💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.bahrampour › 34 captured on 2024-08-25 at 01:39:37. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

⬅️ Previous capture (2024-03-21)

-=-=-=-=-=-=-

Abolfazl Bahrampour, Surah 34: Sheba (Saba)

Surahs

[1] ستايش خدايى را كه آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است از آن اوست، و در آخرت [نيز] حمد و سپاس از آن اوست، و هم اوست حكيم آگاه

[2] آنچه در زمين فرو مى‌رود و آنچه از آن بر مى‌آيد و آنچه از آسمان فرود مى‌آيد و آنچه در آن بالا مى‌رود [همه را] مى‌داند، و اوست مهربان آمرزنده

[3] و كسانى كه كافر شدند، گفتند: ما را رستاخيز نخواهد آمد. بگو: چرا، سوگند به پروردگارم كه حتما به سراغتان خواهد آمد. [خدايى كه‌] عالم غيب است و هموزن ذرّه‌اى، نه در آسمان‌ها و نه در زمين، از او پوشيده نيست، و هيچ كوچك‌تر و بزرگ‌تر از آن نيست، مگر اين كه

[4] تا كسانى را كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند پاداش دهد، آنان آمرزش و روزى كريمانه برايشان خواهد بود

[5] و كسانى كه در [ابطال‌] آيات ما كوشش مى‌كنند كه ما را به عجز آورند، برايشان عذابى دردناك از شكنجه است

[6] و كسانى كه از دانش بهره يافته‌اند، مى‌دانند كه آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، حق است و به راه [آن خداى‌] شكست‌ناپذير ستوده هدايت مى‌كند

[7] و كسانى كه كافر شدند، گفتند: آيا مردى را به شما نشان دهيم كه شما را خبر مى‌دهد كه چون كاملا متلاشى شديد، قطعا آفرينشى جديد خواهيد يافت

[8] آيا [اين مرد] بر خدا دروغ بسته يا جنونى در اوست؟ [نه،] بلكه آنها كه به آخرت ايمان نمى‌آورند، در عذاب و گمراهى بس دورى هستند

[9] آيا به آنچه پيش رو و پشت سرشان از آسمان و زمين است، نگاه نكردند؟ اگر بخواهيم آنها را در زمين فرو مى‌بريم، يا قطعاتى از آسمان بر سرشان مى‌افكنيم. قطعا در اين [هشدار] براى هر بنده‌ى توبه كارى عبرت است

[10] و به راستى داود را از جانب خويش مزيّتى عطا كرديم، [و گفتيم:] اى كوه‌ها و اى پرندگان! [در تسبيح‌] با او هم آواز شويد، و آهن را براى او نرم كرديم

[11] كه زره‌هاى فراخ بساز و بافت آن را يكنواخت كن، و كار شايسته كنيد همانا من به آنچه انجام مى‌دهيد بينايم

[12] و باد را مسخر سليمان كرديم كه [سير] صبحگاهش [مسير] يك ماه و عصرگاهش [نيز مسير] يك ماه بود، و چشمه مس مذاب را براى او روان ساختيم، و عده‌اى از جنّ به فرمان پروردگارشان پيش روى او كار مى‌كردند، و هر كه از آنها از دستور ما سر بر مى‌تافت، از عذاب سوزان ب

[13] براى او هر چه مى‌خواست از معبدها و مجسمه‌ها و ظروف بزرگ مانند حوضچه‌ها و ديگ‌هاى ثابت مى‌ساختند. اى خاندان داود! شكرگزار باشيد، و تعداد كمى از بندگان من سپاسگزارند

[14] [سليمان با اين قدرت‌] هنگامى كه مرگ را براى او مقرر داشتيم، آنها را به مرگ او آگاه نساخت مگر موريانه‌اى كه عصاى او را مى‌خورد. پس چون [پيكرش‌] فرو افتاد، جنّيان دريافتند كه اگر غيب مى‌دانستند، در عذاب خفت بار نمى‌ماندند

[15] همانا براى [مردم‌] سبأ در محل سكونتشان نشانه [رحمتى‌] بود دو باغستان داشتند در جانب راست و چپ، [گفتيم:] از روزى پروردگارتان بخوريد و او را شكر كنيد كه شهرى است پاكيزه و پروردگارى آمرزگار

[16] ولى روى گردانيدند پس بر آنها سيل ويرانگر فرستاديم، و دو باغستان آنها را به دو باغى با ميوه‌هاى تلخ و شورگز و اندكى از درخت سدر مبدل ساختيم

[17] اين [عقوبت‌] را به [سزاى‌] كفرانشان به آنها داديم و آيا جز ناسپاس را مجازات مى‌كنيم

[18] و ميان آنها و ميان شهرهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم، آبادى‌هايى پيدا [و نزديك به هم‌] پديد آورديم، و در آنها سير و سفر را به اندازه كرديم [و فاصله‌ها برابر بود، و گفتيم:] شب‌ها و روزها به ايمنى در آنها سفر كنيد

[19] ولى [اين مردم ناسپاس‌] گفتند: پروردگارا! ميان سفرهايمان دورى افكن [تا درويش و غنى متمايز شوند]، و بر خويشتن ستم كردند پس آنها را افسانه‌هايى [عبرت‌آموز] گردانيديم، و سخت تار و مارشان كرديم. قطعا در اين [ماجرا] براى هر صبر پيشه‌ى سپاسگزارى عبرت‌هاست

[20] و همانا شيطان گمان خود را در مورد آنها راست يافت، و جز گروهى از مؤمنان، همه از او پيروى كردند

[21] و را بر آنها تسلّطى نبود، جز آن كه [مى‌خواستيم‌] كسى را كه به آخرت ايمان دارد از كسى كه در باره‌ى آن مردّد است باز شناسيم، و پروردگار تو بر هر چيزى نگاهبان است

[22] بگو: كسانى را كه به جاى خدا پنداشته‌ايد بخوانيد آنها به اندازه‌ى ذرّه‌اى را نه در آسمان‌ها و نه در زمين مالك نيستند، و در آن دو هيچ شركتى ندارند، و از آنها كسى مددكار خدا نيست

[23] و شفاعت در پيشگاه او سود نمى‌بخشد، مگر در باره‌ى كسى كه او را اجازه دهد تا چون هراس از دل‌هايشان برطرف شود، [مجرمان به شافعان‌] گويند: پروردگارتان چه گفت؟ گويند: حق را، و او بلند مرتبه و بزرگ است

[24] بگو: كيست كه شما را از آسمان‌ها و زمين روزى مى‌دهد؟ بگو: خداى، و در حقيقت ما و شما يا بر هدايتيم يا در گمراهى آشكار

[25] بگو: [شما] از آنچه ما گناه كرده‌ايم بازخواست نمى‌شويد، و [ما نيز] از آنچه شما انجام مى‌دهيد بازخواست نخواهيم شد

[26] بگو: پروردگارمان ما و شما را [يكجا] جمع مى‌كند، سپس ميان ما به حق داورى مى‌كند و اوست داور دانا

[27] بگو: كسانى را كه به عنوان شريكان به او ملحق كرده‌ايد، به من نشان دهيد. چنين نيست، بلكه اوست خداى شكست‌ناپذير حكيم

[28] و ما تو را نفرستاديم جز بشارتگر و هشدار دهنده براى همه مردم ليكن بيشتر مردم نمى‌دانند

[29] و مى‌گويند: اين وعده‌ى [قيامت‌] كى خواهد بود، اگر راست مى‌گوييد

[30] بگو: براى شما وعدگاه روزى است كه نه ساعتى از آن تأخير مى‌كنيد و نه پيش مى‌افتيد

[31] و كسانى كه كافر شدند گفتند: نه به اين قرآن و نه به آن [كتاب‌هايى‌] كه پيش از آن است هرگز ايمان نخواهيم آورد. و اى كاش اين ظالمان را هنگامى كه در پيشگاه پروردگارشان بازداشت شده‌اند ببينى كه [چگونه‌] سخن را به يكديگر برمى‌گردانند [و جدل مى‌كنند و] ضعي

[32] مستكبران به ضعيف شدگان گويند: مگر ما بوديم كه شما را از هدايت پس از آن كه به سوى شما آمد بازداشتيم؟ بلكه خودتان گناهكار بوديد

[33] و ضعيف شدگان به مستكبران گويند: [نه،] بلكه نيرنگ شب و روز [شما بود]، آن گاه كه ما را وادار مى‌كرديد كه به خدا كافر شويم و براى او همتايانى قرار دهيم. و هنگامى كه عذاب را ببينند پشيمانى [خود] را پنهان مى‌دارند و در گردن‌هاى كسانى كه كافر شدند غل‌ها مى

[34] و در هيچ شهرى هشدار دهنده‌اى نفرستاديم جز آن كه خوشگذرانان آنها گفتند: ما به آنچه فرستاده شده‌ايد كافريم

[35] و گفتند: اموال و اولاد ما [از همه‌] بيشتر است [و اين نشانه قرب ما به خداست‌] و ما عذاب نخواهيم شد

[36] بگو: پروردگار من [جهت مصالحى‌] روزى را براى هر كس كه بخواهد وسعت مى‌دهد يا تنگ مى‌گيرد [اين ربطى به قرب خدا ندارد] ولى بيشتر مردم نمى‌دانند

[37] و اموال و فرزندانتان چيزى نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك گرداند، مگر كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته كرده باشند، كه آنها را بدانچه كرده‌اند دو برابر پاداش است و آنها در غرفه‌هاى [بهشتى‌] آسوده خاطر خواهند بود

[38] و كسانى كه در [ابطال‌] آيات ما مى‌كوشند كه [ما را] به عجز آورند، آنان احضار شوندگان در عذاب [الهى‌] خواهند بود

[39] بگو: در حقيقت، پروردگار من روزى را براى هر كس از بندگانش بخواهد وسعت مى‌دهد يا براى او تنگ مى‌گيرد. و هر چه انفاق كرديد عوضش را خدا مى‌دهد، و او بهترين روزى دهندگان است

[40] و روزى كه همه آنها را گرد مى‌آورد، آن‌گاه به فرشتگان مى‌گويد: آيا اينان شما را مى‌پرستيدند

[41] گويند: منزّهى تو! سرپرست ما تويى نه آنها، بلكه جنّيان را مى‌پرستيدند بيشترشان به آنها ايمان داشتند

[42] پس امروز براى يكديگر سود و زيانى نداريد، و به كسانى كه ستم كرده‌اند مى‌گوييم: بچشيد عذاب آتشى را كه آن را دروغ مى‌شمرديد

[43] و چون آيات روشن ما بر آنها خوانده شود گويند: اين نيست جز مردى كه مى‌خواهد شما را از آنچه پدرانتان مى‌پرستيدند باز دارد، و [نيز] گويند: اين جز دروغى بربافته نيست. و كسانى كه كافر شدند، در باره‌ى حق وقتى به سويشان آمد گفتند: اين جز افسونى آشكار نيست

[44] و ما هيچ كتابى به آنها نداده بوديم كه آن را بخوانند، و پيش از تو هشدار دهنده‌اى به سويشان نفرستاده بوديم. [كه به موجب آن تو را تكذيب كنند

[45] و كسانى كه پيش از اينان بودند [نيز] تكذيب كردند، در حالى كه اينان (اهل مكّه) به ده يك آنچه [از قدرت‌] به آنها داده بوديم نمى‌رسند، [با اين حال‌] فرستادگان مرا تكذيب كردند پس [بنگر] چگونه بود عقوبت من

[46] بگو: من فقط به شما يك اندرز مى‌دهم كه: دو تا دو تا و يك يك براى خدا به پا خيزيد، سپس بينديشيد كه اين دوست شما [محمد صلّى الله عليه وآله‌] هيچ گونه جنونى ندارد. او صرفا شما را از عذاب سختى كه در پيش است هشدار مى‌دهد

[47] بگو: هر مزدى كه از شما خواستم به نفع خودتان است، مزد من جز بر خدا نيست و او بر هر چيزى گواه است

[48] بگو: بى‌گمان، پروردگارم حق را [از راه وحى بر دل من‌] مى‌افكند و او داننده‌ى غيب‌هاست

[49] بگو: حق آمد و باطل از سر نمى‌گيرد و بر نمى‌گردد

[50] بگو: اگر گمراه شوم، فقط به زيان خود گمراه شده‌ام، و اگر هدايت يابم به خاطر آن است كه پروردگارم به من وحى مى‌كند، كه او شنوا و نزديك است

[51] و اى كاش مى‌ديدى هنگامى را كه [كافران از اوضاع معاد] وحشت زده‌اند، و گريزى نمانده است و از مكانى نزديك دستگير مى‌شوند

[52] و گويند: [اينك‌] به آن [قرآن‌] ايمان آورديم، ولى چگونه از مكانى دور دستيابى [به ايمان‌] براى آنها ميسر است

[53] و حال آن كه پيش از اين منكر آن شدند، و از جايى دور به ناديدنى، تير انكار مى‌افكندند

[54] و ميان آنها و آنچه از لذايذ مى‌خواستند جدايى افتاد، همان‌گونه كه پيش‌تر با امثال ايشان چنين رفتار شد، زيرا آنها [در باره‌ى رستاخيز] سخت در ترديد بودند

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud