💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.ayati › 40 captured on 2024-05-26 at 16:39:33. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

⬅️ Previous capture (2024-03-21)

-=-=-=-=-=-=-

AbdolMohammad Ayati, Surah 40: The Forgiver (Ghafir)

Surahs

[1] حا، ميم.

[2] نزول اين كتاب از جانب خداى پيروزمند داناست؛

[3] آمرزنده گناه، پذيرنده توبه، سخت عقوبت، صاحب نعم. هيچ خدايى جز او نيست. بازگشت همه به سوى اوست.

[4] جز كافران در آيات خدا جدال نمى‌كنند. پس جولانشان در شهرها تو را نفريبد.

[5] پيش از ايشان قوم نوح و گروه‌هايى كه بعد از ايشان بودند پيامبرشان را تكذيب كردند. و هر امتى آهنگ آن كرد كه پيامبرش را دستگير كند، و به باطل به ستيزه برخاست تا حق را از ميان بردارد. اما من آنها را به عقوبت فروگرفتم و عقوبت من چه سخت بود.

[6] بدين سان حكم پروردگار تو بر كافران محقق شد كه اهل جهنمند.

[7] آنان كه عرش را حمل مى‌كنند و آنان كه بر گرد آن هستند به ستايش پروردگارشان تسبيح مى‌گويند و به او ايمان دارند و از او براى مؤمنان آمرزش مى‌خواهند: اى پروردگار ما، رحمت و علم تو همه چيز را فراگرفته است. پس آنان را كه توبه كرده‌اند و به راه تو آمده‌اند بيامرز و از عذاب جهنم نگه دار.

[8] و اى پروردگار ما، آنان را و هر كه صالح باشد از پدران و همسران و فرزندانشان به بهشتهاى جاويدانى كه به آنها وعده داده‌اى داخل كن، كه تو پيروزمند و حكيمى.

[9] آنان را از عقوبات حفظ كن، كه هر كه را در آن روز از عقوبات حفظ كنى بر او رحمت آورده‌اى و آن كاميابى بزرگى است.

[10] كافران را ندا مى‌دهند كه دشمنى خدا با شما از دشمنى شما با خودتان، آنگاه كه به ايمانتان فرا مى‌خواندند و راه كفر پيش مى‌گرفتيد، بزرگ‌تر است.

[11] مى‌گويند: اى پروردگار ما، ما را دوبار ميرانيدى و دوبار زنده ساختى و ما به گناهانمان اعتراف كرده‌ايم. آيا بيرون‌شدن را راهى هست؟

[12] اين عذاب بدان سبب است كه چون خدا را به يكتايى مى‌خواندند شما انكار مى‌كرديد، و اگر براى او شريكى قرار مى‌دادند شما به آن شريك ايمان مى‌آورديد. پس، فرمان، فرمان خداى بلندمرتبه بزرگ است.

[13] اوست آن كه آيات خويش را به شما نشان داد و برايتان از آسمان روزى فرستاد. تنها كسى پند مى‌گيرد كه روى به خدا آورد.

[14] پس خدا را بخوانيد، در حالى كه تنها براى او در دين اخلاص مى‌ورزيد، اگر چه كافران را ناخوش آيد.

[15] فرابرنده درجات، صاحب عرش كه بر هر يك از بندگانش كه بخواهد به فرمان خود وحى مى‌فرستد تا مردم را از روز قيامت بترساند.

[16] آن روز كه همگان آشكار شوند. هيچ چيز از آنها بر خدا پوشيده نماند. در آن روز فرمانروايى از آن كيست؟ از آن خداى يكتاى قهار.

[17] آن روز هر كس را همانند عملش جزا مى‌دهند و به كس ستمى نمى‌رود. و خدا زود به حسابها مى‌رسد.

[18] از روز قيامت بترسانشان. آنگاه كه دلها لبريز از اندوه، نزديك حنجره‌ها رسد. ستمكاران را در آن روز نه خويشاوندى باشد و نه شفيعى كه سخنش را بشنوند.

[19] نظرهاى دزديده را و هر چه دلها نهان داشته‌اند، مى‌داند.

[20] خدا به حق داورى مى‌كند. ولى كسانى كه سواى او به خدايى مى‌خوانند هيچ داورى نتوانند، زيرا خدا مى‌شنود و مى‌بيند.

[21] آيا در زمين سير نمى‌كنند تا بنگرند كه عاقبت پيشينيانشان چگونه بوده است؟ توانايى آنها و آثارى كه در روى زمين پديد آورده بودند از اينان بيش بود. و خدا آنها را به كيفر كفرشان فرو گرفت و از قهر خداوندشان نگهدارنده‌اى نبود.

[22] اين بدان سبب بود كه پيامبرانشان با دلايل روشن نزدشان آمدند، ولى انكار كردند، و خدا هم آنان را فرو گرفت. و خدا نيرومند است و به سختى عقوبت مى‌كند.

[23] ما موسى را با آيات خود و حجتى آشكار فرستاديم،

[24] به سوى فرعون و هامان و قارون. و گفتند كه او جادوگرى دروغگوست.

[25] چون دين حق را از جانب ما بر آنها عرضه داشت، گفتند: پسران كسانى را كه به او ايمان آورده‌اند بكشيد و زنانشان را زنده بگذاريد. و حيله‌سازى كافران جز در طريق تباهى نباشد.

[26] فرعون گفت: بگذاريد موسى را بكشم و او خداى خود را به يارى طلبد. مى‌ترسم دينتان را ديگرگون كند يا در اين سرزمين فسادى برانگيزد.

[27] موسى گفت: من به پروردگار خود و پروردگار شما از هر متكبرى كه به روز حساب باور ندارد، پناه مى‌برم.

[28] و مردى مؤمن از خاندان فرعون كه ايمانش را پنهان داشته بود، گفت: آيا مردى را كه مى‌گويد كه پروردگار من خداى يكتاست و با دليلهايى روشن از جانب پروردگارتان آمده است، مى‌كشيد؟ اگر دروغ مى‌گويد، گناه دروغش بر گردن خود اوست؛ و اگر راست مى‌گويد، پاره‌اى از وعده‌هايى كه داده است به شما خواهد رسيد. هر آينه خدا هيچ گزافكار دروغگويى را هدايت نمى‌كند.

[29] اى قوم من، امروز فرمانروايى از آن شماست. بر اين سرزمين غلبه داريد. ولى اگر عذاب خدا بر سر ما آيد چه كسى ياريمان خواهد كرد؟ فرعون گفت: شما را جز آنچه خود مصلحت ديده‌ام راهى ننمايم و جز به راه صواب راهنمايى نكنم.

[30] آن كه ايمان آورده بود، گفت: اى قوم من، بر شما از آنچه بر سر آن اقوام ديگر آمده است بيمناكم.

[31] همانند قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه از آن پس آمدند. حال آنكه خدا براى بندگانش خواستار ستم نيست.

[32] اى قوم من، از آن روز كه يكديگر را به فرياد بخوانيد بر شما بيمناكم.

[33] آن روز كه همگى پشت كرده بازمى‌گرديد و هيچ كس شما را از عذاب خدا نگاه نمى‌دارد. و هر كس كه خدا گمراهش كند، هيچ راهنمايى ندارد.

[34] يوسف پيش از اين با دلايل روشن بر شما بر شما مبعوث شد و شما از آنچه آورده بود همچنان در شك مى‌بوديد. چون يوسف بمرد گفتيد: خدا پس از او ديگر پيامبرى نخواهد فرستاد. خدا گزافكار شك‌آورنده را اين گونه گمراه مى‌سازد؛

[35] كسانى كه بى‌هيچ حجتى كه در دست داشته باشند در آيات خدا جدال مى‌كنند. كار آنان نزد خدا و مؤمنان سخت ناپسند است. خدا بر دل هر متكبر جبارى اينچنين مهر مى‌نهد.

[36] فرعون گفت: اى هامان، براى من كوشك بلندى بساز، شايد به آن درها دست يابم:

[37] درهاى آسمانها. و خداى موسى را ببينم، زيرا پندارم كه دروغ مى‌گويد. بدين سان كردار زشت فرعون در نظرش آراسته شد و او از راه باز ماند و چاره‌جويى او جز زيان هيچ نبود.

[38] آن مردى كه ايمان آورده بود گفت: اى قوم من، از پى من بياييد تا به راه صواب هدايتتان كنم.

[39] اى قوم من، اين زندگى دنيا اندك مايه تعيشى است. و آخرت سراى بقاست.

[40] هر كس كار بدى بكند جز همانند عملش كيفر نيابد. و هر كس از مرد و زن كه مؤمن باشد و عمل صالحى به جاى آرد به بهشت داخل شود و بى‌حساب روزى‌اش دهند.

[41] اى قوم من، چيست كه من شما را به رهايى مى‌خوانم و شما مرا به آتش فرا مى‌خوانيد؟

[42] مرا دعوت مى‌كنيد كه به خدا كافر شوم و چيزى را كه نمى‌شناسم شريك او قرار دهم، حال آنكه من شما را به خداى پيروزمند آمرزنده دعوت مى‌كنم.

[43] بى‌شك آنچه شما مرا به آن دعوت مى‌كنيد ياراى آنش نيست كه در دنيا و آخرت كسى را به سوى خود خواند، حال آنكه بازگشت ما به سوى خداى يكتاست، و گزافكاران در جهنم باشند.

[44] زودا كه آنچه را كه اكنون مى‌گويم به ياد خواهيد آورد. و من كار خويش به خدا واگذار كردم، زيرا او بندگانش را مى‌بيند.

[45] خدا او را از آسيب مكرى كه برايش انديشيده بودند، نگه داشت و آن عذاب ناگوار خاندان فرعون را در ميان گرفت.

[46] آتش. هر صبح و شام بر آن عرضه شوند و روزى كه قيامت برپا شود ندا دهند كه خاندان فرعون را به سخت‌ترين عذابها درآوريد.

[47] و آنگاه در درون آتش با يكديگر به مجادله برخيزند و ناتوانان به گردنكشان گويند كه ما پيروان شما بوديم، آيا مى‌توانيد اندكى از اين آتشى كه نصيب ما شده است بكاهيد؟

[48] آنان كه سركشى كرده بودند مى‌گويند: همه ما در آتشيم. و خداست كه ميان بندگانش داورى كرده است.

[49] و آنان كه در آتشند به نگهبانان جهنم مى‌گويند: از پروردگارتان بخواهيد تا يك روز از عذاب ما بكاهد.

[50] مى‌گويند: آيا پيامبرانتان با دلايل روشن نزد شما نيامده بودند؟ مى گويند: بلى. مى‌گويند: پس دعا كنيد. و دعاى كافران جز آنكه تباه شود هيچ نخواهد بود.

[51] ما پيامبرانمان و مؤمنان را در زندگى دنيا و در روز قيامت كه شاهدان براى شهادت بر پاى مى‌ايستند، يارى مى‌كنيم.

[52] در روزى كه ستمكاران را پوزش خواستن سود ندهد و نصيب آنها لعنت است و آن سراى بد.

[53] ما به موسى مرتبه هدايت داديم و آن كتاب را به بنى‌اسرائيل ميراث داديم.

[54] كتابى كه خود هدايت است و براى خردمندان اندرز.

[55] صبر كن كه وعده خدا حق است. براى گناهت آمرزش بخواه و هر شامگاه و بامداد، به ستايش پروردگارت تسبيح بگوى.

[56] آنان كه بى‌هيچ حجتى كه از آسمان آمده باشد درباره آيات خدا مجادله مى‌كنند، در دلشان جز هواى بزرگى نيست؛ ولى به آن نخواهند رسيد. پس به خدا پناه ببر كه او شنوا و بيناست.

[57] آفرينش آسمان و زمين از آفرينش مردم بزرگتر است، ولى بيشتر مردم نمى‌دانند.

[58] نابينا و بينا برابر نيستند. نيز آنهايى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند با زشتكاران يكسان نباشند. چه اندك پند مى‌پذيريد.

[59] قيامت مى‌آيد و در آن ترديدى نيست، ولى بيشتر مردم ايمان نمى‌آورند.

[60] پروردگارتان گفت: بخوانيد مرا تا شما را پاسخ گويم. آنهايى كه از پرستش من سركشى مى‌كنند زودا كه در عين خوارى به جهنم درآيند.

[61] خداست آن كه شب را برايتان پديد آورد تا در آن بياراميد و روز را روشنايى بخشيد. خدا فضل خويش به مردم ارزانى مى‌دارد. ولى بيشتر مردم سپاسگزار نيستند.

[62] اين است خداى يكتا پروردگار شما، آفريدگار هر چيزى. خدايى جز او نيست. پس چگونه از حق منحرفتان مى‌كنند؟

[63] همچنين، آنان كه آيات خدا را انكار مى‌كنند، از ايمان روى برمى‌گردانند.

[64] خداست كه زمين را قرارگاه شما ساخت و آسمان را چون بنايى بيفراشت. و شما را صورت بخشيد، و صورتهايتان را نيكو ساخت. و از چيزهاى پاكيزه و خوش روزيتان داد. اين است خداى يكتا پروردگار شما. برتر و بزرگوار است خدا آن پروردگار جهانيان.

[65] او زنده است. خدايى جز او نيست. او را بخوانيد در حالى كه دين او را به اخلاص پذيرفته باشيد، كه ستايش از آن خدايى است كه پروردگار جهانيان است.

[66] بگو: مرا نهى كرده‌اند كه چيزهايى را كه سواى خدا مى‌پرستيد پرستش كنم، در حالى كه از جانب پروردگارم براى من دلايلى روشن آمده است. و به من فرمان داده‌اند كه در برابر پروردگار جهانيان تسليم باشم.

[67] اوست آن خدايى كه شما را از خاك، سپس از نطفه، سپس از لخته خونى بيافريده است. آنگاه شما را كه كودكى بوديد از رحم مادر آورد تا به سن جوانى برسيد و پير شويد. بعضى از شما پيش از پيرى بميريد و بعضى به آن زمان معين مى‌رسيد و شايد به عقل دريابيد.

[68] اوست كه زنده مى‌كند و مى‌ميراند. و چون اراده چيزى كند مى‌گويدش: موجود شو. پس موجود مى‌شود.

[69] آيا نديده‌اى آنهايى كه در آيات خدا مجادله مى‌كنند چگونه منحرف مى‌شوند؟

[70] كسانى كه اين كتاب را دروغ مى‌انگارند و آنچه را كه به وسيله پيامبران فرستاده‌ايم تكذيب مى‌كنند، به زودى خواهند دانست.

[71] آنگاه كه غُلها را به گردنشان اندازند و با زنجيرها بكشندشان،

[72] در آب جوشان، سپس در آتش، افروخته شوند.

[73] آنگاه به آنها گفته شود: آن شريكان كه براى خدا مى‌پنداشتيد كجا هستيد؟

[74] مى‌گويند: آنها را از دست داده‌ايم، بلكه پيش از اين چيزى را به خدايى نمى‌خوانده‌ايم. خدا كافران را بدين سان گمراه مى‌كند.

[75] اين بدان سبب است كه به ناحق در زمين شادمانى مى‌كرديد و به ناز مى‌خراميديد.

[76] از درهاى جهنم داخل شويد. همواره در آنجا بمانيد. و جايگاه سركشان چه بد جايگاهى است.

[77] پس صبر كن، البته وعده خدا راست است. يا بعضى از آن چيزها را كه به آنها وعده داده‌ايم به تو نشان مى‌دهيم يا تو را بميرانيم و آنها به نزد ما بازگردانيده شوند.

[78] پيش از تو پيامبرانى فرستاده‌ايم. داستان بعضى را برايت گفته‌ايم و داستانى بعضى را نگفته‌ايم. و هيچ پيامبرى را نرسد كه آيه‌اى بياورد مگر به فرمان خدا. و چون فرمان خدا در رسد به حق داورى گردد و آنان كه بر باطل بوده‌اند -آنجا- زيان خواهند ديد.

[79] خداست كه چارپايان را برايتان آفريد تا بر بعضى سوار شويد و از بعضى بخوريد.

[80] و شما را در آن منافعى است و مى‌توانيد با آنها به حاجاتى كه در نظر داريد برسيد. و بر آنها و بر كشتيها سوار شويد.

[81] آيات خويش را به شما مى‌نماياند. پس كدام يك از آيات خدا را انكار مى‌كنيد؟

[82] آيا در زمين سير نكرده‌اند تا بنگرند كه عاقبت كسانى كه پيش از آنها مى‌آيسته‌اند چگونه بوده است؟ مردمى كه نيرويشان بيشتر و آثارشان در روى زمين فراوان‌تر بود. پس آن چيزها كه به دست مى آوردند سودشان نبخشيد.

[83] چون پيامبرانشان با دلايل روشن به سويشان آمدند، به دانش خود دلخوش بودند تا آن چيزى كه مسخره‌اش مى‌كردند آنها را در ميان گرفت.

[84] و چون عذاب ما را ديدند، گفتند: به خداى يكتا ايمان آورديم و به آن چيزهايى كه شريك خدا قرار داده بوديم كافر شديم.

[85] اما بدان هنگام كه عذاب ما را ديدند ديگر ايمانشان برايشان سودى نبخشيد. اين سنت خداست در رفتار با بندگانش. و كافران در آن روز زيان كردند.

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud