💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.ansarian › 75 captured on 2024-05-26 at 16:45:17. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2024-03-21)
-=-=-=-=-=-=-
[1] به روز قیامت سوگند می خورم،
[2] و به نفس سرزنش گر قسم می خورم.
[3] آیا انسان گمان می کند که ما هرگز استخوان هایش را جمع نخواهیم کرد؟
[4] چرا در حالی که تواناییم که [خطوط] سر انگشتانش را درست و نیکو بازسازی کنیم،
[5] [نه اینکه به گمان او قیامتی در کار نباشد] بلکه انسان می خواهد [با دست و پا زدن در شک و تردید] فرارویش را [از اعتقاد به قیامت که بازدارنده ای قوی است] باز کند [تا برای ارتکاب هر گناهی آزاد باشد!]
[6] [با حالتی آمیخته با تردید] می پرسد: روز قیامت چه وقت است؟
[7] پس هنگامی [است] که چشم [از سختی و هولناکی آن] خیره شود،
[8] و ماه تاریک و بی نور گردد،
[9] و خورشید و ماه به هم جمع شوند.
[10] آن روز انسان گوید: گریزگاه کجاست؟
[11] این چنین نیست، هرگز پناهگاهی وجود ندارد.
[12] آن روزقرارگاه [نهایی] فقط به سوی پروردگار توست.
[13] آن روز است که انسان را به اعمالی که از دیرباز یا پس از آن انجام داده، آگاه می کنند.
[14] بلکه انسان خود به وضع خویش بیناست.
[15] و هر چند [برای توجیه گناهانش] بهانه ها بتراشد
[16] [پیش از پایان یافتن وحی به وسیله جبرئیل] زبانت را به حرکت در نیاور تا در خواندن آن شتاب ورزی.
[17] بی تردید گردآوردن و [به هم پیوند دادن آیات که بر تو وحی می شود و چگونگی] قرائتش بر عهده ماست،
[18] پس هنگامی که آن را [به طور کامل] خواندیم، [به همان صورت] خواندنش را دنبال کن.
[19] سپس توضیح و بیانش نیز بر عهده ماست.
[20] [اینکه می پندارید قیامتی در کار نیست] این چنین نیست، بلکه شما عاشق ایندنیای زودگذر هستید،
[21] و همواره آخرت را [برای این عشق بی پایه] رها می کنید.
[22] در آن روز چهره هایی شاداب است؛
[23] [با دیده دل] به پروردگارش نظر می کند
[24] و چهره هایی عبوس و درهم کشیده است؛
[25] چون یقین دارند که در معرض عذابی کمرشکن قرار خواهند گرفت.
[26] این چنین نیست [که می پندارد]، هنگامی که جان به گلوگاه رسد،
[27] و [کسان بیمار] گویند: درمان کننده این بیمار کیست؟
[28] و [بیمار] یقین می کند [که با رسیدن جان به گلوگاه] زمان جدایی [از دنیا، ثروت، زن و فرزند] فرا رسیده است!
[29] و [از سختی جان کندن] ساق به ساق به هم پیچد؛
[30] آن روز، روز سوق و مسیر به سوی پروردگار توست.
[31] [در آن حال فرشتگان می گویند: این به کام مرگ افتاده] نه [دعوت پیامبر را] باور کرد، و نه نماز خواند؛
[32] بلکه [در میان اجتماعات] تکذیب کرد و روی گرداند؛
[33] سپس متکبرانه و خرامان به سوی کسانش رفت.
[34] [و گویند: با این وضعی که داری، عذاب دوزخ] برای تو شایسته تر است، شایسته تر!
[35] باز هم شایسته تر است شایسته تر.
[36] آیا انسان گمان می کند بیهوده و مهمل [و بدون تکلیف و مسؤولیت] رها می شود؟!
[37] آیا نطفه ای از منی که در رحم ریخته می شود نبود؟
[38] سپس علقه شد و خدا او را آفرید و اندامش را درست و نیکو ساخت،
[39] و از او دو زوج به وجود آورد یکی نر و دیگر ماده،
[40] آیا چنین نیرومند آگاهی توانا نیست که مردگان را زنده کند؟