💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.mojtabavi › 59 captured on 2024-05-26 at 16:49:38. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2024-03-21)
-=-=-=-=-=-=-
[1] آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است خداى را به پاكى مىستايند، و اوست تواناى بىهمتا و داناى با حكمت.
[2] اوست آن كه كسانى از اهل كتاب- جهودان بنى النضير- را كه كفر ورزيدند در نخستين بيرونراندن دستهجمعى از خانهشان بيرون راند. شما گمان نداشتيد كه [به اين آسانى] بيرون روند و خود پنداشتند كه باروهاشان بازدارنده آنها از [فرمان] خداست، پس [فرمان] خداى از آنجا كه گمان نمىبردند بديشان آمد- گرفتارشان كرد- و در دلهاشان بيم افكند، خانههاى خويش را به دستهاى خودشان و دستهاى مؤمنان ويران مىكردند، پس اى خداوندان بينش، عبرت گيريد.
[3] و اگر نه اين بود كه خدا بيرونشدن از خانمان- جلاى وطن- را بر آنان نوشته بود هر آينه در اين جهان عذابشان مىكرد، و آنها را در آن جهان عذاب دوزخ است.
[4] اين [عذاب] به كيفر آنست كه با خداى و پيامبرش دشمنى و مخالفت ورزيدند، و هر كه با خداى دشمنى و مخالفت ورزد پس [بداند كه] خدا سخت كيفر است.
[5] آنچه از درختان خرما بريديد يا آنها را ايستاده بر پاى خود واگذاشتيد همه به خواست و فرمان خدا بود [تا شما را يارى دهد و پيروز گرداند] و تا بدكاران نافرمان- جهودان- را خوار و رسوا كند.
[6] و آنچه خداى از [مال و زمين] آنها- جهودان- به پيامبر خود باز گردانيد- يعنى به غنيمت به وى ارزانى داشت- شما هيچ اسبى و شترى بر آن نتاخته بوديد- از اين رو حقى در آن نداريد-، و ليكن خداست كه پيامبران خود را بر هر كه خواهد چيره مىگرداند، و خدا بر هر چيزى تواناست.
[7] آنچه خدا از [مال و زمين] مردم آباديها به پيامبرش باز گردانيد از آن خدا و پيامبر و خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و در راهماندگان- همه از ذريه پيامبر- است تا ميان توانگرانتان دستگردان نباشد. و آنچه را پيامبر به شما داد بگيريد و از آنچه شما را بازداشت باز ايستيد و از خدا پروا كنيد، كه خدا سخت كيفر است.
[8] [و نيز آن غنيمت] براى نيازمندان هجرتكننده است كه از خانهها و مالهاى خود بيرون رانده شدند در حالى كه فضل- روزى- خداى و خشنودى او را مىجويند و [دين] خداى و پيامبر او را يارى مىكنند، ايشانند راستگويان
[9] و نيز كسانى راست كه در سراى هجرت و ايمان- يعنى مدينه- پيش از ايشان جاى گرفتهاند- يعنى انصار كه در ديار خود ايمان آوردند-، هر كه را كه به سوى آنان هجرت كرده است دوست مىدارند و در سينههاى خويش از آنچه به آنان
[10] و نيز كسانى راست كه پس از آنان آمدند- پس از فتح مكه مهاجرت كردند- مىگويند: پروردگارا، ما و آن برادران ما را كه به ايمان بر ما پيشى گرفته اند بيامرز، و در دلهاى ما بدخواهى كسانى را كه ايمان آوردهاند منه پروردگارا، همانا تو رؤوف و مهربانى.
[11] آيا به كسانى كه نفاق ورزيدند ننگريستى كه به برادران كافرشان از اهل كتاب- جهودان- مىگفتند: اگر شما را بيرون كردند هر آينه با شما بيرون مى آييم و در باره شما هيچ كس را فرمان نمىبريم و اگر با شما جنگ كردند بىگمان شما را يارى مىكنيم و خدا گواهى مىدهد كه آنان دروغگويند.
[12] اگر بيرونشان كنند، با آنان بيرون نشوند و اگر با آنها كارزار كنند ياريشان ندهند و اگر هم به ياريشان بيايند هر آينه پشت كرده برگردند- بگريزند- و آنگاه يارى نشوند- يعنى آن جهودان-.
[13] هر آينه بيمى كه از شما در دل دارند از ترس از خدا بيشتر است. اين از آنروست كه گروهى نافهمند.
[14] همه آنها- منافقان و جهودان- با شما كارزار نمىكنند مگر در آباديهاى استوارشده- به خندق و برج و بارو- يا از پس ديوارها- به سنگ و تير-. زورمندى آنها در ميان خودشان سخت است- ولى در برابر مسلمانان سست است و ياراى رويارويى دارند-. آنان را با هم و به هم ساخته مىپندارى ولى دلهاشان پراكنده است. اين بدان سبب است كه مردمى بيخردند.
[15] [داستان آنها]- جهودان- همچون داستان كسانى است كه اندك زمانى پيش از آنها بودند- جهودان بنى قينقاع يا كافران مكه- كه فرجام بد كار خود را چشيدند، و آنان را عذابى است دردناك.
[16] [داستان منافقان با جهودان] همانند داستان شيطان است آنگاه كه به آدمى گفت: كافر شو، و چون كافر شد، گفت: من از تو بيزارم من از خداى، پروردگار جهانيان، مىترسم.
[17] پس سرانجام آن دو اين شد كه هر دو جاودانه در آتش باشند و اين است كيفر ستمكاران.
[18] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا كنيد، و هر كسى بايد بنگرد كه براى فردا- روز رستاخيز- چه پيش فرستاده است و از خدا پروا داشته باشيد، كه خدا بدانچه مىكنيد آگاه است.
[19] و مانند كسانى مباشيد كه خداى را فراموش كردند و خدا خودشان- يعنى تدبير حال خويشتن- را فراموششان ساخت. اينانند بدكاران نافرمان.
[20] دوزخيان و بهشتيان برابر نيستند بهشتيان همان رستگارانند.
[21] اگر اين قرآن را بر كوهى فرو مىفرستاديم هر آينه آن را از بيم خدا ترسان و شكافته مىديدى. و اين مثَلها را براى مردم مىآوريم شايد بينديشند.
[22] اوست خداى يكتا كه جز او خدايى نيست داناى نهان و آشكارا اوست بخشاينده و مهربان.
[23] اوست خداى يكتا كه جز او خدايى نيست پادشاه [بسزا و راستين]، پاك از هر عيب- و وصفى كه در خور نباشد-، ايمنىبخش، نگاهبان [بر همه چيز]، تواناى بىهمتا، بر همه چيره، در خور كبريا و بزرگى، پاك و منزه است خداى از آنچه [با او] انباز مىگيرند.
[24] اوست خداى آفريدگار، هستىبخش، نگارنده صورتها، او راست نامهاى بهين آنچه در آسمانها و زمين است او را به پاكى مىستايند، و اوست تواناى بىهمتا و داناى با حكمت.