💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.ayati › 15 captured on 2024-05-26 at 16:39:14. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2024-03-21)
-=-=-=-=-=-=-
[1] الف، لام، را. اين است آيات كتاب و قرآن روشنگر.
[2] بسا كه كافران آرزو كنند كه اىكاش مسلمان مىبودند.
[3] واگذارشان تا بخورند و بهرهور شوند و آرزو به خود مشغولشان دارد، زودا كه خواهند دانست.
[4] هيچ قريهاى را هلاك نكرديم، مگر آنكه زمانى معلوم داشت.
[5] هيچ امتى از اجل خويش نه پيش مىافتد و نه پس مىماند.
[6] و گفتند: اى مردى كه قرآن بر تو نازل شده، حقا كه تو ديوانهاى.
[7] اگر راست مىگويى، چرا فرشتگان را براى ما نمىآورى؟
[8] ما فرشتگان را جز به حق نازل نمىكنيم و در آن هنگام ديگر مهلتشان ندهند.
[9] ما قرآن را خود نازل كردهايم و خود نگهبانش هستيم.
[10] و ما رسولان خود را پيش از تو به ميان اقوام پيشين فرستادهايم.
[11] هيچ پيامبرى بر آنها مبعوث نشد، جز آنكه مسخرهاش كردند.
[12] راهش را در دل مجرمان اينچنين مىگشاييم.
[13] به آن ايمان نمىآورند و سنت پيشينيان چنين بوده است.
[14] اگر بر ايشان از آسمان درى بگشاييم كه از آن بالا روند،
[15] گويند: چشمان ما را جادو كردهاند، بلكه ما مردمى جادوزده هستيم.
[16] و هرآينه در آسمان برجهايى آفريديم و براى بينندگانشان بياراستيم.
[17] و از هر شيطان رجيمى حفظشان كرديم.
[18] مگر آنكه دزدانه گوش مىداد و شهابى روشن تعقيبش كرد.
[19] و زمين را گسترديم و در آن كوههاى عظيم افكنديم. و از هر چيز به شيوهاى سنجيده در آن رويانيديم.
[20] و معيشت شما و كسانى را كه شما روزىدهشان نيستيد، در آنجا قرار داديم.
[21] هر چه هست خزاين آن نزد ماست و ما جز به اندازهاى معين آن را فرو نمىفرستيم.
[22] و بادهاى آبستنكننده را فرستاديم، و از آسمان آبى نازل كرديم و شما را بدان سيراب ساختيم و شما را نرسد كه خازنان آن باشيد.
[23] هرآينه ما هستيم كه زنده مىكنيم و مىميرانيم و بعد از همه باقى مىمانيم.
[24] و مىدانيم چه كسانى از شما از اين پيش رفتهاند و چه كسانى واپس ماندهاند.
[25] و پروردگار تو همه را محشور مىگرداند، زيرا اوست كه حكيم و داناست.
[26] ما آدمى را از گل خشك، از لجن بويناك آفريديم.
[27] و جن را پيش از آن از آتش سوزنده بىدود آفريده بوديم.
[28] و پروردگارت به فرشتگان گفت: مىخواهم بشرى از گل خشك، از لجن بويناك بيافرينم.
[29] چون آفرينشش را به پايان بردم و از روح خود در آن دميدم، در برابر او به سجده بيفتيد.
[30] فرشتگان همگى سجده كردند،
[31] مگر ابليس كه سرباز زد كه با سجدهكنندگان باشد.
[32] گفت: اى ابليس، چرا تو از سجدهكنندگان نبودى؟
[33] گفت: من براى بشرى كه از گل خشك، از لجن بويناك آفريدهاى سجده نمىكنم.
[34] گفت: از آنجا بيرون شو كه مطرود هستى.
[35] تا روز قيامت بر تو لعنت است.
[36] گفت: اى پروردگار من، مرا تا روزى كه دوباره زنده مىشوند مهلت ده.
[37] گفت: تو در شمار مهلتيافتگانى.
[38] تا آن روزى كه وقتش معلوم است.
[39] گفت: اى پروردگار من، چون مرا نوميد كردى، در روى زمين بديها را در نظرشان بيارايم و همگان را گمراه كنم،
[40] مگر آنها كه بندگان با اخلاص تو باشند.
[41] گفت: راه اخلاص راه راستى است كه به من مىرسد.
[42] تو را بر بندگان من تسلطى نيست، مگر بر آن گمراهانى كه تو را پيروى كنند.
[43] و جهنم ميعادگاه همه است.
[44] هفت در دارد و براى هر در گروهى از آنان معين شدهاند.
[45] پرهيزگاران در بهشتها، كنار چشمهسارانند.
[46] به سلامت و ايمنى داخل شويد.
[47] هر كينهاى را از دلشان بركندهايم، همه برادرند، بر تختها روبهروى همند.
[48] هيچ رنجى به آنها نمىرسد و از آنجا بيرونشان نرانند.
[49] به بندگانم خبر ده كه من آمرزنده و مهربانم،
[50] و عذاب من عذابى دردآور است.
[51] و از مهمانان ابراهيم خبر دارشان كن.
[52] آنگاه كه بر او داخل شدند و گفتند: سلام. ابراهيم گفت: ما از شما مىترسيم.
[53] گفتند: مترس، ما تو را به پسرى دانا بشارت مىدهيم.
[54] گفت: آيا مرا بشارت مىدهيد با آنكه پير شدهام؟ به چه چيز بشارتم مىدهيد؟
[55] گفتند: به حق بشارتت داديم، از نوميدان مباش.
[56] گفت: جز گمراهان چه كسى از رحمت پروردگارش نوميد مىشود؟
[57] گفت: اى رسولان، كار شما چيست؟
[58] گفتند: ما بر سر مردمى گنهكار فرستاده شدهايم.
[59] مگر خاندان لوط، كه همه را نجات مىدهيم،
[60] جز زنش را كه مقرر كردهايم كه از باقىماندگان باشد.
[61] چون رسولان نزد خاندان لوط آمدند،
[62] لوط گفت: شما بيگانهايد.
[63] گفتند: نه، چيزى را كه در آن شك مىكردند آوردهايم.
[64] ما تو را خبر راست آوردهايم و ما راستگويانيم.
[65] چون پاسى از شب بگذرد، خاندان خود را بيرون ببر. و خود از پى آنها رو و نبايد هيچ يك از شما به عقب بنگرد. به هر جا كه فرمانتان دادهاند برويد.
[66] و براى او حادثه را حكايت كرديم كه چون صبح فرارسد ريشه آنها بركنده شود.
[67] اهل شهر شادىكنان آمدند.
[68] گفت: اينان مهمانان منند، مرا رسوا مكنيد.
[69] از خداوند بترسيد و مرا شرمسار مسازيد.
[70] گفتند: مگر تو را از مردم منع نكرده بوديم؟
[71] گفت: اگر قصدى داريد، اينك دختران من هستند.
[72] به جان تو سوگند كه آنها در مستى خويش سرگشته بودند.
[73] چون صبح طالع شد آنان را صيحه فروگرفت.
[74] شهر را زيروزبر كرديم و بارانى از سجيل بر آنان بارانيديم.
[75] در اين عبرتهاست براى پژوهندگان.
[76] و آن شهر اكنون بر سر راه كاروانيان است.
[77] و مؤمنان را در آن عبرتى است.
[78] مردم ايكه نيز ستمكار بودند.
[79] از آنان انتقام گرفتيم و شهرهاى آن دو قوم آشكارا بر سر راهند.
[80] مردم حجر نيز پيامبران را به دروغ نسبت دادند.
[81] آيات خويش را بر آنان رسانيديم ولى از آن اعراض مىكردند.
[82] خانههاى خود را تا ايمن باشند در كوهها مىكندند.
[83] صبحگاهان آنان را صيحه فروگرفت.
[84] كردارشان از آنان دفع بلا نكرد.
[85] آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آنهاست جز به حق نيافريدهايم. و بىترديد قيامت فرا مىرسد. پس گذشت كن، گذشتى نيكو.
[86] هرآينه پروردگار تو آفرينندهاى داناست.
[87] ما سبعالمثانى و قرآن بزرگ را به تو داديم.
[88] اگر بعضى از مردان و زنانشان را به چيزى بهرهور ساختهايم تو بدان نگاه مكن. و غم آنان را مخور. و در برابر مؤمنان فروتن باش.
[89] و بگو: من بيمدهندهاى روشنگرم.
[90] همانند عذابى كه بر تقسيمكنندگان نازل كرديم:
[91] آنان كه قرآن را به اقسام تقسيم كرده بودند.
[92] به پروردگارت سوگند كه همه را بازخواست كنيم،
[93] به خاطر كارهايى كه مىكردهاند.
[94] به هر چه مأمور شدهاى صريح و بلند بگو و از مشركان رويگردان باش.
[95] ما مسخرهكنندگان را از تو باز مىداريم؛
[96] آنان كه با الله خداى ديگر قائل مىشوند. پس به زودى خواهند دانست.
[97] و مىدانيم كه تو از گفتارشان دلتنگ مىشوى.
[98] به ستايش پروردگارت تسبيح كن و از سجدهكنندگان باش.
[99] و پروردگارت را بپرست، تا لحظه مرگت فرا رسد.