💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.fooladvand › 37 captured on 2024-05-26 at 16:40:52. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2024-03-21)
-=-=-=-=-=-=-
[1] سوگند به صف بستگان -كه صفى [با شكوه] بستهاند-
[2] و به زجركنندگان -كه به سختى زجر مىكنند-
[3] و به تلاوتكنندگان [آيات الهى]!
[4] كه قطعاً معبود شما يگانه است!
[5] پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، و پروردگار خاورها!
[6] ما آسمان اين دنيا را به زيور اختران آراستيم!
[7] و [آن را] از هر شيطان سركشى نگاه داشتيم!
[8] [به طورى كه] نمىتوانند به انبوه [فرشتگان] عالَم بالا گوش فرا دهند، و از هر سوى پرتاب مىشوند.
[9] با شدت به دور رانده مىشوند، و برايشان عذابى دايم است.
[10] مگر كسى كه [از سخن بالاييان] يكباره استراق سمع كند، كه شهابى شكافنده از پى او مىتازد!
[11] پس، [از كافران] بپرس: آيا ايشان [از نظر] آفرينش سختترند يا كسانى كه [در آسمانها] خلق كرديم؟ ما آنان را از گِلى چسبنده پديد آورديم.
[12] بلكه عجب مىدارى و [آنها] ريشخند مىكنند!
[13] و چون پند داده شوند عبرت نمىگيرند.
[14] و چون آيتى ببينند به ريشخند مىپردازند!
[15] و مىگويند: «اين جز سحرى آشكار نيست.»
[16] «آيا چون مرديم و خاك و استخوانهاى [خُرد] گرديديم، آيا راستى برانگيخته مىشويم؟
[17] و همين طور پدران اوّليه ما؟!»
[18] بگو: «آرى! در حالى كه شما خواريد!»
[19] و آن تنها يك فرياد است و بس! و بناگاه آنان به تماشا خيزند!
[20] و مىگويند: «اى واى بر ما! اين است روز جزا!»
[21] اين است همان روز داورى كه آن را تكذيب مىكرديد!
[22] كسانى را كه ستم كردهاند، با همرديفانشان و آنچه غير از خدا مىپرستيدهاند،
[23] گِرد آوريد و به سوى راه جهنم رهبرىشان كنيد!
[24] و بازداشتشان نماييد كه آنها مسؤولند!
[25] شما را چه شده است كه همديگر را يارى نمىكنيد؟!
[26] [نه!] بلكه امروز آنان از در تسليم درآمدگانند!
[27] و بعضى روى به بعضى ديگر مىآورند [و] از يكديگر مىپرسند!
[28] [و] مىگويند: «شما [ظاهراً] از درِ راستى با ما درمىآمديد [و خود را حق به جانب مىنموديد]!»
[29] [متّهمان] مىگويند: «[نه!] بلكه با ايمان نبوديد.
[30] و ما را بر شما هيچ تسلطى نبود، بلكه خودتان سركش بوديد.
[31] پس فرمان پروردگارمان بر ما سزاوار آمد؛ ما واقعاً بايد [عذاب را] بچشيم!
[32] و شما را گمراه كرديم، زيرا خودمان گمراه بوديم!»
[33] پس، در حقيقت، آنان در آن روز در عذاب شريك يكديگرند!
[34] [آرى،] ما با مجرمان چنين رفتار مىكنيم!
[35] چرا كه آنان بودند كه وقتى به ايشان گفته مىشد: «خدايى جز خداى يگانه نيست»، تكبر مىورزيدند!
[36] و مىگفتند: «آيا ما براى شاعرى ديوانه دست از خدايانمان برداريم؟!»
[37] ولى نه! [او] حقيقت را آورده و فرستادگان را تصديق كرده است.
[38] در واقع، شما عذاب پر درد را خواهيد چشيد!
[39] و جز آنچه مىكرديد جزا نمىيابيد!
[40] مگر بندگان پاكدل خدا!
[41] آنان روزىِ معيّن خواهند داشت.
[42] [انواع] ميوهها! و آنان مورد احترام خواهند بود.
[43] در باغهاى پر نعمت!
[44] بر سريرها در برابر همديگر [مىنشينند].
[45] با جامى از باده ناب پيرامونشان به گردش درمىآيند؛
[46] [بادهاى] سخت سپيد كه نوشندگان را لذتى [خاص] مىدهد؛
[47] نه در آن فساد عقل است و نه ايشان از آن به بدمستى [و فرسودگى] مىافتند!
[48] و نزدشان [دلبرانى] فروهشتهنگاه و فراخديده باشند!
[49] [از شدّت سپيدى] گويى تخم شتر مرغ [زير پَرَ]ند!
[50] پس برخىشان به برخى روى نموده و از همديگر پرسوجو مىكنند.
[51] گويندهاى از آنان مىگويد: «راستى من [در دنيا] همنشينى داشتم،
[52] [كه به من] مىگفت: «آيا واقعاً تو از باوردارندگانى؟
[53] آيا وقتى مُرديم و خاك و [مشتى] استخوان شديم، آيا واقعاً جزا مىيابيم؟»
[54] [مؤمن] مىپرسد: «آيا شما اطلاع داريد [كجاست]؟»
[55] پس اطلاع حاصل مىكند، و او را در ميان آتش مىبيند!
[56] [و] مىگويد: «به خدا سوگند، چيزى نمانده بود كه تو مرا به هلاكت اندازى.
[57] و اگر رحمت پروردگارم نبود، هرآينه من [نيز] از احضارشدگان بودم.»
[58] [و از روى شوق مىگويد:] «آيا ديگر روى مرگ نمىبينيم،
[59] جز همان مرگ نخستين خود؟ و ما هرگز عذاب نخواهيم شد؟!
[60] راستى كه اين همان كاميابى بزرگ است!»
[61] براى چنين [پاداشى] بايد كوشندگان بكوشند.
[62] آيا از نظر پذيرايى اين بهتر است يا درخت زقوم؟!
[63] در حقيقت، ما آن را براى ستمگران [مايه آزمايش و] عذابى گردانيديم.
[64] آن، درختى است كه از قعر آتش سوزان مىرويد،
[65] ميوهاش گويى چون كلههاى شياطين است،
[66] پس [دوزخيان] حتماً از آن مىخورند و شكمها را از آن پر مىكنند،
[67] سپس ايشان را بر سر آن، آميغى از آب جوشان است؛
[68] آنگاه بازگشتشان بىگمان به سوى دوزخ است.
[69] آنها پدران خود را گمراه يافتند،
[70] پس ايشان به دنبال آنها مىشتابند!
[71] و قطعاً پيش از آنها بيشتر پيشينيان به گمراهى افتادند.
[72] و حال آنكه مسلماً در ميانشان هشداردهندگانى فرستاديم.
[73] پس ببين فرجام هشداردادهشدگان چگونه بود!
[74] به استثناى بندگان پاكدل خدا!
[75] و نوح، ما را ندا داد، و چه نيك اجابتكننده بوديم!
[76] و او و كسانش را از اندوه بزرگ رهانيديم.
[77] و [تنها] نسل او را باقى گذاشتيم.
[78] و در ميان آيندگان [آوازه نيك] او را بر جاى گذاشتيم.
[79] درود بر نوح در ميان جهانيان!
[80] ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم.
[81] به راستى او از بندگان مؤمن ما بود.
[82] سپس ديگران را غرق كرديم.
[83] و بىگمان، ابراهيم از پيروان اوست.
[84] آنگاه كه با دلى پاك به [پيشگاه] پروردگارش آمد.
[85] چون به پدر[خوانده] و قوم خود گفت: «چه مىپرستيد؟
[86] آيا غير از آنها، به دروغ، خدايانى [ديگر] مىخواهيد؟!
[87] پس گمانتان به پروردگار جهانها چيست؟»
[88] پس نظرى به ستارگان افكند،
[89] و گفت: «من كسالت دارم!»
[90] پس پشتكنان از او روى برتافتند!
[91] تا نهانى به سوى خدايانشان رفت و [به ريشخند] گفت: «آيا غذا نمىخوريد؟
[92] شما را چه شده كه سخن نمىگوييد؟!»
[93] پس با دست راست، بر سر آنها زدن گرفت!
[94] تا دوان دوان سوى او روىآور شدند.
[95] [ابراهيم] گفت: «آيا آنچه را مىتراشيد، مىپرستيد؟
[96] با اينكه خدا شما و آنچه را كه برمىسازيد آفريده است!»
[97] گفتند: «برايش [كوره]خانهاى بسازيد و در آتشش بيندازيد»
[98] پس خواستند به از نيرنگى زنند؛ و[لى] ما آنان را پست گردانيديم.
[99] و [ابراهيم] گفت: «من به سوى پروردگارم رهسپارم، زودا كه مرا راه نمايد!»
[100] «اى پروردگار من! مرا [فرزندى] از شايستگان بخش.»
[101] پس او را به پسرى بردبار مژده داديم.
[102] و وقتى با او به جايگاه «سعى» رسيد، گفت: «اى پسرك من! من در خواب [چنين] مىبينم كه تو را سَرْ مىبُرم، پس ببين چه به نظرت مىآيد؟» گفت: «اى پدر من! آنچه را مأمورى بكن! ان شاء الله مرا از شكيبايان خواهى يافت.»
[103] پس وقتى هر دو تن دردادند [و همديگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پيشانى بر خاك افكند،
[104] او را ندا داديم كه اى ابراهيم!
[105] رؤيا[ى خود] را حقيقت بخشيدى! ما نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم!
[106] راستى كه اين همان آزمايش آشكار بود!
[107] و او را در ازاى قربانى بزرگى باز رهانيديم.
[108] و در [ميان] آيندگان براى او [آوازه نيك] به جاى گذاشتيم.
[109] درود بر ابراهيم!
[110] نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم.
[111] در حقيقت، او از بندگان با ايمان ما بود.
[112] و او را به اسحاق كه پيامبرى از [جمله] شايستگان است مژده داديم.
[113] و به او و به اسحاق بركت داديم، و از نسل آن دو برخى نيكوكار و [برخى] آشكارا به خود ستمكار بودند.
[114] و در حقيقت، بر موسى و هارون منت نهاديم.
[115] و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ رهانيديم.
[116] و آنان را يارى داديم تا ايشان غالب آمدند.
[117] و آن دو را كتاب روشن داديم.
[118] و هر دو را به راه راست هدايت كرديم.
[119] و براى آن دو در [ميان] آيندگان [نام نيك] به جاى گذاشتيم.
[120] درود بر موسى و هارون!
[121] ما نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم،
[122] زيرا آن دو از بندگان با ايمان ما بودند.
[123] و به راستى الياس از فرستادگان [ما] بود.
[124] چون به قوم خود گفت: «آيا پروا نمىداريد؟
[125] آيا «بعل» را مىپرستيد و بهترين آفرينندگان را وامىگذاريد؟!
[126] [يعنى:] خدا را كه پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست؟!
[127] پس او را دروغگو شمردند، و قطعاً آنها [در آتش] احضار خواهند شد-
[128] مگر بندگان پاكدين خدا.
[129] و براى او در [ميان] آيندگان [آوازه نيك] به جاى گذاشتيم.
[130] درود بر پيروان الياس!
[131] ما نيكوكاران را اين گونه پاداش مىدهيم،
[132] زيرا او از بندگان با ايمان ما بود.
[133] و در حقيقت، لوط از زمره فرستادگان بود.
[134] آنگاه كه او و همه كسانش را رهانيديم-
[135] جز پيرزنى كه در ميان باقىماندگان [و خاكسترشدگان] بود-
[136] سپس ديگران را هلاك كرديم.
[137] و در حقيقت، شما بر آنان صبحگاهان
[138] و شامگاهان مىگذريد! آيا به فكر فرو نمىرويد؟!
[139] و در حقيقت، يونس از زمره فرستادگان بود.
[140] آنگاه كه به سوى كشتى پر، بگريخت!
[141] پس [سرنشينان] با هم قرعه انداختند و [يونس] از باختگان شد.
[142] [او را به دريا افكندند] و عنبرماهى او را بلعيد در حالى كه او نكوهشگر خويش بود!
[143] و اگر او از زمره تسبيحكنندگان نبود،
[144] قطعاً تا روزى كه برانگيخته مىشوند، در شكم آن [ماهى] مىماند!
[145] پس او را در حالى كه ناخوش بود به زمين خشكى افكنديم!
[146] و بر بالاى [سرِ] او درختى از [نوع] كدوبُن رويانيديم.
[147] و او را به سوى يكصدهزار [نفر از ساكنان نينوا] يا بيشتر روانه كرديم.
[148] پس ايمان آوردند و تا چندى برخوردارشان كرديم.
[149] پس، از مشركان جويا شو: آيا پروردگارت را دختران و آنان را پسران است؟!
[150] يا فرشتگان را مادينه آفريديم و آنان شاهد بودند؟
[151] هشدار كه اينان از دروغ پردازى خود قطعاً خواهند گفت:
[152] «خدا فرزند آورده!» در حالى كه آنها قطعاً دروغگويانند!
[153] آيا [خدا] دختران را بر پسران برگزيده است؟
[154] شما را چه شده؟ چگونه داورى مىكنيد؟
[155] آيا سرِ پند گرفتن نداريد؟!
[156] يا دليلى آشكار [در دست] داريد؟
[157] پس اگر راست مىگوييد كتابتان را بياوريد.
[158] و ميان خدا و جنها پيوندى انگاشتند و حال آنكه جنيان نيك دانستهاند كه [براى حساب پسدادن،] خودشان احضار خواهند شد.
[159] خدا منزه است از آنچه در وصف مىآورند.
[160] به استثناى بندگان پاكدل خدا.
[161] در حقيقت، شما و آنچه [كه شما آن را] مىپرستيد،
[162] بر ضد او گمراهگر نيستيد،
[163] مگر كسى را كه به دوزخ رفتنى است!
[164] و هيچ يك از ما [فرشتگان] نيست مگر [اينكه] براى او [مقام و] مرتبهاى معيّن است.
[165] و در حقيقت، ماييم كه [براى انجام فرمان خدا] صف بستهايم.
[166] و ماييم كه خود تسبيحگويانيم.
[167] و [مشركان] به تأكيد مىگفتند:
[168] «اگر پند [نامها]ى از پيشينيان نزد ما بود،
[169] قطعاً از بندگان خالص خدا مىشديم!»
[170] ولى [وقتى قرآن آمد] به آن كافر شدند، و زودا كه بدانند!
[171] و قطعاً فرمان ما در باره بندگان فرستاده ما از پيش [چنين] رفته است:
[172] كه آنان [بر دشمنان خودشان] حتماً پيروز خواهند شد.
[173] و سپاه ما هرآينه غالبآيندگانند.
[174] پس تا مدتى [معيّن] از آنان روى برتاب.
[175] و آنان را بنگر كه خواهند ديد.
[176] آيا عذاب ما را شتابزده خواستارند؟
[177] [پس هشداردادهشدگان را] آنگاه كه عذاب به خانه آنان فرود آيد چه بد صبحگاهى است!
[178] و از ايشان تا مدتى [معيّن] روى برتاب.
[179] و بنگر كه خواهند ديد!
[180] منزه است پروردگار تو، پروردگار شكوهمند، از آنچه وصف مىكنند.
[181] و درود بر فرستادگان!
[182] و ستايش، ويژه خدا، پروردگار جهانهاست.