💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.ayati › 17 captured on 2024-05-26 at 16:39:15. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2024-03-21)
-=-=-=-=-=-=-
[1] منزه است آن خدايى كه بنده خود را شبى از مسجدالحرام به مسجدالاقصى كه گرداگردش را بركت دادهايم سير داد، تا بعضى از آيات خود را به او بنماييم، هر آينه او شنوا و بيناست.
[2] و آن كتاب را به موسى داديم و آن را راهنماى بنىاسرائيل گردانيديم كه: جز من كارسازى برمگزينيد.
[3] اى فرزندان مردمى كه با نوح در كشتيشان نشانديم، بدانيد كه او بندهاى سپاسگزار بود.
[4] و بنى اسرائيل را در آن كتاب خبر داديم كه: دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و نيز سركشى خواهيد كرد، سركشىكردنى بزرگ.
[5] چون از آن دو بار وعده نخستين در رسيد، گروهى از بندگان خويش را كه جنگاورانى زورمند بودند، بر سر شما فرستاديم. آنان حتى در درون خانهها هم كشتار كردند و اين وعده به انجام رسيد.
[6] بار ديگر شما را بر آنها غلبه داديم و به مال و فرزند مدد كرديم و بر شمارتان افزوديم.
[7] اگر نيكى كنيد به خود مىكنيد، و اگر بدى كنيد به خود مىكنيد. و چون وعده دوم فرا رسيد، كسانى بر سرتان فرستاديم تا شما را غمگين سازند و چون بار اول كه به مسجد درآمده بودند به مسجد درآيند و به هر چه دست يابند نابود سازند.
[8] شايد پروردگارتان بر شما رحمت آورد. و اگر بازگرديد، بازمىگرديم و جهنم را زندان كافران ساختهايم.
[9] اين قرآن به درستترين آيينها راه مىنمايد و مؤمنانى را كه كارهاى شايسته به جاى مىآورند بشارت مىدهد كه از مزدى كرامند برخوردار خواهند شد.
[10] و براى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند عذابى دردآور مهيا كردهايم.
[11] و آدمى به دعا شرى را مىطلبد چنان كه گويى به دعا خيرى را مىجويد. و آدمى تا بوده شتابزده بوده است.
[12] شب و روز را دو آيت از آيات خدا قرار داديم. آيت شب را تاريك گردانيديم و آيت روز را روشن تا به طلب رزقى كه پروردگارتان مقرر داشته است برخيزيد و شمار سالها و حساب را بدانيد، و ما هر چيزى را به تفصيل بيان كردهايم.
[13] كردار نيك و بد هر انسانى را چون طوقى به گردنش آويختهايم. و در روز قيامت براى او نامهاى گشاده بيرون آوريم تا در آن بنگرد.
[14] بخوان نامهات را. امروز تو خود براى حساب كشيدن از خود بسندهاى.
[15] هر كه هدايت شود به سود خود هدايت شده و هر كه گمراه گردد به زيان خود گمراه شده است و هيچ كس بار ديگرى را بر ندارد و ما هيچ قومى را عذاب نمىكنيم تا آنگاه كه پيامبرى بفرستيم.
[16] چون بخواهيم قريهاى را هلاك كنيم، خداوندان نعمتش را بيفزاييم، تا در آنجا تبهكارى كنند، آنگاه عذاب بر آنها واجب گردد و آن را درهم فرو كوبيم.
[17] بعد از نوح چه بسيار مردمى را هلاك كردهايم. و پروردگار تو آگاهى يافتن و ديدن گناهان بندگانش را كافى است.
[18] هر كس كه خواهان اين جهان باشد هر چه بخواهيم زودش ارزانى داريم، آنگاه جهنم را جايگاه او سازيم تا نكوهيده و مردود بدان درافتد.
[19] و هر كه خواهان آخرت باشد و در طلب آن سعى كند و مؤمن باشد، جزاى سعيش داده خواهد شد.
[20] همه را، چه آن گروه را و چه اين گروه را، از عطاى پروردگارت پى در پى خواهيم داد، زيرا عطاى پروردگارت را از كسى باز ندارند.
[21] بنگر كه چگونه بعضيشان را بر بعضى ديگر برترى نهادهايم و در آخرت درجات و برتريها، برتر و بالاتر است.
[22] با خداى يكتا، خداى ديگرى به خدايى مگير، كه نكوهيده و خوار خواهى ماند.
[23] پروردگارت مقرر داشت كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد. هرگاه تا تو زنده هستى هر دو يا يكى از آن دو سالخورده شوند، آنان را ميازار و به درشتى خطاب مكن و با آنان به اكرام سخن بگوى.
[24] در برابرشان از روى مهربانى سر تواضع فرود آور و بگو: اى پروردگار من، همچنان كه مرا در خُردى پرورش دادند، بر آنها رحمت آور.
[25] پروردگارتان از هر كس ديگر به آنچه در دلهايتان مىگذرد داناتر است؛ و اگر از صالحان باشيد او توبهكنندگان را مىآمرزد.
[26] حق خويشاوند و مسكين و در راهمانده را ادا كن و هيچ اسرافكارى مكن.
[27] اسرافكاران با شياطين برادرند و شيطان نسبت به پروردگارش ناسپاس بود.
[28] و اگر به انتظار گشايشى كه از جانب پروردگارت اميد مىدارى از آنها اعراض مىكنى، پس با آنها به نرمى سخن بگوى.
[29] نه دست خويش از روى خست به گردن ببند و نه به سخاوت يكباره بگشاى كه در هر دو حال ملامتزده و حسرتخورده بنشينى.
[30] پروردگار تو در رزق هر كس كه بخواهد گشايش مىدهد، يا تنگ مىگيرد، زيرا او به بندگانش آگاه و بيناست.
[31] فرزندان خود را از بيم درويشى مكشيد. ما، هم شما را روزى مىدهيم و هم ايشان را. كشتنشان خطاى بزرگى است.
[32] و به زنا نزديك مشويد. زنا، كارى زشت و شيوهاى ناپسند است.
[33] كسى را كه خدا كشتنش را حرام كرده است مكشيد مگر به حق. و هر كس كه به ستم كشته شود، به طلبكننده خون او قدرتى دادهايم. ولى در انتقام از حد نگذرد، كه او پيروزمند است.
[34] جز به وجهى نيكوتر، به مال يتيم نزديك مشويد تا آنگاه كه به حد بلوغش برسد. و به عهد خويش وفا كنيد كه بازخواست خواهيد شد.
[35] چون چيزى را پيمانه كنيد، پيمانه را كامل گردانيد و با ترازويى درست وزن كنيد كه اين بهتر و سرانجامش نيكوتر است.
[36] از پى آنچه ندانى كه چيست مرو، زيرا گوش و چشم و دل، همه را، بدان بازخواست كنند.
[37] به خودپسندى بر زمين راه مرو، كه زمين را نخواهى شكافت و به بلندى كوهها نخواهى رسيد.
[38] همه اين كارها ناپسند است و پروردگار تو آنها را ناخوش دارد.
[39] اين حكمتى است كه پروردگار تو به تو وحى كرده است. با خداى يكتا خداى ديگرى مپندار، كه ملامتشده و مطرود به جهنمت اندازند.
[40] آيا پروردگارتان براى شما پسران برگزيد و خود فرشتگان را به دخترى اختيار كرد؟ حقا كه سخنى است بزرگ كه بر زبان مىآوريد.
[41] ما سخنان گونهگون در اين قرآن آورديم، باشد كه پند گيرند، ولى جز به رميدنشان نيفزايد.
[42] بگو: همچنان كه مىگويند، اگر با او خدايان ديگرى هم بودند پس به سوى صاحب عرش راهى جسته بودند.
[43] او منزه است، و از آنچه در بارهاش مىگويند برتر و بالاتر است.
[44] هفت آسمان و زمين و هر چه در آنهاست تسبيحش مىكنند و هيچ موجودى نيست جز آنكه او را به پاكى مىستايد، ولى شما ذكر تسبيحشان را نمىفهميد. او بردبار و آمرزنده است.
[45] چون تو قرآن بخوانى، ميان تو و آنان كه به قيامت ايمان نمىآورند پردهاى ستبر قرار مىدهيم.
[46] و بر دلهاشان پرده افكنيم تا آن را درنيابند، و گوشهاشان سنگين كنيم. و چون پروردگارت را در قرآن به يكتايى ياد كنى، بازمىگردند و مىرمند.
[47] ما بهتر مىدانيم كه چون به تو گوش مىدهند، چرا گوش مىدهند، يا وقتى كه با هم نجوا مىكنند، چه مىگويند. كافران مىگويند: شما در پى مرد جادو شدهاى به راه افتادهايد.
[48] بنگر كه چگونه براى تو مثَلها زدهاند. گمراه شدهاند و راه به جايى نمىبرند.
[49] گفتند: آيا اگر از ما استخوانى بماند و خاكى، باز هم با آفرينشى نو از قبر برمىخيزيم؟
[50] بگو: سنگ باشيد يا آهن.
[51] يا مخلوقى كه در خاطرتان بزرگ مىنمايد. خواهند گفت: چه كسى ما را بازمىگرداند؟ بگو: آن كس كه بار نخست شما را آفريد. آنگاه در برابر تو سر مىجنبانند و مىگويند: چه وقت؟ بگو: ممكن است كه در همين نزديكى؛
[52] روزى كه شما را فرا مىخواند و شما ستايشگويان پاسخ مىدهيد و مىپنداريد كه اندكى آرميدهايد.
[53] و به بندگان من بگو كه با يكديگر به بهترين وجه سخن بگويند، كه شيطان در ميان آنها به فتنهگرى است، زيرا شيطان آدمى را دشمنى آشكار است.
[54] پروردگارتان به شما آگاهتر است. اگر بخواهد بر شما رحمت مىآورد و اگر بخواهد عذابتان مىكند، و ما تو را به كارگزاريشان نفرستادهايم.
[55] و پروردگار تو به آنچه در آسمانها و زمين است آگاهتر است. بعضى از پيامبران را بر بعضى ديگر برترى نهاديم و به داود زبور را داديم.
[56] بگو: آنهايى را كه جز او خدا مىپنداريد، بخوانيد. نمىتوانند بلا را از شما دور سازند يا آن را نصيب ديگران كنند.
[57] آنهايى كه كافران به خدايى مىخوانند، در صدد آنند كه خود به درگاه پروردگارشان وسيلهاى بيابند و مقرّبترين شوند، و به رحمت او اميد مىبندند و از عذاب او مىترسند، زيرا عذاب پروردگارت ترسناك است.
[58] هيچ قريهاى نباشد مگر اينكه پيش از فرا رسيدن روز قيامت هلاكش مىكنيم يا به عذابى سخت گرفتارش مىسازيم. و اين در آن كتاب نوشته شده است.
[59] ما را از نزول معجزات باز نداشت، مگر اينكه پيشينيان تكذيبش مىكردند. به قوم ثمود به عنوان معجزهاى روشنگر مادهشتر را داديم. بر آن ستم كردند. و ما اين معجزات را جز براى ترسانيدن نمىفرستيم.
[60] و آنگاه كه تو را گفتيم: پروردگارت بر همه مردم احاطه دارد. و آنچه در خواب به تو نشان داديم و داستان درخت ملعون كه در قرآن آمده است چيزى جز آزمايش مردم نبود. ما مردم را مىترسانيم ولى تنها به كفر و سركشيشان افزوده مىشود.
[61] و به فرشتگان گفتيم: آدم را سجده كنيد. همگان جز ابليس سجده كردند. گفت: آيا براى كسى كه از گِل آفريدهاى سجده كنم؟
[62] و گفت: با من بگوى چرا اين را بر من برترى نهادهاى؟ اگر مرا تا روز قيامت مهلت دهى، بر فرزندان او، جز اندكى، مهار زنم.
[63] گفت: برو، جزاى تو و هر كس كه پيرو تو گردد جهنم است، كه كيفرى تمام است.
[64] با فرياد خويش هر كه را توانى از جاى برانگيز و به يارى سواران و پيادگانت بر آنان بتاز و در مال و فرزند با آنان شركت جوى و به آنها وعده بده. و حال آنكه شيطان جز به فريبى وعدهشان ندهد.
[65] تو را بر بندگان من هيچ تسلطى نباشد و پروردگار تو براى نگهبانيشان كافى است.
[66] پروردگار شماست كه كشتى را در دريا مىراند تا از فضل او روزى خود به چنگ آريد، زيرا با شما مهربان است.
[67] چون در دريا شما را گزند رسد، همه آنهايى كه مىپرستيد از نظرتان محو شوند، مگر او. و چون شما را به ساحل نجات برساند از او رويگردان شويد، زيرا آدمى ناسپاس است.
[68] آيا ايمنى داريد از اينكه ناگهان در ساحل دريا شما را در زمين فرو برد، يا تندبادى ريگبار بر شما بينگيزد و براى خود هيچ نگهبانى نيابيد؟
[69] يا ايمنى داريد از اينكه بار ديگر شما را به دريا باز گرداند و طوفانى سهمناك و كشتىشكن بفرستد و به خاطر كفرانى كه ورزيدهايد غرقتان سازد و كسى كه ما را از كارمان بازخواست كند نيابيد؟
[70] ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم و بر دريا و خشكى سوار كرديم و از چيزهاى خوش و پاكيزه روزى داديم و بر بسيارى از مخلوقات خويش برتريشان نهاديم.
[71] روزى كه هر گروه از مردم را به پيشوايانشان بخوانيم، نامه هر كه به دست راستش داده شود، چون بخواند بيند كه به اندازه رشته باريكى كه درون هسته خرماست، به او ستم نشده است.
[72] و هر كه در اين دنيا نابينا باشد، در آخرت نيز نابينا و گمراهتر است.
[73] نزديك بود تو را از آنچه بر تو وحى كرده بوديم منحرف سازند تا چيز ديگرى جز آن را به دروغ به ما نسبت كنى، آنگاه با تو دوستى كنند.
[74] و اگر نه آن بود كه پايداريت داده بوديم، نزديك بود كه اندكى به آنان ميل كنى.
[75] آنگاه تو را دو چندان در دنيا و دو چندان در آخرت عذاب مىكرديم و براى خود در برابر ما ياورى نمىيافتى.
[76] و نزديك بود كه تو را از اين سرزمين بركنند تا از آنجا آوارهات سازند. و خود پس از تو جز اندك زمانى نمىماندند.
[77] سنت خدا درباره پيامبرانى كه پيش از تو فرستادهايم چنين است. و سنت ما را تغييرپذير نيابى.
[78] از هنگام زوال خورشيد تا آنگاه كه تاريكى شب فرا مىرسد نماز را برپاى دار، و نيز نماز صبحگاه را. و نماز صبحگاه را همگان حاضر شوند.
[79] پارهاى از شب را به نمازخواندن زنده بدار. اين نافله خاص تو است. باشد كه پروردگارت، تو را به مقامى پسنديده برساند.
[80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.
[81] بگو: حق آمد و باطل نابود شد. حقا كه باطل نابودشدنى بود.
[82] و اين قرآن را كه براى مؤمنان شفا و رحمت است، نازل مىكنيم، ولى كافران را جز زيان نيفزايد.
[83] چون به انسان نعمت داديم اعراض كرد و خويشتن به يك سو كشيد، و چون گزندى به او رسيد نوميد گرديد.
[84] بگو: هر كس به طريقه خويش عمل مىكند و پروردگار تو بهتر مىداند كه كدام يك به هدايت نزديكتر است.
[85] تو را از روح مىپرسند. بگو: روح جزئى از فرمان پروردگار من است و شما را جز اندك دانشى ندادهاند.
[86] اگر بخواهيم همه آنچه را كه بر تو وحى كردهايم، باز مىستانيم و تو براى خود در برابر ما مددكارى نمىيابى.
[87] مگر پروردگارت رحمت آورد كه انعام او در باره تو بسيار است.
[88] بگو: اگر جن و انس گرد آيند تا همانند اين قرآن را بياورند نمىتوانند همانند آن را بياورند، هر چند كه يكديگر را يارى دهند.
[89] ما در اين قرآن براى مردم هر مثَلى را گوناگون بيان كرديم، ولى بيشتر مردم جز ناسپاسى هيچ كارى نكردند.
[90] گفتند: به تو ايمان نمىآوريم تا براى ما از زمين چشمهاى روان سازى،
[91] يا تو را بستانى باشد از درختان خرما و انگور كه در خلالش نهرها جارى گردانى،
[92] يا چنان كه گفتهاى آسمان را پاره پاره بر سر ما افكنى يا خدا و فرشتگان را پيش ما حاضر آورى،
[93] يا تو را خانهاى از طلا باشد، يا به آسمان بالا روى. و ما به آسمان رفتنت را باور نكنيم تا براى ما كتابى كه از آن بخوانيم بياورى. بگو: پروردگار من منزه است. آيا جز اين است كه من انسانى هستم كه به رسالت آمدهام؟
[94] هيچ چيز مردم را از ايمان آوردن آنگاه كه هدايتشان مىكردند، باز نداشت مگر اينكه مىگفتند: آيا خدا انسانى را به رسالت مىفرستد؟
[95] بگو: اگر در روى زمين فرشتگان به آرامى راه مىرفتند، برايشان به پيامبرى فرشتهاى از آسمان نازل مىكرديم.
[96] بگو خدا ميان من و شما شهادت را كافى است، زيرا او به بندگانش آگاه و بيناست.
[97] و هر كه را خدا هدايت كند، هدايت شده است. و هر كه را گمراه سازد جز خداى براى او سرپرستى نيابى و در روز قيامت در حالى كه چهرههايشان رو به زمين است، كور و لال و كر محشورشان مىكنيم و جهنم جايگاه آنهاست كه هر چه شعله آن فرو نشيند بيشترش مىافروزيم.
[98] اين كيفر آنهاست، زيرا به آيات ما ايمان نياوردند و گفتند: آيا چون ما استخوان شديم و خاكى، ما را به صورت تازهاى زنده مىكنند؟
[99] آيا نمىدانند كه خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده است قادر است كه همانند آنها را بيافريند و برايشان مدت عمرى نهاده كه در آن ترديدى نيست؟ اما ظالمان جز انكار نكنند.
[100] بگو: اگر شما مالك همه خزاين پروردگار من مىبوديد، از بيم درويشى امساك پيشه مىكرديد، زيرا آدمى بخيل است.
[101] از بنىاسرائيل بپرس، كه چون موسى نزد آنان آمد، به او نُه نشانه آشكار داده بوديم. و فرعون به او گفت: اى موسى، پندارم كه تو را جادو كرده باشند.
[102] گفت: به حقيقت مىدانى اين نشانههاى آشكار را جز پروردگار آسمانها و زمين نفرستاده است. و من اى فرعون، تو را به يقين هلاك شده مىبينم.
[103] فرعون قصد آن داشت كه ايشان را از آن سرزمين بركند، ولى ما او و همه همراهانش را غرقه ساختيم.
[104] و پس از او به بنىاسرائيل گفتيم: در آن سرزمين ساكن شويد و چون وعده آخرت رسد همه شما را با هم محشور مىكنيم.
[105] اين قرآن را به حق نازل كردهايم و به حق نازل شده است و تو را نفرستاديم مگر آنكه بشارت دهى و بيم دهى.
[106] و قرآن را به تفاريق نازل كرديم تا تو آن را با تأنى بر مردم بخوانى و نازلش كرديم، نازلكردنى به كمال.
[107] بگو: خواه بدان ايمان بياوريد يا ايمان نياوريد، آنان كه از اين پيش دانش آموختهاند، چون قرآن برايشان تلاوت شود سجدهكنان بر روى درمىافتند.
[108] و مىگويند: منزه است پروردگار ما. وعده پروردگار ما انجاميافتنى است.
[109] و به رو درمىافتند و مىگريند و بر خشوعشان افزوده مىشود.
[110] بگو: چه اللّه را بخوانيد چه رحمان را بخوانيد، هر كدام را كه بخوانيد، نامهاى نيكو از آن اوست. صدايت را به نماز بلند مكن و نيز صدايت را بدان آهسته مكن و ميان اين دو راهى برگزين.
[111] بگو: سپاس خدايى را كه فرزندى ندارد و او را شريكى در مُلك نيست و به مذلت نيفتد كه به يارى محتاج شود. پس او را تكبير گوى، تكبيرى شايسته.