💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.ayati › 26 captured on 2024-05-26 at 16:39:23. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

⬅️ Previous capture (2024-03-21)

-=-=-=-=-=-=-

AbdolMohammad Ayati, Surah 26: The Poets (Ash-Shu'araa)

Surahs

[1] طا، سين، ميم.

[2] اينهاست آيات اين كتاب روشنگر.

[3] شايد، از اينكه ايمان نمى‌آورند، خود را هلاك سازى.

[4] اگر بخواهيم، از آسمان برايشان آيتى نازل مى‌كنيم كه در برابر آن به خضوع سر فرود آورند.

[5] برايشان هيچ سخن تازه‌اى از خداى رحمان نازل نمى‌شود، جز آنكه از اعراض مى‌كنند.

[6] پس تكذيبش كردند. زودا كه خبر آن چيزهايى كه مسخره‌اش مى‌كردند به ايشان برسد.

[7] آيا به زمين ننگريسته‌اند كه چه قدر از هر گونه گياهان نيكو در آن رويانيده‌ايم.

[8] در اين عبرتى است ولى بيشترشان مؤمن نبوده‌اند.

[9] به راستى پروردگار تو پيروزمند و مهربان است.

[10] و پروردگارت موسى را ندا داد كه: اى موسى، به سوى آن مردم ستمكار برو:

[11] قوم فرعون. آيا نمى‌خواهند پرهيزگار شوند؟

[12] گفت: اى پروردگار من، مى‌ترسم كه دروغگويم خوانند.

[13] و دل من تنگ گردد و زبانم گشاده نشود. هارون را رسالت ده.

[14] و بر من به گناهى ادعايى دارند، مى‌ترسم كه مرا بكشند.

[15] گفت: هرگز، آيات مرا هر دو نزد آنها ببريد، ما نيز با شما هستيم و گوش فرا مى‌دهيم.

[16] پس نزد فرعون رويد و بگوييد: ما رسول پروردگار جهانيان هستيم،

[17] كه بنى اسرائيل را با ما بفرستى.

[18] گفت: آيا به هنگام كودكى نزد خود پرورشت نداديم و تو چند سال از عمرت را در ميان ما نگذارنيدى؟

[19] و آن كار را كه از تو سرزد مرتكب نشدى؟ پس تو كافر نعمتى.

[20] گفت: آن وقت كه چنان كردم از خطاكاران بودم.

[21] و چون از شما ترسيدم گريختم. ولى پروردگار من به من نبوت داد و مرا در شمار پيامبران آورد.

[22] و منّت اين نعمت را بر من مى‌نهى كه بنى‌اسرائيل را برده ساخته‌اى؟

[23] فرعون گفت: پروردگار جهانيان چيست؟

[24] گفت: اگر به يقين مى‌پذيريد، پروردگار آسمانها و زمين و هر چه ميان آنهاست.

[25] به آنان كه در اطرافش بودند، گفت: آيا نشنيديد؟

[26] گفت: پروردگار شما و پروردگار نياكان شما.

[27] فرعون گفت: اين پيامبرى كه بر شما فرستاده شده، ديوانه است.

[28] گفت: اوست پروردگار مشرق و مغرب و هر چه ميان آن دوست، اگر تعقل كنيد.

[29] فرعون گفت: اگر جز من كس ديگرى را به خدايى گيرى به زندانت مى‌افكنم.

[30] گفت: حتى اگر معجزه‌اى روشن براى تو آورده باشم؟

[31] گفت: اگر راست مى‌گويى، بياورش.

[32] عصايش را انداخت. به آشكارا اژدهايى شد.

[33] و دستش را بيرون آورد. در نظر بينندگان سپيد مى‌نمود.

[34] به مهتران قومش كه كنارش بودند گفت: اين مرد جادوگرى داناست.

[35] مى‌خواهد به جادوى خود شما را از سرزمينتان بيرون كند. چه رأى مى‌دهيد؟

[36] گفتند: از او و برادرش مهلت بخواه و كسان به شهرها بفرست.

[37] تا هر جادوگر دانايى را كه هست نزد تو بياورند.

[38] جادوگران را در روزى معين به وعده‌گاه آوردند.

[39] و مردم را گفتند: آيا شما نيز گرد مى‌آييد؟

[40] تا اگر جادوگران پيروز آمدند همه از آنها پيروى كنيم.

[41] چون جادوگران آمدند، به فرعون گفتند: آيا اگر ما پيروز شويم ما را مزدى خواهد بود.

[42] گفت: آرى، همه از مقربان خواهيد بود.

[43] موسى به آنها گفت: هر چه مى‌خواهيد بيفكنيد، بيفكنيد.

[44] آنان ريسمانها و چوبهاى خود بيفكندند و گفتند: به عزت فرعون كه ما پيروز شديم.

[45] و موسى عصايش را افكند. ناگاه همه آن دروغهايى را كه ساخته بودند، بلعيد.

[46] جادوگران به سجده افتادند.

[47] گفتند: به پروردگار جهانيان ايمان آورديم:

[48] پروردگار موسى و هارون.

[49] گفت: آيا پيش از آنكه شما را رخصت دهم ايمان آورديد؟ هرآينه آن مرد، بزرگ شماست كه شما را جادو آموخته است. خواهيد ديد. اكنون دستها و پاهايتان را از چپ و راست خواهم بريد و همه تان را بر دار خواهم كرد.

[50] گفتند: باكى نيست، ما نزد پروردگارمان باز مى‌گرديم.

[51] ما اميد مى‌داريم كه پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد كه ما نخستين كسانى هستيم كه ايمان آورديم.

[52] و به موسى وحى كرديم كه: شب‌هنگام بندگان مرا بيرون ببر كه از پى شما بيايند.

[53] و فرعون گردآورندگان سپاه را به شهرها فرستاد.

[54] كه اينان گروهى اندكند،

[55] و ما را به خشم آورده‌اند،

[56] و ما همگى آماده پيكاريم.

[57] پس ايشان را از باغها و چشمه‌سارها بيرون كرديم،

[58] و از گنجها و خانه‌هاى نيكو،

[59] بدين سان همه را به بنى اسرائيل وا گذاشتيم.

[60] فرعونيان به هنگام برآمدن آفتاب از پى آنها رفتند.

[61] چون آن دو گروه يكديگر را ديدند، ياران موسى گفتند: گرفتار آمديم.

[62] گفت: هرگز. پروردگار من با من است و مرا راه خواهد نمود.

[63] پس به موسى وحى كرديم كه: عصايت را بر دريا بزن. دريا بشكافت و هر پاره چون كوهى عظيم گشت.

[64] و آن گروه ديگر را نيز به دريا رسانديم.

[65] موسى و همه همراهانش را رهانيديم.

[66] و آن ديگران را غرقه ساختيم.

[67] هرآينه در اين عبرتى است، و بيشترينشان ايمان نياوردند.

[68] هرآينه پروردگار تو پيروزمند و بخشنده است.

[69] و داستان ابراهيم را برايشان تلاوت كن.

[70] آنگاه كه به پدر و قوم خود گفت: چه مى‌پرستيد؟

[71] گفتند: بتانى را مى‌پرستيم و معتكف آستانشان هستيم.

[72] گفت: آيا وقتى آنها را مى‌خوانيد صدايتان را مى‌شنوند؟

[73] يا براى شما سود و زيانى دارند؟

[74] گفتند: نه، پدرانمان را ديده‌ايم كه چنين مى‌كرده‌اند.

[75] گفت: آيا مى‌دانيد كه چه مى‌پرستيده‌ايد،

[76] شما و نياكانتان؟

[77] آنها دشمنان منند، ولى پروردگار جهانيان دوست من است:

[78] آن كه مرا بيافريده سپس راهنماييم مى‌كند،

[79] و آن كه به من طعام مى‌دهد و مرا سيراب مى‌سازد،

[80] و چون بيمار شوم شفايم مى‌بخشد،

[81] و آن كه مرا مى‌ميراند و سپس زنده مى‌كند،

[82] و آن كه اميد مى‌دارم كه در روز قيامت خطايم را ببخشايد.

[83] اى پروردگار من، مرا حكمت بخش و مرا به شايستگان بپيوند.

[84] و ذكر جميل مرا در دهان آيندگان انداز.

[85] و مرا از وارثان بهشت پرنعمت قرار ده.

[86] و پدرم را بيامرز كه از گمراهان است.

[87] و در روز قيامت مرا رسوا مساز:

[88] روزى كه نه مال سود مى‌دهد و نه فرزندان.

[89] مگر آن كس كه با قلبى رسته از شرك به نزد خدا بيايد.

[90] و بهشت را براى پرهيزگاران نزديك آرند.

[91] و جهنم را در نظر كافران آشكار كنند.

[92] به آنها گويند: چيزهايى كه سواى خداى يكتا مى‌پرستيديد، كجايند؟

[93] آيا ياريتان مى‌كنند، يا خود يارى مى‌جويند؟

[94] آنها و كافران را سرنگون در جهنم اندازند،

[95] و همه سپاهيان ابليس را.

[96] و در حالى كه در جهنم با يكديگر به نزاع پرداخته‌اند، مى‌گويند:

[97] به خدا سوگند كه ما در گمراهى آشكار بوديم،

[98] آنگاه كه شما را با پروردگار جهانيان برابر مى‌دانستيم.

[99] و ما را جز مجرمان گمراه نساختند.

[100] و اكنون ما را شفيعانى نيست.

[101] و ما را دوست مهربانى نيست.

[102] كاش بار ديگر به دنيا باز گرديم تا از مؤمنان گرديم.

[103] در اين عبرتى است، و بيشترينشان ايمان نياوردند.

[104] هر آينه پروردگار تو پيروزمند و مهربان است.

[105] قوم نوح پيامبران را تكذيب كردند.

[106] آنگاه كه برادرشان نوح به آنها گفت: آيا پروا نمى‌كنيد؟

[107] من براى شما پيامبرى امين هستم.

[108] از خدا بترسيد و از من اطاعت كنيد.

[109] من از شما در برابر هدايت خود مزدى نمى‌طلبم. مزد من تنها بر عهده پروردگار جهانيان است.

[110] پس، از خدا بترسيد و از من اطاعت كنيد.

[111] گفتند: آيا به تو ايمان بياوريم و حال آنكه فرومايگان پيرو تو هستند؟

[112] گفت: دانش من به كارهايى كه مى‌كنند نمى‌رسد.

[113] اگر مى‌فهميد، حسابشان تنها با پروردگار من است.

[114] و من مؤمنان را طرد نمى‌كنم.

[115] جز بيم‌دهنده‌اى آشكار نيستم.

[116] گفتند: اى نوح، اگر بس نكنى، سنگسار مى‌شوى.

[117] گفت: اى پروردگار من، قوم من مرا تكذيب مى‌كنند.

[118] ميان من و آنها راهى برگشاى و مرا و مؤمنان همراه مرا رهايى بخش.

[119] او و همراهانش را در آن كشتى انباشته، نجات داديم.

[120] و باقى را غرقه كرديم.

[121] هرآينه در اين عبرتى است، و بيشترينشان ايمان نياوردند.

[122] هرآينه پروردگار تو پيروزمند و مهربان است.

[123] قوم عاد پيامبران را تكذيب كردند.

[124] آنگاه كه برادرشان هود گفت: آيا پروا نمى‌كنيد؟

[125] من براى شما پيامبرى امين هستم.

[126] از خدا بترسيد و از من اطاعت كنيد.

[127] من از شما در برابر هدايت خود مزدى نمى‌طلبم. مزد من تنها بر عهده پروردگار جهانيان است.

[128] آيا بر فراز هر بلندى به بيهودگى برجى برمى‌آوريد؟

[129] و بدين پندار كه همواره زنده‌ايد كوشكهايى بنا مى‌كنيد؟

[130] و چون انتقام گيريد چون جباران انتقام مى‌گيريد؟

[131] پس، از خدا بترسيد و از من اطاعت كنيد.

[132] و بترسيد از آن خدايى كه آنچه را كه مى‌دانيد، به شما عطا كرده است.

[133] و به شما چارپايان و فرزندان ارزانى داشته است،

[134] و باغها و چشمه‌ساران.

[135] من از عذاب روزى بزرگ بر شما بيمناكم.

[136] گفتند: براى ما يكسان است كه ما را اندرز دهى يا اندرز ندهى.

[137] اينها جز همان دروغ و نيرنگ پيشينيان نيست.

[138] و ما عذاب نخواهيم شد.

[139] پس تكذيبش كردند و ما آنان را هلاك كرديم. هرآينه در اين عبرتى است، و بيشترينشان ايمان نياوردند.

[140] هرآينه پروردگار تو پيروزمند و مهربان است.

[141] قوم ثمود پيامبران را تكذيب كردند.

[142] آنگاه كه برادرشان صالح گفت: آيا پروا نمى‌كنيد؟

[143] من براى شما پيامبرى امين هستم.

[144] از خدا بترسيد و از من اطاعت كنيد.

[145] من از شما در برابر هدايت خود مزدى نمى‌طلبم. مزد من تنها بر عهده پروردگار جهانيان است.

[146] آيا پنداريد كه شما را در اين نعمتها، ايمن رها مى‌كنند؟

[147] در باغها و چشمه‌سارها؟

[148] و كشتزارها و نخلها با آن شكوفه‌هاى نرم و لطيف؟

[149] و شادمانه در كوه‌ها خانه‌هايى مى‌تراشيد؟

[150] پس، از خدا بترسيد و از من اطاعت كنيد.

[151] و فرمان اين اسرافكاران را مپذيريد:

[152] اينان كه در زمين فساد مى‌كنند و اصلاح نمى‌كنند.

[153] گفتند: جز اين نيست كه تو را جادو كرده‌اند.

[154] تو نيز بشرى همانند ما هستى. اگر راست مى‌گويى نشانه‌اى بياور.

[155] گفت: اين ماده‌شترِ من است. يك روز آب خوردن حق او باشد و يك روز حق شما.

[156] به آن آسيبى مرسانيد كه عذابِ روزى بزرگ شما را فرومى‌گيرد.

[157] آن را كشتند و پشيمان شدند.

[158] پس عذاب آنها فروگرفت. هرآينه در اين عبرتى است، و بيشترينشان ايمان نياوردند.

[159] هرآينه پروردگار تو پيروزمند و مهربان است.

[160] قوم لوط پيامبران را تكذيب كردند.

[161] آنگاه كه برادرشان لوط گفت: آيا پروا نمى‌كنيد؟

[162] من براى شما پيامبرى امين هستم.

[163] از خدا بترسيد و از من اطاعت كنيد.

[164] من از شما در برابر هدايت خود مزدى نمى‌طلبم. مزد من تنها بر عهده پروردگار جهانيان است.

[165] چرا از ميان مردم جهان با نران مى‌آميزيد؟

[166] و همسرانى را كه پروردگارتان برايتان آفريده است ترك مى‌گوييد؟ نه. شما مردمى متجاوز هستيد.

[167] گفتند: اى لوط، اگر بس نكنى، از شهر بيرونت مى‌كنيم.

[168] گفت: من با كار شما دشمنم.

[169] اى پروردگار من، مرا و كسانم را از عاقبت عملى كه مى‌كنند رهايى بخش.

[170] او و همه كسانش را رهانيديم.

[171] مگر پيرزنى كه خواست بماند.

[172] سپس ديگران را هلاك كرديم.

[173] بر آنها بارانى بارانيديم و چه بد بود باران تهديدشدگان.

[174] هرآينه در اين عبرتى است، و بيشترينشان ايمان نياوردند.

[175] هرآينه پروردگار تو ��يروزمند و مهربان است.

[176] مردم اَيكه پيامبران را تكذيب كردند.

[177] آنگاه كه شعيب به آنها گفت: آيا پروا نمى‌كنيد؟

[178] من براى شما پيامبرى امين هستم.

[179] از خدا بترسيد و از من اطاعت كنيد.

[180] من از شما در برابر هدايت خود مزدى نمى‌طلبم. مزد من تنها بر عهده پروردگار جهانيان است.

[181] پيمانه را تمام بپردازيد و كم‌فروشى مكنيد.

[182] و با ترازوى درست وزن كنيد.

[183] به مردم كم مدهيد و بى‌باكانه در زمين فساد مكنيد.

[184] از آن كس كه شما و آفريدگان پيش از شما را آفريده است بترسيد.

[185] گفتند: جز اين نيست كه تو را جادو كرده‌اند.

[186] تو نيز بشرى همانند ما هستى و مى‌پنداريم كه دروغ مى‌گويى.

[187] اگر راست مى‌گويى، پاره‌اى از آسمان را بر سر ما انداز.

[188] گفت: پروردگار من به كارى كه مى‌كنيد داناتر است.

[189] پس تكذيبش كردند و در آن روز ابرى، عذاب آنان را فرو گرفت. و آن عذاب روزى بزرگ بود.

[190] هرآينه در اين عبرتى است، و بيشترينشان ايمان نياوردند.

[191] هرآينه پروردگار تو پيروزمند و مهربان است.

[192] و اين كتاب، نازل شده از جانب پروردگار جهانيان است.

[193] آن را روح‌الامين نازل كرده است،

[194] بر دل تو، تا از بيم‌دهندگان باشى.

[195] به زبان عربى روشن.

[196] و آن در نوشته‌هاى پيشينيان نيز هست.

[197] آيا اين نشانه برايشان بسنده نيست كه علماى بنى‌اسرائيل از آن آگاهند؟

[198] اگر آن را بر يكى از عجمان نازل كرده بوديم،

[199] و بر ايشان مى‌خواندش، بدان ايمان نمى‌آوردند.

[200] بدين‌سان قرآن را در دلهاى مجرمان راه داديم.

[201] بدان ايمان نمى‌آورند تا عذاب دردآور را بنگرند.

[202] و آن عذاب ناگهان و بى‌خبر بر آنان فرود مى‌آيد.

[203] مى‌گويند: آيا ما را مهلتى خواهند داد؟

[204] آيا به عذاب ما مى‌شتابند؟

[205] ديدى كه هر چند سالها برخوردارشان ساختيم،

[206] باز هم عذابى كه به آنها وعده شده بود بر سرشان آمد،

[207] آن برخورداريها به حالشان سود نكرد؟

[208] ما هيچ قريه‌اى را هلاك نكرديم جز آنكه برايشان بيم‌دهندگانى بودند.

[209] تا پندشان دهند. زيرا ما ستمكار نيستيم.

[210] و اين قرآن را شياطين نازل نكرده‌اند.

[211] آنان نه درخور اين كارند و نه توان آن دارند.

[212] شياطين را از شنيدن وحى معزول داشته‌اند.

[213] پس با خداى يكتا خداى ديگرى را مخوان تا مباد در شمار مستحقان عذاب درآيى.

[214] خويشاوندان نزديكت را بترسان.

[215] در برابر هر يك از مؤمنان كه از تو پيروى مى‌كند بال فروتنى فرودآر.

[216] و اگر بر تو عصيان ورزيدند بگو: من از كارهاى شما بيزارم.

[217] و بر خداى پيروزمند مهربان توكل كن.

[218] آن كه تو را مى‌بيند آنگاه كه برمى‌خيزى.

[219] و نماز خواندنت را با ديگر نمازگزاران مى‌بيند.

[220] هرآينه اوست شنواى دانا.

[221] آيا شما را آگاه كنم كه شياطين بر چه كسى نازل مى‌شوند؟

[222] بر هر بسيار دروغگوى گنهكار نازل مى‌شوند.

[223] گوش فرا مى‌دهند و بيشترينشان دروغگويانند.

[224] و گمراهان از پى شاعران مى‌روند.

[225] آيا نديده‌اى كه شاعران در هر واديى سرگشته‌اند؟

[226] و چيزها مى‌گويند كه خود عمل نمى‌كنند؟

[227] مگر آنان كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند و خدا را فراوان ياد كردند و چون مورد ستم واقع شدند انتقام گرفتند. و ستمكاران به زودى خواهند دانست كه به چه مكانى باز مى‌گردند.

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud