💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.moezzi › 4 captured on 2024-05-26 at 16:51:47. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2024-03-21)
-=-=-=-=-=-=-
[1] ای مردم بترسید پروردگار خود را که آفریدتان از یک تن و آفرید از او جفتش را و گسترانید از آنان مردانی بسیار و زنانی و بترسید خداوندی را که از او پرسش شوید و رحمها همانا خداوند است بر شما نگهبان
[2] بپردازید به یتیمان اموال ایشان را و زشت را به جای زیبا ندهید و نخورید اموال آنان را با اموال خویش که آن است همانا گناهی بزرگ
[3] و اگر بترسید که دادگری نکنید در یتیمان پس کابین بندید بر آنچه خوش آید شما را (یا پاک باشد برای شما) از زنان دو تا و سه تا و چهار تا و اگر ترسیدید که دادگری نکنید پس یکی را یا آنچه ملک یمین شما باشد این است نزدیکتر بدانکه ستم نکنید (یا کجروی نکنید)
[4] و دهید به زنان تصدّقهای (کابینهای) آنان را بخششی و اگر به دلخواه خویش گذشتند از چیزی از آن برای شما پس بخوریدش گوارا نوش باد
[5] و ندهید به کمخردان اموالتان را که آن را خدا پایداری شما گردانیده است و لیکن خوراک و پوشاک دهیدشان از آن و بگوئید بدیشان گفتاری نیک
[6] و بیازمائید یتیمان را تا گاهی که به زناشوئی رسیدند پس اگر یافتید از ایشان خردمندیی پس بپردازید بدیشان اموال ایشان را و نخورید آنها را به اسراف (به بیهوده و گزاف در هزینه) و پیشی جستن که نبادا بزرگ شوند و آن که بینیاز است خودداری کند و آن که نیازمند است باید بخورد به متعارف و هرگاه دادید بدیشان اموالشان را پس گواه گیرید بر ایشان و بس است خدا حسابداری
[7] مردان را است بهرهای از آنچه بازگذاردند پدر و مادر و نزدیکان و زنان را است بهرهای از آنچه بازگذاردند پدر و مادر و نزدیکان از کم یا بیش آن بهرهای بایسته و مشخص
[8] و اگر حاضر شدند قسمت را نزدیکان و یتیمان و بینوایان پس بخورانیدشان از آن و بگوئید بدیشان گفتاری نکو
[9] و باید بترسند آنان که اگر بازگذارند پس از خود فرزندان ناتوانی میترسند بر ایشان پس بترسند خدا را و بگویند سخنی استوار
[10] همانا آنان که میخورند اموال یتیمان را به ستم جز این نیست که میخورند در شکمهای خویش آتش را و بزودی درآیند در آتش افروخته
[11] دستور دهد شما را خدا در باره فرزندان شما که برای نرینه است مانند بهره دو مادینه پس اگر زنانی باشند بیش از دو تن برای ایشان است دو ثُلث آنچه بازگذارده و اگر یک آن باشد پس برای او است نیم و برای پدر و مادرش هر کدام از آنان است شش یک از آنچه بازگذارده اگر وی را فرزندی باشد و اگر وی را فرزندی نباشد و ارث برد از او پدر و مادرش پس برای مادرش سه یک است و اگر وی را برادرانی باشند پس مادرش را شش یک است پس از وصیّتی که کرده باشد یا وامی پدران شما و فرزندان شما ندانید کدامین نزدیکترند به شما در سودمندی بایسته است از خدا همانا خداوند است دانای حکیم
[12] و شما را است نیمی از آنچه بازگذاردند همسران شما اگر نباشد ایشان را فرزندی و اگر بود ایشان را فرزندی پس برای شما است چهار یک از آنچه بازگذاردند پس از وصیّتی که کرده باشند یا وامی و ایشان را است چهار یک از آنچه بازگذاردید اگر نباشد شما را فرزند و اگر شما را فرزند باشد پس ایشان را است هشت یک از آنچه بازگذارید پس از وصیّتی که کنید یا وامی و اگر مردی باشد که ارث برده شود به کلاله (برادران و خواهران) یا زنی باشد که وی را برادر یا خواهری باشد پس برای هر کدام است شش یک و اگر باشند بیشتر از این پس آنانند شریکانی در ثلث پس از وصیّتی که کرده شود و یا وامی نازیان آورنده دستوری است از خدا و خدا است دانای بردبار
[13] این است مرزهای خدا و آن کس که اطاعت کند خدا و پیمبرش را درآردش به باغهائی که جاری است از زیر آنها جویها جاودانان در آن و این است کامیابی بزرگ
[14] و آن کس نافرمانی خدا و پیمبرش کند و بگذرد از مرزهای او فروبردش در آتشی جاودان ماند در آن و برای او است عذابی خوارکننده
[15] و آنان که فحشائی آرند از زنان شما پس گواه گیرید بر آنان چهار تن از خود شما پس اگر گواهی دادند نگهدارید ایشان را (بازداشت کنیدشان) در خانهها تا برسدشان مرگ یا بگذارد خدا برای ایشان راهی
[16] و آن دو مرد از شما که فحشائی آرند آزارشان کنید پس اگر توبه کردند و به شایستگی آمدند بگذرید از ایشان همانا خدا است بسی توبهپذیرنده مهربان
[17] جز این نیست که بر خدا پذیرفتن توبه آنانی است که به نادانی کرداری زشت کنند و سپس بزودی توبه کنند آنانند که بپذیرد خدا توبه ایشان را و خدا است دانای حکیم
[18] و نیست توبه برای آنان که کردار زشت کنند تا گاهی که یکی از ایشان را مرگ فرارسد گوید توبه کردم اکنون و نه آنان که میمیرند و ایشانند کافران آنان را آماده کردیم برای ایشان عذابی دردناک
[19] ای آنان که ایمان آوردید روا نیست شما را که ارث برید زنان را به ناخواه و بازشان ندارید از زناشوئی که ببرید پاره آنچه را بدیشان دادید مگر آنکه بیارند فحشائی آشکار و زندگانی کنید با ایشان به خوبی و اگر خوش نداشتید آنان را چو بسا چیزی را ناخوش دارید و قرار دهد خداوند در آن خیری بسیار
[20] و اگر خواستید بگزینید همسری به جای همسری گزینید و دادید یکی از ایشان را پوست گاوی آکنده از زر یا سیم نگیرید از او چیزی آیا میگیریدش به دروغ بستن و گناهی آشکار
[21] و چگونه میگیریدش و حالی که رساندهاند بعضی از شما به بعضی و گرفتهاند از شما پیمانی سخت
[22] و همسر نگیرید آنان را که پدران شما همسر گرفتند از زنان مگر آنچه گذشته است که آن است فحشائی و خشمی و چه زشت راهی است
[23] حرام شده است بر شما مادران شما و دختران شما و خواهران شما و عمّههای شما و خالههای شما و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شما آنان که شیرتان دادند و خواهران شما در شیر و مادران زنان شما و دخترانی که در دامان شما هستند از زنانی که همبستر شدهاید با آنان پس اگر همبستر نشده باشید با آنان نیست باکی بر شما و همسران فرزندان شما آنان که از صلبهای (کمرهای) شما هستند و آنکه جمع کنید میان دو خواهر جز آنچه گذشته است همانا خداوند است آمرزنده مهربان
[24] و زنان شوهردار مگر آنچه از آن شما است به ملک یمین کتاب خدا است بر شما و حلال شد برای شما جز اینان که به مالهای خویش خواستگاری کنید حالی که شوهران باشید نه زناکاران پس هرچند کامیاب شدید از ایشان بدهید بدیشان مزدهای ایشان را به واجب و نیست باکی بر شما در آنچه تراضی کنید بدان پس از واجب همانا خدا است دانای حکیم
[25] و آن کس که توانائی مالی ندارد از شما که کابین کند زنان آزاد با ایمان را پس از آنچه در ملک یمین شما است از کنیزکان با ایمان و خدا داناتر است به ایمان شما یک به یک (یا بعضی از شما از بعضی است) پس ازدواج کنید با آنان به اذن خانوادههای آنان و بدیشان دهید مزدهای ایشان را به خوبی حالی که خویشتن نگهدارندگانند نه زناکاران و نه یارگیرندگان پس گاهی که شوی کردند اگر فحشائی آوردند بر ایشان است نصف آنچه بر زنان آزاد است از شکنجه این برای کسی است از شما که رنج عزوبت را ترسد و صبرکردن بهتر است برای شما و خدا است آمرزنده مهربان
[26] خدا خواهد بیان کند برای شما و هدایت کند شما را به راههای آنان که پیش از شما بودند و بگذرد از شما و خدا است دانای حکیم
[27] خدا خواهد که بپذیرد توبه شما را و خواهند آنان که پیروی شهوات کنند که منحرف شوید انحرافی بزرگ
[28] خدا خواهد سبک کند از شما و آفریده شده است انسان ناتوان
[29] ای آنان که ایمان آوردید نخورید اموال خویش را میان خویش به ناحقّ مگر آنکه داد و ستدی باشد بر تراضی شما و نکُشید همدیگر را همانا خداوند است به شما مهربان
[30] و آن کس که این کار را کند به بیداد و ستم بزودی چشانیمش آتش را و آن است بر خدا آسان
[31] اگر دوری کنید از گرانهای آنچه نهی شوید از آن بستریم از شما گناهان شما را و درآریمتان جایگاهی ارجمند
[32] و آرزو نکنید آنچه را خداوند فزونی داد (برتری داده است) بدان بعضی از شما را بر بعضی مردان را است بهرهای از آنچه کسب کردند و زنان را است بهرهای از آنچه کسب کردند و بخواهید خدا را از فضلش همانا خدا است به همه چیز دانا
[33] و برای هر کدام قرار دادیم نزدیکانی که ارث برند از آنچه به جای گذارند پدر مادر و خویشاوندان و آنان را که پیمان بسته است سوگندهای شما پس بدهید ایشان را بهره ایشان همانا خدا است بر همه چیز گواه
[34] مردان ایستادگانند (سرپرستند) بر زنان بدانچه برتری داد خدا بعضی از ایشان را بر بعضی و بدانچه دادهاند از اموال خویش پس زنان شایسته فرمانبردارانند (فروتنانند) خویشتن نگهدارندگانند در نهان بدانچه خدا نگهداشته است و آنان را که بیم سرکشیشان دارید اندرز دهید و دوری گزینید از ایشان در بسترها و بزنیدشان پس اگر فرمانبرداری کردند شما را نجوئید بر ایشان راهی همانا خداوند است برتر بزرگوار
[35] و اگر بیم داشتید خلافی میان آنان (زن و شوهر) پس برانگیزید داوری از خاندان مرد و داوری از خاندان زن تا اگر ساز آوردنی خواهند بساز آورد خدا میان ایشان همانا خدا است دانای کارآگاه
[36] و پرستش کنید خدا را و همتا قرار ندهید برای او چیزی و با پدر و مادر نکوئی کنید و با نزدیکان و یتیمان و بینوایان و همسایه خویشاوند و همسایه بیگانه و یار هم پهلو و راهگذر نیازمند و آنکو شما را است به ملک یمین همانا خدا دوست ندارد آن را که او است گردنفراز خودخواه (خودستای)
[37] آنان که بخل ورزند و مردم را به بخلورزی فرمان دهند و پنهان کنند آنچه را خدا بدیشان داده است از فضل خویش و آماده کردیم برای کافران عذابی خوارکننده
[38] و آنان که دهند اموال خود را برای خودنمائی به مردم و ایمان نیارند به خدا و روز بازپسین و آن کس که شیطانش همنشین باشد چه زشت است همنشینی
[39] و چه چیز بر ایشان بود اگر ایمان میآوردند به خدا و روز بازپسین و میبخشیدند از آنچه روزی داده است ایشان را خدا و خدا بدیشان است دانا
[40] همانا خدا ستم نکند به سنگینی ذرّهای و اگر کردار خوبی باشد دو برابرش کند و بیارد از نزد خویش پاداشی بزرگ
[41] پس چگونه است هنگامی که بیاریم از هر گروهی گواهی و بیاریم تو را بر اینان گواه
[42] در آن روز دوست دارند آنان که کفر ورزیدند و نافرمانی کردند پیمبر را کاش یکسان میشدند با زمین و نهان نمیدارند از خدا داستانی را
[43] ای آنان که ایمان آوردید نزدیک نشوید به نماز حالی که مست هستید تا آنگاه که بدانید چه میگوئید و نه جُنب مگر راهگذری تا آنگاه که غسل کنید و اگر بیمار باشید یا در سفری یا یکی از شما از آب ریز برون آید یا با زنان نزدیکی کنید و نیابید آبی پس آهنگ زمینی پاکیزه کنید و بمالید رویها و دستهای خود را همانا خدا است بخشنده آمرزگار
[44] آیا ننگریستی بدانان که داده شدند بهرهای از کتاب را میخرند گمراهی را و خواهند که گم کنید راه را
[45] و خدا داناتر است به دشمنان شما و بس است خدا سرپرستی و بس است خدا یاوری
[46] از آنان که جهودند گروهی برمی گردانند سخنان را از جایهایش و گویند شنیدیم و نافرمانی کردیم و بشنوان ناشنوائی را و رعایت کن ما را به گردانیدن زبانهای خویش و ستیزگی در ��ین و اگر آنان میگفتند شنیدیم و فرمان بردیم و بشنوان و مهلت ده ما را هرآینه بهتر بود ایشان را و درستتر لیکن دورشان کرد خدا به کفرشان پس ایمان نیارند جز اندکی
[47] ای آنان که داده شدید کتاب را ایمان آرید بدانچه فرستادیم تصدیقکننده آنچه با شما پیش از آنکه واژگون کنیم رویهائی را پس بازگردانیمشان به سوی پشت یا دور سازیم آنان را چنان که دور ساختیم یاران شنبه را و بوده است کار خدا شدنی
[48] همانا خدا نمیآمرزد که شرک بدو ورزیده شود و میآمرزد هر چه کمتر از آن باشد برای هر کس که خواهد و هر که شرک ورزد به خدا همانا دروغ بسته است گناهی بزرگ را
[49] آیا ندیدی آنان را که خویشتن را ستایند (پاک شمرند) بلکه خدا ستوده دارد (پاک کند) هر که را خواهد و ستم نشوند به اندازه رشتهای که میان هسته خرما است
[50] بنگر چگونه بر خدا دروغ میبندند و بس است آن گناهی آشکار
[51] آیا نبینی آنان را که داده شدند بهرهای را از کتاب ایمان آرند به جبت و طاغوت و گویند بدانان که کفر ورزیدند که اینان رهبرندهترند از آنان که ایمان آوردند راه را
[52] آنانند که دور کردشان خدا و کسی که دور سازدش خدا نیابی برای او یاوری را
[53] یا ایشان را است بهرهای از فرمانروائی که در آن هنگام ندهند به مردم پشیزی را
[54] یا رشک برند مردم را بدانچه خدا از فضل خویش بدانان داده است همانا دادیم به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت را و دادیم بدیشان پادشاهی بزرگ را
[55] پس از ایشان است آنکه ایمان بدان آورده است از ایشان است آنکه بازداشته است از آن و بس است دوزخ آتشی سوزان
[56] همانا آنان که کفر ورزیدند به آیتهای ما بزودی چشانیمشان آتشی که هرگاه پخته شود پوستهای ایشان جایگزین گردانیمشان پوستهای دیگری تا بچشند عذاب را همانا خداوند است عزّتمند حکیم
[57] و آنان که ایمان آوردند و کردار شایسته کردند بزودی درآریمشان باغهائی که جاری است از زیر آنها جویها جاودانان در آنها همیشه برای ایشان است در آنها همسرانی پاکیزه و درآریمشان در سایهای سایه افکن
[58] همانا خدا فرمانتان دهد که بازگردانید سپردهها را به اهل آنها و اگر داوری کنید میان مردم آنکه داوری کنید به داد چه خوب است آنچه خدا اندرز دهد شما را بدان همانا خداوند است شنوندهای بینا
[59] ای آنان که ایمان آوردید فرمان برید خدا و رسول را و اولیاء امر (کارداران) را از شما و اگر در چیزی با هم ستیزه کردید به خدا و رسولش بازگردانید اگر هستید ایمان آورنده به خدا و روز آخر این بهتر است و نکوتر در فرجام
[60] آیا ندیدی آنان را که پندارند آنکه ایشان ایمان آوردهاند بدانچه به سوی تو فرستاده شده است و آنچه پیش از تو فرستاده شده است خواهند داوری برند به سوی ستمگر حالی که امر شدند که کفر ورزند بدو و خواهد شیطان که گمراهشان سازد گمراهیی دور
[61] و اگر گفته شود بدیشان که بیائید به سوی آنچه خدا فرستاده است و به سوی رسول بنگری منافقان را که بازمی دارند از تو بازداشتنی
[62] پس چگونه است که اگر پیش آمدی بدیشان رسد بدانچه دستهاشان پیش فرستاده است آیند نزد تو سوگند خورند که نخواستیم ما جز نکوکاری و کارساز آوردن را
[63] آنانند که خدا میداند آنچه در دلهای ایشان است پس روی گردان از ایشان و اندرز ده ایشان را و بگو ایشان را به دلهای ایشان گفتاری رسا
[64] و نفرستادیم پیمبری را مگر تا اطاعت شود به اذن خدا و اگر اینان گاهی که به خود ستم روا میداشتند میآمدند نزد تو و آمرزش میخواستند از خدا و آمرزش میخواست برای ایشان پیمبر همانا مییافتند خدا را بسی توبهپذیرنده مهربان
[65] نه چنین است به پروردگار تو سوگند ایمان نیارند به تو تا به داوری بگزیندت در آنچه سرزده است بینشان و سپس نیابند در دلهای خویش چارهای از آنچه تو قضاوت کردهای و تسلیم شوند تسلیم شدنی
[66] و اگر ما مینوشتیم بر ایشان که بکشید همدیگر را یا برون روید از شهرهای خود نمیکردندش جز کمی از ایشان و اگر میکردند آنچه را پند داده میشدند هرآینه برای آنان بهتر بود و سخت استوارتر
[67] و در آن هنگام میدادیمشان از نزد خویش مزدی بزرگ
[68] و رهبریشان میکردیم به راهی راست
[69] و آن کس که اطاعت کند خدا و پیمبر را همانا آنان با کسانیند که خدا نعمت بدیشان داده است از پیمبران و راستگویان و کشتگان راه خدا و شایستگان و چه نیکو رفیقانند
[70] این است فزونی از خدا و بس است خدا دانا
[71] ای آنان که ایمان آوردید برگیرید اسلحه خویش را پس کوچ کنید دسته دسته یا کوچ کنید با هم
[72] و همانا از شما است آنکه به سختی درنگکاری کند پس اگر پیشامدی به شما رسد گوید خدا به من نعمت داد که نشدم با ایشان کشته
[73] و اگر فضلی از خدا به شما رسد بگوید چنان که تو گوئی هرگز بین تو و او دوستی نبوده کاش با شما بودم تا بهرهمند میشدم به بهرهای بزرگ
[74] پس باید نبرد کند در راه خدا آنان را که میفروشند زندگانی دنیا را به آخرت و کسی که پیکار کند در راه خدا پس کشته شود یا پیروز گردد بزودی دهیمش پاداشی گران
[75] و چیست شما را که پیکار نمیکنید در راه خدا و ناتوانان از مردان و زنان و کودکانی که گویند پروردگارا برون کن ما را از این شهری که ستمگرند مردمش و قرار ده برای ما از نزد خود سرپرستی و قرار ده برای ما از نزد خود یاوری
[76] آنان که ایمان آورده پیکار کنند در راه خدا و آنان که کفر ورزیدهاند پیکار کنند در راه ستمگر پس پیکار کنید با یاران شیطان همانا نیرنگ شیطان است ناتوان
[77] آیا ننگریستی بدانان که بدیشان گفته شد بازدارید دستهای خود را و بپای دارید نماز را و بدهید زکات را تا گاهی که بر ایشان جنگ نوشته شد ناگهان گروهی از ایشان ترسند مردم را مانند ترسیدن خدا یا سختتر و گفتند پروردگارا چرا جنگ بر ما نوشتی کاش ما را مهلت میدادی تا سرآمدی نزدیک بگو کامیابی دنیااست اندک و آخرت بهتر است برای آنکه پرهیزکاری کند و ستم بر شما نشود به مقدار تاری که در هسته خرما است
[78] هرجا باشید دریابد شما را مرگ و اگرچه در دژهای استوار باشید و اگر بدیشان رسد خوشی گویند این از نزد خدا است و اگر بدی بدیشان رسد گویند این از نزد تو است بگو همه از نزد خدا است پس چه شود این گروه را نزدیک نیستند دریابند سخنی را
[79] آنچه تو را از نکوئی رسد همانا از نزد خدا است و آنچه رسدت از بدی از خویشتن است و فرستادیم تو را برای مردم پیمبری و بس است خداوند گواه
[80] آن کس که اطاعت پیمبر کند خدا را اطاعت کرده است و آن کس که پشت کند همانا نفرستادیمت بر ایشان نگهبان
[81] گویند اطاعت ولی گاهی که برون روند از نزد تو درون پرورانند گروهی از ایشان غیر آنچه را که گویند و خدا مینویسد آنچه را نهان میدارند پس روی گردان از ایشان و توکل کن بر خدا و بس است خداوند وکیل
[82] آیا تدبّر (بررسی) نمیکنند قرآن را و اگر میبود از نزد غیر از خدا همانا مییافتند در آن اختلافی بسیار
[83] و هرگاه برسدشان امری درباره امنیّت یا ترس فاش کنندش و اگر بازمی گردانیدند آن را به سوی پیمبر و به سوی اولیاء امر (کارداران) خویش همانا میدانستندش آنان که استخراجش میکردند از ایشان و اگر نبود فضل خدا و رحمت او بر شما همانا پیروی میکردید شیطان را مگر کمی
[84] پس نبرد کن در راه خدا تکلیف نشود جز خودت و برانگیز مؤمنان را امید است خدا بازدارد نیروی آنان را که کفر ورزیدند و خدا است سخت نیروتر و سخت تر به شکنجه
[85] کسی که شفاعت نیکی کند او را است بهرهای از آن و کسی که شفاعت بدی کند او را است بهرهای از آن و خدا است بر همه چیز نگهبان
[86] و هرگاه به شما درود گفته شود درود گوئید به بهتر از آن یا همان را برگردانید همانا خداوند است بر همه چیز حسابگر
[87] خدا نیست خداوندی جز او گردآورنده شما است به روز قیامت نیست شکّی در آن و کیست راستگوتر از خدا در سخن
[88] چیست شما را که درباره منافقین بر دو گروهید حالی که برگردانیدستشان بدانچه دست آوردند آیا خواهید هدایت کنید آن را که گمراه کرده است خدا و آن کس که گمراهش کند خدا نیابی برای او راهی
[89] دوست داشتند شما نیز مانند ایشان کافر شوید تا با هم همانند گردید پس نگیرید از ایشان دوستانی تا هجرت کنند در راه خدا و اگر روی گردانیدند بگیریدشان و بکشیدشان هر کجا بیابیدشان و نگیرید از ایشان دوست و نه یاوری
[90] مگر آنان که بپیوندند با گروهی که میان شما و ایشان است پیمانی یا بیایند شما را حالی که تنگ آمده باشد سینههای ایشان از آنکه نبرد کنند با شما یا نبرد کنند با قوم خود و اگر میخواست خدا همانا مسلّط میساختشان بر شما تا جنگ کنند با شما ولی اگر کنارهگیری کردند از شما و نبرد نکردند با شما و دست صلح بسوی شما دراز کردند همانا قرار نداده است خدا برای شما بر ایشان راهی
[91] بزودی یابید دیگرانی را که خواهند ایمن باشند از شما و ایمن باشند از قوم خویش هرگاه خوانده شوند بسوی آشوبی بیفتند در آن پس اگر دور نشدند از شما و آشتی نکردند با شما و بازنداشتند دستهای خود را پس بگیرید ایشان را و بکشیدشان هر کجا بیابیدشان و آنان را قرار دادیم برای شما بر ایشان فرمانروائی آشکار
[92] و نیست برای مؤمنی که بکشد مؤمنی را مگر به خطا و کسی که مؤمنی را به خطا بکشد بر او است آزاد کردن بنده مؤمنی و خونبهائی که پرداخت شود به خاندانش مگر آنکه تصدق کنند و اگر از گروهی باشند که دشمن شما هستند و او مؤمن باشد پس آزاد کردن بنده مؤمنی و اگر از گروهی باشد که میان شما و ایشان است پیمانی پس دیهای پرداخت شده به خویشان او و آزاد ساختن بنده مؤمن و آن کس که ندارد پس روزه دو ماه پی در پی توبه است از نزد خدا و خدا است دانای حکیم
[93] و کسی که بکشد مؤمنی را دانسته و خواسته پس کیفرش دوزخ است جاودان در آن و خشم آورد خدا بر او و دورش کند و آماده کند برای او عذابی بزرگ
[94] ای آنان که ایمان آوردید هرگاه در راه خدا سفر کردید رسیدگی کنید و نگوئید بدان کس که از در زشتی با شما درآمده است نیستی مؤمن خواهید بهره زندگانی دنیا را و نزد خدا است خواستههای فراوان چنین بودید پیش از این پس منت نهاد خدا بر شما پس رسیدگی کنید که خداوند است بدانچه میکنید آگاه
[95] یکسان نیستند بازنشستگان از مؤمنان که از نه مرد رنج و آسیبند با کوشش گران در راه خدا به مالها و جانهای خویش برتری داده است خدا کوششکنندگان را به مالها و جانهای خود بر بازنشستگان از جنگ در پایه و هر کدام را نوید نکوئی داده است و فزونی داده است خدا رزم دهندگان را بر خانهنشینان به پاداشی گران
[96] پایههائی از نزد خود و آمرزش و رحمتی و خداوند است آمرزنده مهربان
[97] همانا آنان که دریابندشان فرشتگان ستمکنندگان بر خویشتن گویند در چه بودید گویند بودیم ناتوانانی در زمین گویند آیا نبود زمین خدا پهناور تا هجرت کنید در آن آنان جایگاهشان دوزخ است و چه بد بازگشتگاهی است
[98] مگر ناتوانان از مردان و زنان و کودکانی که نه چاره توانند و نه راه به جائی برند
[99] که اینان را امید است خدا درگذرد از ایشان و خدا است بخشنده آمرزگار
[100] و کسی که هجرت کند در راه خدا بیابد در زمین هجرتگاههائی بسیار و گشایشی و کسی که برون آید از خانه خ��یش حالی که هجرتکننده است به سوی خدا و پیمبرش پس دریابدش مرگ همانا مزدش بر خدا افتاد و خدا است آمرزنده مهربان
[101] و هرگاه سفر کنید باکی نیست بر شما که کوتاه کنید نماز را اگر بترسید که بتازند بر شما آنان که کفر ورزیدند زیرا کافرانند برای شما دشمنی آشکار
[102] و اگر در میان ایشان بودی و بپای داشتی برای ایشان نماز را پس بایستد گروهی از ایشان با تو و برگیرند اسلحه خود را تا هرگاه به سجده روند باشند پشت سر شما و بیایند گروهی دیگر که نماز نگزاردهاند پس نماز بگزارند با تو و بردارند با خود اسلحه و آمادگی خویش را دوست داشتند آنان که کفر ورزیدند کاش غفلت میکردید از خواستهها و اسلحه خود تا بتازند بر شما به یک تاختن و باکی نیست بر شما اگر شما را آزاری از باران باشد یا بیمار باشید که بگذارید سلاحهای خود را و برگیرید بیمناکی و آمادگی خویش را همانا خدا آماده کرده است برای کافران عذابی خوارکننده را
[103] پس گاهی که به جای آوردید نماز را یاد کنید خدا را ایستادگان و نشستگان و بر پهلوهای خویش سپس گاهی که دل آسوده شدید به پا بدارید نماز را همانا نماز است بر مؤمنان نوشته بایسته
[104] سستی مورزید در جستجوی دشمن اگر رنج میکشید همانا رنج میبرند ایشان چنانکه رنج میبرید شما و امید دارید از خدا آنچه را امید ندارند و خدا است دانای حکیم
[105] همانا فرستادیم کتاب را به سوی تو به حقّ تا حکومت کنی میان مردم بدانچه نمایاند تو را خدا و نباش برای خیانتکاران ستیزهگری
[106] و آمرزش خواه از خدا که خدا است آمرزنده مهربان
[107] و ستیزه مکن از آنان که با خود خیانت میورزند زیرا خدا دوست ندارد آن را که خیانتکننده گنهکار است
[108] نهفتگی جویند از مردم و نهفتگی نمیجویند از خدا حال آنکه او با ایشان است هنگامی که درون میپرورانند آنچه را خوش ندارد از گفتار و خدا است بدانچه میکنند فراگیرنده
[109] اینک شما از ایشان دفاع کردید در زندگانی دنیا پس کیست تا خدا را دفاع کند از ایشان روز قیامت یا کیست که باشد بر ایشان وکیل
[110] و کسی که به کاری زشت بپردازد یا ستم کند بر خویشتن و سپس از خدا آمرزش خواهد بیابد خداوند را آمرزنده مهربان
[111] و کسی که گنهی فراهم آورد همانا بر خویشتن آورده است و خدا است دانای حکیم
[112] و کسی که فراهم کند لغزش یا گنهی را سپس بسوی کسی که بیزار باشد افکندش همانا بار کرده است بر خود تهمتی و گناهی آشکار را
[113] و اگر نبود فضل خدا و رحمتش بر تو همانا آهنگ کردند گروهی از ایشان که گمراهت کنند و گمراه نکنند جز خویشتن را و زیانت نرسانند به چیزی و فرستاد خدا بر تو کتاب و حکمت را و بیاموخت آنچه را ندانستی و همانا فضل خدا است بر تو بزرگ
[114] نیست نیکیی در بسیاری از رازگوئیشان جز آنکه امر کند به صدقه یا نیکی یا کارسازی میان مردم و آن کس که این کار را کند از پی خوشنودی خدا بزودی دهیمش پاداشی بزرگ
[115] و آن کس که مخالفت کند با پیمبر پس از آنکه پدیدار شد برایش هدایت و پیروی کند غیر از راه مؤمنان را رسانیمش بدانچه دوست دارد و افکنیمش در دوزخ و چه بد بازگشتگاهی است
[116] همانا خدا نمیآمرزد آنکه شرک ورزیده شود بدو و میآمرزد جز آن را برای هر کس خواهد و کسی که شرک ورزد به خدا همانا گمراه شده است گمراهی دور
[117] نمیخوانند جز او مگر مادگانی را و نمیخوانند جز شیطانی گردنکش را
[118] که دورش کرده است خدا و گفت هر آینه بگیرم از بندگان تو بهرهای معین را
[119] و همانا گمراهشان کنم و به آرزوشان افکنم و بفرمایمشان که بشکافند گوشهای چهارپایان را و بفرمایمشان که برگردانند آفرینش خدا را و کسی که شیطان را به دوستی گزیند جز خدا همانا زیان کرده است زیانی آشکار
[120] نویدشان دهد و به آرزوشان افکند و نویدشان ندهد شیطان مگر فریب (سرگرمی)
[121] آنان جایگاهشان دوزخ است و نیابند از آن چارهای
[122] و آنان که ایمان آوردند و کردار شایسته کردند بزودی درآریمشان باغهائی که جاری است در آنها جویها جاودانان در آن همیشه وعده خدا به درست و کیست راستگوتر از خدا در سخن
[123] نیست به دلخواه شما و نه به دلخواه اهل کتاب هر کس کردار زشت کند کیفر شود بدان و نیابد برای خویشتن از خدا یار و نه یاوری
[124] و آن کس که کرداریهای شایسته کند مرد یا زن و او مؤمن باشد آنان به بهشت درآیند و ستم بر ایشان نشود به اندازه منقارگاهی
[125] و کیست به دینتر (نکوتر دین) از آن کس که روی به خدا آورد و او نکوکار باشد و پیروی کند آئین ابراهیم یکتاپرست را و برگرفت خدا ابراهیم را دوستی
[126] و خدا را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و خداوند است به همه چیز فراگیرنده
[127] پرسندت درباره زنان بگو خدا دستور دهد شما را درباره ایشان و آنچه خوانده شود بر شما در کتاب درباره یتیمان زنانی که نمیدهیدشان آنچه نوشته شده است برای ایشان و خوش ندارید که زناشوئی کنید با ایشان و ناتوانان از کودکان و آنکه قیام کنید درباره یتیمان به داد و هر چه کنید از نیکی همانا خداوند است بدان دانا
[128] و اگر زنی ترسید از شوی خویش ناسازگاری یا روی گردانی را پس باکی بر آنان نیست که آشتی افکند میان خویش آشتیی و آشتی بهتر است و جانها را فرآورده شد بخل و اگر نکوکاری و پرهیزکاری کنید همانا خدا بدانچه کنید دانا است
[129] و هرگز نتوانید دادگری کنید میان زنان و اگر چه آرزومند آن باشید پس کج نشوید با همه خواست خود به یک سوی تا او را بازگذارید مانند آویخته و اگر اصلاح کنید و پرهیزکاری کنید همانا خداوند است آمرزنده مهربان
[130] و اگر جدا شوند (زن و شوهر از همدیگر) خدا بینیاز کند هر کدام را از گشایش خویش و خدا است گشایشمند حکیم
[131] و برای خدا است آنچه در آسمانها است و آنچه در زمین و همانا اندرز دادیم آنان را که داده شدند کتاب را پیش از شما و شما که بترسید خدا را و اگر کفر ورزید همانا برای خدا است آنچه در آسمانها است و آنچه در زمین و خدا است بینیاز ستوده
[132] و خدا را است آنچه در آسمانها است و آنچه در زمین و بس است خداوند وکیل (کارگذار)
[133] اگر بخواهد میبرد شما را ای مردم و میآورد دیگران را و خداوند است بر آن توانا
[134] کسی که بخواهد پاداش دنیا را همانا نزد خدا است پاداش دنیا و آخرت و خدا است شنونده بینا
[135] ای آنان که ایمان آوردید باشید قیامکنندگان به داد (یا نگهبانان بر داد) گواهانی برای خدا هر چند بر خویشتن یا پدر و مادر و نزدیکان اگر بینیاز یا نیازمند باشد همانا خدا سزاوارتر است بدانان پس پیروی هوس نکنید تا کج شوید و اگر سرپیچید یا روی گردانید همانا خدا است بدانچه میکنید آگاه
[136] ای آنان که ایمان آوردید ایمان آرید به خدا و پیمبرش و کتابی که فرستاد بر پیمبرش و کتابی که فرستاده است از پیش و کسی که کفر ورزد به خدا و فرشتگان و کتابهایش و پیمبرانش و به روز بازپسین همانا گمراه شده است گمراهی دور
[137] همانا آنان که ایمان آوردند پس کافر شدند و سپس ایمان آوردند و پس کافر شدند پس فزونی یافتند در کفر نیست خدا آمرزنده ایشان و نه راهنمائیشان کند به راهی
[138] مژده ده منافقان (مردم دوروی) را که برای آنان است شکنجه دردناک
[139] آنان که میگیرند کافران را دوستانی جز مؤمنان آیا نزد آنان عزت را جویند همانا عزت از آن خدا است همگی
[140] و همانا فرود آورده است بر شما در کتاب که اگر شنیدید به آیتهای خدا کفرورزی میشود یا استهزاء میشود بدانها نه نشینید با ایشان تا فروروند در سخنی غیر از آن که شمائید در آن هنگام مانند ایشان همانا خدا است گردآورنده منافقان و کافران در دوزخ همگی
[141] آنان که انتظار به شما میکشند تا اگر شما را پیروزی (گشایشی) از خدا باشد گویند آیا نبودیم با شما و اگر کافران را بهرهای بود گویند آیا چیرگی نورزیدیم بر شما و نگاهداری نکردیم شما را از مؤمنان پس خدا حکم کند بین شما روز رستاخیز و هرگز قرار ندهد خدا برای کافران بر مؤمنان راهی
[142] همانا منافقان نیرنگ ورزند با خدا و او است فریبدهنده ایشان و هرگاه برخیزند به سوی نماز برخیزند سرگران خودنمائی کنند به مردم و یاد نکنند خدا را جز اندکی
[143] سرگردانند میان این نه به سوی آنانند و نه به سوی اینان و کسی را که خدا گمراه کند نیابی برای او راهی
[144] ای آنان که ایمان آوردید نگیرید کافران را دوستانی جز مؤمنان آیا خواهید قرار دهید برای خدا بر خویشتن دستاویزی آشکار
[145] همانا منافقان در پایه فرودینند از آتش و نیابی برای ایشان یاوری
[146] مگر آنان که توبه کردند و اصلاح نمودند و به خدا چنگ زدند (نگهداری از خدا خواستند) و پاک کردند دین خود را برای خدا پس آنانند با مؤمنان و بزودی میدهد خدا مؤمنان را پاداشی بزرگ
[147] چه میکند خدا به عذاب شما مگر سپاسگزارید و ایمان آرید و خدا است شکرپذیرنده دانا
[148] دوست ندارد خدا بلند سخن گفتن را به گفتار زشت جز آن کس که ستم بر او شده است و خدا است شنونده دانا
[149] اگر آشکار کنید نیکی را یا نهان داریدش یا گذشت کنید از زشتی همانا خدا است گذشتکننده توانا
[150] همانا آنان که کفر ورزیدند به خدا و پیمبرانش و خواهند جدائی افکنند میان خدا و پیمبرانش و گویند ایمان آریم به بعضی و کفر ورزیم به بعضی و خواهند که برگیرند میان این راهی
[151] آنانند کافران به راستی و آماده کردیم برای کافران عذابی خوارکننده را
[152] و آنان که ایمان آوردند به خدا و پیمبرانش و جدائی نیفکندند میان هیچیک از ایشان آنان را به زودی دهد بدیشان پاداشهای ایشان را و خدا است آمرزنده مهربان
[153] میخواهند از تو اهل کتاب که فرو فرستی بر ایشان نامهای از آسمان همانا خواستند از موسی بزرگتر از این را گفتند به ما بنمایان خدا را آشکار پس فراگرفتشان صاعقه (آتش آسمانی) به ستمکاریشان پس برگرفتند گوساله را پس از آنکه بیامدشان نشانیها پس درگذشتیم از آن و دادیم به موسی فرمانروائیی آشکار
[154] و برافراشتیم بر فراز ایشان طور را به پیمانشان و بدیشان گفتیم اندرآیید در را سجدهکنان و گفتیم بدیشان که تجاوز نکنید در شنبه و گرفتیم از ایشان پیمانی سخت
[155] پس بشکستن ایشان پیمان خویش را و کفر ورزیدن ایشان به آیتهای خدا و کشتنِ ایشان پیمبران را به ناحقّ و گفتنِ ایشان که دلهای ما است نهان در پرده بلکه مُهر نهاده است خدا بر آنها به کفرشان پس ایمان نیارند مگر اندکی
[156] و به کفرشان و گفتارشان در باره مریم تهمتی بزرگ
[157] و گفتارشان که ما کشتیم مسیح عیسی ابن مریم پیمبر خدا را حالی که نکشتندش و نه به دارش آویختند بلکه مشتبه شد بر ایشان و همانا آنان که در او اختلاف کردند در شکّی از او هستند نیستشان بدان دانائیی جز پیروی پندار حالی که نکشتند او را به یقین
[158] بلکه بالا بردش خدا به سوی خویش و خدا است عزّتمند حکیم
[159] و اگر نیست از اهل کتاب جز آنکه ایمان آورد بدو پیش از مرگش و روز رستاخیز میباشد بر ایشان گواه
[160] پس به ستمی از آنان که جهود شدند حرام کردیم بر ایشان پاکهائی را که حلال بود برای ایشان و به بازداشتن ایشان از راه خدا بسیاری را
[161] و گرفتن ایشان ربا را حالی که نهی شدند از آن و خوردن ایشان اموال مردم را به ناحقّ و آماده کردیم برای کافران از ای��ان عذابی دردناک
[162] لیکن به دانش فرورفتگان از ایشان و مؤمنان ایمان آورند بدانچه فرستاده شد به سوی تو و بدانچه فرستاده شده است پیش از تو و بپایدارندگان نماز و دهندگان زکوة و ایمانآرندگان به خدا و روز بازپسین آنان را بزودی دهیمشان پاداشی بزرگ
[163] همانا وحی فرستادیم به سوی تو چنانکه وحی فرستادیم بسوی نوح و پیمبران پس از او و وحی فرستادیم بسوی ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایّوب و یونس و هارون و سلیمان و دادیم به داود زبور را
[164] و پیمبرانی که خواندیم داستانشان را بر تو پیش از این و پیمبرانی که نخواندیم داستانشان را بر تو و سخن گفت خدا با موسی سخنگفتنی
[165] پیمبرانی نویددهندگان و ترسانندگان تا نباشد برای مردم بر خدا بهانهای پس از پیمبران و خدا است عزّتمند حکیم
[166] لیکن خدا گواهی دهد بدانچه فرستاده است به سوی تو فرستاد آن را به علم خود و فرشتگان گواهی دهند و بس است خداوند گواه
[167] همانا آنان که کفر ورزیدند و بازداشتند از راه خدا هر آینه گمراه شدند گمراهیی دور
[168] همانا آنان که کفر ورزیدند و ستم کردند نیست خدا که بیامرزدشان و نه رهبریشان کند به راهی
[169] مگر به راه دوزخ جاودانند در آن همیشه و همانا آن است بر خدا آسان
[170] ای مردم همانا بیامد شما را فرستادهای به حقّ از پروردگار شما پس ایمان آرید بهتر است برای شما و اگر کفر ورزید همانا برای خدا است آنچه در آسمانها است و زمین و خدا است دانای حکیم
[171] ای اهل کتاب فزون نروید در کیش خود و نگوئید بر خدا مگر حقّ جز این نیست که مسیح عیسی ابن مریم فرستاده خدا است و سخن او که افکندش به سوی مریم و روحی است از او پس ایمان آرید به خدا و پیمبرانش و نگوئید سه تا بس کنید بهتر است شما را جز این نیست که خداوند خدای یکتا است منزّه است او از آنکه وی را فرزندی باشد او را است آنچه در آسمانها است و زمین و بس است خداوند وکیل
[172] هرگز سرنپیچد مسیح از آنکه بندهای از برای خدا باشد و نه فرشتگان مقرّب و آن کس که سرپیچد از پرستش او و گردن فرازد بزودی گردآورد آنان را بسوی خود همگی
[173] پس آنان که ایمان آوردند و کردار شایسته کردند بپردازد بدیشان همه مزد ایشان را و بیفزایدشان از فضل خویش و آنان که استنکاف ورزیدند و سرکشی کردند عذاب کند ایشان را عذابی دردناک و نیابند برای خویش جز خدا دوست و نه یاوری
[174] ای مردم همانا بیامد شما را برهانی از پروردگار شما و فرستادیم به سوی شما پرتوی آشکار
[175] پس آنان که ایمان آوردند به خدا و چنگ زدند بدو بزودی درآوردشان به رحمتی و فضلی از خویش و رهبریشان کند به سوی خود به راهی راست
[176] فتوی از تو خواهند بگو خدا فتوی دهد شما را در کلاله (خواهران و برادران) اگر مردی بمیرد و نباشدش فرزندی و او را خواهری باشد پس برای آن خواهر است نصف آنچه بجای گذارده است و او ارث میبرد اگر نباشدش فرزندی و اگر دو خواهر باشند پس ایشان را است دو ثلث آنچه به جای گذارده است اگر باشند برادرانی مردان و زنان پس برای مرد است مانند بهره دو زن بیان میکند خدا برای شما نبادا گمراه شوید و خدا است به همه چیز دانا