💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.bahrampour › 69 captured on 2024-06-16 at 16:45:53. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2024-03-21)
-=-=-=-=-=-=-
[1] آن واقعه حتمى [رستاخيز]
[2] چيست آن واقعه حتمى
[3] و تو چه دانى كه آن واقعه حتمى چيست
[4] ثمود و عاد، آن حادثه كوبنده را تكذيب كردند
[5] اما ثمود با صيحه طغيانگر به هلاكت رسيدند
[6] و امّا عاد، با تندبادى توفنده و سركش هلاك شدند
[7] [خدا] آن را هفت شب و هشت روز پياپى بر آنها مسلط كرد، كه آن قوم را در آن به خاك افتاده مىديدى گويى آنها تنههاى تو خالى و فرو افتادهى نخلند
[8] پس آيا از آنها هيچ باقى ماندهاى مىبينى
[9] و فرعون و كسانى كه پيش از او بودند، و [مردم] شهرهاى سرنگون شدهى [قوم لوط] مرتكب خطا شدند
[10] و از فرمان فرستادهى پروردگارشان سرپيچى كردند پس آنها را بكيفرى سخت بگرفت
[11] ما وقتى كه آب طغيان كرد، شما را بر كشتى سوار نموديم
[12] تا آن را براى شما [مايه] تذكّرى گردانيم و گوشهاى فرا گيرنده آن را نگاه دارد
[13] پس آنگاه كه در صور يك بار دميده شود
[14] و زمين و كوهها از جاى خود برداشته شده، هر دوى آنها يكباره در هم كوبيده شوند
[15] آن روز است كه آن واقعه [عظيم] روى دهد
[16] و آسمان از هم بشكافد، پس در آن روز سست و متلاشى گردد
[17] و فرشتگان در اطراف [آسمان] اند، و عرش پروردگارت را آن روز هشت [فرشته] بر بالاى سر خود حمل مىكنند
[18] در آن روز، [شما به پيشگاه خدا] عرضه مىشويد و هيچ [كار] پوشيدهاى از شما پنهان نمىماند
[19] امّا كسى كه كارنامهاش به دست راستش داده شود، گويد: بياييد و نامه مرا بخوانيد
[20] همانا من باور داشتم كه با حساب خود رو به رو مىشوم
[21] پس او در يك زندگى خوش باشد
[22] در بهشتى برين
[23] [كه] ميوههايش در دسترس است
[24] بخوريد و بنوشيد، گوارايتان باد، به [پاداش] آنچه در روزهاى گذشته پيش فرستادهايد
[25] و اما كسى كه كارنامهاش بدست چپ او داده شود، گويد: اى كاش نامهام به من داده نمىشد
[26] و نمىدانستم حسابم چيست
[27] اى كاش آن [مرگ] پايان دهندهى كار بود [و دوباره زنده نمىشدم]
[28] مال من چيزى از من دفع نكرد
[29] قدرتم از دستم برفت
[30] [پس فرمان رسد:] او را بگيريد و در زنجير كنيد
[31] آنگاه به دوزخش در آوريد
[32] سپس او را در زنجيرى كه طول آن هفتاد ذراع است در بند كشيد
[33] چرا كه او به خداى بزرگ ايمان نمىآورد
[34] و به اطعام مسكين ترغيب نمىكرد
[35] پس امروز او را در اين جا دوستى صميمى نيست
[36] و نه طعامى مگر از چرك و خون [دوزخيان]
[37] كه آن را جز خطاكاران نمىخورند
[38] پس سوگند به آنچه مىبينيد
[39] و آنچه نمىبينيد
[40] كه اين [قرآن] قطعا گفتار فرستادهاى بزرگوار است
[41] و آن گفتار يك شاعر نيست. اما كمتر ايمان مىآوريد
[42] و نه گفتار كاهنى. چه اندك متذكر مىشويد
[43] [بلكه] نازل شده از جانب پروردگار جهانيان است
[44] و اگر او حتى يك كلمه [از پيش خود] بر ما دروغ مىبست
[45] ما دست راست او را مىگرفتيم
[46] سپس شريان قلبش را قطع مىكرديم
[47] آنگاه احدى از شما مدافع او نبود
[48] همانا اين [قرآن] تذكارى براى پرهيزكاران است
[49] و ما بىترديد مىدانيم كه برخى از شما تكذيب كنندگان [آن] هستيد
[50] و همين [تكذيب] مايهى حسرتى براى كافران است
[51] و اين [قرآن]، بىشبهه، حقيقت ثابت است
[52] پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى