💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.fooladvand › 23 captured on 2024-05-10 at 11:51:50. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2024-03-21)
-=-=-=-=-=-=-
[1] به راستى كه مؤمنان رستگار شدند،
[2] همانان كه در نمازشان فروتنند،
[3] و آنان كه از بيهوده رويگردانند،
[4] و آنان كه زكات مىپردازند،
[5] و كسانى كه پاكدامنند،
[6] مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آوردهاند، كه در اين صورت بر آنان نكوهشى نيست.
[7] پس هر كه فراتر از اين جويد، آنان از حد درگذرندگانند.
[8] و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايت مىكنند،
[9] و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مىنمايند،
[10] آنانند كه خود وارثانند،
[11] همانان كه بهشت را به ارث مىبرند و در آنجا جاودان مىمانند.
[12] و به يقين، انسان را از عصارهاى از گِل آفريديم.
[13] سپس او را [به صورت] نطفهاى در جايگاهى استوار قرار داديم.
[14] آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم. پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانيديم، و آنگاه مضغه را استخوانهايى ساختيم، بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم، آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم. آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است.
[15] بعد از اين [مراحل] قطعاً خواهيد مُرد.
[16] آنگاه شما در روز رستاخيز برانگيخته خواهيد شد.
[17] و به راستى [ما] بالاى سر شما هفت راه [آسمانى] آفريديم و از [كار] آفرينش غافل نبودهايم.
[18] و از آسمان، آبى به اندازه [معيّن] فرود آورديم، و آن را در زمين جاى داديم، و ما براى از بين بردن آن مسلّماً تواناييم.
[19] پس براى شما به وسيله آن باغهايى از درختان خرما و انگور پديدار كرديم كه در آنها براى شما ميوههاى فراوان است و از آنها مىخوريد.
[20] و از طور سينا درختى برمىآيد كه روغن و نان خورشى براى خورندگان است.
[21] و البته براى شما در دامها[ى گلّه درس] عبرتى است: از [شيرى] كه در شكم آنهاست، به شما مىنوشانيم، و براى شما در آنها سودهاى فراوان است و از آنها مىخوريد.
[22] و بر آنها و بر كشتيها سوار مىشويد.
[23] و به يقين نوح را به سوى قومش فرستاديم. پس [به آنان] گفت: «اى قوم من، خدا را بپرستيد. شما را جز او خدايى نيست. مگر پروا نداريد؟»
[24] و اشراف قومش كه كافر بودند گفتند: «اين [مرد] جز بشرى چون شما نيست، مىخواهد بر شما برترى جويد، و اگر خدا مىخواست قطعاً فرشتگانى مىفرستاد. [ما]در ميان پدران نخستين خود، چنين [چيزى] نشنيدهايم.»
[25] او نيست جز مردى كه در وى [حال] جنون است، پس تا چندى در بارهاش دست نگاه داريد.
[26] [نوح] گفت: «پروردگارا، از آن روى كه دروغزنم خواندند مرا يارى كن.»
[27] پس به او وحى كرديم كه: زير نظر ما و [به] وحى ما كشتى را بساز، و چون فرمان ما دررسيد و تنور به فوران آمد، پس در آن از هر نوع [حيوانى] دو تا [يكى نر و ديگرى ماده] با خانوادهات -بجز كسى از آنان كه حكم [عذاب ] بر او پيشى گرفته است- وارد كن، در باره كسانى كه ظلم كردهاند با من سخن مگوى، زيرا آنها غرق خواهند شد.
[28] و چون تو با آنان كه همراه تواند بر كشتى نشستى بگو: «ستايش خدايى را كه ما را از [چنگ] گروه ظالمان رهانيد.»
[29] و بگو: «پروردگارا، مرا در جايى پربركت فرود آور [كه] تو نيكترين مهماننوازانى.»
[30] در حقيقت، در اين [ماجرا] عبرتهايى است، و قطعاً ما آزمايشكننده بوديم.
[31] سپس، بعد از آنان نسل[هايى] ديگر پديد آورديم.
[32] و در ميانشان پيامبرى از خودشان روانه كرديم كه: خدا را بپرستيد. جز او براى شما معبودى نيست. آيا سرِ پرهيزگارى نداريد؟
[33] و اشراف قومش كه كافر شده، و ديدار آخرت را دروغ پنداشته بودند، و در زندگى دنيا آنان را مرفّه ساخته بوديم گفتند: «اين [مرد] جز بشرى چون شما نيست: از آنچه مىخوريد، مىخورد؛ و از آنچه مىنوشيد، مىنوشد.
[34] و اگر بشرى مثل خودتان را اطاعت كنيد در آن صورت قطعاً زيانكار خواهيد بود.
[35] آيا به شما وعده مىدهد كه وقتى مُرديد و خاك و استخوان شديد [باز] شما [از گور زنده] بيرون آورده مىشويد؟
[36] وه، چه دور است آنچه كه وعده داده مىشويد.
[37] جز اين زندگانى دنياى ما چيزى نيست. مىميريم و زندگى مىكنيم و ديگر برانگيخته نخواهيم شد.
[38] او جز مردى كه بر خدا دروغ مىبندد نيست، و ما به او اعتقاد نداريم.»
[39] گفت: «پروردگارا، از آن روى كه مرا دروغزن خواندند ياريم كن.»
[40] فرمود: «به زودى سخت پشيمان خواهند شد.»
[41] پس فرياد [مرگبار] آنان را به حقّ فرو گرفت، و آنها را [چون] خاشاكى كه بر آب افتد، گردانيديم. دور باد [از رحمت خدا] گروه ستمكاران.
[42] آنگاه پس از آنان نسلهاى ديگرى پديد آورديم.
[43] هيچ امّتى نه از اجل خود پيشى مىگيرد و نه باز پس مىماند.
[44] باز فرستادگان خود را پياپى روانه كرديم. هر بار براى [هدايت] امتى پيامبرش آمد، او را تكذيب كردند؛ پس [ما امتهاى سركش را] يكى پس از ديگرى آورديم و آنها را مايه عبرت [و زبانزد مردم] گردانيديم. دور باد [از رحمت خدا] مردمى كه ايمان نمىآورند.
[45] سپس موسى و برادرش هارون را با آيات خود و حجتى آشكار فرستاديم،
[46] به سوى فرعون و سران [قوم] او، ولى تكبّر نمودند و مردمى گردنكش بودند،
[47] پس گفتند: «آيا به دو بشر كه مثل خود ما هستند و طايفه آنها بندگان ما مىباشند ايمان بياوريم؟»
[48] در نتيجه، آن دو را دروغزن خواندند، پس از زمره هلاكشدگان گشتند.
[49] و به يقين، ما به موسى كتاب [آسمانى] داديم، باشد كه آنان به راه راست روند.
[50] و پسر مريم و مادرش را نشانهاى گردانيديم و آن دو را در سرزمين بلندى كه جاى زيست و [داراى] آب زلال بود جاى داديم.
[51] اى پيامبران، از چيزهاى پاكيزه بخوريد و كار شايسته كنيد، كه من به آنچه انجام مىدهيد دانايم.
[52] و در حقيقت، اين امّت شماست كه امتى يگانه است، و من پروردگار شمايم؛ پس، از من پروا داريد.
[53] تا كار [دين]شان را ميان خود قطعه قطعه كردند [و] دسته دسته شدند: هر دستهاى به آنچه نزدشان بود، دل خوش كردند.
[54] پس آنها را در ورطه گمراهىشان تا چندى واگذار.
[55] آيا مىپندارند كه آنچه از مال و پسران كه بديشان مدد مىدهيم،
[56] [از آن روى است كه] مىخواهيم به سودشان در خيرات شتاب ورزيم؟ [نه،] بلكه نمىفهمند.
[57] در حقيقت، كسانى كه از بيم پروردگارشان هراسانند،
[58] و كسانى كه به نشانههاى پروردگارشان ايمان مىآورند،
[59] و آنان كه به پروردگارشان شرك نمىآورند،
[60] و كسانى كه آنچه را دادند [در راه خدا] مىدهند، در حالى كه دلهايشان ترسان است [و مىدانند] كه به سوى پروردگارشان بازخواهند گشت،
[61] آنانند كه در كارهاى نيك شتاب مىورزند و آنانند كه در انجام آنها سبقت مىجويند.
[62] و هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمىكنيم، و نزد ما كتابى است كه به حق سخن مىگويد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
[63] [نه،] بلكه دلهاى آنان از اين [حقيقت] در غفلت است، و آنان غير از اين [گناهان] كردارهايى [ديگر] دارند كه به انجام آن مبادرت مىورزند.
[64] تا وقتى خوشگذرانانِ آنها را به عذاب گرفتار ساختيم، بناگاه به زارى درمىآيند.
[65] امروز زارى مكنيد كه قطعاً شما از جانب ما يارى نخواهيد شد.
[66] در حقيقت، آيات من بر شما خوانده مىشد و شما بوديد كه همواره به قهقرا مىرفتيد.
[67] در حالى كه از [پذيرفتن] آن تكبّر مىورزيديد و شب هنگام [در محافل خود] بدگويى مىكرديد.
[68] آيا در [عظمت] اين سخن نينديشيدهاند، يا چيزى براى آنان آمده كه براى پدران پيشين آنها نيامده است؟
[69] يا پيامبر خود را [درست] نشناخته و [لذا] به انكار او پرداختهاند؟
[70] يا مىگويند او جنونى دارد؟ [نه،] بلكه [او] حق را براى ايشان آورده و[لى] بيشترشان حقيقت را خوش ندارند.
[71] و اگر حق از هوسهاى آنها پيروى مىكرد، قطعاً آسمانها و زمين و هر كه در آنهاست تباه مىشد. [نه!] بلكه يادنامهشان را به آنان دادهايم، ولى آنها از [پيروى] يادنامه خود رويگردانند.
[72] يا از ايشان مزدى مطالبه مىكنى؟ و مزد پروردگارت بهتر است، و اوست كه بهترين روزىدهندگان است.
[73] و در حقيقت، اين تويى كه جدّاً آنها را به راه راست مىخوانى.
[74] و به راستى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، از راه [درست] سخت منحرفند.
[75] و اگر ايشان را ببخشاييم، و آنچه از صدمه بر آنان [وارد آمده] است برطرف كنيم، در طغيان خود كوردلانه اصرار مىورزند.
[76] و به راستى ايشان را به عذاب گرفتار كرديم و[لى] نسبت به پروردگارشان فروتنى نكردند و به زارى درنيامدند.
[77] تا وقتى كه درى از عذاب دردناك بر آنان گشوديم، بناگاه ايشان در آن [حال] نوميد شدند.
[78] و اوست آن كس كه براى شما گوش و چشم و دل پديد آورد. چه اندك سپاسگزاريد.
[79] و اوست آن كس كه شما را در زمين پديد آورد، و به سوى اوست كه گرد آورده خواهيد شد.
[80] و اوست آن كس كه زنده مىكند و مىميراند، و اختلاف شب و روز از اوست. مگر نمىانديشيد؟
[81] [نه،] بلكه آنان [نيز] مثل آنچه پيشينيان گفته بودند، گفتند.
[82] گفتند: «آيا چون بميريم و خاك و استخوان شويم، آيا واقعاً باز ما زنده خواهيم شد؟
[83] درست همين را قبلاً به ما و پدرانمان وعده دادند. اين جز افسانههاى پيشينيان [چيزى] نيست.»
[84] بگو: «اگر مىدانيد [بگوييد] زمين و هر كه در آن است به چه كسى تعلق دارد؟»
[85] خواهند گفت: «به خدا.» بگو: «آيا عبرت نمىگيريد؟»
[86] بگو: «پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ كيست؟»
[87] خواهند گفت: «خدا.» بگو: «آيا پرهيزگارى نمىكنيد؟»
[88] بگو: «فرمانروايى هر چيزى به دست كيست؟ و اگر مىدانيد [كيست آنكه] او پناه مىدهد و در پناه كسى نمىرود؟»
[89] خواهند گفت: «خدا.» بگو: «پس چگونه دستخوش افسون شدهايد؟»
[90] [نه!] بلكه حقيقت را بر ايشان آورديم، و قطعاً آنان دروغگويند.
[91] خدا فرزندى اختيار نكرده و با او معبودى [ديگر] نيست، و اگر جز اين بود، قطعاً هر خدايى آنچه را آفريده [بود] باخود مىبرد، و حتماً بعضى از آنان بر بعضى ديگر تفوّق مىجستند. منزه است خدا از آنچه وصف مىكنند.
[92] داناى نهان و آشكار، و برتر است از آنچه [با او] شريك مىگردانند.
[93] بگو: «پروردگارا، اگر آنچه را كه [از عذاب] به آنان وعده داده شده است به من نشان دهى،
[94] پروردگارا، پس مرا در ميان قوم ستمكار قرار مده.»
[95] و به راستى كه ما تواناييم كه آنچه را به آنان وعده دادهايم بر تو بنمايانيم.
[96] بدى را به شيوهاى نيكو دفع كن. ما به آنچه وصف مىكنند داناتريم.
[97] و بگو: «پروردگارا، از وسوسههاى شيطانها به تو پناه مىبرم.
[98] و پروردگارا، از اينكه [آنها] به پيش من حاضر شوند به تو پناه مىبرم.»
[99] تا آنگاه كه مرگ يكى از ايشان فرا رسد، مىگويد: «پروردگارا، مرا بازگردانيد،
[100] شايد من در آنچه وانهادهام كار نيكى انجام دهم. نه چنين است، اين سخنى است كه او گوينده آن است و پشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد.
[101] پس آنگاه كه در صور دميده شود، [ديگر] ميانشان نسبت خويشاوندى وجود ندارد، و از [حال] يكديگر نمىپرسند.
[102] پس كسانى كه كفه ميزان [اعمال] آنان سنگين باشد، ايشان رستگارانند.
[103] و كسانى كه كفه ميزان [اعمال]شان سبك باشد، آنان به خويشتن زيان زده [و] هميشه در جهنم مىمانند.
[104] آتش چه��ه آنها را مىسوزاند، و آنان در آنجا ترشرويند.
[105] آيا آيات من بر شما خوانده نمىشد و [همواره] آن را مورد تكذيب قرار نمىداديد؟
[106] مىگويند: «پروردگارا، شقاوت ما بر ما چيره شد و ما مردمى گمراه بوديم.»
[107] پروردگارا، ما را از اينجا بيرون بر، پس اگر باز هم [به بدى] برگشتيم، در آن صورت ستمگر خواهيم بود.
[108] مىفرمايد: «[برويد] در آن گم شويد و با من سخن مگوييد.»
[109] در حقيقت، دستهاى از بندگان من بودند كه مىگفتند: «پروردگارا، ايمان آورديم. بر ما ببخشاى و به ما رحم كن [كه] تو بهترينِ مهربانى.»
[110] و شما آنان [=مؤمنان] را به ريشخند گرفتيد، تا [با اين كار] ياد مرا از خاطرتان بردند و شما بر آنان مىخنديديد.
[111] من [هم] امروز به [پاس] آنكه صبر كردند، بدانان پاداش دادم. آرى، ايشانند كه رستگارانند.
[112] مىفرمايد: «چه مدت به عدد سالها در زمين مانديد؟»
[113] مىگويند: «يك روز يا پارهاى از يك روز مانديم. از شما گران [خود] بپرس.»
[114] مىفرمايد: «جز اندكى درنگ نكرديد، كاش شما مىدانستيد.»
[115] آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريدهايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمىشويد؟
[116] پس والاست خدا، فرمانرواى برحق، خدايى جز او نيست. [اوست] پروردگار عرش گرانمايه.
[117] و هر كس با خدا معبود ديگرى بخواند، براى آن برهانى نخواهد داشت، و حسابش فقط با پروردگارش مىباشد، در حقيقت، كافران رستگار نمىشوند.
[118] و بگو: «پروردگارا، ببخشاى و رحمت كن [كه] تو بهترين بخشايندگانى.