💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.mojtabavi › 41 captured on 2024-05-10 at 12:03:32. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

⬅️ Previous capture (2024-03-21)

-=-=-=-=-=-=-

Sayyed Jalaloddin Mojtabavi, Surah 41: Explained in detail (Fussilat)

Surahs

[1] حاميم.

[2] [اين‌] فرو فرستاده‌اى است از سوى آن بخشاينده مهربان.

[3] كتابى است كه آيات آن به روشنى بازگشاده و بيان شده است، قرآنى به زبان تازى، براى مردمى كه بدانند

[4] مژده‌دهنده و بيم‌كننده، ولى بيشترشان رويگردان شدند پس نمى‌شنوند [و نمى‌پذيرند].

[5] و گفتند: دلهاى ما از آنچه ما را بدان مى‌خوانى در پوششهايى است و در گوشهاى ما سنگينى و گرانى است و ميان ما و تو پرده‌اى است، پس [هر چه توانى‌] كار مى‌كن كه ما نيز [هر چه توانيم‌] كاركننده‌ايم.

[6] بگو: جز اين نيست كه من آدمى‌ام مانند شما، به من وحى مى‌شود كه همانا خداى شما خدايى است يگانه، پس به سوى او روى آريد و راست باشيد- به يكتا پرستى و طاعت و پايدارى بر آن- و از او آمرزش بخواهيد، و واى بر مشركان،

[7] آنان كه زكات نمى‌دهند و به جهان واپسين كافرند.

[8] همانا كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى نيك و شايسته كرده‌اند مزدى بى‌پايان- قطع نشدنى يا ناكاسته يا بى‌منت- دارند.

[9] بگو: آيا شما به آن [خداى‌] كه زمين را در دو روز- دو دوران- بيافريد كافر مى‌شويد و براى او همتايان مى‌سازيد؟ اين است پروردگار جهانيان

[10] و در آن كوه‌هايى استوار بر روى آن پديد آورد و در آن بركت نهاد و روزيهايش را در آن در چهار روز- چهار دوران- به اندازه مقرر كرد، يكسان و درست- بى‌زيادت و نقصان- براى خواهندگان.

[11] سپس به آسمان پرداخت و آن دودى- گاز يا بخارى دودمانند- بود، پس به آن و به زمين گفت: خواه يا ناخواه بياييد، گفتند: فرمانبردار آمديم.

[12] آنگاه آنها را- كه به صورت دود بودند- در دو روز، هفت آسمان بساخت و در هر آسمانى فرمان- يا كار- آن را وحى كرد، و آسمان دنيا- نزديكتر- را به چراغهايى- ستارگان- بياراستيم و [آن را] نگاه داشتيم- از آسيب و خلل، يا از ورود شياطين- اين است [آفريدن و] اندازه‌نهادن آن بى‌همتا تواناى دانا.

[13] پس اگر روى برتافتند، بگو: شما را از عذابى مانند عذاب قوم عاد و ثمود- كه به باد صرصر و بانگ كشنده آسمانى گرفتار شدند- بيم مى‌كنم.

[14] آنگاه كه فرستادگان از پيش روى و از پشت سرشان- يعنى از هر سو و در هر زمان- بديشان آمدند [و گفتند] كه جز خداى يكتا را نپرستيد، گفتند: اگر پروردگار ما مى‌خواست [كه فرستادگانى بفرستد] هر آينه فرشتگانى فرومى‌فرستاد، پس ما بدانچه شما به آن فرستاده شده‌ايد كافريم.

[15] اما عاد- قوم هود- در زمين به ناروا گردنكشى كردند و گفتند: كيست نيرومندتر از ما؟ آيا نديدند- يعنى ندانستند- كه آن خداى كه آنان را آفريده، از ايشان نيرومندتر است؟ و آنها آيات ما را انكار مى‌كردند.

[16] پس بر آنان تندبادى سرد و سخت آواز در روزهايى شوم- يا پُر گرد و غبار- فرستاديم تا در زندگانى اين جهان عذاب خوارى و رسوايى را به آنان بچشانيم، و هر آينه عذاب آن جهان بدتر و رسواكننده‌تر است و آنها يارى نشوند.

[17] و اما قوم ثمود- قوم صالح-، آنان را راه نموديم ولى كورى- گمراهى- را بر رهيابى برگزيدند پس به سزاى آنچه مى‌كردند بانگ عذاب خواركننده آنان را بگرفت.

[18] و كسانى را كه ايمان آورده بودند و پرهيزگارى مى‌كردند رهانيديم.

[19] و روزى كه دشمنان خداى [براى رفتن‌] به سوى آتش دوزخ برانگيخته و فراهم شوند پس آنها را باز دارند- تا پسينيان برسند و همگى يكجا گرد آيند-

[20] تا چون به دوزخ رسند گوش و ديدگان و پوستهاشان- يعنى اندامهاشان- بدانچه مى‌كردند گواهى دهند.

[21] و به پوستهاى خويش گويند: چرا بر ما گواهى داديد؟ گويند: خدايى كه هر چيزى را گويا كرده است ما را به سخن آورد. و اوست كه شما را نخستين بار بيافريد و به سوى او بازگردانده مى‌شويد.

[22] و شما [هنگام گناهكارى در دنيا] از اينكه گوش و ديدگان و پوستهاتان بر ضد شما گواهى دهند نمى‌توانستيد پنهان شويد و ليكن [به سبب پنهانى گناه‌كردن‌] پنداشتيد كه خدا بسيارى از آنچه مى‌كنيد نمى‌داند.

[23] و اين بود پندارتان كه به پروردگار خود گمان مى‌برديد شما را هلاك كرد پس از زيانكاران گشتيد.

[24] اگر شكيبايى كنند جايشان آتش است و اگر عفو و خشنودى [خدا] جويند- به پوزش‌خواهى- درخواستشان پذيرفته نشود.

[25] و براى آنان همگنانى [از شياطين‌] برانگيختيم پس آنچه را كه پيش رويشان و پشت سرشان است- لذتهاى حاضر و آنچه در آينده آرزو داشتند- برايشان آراسته نمودند و آن گفتار- كلمه عذاب- بر آنان سرا شد در حالى كه همچون گروه‌هايى از پريان و آدميان بودند كه پيش از ايشان گذشتند همانا آنها زيانكار بودند.

[26] و كسانى كه كافر شدند گفتند: به اين قرآن گوش فرا مدهيد و [هنگام قرائت وى‌] سخن ياوه در آن افكنيد تا شايد پيروز شويد.

[27] پس بى‌گمان كسانى را كه كافر شدند عذابى سخت بچشانيم و آنان را بر پايه بدترين آنچه مى‌كردند كيفر دهيم.

[28] اين است كيفر دشمنان خدا، آتش دوزخ آنان را در آن خانه هميشگى است، به سزاى آنكه آيات ما را انكار مى‌كردند.

[29] و كسانى كه كافر شدند گويند: بار خدايا، آن دو كس از پريان و آدميان كه ما را گمراه كردند به ما بنماى كه زير گامهاى خود بگذاريمشان تا از فروترينها باشند.

[30] همانا كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداى يكتاست آنگاه [بر آن‌] پايدارى نمودند، فرشتگان بر آنان فرومى‌آيند [و گويند] كه مترسيد و اندوه مداريد و شما را مژده باد به آن بهشتى كه نويد داده مى‌شديد

[31] ما در زندگانى اين جهان و در آن جهان دوستان شماييم، و شما راست در آن جهان آنچه جانهاى شما خواهش كند و شما راست در آن هر چه درخواست كنيد

[32] پيشكشى و پذيرائيى [است‌] از سوى آمرزگار مهربان.

[33] و كيست نيكوگفتارتر از آن كه به خداى مى‌خواند- يعنى پيامبر اكرم

[34] و نيكى و بدى برابر نيست، [بدى ديگران را] به شيوه‌اى كه نيكوتر است دور كن كه [اگر چنين كنى‌] آنگاه آن كه ميان تو و او دشمنى است همچون دوستى نزديك و مهربان گردد.

[35] و از اين [صفت‌]- كه بدى را به نيكى پاسخ دهند- برخوردار نشوند مگر آنان كه شكيبايى كنند و از اين [خصلت‌] برخوردار نشود مگر آن كه داراى بهره اى بزرگ [از خردمندى و كمال انسانى‌] است.

[36] و اگر تو را وسوسه‌اى از شيطان برسد كه بشوراندت، پس به خداى پناه ببر، كه اوست شنوا و دانا.

[37] و از نشانه‌هاى [قدرت‌] او شب و روز و خورشيد و ماه است خورشيد و ماه را سجده نكنيد، و خداى را كه آنها را آفريده سجده كنيد اگر او را مى پرستيد و بس.

[38] پس اگر گردنكشى و بزرگ‌منشى نمودند، آنان كه نزد پروردگار تواند- فرشتگان مقرب و اولياى خدا- او را شب و روز به پاكى مى‌ستايند و خسته و ملول نشوند.

[39] و از نشانه‌هاى [قدرت‌] او اين است كه زمين را پژمرده و فرسوده مى‌بينى، پس چون آب بر آن فرستيم بجنبد و بردمد، همانا آن [خداى‌] كه آن را زنده كرد زنده‌كننده مردگان است، كه او بر هر چيزى تواناست.

[40] همانا كسانى كه در باره آيات ما كجروى مى‌كنند- به سوى باطل مى‌گردند- بر ما پوشيده نيستند. آيا كسى كه در آتش [دوزخ‌] افكنده شود بهتر است يا كسى كه روز رستاخيز ايمن مى‌آيد؟ هر چه خواهيد بكنيد، كه او بدانچه مى‌كنيد بيناست.

[41] همانا كسانى كه به اين ذكر- قرآن- هنگامى كه بديشان آمد كافر شدند [بدبخت و هلاك گشتند]، و هر آينه آن كتابى است بى‌همتا و ارجمند- كه مانند آن نتوانند آورد-

[42] باطل- كاهش و افزايش و نادرستى- از پيش آن و از پس آن- در حال و آينده- بدان راه نيابد، كه فروفرستاده‌اى است از سوى [خداى‌] با حكمت و ستوده.

[43] [اين كافران‌] به تو نمى‌گويند مگر آنچه به فرستادگان پيش از تو گفته شد. هر آينه پروردگار تو خداوند آمرزش و خداوند كيفرى دردناك است.

[44] و اگر ما آن را قرآنى به زبان عجمى- غير عربى- مى‌ساختيم مى‌گفتند: چرا آيات آن بروشنى بيان نشده است؟ آيا [كتابى‌] عجمى و [پيامبرى‌] عربى؟! بگو: آن براى كسانى كه ايمان آورده‌اند رهنمونى و بهبودبخش است. و آنان كه ايمان نياورند، در گوشهاشان سنگينى و گرانى است و آن بر آنها [مايه‌] كورى است. اينان [گويى‌] از جايى دور خوانده مى‌شوند- كه نه مى‌شنوند و نه مى‌فهمند-.

[45] و هر آينه موسى را كتاب داديم، پس در آن اختلاف كردند و اگر نبود سخنى از پروردگارت كه از پيش رفته است هر آينه ميانشان [به عذاب‌] حكم مى شد، و همانا آنان- كفار قوم تو- در باره آن- قرآن يا آنچه ياد كرديم- به شك و ترديد اندرند.

[46] هر كه كارى نيك و شايسته كند به سوى خود اوست، و هر كه كارى بد و ناشايست كند به زيان خود اوست، و پروردگار تو به بندگان ستمگر نيست.

[47] دانش رستاخيز به او باز گردانيده مى‌شود- تنها او مى‌داند و بس-. و هيچ ميوه‌اى از غلاف و شكوفه‌اش بيرون نيايد و هيچ ماده‌اى باردار نشود و بار ننهد مگر به دانش او. و آن روز كه آنان- مشركان- را خواند كه كجايند آن انبازان من [كه مى‌پنداشتيد] گويند: تو را گفتيم كه از ما هيچ كس گواه نيست [بر اينكه تو را انباز بوده است‌]- يعنى از شرك بيزارى مى‌نمايند-.

[48] و آنچه پيش از اين مى‌خواندند- مى‌پرستيدند- از آنها گم شود و باور كنند كه آنان را هيچ گريزگاهى نيست.

[49] آدمى از خواستن نيكى- نعمت و تندرستى و مانند اينها- خسته [و سير] نشود و اگر او را بدى- سختى و تنگدستى و بيمارى- برسد پس نوميد و دلسرد گردد.

[50] و اگر پس از گزندى كه بدو رسيده وى را رحمتى بچشانيم هر آينه گويد: اين مراست- از دانش و تدبير خود من است و من سزاوار آنم- و نپندارم كه رستاخيز برپا شود، و اگر به پروردگدارم باز گردانده شوم مرا نزد او پاداشى نيكوتر خواهد بود. پس هر آينه كسانى را كه كافر شدند بدانچه كردند آگاه سازيم، و بى‌گمان آنان را عذابى سخت بچشانيم.

[51] و چون به آدمى نيكويى كنيم و نعمت ارزانى داريم، [از ما و طاعت ما] روى بگرداند و [با حال تكبر و استغنا] خود را [از ما] دور دارد، و چون بدى به او رسد پس دعائى دور و دراز خواهد داشت.

[52] بگو: مرا خبر دهيد كه اگر [اين قرآن‌] از نزد خدا باشد و شما بدان كافر شويد، كيست گمراه‌تر از آن كه در مخالفتى دور [از حق و صواب‌] است؟

[53] زودا كه آنان را نشانه‌هاى خويش در كناره‌هاى جهان و در جانهاى خودشان بنماييم تا آنكه برايشان روشن و آشكار شود كه همانا او- يا آن- حق است. آيا اين بس نيست كه پروردگار تو بر هر چيزى گواه و آگاه است؟

[54] آگاه باش كه آنان- كافران- از ديدار پروردگار خويش- روز رستاخيز- در شك‌اند، آگاه باش كه همانا او همه چيز را [به علم و قدرت خود] فراگيرنده است.

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud