💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.ayati › 10 captured on 2024-05-26 at 16:39:10. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

⬅️ Previous capture (2024-03-21)

-=-=-=-=-=-=-

AbdolMohammad Ayati, Surah 10: Jonas (Yunus)

Surahs

[1] الف، لام، را. اين است آيات كتاب به حكمت آميخته.

[2] آيا مردم در شگفتند از اينكه به مردى از خودشان وحى كرديم كه مردم را بترسان و مؤمنان را بشارت ده كه در نزد پروردگارشان پايگاهى رفيع دارند؟ كافران گفتند كه اين مرد آشكارا جادوگرى است.

[3] پروردگار شما اللّه است كه آسمانها و زمين را در شش روز بيافريد؛ سپس به عرش پرداخت؛ ترتيب كارها را از روى تدبير بداد. جز به رخصت او شفاعت‌كننده‌اى نباشد. اين است اللّه پروردگار شما. او را بپرستيد. چرا پند نمى‌گيريد؟

[4] بازگشت همه شما به اوست. اين به يقين وعده خداست. او مخلوقات را بيافريند. آنگاه آنان را به سوى خود بازگرداند، تا كسانى را كه ايمان آورده و كار شايسته كرده‌اند از روى عدل پاداش دهد. و كافران را به جزاى كفرشان شرابى است از آب جوشان و عذابى است دردآور.

[5] اوست آن كه خورشيد را فروغ بخشيد و ماه را منور ساخت و برايش منازلى معين كرد تا از شمار سالها و حساب آگاه شويد. خدا همه اينها را جز به حق نيافريد و آيات را براى مردمى كه مى‌دانند به تفصيل بيان مى‌كند.

[6] درآمد و شد شب و روز و آنچه خدا در آسمانها و زمين آفريده است براى پرهيزگاران عبرتهاست.

[7] كسانى كه به ديدار ما اميد ندارند و به زندگى دنيوى خشنود شده و بدان آرامش يافته‌اند، و آنان كه از آيات ما بى‌خبرند،

[8] به كيفر كارهايى كه مى‌كرده‌اند، جايگاهشان جهنم است.

[9] آنان را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند پروردگارشان به سبب ايمانشان به بهشتهايى پر نعمت كه نهرهاى آب در زير پايشان جارى است هدايت مى‌كند.

[10] در آنجا دعايشان اين است: بار خدايا تو منزهى. و به هنگام درود، سلام مى‌گويند. و پايان دعايشان اين است: سپاس خداى را، آن پروردگار جهانيان.

[11] اگر با همان شتاب كه مردم براى خود خير مى‌طلبند خدا برايشان شر مى‌طلبيد، مرگشان فرا رسيده بود. پس آنان را كه به ديدار ما اميد ندارند، وامى‌گذاريم تا در گمراهى خويش سرگردان بمانند.

[12] چون به آدمى گزندى رسد، چه بر پهلو خفته باشد و چه نشسته يا ايستاده ما را به دعا مى‌خواند. و چون آن گزند را از او دور سازيم، چنان مى‌گذرد كه گويى ما را براى دفع آن گزندى كه به او رسيده بود هرگز نخوانده است. اعمال اسرافكاران اينچنين در نظرشان آراسته شده است.

[13] و ما مردمى را كه پيش از شما بودند چون ستم كردند و به پيامبرانشان كه با دلايل روشن سوى ايشان آمده بودند ايمان نمى‌آوردند، هلاك كرديم. مردم تبهكار را اينچنين كيفر مى‌دهيم.

[14] آنگاه شما را در روى زمين جانشين آنها گردانيديم تا بنگريم كه چگونه عمل مى‌كنيد.

[15] چون آيات روشن ما بر آنان تلاوت شد، آنها كه به ديدار ما اميد ندارند گفتند: قرآنى جز اين قرآن بياور يا دگرگونش كن. بگو: مرا نرسد كه آن را از سوى خود دگرگون كنم. هر چه به من وحى مى‌شود پيرو همان هستم. مى‌ترسم كه اگر به پروردگارم عاصى شوم به عذاب آن روز بزرگ گرفتار آيم.

[16] بگو: اگر خدا مى‌خواست من آن را بر شما تلاوت نمى‌كردم و شما را از آن آگاه نمى‌ساختم. و پيش از اين در ميان شما عمرى زيسته‌ام. چرا به عقل در نمى‌يابيد؟

[17] كيست ستمكارتر از آن كه بر خدا دروغ مى‌بندد، يا آيات او را دروغ مى‌انگارد؟ هر آينه مجرمان رستگار نشوند.

[18] سواى خدا چيزهايى را مى‌پرستند كه نه سودشان مى‌رساند نه زيان. و مى‌گويند: اينها شفيعان ما در نزد خدايند. بگو: آيا به خدا از چيزى خبر مى‌دهيد كه در زمين و آسمان از آن سراغى ندارد؟ خدا منزه است و از آنچه با او شريك مى‌سازيد، فراتر است.

[19] مردم جز يك امت نبودند، ميانشان اختلاف افتاد. و اگر نه آن سخنى بود كه پيش از اين از پروردگارت صادر گشته بود، در آنچه اختلاف مى‌كنند داورى شده بود.

[20] و مى‌گويند: چرا از جانب پروردگارش معجزه‌اى بر او نازل نمى‌شود؟ بگو: علم غيب از آن خداست. انتظار بكشيد. من نيز با شما منتظر مى‌مانم.

[21] هرگاه پس از گزندى كه به مردم رسيده است رحمتى به آنها بچشانيم، بينى كه در آيات ما بدانديشى مى‌كنند. بگو: مكر خدا سريع‌تر است؛ رسولان ما نيز، بدانديشيهاى شما را مى‌نويسند.

[22] اوست كه شما را در خشكى و در دريا سير مى‌دهد. تا آنگاه كه در كشتيها هستند و باد موافق به حركتشان مى‌آورد، شادمانند. چون توفان فرا رسد و موج از هر سو بر آنها ريزد، چنان كه پندارند كه در محاصره موج قرار گرفته‌اند، خدا را از روى اخلاص عقيدت بخوانند، كه اگر ما را از اين خطر برهانى از سپاسگزاران خواهيم بود.

[23] چون خدا آنها را برهاند، بينى كه در زمين به ناحق سركشى كنند. اى مردم، اين سركشى به زيان خودتان است. تمتعى است در اين زندگى دنيوى. آنگاه همه به نزد ما بازمى‌گرديد تا از كارهايى كه مى‌كرده‌ايد آگاهتان سازيم.

[24] مثَل اين زندگى دنيا مثَل بارانى است كه از آسمان نازل كنيم، تا بدان هر گونه رستنيها از زمين برويد، چه آنها كه آدميان مى‌خورند و چه آنها كه چارپايان مى‌چرند. چون زمين پيرايه خويش برگرفت و آراسته شد و مردمش پنداشتند كه خود قادر بر آن همه بوده‌اند، فرمان ما شب هنگام يا به روز دررسد و چنان از بيخش بركنيم كه گويى ديروز در آن مكان هيچ چيز نبوده است. آيات را براى مردمى كه مى‌انديشند اينچنين تفصيل مى‌دهيم.

[25] خداوند به سراى سلامت فرا مى‌خواند و هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‌كند.

[26] پاداش آنان كه نيكى مى‌كنند نيكى است و چيزى افزون بر آن. نه سيه‌روى شوند و نه خوار. اينان اهل بهشتند و در آن جاويدانند.

[27] و براى آنان كه مرتكب بديها شوند، پاداش هر بدى همانند آن است و خوارى بر آنها چيره مى‌شود. كسى آنها را از خشم خدا نگه نمى‌دارد، چنان شوند كه گويى صورتشان در پاره‌اى از شب تاريك پوشيده شده است. اينان اهل جهنمند و جاودانه در آن هستند.

[28] و روزى همه آنها را در محشر گرد آوريم. سپس مشركان را گوييم: شما و بتهايتان در مكان خود قرار گيريد. سپس آنها را از يكديگر جدا مى‌كنيم و بتهايشان مى‌گويند: شما هرگز ما را نمى‌پرستيده‌ايد.

[29] خدا به شهادت ميان ما و شما كافى است كه ما از پرستش شما هرگز آگاه نبوده‌ايم.

[30] در آنجا هر كس هر چه كرده است پاداشش را خواهد ديد و همه را به سوى خدا مولاى حقيقيشان بازمى‌گردانند و همه آن بتان كه به باطل مى‌پرستيدند نابود مى‌شوند.

[31] بگو: چه كسى از آسمان و زمين به شما روزى مى‌دهد؟ كيست كه شنوايى و بينايى مى‌بخشد؟ زنده را از مرده پديد مى‌آرد و مرده را از زنده و كارها را به سامان مى‌آورد؟ خواهند گفت: اللّه. بگو: آيا پروا نمى‌كنيد؟

[32] اين اللّه پروردگار حقيقى شماست، بعد از حقيقت جز گمراهى چيست؟ پس به كجا روى مى‌آوريد؟

[33] پس سخن پروردگار تو درباره عصيانگران كه گفت: اينان ايمان نمى‌آورند، به حقيقت پيوست.

[34] بگو: آيا از اين بتان شما كسى هست كه چيزى را بيافريند، و باز زنده كند؟ بگو: خداى يكتا مخلوقات را مى‌آفريند و باز زنده مى‌كند. پس چگونه از حق منحرفتان مى‌كنند؟

[35] بگو: آيا از اين بتان شما كسى هست كه به حق راه نمايد؟ بگو: خدا به حق راه مى‌نمايد. آيا آن كه به حق راه مى‌نمايد به متابعت سزاوارتر است يا آن كه به حق راه نمى‌نمايد و خود نيز نيازمند هدايت است؟ شما را چه مى‌شود؟ چگونه حكم مى‌كنيد؟

[36] بيشترشان فقط تابع گمانند، و گمان نمى‌تواند جاى حق را بگيرد. هر آينه خدا به كارى كه مى‌كنند آگاه است.

[37] نشايد كه اين قرآن را جز به خدا نسبت كنند، بلكه تصديق چيزى است كه پيش از آن آمده است و توضيح آن كتاب است. شكى نيست كه از جانب پروردگار جهانيان است.

[38] مى‌گويند كه آن را به دروغ به خدا نسبت مى‌كند. بگو: اگر راست مى‌گوييد، جز خدا هر كه را كه مى‌توانيد به يارى بخوانيد و سوره‌اى همانند آن بياوريد.

[39] چيزى را دروغ شمردند كه به علم آن احاطه نيافته بودند و هنوز از تأويل آن بى‌خبرند. كسانى كه پيش از آنان بودند نيز پيامبران را چنين به دروغ نسبت دادند. پس بنگر كه عاقبت كار ستمكاران چگونه بوده است.

[40] برخى از ايشان بدان ايمان مى‌آورند و برخى ايمان نمى‌آورند. و پروردگار تو به مفسدان آگاه‌تر است.

[41] اگر تو را به دروغ نسبت كردند، بگو: عمل من از آن من است و عمل شما از آن شما. شما از كار من بيزاريد و من از كار شما بيزارم.

[42] برخى از ايشان به تو گوش مى‌دهند. آيا اگر درنيابند تو مى‌توانى كران را شنوا سازى؟

[43] برخى از آنها به تو مى‌نگرند. آيا اگر نبينند، تو مى‌توانى كوران بى بصيرت را راه بنمايى؟

[44] خداوند به مردم هيچ ستم نمى‌كند ولى مردم خود به خود ستم مى‌كنند.

[45] و روزى كه خداوند آنان را در محشر گرد آورد، چنان كه پندارى تنها ساعتى از روز درنگ كرده‌اند، يكديگر را بشناسند. آنها كه ديدار با خدا را دروغ مى‌انگاشتند زيان ديده‌اند و هدايت نيافته‌اند.

[46] يا پاره‌اى از چيزهايى را كه به آنها وعده داده‌ايم به تو مى‌نمايانيم يا تو را مى‌ميرانيم. بازگشت همه‌شان به نزد ماست و خدا به هر كارى كه مى‌كنند ناظر است.

[47] هر امتى را پيامبرى بود و چون پيامبرشان بيامد كارها ميانشان به عدالت فيصله يافت و مورد ستم واقع نشدند.

[48] مى‌گويند: اگر راست مى‌گوييد، پس اين وعده چه وقت خواهد بود؟

[49] بگو: من درباره خود -جز آنچه خدا بخواهد- مالك هيچ سود و زيانى نيستم. مرگ هر امتى را زمانى معين است. چون زمانشان فرارسد، نه يك ساعت تأخير كنند و نه يك ساعت پيش افتند.

[50] بگو: چه مى‌كنيد اگر عذاب او به ناگاه شب‌هنگام يا به روز فرا رسد؟ گناهكاران چه چيز را اينچنين به شتاب مى‌طلبند؟

[51] آيا چون عذاب به وقوع پيوندد بدان ايمان مى‌آوريد؟ اكنون اين همان چيزى است كه فرا رسيدنش را به شتاب مى‌خواستيد.

[52] آنگاه به ستمكاران گويند: عذاب جاويد را بچشيد. آيا نه چنين است كه در برابر اعمالتان كيفر مى‌بينيد؟

[53] از تو خبر مى‌گيرند كه آيا حق است؟ بگو: آرى؛ سوگند به پروردگارم كه حق است و شما را ياراى فرار از آن نيست.

[54] اگر هر گنهكارى صاحب همه روى زمين باشد، خواهد كه خود را بدان از عذاب بازخرد. و چون عذاب را بنگرند پشيمانى خويش در دل نهان دارند. ميانشان به عدالت حكم شود و مورد ستم واقع نگردند.

[55] بدانيد كه هر چه در آسمانها و زمين است از آن خداست. و آگاه باشيد كه وعده خدا حق است، ولى بيشترشان نمى‌دانند.

[56] اوست كه زنده مى‌كند و مى‌ميراند و همه به سوى او بازمى‌گرديد.

[57] اى مردم، براى شما از جانب پروردگارتان موعظه‌اى آمد و شفايى براى آن بيماريى كه در دل داريد و راهنمايى و رحمتى براى مؤمنان.

[58] بگو: به فضل خدا و رحمت او شادمان شوند، زيرا اين دو از هر چه مى‌اندوزند بهتر است.

[59] بگو: آيا به رزقى كه خدا برايتان نازل كرده است نگريسته‌ايد؟ بعضى را حرام شمرديد و بعضى را حلال. بگو: خدا به شما اجازه داده است يا به او دروغ مى‌بنديد؟

[60] آنان كه به خدا دروغ مى‌بندند در باره روز قيامت چه گمان كرده‌اند؟ خدا فضل خود را به مردمان ارزانى مى‌دارد، ولى بيشترينشان شكر نمى‌گويند.

[61] در هر كارى كه باشى، و هر چه از قرآن بخوانى و دست به هر عملى كه بزنيد هنگامى كه بدان مى‌پردازيد ما ناظر بر شما هستيم. بر پروردگار تو حتى به مقدار ذره‌اى در زمين و آسمانها پوشيده نيست. و هر چه كوچكتر از آن يا بزرگ تر از آن باشد، در كتاب مبين نوشته شده است.

[62] آگاه باشيد كه بر دوستان خدا بيمى نيست و غمگين نمى‌شوند.

[63] كسانى را كه ايمان آوردند و پرهيزگارى مى‌كردند،

[64] بشارت است ايشان را در دنيا و آخرت. سخن خدا دگرگون نمى‌شود. اين است كاميابى بزرگ.

[65] سخن آنان تو را محزون نسازد. عزت به تمامى از آن خداوند است. اوست كه شنوا و داناست.

[66] آگاه باشيد كه از آن خداست هر چه در آسمانها و زمين است و آنان كه سواى خدا را شريكان مى‌خوانند، جز از گمان خويش پيروى نمى‌كنند و جز دروغ نمى‌گويند.

[67] اوست كه شب را برايتان پديد آورد تا در آن بياراميد و روز را پديد آورد تا در آن ببينيد. در اينها براى مردمى كه مى‌شنوند عبرتهاست.

[68] گفتند: خدا فرزندى برگزيده است. منزه است. بى‌نياز است. از آن اوست هر چه در آسمانها و زمين است. شما را بر آن سخن دليلى نيست. چرا در باره خدا چيزهايى مى‌گوييد كه به آن آگاه نيستيد؟

[69] بگو: آنها كه به خدا دروغ مى‌بندند رستگار نمى‌شوند.

[70] برخوردارى از دنيا، آنگاه بازگشتشان به سوى ما. سپس به كيفر كفرورزيدنشان عذابى سختشان مى‌چشانيم.

[71] برايشان داستان نوح را بخوان، آنگاه كه به قوم خود گفت: اى قوم من، اگر درنگ‌كردن من در ميان شما و يادآورى آيات خدا بر شما گران مى‌آيد، من بر خدا توكل مى‌كنم، ساز و برگ خويش و بتانتان را گرد آوريد چنان كه هيچ چيز از كارى كه مى‌كنيد بر شما پوشيده نباشد و به دشمنى من قدم به پيش نهيد و مرا مهلت مدهيد.

[72] و اگر پشت كرديد، من از شما هيچ پاداشى نخواسته‌ام، كه پاداش من با خداست و من مأمور شده‌ام كه از تسليم‌شدگان باشم.

[73] تكذيبش كردند و ما او و همراهانش را در كشتى برهانيديم و آنان را جانشين پيشينيان ساختيم و كسانى را كه آيات ما را دروغ مى‌انگاشتند غرقه كرديم. پس بنگر كه عاقبت بيم‌داده‌شدگان چگونه بود.

[74] آنگاه پس از او پيامبرانى بر قومشان مبعوث كرديم و آنان دليلهاى روشن آوردند ولى مردم به آنچه پيش از آن تكذيبش كرده بودند، ايمان‌آورنده نبودند. بر دلهاى تجاوزكاران اينچنين مهر مى‌نهيم.

[75] و پس از آنها موسى و هارون را همراه آياتمان بر فرعون و مهتران قومش مبعوث كرديم. و آنان سركشى كردند و مردمى تبهكار بودند.

[76] و چون حق از نزد ما به سوى ايشان آمد، گفتند كه اين جادويى آشكار است.

[77] موسى گفت: آيا سخن حق را كه اينك بر شما نازل شده است جادو مى‌خوانيد، و حال آنكه جادوگران رستگار نمى‌شوند؟

[78] گفتند: آيا آمده‌اى تا ما را از آن آيين كه پدرانمان را بر آن يافته‌ايم منصرف سازى تا در زمين سرورى يابيد؟ ولى ما به شما ايمان نمى‌آوريم.

[79] فرعون گفت: همه جادوگران دانا را نزد من بياوريد.

[80] چون جادوگران آمدند، موسى گفت: بيفكنيد هر چه را كه بايد بيفكنيد.

[81] چون بيفكندند، موسى گفت: آنچه شما آورده‌ايد جادوست و خدا آن را باطل خواهد ساخت، زيرا خدا كار مفسدان را به صلاح نمى‌آورد.

[82] و خداوند با سخنان خود حق را به اثبات مى‌رساند، اگر چه مجرمان را ناخوش آيد.

[83] از بيم آزار فرعون و مهتران قوم او، جز گروهى از آنها به موسى ايمان نياوردند. و فرعون در زمين برترى مى‌جست و او از گزافكاران بود.

[84] موسى گفت: اى قوم من، اگر به خدا ايمان آورده‌ايد و تسليم فرمان هستيد به او توكل كنيد.

[85] گفتند: بر خدا توكل كرديم، اى پروردگار ما، ما را مغلوب اين مردم ستمكار مكن.

[86] و به رحمت خود ما را از اين كافران رهايى بخش.

[87] به موسى و برادرش وحى كرديم كه براى قوم خود در مصر خانه‌هايى مهيا كنيد و خانه‌هاى خود را عبادتگاه سازيد و نمازگزاريد و مؤمنان را بشارت ده.

[88] موسى گفت: اى پروردگار ما، به فرعون و مهتران قومش در اين جهان زينت و اموال داده‌اى، اى پروردگار ما، تا ديگران را از طريق تو گمراه كنند. اى پروردگار ما، اموالشان را تباه ساز و دلشان را سخت كن. ايمان نمى‌آورند تا آنگاه كه عذاب دردآور را بنگرند.

[89] گفت: خواست شما اجابت شد، ثابت‌قدم باشيد و از طريقه نادانان پيروى مكنيد.

[90] ما بنى‌اسرائيل را از دريا گذرانيديم. فرعون و لشكريانش به قصد ستم و تعدى به تعقيبشان پرداختند. چون فرعون غرق مى‌شد گفت: ايمان آوردم كه هيچ خداوندى جز آن كه بنى‌اسرائيل بدان ايمان آورده‌اند نيست، و من از تسليم‌شدگانم.

[91] آيا اكنون؟ و تو پيش از اين عصيان مى‌كردى و از مفسدان بودى.

[92] امروز جسم تو را به بلندى مى‌افكنيم تا براى آنان كه پس از تو مى‌مانند عبرتى باشى، و حال آنكه بسيارى از مردم از آيات ما غافلند.

[93] هرآينه بنى‌اسرائيل را در مكانى نيكو جاى داديم و از طيّبات روزيشان داديم و تا آن هنگام كه صاحب دانش نشده بودند اختلافى نداشتند. پروردگار تو در روز قيامت در آنچه اختلاف مى‌كردند ميانشان قضاوت خواهد كرد.

[94] اگر در آنچه بر تو نازل كرده‌ايم در ترديد هستى، از آنهايى كه كتاب آسمانى پيش از تو را مى‌خوانند بپرس. هرآينه حق است آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است. پس نبايد در شمار ترديدكنندگان باشى.

[95] و از آنان كه آيات خدا را تكذيب مى‌كنند مباش، كه در زمره زيان‌كنندگان باشى.

[96] كسانى كه سخن پروردگار تو درباره آنان تحقق يافته، ايمان نمى‌آورند،

[97] -هر چند هر گونه معجزه‌اى بر آنان آشكار شود- تا آنگاه كه عذاب دردآور را بنگرند.

[98] چرا مردم هيچ قريه‌اى به هنگامى كه ايمانشان سودشان مى‌داد ايمان نياوردند مگر قوم يونس كه چون ايمان آوردند عذاب ذلت در دنيا را از آنان برداشتيم و تا هنگامى كه اجلشان فرا رسيد از زندگى برخوردارشان كرديم.

[99] اگر پروردگار تو بخواهد، همه كسانى كه در روى زمينند ايمان مى‌آورند. آيا تو مردم را به اجبار وامى‌دارى كه ايمان بياورند؟

[100] جز به اذن خدا هيچ كس را نرسد كه ايمان بياورد. و او پليدى را بر كسانى كه خرد خويش به كار نمى‌بندند مقرر مى‌كند.

[101] بگو: بنگريد كه چه چيزهايى در آسمانها و زمين است. و اين آيات و هشدارها قومى را كه ايمان نمى‌آورند سود نمى‌كند.

[102] آيا جز اين است كه انتظار روزى را مى‌كشند همانند روزهايى كه پيشينيانشان منتظرش بودند؟ بگو: انتظار بكشيد، كه من نيز با شما منتظرم.

[103] آنگاه پيامبرانمان و كسانى را كه ايمان آورده‌اند مى‌رهانيم. زيرا بر ما فريضه است كه مؤمنان را برهانيم.

[104] بگو: اى مردم، اگر شما در دين من ترديد داريد، من چيزهايى را كه به جاى اللّه مى‌پرستيد نمى‌پرستم. من اللّه را مى‌پرستم كه شما را مى‌ميراند و مأمور شده‌ام كه از مؤمنان باشم.

[105] و به دين حنيف روى آور و از مشركان مباش.

[106] به جاى اللّه، خدايانى را كه نه به تو سود مى‌رسانند و نه زيان، مخوان. اگر چنين كنى، از ستمكاران خواهى بود.

[107] و اگر خدا به تو زيانى برساند، جز او كس دفع آن نتواند كرد. و اگر براى تو خيرى بخواهد، هيچ كس فضل او را باز نتواند داشت. فضل خود را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مى‌رساند و او آمرزنده و مهربان است.

[108] بگو: اى مردم، پيام راستين از جانب پروردگارتان برايتان فرا رسيد. پس هر كس كه به راه راست هدايت يابد، هدايت به سود اوست. و هر كه گمراه گردد، به زيان خويش به گمراهى افتاده است. و من عهده‌دار شما نيستم.

[109] چيزى را كه به تو وحى مى‌شود پيروى كن و صبر كن تا خدا داورى كند كه او بهترين داوران است.

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud