💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.ayati › 19 captured on 2024-05-26 at 16:39:17. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2024-03-21)
-=-=-=-=-=-=-
[1] كاف، ها، يا، عين، صاد.
[2] بيان بخشايش پروردگارت بر بنده خود زكريّا است.
[3] آنگاه كه پروردگارش را در نهان ندا داد.
[4] گفت: اى پروردگار من، استخوان من سست گشته و سرم از پيرى سفيد شده است و هرگز در دعا به درگاه تو، اى پروردگار من، بىبهره نبودهام.
[5] من پس از مرگ خويش، از خويشاوندانم بيمناكم و زنم نازاينده است. مرا از جانب خود فرزندى عطا كن،
[6] كه ميراثبر من و ميراثبر خاندان يعقوب باشد و او را، اى پروردگار من، شايسته و پسنديده گردان.
[7] اى زكريّا، ما تو را به پسرى به نام يحيى مژده مىدهيم. از اين پيش كسى را همنام او نساختهايم.
[8] گفت: اى پروردگار من، مرا از كجا پسرى باشد، حال آنكه زنم نازاينده است. و من خود در پيرى به فرتوتى رسيدهام.
[9] گفت: پروردگارت اينچنين گفته است: اين براى من آسان است و تو را كه پيش از اين چيزى نبودهاى بيافريدهام.
[10] گفت: اى پروردگار من، به من نشانى بنماى. گفت: نشان تو اين است كه سه شب و سه روز با مردم سخن نگويى بىهيچ آسيبى.
[11] از محراب به ميان قوم خود بيرون آمد و به آنان اعلام كرد كه: صبح و شام تسبيح گوييد.
[12] اى يحيى، كتاب را به نيرومندى بگير. و در كودكى به او دانايى عطا كرديم.
[13] و به او شفقت كرديم و پاكيزهاش ساختيم و او پرهيزگار بود.
[14] به پدر و مادر نيكى مىكرد و جبار و گردنكش نبود.
[15] سلام بر او؛ روزى كه زاده شد و روزى كه مىميرد و روزى كه ديگر بار زنده برانگيخته مىشود.
[16] در اين كتاب مريم را ياد كن، آنگاه كه از خاندان خويش به مكانى رو به سوى برآمدن آفتاب، دورى گزيد.
[17] ميان خود و آنان پردهاى كشيد و ما روح خود را نزدش فرستاديم و چون انسانى تمام بر او نمودار شد.
[18] مريم گفت: از تو به خداى رحمان پناه مىبرم، كه پرهيزگار باشى.
[19] گفت: من فرستاده پروردگار تو هستم، تا تو را پسرى پاكيزه ببخشم.
[20] گفت: از كجا مرا فرزندى باشد، حال آنكه هيچ بشرى به من دست نزده است و من بدكاره هم نبودهام.
[21] گفت: پروردگار تو اينچنين گفته است: اين براى من آسان است. ما آن پسر را براى مردم آيتى و بخشايشى كنيم و اين كارى است حتمى و پايان يافته.
[22] پس به او آبستن شد و او را با خود به مكانى دورافتاده برد.
[23] درد زاييدن او را به سوى تنه درخت خرمايى كشانيد. گفت: اى كاش پيش از اين مرده بودم و از يادها فراموش شده بودم.
[24] كودك از زير او ندا داد: محزون مباش، پروردگارت از زير پاى تو جوى آبى روان ساخت.
[25] نخل را بجنبان تا خرماى تازه چيده برايت فرو ريزد.
[26] پس اى زن، بخور و بياشام و شادمان باش و اگر از آدميان كسى را ديدى بگوى: براى خداى رحمان روزه نذر كردهام و امروز با هيچ بشرى سخن نمىگويم.
[27] كودك را برداشت و نزد قوم خود آورد. گفتند: اى مريم، كارى قبيح كردهاى.
[28] اى خواهر هارون، نه پدرت مرد بدى بود و نه مادرت زنى بدكاره.
[29] به فرزند اشاره كرد. گفتند: چگونه با كودكى كه در گهواره است سخن بگوييم.
[30] كودك گفت: من بنده خدايم، به من كتاب داده و مرا پيامبر گردانيده است.
[31] و هر جا كه باشم مرا بركت داده و تا زندهام به نماز و زكات وصيت كرده است.
[32] و نيز نيكى كردن به مادرم. و مرا جبار و شقى نساخته است.
[33] سلام بر من؛ روزى كه زاده شدم و روزى كه مىميرم و روزى كه ديگر بار زنده برانگيخته مىشوم.
[34] اين است عيسى بن مريم -به سخن حق- همان كه در باره او در ترديد بودند.
[35] نسزد خداوند را كه فرزندى برگيرد. منزه است. چون اراده كارى كند، مىگويد: موجود شو. پس موجود مىشود.
[36] و اللّه پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستيد، كه راه راست اين است.
[37] گروهها با هم اختلاف كردند، پس واى بر كافران به هنگام حضور در آن روز بزرگ.
[38] چه خوب مىشنوند و چه خوب مىبينند آن روز كه نزد ما مىآيند. ولى ستمكاران امروز در گمراهى آشكارى هستند.
[39] آنان را از روز حسرت كه كار به پايان آمده و آنان همچنان در حال غفلت و بىايمانى هستند بترسان.
[40] هر آينه ما زمين و هر كه را بر روى آن است به ارث مىبريم و همه به نزد ما بازگردانده مىشوند.
[41] و در اين كتاب ابراهيم را ياد كن كه او پيامبرى راستگو بود.
[42] آنگاه كه پدرش را گفت: اى پدر، چرا چيزى را كه نه مىشنود و نه مىبيند و نه هيچ نيازى از تو برمىآورد، مىپرستى؟
[43] اى پدر، مرا دانشى دادهاند كه به تو ندادهاند. پس، از من پيروى كن تا تو را به راه راست هدايت كنم.
[44] اى پدر، شيطان را مپرست، زيرا شيطان خداى رحمان را نافرمان بود.
[45] اى پدر، مىترسم عذابى از جانب خداى رحمان به تو رسد و تو دوستدار شيطان باشى.
[46] گفت: اى ابراهيم، آيا از خدايان من بيزار هستى؟ اگر بازنايستى سنگسارت مىكنم. اكنون زمانى دراز از من دور باش.
[47] گفت: تو را سلامت باد. از پروردگارم برايت آمرزش خواهم خواست. زيرا او بر من مهربان است.
[48] از شما و از آن چيزهايى كه به جاى خداى يكتا مىخوانيد كناره مىگيرم و پروردگار خود را مىخوانم، باشد كه چون پروردگارم را بخوانم محروم نشوم.
[49] چون از آنها و آنچه جز خداى يكتا مىپرستيدند كناره گرفت، اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم و همه را پيامبرى داديم،
[50] و رحمت خويش را به آنها ارزانى داشتيم و سخن نيكو و آوازه بلند داديم.
[51] و در اين كتاب، موسى را ياد كن. او بندهاى مخلص و فرستادهاى پيامبر بود.
[52] و او را از جانب راست كوه طور ندا داديم و نزديكش ساختيم تا با او راز گوييم.
[53] و از رحمت خود برادرش هارون پيامبر را به او بخشيديم.
[54] و در اين كتاب اسماعيل را ياد كن. او درستقول و فرستادهاى پيامبر بود،
[55] و خاندان خود را به نماز و زكات امر مىكرد و نزد پروردگارش شايسته و پسنديده بود.
[56] و در اين كتاب ادريس را ياد كن. او راستگفتارى پيامبر بود.
[57] او را به مكانى بلند فرا برديم.
[58] اينان گروهى از پيامبران بودند كه خدا به آنان انعام كرده بود، از فرزندان آدم و فرزندان آنان كه با نوح در كشتى نشانديم و فرزندان ابراهيم و اسرائيل و آنها كه هدايتشان كرديم و برگزيديمشان. و چون آيات خداى رحمان بر آنان تلاوت مىشد، گريان به سجده مىافتادند.
[59] سپس كسانى جانشين اينان شدند كه نماز را ضايع گذاشتند و پيرو شهوات گرديدند و به زودى به غى خواهند افتاد،
[60] مگر آن كس كه توبه كرد و ايمان آورد و كارهاى شايسته كرد. اينان به بهشت داخل مىشوند و هيچ مورد ستم قرار نمىگيرند.
[61] بهشتهاى جاويد كه خداى رحمان در غيب به بندگان خويش وعده كرده است و وعده او فرا خواهد رسيد.
[62] در آنجا سخن لغو نمىشنوند، گفتارشان سلام است. و روزيشان هر صبح و شام آماده است.
[63] اين همان بهشتى است كه به بندگانمان، آنها كه پرهيزگارى كردهاند، عطا مىكنيم.
[64] و ما جز به فرمان پروردگار تو فرود نمىآييم. آنچه در پيش روى ما و پشت سر ما و ميان اين دو قرار دارد از آنِ اوست. و پروردگار تو فراموشكار نيست.
[65] پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دوست. او را بپرست و در پرستش شكيبا باش. آيا همنامى براى او مىشناسى؟
[66] آدمى مىگويد: آيا زمانى كه بميرم، زنده از گور بيرون آورده خواهم شد؟
[67] و آدمى به ياد ندارد كه او را پيش از اين آفريدهايم و او خود چيزى نبوده است؟
[68] به پروردگارت سوگند، آنها را با شيطانها گردمىآوريم؛ آنگاه همه را در اطراف جهنم به زانو مىنشانيم.
[69] آنگاه از هر گروه كسانى را كه در برابر خداى رحمان بيشتر سركشى كردهاند جدا مىكنيم.
[70] و ما آنهايى را كه سزاوارتر به داخل شدن در آتش و سوختن در آن باشند، بهتر مىشناسيم.
[71] و هيچ يك از شما نيست كه وارد جهنم نشود، و اين حكمى است حتمى از جانب پروردگار تو.
[72] آنگاه پرهيزگاران را نجات مىدهيم و ستمكاران را همچنان به زانونشسته در آنجا وامىگذاريم.
[73] چون آيات روشنگر ما را بر آنان بخوانند، كافران به مؤمنان مىگويند: كدام يك از دو فرقه را جايگاه بهتر و محفل نيكوتر است؟
[74] پيش از آنها چه بسا مردمى را به هلاكت رسانيدهايم كه از حيث اثاث و منظر بهتر از آنها بودند.
[75] بگو: هر كس كه در گمراهى باشد، خداى رحمان او را به فزونى مدد مىرساند، تا آنگاه آنچه را به او وعده داده شده است بنگرد: يا عذاب و يا قيامت. آنگاه خواهند دانست كه چه كسى را جايگاه بدتر و سپاه ناتوانتر است.
[76] و خدا بر هدايت آنان كه هدايت يافتهاند خواهد افزود و نزد پروردگار تو پاداش و نتيجه كردارهاى شايستهاى كه باقىماندنىاند بهتر است.
[77] آيا آن كسى را كه به آيات ما كافر بود ديدى كه مىگفت: البته به من مال و فرزند داده خواهد شد.
[78] آيا از غيب آگاهى داشت، يا از خداى رحمان پيمان گرفته بود؟
[79] نه چنين است. آنچه مىگويد خواهيم نوشت و البته بر عذابش خواهيم افزود.
[80] آنچه را كه مىگويد از او مىستانيم تا تنها نزد ما بيايد.
[81] و به غير از اللّه خدايانى اختيار كردند تا سبب عزتشان گردند.
[82] نه چنين است. به زودى عبادتشان را انكار كنند و به مخالفتشان برخيزند.
[83] آيا نديدهاى كه ما شياطين را به سوى كافران فرستاديم تا آنها را برانگيزند؟
[84] پس تو بر آنان شتاب مكن كه ما روزهايشان را به دقت مىشماريم.
[85] روزى كه پرهيزگاران را نزد خداى رحمان سواره گرد آوريم.
[86] و مجرمان را تشنهكام به جهنم برانيم.
[87] از شفاعت بىنصيبند، مگر آن كس كه با خداى رحمان پيمانى بسته باشد.
[88] گفتند: خداى رحمان صاحب فرزندى است.
[89] هر آينه سخنى زشت آوردهايد.
[90] نزديك است كه از اين سخن آسمانها بشكافند و زمين شكافته شود و كوهها فروافتند و در هم ريزند،
[91] زيرا براى خداى رحمان فرزندى قائل شدهاند.
[92] خداى رحمان را سزاوار نيست كه صاحب فرزندى باشد.
[93] هيچ چيز در آسمانها و زمين نيست مگر آنكه به بندگى سوى خداى رحمان بيايد.
[94] او همه را حساب كرده و يكيك شمرده است.
[95] و همگيشان در روز قيامت تنها نزد او مىآيند.
[96] خداى رحمان كسانى را كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند، محبوب همه گرداند.
[97] اين قرآن را بر زبان تو آسان كرديم تا پرهيزگاران را مژده دهى و ستيزهگران را بترسانى.
[98] و چه بسيار مردمى را پيش از آنها هلاك كردهايم. آيا هيچ يك از آنها را مىيابى يا حتى اندك آوازى از آنها مىشنوى؟