه را نمىدانستى به تو آموخت، و تفضل خداوند بر تو بزرگ است
[114] در بسيارى از رازگويى [هاى] آنها خيرى نيست، مگر كسى كه به صدقه يا كار نيك يا اصلاح ميان مردم امر كند. و هر كه براى كسب رضاى خدا چنين كند، او را پاداش بزرگى خواهيم داد
[115] و هر كه پس از روشن شدن راه هدايت، با پيامبر ستيزه كند و راهى غير از راه مؤمنان در پيش گيرد، وى را به همان سو كه رو كرده برگردانيم و به دوزخش كشانيم كه بد سر انجامى است
[116] قطعا خدا اين گناه را كه براى او همتا گرفته شود نمىبخشد، ولى پايينتر از آن را براى هر كه خواهد مىآمرزد. و هر كه براى خدا شريك بگيرد، قطعا دچار گمراهى دورى شده است
[117] [مشركان] به جاى او جز [جمادات] مؤنث (لات و عزّى) را نمىخوانند و جز شيطان سركش را نمىخوانند [و بندگى نمىكنند]
[118] خدا او را لعنت كرد و او گفت: حتما از ميان بندگانت سهم معينى خواهم گرفت
[119] و به يقين گمراهشان مىكنم و به دام آرزوها مىاندازم و وادارشان مىكنم تا گوش چهارپايان را [به عنوان تحريم] بشكافند، و فرمان مىدهم تا خلقت خدا را [به عنوان بدعت] تغيير دهند. و هر كه شيطان را به جاى خدا سرپرست خود گيرد، قطعا دستخوش زيان آشكارى شده
[120] [آرى] شيطان وعدهشان مىدهد و آنها را آرزومند مىكند، لكن شيطان به آنها جز فريب وعده نمىدهد
[121] آنها جايگاهشان جهنم است و هيچ راه گريزى از آن نيابند
[122] و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردند، آنها را به بهشتهايى كه از پاى درختانش نهرها جارى است، در مىآوريم كه هميشه در آن باشند. وعدهى خدا راست است و چه كسى از خدا در سخن راستگوتر است
[123] [اجر و كيفر الهى] به دلخواه شما و يا اهل كتاب نيست هر كه بدى كند بدان كيفر شود، و براى خود غير از خدا يار و ياورى نمىيابد
[124] و هر كه از مرد و زن كارهاى شايسته كند در حالى كه مؤمن باشد آنها داخل بهشت مىشوند و ذرهاى به آنها ستم نمىرود
[125] چه كسى در ديندارى بهتر از آن كسى است كه خود را تسليم خدا كرده و نيكوكار بود و از آيين ابراهيم حقگرا پيروى نمود؟ ابراهيمى كه خداوند او را دوست خود گرفت
[126] و هر چه در آسمانها و زمين است از آن خداست و خدا به همه چيز احاطه دارد
[127] و نظر تو را در بارهى زنان مىپرسند، بگو: خدا در بارهى آنها به شما فتوا مىدهد، و نيز آنچه در كتاب بر شما خوانده مىشود [پاسخى است] در مورد دختران يتيمى كه حقوق مقرر آنها را نمىپردازيد و ميل به ازدواج با آنها نداريد و نيز [در بارهى] كودكان ناتو
[128] و اگر زنى از بىميلى يا رويگردانى شوهر خويش بيم دارد، رواست كه ميان خود به گونهاى، صلح كنند، كه صلح بهتر است، و حرص و آز در جانها لانه كرده، و اگر نيكى كنيد و پرهيزكار باشيد، بدون شك خدا به آنچه مىكنيد آگاه است
[129] و شما هرگز نمىتوانيد [به لحاظ محبت قلبى] ميان زنان عدالت كنيد هر چند هم بكوشيد پس [به يك طرف] يكسره تمايل نورزيد و آن ديگر را بلا تكليف رها كنيد. و اگر سازش و تقوا را پيشه كنيد، بىشك خدا آمرزنده و مهربان است
[130] و اگر جدا شوند، خداوند هر دو را از وسعت خويش بىنياز مىكند و او وسعت بخش حكيم است
[131] و آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست، و ما به كسانى كه پيش از شما كتاب داده شدند و نيز به شما سفارش كرديم كه از خدا بترسيد. و اگر كافر شويد [چه باك]، آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست و خداوند بىنياز و ستوده است
[132] و از آن خداست آنچه در آسمانها و زمين است، و خداوند در كارسازى كافى است
[133] اى مردم! اگر خدا بخواهد، شما را از ميان مىبرد و ديگران را مىآورد، كه خداوند بر اين كار تواناست
[134] هر كه پاداش دنيا بخواهد، [بداند كه] پاداش دنيا و آخرت نزد خداست، و خداوند شنوا و بيناست
[135] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! برپا كنندگان عدل و داد باشيد و براى خدا گواهى دهيد، هر چند به زيان شما يا پدر و مادر يا نزديكان شما باشد. اگر [طرف گواهى] توانگر يا مستمند باشد، خدا به [رعايت] آنها سزاوارتر است. پس از هواى نفس پيروى نكنيد كه از حق عدو
[136] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به خدا و رسول او و كتابى كه بر پيامبرش نازل كرده و كتابى كه قبلا نازل نموده ايمان آوريد. و هر كه به خدا و فرشتگان و كتابهاى آسمانى و فرستادگان او و به روز واپسين كافر شود، بىگمان به گمراهى دورى افتاده است
[137] همانا كسانى كه ايمان آوردند سپس كافر شدند و پس از آن ايمان آوردند و باز كافر شدند و آنگاه بر كفر خويش افزودند، قطعا خداوند آنها را نخواهد بخشيد و راهى به آنها نخواهد نمود
[138] [و] به منافقان مژده ده كه عذابى دردناك براى آنهاست
[139] آنان كه كافران را به جاى مؤمنان به دوستى مىگيرند آيا عزّت را نزد آنان مىجويند؟ ولى به يقين هر چه عزت است از آن خداست
[140] البته خدا [اين حكم را] در اين كتاب بر شما نازل كرده كه چون بشنويد آيات الهى مورد انكار و ريشخند قرار مىگيرد با آنها منشينيد تا سخنى ديگر آغاز كنند، چرا كه در اين صورت شما نيز مثل آنها خواهيد شد، و مسلما خدا منافقان و كافران را همگى در دوزخ گرد خواه
[141] همانان كه در انتظار گرفتارى شمايند پس اگر شما را از خدا نصرتى بود، گويند: مگر ما با شما نبوديم؟ و اگر كافران را بهرهاى بود، گويند: مگر ما مراقب شما نبوديم و از [گزند] مؤمنان محفوظتان نداشتيم؟ پس خداوند روز قيامت ميان شما داورى مىكند، و خدا هرگز بر
[142] همانا منافقان با خدا فريبكارى مىكنند، و حال آن كه خدا فريب دهندهى آنهاست، و چون به نماز برخيزند با كاهلى برخيزند، با مردم رياكارى مىكنند و خدا را ياد نمىكنند مگر اندكى
[143] آنها ميان اين و آن سرگشتهاند، نه با آن گروهند نه با اين گروه، و خدا هر كه را گمراه كند، هرگز براى او راهى نخواهى يافت
[144] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! كافران را به جاى مؤمنان دوست مگيريد. آيا مىخواهيد در پيشگاه خدا بر ضدّ خود حجت روشنى فراهم آوريد
[145] بىترديد منافقان در پستترين طبقه از آتشاند و هرگز براى آنها ياورى نخواهى يافت
[146] مگر كسانى كه توبه كردند و راه صلاح را در پيش گرفتند و به خدا تمسك جستند و دين خود را براى خدا خالص كردند، پس آنها با مؤمنانند و خدا مؤمنان را اجرى بزرگ خواهد داد
[147] اگر شكرگزارى كنيد و ايمان آوريد، خدا به عذاب شما اقدام نمىكند كه خداوند حقشناس آگاه است
[148] خداوند علنى كردن سخن در بارهى بدى [ديگران] را دوست ندارد مگر كسى كه بر او ستم رفته باشد، و خداوند شنواى داناست
[149] اگر نيكى را عيان كنيد يا نهان داريد، يا از بدى [ديگران] در گذريد، البته خداوند [نيز] بخشايندهى تواناست
[150] همانا كسانى كه خدا و پيامبرانش را انكار مىكنند، و مىخواهند ميان خدا و رسولانش جدايى قائل شوند، و مىگويند: ما به برخى ايمان داريم و به برخى نداريم، و مىخواهند بين اين دو، راهى [جدا] بگيرند
[151] آنان در حقيقت كافرند، و ما براى كافران عذابى خفّتبار آماده كردهايم
[152] و كسانى كه به خدا و فرستادگان او ايمان آوردند و ميان احدى از آنها فرق نگذاشتند، خدا پاداش آنها را خواهد داد كه خداوند آمرزندهى مهربان است
[153] اهل كتاب از تو مىخواهند نوشتهاى از آسمان بر آنها نازل كنى، البته از موسى، بزرگتر از اين را خواستند و گفتند: خدا را آشكارا به ما بنماى! پس به سزاى ظلمشان صاعقه آنها را گرفت. آنگاه پس از آن همه معجزات روشنگر كه براى آنها آمد، گوساله پرستيدند، و ما
[154] و كوه طور را به اعتبار پيمانشان بالاى سرشان برافراشتيم و به ايشان گفتيم: فروتنانه از اين دروازه وارد شويد، و گفتيم: حرمت شنبه را نشكنيد [و صيد نكنيد] و از ايشان پيمانى محكم گرفتيم
[155] پس به سزاى پيمان شكنىشان، و انكار آيات خدا، و كشتن پيامبران به ناحق، و به خاطر گفتارشان كه: دلهاى ما در غلاف است [لعنتشان كرديم]، بلكه خدا به خاطر كفرشان بر دلهاى آنها مهر زد و جز اندكى ايمان نمىآورند
[156] و [نيز] به سزاى كفرشان و آن تهمت بزرگى كه به مريم زدند
[157] و ادعايشان كه: ما مسيح عيسى بن مريم پيامبر خدا را كشتهايم، در حالى كه نه او را كشتند و نه بر دار كردند، بلكه [حقيقت امر] بر آنها مشتبه شد و كسانى كه در بارهى [قتل] او اختلاف كردند، قطعا در مورد آن شك دارند و به آن آگاهى ندارند و تنها از حدس و گما
[158] بلكه خدا او را به سوى خود بالا برد، كه خداوند توانا و حكيم است
[159] و هيچ كس از اهل كتاب نيست مگر آن كه پيش از مرگش حتما به او [عيسى] ايمان مىآورد و روز قيامت [نيز] بر آنان گواه خواهد بود
[160] پس به خاطر ظلمى كه از يهود صادر شد، و به سبب بازداشتنشان بسيارى [از مردم] را از راه خدا، بخشى از چيزهاى پاكيزه را كه بر آنان حلال بود حرام كرديم
[161] و به خاطر ربا گرفتنشان كه از آن نهى شده بودند و خوردن مال مردم به ناروا و ما براى كافرانشان عذابى دردناك آماده كردهايم
[162] ولى دانشوران آنها و مؤمنان، بدانچه بر تو نازل شده و آنچه پيش از تو نازل گرديده ايمان مىآورند، و [به ويژه] نمازگزاران، و زكات دهندگان و مؤمنان به خدا و روز بازپسين همه آنها را پاداشى بزرگ خواهيم داد
[163] همانا ما به تو وحى كرديم، چنان كه به نوح و پيامبران پس از او وحى نموديم، و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگان [او] و عيسى و ايوب و يونس و هارون و سليمان [نيز] وحى فرستاديم، و داود را زبور داديم
[164] و پيامبرانى كه سرگذشت آنها را پيشتر با تو گفتهايم و پيامبرانى كه حكايتشان را با تو نگفتهايم و خدا با موسى به طرز خاصى سخن گفت
[165] پيامبرانى كه بشارتگر و هشدار دهنده بودند، تا مردم را پس از [فرستادن] پيامبران، در مقابل خدا دستاويزى نباشد [و حجت تمام شود] و خداوند شكستناپذير حكيم است
[166] آرى، خدا به [حقانيت] آنچه به تو نازل كرده گواهى مىدهد كه آن را به علم خويش نازل كرده و فرشتگان [نيز] گواهى مىدهند، و گواهى خداوند كافى است
[167] بىترديد، كسانى كه كافر شدند و [مردم] را از راه خدا بازداشتند، به گمراهى دورى افتادهاند
[168] همانا كسانى كه كافر شدند و ستم كردند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشيد و به هيچ راهى هدايتشان نخواهد كرد
[169] مگر به راه دوزخ كه جاودانه در آن خواهند ماند و اين بر خدا آسان است
[170] اى مردم! پيامبر [موعود]، ��ق را از سوى پروردگارتان براى شما آورده است، پس ايمان بياوريد كه براى شما بهتر است. و اگر كافر شويد [بدانيد] آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست، و خدا داناى حكيم است
[171] اى اهل كتاب! در دين خود غلو نكنيد و در بارهى خدا جز حق نگوييد. مسيح، عيسى ابن مريم فقط فرستادهى خدا و كلمه او بود كه آن را به مريم القا نمود و روحى از طرف او بود. پس به خدا و پيامبران او ايمان بياوريد و نگوييد: [خداوند] سه تا است. بس كنيد كه براى
[172] هرگز مسيح و فرشتگان مقرب از اين ابا ندارند كه بندهى خدا باشند و هر كه از عبوديت و بندگى خدا روى برتابد و بزرگى فروشد، همه را [در قيامت] به حضور خود جمع خواهد كرد
[173] اما آنها كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، پاداششان را به تمامى خواهد داد و از كرم خويش براى آنان خواهد افزود، و اما آنها را كه ابا كردند و گردنكشى نمودند، مجازات دردناكى خواهد كرد و براى خود غير از خدا سرپرست و ياورى نخواهند يافت
[174] اى مردم! شما را از پروردگارتان برهانى آمده، و نورى روشنگر به سوى شما نازل كردهايم
[175] اما آنها كه به خدا ايمان آوردند و به او تمسك جستند، همه را در جوار رحمت و فضل خود در خواهد آورد و آنان را به سوى خودش به راهى راست هدايت خواهد نمود
[176] از تو فتوا مىخواهند، بگو: خدا در بارهى كلاله [ارث خواهر و برادر] به شما پاسخ مىدهد: اگر مردى بميرد و فرزندى نداشته باشد و خواهرى دارد، نصف آنچه وانهاده از آن اوست، و او نيز از خواهر خويش اگر فرزندى نداشته باشد ارث مىبرد. پس اگر [ورثه] دو خواهر