💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.bahrampour › 5 captured on 2024-05-26 at 16:45:45. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

⬅️ Previous capture (2024-03-21)

-=-=-=-=-=-=-

Abolfazl Bahrampour, Surah 5: The Table (Al-Maaida)

Surahs

[1] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! به قراردادهاى [خود] وفا كنيد. گوشت چهارپايان براى شما حلال شده است، مگر آنچه [حكمش‌] بر شما خوانده مى‌شود، در حالى كه نبايد شكار را در حال احرام جايز شماريد. خدا هر چه بخواهد [و مصلحت بداند] حكم مى‌كند

[2] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! حرمت شعائر الهى، و ماه حرام و قربانى‌هاى بى‌نشان و نشاندار، و زائران بيت الحرام را كه از پروردگارشان جوياى وسعت معاش و خشنودى او هستند، نشكنيد. و چون از احرام بيرون آمديد [مى‌توانيد] شكار كنيد، و البته نبايد دشمنى جماعتى ك

[3] گوشت مردار، خون، گوشت خوك، آنچه به غير نام خدا ذبح شده، حيوان خفه شده، حيوان به كتك مرده، آنچه در اثر سقوط از بلندى مرده و آنچه با شاخ حيوان ديگرى مرده، نيم خورده‌ى درنده مگر آنچه را كه به موقع سر بريديد، آنچه براى بت‌ها ذبح شده و نيز تعيين قسمت سهم گ

[4] از تو مى‌پرسند: چه چيز براى آنها حلال شده است؟ بگو: پاكيزه‌ها و نيز صيد حيوانات شكارى [و سگ‌هاى تربيت يافته‌] كه از آنچه خدا به شما تعليم داده به آنها آموخته‌ايد، براى شما حلال شده است. پس از آنچه اين حيوانات براى شما گرفته و نگاه داشته‌اند بخوريد و [

[5] امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شد و طعام اهل كتاب براى شما حلال و طعام شما براى آنها حلال است، و [نيز ازدواج با] زنان پاكدامن با ايمان و زنان پاكدامن از كسانى كه قبل از شما به آنها كتاب داده شده بر شما حلال است، به شرط آن كه مهر آنها را بپردازيد، د

[6] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! چون به نماز برخاستيد، صورت و دست‌هاى خود را تا آرنج بشوييد و سر و پاهاى خود را تا برآمدگى روى پا مسح كنيد و اگر جنب بوديد غسل كنيد و اگر بيمار يا مسافر بوديد، يا يكى از شما از قضاى حاجت آمد، يا با زنان نزديكى كرديد و آب ني

[7] و نعمت خدا را كه بر شما ارزانى داشته و [نيز] پيمانى را كه با شما بسته است به ياد آوريد كه گفتيد: شنيديم و فرمان برديم، و از خدا پروا كنيد كه خداوند به راز دل‌ها آگاه است

[8] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! قيام كننده براى خدا و شاهدان به عدل و داد باشيد. و البته نبايد دشمنى عده‌اى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. دادگرى كنيد كه آن به تقوا نزديك‌تر است، و از خدا بترسيد كه خدا به آنچه انجام مى‌دهيد آگاه است

[9] خدا كسانى را كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند، و عده‌ى مغفرت و پاداشى بزرگ داده است

[10] و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب نمودند، آنها اهل دوزخند

[11] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! نعمت خدا را بر خود ياد كنيد آن‌گاه كه قومى كوشيدند بر شما دست درازى كنند و خدا دستشان را از شما كوتاه كرد. و از خدا پروا داريد، و مؤمنان بايد فقط بر خدا توكل كنند

[12] و همانا خدا از بنى اسرائيل پيمان گرفت و از آنها دوازده سرپرست برانگيختيم، و خدا فرمود: همانا من با شما هستم، اگر نماز برپا داريد و زكات بدهيد و به فرستادگان من ايمان بياوريد و ياريشان كنيد و به خدا قرض الحسنه بدهيد، قطعا بدى‌هايتان را از شما مى‌پوشان

[13] پس به خاطر پيمان‌شكنى‌شان، آنها را از رحمت خويش دور ساختيم و دل‌هايشان را سخت گردانيديم كلمات را از جايگاه‌هاى خود تحريف مى‌كردند و بخشى از آنچه را به آنها گوشزد شده بود فراموش كردند، و تو همواره به خيانت [تازه‌اى‌] از ايشان آگاه مى‌شوى، مگر عده‌ى كم

[14] و از كسانى كه گفتند: ما نصرانى هستيم، از آنها نيز پيمان گرفتيم، ولى آنان بخش مهمى از آنچه را تذكر داده شده بودند، به فراموشى سپردند، پس ما تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكنديم، و زودا كه خداوند آنها را از آنچه مى‌كردند آگاه كند

[15] اى اهل كتاب! همانا فرستاده‌ى ما به سوى شما آمده است كه بسيارى از حقايق كتاب آسمانى را كه نهان مى‌كرديد برايتان روشن سازد و [البته‌] از بسيارى مى‌گذرد. آرى، از جانب خدا نور و كتاب روشنگرى براى شما آمده است

[16] خدا هر كس را كه در پى جلب رضاى اوست، به وسيله آن [كتاب‌] به راه‌هاى امن و سلامت رهنمون مى‌شود، و به خواست خود، آنها را از تاريكى‌ها به نور مى‌برد و به راهى راست هدايتشان مى‌كند

[17] آنها كه گفتند: خدا همان مسيح، پسر مريم است، مسلما كافر شدند. بگو: اگر خدا اراده كند كه مسيح، پسر مريم و مادرش و هر كس را كه در زمين است، جملگى به هلاكت رساند، چه كسى مى‌تواند دفاع كند؟ فرمانروايى آسمان‌ها و زمين و آنچه ميان آنهاست خاص خداوند است و ا

[18] و يهود و نصارا گفتند: ما پسران خدا و دوستان [ويژه‌ى‌] او هستيم. بگو: پس چرا او شما را به كيفر گناهانتان عذاب مى‌كند؟ بلكه شما هم بشرى از آنهايى هستيد كه آفريده است. او هر كه را بخواهد مى‌بخشد و هر كه را بخواهد عذاب مى‌كند و حكومت آسمان‌ها و زمين و آن

[19] اى اهل كتاب! رسول ما پس از فاصله زمانى او با پيامبران به سوى شما آمد كه حق را براى شما بيان كند، تا نگوييد براى ما مژده‌رسان و هشدار دهنده‌اى نيامد پس [اينك‌] بشير و نذير به سوى شما آمد، و خدا بر هر چيزى تواناست

[20] و آن‌گاه كه موسى به قوم خود گفت: اى قوم من! نعمت خدا را بر خود ياد كنيد، آن‌گاه كه در ميان شما پيامبرانى قرار داد و شما را حاكم و صاحب اختيار خود كرد و به شما چيزهايى داد كه به هيچ كس از جهانيان نداده بود

[21] اى قوم من! به سرزمين مقدسى كه خدا براى شما مقرر داشته وارد شويد و به عقب باز نگرديد كه زيانكار مى‌گرديد

[22] گفتند: اى موسى! همانا در آن جا قومى زورمند و ستمگرند و تا آنها از آن جا بيرون نروند ما هرگز داخل آن نمى‌شويم اگر از آن جا بيرون روند ما وارد خواهيم شد

[23] دو نفر از مردانى كه از خدا مى‌ترسيدند و خدايشان به آنها نعمت [عقل و ايمان‌] داده بود، گفتند: از آن دروازه بر آنها وارد شويد، كه اگر از آن جا وارد شديد، قطعا پيروز خواهيد شد، و بر خدا توكل كنيد اگر ايمان داريد

[24] [بنى اسرائيل‌] گفتند: اى موسى! تا وقتى كه آنها در آن [سرزمين‌] هستند ما هرگز پاى در آن ننهيم، پس تو و پروردگارت برويد و بجنگيد كه ما همين جا نشسته‌ايم

[25] [موسى‌] گفت: پروردگارا! من جز اختيار خود و برادر خويش را ندارم پس ميان ما و اين قوم نافرمان جدايى افكن

[26] [خدا] فرمود: اين سرزمين [مقدس‌] تا چهل سال بر آنها ممنوع شد. آنها در اين بيابان‌ها سرگردان خواهند ماند پس تو بر اين قوم نافرمان اندوه مخور

[27] و داستان دو فرزند آدم را به حق [به عنوان يك واقعه‌] بر آنها بخوان، آن‌گاه كه قربانى پيش بردند. پس، از يكى پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد. [قابيل‌] گفت: حتما تو را خواهم كشت. [هابيل‌] گفت: خدا فقط از پرهيزكاران مى‌پذيرد

[28] اگر تو براى كشتن من دست دراز كنى، من هرگز به قتل تو دست نمى‌گشايم، همانا من از پروردگار عالميان مى‌ترسم

[29] من مى‌خواهم تو بار گناه من و گناه خودت را بر دوش‌كشى تا از دوزخيان گردى، و سزاى ستمكاران همين است

[30] پس نفس [سركش او كم‌كم‌] وى را به قتل برادرش ترغيب كرد و او را كشت و از زيانكاران گرديد

[31] سپس خداوند زاغى را برانگيخت كه زمين را [به جستجو] مى‌كاويد، تا به او نشان دهد كه چگونه جسد برادرش را پنهان كند. [قابيل‌] گفت: واى بر من! آيا عاجز بودم از اين كه مثل اين زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان كنم؟! آن‌گاه از پشيمانان گشت

[32] به همين جهت بر فرزندان اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كسى ديگرى را جز به انتقام قتل يا فساد در روى زمين بكشد، مانند آن است كه همه مردم را كشته باشد، و هر كه شخصى را از مرگ نجات دهد گويى همه مردم را زنده كرده است. و البته فرستادگان ما حجت‌هاى روشن براى آنه

[33] سزاى كسانى كه با خدا و رسولش به جنگ بر مى‌خيزند و در زمين به فتنه و فساد مى‌كوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بردار زده شوند و يا دست و پايشان بر خلاف يكديگر بريده شود يا تبعيد شوند. اين، رسوايى آنان در دنياست و براى ايشان در آخرت عذابى بزرگ خواهد بو

[34] مگر كسانى كه پيش از آن كه آنان را دستگير كنيد توبه كنند، پس بدانيد كه خداوند بخشنده‌ى مهربان است

[35] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از خدا بترسيد و [براى تقرب‌] به سوى او وسيله بجوييد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد

[36] در حقيقت، كسانى كه كافر شدند اگر تمام آنچه روى زمين است و همانند آن مال آنها باشد و همه آن را براى نجات از كيفر روز قيامت بدهند، از آنها پذيرفته نخواهد شد، و عذاب دردناكى خواهند داشت

[37] [همواره‌] مى‌خواهند از آتش بيرون بروند، ولى از آن خارج شدنى نيستند، و برايشان عذابى پايدار هست

[38] دست مرد و زن دزد را به سزاى كارى كه كرده‌اند، به عنوان يك مجازات الهى قطع كنيد، و خدا توانا و حكيم است

[39] پس هر كه بعد از ستم كردنش توبه آرد و اصلاح نمايد، خدا توبه او را مى‌پذيرد كه خدا آمرزنده‌ى مهربان است

[40] آيا نمى‌دانى كه فرمانروايى آسمان‌ها و زمين از آن خداست؟ هر كه را خواهد عذاب مى‌كند و هر كه را خواهد مى‌بخشد و خداوند بر هر چيزى تواناست

[41] اى پيامبر! كسانى كه در كفر شتاب مى‌كنند تو را غمگين نسازند، چه از آنان كه به زبان گفتند: ايمان آورديم ولى قلب آنها ايمان نياورده و چه از يهوديانى كه به سخنان كذب گوش مى‌سپارند [تا دستاويزى براى تكذيب تو بيابند]، آنها جاسوسان قومى ديگرند كه خودشان نز

[42] [آنها] جاسوس و گوش سپارنده به دروغند و فراوان مال حرام مى‌خورند. پس اگر نزد تو آمدند، ميان آنها داورى كن، يا [اگر صلاح نبود] آنها را به حال خود واگذار. و اگر از آنها روى گردانى به تو هيچ زيانى نمى‌رسانند و چون داورى كردى، به انصاف ميانشان داورى كن، ب

[43] و چگونه تو را به داورى مى‌گيرند با آن كه تورات نزد آنهاست و در آن حكم خدا آمده است؟! [وانگهى‌] پس از آن [از داورى تو] روى مى‌گردانند. و آنها مؤمن نيستند

[44] ما تورات را نازل كرديم كه در آن نور و هدايت است. پيامبران كه مطيع فرمان خدا بودند با آن براى يهود حكم مى‌كردند، و [همچنين‌] علما و دانشمندان با همين كتاب كه به آنها سپرده شده بود و بر آن گواه بودند، داورى مى‌نمودند. پس، از مردم نترسيد و از من بترسيد

[45] و در تورات بر آنان مقرر كرديم كه جان در مقابل جان، چشم در برابر چشم، بينى در برابر بينى، گوش در برابر گوش، دندان در برابر دندان و زخم‌ها را قصاص بايد كرد. و هر كه از قصاص در گذرد، آن كفاره‌ى [گناهان‌] او خواهد بود. و هر كه مطابق آيات الهى داورى نكند

[46] و از پى پيامبران پيشين عيسى بن مريم را فرستاديم كه تورات پيش از خود را تصديق داشت، و انجيل را به او داديم كه در آن نور و هدايت بود و مصدق تورات پيش از خود، و هدايت و پندى براى پارسايان بود

[47] و بايد اهل انجيل مطابق آنچه خدا در آن نازل كرده حكم كنند و هر كه مطابق آيات الهى حكم نكند، آنها قطعا از اطاعت خدا بيرون رفته‌اند

[48] ما اين كتاب (قرآن) را به راستى و حق بر تو نازل كرديم كه مصدق و نگهبان كتاب‌هاى پيش از خود است. پس ميان آنها بر طبق آنچه خدا نازل كرده داورى كن، و به جاى حقى كه از جانب خدا آمده از هوس‌هاى آنها پيروى مكن. ما براى هر يك از شما شريعت و راه روشنى قرار دا

[49] و ميان آنها مطابق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از هوس‌هايشان پيروى مكن، و از ايشان برحذر باش كه مبادا تو را از برخى چيزها كه خدا بر تو نازل كرده است غافل سازند. پس اگر پشت كردند، بدان كه خدا مى‌خواهد سزاى پاره‌اى از گناهانشان را به آنها برساند، و به ر

[50] آيا آنها خواهان حكم جاهليت‌اند؟ و براى قومى كه يقين دارند، حكم چه كسى از حكم خدا بهتر است

[51] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! يهود و نصارا را [تكيه گاه و] دوستان خود نگيريد آنها دوستان و هوادار يكديگرند و هر كه از شما آنها را به دوستى گيرد از آنهاست. همانا خداوند ظالمان را هدايت نمى‌كند

[52] و ليكن بيماردلان را مى‌بينى كه در [دوستى‌] آنها مى‌شتابند و مى‌گويند: مى‌ترسيم حادثه بدى براى ما پيش آيد [و به كمك آنها نيازمند شويم‌]. ولى شايد خدا پيروزى يا حادثه ديگرى از جانب خود [براى مسلمين‌] پيش آورد و اين دسته از آنچه در دل نهان داشتند پشيما

[53] و كسانى كه ايمان آورده‌اند مى‌گويند: آيا اين [منافقان‌] بودند كه با تأكيد به خدا قسم مى‌خوردند كه واقعا با شما هستند؟ [آرى‌] اعمال آنها تباه شد و زيانكار گرديدند

[54] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! هر كس از شما از دينش برگردد، خدا به زودى جمعيتى را به عرصه مى‌آورد كه دوستشان دارد و دوستش مى‌دارند، با مؤمنان افتاده و با كافران سختگيرند، در راه خدا جهاد مى‌كنند و از ملامت هيچ ملامتگرى نمى‌ترسند. اين فضل خداست كه به ه

[55] ولىّ و سرپرست شما تنها خدا و رسول اوست و كسانى كه ايمان آورده‌اند همانها كه نماز را برپا مى‌دارند و در حال ركوع زكات مى‌دهند [على عليه السّلام‌]

[56] و هر كه ولايت خدا و رسول او و كسانى را كه ايمان آورده‌اند بپذيرد [از حزب خداست‌]، و بى‌ترديد حزب خدا پيروزند

[57] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! كسانى را كه دين شما را به بازيچه گرفته‌اند- چه از كسانى كه پيش از شما كتاب داده شده‌اند و چه از كافران- دوستان خود مگيريد، و از خدا بترسيد اگر واقعا مؤمنيد

[58] و چون [با اذان‌] به نماز ندا دهيد، آن را به مسخره و بازى مى‌گيرند. اين از آن روست كه آنها مردمى نابخردند

[59] بگو: اى اهل كتاب! آيا [علت اين كه‌] بر ما خرده مى‌گيريد؟ جز اين است كه ما به خداى يگانه و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه پيش از اين نازل گرديده، ايمان آورده‌ايم؟ و اين به خاطر آن است كه اغلب شما نافرمانيد

[60] بگو: آيا شما را از چيزى كه عقوبتش نزد خدا از اين هم بدتر است خبر بدهم؟ كسانى كه خدا آنها را از رحمتش دور ساخت و بر آنان خشم گرفت و برخى از ايشان را به ميمون‌ها و خوك‌ها مسخ نمود، و آنان كه طاغوت و بت را پرستيدند. اينانند كه موقعيت آنها [خيلى‌] بدتر ا

[61] و چون نزد شما آيند گويند: ايمان آورديم در حالى كه با كفر وارد شده‌اند و با كفر بيرون رفته‌اند، و خدا به آنچه كتمان مى‌كنند آگاه‌تر است

[62] و بسيارى از آنها را مى‌بينى كه در گناه و تعدى و حرامخوارى سبقت مى‌گيرند واقعا بد عمل مى‌كنند

[63] چرا علما و دانشمندان، آنها را از سخنان گناه آلود و خوردن مال حرام باز نمى‌دارند؟ به راستى زشت است آنچه انجام مى‌دادند

[64] و يهود گفتند: دست خدا بسته است. دست‌هاى خودشان بسته باد! و به سزاى اين [ناروا] كه گفتند از رحمت خدا دور گشتند بلكه دو دست او باز است، هرگونه بخواهد مى‌بخشد. و به تحقيق آنچه از جانب خدا بر تو نازل شده بر كفر و طغيان بسيارى از آنان مى‌افزايد، و تا روز

[65] و اگر اهل كتاب ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند، قطعا گناهانشان را مى‌بخشيديم و آنها را به باغ‌هاى پرنعمت داخل مى‌ساختيم

[66] و اگر آنها [احكام‌] تورات و انجيل و آنچه را كه از جانب پروردگارشان به سوى آنها نازل شده، برپا مى‌كردند، بى‌ترديد از بالاى سر و از زير پايشان روزى مى‌خوردند. از آنها گروهى ميانه رو و معتدل هستند ولى بسيارى از ايشان بد عمل مى‌كنند

[67] اى پيامبر! آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى رسالت او را انجام نداده‌اى، و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى‌دارد. همانا خدا گروه كافران را هدايت نمى‌كند

[68] بگو: اى اهل كتاب! تا وقتى كه [احكام‌] تورات و انجيل و آنچه را از پروردگارتان به سوى شما نازل شده برپا نكنيد هيچ اعتبارى نداريد، و [هشدار كه‌] آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، بى‌گمان بر كفر و طغيان بسياريشان مى‌افزايد. پس بر قوم كافر اندوه مخور

[69] بى‌گمان، آنها كه [صورى‌] ايمان آوردند و آنها كه يهودى شدند و مسيحيان و صابئى‌ها، هر كه [از اينان‌] به خداى يگانه و روز جزا ايمان [واقعى‌] بياورد و عمل نيكو انجام دهد، نه ترسى بر آنهاست و نه غمگين مى‌شوند

[70] به تحقيق ما از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم و پيامبرانى به سوى آنها فرستاديم، [اما] هرگاه پيامبرى تعليماتى براى آنها آورد كه دلخواهشان نبود، گروهى را دروغگو شمردند و گروهى را كشتند

[71] و پنداشتند كه گرفتارى و آزمايشى در كار نيست، لذا [از درك حقايق‌] كور و كر شدند. سپس [چون متنبّه شدند] خدا به آنها عطف توجه كرد. باز بسيارى از آنها كور و كر شدند، و خدا به آنچه انجام مى‌دهند بصير است

[72] آنها كه گفتند: خدا همان مسيح، پسر مريم است، كافر شدند، در حالى كه مسيح مى‌گفت: اى بنى اسرائيل! خداى يگانه را كه پروردگار من و شماست بپرستيد، كه هر كس به خدا شرك آورد، [بداند كه‌] خدا مسلما بهشت را بر او حرام كرده و جايگاه او جهنم است، و ستمكاران را ه

[73] به تحقيق، كسانى كه [به تثليث قائل شده‌] گفتند: خدا سوم سه [خدا] ست، كافر شدند، و حال آن كه هيچ معبودى جز خداى يكتا نيست. و اگر از آنچه مى‌گويند دست برندارند، حتما عذاب دردناكى به كسانى از ايشان كه كافر شدند خواهد رسيد

[74] چرا به سوى خدا توبه نمى‌كنند و از او آمرزش نمى‌خواهند؟ و خداوند آمرزنده‌ى مهربان است

[75] مسيح پسر مريم جز پيامبرى نبود كه پيش از او [نيز] پيامبرانى گذشتند و مادرش زن بسيار درستكارى بود و هر دو [مانند انسان‌هاى ديگر] غذا مى‌خوردند. بنگر چگونه آيات را براى آنها توضيح مى‌دهيم، آن‌گاه ببين چگونه [از حقيقت‌] منحرف مى‌شوند

[76] بگو: آيا غير از خدا چيزى را كه مالك سود و زيان شما نيست مى‌پرستيد؟ و خداوند، همو شنواى داناست

[77] بگو: اى اهل كتاب! در دين خود به ناحق غلو و زياده‌روى نكنيد، و از هوا و هوس قومى كه پيش از اين، هم خود گمراه شدند و هم بسيارى را گمراه كردند و از راه راست به دور افتادند، پيروى نكنيد

[78] آن كسان از بنى اسرائيل كه به كفر گراييدند، بر زبان داود و عيسى بن مريم لعنت شدند. اين از آن روست كه [آنها] سركشى كردند و پيوسته تجاوز مى‌نمودند

[79] آنها يكديگر را از اعمال زشتى كه مرتكب مى‌شدند باز نمى‌داشتند. به راستى آنچه مى‌كردند بد بود

[80] بسيارى از آنها را مى‌بينى كه با كافران دوستى مى‌كنند، به راستى آنچه نفس [سركش‌] آنها برايشان پيش فرستاده زشت است كه خدا بر ايشان خشم گرفت و ايشان در عذاب جاودانه خواهند ماند

[81] و اگر به خدا و پيامبر و آنچه بر او نازل شده ايمان مى‌آوردند، آنها را دوست خود نمى‌گرفتند، ولى [دريغا كه‌] بسيارى از آنان نافرمان هستند

[82] مسلما يهوديان و مشركان را از همه مردم در عداوت با مؤمنان سخت‌تر خواهى يافت، و بى‌ترديد نزديك‌تر از همه به مهر و محبت مؤمنان، كسانى را خواهى يافت و البته آنان گفتند: ما نصرانى هستيم، اين از آن روست كه از ايشان كشيشان و راهبانى هستند و البته آنان تكبر

[83] و چون آياتى را كه بر اين پيامبر نازل شده بشنوند، چشمانشان را بينى به جهت آن كه حق را شناخته‌اند اشك مى‌بارد. گويند: بار الها، ايمان آورديم، پس ما را با گواهان بنويس

[84] چرا به خدا و دين حق كه سوى ما آمده ايمان نياوريم، در حالى كه آرزو داريم پروردگارمان با گروه صالحان قرينمان كند

[85] پس خداوند به پاس آنچه گفتند، بهشت را پاداششان داد كه از پاى درختانش نهرها جارى است و در آن جاودان بمانند، و اين پاداش نيكوكاران است

[86] و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را دروغ پنداشتند آنان دوزخى‌اند

[87] اى مؤمنان! چيزهاى پاكيزه را كه خدا براى شما حلال كرده حرام نكنيد و از حد مگذريد كه خداوند متجاوزان را دوست نمى‌دارد

[88] و از آنچه خدا روزى شما كرده حلال و پاكيزه بخوريد، و از خدايى كه به او ايمان داريد، پروا داشته باشيد

[89] خدا شما را به سوگندهاى بيهوده‌تان بازخواست نمى‌كند، ولى به سوگندى كه با قصد مى‌خوريد [و مى‌شكنيد] مؤاخذه مى‌كند. پس كفاره‌ى آن اطعام ده مسكين است، از غذاهاى متوسطى كه به كسان خود مى‌خورانيد، يا پوشاندن آنها، يا آزاد كردن بنده‌اى و هر كه [اينها را] ني

[90] اى مؤمنان! حق اين است كه شراب و قمار و بت‌هاى نصب شده و تيرهاى بخت‌آزما، پليدى [و] از عمل شيطان هستند، پس از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد

[91] جز اين نيست كه شيطان مى‌خواهد با شراب و قمار، ميان شما دشمنى و كينه افكند و از ياد خدا و از نماز بازتان دارد. پس آيا دست بردار هستيد

[92] و اطاعت خدا و اطاعت رسول كنيد و [از گناه‌] برحذر باشيد، اگر پشت كرديد بدانيد كه پيامبر ما فقط عهده‌دار ابلاغ روشن است

[93] بر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، در باره‌ى آنچه [پيش از حكم تحريم‌] خورده‌اند گناهى نيست، به شرط آن كه پرهيزكار و مؤمن گردند و كارهاى شايسته كنند، سپس [از محرمات‌] پرهيز نمايند و [به تحريم آن‌] مؤمن باشند، سپس [با جدّيت‌] پرهيزكارى

[94] اى مؤمنان! خدا شما را به [تحريم‌] صيدى كه در دسترس شما و نيزه‌هاى شماست مى‌آزمايد، تا معلوم دارد چه كسى در نهان از او پروا مى‌دارد. پس هر كه بعد از اين [دستور] تجاوز كند، او را عذابى دردناك خواهد بود

[95] اى مؤمنان! وقتى كه احرام داريد شكار را مكشيد، و هر كس از شما عمدا آن را بكشد، بايد كفاره‌اى معادل آن از چهارپايان بدهد، كه دو نفر عادل از خودتان [معادل بودن‌] آن را تصديق كنند و به عنوان قربانى به كعبه برسد [و قربانى شود]، يا [او را] كفاره‌اى [مانند

[96] صيد دريا و خوراك آن براى شما حلال شد تا براى شما و مسافران بهره‌اى باشد. و شكار بيابان مادام كه احرام داريد، بر شما حرام شده است و از خدايى كه به سوى او محشور مى‌شويد پروا كنيد

[97] خداوند، كعبه آن خانه حرمت دار و نيز ماه‌هاى حرام و قربانى‌هاى بى‌نشان و نشاندار را مايه قوام كار مردم قرار داده است. اين بدان سبب است كه بدانيد خداوند هر چه را كه در آسمان‌ها و زمين است مى‌داند و خدا به همه چيز واقف است

[98] بدانيد كه خداوند هم سخت كيفر است و هم بسيار آمرزنده و مهربان

[99] پيامبر جز ابلاغ، تعهدى ندارد، و خدا آنچه را عيان كنيد يا نهان كنيد مى‌داند

[100] بگو: پليد و پاكيزه يكسان نيستند، هر چند كثرت پليد تو را به شگفت آورد. پس اى صاحبان خرد! از خدا بترسيد، باشد كه رستگار شويد

[101] اى مؤمنان! از چيزهايى نپرسيد كه اگر براى شما فاش گردد موجب اندوهتان مى‌شود. و اگر به هنگام نزول قرآن از آن بپرسيد [حكم آن‌] براى شما روشن خواهد شد. خدا از آن [سؤالات بيجا] درگذشت و خداوند آمرزنده‌ى بردبار است

[102] پيش از شما هم گروهى از اين پرسش‌ها كردند، آن‌گاه [كه برايشان بيان گرديد] بدان كافر شدند

[103] خداوند [حكمى به عنوان‌] بحيره و سائبه و وصيله و حام مقرر نداشته است، و ليكن كافرانند كه بر خدا دروغ مى‌بندند و بيشترشان تعقل نمى‌كنند

[104] و چون به ايشان گفته شود: به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر بياييد، گويند: آنچه پدران خويش را بر آن يافته‌ايم ما را بس است. آيا اگر چه پدرانشان چيزى نمى‌دانستند و راهى نيافته بودند [باز پيروى آنها مى‌كنند]

[105] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! مراقب خودتان باشيد، وقتى كه شما هدايت يافتيد، بيراهه رفتن ديگران به شما زيان نمى‌رساند. بازگشت همه شما به سوى خداست و از آنچه مى‌كرده‌ايد آگاهتان مى‌سازد

[106] اى مؤمنان! چون يكى از شما را مرگ فرا رسد، به هنگام وصيّت دو تن عادل از [همكيشان‌] خودتان را شاهد بگيريد، و چنانچه در سفر بوديد و دچار حادثه مرگ شديد [و مسلمانى نيافتيد] دو تن از غير [همكيشان‌] شما شاهد باشند، و اگر [در صداقت آنها] شك كرديد آنها را ن

[107] و اگر معلوم شد كه آنان دستخوش خيانت شده‌اند، دو تن ديگر از كسانى كه بر آنها ستم رفته است و از نزديكان [متوفّى‌] هستند به جاى آنان قيام كنند و به خداوند سوگند بخورند كه شهادت ما قطعا از شهادت آن دو درست‌تر است و ما از حق تجاوز نكرده‌ايم و در غير اين

[108] اين روش براى آن كه شهادت به صورت درست ادا شود، يا شاهدان بترسند كه مبادا سوگندى بعد از سوگند آنها به ميان آيد، به صواب نزديك‌تر است. و از خدا بترسيد و [اين پندها را] بشنويد و [بدانيد كه‌] خداوند گروه فاسقان را هدايت نمى‌كند

[109] روزى كه خدا همه پيامبران را جمع كند و گويد: [از ناحيه امت‌ها] چه پاسخى به شما داده شد؟ گويند: ما را هيچ علمى نيست، همانا تو خودت از رازهاى نهان آگاهى

[110] [ياد كن‌] آن‌گاه كه خداوند گفت: اى عيسى بن مريم! موهبت مرا بر خودت و بر مادرت به ياد آور، آن‌گاه كه تو را به روح القدس يارى دادم كه در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى‌] با مردم سخن مى‌گفتى، و آن‌گاه كه به تو كتاب و حكمت و تورات و انجيل را آم

[111] و چون به حواريون الهام كردم كه به من و پيامبرم ايمان آوريد. گفتند: ايمان آورديم و گواه باش كه ما فرمانبرداريم

[112] [و] آن وقت كه حواريون گفتند: اى عيسى بن مريم! آيا پروردگارت مى‌تواند براى ما مائده‌اى از آسمان نازل كند؟ گفت: از خداوند پروا كنيد اگر مؤمنيد

[113] گفتند: مى‌خواهيم از آن بخوريم و دل‌هايمان مطمئن شود و بدانيم كه به ما قطعا راست گفته‌اى و خود از شاهدان آن باشيم

[114] عيسى بن مريم گفت: خداوندا! پروردگار! براى ما از آسمان مائده‌اى بفرست كه هم عيدى براى اولين و آخرين ما و هم حجّت و نشانه‌اى از تو باشد، و به ما روزى بخش كه تو بهترين روزى دهندگانى

[115] خداوند گفت: من آن را بر شما خواهم فرستاد، ولى هر كس از شما پس از آن كافر شود او را چنان عذابى كنم كه هيچ يك از جهانيان را عذاب نكرده باشم

[116] و [ياد كن‌] آن‌گاه كه خدا گويد: اى عيسى بن مريم! آيا تو به مردم گفتى من و مادرم را به جاى خدا به عنوان دو معبود بپرستيد؟ گويد: منزّهى تو، مرا نشايد كه آنچه حق من نيست بگويم. اگر من اين را گفته بودم بى‌شك مى‌دانستى. تو آنچه در ضمير من است مى‌دانى، ول

[117] من به آنان نگفتم جز آنچه به من امر كردى كه: خدا را كه پروردگار من و شماست بپرستيد، و تا وقتى كه در ميانشان بودم بر آنان شاهد و ناظر بودم پس چون مرا برگرفتى، تو خود مراقب آنان بودى، و تو بر همه چيز شاهدى

[118] اگر آنها را عذاب كنى، بندگان تواند و اگر از آنان درگذرى اين تويى كه شكست‌ناپذير و حكيمى

[119] خدا فرمود: امروز روزى است كه صدق راستگويان سودشان دهد. براى آنها باغ‌هايى است كه از پاى درختانش نهرها جارى است كه جاودانه در آنند. هم خدا از آنها خشنود است و هم آنها از خدا خشنودند، و اين كاميابى بزرگ است

[120] فرمانروايى آسمان‌ها و زمين و آنچه در ميان آنهاست از آن خداوند است، و او بر هر كارى تواناست

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud