💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.bahrampour › 36 captured on 2024-08-25 at 01:39:39. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

⬅️ Previous capture (2024-03-21)

-=-=-=-=-=-=-

Abolfazl Bahrampour, Surah 36: Yaseen (Yaseen)

Surahs

[1] يا، سين

[2] سوگند به قرآن حكيم

[3] كه قطعا تو از پيامبرانى

[4] بر راهى راست

[5] [و اين قرآن‌] نازل شده‌ى آن عزيز مهربان است

[6] تا مردمى را بيم دهى كه پدرانشان بيم داده نشدند و از اين رو ناآگاهند

[7] [چون نپذيرفتند] وعده‌ى عذاب بى‌شك در باره‌ى اكثرشان تثبيت شد، پس ايمان نخواهند آورد

[8] ما در گردن‌هاى آنها، تا چانه‌هايشان، غل‌هايى نهاده‌ايم، به طورى كه سرهايشان را بالا نگه داشته‌اند [كه زير پايشان را نتوانند ديد]

[9] و ما در برابرشان حايلى نهاديم و در پشت سرشان حايلى و بر چشمانشان پرده افكنديم، پس ايشان نمى‌توانند ديد

[10] و تفاوتشان نمى‌كند، چه هشدارشان دهى چه هشدارشان ندهى، ايمان نمى‌آورند

[11] تو فقط كسى را هشدار مى‌دهى كه تابع قرآن باشد و از خداى رحمان در نهان بترسد. پس او را به آمرزش و پاداشى بى‌كران نويد ده

[12] اين ماييم كه مردگان را زنده مى‌كنيم و هر چه را از پيش فرستاده‌اند و آثارشان را مى‌نويسيم، و همه چيز را در لوحى نمايان بر شمرده‌ايم

[13] و براى آنها (اهل مكّه)، جريان آن شهر را مثل بزن، آن‌گاه كه رسولان بدان جا آمدند

[14] آن‌گاه كه دو تن را به سويشان فرستاديم، ولى تكذيبشان كردند و [آنها را] با سومى تقويت نموديم، پس گفتند: ما به سوى شما فرستاده شده‌ايم

[15] گفتند: شما جز بشرى مانند ما نيستيد، و خداى رحمان چيزى نفرستاده است و شما جز دروغ نمى‌گوييد

[16] گفتند: پروردگار ما مى‌داند كه ما واقعا به سوى شما فرستاده شده‌ايم

[17] و بر عهده‌ى ما چيزى جز ابلاغ آشكار نيست

[18] آنها گفتند: ما شما را به فال بد گرفته‌ايم. اگر دست برنداريد، حتما سنگسارتان مى‌كنيم و قطعا عذاب دردناكى از ما به شما خواهد رسيد

[19] [رسولان‌] گفتند: شومى شما با خود شماست. آيا اگر پندتان دهند [به فال بد مى‌گيريد]؟ بلكه شما قومى افراط كار هستيد

[20] و [در اين ميان‌] مردى از دورترين جاى شهر دوان دوان آمد [و] گفت: اى قوم من! از فرستادگان پيروى كنيد

[21] از كسانى كه پاداشى از شما نمى‌خواهند و خود هدايت يافته‌اند، پيروى كنيد

[22] آخر چرا كسى را نپرستم كه مرا آفريده است و [همه شما] به سوى او بازگردانده مى‌شويد

[23] آيا به جاى او خدايانى بگيرم كه اگر خداى رحمان برايم زيانى بخواهد، نه شفاعتشان مشكلى از من دفع مى‌كند و نه نجاتم مى‌دهند

[24] در آن صورت من قطعا در گمراهى آشكارى خواهم بود

[25] من به پروردگارتان ايمان آوردم، پس [اقرار] مرا بشنويد

[26] [چون او را بكشتند] گفته شد: به بهشت درآى. گفت: اى كاش، قوم من مى‌دانستند

[27] كه پروردگارم چگونه مرا آمرزيد و از اهل كرامتم گردانيد

[28] و پس از [شهادت‌] وى بر قومش هيچ سپاهى از آسمان نازل نكرديم و نازل كننده نبوديم

[29] تنها يك صيحه بود و بس، كه ناگاه همه در جا خاموش و بى‌جان افتادند

[30] اى افسوس بر اين بندگان كه هيچ فرستاده‌اى براى آنها نيامد مگر آن كه او را مسخره مى‌كردند

[31] آيا نديدند كه چه بسيار نسل‌ها را پيش از آنان هلاك نموديم كه ديگر آنها به سويشان بر نمى‌گردند [و زنده نمى‌شوند]

[32] و قطعا همه آنان در پيشگاه ما احضار خواهند شد

[33] و زمين مرده برايشان برهانى است كه آن را زنده كرديم و دانه از آن برآورديم كه از آن مى‌خورند

[34] و در آن باغ‌هايى از درختان خرما و انگور پديد آورديم و چشمه‌ها در آن روان كرديم

[35] تا از ميوه‌ى آن و آنچه دستانشان به عمل آورده است بخورند. آيا سپاس نمى‌گزارند

[36] پاك است آن [خدايى‌] كه همه زوج‌ها را آفريد، از آنچه زمين مى‌روياند و از خودشان و از آنچه نمى‌شناسند

[37] و نشانه‌اى [ديگر] برايشان شب است كه روز را [مانند پوست‌] از آن بر مى‌كنيم و به ناگاه آنان در تاريكى فرو مى‌روند

[38] و خورشيد به سوى قرارگاه خويش روان است. اين تقدير آن مقتدر داناست

[39] و براى ماه منزل‌هايى مقرر كرديم تا [به صورت هلال‌] چون شاخه خشك خرما [باريك شود و] به حال قبلى بازگردد

[40] نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد، و نه شب پيش گيرنده بر روز است، و هر كدام در مدارى شناورند

[41] و آيتى [ديگر] براى آنها اين كه ذرّيّه آنها را در كشتى انباشته شده حمل كرديم

[42] و براى ايشان مانند آن، چيزى آفريديم كه بر آن سوار شوند

[43] و اگر بخواهيم غرقشان مى‌سازيم كه نه فريادرسى داشته باشند و نه نجات يابند

[44] مگر رحمتى از جانب ما [شامل حالشان گردد] و تا چندى زندگى كنند

[45] و چون به ايشان گفته شود: از آنچه در پيش رو و پشت سر داريد بترسيد، باشد كه مورد رحمت قرار گيريد [اعتنا نمى‌كنند]

[46] و هيچ آيتى از آيات پروردگارشان براى آنان نمى‌آيد جز اين كه از آن رويگردان مى‌شوند

[47] و چون به آنها گفته شود: از آنچه خدا روزيتان كرده انفاق كنيد، كسانى كه كافر شدند به مؤمنان مى‌گويند: آيا كسى را طعام دهيم كه اگر خدا مى‌خواست وى را اطعام مى‌كرد؟ شما جز در گمراهى آشكار نيستيد

[48] و مى‌گويند: اين وعده‌ى [قيامت‌] كى خواهد بود اگر راست مى‌گوييد

[49] آنها جز يك صيحه‌ى [آسمانى‌] را انتظار نخواهند كشيد كه آنان را در حالى كه سرگرم جدالند، غافلگير مى‌كند

[50] آن‌گاه نه بتوانند وصيتى كنند و نه به نزد كسان خويش باز گردند

[51] و [بار ديگر] در صور دميده شود و به ناگاه از قبرها شتابان به سوى پروردگار خويش روان شوند

[52] گويند: واى بر ما، چه كسى ما را از خوابگاهمان برانگيخت؟ اين همان چيزى است كه خداى رحمان وعده داده بود و پيامبران راست گفتند

[53] آن جز يك صيحه نخواهد بود كه ناگهان همگى نزد ما احضار خواهند شد

[54] امروز بر هيچ كس هيچ ستمى نمى‌رود و جز در برابر آنچه مى‌كرديد پاداش نمى‌بينيد

[55] اهل بهشت در اين روز به شادمانى سرگرمند

[56] آنها و همسرانشان در سايه‌ها بر تخت‌ها تكيه زده‌اند

[57] در آن جا براى آنها [هر گونه‌] ميوه است و هر چه دلشان بخواهد براى آنها [مهيا] ست

[58] و [آنها را] سلامى است كه سخنى از پروردگار مهربان است

[59] [ندا آيد:] امروز [از مؤمنان‌] جدا شويد اى تبهكاران

[60] مگر با شما پيمان نبستم اى فرزندان آدم! كه عبادت شيطان نكنيد كه وى دشمن آشكار شماست

[61] و اين كه تنها مرا بندگى كنيد كه راه راست همين است

[62] و حقا كه او بسيارى از شما را به بيراهه كشاند. چرا تعقل نمى‌كرديد

[63] اين همان دوزخى است كه به شما وعده داده مى‌شد

[64] هم اكنون در شعله‌هاى آن بسوزيد به سزاى آن كه كفر مى‌ورزيديد

[65] امروز بر دهان‌هاشان مهر مى‌نهيم و دست‌هايشان با ما سخن مى‌گويد و پاهايشان بدانچه فراهم مى‌كردند گواهى مى‌دهد

[66] و اگر مى‌خواستيم، بى‌ترديد چشمانشان را محو مى‌كرديم، پس [با چشم بسته‌] در راه [نجات‌] بر هم سبقت مى‌جستند، ولى كجا را مى‌ديدند

[67] و اگر مى‌خواستيم، قطعا آنان را بر جاى خود مسخ مى‌كرديم [و مى‌خشكانديم‌] كه نتوانند پيش بروند و نه به عقب برگردند

[68] و هر كه را عمر دراز دهيم، در آفرينش دگرگونش كنيم [كه ناتوان شود]، پس آيا نمى‌انديشند

[69] و [ما] به او شعر نياموختيم و در خور وى نيست. اين [سخن‌] جز يادآورى و قرآنى روشن نيست

[70] تا آن را كه [دلش‌] زنده است بيم دهد و گفتار [وعده‌ى جهنم‌] بر كافران تحقق يابد

[71] آيا نديدند كه ما با دستان [قدرت‌] خود براى ايشان چهارپايانى آفريديم كه آنها را در اختيار دارند

[72] و آنها را برايشان رام كرديم كه هم سوارشان مى‌شوند و هم از آنها تغذيه مى‌كنند

[73] و از آنها بهره‌ها و نوشيدنى‌ها دارند. پس چرا شكر نمى‌گزارند

[74] و به جاى خدا معبودانى گرفتند به اميد آن كه يارى داده شوند

[75] [ولى اين معبودان‌] نمى‌توانند آنها را يارى كنند، و اينان براى آنها سپاهى احضار شده‌اند [كه با هم به دوزخ در خواهند آمد]

[76] پس گفتار آنها تو را محزون نكند. قطعا ما آنچه را پنهان مى‌دارند و آنچه را آشكار مى‌سازند مى‌دانيم

[77] آيا اين انسان نمى‌داند كه او را از نطفه‌اى آفريديم كه هم اكنون دشمنى آشكار شده است

[78] و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد، گفت: چه كسى استخوان‌ها را كه چنين پوسيده است زنده مى‌كند

[79] بگو: همان كسى كه نخستين بار آن را آفريد زنده‌اش مى‌كند، و او به هر گونه آفرينشى آگاه است

[80] همان [خدايى‌] كه برايتان از درخت سبز آتش آفريد و به ناگاه شما از آن آتش مى‌افروزيد

[81] آيا كسى كه آسمان‌ها و زمين را آفريده قادر نيست كه مانند ايشان را بيافريند؟ چرا، و او آفريدگار آگاه است

[82] فرمان او هرگاه چيزى را اراده كند، تنها اين است كه به آن بگويد: باش، پس مى‌شود

[83] پس منزه است خدايى كه مالكيت و حاكميت هر چيزى به دست اوست و به سوى او بازگردانده مى‌شويد

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud