💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.fooladvand › 17 captured on 2024-05-26 at 16:40:36. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

⬅️ Previous capture (2024-03-21)

-=-=-=-=-=-=-

Mohammad Mahdi Fooladvand, Surah 17: The Night Journey (Al-Israa)

Surahs

[1] منزّه است آن [خدايى‌] كه بنده‌اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى -كه پيرامون آن را بركت داده‌ايم- سير داد، تا از نشانه‌هاى خود به او بنمايانيم، كه او همان شنواى بيناست.

[2] و كتاب آسمانى را به موسى داديم و آن را براى فرزندان اسرائيل رهنمودى گردانيديم كه: زنهار، غير از من كارسازى مگيريد،

[3] [اى‌] فرزندان كسانى كه [آنان را در كِشتى‌] با نوح برداشتيم. راستى كه او بنده‌اى سپاسگزار بود.

[4] و در كتاب آسمانى‌[شان‌] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه: «قطعاً دو بار در زمين فساد خواهيد كرد، و قطعاً به سركشىِ بسيار بزرگى برخواهيد خاست. »

[5] پس آنگاه كه وعده [تحقّق‌] نخستين آن دو فرا رسد، بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مى‌گماريم، تا ميان خانه‌ها[يتان براى قتل و غارت شما] به جستجو درآيند، و اين تهديد تحقّق‌يافتنى است.

[6] پس [از چندى‌] دوباره شما را بر آنان چيره مى‌كنيم و شما را با اموال و پسران يارى مى‌دهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر مى‌گردانيم.

[7] اگر نيكى كنيد، به خود نيكى كرده‌ايد، و اگر بدى كنيد، به خود [بد نموده‌ايد]. و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند و در معبد[تان‌] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست يافتند يكسره [آن را] نابود كنند.

[8] اميد است كه پروردگارتان شما را رحمت كند، و[لى‌] اگر [به گناه‌] بازگرديد [ما نيز به كيفر شما] بازمى‌گرديم، و دوزخ را براى كافران زندان قرار داديم.

[9] قطعاً اين قرآن به [آيينى‌] كه خود پايدارتر است راه مى‌نمايد، و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مى‌كنند، مژده مى‌دهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود.

[10] و اينكه براى كسانى كه به آخرت ايمان نمى‌آورند عذابى پر درد آماده كرده‌ايم.

[11] و انسان [همان گونه كه‌] خير را فرا مى‌خواند، [پيشامد] بد را مى‌خواند و انسان همواره شتابزده است.

[12] و شب و روز را دو نشانه قرار داديم. نشانه شب را تيره‌گون و نشانه روز را روشنى‌بخش گردانيديم تا [در آن،] فضلى از پروردگارتان بجوييد، و تا شماره سالها و حساب [عمرها و رويدادها] را بدانيد و هر چيزى را به روشنى باز نموديم.

[13] و كارنامه هر انسانى را به گردن او بسته‌ايم، و روز قيامت براى او نامه‌اى كه آن را گشاده مى‌بيند بيرون مى‌آوريم.

[14] «نامه‌ات را بخوان؛ كافى است كه امروز خودت حسابرس خود باشى.»

[15] هر كس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده، و هر كس بيراهه رفته تنها به زيان خود بيراهه رفته است. و هيچ بردارنده‌اى بار گناه ديگرى را بر نمى‌دارد، و ما تا پيامبرى برنينگيزيم، به عذاب نمى‌پردازيم.

[16] و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم، خوشگذرانانش را وا مى‌داريم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند، و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد، پس آن را [يكسره‌] زير و زبر كنيم.

[17] و چه بسيار نسلها را كه ما پس از نوح به هلاكت رسانديم، و پروردگار تو به گناهان بندگانش بس آگاه و بيناست.

[18] هر كس خواهان [دنياى‌] زودگذر است، به زودى هر كه را خواهيم [نصيبى‌] از آن مى‌دهيم، آنگاه جهنم را كه در آن خوار و رانده داخل خواهد شد، براى او مقرر مى‌داريم.

[19] و هر كس خواهان آخرت است و نهايت كوشش را براى آن بكند و مؤمن باشد، آنانند كه تلاش آنها مورد حق‌شناسى واقع خواهد شد.

[20] هر دو [دسته:] اينان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مى‌بخشيم، و عطاى پروردگارت [از كسى‌] منع نشده است.

[21] ببين چگونه بعضى از آنان را بر بعضى ديگر برترى داده‌ايم، و قطعاً درجات آخرت و برترى آن بزرگتر و بيشتر است.

[22] معبود ديگرى با خدا قرار مده تا نكوهيده و وامانده بنشينى.

[23] و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى‌] «اوف» مگو و به آنان پَرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى.

[24] و از سر مهربانى، بالِ فروتنى بر آنان بگستر و بگو: «پروردگارا، آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پروردند.»

[25] پروردگار شما به آنچه در دلهاى خود داريد آگاه‌تر است. اگر شايسته باشيد، قطعاً او آمرزنده توبه‌كنندگان است.

[26] و حق خويشاوند را به او بده و مستمند و در راه‌مانده را [دستگيرى كن‌] و ولخرجى و اسراف مكن.

[27] چرا كه اسرافكاران برادران شيطانهايند، و شيطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است.

[28] و اگر به اميد رحمتى كه از پروردگارت جوياى آنى، از ايشان روى مى‌گردانى، پس با آنان سخنى نرم بگوى.

[29] و دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم‌] گشاده‌دستى منما تا ملامت‌شده و حسرت‌زده بر جاى مانى.

[30] بى‌گمان، پروردگار تو براى هر كه بخواهد، روزى را گشاده يا تنگ مى‌گرداند. در حقيقت، او به [حال‌] بندگانش آگاه بيناست.

[31] و از بيم تنگدستى فرزندان خود را مكشيد. ماييم كه به آنها و شما روزى مى‌بخشيم. آرى، كشتن آنان همواره خطايى بزرگ است.

[32] و به زنا نزديك مشويد، چرا كه آن همواره زشت و بد راهى است.

[33] و نفسى را كه خداوند حرام كرده است جز به حق مكشيد، و هر كس مظلوم كشته شود، به سرپرست وى قدرتى داده‌ايم، پس [او] نبايد در قتل زياده‌روى كند، زيرا او [از طرف شرع‌] يارى شده است.

[34] و به مال يتيم -جز به بهترين وجه- نزديك مشويد تا به رشد برسد، و به پيمان [خود] وفا كنيد، زيرا كه از پيمان پرسش خواهد شد.

[35] و چون پيمانه مى‌كنيد، پيمانه را تمام دهيد، و با ترازوى درست بسنجيد كه اين بهتر و خوش فرجام‌تر است.

[36] و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن، زيرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.

[37] و در [روى‌] زمين به نخوت گام برمدار، چرا كه هرگز زمين را نمى‌توانى شكافت، و در بلندى به كوهها نمى‌توانى رسيد.

[38] همه اين [كارها] بدش نزد پروردگار تو ناپسنديده است.

[39] اين [سفارشها] از حكمتهايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است، و با خداى يگانه معبودى ديگر قرار مده، و گرنه حسرت‌زده و مطرود در جهنم افكنده خواهى شد.

[40] آيا [پنداشتيد كه‌] پروردگارتان شما را به [داشتن‌] پسران اختصاص داده، و خود از فرشتگان دخترانى برگرفته است؟ حقاً كه شما سخنى بس بزرگ مى‌گوييد.

[41] و به راستى، ما در اين قرآن [حقايق را] گونه‌گون بيان كرديم، تا پند گيرند؛ و[لى‌] آنان را جز نفرت نمى‌افزايد.

[42] بگو: «اگر - چنانكه مى‌گويند- با او خدايانى [ديگر] بود، در آن صورت حتماً در صدد جستن راهى به سوى [خداوند،] صاحب عرش، برمى‌آمدند.»

[43] او [پاك و] منزّه است و از آنچه مى‌گويند بسى والاتر است.

[44] آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست او را تسبيح مى‌گويند، و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش، تسبيح او مى‌گويد، ولى شما تسبيح آنها را درنمى‌يابيد. به راستى كه او همواره بردبار [و ]آمرزنده است.

[45] و چون قرآن بخوانى، ميان تو و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند پرده‌اى پوشيده قرار مى‌دهيم.

[46] و بر دلهايشان پوششها مى‌نهيم تا آن را نفهمند و در گوشهايشان سنگينى [قرار مى‌دهيم‌] و چون در قرآن پروردگار خود را به يگانگى ياد كنى با نفرت پشت مى‌كنند.

[47] هنگامى كه به سوى تو گوش فرا مى‌دارند ما بهتر مى‌دانيم به چه [منظور] گوش مى‌دهند، و [نيز] آنگاه كه به نجوا مى‌پردازند؛ وقتى كه ستمگران گويند: «جز مردى افسون‌شده را پيروى نمى‌كنيد.»

[48] ببين چگونه براى تو مَثَلها زدند و گمراه شدند، در نتيجه راه به جايى نمى‌توانند ببرند.

[49] و گفتند: «آيا وقتى استخوان و خاك شديم [باز] به آفرينشى جديد برانگيخته مى‌شويم؟»

[50] بگو: «سنگ باشيد يا آهن،

[51] يا آفريده‌اى از آنچه در خاطر شما بزرگ مى‌نمايد [باز هم برانگيخته خواهيد شد].» پس خواهند گفت: «چه كسى ما را بازمى‌گرداند؟» بگو: «همان كس كه نخستين بار شما را پديد آورد.» [باز] سرهاى خود را به طرف تو تكان مى‌دهند و مى‌گويند: «آن كى خواهد بود؟» بگو: «شايد كه نزديك باشد.»

[52] روزى كه شما را فرا مى‌خواند، پس در حالى كه او را ستايش مى‌كنيد اجابتش مى‌نماييد و مى‌پنداريد كه جز اندكى [در دنيا] نمانده‌ايد.

[53] و به بندگانم بگو: «آنچه را كه بهتر است بگويند»، كه شيطان ميانشان را به هم مى‌زند، زيرا شيطان همواره براى انسان دشمنى آشكار است.

[54] پروردگار شما به [حال‌] شما داناتر است؛ اگر بخواهد بر شما رحمت مى‌آورد، يا اگر بخواهد شما را عذاب مى‌كند، و تو را بر ايشان نگهبان نفرستاده‌ايم.

[55] و پروردگار تو به هر كه [و هر چه‌] در آسمانها و زمين است داناتر است. و در حقيقت، بعضى از انبيا را بر بعضى برترى بخشيديم و به داوود زبور داديم.

[56] بگو: «كسانى را كه به جاى او [معبود خود] پنداشتيد، بخوانيد. [آنها] نه اختيارى دارند كه از شما دفع زيان كنند و نه [آنكه بلايى را از شما] بگردانند.

[57] آن كسانى را كه ايشان مى‌خوانند [خود] به سوى پروردگارشان تقرب مى‌جويند [تا بدانند] كدام يك از آنها [به او] نزديكترند، و به رحمت وى اميدوارند، و از عذابش مى‌ترسند، چرا كه عذاب پروردگارت همواره در خور پرهيز است.

[58] و هيچ شهرى نيست مگر اينكه ما آن را [در صورت نافرمانى،] پيش از روز رستاخيز، به هلاكت مى‌رسانيم يا آن را سخت عذاب مى‌كنيم. اين [عقوبت‌] در كتاب [الهى‌] به قلم رفته است.

[59] و [چيزى‌] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان، آنها را به دروغ گرفتند، و به ثمود ماده‌شتر داديم كه [پديده‌اى‌] روشنگر بود، و[لى‌] به آن ستم كردند، و ما معجزه‌ها را جز براى بيم‌دادن [مردم‌] نمى‌فرستيم.

[60] و [ياد كن‌] هنگامى را كه به تو گفتيم: «به راستى پروردگارت بر مردم احاطه دارد.» و آن رؤيايى را كه به تو نمايانديم، و [نيز] آن درخت لعنت شده در قرآن را جز براى آزمايش مردم قرار نداديم؛ و ما آنان را بيم مى‌دهيم، ولى جز بر طغيان بيشتر آنها نمى‌افزايد.

[61] و هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد» پس [همه‌] جز ابليس سجده كردند. گفت: «آيا براى كسى كه از گل آفريدى سجده كنم؟»

[62] [سپس‌] گفت: «به من بگو: اين كسى را كه بر من برترى دادى [براى چه بود]؟ اگر تا روز قيامت مهلتم دهى قطعاً فرزندانش را -جز اندكى [از آنها]- ريشه‌كن خواهم كرد.»

[63] فرمود: «برو كه هر كس از آنان تو را پيروى كند مسلماً جهنم سزايتان خواهد بود كه كيفرى تمام است.

[64] و از ايشان هر كه را توانستى با آواى خود تحريك كن و با سواران و پيادگانت بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شركت كن و به ايشان وعده بده»، و شيطان جز فريب به آنها وعده نمى‌دهد.

[65] «در حقيقت، تو را بر بندگان من تسلطى نيست، و حمايتگرى [چون‌] پروردگارت بس است.»

[66] پروردگار شما كسى است كه كشتى را در دريا براى شما به حركت در مى‌آورد، تا از فضل او براى خود بجوييد، چرا كه او همواره به شما مهربان است.

[67] و چون در دريا به شما صدمه‌اى برسد، هر كه را جز او مى‌خوانيد ناپديد [و فراموش‌] مى‌گردد، و چون [خدا] شما را به سوى خشكى رهانيد، رويگردان مى‌شويد، و انسان همواره ناسپاس است.

[68] مگر ايمن شديد از اينكه شما را د�� كنار خشكى در زمين فرو برد يا بر شما طوفانى از سنگريزه‌ها بفرستد، سپس براى خود نگاهبانى نيابيد.

[69] يا [مگر] ايمن شديد از اينكه بار ديگر شما را در آن [دريا] باز گرداند و تندبادى شكننده بر شما بفرستد و به سزاى آنكه كفر ورزيديد غرقتان كند؛ آنگاه براى خود در برابر ما كسى را نيابيد كه آن را دنبال كند؟

[70] و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم، و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم، و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم، و آنها را بر بسيارى از آفريده‌هاى خود برترى آشكار داديم.

[71] [ياد كن‌] روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى‌خوانيم. پس هر كس كارنامه‌اش را به دست راستش دهند، آنان كارنامه خود را مى‌خوانند و به قدر نخك هسته خرمايى به آنها ستم نمى‌شود.

[72] و هر كه در اين [دنيا] كور[دل‌] باشد در آخرت [هم‌] كور[دل‌] و گمراهتر خواهد بود.

[73] و چيزى نمانده بود كه تو را از آنچه به سوى تو وحى كرده‌ايم گمراه كنند تا غير از آن را بر ما ببندى و در آن صورت تو را به دوستى خود بگيرند.

[74] و اگر تو را استوار نمى‌داشتيم، قطعاً نزديك بود كمى به سوى آنان متمايل شوى.

[75] در آن صورت، حتماً تو را دو برابر [در] زندگى و دو برابر [پس از] مرگ [عذاب‌] مى‌چشانيديم، آنگاه در برابر ما براى خود ياورى نمى‌يافتى.

[76] و چيزى نمانده بود كه تو را از اين سرزمين بَرْكَنَنْد، تا تو را از آنجا بيرون سازند، و در آن صورت آنان [هم‌] پس از تو جز [زمان‌] اندكى نمى‌ماندند؛

[77] سنّتى كه همواره در ميان [امتهاى‌] فرستادگانى كه پيش از تو گسيل داشته‌ايم [جارى‌] بوده است، و براى سنت [و قانون‌] ما تغييرى نخواهى يافت.

[78] نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكى شب برپادار، و [نيز] نماز صبح را، زيرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان‌] است.

[79] و پاسى از شب را زنده بدار، تا براى تو [به منزله‌] نافله‌اى باشد، اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.

[80] و بگو: «پروردگارا، مرا [در هر كارى‌] به طرز درست داخل كن و به طرز درست خارج ساز، و از جانب خود براى من تسلطى يارى‌بخش قرار ده.»

[81] و بگو: «حق آمد و باطل نابود شد. آرى، باطل همواره نابودشدنى است.»

[82] و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى‌كنيم، و[لى‌] ستمگران را جز زيان نمى‌افزايد.

[83] و چون به انسان نعمت ارزانى داريم، روى مى‌گرداند و پهلو تهى مى‌كند، و چون آسيبى به وى رسد نوميد مى‌گردد.

[84] بگو: «هر كس بر حسب ساختار [روانى و بدنى‌] خود عمل مى‌كند، و پروردگار شما به هر كه راه‌يافته‌تر باشد داناتر است.»

[85] و در باره روح از تو مى‌پرسند، بگو: «روح از [سنخ‌] فرمان پروردگار من است، و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.»

[86] و اگر بخواهيم، قطعاً آنچه را به تو وحى كرده‌ايم مى‌بَريم، آنگاه براى [حفظ] آن، در برابر ما، براى خود مدافعى نمى‌يابى،

[87] مگر رحمتى از جانب پروردگارت [به تو برسد]، زيرا فضل او بر تو همواره بسيار است.

[88] بگو: «اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند، مانند آن را نخواهند آورد، هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى [ديگر] باشند.»

[89] و به راستى در اين قرآن از هر گونه مَثَلى، گوناگون آورديم، ولى بيشتر مردم جز سرِ انكار ندارند.

[90] و گفتند: «تا از زمين چشمه‌اى براى ما نجوشانى، هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد.

[91] يا [بايد] براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد و آشكارا از ميان آنها جويبارها روان سازى،

[92] يا چنانكه ادعا مى‌كنى، آسمان را پاره پاره بر [سر] ما فرو اندازى، يا خدا و فرشتگان را در برابر [ما حاضر] آورى،

[93] يا براى تو خانه‌اى از طلا[كارى‌] باشد، يا به آسمان بالا روى، و به بالا رفتن تو [هم‌] اطمينان نخواهيم داشت، تا بر ما كتابى نازل كنى كه آن را بخوانيم. «بگو:» پاك است پروردگار من، آيا [من‌] جز بشرى فرستاده هستم؟

[94] و [چيزى‌] مردم را از ايمان آوردن باز نداشت، آنگاه كه هدايت برايشان آمد، جز اينكه گفتند: «آيا خدا بشرى را به سِمَت رسول مبعوث كرده است؟»

[95] بگو: «اگر در روى زمين فرشتگانى بودند كه با اطمينان راه مى‌رفتند، البته بر آنان [نيز] فرشته‌اى را بعنوان پيامبر از آسمان نازل مى‌كرديم.»

[96] بگو: «ميان من و شما، گواه بودن خدا كافى است، چرا كه او همواره به [حال‌] بندگانش آگاهِ بينا است.»

[97] و هر كه را خدا هدايت كند او رهيافته است، و هر كه را گمراه سازد، در برابر او براى آنان هرگز دوستانى نيابى، و روز قيامت آنها را كور و لال و كر، به روى چهره‌شان درافتاده، برخواهيم انگيخت: جايگاهشان دوزخ است. هر بار كه آتش آن فرو نشيند، شراره‌اى [تازه‌] برايشان مى‌افزاييم.

[98] جزاى آنها اين است، چرا كه آيات ما را انكار كردند و گفتند: «آيا وقتى ما استخوان و خاك شديم [باز] در آفرينشى جديد برانگيخته خواهيم شد؟»

[99] آيا ندانستند كه خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده، تواناست كه مانند آنان را بيافريند و [همان خداست كه‌] برايشان زمانى مقرر فرموده كه در آن هيچ شكى نيست؟ و[لى‌] ستمگران جز انكار [چيزى را ]نپذيرفتند.

[100] بگو: «اگر شما مالك گنجينه‌هاى رحمت پروردگارم بوديد، باز هم از بيم خرج كردن قطعاً امساك مى‌ورزيديد، و انسان همواره بخيل است.»

[101] و در حقيقت، ما به موسى نُه نشانه آشكار داديم. -پس، از فرزندان اسرائيل بپرس- آنگاه كه نزد آنان آمد، و فرعون به او گفت: «اى موسى‌، من جداً تو را افسون‌شده مى‌پندارم.»

[102] گفت: «قطعاً مى‌دانى كه اين [نشانه‌ها] را كه باعث بينشهاست، جز پروردگار آسمانها و زمين نازل نكرده است، و راستى اى فرعون، تو را تباه شده مى‌پندارم.»

[103] پس [فرعون‌] تصميم گرفت كه آنان را از سرزمين [مصر] بركَند، پس او و هر كه را با وى بود همه را غرق كرديم.

[104] و پس از او به فرزندان اسرائيل گفتيم: «در اين سرزمين ساكن شويد، پس چون وعده آخرت فرا رسد شما را همه با هم محشور مى‌كنيم.»

[105] و آن [قرآن‌] را به حق فرود آورديم و به حق فرود آمد، و تو را جز بشارت‌دهنده و بيم‌رسان نفرستاديم.

[106] و قرآنى [با عظمت را] بخش بخش [بر تو] نازل كرديم تا آن را به آرامى به مردم بخوانى، و آن را به تدريج نازل كرديم.

[107] بگو: «[چه‌] به آن ايمان بياوريد يا نياوريد، بى‌گمان كسانى كه پيش از [نزول‌] آن دانش يافته‌اند، چون [اين كتاب‌] بر آنان خوانده شود سجده‌كنان به روى درمى‌افتند.»

[108] و مى‌گويند: «منزّه است پروردگار ما، كه وعده پروردگار ما قطعاً انجام‌شدنى است.»

[109] و بر روى زمين مى‌افتند و مى‌گريند و بر فروتنى آنها مى‌افزايد.

[110] بگو: «خدا را بخوانيد يا رحمان را بخوانيد، هر كدام را بخوانيد، براى او نامهاى نيكوتر است.» و نمازت را به آوازِ بلند مخوان و بسيار آهسته‌اش مكن، و ميان اين [و آن‌] راهى [ميانه‌] جوى.

[111] و بگو: «ستايش خدايى را كه نه فرزندى گرفته و نه در جهاندارى شريكى دارد و نه خوار بوده كه [نياز به‌] دوستى داشته باشد.» و او را بسيار بزرگ شمار.

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud