💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.fooladvand › 52 captured on 2024-05-26 at 16:41:03. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2024-03-21)
-=-=-=-=-=-=-
[1] سوگند به طور،
[2] و كتابى نگاشته شده،
[3] در طومارى گسترده؛
[4] سوگند به آن خانه آباد [خدا]؛
[5] سوگند به بام بلند [آسمان]،
[6] و آن درياى سرشار [و افروخته]،
[7] كه عذاب پروردگارت واقعشدنى است؛
[8] آن را هيچ بازدارندهاى نيست.
[9] روزى كه آسمان سخت در تب و تاب افتد،
[10] و كوهها [جمله] به حركت درآيند.
[11] پس واى بر تكذيبكنندگان در آن روز.
[12] آنان كه به ياوه سرگرمند.
[13] روزى كه به سوى آتش جهنم كشيده مىشوند [چه] كشيدنى.
[14] [و به آنان گويند:] «اين همان آتشى است كه دروغش مىپنداشتيد.
[15] آيا اين افسون است؟ يا شما [درست] نمىبينيد؟
[16] به آن درآييد؛ خواه بشكيبيد يا نشكيبيد، به حال شما يكسان است. تنها به آنچه مىكرديد مجازات مىيابيد.»
[17] پرهيزگاران در باغهايى و [در] ناز و نعمتند.
[18] به آنچه پروردگارشان به آنان داده دلشادند، و پروردگارشان آنها را از عذاب دوزخ مصون داشته است.
[19] [به آنان گويند:] «به [پاداش] آنچه به جاى مىآورديد بخوريد و بنوشيد؛ گواراتان باد!»
[20] بر تختهايى رديف هم تكيه زدهاند و حوران درشتچشم را همسر آنان گرداندهايم.
[21] و كسانى كه گرويده و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كردهاند، فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد و چيزى از كار[ها]شان را نمىكاهيم. هر كسى در گرو دستاورد خويش است.
[22] با [هر نوع] ميوه و گوشتى كه دلخواه آنهاست آنان را مدد [و تقويت] مىكنيم.
[23] در آنجا جامى از دست هم مىربايند [و بر سرش همچشمى مىكنند] كه در آن نه ياوه گويى است و نه گناه.
[24] و براى [خدمت] آنان پسرانى است كه بر گردشان همىگردند، انگارى آنها مرواريدىاند كه [در صدف] نهفته است.
[25] و برخىشان رو به برخى كنند [و] از هم پرسند،
[26] گويند: «ما پيشتر در ميان خانواده خود بيمناك بوديم.
[27] پس خدا بر ما منت نهاد و ما را از عذاب گرم [مرگبار] حفظ كرد.
[28] ما از ديرباز او را مىخوانديم، كه او همان نيكوكار مهربان است.»
[29] پس اندرز ده كه تو به لطف پروردگارت نه كاهنى و نه ديوانه.
[30] يا مىگويند: «شاعرى است كه انتظار مرگش را مىبريم [و چشم به راه بد زمانه بر اوييم].»
[31] بگو: «منتظر باشيد كه من [نيز] با شما از منتظرانم.»
[32] آيا پندارهايشان آنان را به اين [موضعگيرى] وا مىدارد يا [نه،] آنها مردمى سركشند؟
[33] يا مىگويند: «آن را بربافته.» [نه،] بلكه باور ندارند.
[34] پس اگر راست مىگويند، سخنى مثل آن بياورند.
[35] آيا از هيچ خلق شدهاند؟ يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند؟
[36] آيا آسمانها و زمين را [آنان] خلق كردهاند؟ [نه،] بلكه يقين ندارند.
[37] آيا ذخاير پروردگار تو پيش آنهاست؟ يا ايشان تسلط [تام] دارند؟
[38] آيا نردبانى دارند كه بر آن [بر شوند و] بشنوند؟ پس بايد شنونده آنان برهانى آشكار بياورد.
[39] آيا خدا را دختران است و شما را پسران؟
[40] آيا از آنها مزدى مطالبه مىكنى و آنان از [تعهّد اداى] تاوان گرانبارند؟
[41] آيا [علم] غيب پيش آنهاست و آنها مىنويسند؟
[42] يا مىخواهند نيرنگى بزنند؟ و [لى] آنان كه كافر شدهاند، خود دچار نيرنگ شدهاند.
[43] آيا ايشان را جز خدا معبودى است؟ منزّه است خدا از آنچه [با او] شريك مىگردانند.
[44] و اگر پارهسنگى را در حال سقوط از آسمان ببينند مىگويند: «ابرى متراكم است.»
[45] پس بگذارشان تا به آن روزى كه در آن بيهوش مىافتند برسند.
[46] روزى كه نيرنگشان به هيچوجه به كارشان نيايد و حمايت نيابند.
[47] و در حقيقت، غير از اين [مجازات]، عذابى [ديگر] براى كسانى كه ظلم كردهاند خواهد بود، ولى بيشترشان نمىدانند [كه آن عذاب چيست].
[48] و در برابر دستور پروردگارت شكيبايى پيشه كن كه تو خود در حمايت مايى و هنگامى كه [از خواب] بر مىخيزى به نيايش پروردگارت تسبيح گوى.
[49] و [نيز] پارهاى از شب، و در فروشدن ستارگان تسبيحگوى او باش.