💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.bahrampour › 17 captured on 2024-06-16 at 16:43:50. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2024-03-21)
-=-=-=-=-=-=-
[1] منزّه است آن كه بندهى خود را شبى از مسجد الحرام به سوى مسجد الأقصى كه حومه آن را بركت دادهايم سير داد، تا آيات خويش را به او بنماييم كه همانا او شنواى بيناست
[2] و به موسى كتاب داديم و آن را براى بنى اسرائيل وسيله هدايت ساختيم كه زنهار غير من و كيل و سرپرست نگيريد
[3] [شما] نسل كسانى هستيد كه آنها را [در كشتى] با نوح برداشتيم. به راستى او بندهاى شكرگزار بود
[4] و به بنى اسرائيل در آن كتاب اعلام كرديم كه بىگمان دوبار در زمين فساد خواهيد كرد و به طغيان بزرگى دست خواهيد زد
[5] پس آنگاه كه وعدهى اولين آن دو فرا رسيد، بندگانى از خود را كه جنگاورانى نيرومندند بر شما برانگيزيم تا [براى تعقيب شما] داخل خانهها را جست جو كنند، و اين وعده انجام شدنى است
[6] آنگاه دوباره غلبه بر آنها را به شما بازگردانيم و شما را با اموال و پسران يارى دهيم و تعداد نفرات شما را بيشتر كنيم
[7] [حال] اگر نيكى كنيد، به خود نيكى كردهايد و اگر بدى كنيد به خود بد كردهايد، پس وقتى وعدهى [كيفر] بعدى فرا رسد [چنان بر شما بتازند] كه از اندوه صورتتان را زشت گردانند و وارد مسجد [الاقصى] شوند، چنان كه بار اول داخل شده بودند و به هر چه دست يابند يك
[8] [اگر توبه كرديد] اميد است كه پروردگارتان بر شما رحمت آورد، و اگر [به فساد] باز گشتيد ما نيز باز مىگرديم. و دوزخ را براى كافران زندان قرار دادهايم
[9] بىترديد، اين قرآن به آيين كه استوارتر است راه مىنمايد و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مىكنند مژده مىدهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود
[10] و براى كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند عذابى دردناك آماده كردهايم
[11] و آدمى [بدون فكر] بدى را همان گونه مىطلبد كه نيكى را مىطلبد، و انسان همواره شتابزده است
[12] و شب و روز را دو نشانه قرار داديم، پس نشانه شب را محو [و تيره] كرديم و نشانه روز را ظاهر و روشن قرار داديم تا از پروردگارتان روزى بطلبيد و شمار سالها و حساب [اوقات] را بدانيد، و هر چيزى را به طور كامل توضيح داديم
[13] و كارنامه هر انسانى را به گردنش آويختهايم، و روز قيامت براى او نامهاى كه آن را گشوده مىبيند بيرون مىآوريم
[14] [گفته شود] نامهات را بخوان. كافى است كه امروز خود حسابرس خويش باشى
[15] هر كه به راه آيد، تنها به سود خود به راه آمده، و هر كه بيراهه رود تنها به ضرر خود بيراهه رفته است و هيچ حمل كنندهاى بار گناه ديگرى را بر نمىدارد، و ما عذاب كننده نبودهايم تا وقتى كه رسولى بفرستيم
[16] و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم خوشگذرانهاى آن را وا مىداريم [و آزاد مىگذاريم] تا در آن فسق و فساد كنند پس عذاب الهى بر آن محقق مىگردد و آن را به طور كامل فرو مىكوبيم
[17] و چه بسيار نسلهايى را پس از نوح هلاك نموديم، و همين بس كه پروردگار تو به گناهان بندگانش آگاه و بيناست
[18] هر كس خواهان دنياى زود گذر است، به زودى هر كه را خواهيم نصيبى از آن مىدهيم، سپس جهنم را برايش مقرّر مىكنيم تا نكوهيده و مطرود در آن وارد شود
[19] و هر كس آخرت خواهد و با سعى لازم براى آن بكوشد- در حالى كه مؤمن باشد- آنانند كه از سعيشان قدردانى خواهد شد
[20] همه را، اين گروه و آن گروه را از عطاى پروردگارت مدد مىبخشيم، و عطاى پروردگار تو از كسى منع نشده است
[21] بنگر كه چگونه بعضىشان را بر بعضى ديگر برترى داديم، و البته آخرت به لحاظ درجات، عظيمتر و از نظر برترى، بزرگتر است
[22] با خدا معبود ديگرى قرار مده كه نكوهيده و وانهاده فرو نشينى
[23] و پروردگار تو مقرر داشته كه جز او را نپرستيد و با پدر و مادر احسان كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به پيرى رسند، به آنها اف مگو! و آنها را به خشونت مران و با آنها كريمانه سخن بگوى
[24] و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو: پروردگارا! آنها را رحمت آور، چنان كه مرا در كودكى پرورش دادند
[25] پروردگارتان بهتر مىداند كه در ضمير شما چيست. اگر اهل صلاح باشيد، قطعا او آمرزندهى توبه كاران است
[26] و حق خويشاوند و تنگدست و به راه مانده را بده و ولخرجى و اسراف مكن
[27] چرا كه اسرافكاران برادران شياطينند، و شيطان در برابر خداى خويش كفر پيشه است
[28] و اگر به اميد رحمت [و وسعت رزق] از جانب پروردگارت، از [انفاق] به آنها روى مىگردانى، پس با ايشان سخنى نرم گوى
[29] نه دستت را [به خسّت] به گردن خويش ببند و نه [به سخاوت] يكباره بگشاى كه ملامت زده و حسرت خورده بمانى
[30] بىترديد، خداى تو روزى را براى هر كه خواهد گشايش دهد يا تنگ گيرد همانا او به بندگان خويش آگاه و بيناست
[31] و فرزندانتان را از بيم تنگدستى نكشيد، ما آنها و شما را روزى مىدهيم. قطعا كشتن آنها خطايى بزرگ است
[32] و به زنا نزديك مشويد به درستى كه آن فحشا و راهى بد است
[33] و كسى را كه خداوند [كشتن وى را] حرام كرده نكشيد جز به حق، و هر كس به ستم كشته شود، به ولىّ او تسلطى دادهايم، پس او نبايد در [مكافات] قتل زيادهروى كند، همانا او حمايت شده است
[34] و به مال يتيم نزديك نشويد مگر به طريقى كه بهتر است، تا آنگاه كه به حدّ بلوغش برسد، و به پيمان وفا كنيد كه پيمان بازخواست شدنى است
[35] و چون پيمانه كنيد پيمانه را تمام دهيد و با ترازوى درست وزن كنيد، كه اين بهتر و سر انجامش نيكوتر است
[36] و چيزى را كه بدان علم ندارى پيروى مكن، همانا گوش و چشم و قلب، همه آنها مورد سؤال واقع خواهند شد
[37] و در روى زمين به نخوت راه مرو، تو هرگز زمين را نخواهى شكافت و در بلندى به كوهها نخواهى رسيد
[38] همه اينها گناهش نزد پروردگارت ناخوشايند است
[39] اينها از جمله حكمتهايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است، پس با خدا معبود ديگرى قرار مده كه ملامت زده و مطرود در جهنم افكنده مىشوى
[40] آيا پروردگارتان پسران را خاص شما كرده و خود از فرشتگان دخترانى اختيار نموده است؟ حقّا كه شما سخنى بس بزرگ بر زبان مىآوريد
[41] و به تحقيق ما در اين قرآن [حقايق را] گونهگون بيان كرديم تا پند گيرند، امّا آنها را جز رميدن نمىافزايد
[42] بگو: اگر با او چنان كه مىگويند خدايان ديگرى بود، در آن صورت حتما به سوى صاحب عرش راهى مىجستند [تا قدرت را به دست گيرند]
[43] او پاك و منزّه است و از آنچه مىگويند بسى برتر است
[44] آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس در آنهاست او را تسبيح مىگويند، و هيچ موجودى نيست مگر اين كه به ستايش او تسبيح مىگويد، ولى شما تسبيحشان را نمىفهميد. به راستى كه او بردبار و آمرزنده است
[45] و چون قرآن بخوانى، ميان تو و كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند حجابى نامرئى قرار مىدهيم
[46] و بر دلهايشان پردهها نهادهايم تا آن را نفهمند، و در گوشهايشان سنگينى. و هنگامى كه در قرآن پروردگار خود را به يگانگى ياد كنى با نفرت پشت مىكنند
[47] هنگامى كه به تو گوش مىسپارند ما بهتر مىدانيم به چه منظور گوش مىدهند، و نيز آنگاه كه نجوا مىكنند وقتى كه ستمگران مىگويند: شما جز مردى افسون شده را پيروى نمىكنيد
[48] ببين چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند، در نتيجه راه به جايى نتوانند برد
[49] و گفتند: آيا وقتى ما استخوان و خاك شديم، دگر بار به آفرينش تازهاى زنده خواهيم شد
[50] بگو: سنگ باشيد يا آهن
[51] يا هر مخلوقى از آنچه در خاطر شما بزرگ مىنمايد [بالاخره برانگيخته خواهيد شد]. باز خواهند گفت: چه كسى ما را باز مىگرداند؟ بگو: همان كس كه بار اول شما را آفريد. پس سرهايشان را به سويت تكان داده خواهند گفت: آن در چه زمانى خواهد بود؟ بگو: شايد نزديك باش
[52] روزى كه شما را فرا مىخواند، پس با ستايش او اجابتش مىكنيد، و مىپنداريد كه جز اندكى [در دنيا] توقف نكردهايد
[53] و به بندگان من بگو سخنى را كه بهتر است بگويند، كه شيطان ميانشان را به هم مىزند، به راستى كه شيطان براى آدمى دشمنى آشكار است
[54] پروردگارتان به شما داناتر است، اگر بخواهد رحمتتان مىكند يا اگر بخواهد عذابتان مىكند، و ما تو را بر آنان و كيل نفرستادهايم
[55] و پروردگار تو به [احوال] هر كس كه در آسمانها و زمين است داناتر است. و به تحقيق بعضى از انبيا را بر بعضى برترى بخشيديم، و به داود زبور داديم
[56] بگو: كسانى را كه به جاى او [معبود خود] پنداشتهايد بخوانيد، ولى آنها نمىتوانند از شما دفع زيان كنند و نه تغيير دهند
[57] آن كسانى را كه ايشان مىخوانند [مانند ملائكه و غيره] خود به سوى خدايشان وسيله مىجويند كه كدامشان به او نزديكترند؟ و به رحمت خدا اميدوارند و از عذابش مىترسند همانا عذاب پروردگارت حذر كردنى است
[58] و هيچ شهرى نيست جز اين كه ما آن را [در صورت نافرمانى] پيش از روز قيامت به هلاكت مىرسانيم يا به عذابى سخت گرفتار مىسازيم. اين [عقوبت] در كتاب الهى به قلم رفته است
[59] و [چيزى] ما را از فرستادن معجزات [درخواستى مشركان] باز نداشت جز اين كه پيشينيان، آن را دروغ پنداشتند و ما به قوم ثمود آن ماده شتر را به عنوان يك حجت روشن داديم ولى به آن ستم كردند، و ما معجزهها را صرفا براى بيم دادن مىفرستيم
[60] و آنگاه كه به تو گفتيم: به راستى پروردگارت بر مردم احاطه دارد، و خوابى را كه به تو نمايانديم و نيز آن درخت نفرين شده در قرآن را صرفا براى امتحان مردم قرار داديم، و ما آنها را مىترسانيم اما آنها را جز سركشى بزرگ نمىافزايد
[61] و هنگامى كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد. پس همه سجده كردند، جز ابليس كه گفت: آيا كسى را كه از گل آفريدهاى سجده كنم
[62] گفت: به من بگو، آيا اين همان است كه بر من برترى دادى؟ اگر تا روز قيامت مهلتم دهى، قطعا نسل او را افسار مىزنم جز اندكى را
[63] گفت: برو، هر كس از آنان تو را پيروى كند، مسلما جهنم سزايتان خواهد بود كه سزايى تمام است
[64] و از ايشان هر كه را توانستى به آواى خود تحريك كن و با سواران و پيادگانت بر آنها بتاز، و با آنها در اموال و اولاد شريك شو، و به ايشان وعده بده، ولى شيطان جز از روى فريب به آنها وعده نمىدهد
[65] به يقين، تو را بر بندگان [صالح] من تسلطى نيست، و كفالت پروردگارت بس است
[66] پروردگار شما كسى است كه كشتى را در دريا براى شما به حركت در مىآورد تا از فضل او روزى بجوييد همانا او همواره به شما مهربان است
[67] و چون در دريا به شما خطرى برسد، آن كه را مىخوانيد گم مىشود جز او، و چون خدا شما را به سوى خشكى نجات داد روى مىگردانيد و انسان بسيار ناسپاس است
[68] مگر ايمن شدهايد از اين كه شما را در كنار خشكى به زمين فرود برد يا بر شما طوفانى از سنگريزهها بفرستد كه براى خود مدافعى نيابيد
[69] يا مگر ايمن شدهايد از اين كه بار ديگر شما را به دريا بازگرداند و تندبادى شكننده بر شما بفرستد و به سزاى كفرتان شما را غرق كند، آنگاه براى نجات خود در برابر ما پىگيرى كننده نيابيد
[70] و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنها را در خشكى و دريا سير داديم و از نعمتهاى پاكيزه روزى بخشيديم و آنها را بر بسيارى از مخلوق��ت خود برترى داديم، برترى كامل
[71] روزى كه هر گروهى را با امامشان فرا مىخوانيم، پس هر كه نامه او به دست راستش داده شود آنها نامهى خود را مىخوانند و ذرّهاى به آنها ستم نمىرود
[72] و هر كه در اين دنيا كور [دل] باشد در آخرت هم كور و گمراهتر خواهد بود
[73] و همانا نزديك بود در آنچه به تو وحى كردهايم تو را متزلزل كنند كه غير آن را به ما منسوب دارى كه در آن صورت تو را به دوستى مىگرفتند
[74] و اگر استوارت نكرده بوديم همانا نزديك بود كمى به سوى آنها متمايل شوى
[75] در آن صورت حتما تو را دو چندان [در اين] زندگى و دو چندان را [بعد از] مرگ عذاب مىچشانديم، آنگاه در برابر ما براى خود ياورى نمىيافتى
[76] و همانا نزديك بود تو را از اين سرزمين بركنند تا تو را از آن بيرون برانند، و هرگاه چنين مىكردند آنها پس از تو جز اندك زمانى باقى نمىماندند
[77] [مانند] سنت [ما در حمايت] پيامبرانى كه پيش از تو فرستاديم، و براى سنت و قانون ما تغييرى نخواهى يافت
[78] نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكى شب برپادار، و نيز نماز صبح را، كه نماز صبح مشهود [فرشتگان] است
[79] و پاسى از شب را زنده بدار كه نافلهاى مخصوص تو است، باشد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند
[80] و بگو: پروردگارا! مرا در هر كارى به درستى وارد كن و به درستى خارج ساز، و از جانب خود برايم حجتى يارى بخش پديد آور
[81] و بگو: حق آمد و باطل نابود شد. بىشك باطل نابود شدنى است
[82] و از قرآن آنچه را براى مؤمنان شفا و رحمت است نازل مىكنيم، ولى ستمگران را جز زيان نمىافزايد
[83] و چون به انسان نعمت ارزانى داريم روى مىگرداند و دورى مىگزيند، و چون به وى بدى رسد نوميد مىگردد
[84] بگو: هر كس بر حسب ساختار روحى خود عمل مىكند، و پروردگار شما بهتر مىداند چه كسى راه يافتهتر است
[85] و از تو در بارهى روح مىپرسند، بگو: روح از [عالم بالا و] فرمان خداى من است و شما از علم جز اندكى داده نشدهايد
[86] و اگر مىخواستيم، قطعا آنچه را به تو وحى كردهايم مىبرديم، آنگاه در بارهى آن براى خويش در برابر ما مدافعى نمىيافتى
[87] مگر به رحمتى از جانب پروردگارت كه تفضل او در حق تو بزرگ است
[88] بگو: اگر همه انس و جن فراهم آيند كه نظير اين قرآن را بياورند نمىتوانند مانند آن را بياورند، هر چند آنها پشتيبان يكديگر باشند
[89] بىشك ما در اين قرآن براى مردم از هر گونه مثل و نمونه آورديم اما بيشتر مردم ابا كرده، جز كفر و انكار [اظهار] نداشتند
[90] و گفتند: ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد تا آن كه از زمين چشمهاى براى ما بجوشانى
[91] يا باغى از خرما و انگور داشته باشى كه از لابهلاى آن به فراوانى نهرها جارى سازى
[92] يا چنان كه ادعا مىكنى آسمان را پاره پاره بر سر ما بيفكنى يا خدا و فرشتگان را در برابر ما حاضر آورى
[93] يا براى تو خانهاى زرّين باشد يا به آسمان بالا روى، و البته بالا رفتن تو را هم باور نخواهيم كرد مگر اين كه بر ما نوشتهاى نازل كنى كه آن را بخوانيم. بگو: پاك است پروردگار من! آيا من جز بشرى فرستاده [شده] هستم
[94] و مانع ايمان آوردن مردم- هنگامى كه هدايت سويشان آمد- جز اين نبود كه گفتند: آيا خداوند بشرى را به رسالت مبعوث كرده است؟
[95] بگو: اگر در روى زمين فرشتگانى بودند كه آسوده خاطر راه مىرفتند، البته بر آنها نيز از آسمان فرشتهاى را به عنوان پيامبر مىفرستاديم
[96] بگو: همين بس كه خداوند ميان من و شما گواه است، همانا او به حال بندگانش آگاه و بيناست
[97] و هر كه را خدا هدايت كند رهيافته اوست، و هر كه را گمراه كند جز خدا برايشان سرپرستى نخواهى يافت، و روز قيامت آنها را به رو افتاده و چشم بسته و لال و كر محشور مىكنيم. جايگاهشان دوزخ است كه هر دم آتش آن فرو نشيند، شرارهاى تازه برايشان مىافزاييم
[98] سزايشان همين است، چرا كه آنها آيات ما را انكار كردند و گفتند: آيا وقتى ما استخوان و خاك شديم باز در آفرينشى جديد زنده خواهيم شد
[99] آيا ندانستهاند خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده قادر است همانند آنها را بيافريند و براى آنها اجلى معين كرده است كه شكى در آن نيست؟ ولى ستمگران، سر باز زده، جز كفر و انكار [نخواستند]
[100] بگو: اگر شما مالك گنجهاى رحمت پروردگار من بوديد، در آن صورت از بيم هزينه كردن قطعا امساك مىكرديد، و آدمى همواره بخيل است
[101] و همانا ما به موسى نه معجزهى آشكار داديم- پس از بنى اسرائيل بپرس- آنگاه كه موسى نزد آنها آمد و فرعون به او گفت: اى موسى! من جدّا تو را جادو شده مىپندارم
[102] گفت: تو نيك مىدانى كه اين آيات را كه مايه بينشهاست جز پروردگار آسمانها و زمين نازل نكرده است، و راستى اى فرعون! من تو را هلاك شده مىپندارم
[103] پس فرعون تصميم گرفت تا آنها را از سرزمين مصر بيرون كند و ما، او و هر كه را با وى بود همه را غرق كرديم
[104] و پس از او به بنى اسرائيل گفتيم: در اين سرزمين ساكن شويد، پس وقتى وعدهى آخرت فرا رسيد همه شما را با هم مىآوريم
[105] و آن [قرآن] را به حق نازل كرديم و به حق هم نازل شد، و تو را جز بشارت دهنده و بيم رسان نفرستاديم
[106] و قرآنى كه بخش بخش بر تو نازل كرديم تا آن را بر مردم آرام آرام بخوانى و آن را به تدريج نازل كرديم
[107] بگو: خواه به آن ايمان بياوريد خواه نياوريد، بىگمان كسانى كه پيش از آن علم داده شدهاند هنگامى كه اين كتاب بر آنها تلاوت شود سجدهكنان بر چانهها به خاك افتند
[108] و مىگويند: منزه است پروردگار ما، كه وعدهى پروردگارمان قطعا انجام شدنى است
[109] و گريه كنان بر چانهها به خاك افتند و خشوعشان افزون شود
[110] بگو: اللّه را بخوانيد يا رحمان را بخوانيد، هر كدام را خوانديد بهترين نامها براى اوست، و نمازت را زياد بلند يا خيلى آهسته نخوان و ميان آن دو راهى معتدل برگير
[111] و بگو: ستايش خداى را كه نه فرزندى گرفته و نه در فرمانروايى شريكى دارد و نه از زبونى او را ياورى بوده، و او را به بزرگداشتى تمام بزرگ دار