💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.mojtabavi › 5 captured on 2024-06-20 at 12:18:25. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

-=-=-=-=-=-=-

Sayyed Jalaloddin Mojtabavi, Surah 5: The Table (Al-Maaida)

Surahs

[1] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، به پيمانها و قراردادها وفا كنيد. [خوردن گوشت‌] چهارپايان زبان‌بسته، جز آنچه بر شما خوانده مى‌شود، براى شما حلال شده است بى آنكه در حال احرام [حج يا عمره‌] شكار را حلال شماريد. همانا خدا هر چه بخواهد حكم مى‌كند.

[2] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، [شكستن حرمت‌] نشانه‌هاى خدا- مناسك حج- را روا مداريد و نه [شكستن حرمت‌] ماه حرام و نه قربانى بى‌نشان و نه قربانيان گردنبند بسته- نشاندار- و نه آهنگ‌كنندگان بيت الحرام- خانه شكوهمند يعنى كعبه- را كه از پروردگار خويش بخشش و نيكويى و خشنودى مى‌جويند. و چون از احرام بيرون آمديد شكار توانيد كرد. و دشمنى با قومى كه از مسجد الحرام- نمازگاه شكوهمند- بازتان داشتند شما را بر آن ندارد كه از اندازه درگذريد. و يكديگر را بر نيكوكارى و پرهيزگارى يارى دهيد، و يكديگر را به گناهكارى و ستم بر ديگران يار مباشيد و از خدا پروا كنيد، كه خدا سخت كيفر است.

[3] حرام شد بر شما مردار و خون و گوشت خوك و آنچه [به هنگام كشتنش‌] نام غير خدا بر آن برده باشند و آنچه خفه شده و با زدن مرده و از بلندى افتاده و مرده و با شاخ‌زدن كشته شده و نيم‌خورده درنده، مگر آنچه [پيش از مردن‌] به كشتن آن برسيد، و آنچه در برابر بتان- بر تخته سنگهايى كه در جاهليت بر آنها براى خدايان خويش قربانى مى‌كردند و كم كم خود اين تخته سنگها را مقدس شمردند- سر بريده و اينكه [گوشت حيوان را] به تيرهاى قرعه بخش كنيد، اينها همه بيرون شدن از فرمان [حق‌] است.- امروز كسانى كه كافر شدند از دين شما- كه بر شما يا دينتان پيروز شوند- نوميد شدند، بنابر اين از آنها مترسيد و از من بترسيد و بس. امروز دين شما را به كمال رساندم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما پسنديدم-. پس هر كه در حال گرسنگى [به خوردن گوشتهاى منع شده‌] ناچار شود بى‌آنكه گرايش به گناه داشته باشد همانا خداوند آمرزگار و مهربان است.

[4] از تو مى‌پرسند چه چيزها برايشان حلال شده است، بگو: چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده است، و آنچه از جانوران شكارى- سگان شكارى- كه تعليم داده‌ايد در حالى كه از آنچه خداوند به شما آموخته به آن سگان آموخته باشيد- كه شكار را بگيرند و خود نخورند-، پس، از شكارى كه براى شما گرفته‌اند بخوريد و نام خدا را [هنگام فرستادن حيوان‌] بر آن ياد كنيد و از خدا پروا نماييد- براى بازى و سرگرمى شكار نكنيد-، كه خدا زود حساب است.

[5] امروز چيزهاى- خوردنيهاى- پاكيزه براى شما حلال شد و طعام كسانى كه به آنان كتاب داده شده- غير از گوشت كشتارهاى آنها- براى شما حلال است و طعام شما براى آنها حلال است، و زنان پاكدامن با ايمان و زنان پاكدامن از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده هر گاه كابينهاشان را بدهيد در حالى كه پاكدامن باشيد نه زناكار و نه دوست‌گيرنده [به پنهانى‌]- رفيق‌باز- [براى شما حلال است‌]. و هر كه ايمان را انكار كند- به اسلام كفر ورزد- براستى كردارش تباه گردد و در آخرت از زيانكاران خواهد بود.

[6] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، چون به نماز برخيزيد- آهنگ نماز كنيد- رويها و دستهايتان را تا آرنجها بشوييد و سرها و پاهايتان را تا برآمدگيهاى روى پا مسح كنيد. و اگر جنب بوديد خود را پاك سازيد- غسل كنيد- و اگر بيمار يا در سفر بوديد يا يكى از شما از حاجتگاه آمد يا با زنان نزديكى كرديد و آبى نيافتيد پس آهنگ خاكى پاك كنيد و رويها و دستهايتان را مسح كنيد- تيمم-. خدا نمى‌خواهد بر شما هيچ تنگى و دشوارى نهد بلكه مى خواهد شما را پاكيزه سازد و نعمت خويش را بر شما تمام كند شايد سپاس گزاريد.

[7] و به ياد آريد نعمت خدا را بر خودتان و پيمانى را كه با شما استوار كرد آنگاه كه گفتيد شنيديم و فرمان برديم. و از خدا پروا كنيد كه خدا بدانچه در سينه‌هاست داناست.

[8] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، همواره براى خدا [به حق گفتن‌] برپا بوده گواهان به عدل و داد باشيد، و دشمنى گروهى شما را بر آن ندارد كه عدالت نكنيد، عدالت كنيد كه آن به پرهيزگارى نزديكتر است و از خدا پروا كنيد كه خدا بدانچه مى‌كنيد آگاه است.

[9] خداوند به كسانى كه ايمان آورده و كارهاى نيك و شايسته كرده‌اند نويد داده است كه آنان را آمرزش و مزدى بزرگ است.

[10] و كسانى كه كافر شدند و آيات- نشانه‌هاى- ما را دروغ شمردند آنان دوزخيانند.

[11] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، به ياد آريد نعمت خداى را بر خويش آنگاه كه گروهى آهنگ كردند كه به سوى شما دست بگشايند و او دستهاى آنان را از شما بازداشت، و از خدا پروا كنيد و مؤمنان بايد بر خدا توكل كنند و بس.

[12] و هر آينه خداوند از فرزندان يعقوب پيمان گرفت، و از ايشان دوازده مهتر و سرپرست برانگيختيم، و خداى گفت: من با شمايم اگر نماز را برپا داريد و زكات بدهيد و به فرستادگانم ايمان آوريد و ايشان را يارى كنيد و بشكوه داريد و خداى را وامى نيكو دهيد- به نيازمندان كمك كنيد-، هر آينه بديهاى شما را از شما بزدايم و شما را به بهشت‌هايى درآورم كه از زير [درختان‌] آنها جويها روان است. پس هر كه از شما از اين پس كافر شود براستى راه راست را گم كرده است.

[13] پس به سبب شكستن پيمانشان آنان را لعنت كرديم و دلهاشان را سخت گردانيديم. سخن را از جايگاه‌هاى آن مى‌گردانند- تحريف مى‌كنند- و بهرى از آنچه را كه به آن پند داده شدند فراموش كردند و همواره بر خيانتى از آنان آگاه مى‌شوى مگر اندكى از ايشان. پس، از آنان درگذر و چشم بپوش، كه خداوند نيكوكاران را دوست دارد.

[14] و از كسانى كه گفتند ما ترساييم پيمان گرفتيم و ليكن بهرى از آنچه را كه به آن پند داده شدند از ياد بردند پس تا روز رستاخيز ميان آنان دشمنى و كينه افكنديم و بزودى خدا آنان را از آنچه مى‌كردند آگاه خواهد ساخت.

[15] اى اهل كتاب، همانا فرستاده ما سوى شما آمده كه براى شما بسيارى از آنچه را كه از كتاب پنهان مى‌كرديد روشن بيان مى‌كند و از بسيارى در مى‌گذرد. براستى شما را از سوى خدا نورى- پيامبر

[16] كه خداوند به وسيله آن هر كه را پيرو خشنودى او باشد به راه‌هاى سلامت راه مى‌نمايد و آنان را به خواست خود از تاريكيها به روشنايى بيرون مى آرد و به راه راست راه مى‌نمايد.

[17] هر آينه كافر شدند كسانى كه گفتند: خدا همان مسيح پسر مريم است. بگو: اگر خدا بخواهد مسيح پسر مريم و مادرش و هر كه در زمين است همه را نابود كند چه كسى در برابر خدا توانايى دارد [كه خداى را از آن باز دارد]؟ و خداى راست پادشاهى آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست، هر چه بخواهد مى‌آفريند و خدا بر هر چيزى تواناست.

[18] و جهودان و ترسايان گفتند: ما پسران خدا و دوستان اوييم. بگو: پس چرا شما را به گناهانتان عذاب مى‌كند؟ [چنين نيست‌] بلكه شما آدميانيد از آنها كه او آفريده است، هر كه را خواهد بيامرزد و هر كه را خواهد عذاب كند و خداى راست پادشاهى آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست و بازگشت به سوى اوست.

[19] اى اهل كتاب، فرستاده ما به سوى شما آمد كه در دوران گسستگى [آمدن‌] پيامبران، [حق را] براى شما روشن بيان مى‌كند تا نگوييد ما را نويدرسان و بيم‌كننده‌اى نيامد. همانا مژده‌دهنده و بيم‌كننده‌اى سوى شما آمد، و خدا بر هر جيزى تواناست.

[20] و [ياد كن‌] آنگاه كه موسى به قوم خويش گفت: اى قوم من، نعمت خدا را بر خود ياد كنيد هنگامى كه در ميان شما پيامبرانى پديد كرد و شما را پادشاهان گردانيد و به شما چيزها داد كه به هيچ يك از مردم جهان نداد.

[21] اى قوم من، به اين سرزمين مقدس- فلسطين و شامات- كه خداوند براى ما نوشته است در آييد و [از ترس جباران‌] به پشت خويش بر مگرديد- عقب‌نشينى مكنيد- كه زيانكار مى‌گرديد.

[22] گفتند: اى موسى، در آنجا گروهى گردنكش و ستمگرند و ما هرگز اندر آن نشويم تا از آنجا بيرون شوند پس اگر از آن [سرزمين‌] بيرون شوند، ما در آييم.

[23] دو مرد- يوشع و كاليب- از آنان كه [از خدا] مى‌ترسيدند و خدا بر آنان نعمت- ايمان و خردمندى و روشن‌بينى- ارزانى داشته بود گفتند: بر آنان از اين دروازه در آييد، و چون اندر شديد همانا شما پيروز خواهيد شد، و اگر ايمان داريد پس بر خدا توكل كنيد و بس.

[24] گفتند: اى موسى، تا آنان در آنجا باشند ما هرگز در آن [سرزمين‌] در نياييم، پس تو و پروردگارت برويد و [با آنها] جنگ كنيد كه ما همين جا نشسته‌ايم.

[25] [موسى‌] گفت: پروردگارا، من جز بر خود و برادرم اختيار و توانايى ندارم، پس ميان ما و گروه نافرمان بدكار جدايى افكن.

[26] [خداى‌] فرمود: همانا آن سرزمين چهل سال بر آنان حرام است و در اين سرزمين سرگردان باشند، پس بر گروه نافرمان اندوه مخور.

[27] و خبر دو فرزند آدم- هابيل و قابيل- را بر آنان بدرستى بخوان كه چون قربانى كردند از يكى پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد. [آن كه قربانيش پذيرفته نشد- قابيل- به برادر] گفت: هر آينه تو را خواهم كشت. [برادرش- هابيل-] گفت: جز اين نيست كه خدا از پرهيزگاران مى‌پذيرد

[28] سوگند كه اگر دست خويش به من دراز كنى تا مرا بكشى، من دست خويش دراز نمى‌كنم تا تو را بكشم زيرا كه من از پروردگار جهانيان مى‌ترسم،

[29] من مى‌خواهم گناه من و گناه خود را برگيرى تا از دوزخيان باشى، و اين است پاداش ستمكاران.

[30] پس نفس او كشتن برادرش را برايش بياراست و آسان نمود تا او را بكشت و از زيانكاران گشت.

[31] آنگاه خداوند كلاغى را فرستاد كه زمين را مى‌كاويد تا به وى بنماياند كه چگونه جسد برادرش را پنهان كند. [قابيل‌] گفت: اى واى بر من، آيا ناتوانم از اينكه مانند اين كلاغ باشم تا پيكر برادرم را پنهان كنم؟ آنگاه از پشيمانان گشت.

[32] از اين رو بر فرزندان اسرائيل نوشتيم كه هر كه كسى را بكشد بى‌آنكه كسى را كشته يا تباهى در زمين كرده باشد چنان است كه همه مردم را كشته باشد. و هر كه كسى را زنده كند- از مرگ برهاند يا به حق راه نمايد- چنان است كه همه مردم را زنده كرده است. و هر آينه فرستادگان ما با نشانه‌هاى روشن سوى آنان آمدند، سپس بسيارى از آنان پس از آن در زمين گزافكار و زياده‌رو شدند.

[33] جز اين نيست كه سزاى كسانى كه با خدا و فرستاده او مى‌جنگند و در زمين به تباهى مى‌كوشند- در جامعه ايجاد ناامنى مى‌كنند يا به راهزنى و قتل و غارت مى‌پردازند- اين است كه آنان را بكشند يا بر دار كنند يا دستها و پاهايشان را بر خلاف يكديگر- قسمتى از دست راست و پاى چپ- ببرند يا از آن سرزمين بيرونشان كنند. اين است خوارى و رسوايى براى آنان در اين جهان، و در آن جهان عذابى بزرگ دارند.

[34] مگر كسانى كه پيش از آنكه بر آنان دست يابيد توبه كنند، و بدانيد كه خدا آمرزگار و مهربان است.

[35] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا پروا كنيد و به سوى او دستاويز بجوييد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.

[36] همانا كسانى كه كافر شدند اگر همه آنچه را كه در زمين است و همچند آن را مى‌داشتند تا خويشتن را بدان از عذاب روز رستاخيز باز خرند از آنها پذيرفته نشود و آنان راست عذابى دردناك،

[37] مى‌خواهند كه از آتش دوزخ بيرون آيند و حال آنكه از آن بيرون‌آمدنى نيستند و آنان راست عذابى پاينده.

[38] و مرد دزد و زن دزد [چهار انگشت‌] دستشان را به سزاى آنچه كرده‌اند ببريد، كيفرى است از سوى خدا و خدا تواناى بى‌همتا و داناى با حكمت است.

[39] پس هر كه پس از ستمش توبه كند و كار خود را به صلاح آورد خدا [به رحمت خويش‌] بر او باز مى‌گردد و توبه‌اش را مى‌پذيرد كه خدا آمرزگار و مهربان است.

[40] آيا ندانسته‌اى كه خداى راست پادشاهى آسمانها و زمين، آن را كه بخواهد عذاب مى‌كند و آن را كه بخواهد مى‌آمرزد و خدا بر هر چيزى تواناست؟

[41] اى پيامبر، كسانى كه در كفر مى‌شتابند- اصرار مى‌ورزند- تو را اندوهگين نسازند از آنان كه به دهان خويش مى‌گويند: گرويديم و دلهاشان باور ندارد و از آنها كه جهود شدند كه سخت شنوندگان دروغند، شنوندگانند براى گروهى ديگر كه نزد تو نيامده‌اند- يعنى جاسوسان آنهايند- سخن را پس از جاى‌گرفتن در جايگاه‌هايش مى‌گردانند- تحريف مى‌كنند-، مى‌گويند: اگر اين [حكم تحريف شده‌] به شما داده شد بپذيريد و اگر داده نشد دورى و پرهيز كنيد. و هر كه خدا فتنه- گمراهى يا رسوايى يا هلاكت- او را خواهد، هرگز براى او چيزى را از خدا [در دفع آن فتنه‌] نتوانى به دست آورد- در برابر خدا براى او كارى نتوانى كرد- اينان كسانى‌اند كه خدا نخواسته است كه دلهاشان را پاك كند، آنان را در اين جهان رسوايى و خوارى و در آن جهان عذابى است بزرگ.

[42] شنوندگان دروغ و خورندگان [مال‌] حرام‌اند پس اگر نزد تو آيند ميانشان داورى كن يا از آنان روى بگردان، و اگر از آنان روى بگردانى هرگز زيانى به تو نتوانند رسانيد و اگر داورى كنى به داد و انصاف ميانشان داورى كن زيرا كه خداوند دادگران را دوست دارد.

[43] و چگونه تو را به داورى پسندند و حال آنكه تورات كه حكم خدا در آن است نزد آنهاست و آنگاه پس از آن [كه تو موافق آن كتاب حكم كردى‌] روى مى‌گردانند، و اينان ايمان ندارند.

[44] ما تورات را فرو فرستاديم كه در آن رهنمونى [به حق‌] و روشنايى هست پيامبرانى كه [حكم خدا را] گردن نهاده و فرمانبردارند با آن براى آنها كه يهودى شدند حكم مى‌كنند و [همچنين‌] مربيان خداپرست و دانشمندان ايشان، از آن رو كه نگاهداشت كتاب خدا از آنان خواسته شده بود و بر آن گواه بودند. پس از مردم مترسيد و از من بترسيد و به بهاى آيات من چيز اندكى مخريد. و هر كه بدانچه خدا فروفرستاده حكم نكند پس اينانند كافران.

[45] و در آن تورات بر آنان اين حكم نوشتيم كه تن را به تن و چشم را به چشم و بينى را به بينى و گوش را به گوش و دندان را به دندان و زخمها را [به برابرش‌] قصاص است، و هر كه آن قصاص را ببخشد اين كفاره‌اى براى [گناهان‌] اوست، و هر كه بدانچه خدا فروفرستاده حكم نكند پس اينانند ستمكاران.

[46] و بر پى ايشان پيامبران عيسى پسر مريم را درآورديم، باوردارنده آنچه پيش او بود از تورات- يعنى تورات را كه پيش از او فرستاده شده بود راست انگاشت-، و او را انجيل داديم كه در آن رهنمونى و روشنائيى بود و باوردارنده آنچه پيش آن بود از تورات، و رهنمونى و پندى براى پرهيزگاران.

[47] و اهل انجيل بايد بدانچه خدا در آن فروفرستاده حكم كنند و هر كس بدانچه خدا فروفرستاده حكم نكند پس آنانند بدكاران نافرمان.

[48] و [اين‌] كتاب- قرآن- را براستى و درستى سوى تو فرستاديم، باوردارنده آنچه پيش آن بوده از كتاب [الهى‌] و نگاهبان بر آن، پس ميان آنان بدانچه خدا فرو فرستاده حكم كن و با روى‌گرداندن از آن حقّى كه به سوى تو آمده است از هوى و هوس آنان پيروى مكن. براى هر امّتى از شما- آدميان- راه و روشى پديد كرديم، و اگر خدا مى‌خواست شما را يك امّت مى‌ساخت و ليكن مى‌خواهد شما را در آنچه به شما داده بيازمايد، پس به نيكيها پيشى گيريد. بازگشت همه شما به خداست و شما را بدانچه در آن اختلاف مى‌كرديد آگاه خواهد كرد.

[49] و [وحى كرديم به‌] اينكه ميان آنان بدانچه خدا فروفرستاده حكم كن و از هوسها و آرزوهاشان پيروى مكن و از آنان بپرهيز كه مبادا تو را در باره برخى از آنچه خدا به تو فروفرستاده فريب دهند و از آن بگردانند. پس اگر پشت كردند، بدان كه خدا مى‌خواهد به آنان به [سزاى‌] برخى از گناهانشان عقوبت رساند، و براستى بسيارى از مردم بدكاران نافرمانند.

[50] آيا حكم [روزگار] جاهليت مى‌جويند؟ و چه كسى نيكوحكم‌تر از خداست براى مردمى كه يقين دارند؟

[51] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، جهودان و ترسايان را دوست و همدل مگيريد. برخى از آنان دوستان برخى ديگرند و هر كس از شما كه با آنها دوستى و همدلى دارد او از آنهاست. همانا خدا گروه ستمكاران را راه ننمايد.

[52] از اين رو كسانى را كه در دلشان بيمارى- شك و نفاق- است مى‌بينى كه در [دوستى‌] آنان مى‌شتابند و مى‌گويند: مى‌ترسيم كه ما را رويداد بدى رسد. اميد است كه خدا پيروزى و گشايشى يا امرى- فرمانى يا حادثه‌اى- از نزد خويش پديد آرد، پس بر آنچه در دلهاشان نهان داشتند پشيمان گردند.

[53] و كسانى كه ايمان آوردند [در اين حال به يكديگر] گويند: آيا اينان- منافقان- همان كسانند كه سوگندهاى سخت به خدا مى‌خوردند كه با شما خواهند بود؟ كردارهاشان تباه شد و زيانكار گشتند.

[54] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، هر كس از شما كه از دين خويش برگردد زودا كه خداوند گروهى را بياورد كه ايشان را دوست دارد و ايشان او را دوست دارند، با مؤمنان نرم و خاكسارند و بر كافران سخت و گردنفراز، در راه خدا جهاد مى‌كنند و از سرزنش هيچ سرزنش‌كننده‌اى نمى‌ترسند. اين برترى و بخشش خداست كه آن را به هر كه بخواهد مى‌دهد و خداوند فراخ‌بخشايشى داناست.

[55] همانا دوست و سرپرست شما خداست و پيامبرش و كسانى كه ايمان آورده‌اند، آنان كه نماز را برپا مى‌دارند و زكات مى‌دهند در حالى كه در ركوعند.

[56] و هر كه خدا و پيامبرش و [چنين‌] كسانى را كه ايمان آورده‌اند به دوستى و سرپرستى برگزيند [از گروه خداست و] براستى گروه خدا پيروزند.

[57] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، كسانى را كه دين شما را به مسخره و بازى مى‌گيرند از آنان كه پيش از شما به آنها كتاب داده شده و نيز كافران را دوست مگيريد و اگر ايمان داريد از خدا پروا كنيد

[58] و چون به نماز فرامى‌خوانيد- بانگ اذان سر مى‌دهيد- آن را به مسخره و بازى مى‌گيرند، اين از آن روست كه آنها گروهى‌اند كه خِرد را كار نمى‌بندند.

[59] بگو: اى اهل كتاب، آيا جز اين بر ما خُرده و عيب مى‌گيريد كه به خدا و آنچه به ما فروآمده و آنچه پيش از اين فروآمده ايمان آورده‌ايم و حال آنكه بيشتر شما از فرمان حق بيرون رفته‌ايد؟

[60] بگو: آيا شما را به بدتر از اين پاداشى نزد خدا خبر بدهم؟ [پاداش‌] آن كس كه خدا او را لعنت كرده و بر او خشم گرفته و برخى از آنان را بوزينگان و خوكان گردانيده و كسى كه طاغوت- بُت و طغيانگر- را پرستيده است اينان در جايگاهى بدترند و از راه راست گم‌تر.

[61] و چون نزد شما آيند گويند: ايمان داريم و حال آنكه با كفر در آمدند و با همان كفر بيرون شدند، و خدا بدانچه پنهان مى‌كردند داناتر است.

[62] و بسيارى از آنها را مى‌بينى كه در گناهكارى و ستم به ديگران و حرامخوارى مى‌شتابند. هر آينه بد است آنچه مى‌كنند.

[63] چرا مربيان خداپرست و دانشمندان، آنان را از گفتار گناه‌آلودشان- دروغگوييشان- و حرام‌خواريشان باز نمى‌دارند؟ هر آينه بد است آنچه مى‌سازند- مى‌كنند.

[64] و جهودان گفتند: دست خدا بسته است. دستهاشان بسته باد و به سزاى آنچه گفتند لعنت بر آنان باد بلكه دو دست [رحمت و قدرت‌] او گشوده است آنگونه كه بخواهد مى‌بخشد و روزى مى‌دهد. و هر آينه آنچه از پروردگارت سوى تو فروآمده بسيارى از آنان را سركشى و كفر مى‌افزايد و ميانشان تا روز رستاخيز دشمنى و كينه افكنديم هر گاه آتشى براى جنگ افروختند خدا آن را فرونشاند، و پيوسته در زمين به تبهكارى مى‌كوشند و خدا تباهكاران را دوست ندارد.

[65] و اگر اهل كتاب ايمان آورند و پرهيزگار شوند هر آينه بديهاشان را از آنها بزداييم و آنان را به بهشتهاى پُرنعمت درآوريم.

[66] و اگر آنان تورات و انجيل و آنچه را كه از پروردگارشان به سوى آنها فروآمده برپا مى‌داشتند هر آينه از بالاى سرشان- آسمان- و از زير پايشان- زمين- برخوردار مى‌شدند. از ايشان گروهى ميانه‌رواند و بسيارى از آنان آنچه مى‌كنند بد است.

[67] اى پيامبر، آنچه را از سوى پروردگارت به تو فروآمده برسان و اگر اين نكنى پيام او را نرسانده باشى و خدا تو را از [فتنه و گزند] مردم نگاه مى دارد، همانا خدا گروه كافران را راه ننمايد.

[68] بگو: اى اهل كتاب، شما بر چيزى نيستيد- پايگاه و ارزشى نداريد- تا آنكه تورات و انجيل و آنچه را كه از خداى شما به شما فروفرستاده شده برپا داريد و هر آينه آنچه از پروردگارت سوى تو فروآمده بسيارى از آنان را سركشى و كفر مى‌افزايد. پس بر گروه كافران اندوه مخور.

[69] همانا كسانى كه ايمان آوردند و كسانى كه يهودى شدند و صابئان و ترسايان هر كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورد و كار نيك و شايسته كند نه بيمى بر آنان باشد و نه اندوهگين شوند.

[70] هر آينه از فرزندان يعقوب پيمان گرفتيم و پيامبرانى سوى آنان گسيل داشتيم، هر گاه آنان را پيامبرى آمد بدانچه خوشايندشان نبود، گروهى را دروغزن شمردند و گروهى را كشتند.

[71] و پنداشتند كه گرفتارى و آزمايشى نخواهد بود پس كور و كر شدند، سپس خداوند [با رحمت خود] بر آنان بازگشت و توبه‌شان را پذيرفت بار ديگر بسيارى از آنها كور و كر شدند، و خدا بدانچه مى‌كنند بيناست.

[72] هر آينه كافر شدند كسانى كه گفتند: خدا همان مسيح پسر مريم است و حال آنكه مسيح گفت: اى فرزندان يعقوب، خداى يكتا را بپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شماست، كه هر كس براى خدا انباز گيرد خدا بهشت را بر او حرام كرده و جايگاهش آتش دوزخ است، و ستمكاران را هيچ يارى‌كننده‌اى نيست.

[73] هر آينه كافر شدند كسانى كه گفتند: خداوند يكى از سه [خدا] است- اب و ابن و روح القدس- و حال آنكه هيچ خدايى جز خداى يگانه نيست، و اگر از آنچه مى گويند باز نايستند البته به كسانى از آنها كه كافر شدند عذابى دردناك خواهد رسيد.

[74] آيا به خدا باز نمى‌گردند- توبه نمى‌كنند- و از او آمرزش نمى‌خواهند؟ و حال آنكه خدا آمرزگار و مهربان است.

[75] مسيح پسر مريم جز فرستاده‌اى نيست، كه پيش از او نيز فرستادگانى در گذشتند، و مادر او زنى راستى‌پيشه بود، هر دو غذا مى‌خوردند- پس مسيح خدا نيست- بنگر كه چگونه آيات را برايشان روشن بيان مى‌كنيم آنگاه بنگر كه چگونه [از حقّ‌] گردانيده مى‌شوند!

[76] بگو: آيا غير خداى يكتا چيزى را مى‌پرستيد كه براى شما زيان و سودى در توان ندارد؟ و حال آنكه خداست كه شنوا و داناست.

[77] بگو: اى اهل كتاب در دينتان به ناروا گزافگويى مكنيد و از هوسها و خواهشهاى گروهى كه پيش از اين گمراه شدند و بسيارى را گمراه كردند و خود از راه راست به گمراهى رفتند پيروى مكنيد.

[78] كسانى از فرزندان اسرائيل كه كافر شدند، بر زبان داوود و عيسى پسر مريم لعنت شدند، اين از آن رو بود كه نافرمانى كردند و از اندازه درمى گذشتند.

[79] يكديگر را از كار ناروا و زشتى كه مى‌كردند باز نمى‌داشتند هر آينه بد است آنچه مى‌كردند.

[80] بسيارى از آنان را مى‌بينى كه با كسانى كه كافر شدند دوستى �� همدلى دارند براستى بد است آنچه نفس آنان برايشان پيش آورده كه خداوند بر آنها خشم گرفته است و در عذاب جاويدانند.

[81] و اگر به خدا و پيامبر و آنچه به او فروآمده ايمان مى‌آوردند آنها را دوست نمى‌گرفتند، و ليكن بسيارى از آنان بدكاران نافرمانند.

[82] هر آينه سرسخت‌ترين مردم را در دشمنى با مؤمنان، جهودان و مشركان مى‌يابى، و نزديكترينشان را به دوستى با مؤمنان كسانى مى‌يابى كه گويند ما ترساييم، اين از آن‌روست كه ميان آنان كشيشان- دانشمندان مسيحى- و راهبان- صومعه‌داران- اند و آنان گردنكشى و بزرگ‌منشى- در برابر حق- نمى‌كنند

[83] و چون آنچه را بر پيامبر فروآمده بشنوند مى‌بينى كه ديدگانشان از آنچه از حق شناخته‌اند اشك مى‌بارد مى‌گويند: پروردگارا، ايمان آورديم پس [نام‌] ما را با گواهى‌دهندگان [به حق‌]- يعنى با نام ديگر مؤمنان- بنويس

[84] و ما را چيست كه به خدا و آنچه از حق سوى ما آمده نگرويم و حال آنكه اميدواريم كه پروردگارمان ما را با گروه نيكان و شايستگان در آورد؟

[85] پس خداوند آنان را بدانچه گفتند بهشت‌هايى پاداش داد كه از زير [كوشكها و درختان‌] آنها جويها روان است، جاودانه در آنند، و اين است پاداش نيكوكاران.

[86] و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را دروغ انگاشتند آنها دوزخيانند.

[87] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، چيزهاى پاكيزه را كه خدا براى شما حلال كرده حرام نكنيد و از حد مگذريد، كه خدا از حدّ گذرندگان را دوست ندارد.

[88] و از آنچه خدا شما را حلال و پاكيزه روزى داده بخوريد و از خدايى كه به او ايمان داريد پروا داشته باشيد.

[89] خداوند شما را به سوگندهاى بى‌قصد و بيهوده‌تان بازخواست نمى‌كند و ليكن شما را به سبب [شكستن‌] سوگندهايى كه با قصد و نيت ياد كرده‌ايد بازخواست مى‌كند. پس كفاره آن غذادادن ده مستمند است از ميانه- نه عالى و نه پست- آنچه به خانواده خويش مى‌خورانيد يا پوشاندن آنان يا آزادكردن يك بنده. و هر كه نيابد- يا نتواند- پس سه روز روزه بر اوست، اين كفاره سوگندهاى شماست چون سوگند خوريد [و سپس آن را بشكنيد] و سوگندهاى خويش را نگاه داريد. اينچنين خداوند آيات خود را براى شما روشن بيان مى‌كند شايد سپاس گزاريد.

[90] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، همانا مى و قمار و بتها- با سنگهايى كه مقدس مى‌شمردند و بر آن قربانى مى‌كردند- و تيرهاى قرعه پليد و از كار شيطان است. پس، از آن بپرهيزيد باشد كه رستگار شويد.

[91] همانا شيطان مى‌خواهد در مى و قمار ميان شما دشمنى و كينه بيفكند و شما را از ياد خدا و از نماز بازدارد. پس آيا باز مى‌ايستيد؟!

[92] و خداى را فرمان بريد و پيامبر را فرمان بريد و پروا داشته باشيد. پس اگر روى برتابيد بدانيد كه بر پيامبر ما رسانيدن روشن و آشكار پيام است و بس.

[93] بر كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى نيك و شايسته كرده‌اند گناهى نيست در آنچه خورده‌اند- پيش از حكم تحريم- هر گاه پرهيزگار بوده و ايمان داشته باشند- بر ايمان پايدار باشند- و كارهاى شايسته كنند، سپس [از محرمات‌] پرهيز نمايند و [به تحريم آن‌] ايمان آورند و آنگاه نيز [از حرامها] بپرهيزند- بر پرهيزگارى پايدارى ورزند- و كار نيك كنند، و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.

[94] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، هر آينه خداوند شما را به چيزى از شكار كه دستها و نيزه‌هاى شما بدان رسد مى‌آزمايد تا خدا كسى را كه در نهان از او مى‌ترسد معلوم گرداند، و هر كه از اين پس- كه حرام‌بودن صيد حرم دانست- از حد درگذرد پس او را عذابى است دردناك.

[95] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، در حالى كه احرام بسته‌ايد شكار مكشيد، و هر كه از شما آن را بعمد بكشد كيفرى- قربانى‌كردن- بايد مانند- برابر- آنچه كشته از جنس چهارپايان- شتر و گاو و گوسفند- به گواهى و حكم دو مرد عادل از شما- كه حكم به برابرى كنند-، قربانيى كه به حرم برسد- در حرم ذبح شود- يا كفاره‌اى كه غذادادن مستمندان است يا برابر آن روزه داشتن، تا كيفر كار خود بچشد. خدا از آنچه گذشته درگذشت، و هر كه باز گردد- باز به شكار در حرم پردازد- خدا از او انتقام گيرد و خدا تواناى بى‌همتا و كين‌ستان است.

[96] شكار دريا و خوراك آن براى شما حلال شده است براى برخوردارى شما و كاروانيان، و شكار خشكى تا هنگامى كه در احرام هستيد بر شما حرام شده است، و از خدايى كه به سوى او برانگيخته و فراهم مى‌شويد پروا كنيد.

[97] خداوند، كعبه، خانه شكوهمند، را وسيله برپايى مردم قرار داد و [نيز] ماه حرام- شكوهمند- و قربانى‌هاى بى‌نشان و قربانيهاى گردنبنددار را. اين براى آنست كه بدانيد خدا آنچه را در آسمانها و در زمين است مى‌داند و خداوند به هر چيزى داناست- آنچه حلال و حرام مقرّر مى‌كند از روى علم است-.

[98] بدانيد كه خدا سخت كيفر است و خدا آمرزگار و مهربان است.

[99] بر پيامبر جز رساندن پيام نيست، و خدا آنچه را آشكار مى‌كنيد و آنچه را پنهان مى‌داريد مى‌داند.

[100] بگو: پليد و پاك يكسان نيستند هر چند فراوانى پليد تو را به شگفت آرد پس اى خردمندان، از خدا پروا كنيد، باشد كه رستگار شويد.

[101] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از چيزهايى مپرسيد كه اگر براى شما آشكار شود شما را بد آيد و اندوهگين كند، و اگر [به اصرار] از آنها بپرسيد آنگاه كه قرآن فرومى‌آيد براى شما آشكار مى‌گردد [و از عهده آن بيرون نتوانيد آمد]. خداوند از آنها- پرسشهاى بيجا- درگذشت و خدا آمرزگار و بردبار است.

[102] همانا گروهى پيش از شما از آنها- آنگونه چيزها- پرسش كردند سپس [همين كه پاسخ شنيدند] بدان كافر گشتند.

[103] خدا در باره هيچ گوش شكافته‌اى و نه هيچ واگذاشته‌اى و نه هيچ بهم پيوسته‌اى و نه هيچ پشت نگاه داشته‌اى حكمى نكرده است، بلكه كسانى كه كافر شدند بر خدا دروغ مى‌بندند و بيشترشان خرد را به كار نمى‌برند.

[104] و چون به آنان گفته شود: به سوى آنچه خدا فروفرستاده و به سوى پيامبر بياييد، گويند: آنچه پدرانمان را بر آن يافتيم ما را بس است آيا هر چند كه پدرانشان چيزى نمى‌دانستند و راه نمى‌يافتند [باز هم از آنان پيروى مى‌كنند]؟!

[105] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، بر شما باد [نگاهداشت‌] خويشتن چون شما راه‌يافته باشيد هر كه گمراه شد به شما زيانى نرساند. بازگشت همه شما به سوى خداست، پس شما را بدانچه مى‌كرديد آگاه مى‌كند.

[106] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، چون مرگ يكيتان فرا رسد، گواهى ميان شما هنگام وصيّت [گواهى‌] دو تن عادل از شماست، يا اگر در سفر بوديد و شما را پيشامد مرگ فرا رسد دو تن ديگر از غير خود- اهل دينى ديگر- و اگر [از آن دو] به شك باشيد پس از نماز آنان را نگاه داريد تا به خدا سوگند خورند كه «ما هيچ بهايى را در برابر آن [گواهى‌] نستانيم هر چند وى خويشاوند باشد و گواهى خدا را پنهان نسازيم، كه آنگاه هر آينه از گناهكاران باشيم».

[107] و اگر پى برده شد كه آن دو تن [در گواهى خود] مرتكب گناه شده‌اند،- يعنى خيانت ورزيده‌اند كه دروغى را كه ساخته بودند راست جلوه دادند- پس دو گواه ديگر از آنان كه گواهان سزاوارتر [به گواهى‌دادن‌] در حق آنان خيانت ورزيده‌اند- يعنى دو تن از اولياى ميّت- به جاى آن دو بايستند و به خدا سوگند خورند كه گواهى ما درست‌تر است از گواهى آنها و ما [از راستى و حقّ‌] فراتر نرفته‌ايم، كه آنگاه- در صورت تجاوز- هر آينه از ستمكاران باشيم.

[108] اين [روش‌] نزديكتر است به اينكه آنگونه كه بايد گواهى دهند يا بترسند كه سوگندهايى پس از سوگندهاى ايشان [بر مدعيان‌] ردّ كرده شود- و در نتيجه دروغشان آشكار شده رسوا گردند- و از خدا پروا كنيد و [به فرمان او] گوش فرا داريد و خداوند گروه بدكاران نافرمان را راه ننمايد،

[109] روزى كه خدا پيامبران را فراهم آورد و گويد: [دعوت‌] شما را چه پاسخ دادند؟ گويند: ما را دانشى نيست، همانا تويى داناى نهانها.

[110] [ياد كن‌] آنگاه كه خداوند به عيسى پسر مريم گفت: به يادآر نعمت مرا بر خود و مادرت، آنگاه كه تو را به روح پاك- روح القدس، جبرئيل- نيرومند گردانيدم كه با مردم در گاهواره و در بزرگسالى- ميانسالى، هنگام دو مويى، ميان پيرى و جوانى- سخن گويى و آنگاه كه تو را كتاب و حكمت- انديشه و گفتار و كردار درست- و تورات و انجيل آموختيم و آنگاه كه به فرمان من از گل بسان پرنده مى‌ساختى و در آن مى‌دميدى پس به فرمان من پرنده‌اى ميشد، و نابيناى مادرزاد و پيس را به فرمان من بهبود مى‌دادى و آنگاه كه مردگان را به فرمان من بيرون مى‌آوردى- زنده مى‌ساختى- و آنگاه كه [آسيب‌] فرزندان اسرائيل را از تو بازداشتم هنگامى كه با نشانه‌هاى روشن- معجزه‌ها- نزدشان آمدى پس كسانى از آنان كه كافر شدند گفتند: اين نيست مگر جادويى آشكار.

[111] و [ياد كن‌] آنگاه كه به حواريان- ويژگان عيسى- وحى كردم- پيام دادم- كه به من و به فرستاده‌ام ايمان آوريد، گفتند: ايمان آورديم و گواه باش كه ما مسلمانيم- گردن نهاده و تسليم فرمان خداييم-.

[112] [و ياد كن‌] آنگاه كه حواريان گفتند: اى عيسى پسر مريم، آيا پروردگار تو مى‌تواند- دعاى تو را اجابت مى‌كند- كه خوانى از آسمان بر ما فروفرستد؟ گفت: از خدا پروا كنيد، اگر ايمان داريد.

[113] گفتند: مى‌خواهيم تا از آن بخوريم و دلهامان آرام گيرد و بدانيم كه به ما راست گفته‌اى و بر آن از گواهان باشيم.

[114] عيسى پسر مريم گفت: بارخدايا، پروردگار ما، خوانى از آسمان بر ما فروفرست تا ما را، پيشينان و پسينان ما را- يعنى ما را و آنان را كه از پس ما آيند-، عيدى باشد و نشانى از تو، و ما را روزى ده و تو بهترين روزى‌دهندگانى.

[115] خداى گفت: من فروفرستنده آنم بر شما، پس هر كه از شما پس از آن كافر شود او را عذابى كنم كه هيچ يك از مردم جهان را چنان عذاب نكنم.

[116] و آنگاه كه [در روز رستاخيز] خداى گويد: اى عيسى پسر مريم، آيا تو به مردم گفتى كه مرا و مادرم را سواى خدا به خدايى گيريد؟ گويد: پاك خدايا، مرا نسزد كه آنچه سزاوار من نيست بگويم، اگر اين را گفته بودم تو خود آن را دانسته‌اى، تو آنچه را در نهان من است مى‌دانى و من آنچه را در ذات توست نمى‌دانم، كه تويى داناى نهانها

[117] من به آنان نگفتم مگر آنچه مرا فرمان دادى كه خداى را كه پروردگار من و پروردگار شماست بپرستيد، و تا در ميان آنها به سر مى‌بردم بر آنان گواه و نگاهبان بودم و چون مرا از ميان ايشان برگرفتى تو خود بر آنان نگاهبان بودى و تو بر هر چيزى گواهى

[118] اگر عذابشان كنى بندگان تواند و اگر آنان را ببخشايى اين تويى كه تواناى بى‌همتا و داناى با حكمتى.

[119] خداى گفت: اين روزى است كه راستگويان را راستيشان سود دهد، ايشان را بهشت‌هايى است كه از زير [درختان‌] آنها جويها روان است، هميشه در آن جاويدانند. خدا از آنان خشنود است و آنان از خدا خشنودند. اين است كاميابى و رستگارى بزرگ.

[120] خداى راست پادشاهى آسمانها و زمين و آنچه در آنهاست و او بر هر چيزى تواناست.

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud