💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.khorramshahi › 10 captured on 2024-05-10 at 12:01:09. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

⬅️ Previous capture (2024-03-21)

-=-=-=-=-=-=-

Baha'oddin Khorramshahi, Surah 10: Jonas (Yunus)

Surahs

[1] الر الف لام راء اين آيات كتاب حكمت‌آموز است‌

[2] آيا براى مردمان شگفت‌آور است كه به مردى از ايشان وحى فرستاديم كه مردم را هشدار ده و مؤمنان را بشارت ده كه نزد پروردگارشان مقام و منزلتى راستين دارند، و كافران گفتند اين جادوگرى آشكار است‌

[3] پروردگار شما همان كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد، سپس بر عرش استيلاء يافت، كار [جهان‌] را تدبير مى‌كند، شفيعى نيست مگر پس از اذن او، چنين است خداوند، پروردگارتان، او را بپرستيد، آيا پند نمى‌گيريد؟

[4] بازگشت همگى شما به سوى اوست، اين وعده راست و درست خداوند است، هموست كه آفرينش را آغاز كرده، سپس بازش مى‌گرداند، تا كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، دادگرانه جزا دهد، و كافران به خاطر كفرى كه ورزيده‌اند، نوشابه‌اى از آب گرم و عذابى دردناك [در پيش‌] دارند

[5] اوست كسى كه خورشيد را روشن و ماه را تابان كرد و براى آن [ماه‌] منزلهايى معين كرد، تا شمار سالها و حساب [زندگى خود] را بدانيد، خداوند اين را جز به حق نيافريده است، و براى اهل معرفت آيات خود را به روشنى بيان مى‌دارد

[6] در پى يكديگر آمدن شب و روز و در آنچه خداوند در آسمانها و زمين آفريده است، مايه‌هاى عبرتى براى پرواپيشگان است‌

[7] كسانى كه به لقاى ما اميد [و باور] ندارند و به زندگانى دنيا خشنودند و بر آن دل نهاده‌اند و هم آنان كه از آيات ما غافلند

[8] اينان به خاطر كار و كردارشان سرا و سرانجامشان دوزخ است‌

[9] كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، پروردگارشان ايشان را به جزاى ايمانشان به بوستانهاى بهشتى پر از ناز و نعمت -كه جويباران از فرودست آنان جارى استرهنمون مى‌گردد

[10] ندايشان در آنجا سبحانك اللهم و تحيتشان سلام و پايان دعايشان الحمد لله رب العالمين است‌

[11] و اگر خداوند براى مردم به همان گونه كه خير را به شتاب مى‌خواهند، شر را به پيش مى‌انداخت، اجلشان به سر مى‌آمد، آرى نااميدواران به لقائمان را وامى‌گذاريم كه در طغيانشان سرگشته باشند

[12] و چون انسان را رنجى رسد، ما را [در همه حال‌] چه بر پهلو خفته، چه نشسته، چه ايستاده بخواند، آنگاه چون رنجش را از او باز داريم، به راه خود رود، گويى ما را به خاطر رنجى كه به او رسيده بود، به دعا نخوانده است، بدين‌سان در نظر اسرافكاران كار و كردارشان آراسته شده است‌

[13] و به راستى اقوام پيش از شما را آنگاه كه ستم پيشه كردند، نابود كرديم و پيامبرانشان برايشان معجزات آوردند ولى بر آن نبودند كه ايمان بياورند، بدين‌سان گناهكاران را جزا مى‌دهيم‌

[14] سپس شما را پس از ايشان در اين سرزمين جانشين گردانديم، تا بنگريم كه چگونه رفتار مى‌كنيد

[15] و چون آيات ما كه روشن و شيواست، بر آنان خوانده شود، نااميدواران به لقائمان [به پيامبر] مى‌گويند قرآنى غير از اين بياور، يا اين را تغيير ده، بگو مرا نرسد كه آن را از پيش خود تغيير دهم، جز از وحى كه به من مى‌شود، از چيزى پيروى نمى‌كنم، من اگر از پروردگارم نافرمانى كنم، از عذاب روز سهمگين مى‌ترسم‌

[16] بگو اگر خداوند مى‌خواست آن را بر شما نمى‌خواندم و خود خداوند هم شما را از آن آگاه نمى‌ساخت، [بنگريد] كه پيش از آن عمرى در ميان شما به سر برده‌ام، چرا تعقل نمى‌كنيد؟

[17] بدين‌سان كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد، يا آيات او را دروغ انگارد، به راستى كه گنهكاران رستگار نمى‌شوند

[18] و به جاى خداوند چيزى را مى‌پرستند كه نه زيانى به آنان مى‌رساند و نه سودى، و مى‌گويند اينان شفيعان ما در نزد خداوند هستند، بگو آيا خداوند را به چيزى كه در آسمانها و زمين به آن علم ندارد، آگاهى مى‌دهيد؟ او پاك و منزه است از آنچه شريك او قرار مى‌دهند

[19] و مردم جز امتى واحده نبودند كه سپس اختلاف پيدا كردند، و اگر وعده خداوند از پيش مقرر نگشته بود [به تاخير حكم و عذاب‌] بين آنان در آنچه اختلاف دارند، داورى مى‌شد

[20] و مى‌گويند چرا از سوى پروردگارش معجزه‌اى بر او نازل نمى‌گردد؟ بگو [آگاهى از] غيب خاص خداوند است، پس انتظار بكشيد من نيز از منتظران خواهم بود

[21] و چون به مردم، بعد از رنجى كه به ايشان رسيده است، راحتى بچشانيم، آنگاه است كه در آيات ما بدسگالى مى‌كنند، بگو خداوند مكرانديش چابك‌ترى است، بى‌گمان فرشتگان ما هر مكرى را كه مى‌ورزيد مى‌نويسند

[22] او كسى است كه شما را در خشكى و دريا سير مى‌دهد و چون در كشتى نشينيد، كشتيها ايشان را با بادى خوش پيش برد، و به آن شادمان شوند، [آنگاه‌] تندبادى بر آن بوزد و موج از هر سو به سوى آنان آيد، و دانند كه از هر سو گرفتار شده‌اند، [آن وقت است كه‌] خداوند را -در حالى كه دين خود را براى او پاك و پيراسته دارندخوانند [و گويند] اگر از اين [بليه‌] نجاتمان دهى، بى‌شك از شاكران خواهيم بود

[23] و چون نجاتشان دهد، آنگاه است كه به ناحق در زمين سركشى كنند، اى مردم بدانيد كه سركشى‌تان به زيان شماست، بهره‌ورى [كوتاهى از] زندگانى دنياست، سپس بازگشتتان به سوى ماست و شما را از [حقيقت و نتيجه‌] كار و كردارتان آگاه مى‌سازيم‌

[24] همانا داستان زندگانى دنيا، همانند داستان آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستاديم و رستنيهاى خاك از آنچه مردمان يا چارپايان مى‌خورند، با آن درهم آميخت [و انبوه شد] تا آنجا كه زمين گل و شكوفه‌هايش را برآورد و آراسته گشت، و سپس اهلش گمان كردند كه مهار كار در دست آنان است، [آنگاه‌] فرمان ما در شب يا روز در رسيد و آن را چون محصول درو شده گردانديم، گويى كه ديروز هيچ چيز نبوده است، بدين‌سان آيات [خود] را براى انديشه‌وران روشن و شيوا بيان مى‌داريم‌

[25] و خداوند به سوى دارالسلام [ سراى سلامت، بهشت‌] مى‌خواند و هركس را كه بخواهد به راه راست هدايت مى‌كند

[26] براى نيكوكاران بهشت و [نعمتى‌] افزونتر هست، و بر چهره آنان غبار [رنج‌] و خوارى ننشيند، اينان بهشتيانند و در آن جاودانه‌اند

[27] و بدكرداران [بدانند كه‌] جزاى بدى همانند آن است، و بر چهره‌هاى آنان غبار خوارى نشيند، در برابر خداوند پشت و پناهى ندارند، گويى چهره‌هاى آنان با تكه‌هايى از شب تاريك پوشيده شده است، اينان دوزخيانند و در آن جاودانه‌اند

[28] و روزى كه همگى آنان را محشور گردانيم، آنگاه به مشركان گوييم شما و شريكانى كه قائل بوديد، باشيد و بنگريد، سپس بين ايشان جدايى اندازيم و شريكانى كه ايشان قائل بوده‌اند گويند شما [به حقيقت‌] ما را نپرستيده‌ايد

[29] آرى خداوند بين ما و شما گواه بس كه ما از عبادت شما به كلى بى‌خبر بوديم‌

[30] آنجاست كه هر كسى جزاى آنچه در گذشته انجام داده است، مى‌چشد، و به پيشگاه خداوند كه سرور راستين آنهاست، بازبرده شوند، و بر ساخته‌هايشان بر باد رود و از ديد آنان ناپديد شود

[31] بگو چه كسى شما را از آسمان و زمين روزى مى‌دهد، يا كيست كه بر گوشها و چشمها حاكم است؟ و كيست كه زنده را از مرده و مرده را از زنده بر مى‌آورد، و كيست كه كار [جهان‌] را تدبير مى‌كند، زودا كه خواهند گفت خدا، بگو پس چرا پروا نمى‌كنيد؟

[32] اين چنين است خداوند كه پروردگار راستين شماست، و پس از حق غير از گمراهى چيست، پس چگونه به بيراهه مى‌رويد

[33] بدين‌سان سخن [حكم‌] پروردگارت بر نافرمانان تحقق يافت كه ايمان نمى‌آورند

[34] بگو آيا از شريكانى كه قائل شده‌ايد كسى هست كه آفرينش را آغاز كند و سپس باز گرداند؟ بگو [فقط] خداوند است كه آفرينش را آغاز مى‌كند و سپس باز مى‌گرداند، پس چگونه به بيراهه مى‌رويد؟

[35] بگو آيا از شريكانى كه قائل شده‌ايد كيست كه به راه حق هدايت كند؟ بگو خداوند است كه به راه حق هدايت مى‌كند، آيا كسى كه به راه حق هدايت مى‌كند، سزاوارتر است كه از او پيروى شود يا كسى كه راه نمى‌برد مگر آنكه راه برده شود، شما را چه مى‌شود، چگونه داورى مى‌كنيد؟

[36] و بيشترينه‌شان جز از گمان پيروى نمى‌كنند و گمان حق را به بار نمى‌آورد، بى‌گمان خداوند به آنچه مى‌كنند داناست‌

[37] و نشايد كه اين قرآن بر ساخته و از سوى كسى غير از خداوند باشد، بلكه همخوان با چيزى است كه پيشاپيش آن است و روشنگر آن كتاب است، كه در آن ترديدى نيست، [و] از پروردگار جهانيان است‌

[38] يا مى‌گويند كه [پيامبر] آن را برساخته است، بگو اگر راست مى‌گوييد سوره‌اى همانند آن بياوريد و هركس را كه مى‌توانيد، در برابر خداوند [به كمك‌] بخوانيد

[39] حق اين است كه چيزى را كه به شناخت آن احاطه نيافته‌اند و سرانجام آن هنوز بر آنان آشكار نشده است، دروغ مى‌انگارند، بدين‌سان كسانى كه پيش از اينان بودند نيز دروغ انگار بودند بنگر كه سرانجام ستمكاران چگونه است‌

[40] و از ايشان كسى هست كه به آن ايمان دارد و كسى هست كه به آن ايمان ندارد و پروردگارت به اهل فساد [از همه‌] آگاه‌تر است‌

[41] و اگر تو را دروغگو انگاشتند، بگو عمل من از آن من و عمل شما از آن شما، شما از آنچه من مى‌كنم برى و بركناريد و من از آنچه شما مى‌كنيد برى و بركنارم‌

[42] و از ايشان كسانى هستند كه به [ظاهر به سخن‌] تو گوش مى‌دهند اما آيا تو مى‌توانى [سخنت را] به ناشنوايان بشنوانى، ولو اينكه تعقل نكنند؟

[43] و از ايشان كسانى هستند كه به [ظاهر] به تو مى‌نگرند، اما آيا تو مى‌توانى نابينايان را هدايت كنى ولو اينكه اهل بصيرت نباشند؟

[44] خداوند هيچ ستمى بر مردم روا نمى‌دارد، ولى مردم خودشان بر خود ستم مى‌كنند

[45] و روزى كه آنان را محشور گرداند، گويى جز به اندازه ساعتى از روز [در دنيا يا در گور] به سر نبرده‌اند، و همديگر را مى‌شناسند، به راستى كسانى كه لقاى الهى را انكار كردند و رهيافته نبودند، زيانكار شدند

[46] و اگر بخشى از آنچه به ايشان وعده داده‌ايم، به تو بنمايانيم، يا جان تو را [پيش از آن‌] بگيريم، بدان كه بازگشت آنان به سوى ماست، آنگاه خداوند خود گواه بر كار و كردار آنان است‌

[47] و هر امتى پيامبرى دارد، و چون پيامبرشان بيايد در ميان آنان دادگرانه داورى شود و بر آنان ستم نرود

[48] و گويند اگر راست مى‌گوييد [سررسيد] اين وعده كى خواهد بود؟

[49] بگو براى خود اختيار زيان و سودى ندارم، مگر آنچه خدا بخواهد، هر امتى را اجلى است، و چون اجلشان فرا رسد، نه ساعتى پس افتند و نه ساعتى پيش افتند

[50] بگو بينديشيد اگر عذاب او شبانه يا در روز بر شما نازل گردد [چه مى‌كنيد؟] گناهكاران چه چيز را از او به شتاب مى‌خواهند

[51] آيا آنگاه كه رخ داد باورش مى‌كنيد، آيا اكنون؟ و حال آنكه آن را به شتاب مى‌خواستيد

[52] سپس به ستمكاران گفته شود عذاب جاودانه را بچشيد، آيا غير از جزاى كار و كردارتان را مى‌بينيد؟

[53] و از تو مى‌پرسند كه آيا آن حق است؟ بگو آرى سوگند به پروردگارم كه آن حق است، و شما گزير و گريزى نداريد

[54] و اگر آنچه در زمين هست از آن هر كسى كه ستم [شرك‌]ورزيده است، باشد، بى‌شك آن را بلا گردان كند، و چون عذاب را بنگرند پشيمانى [شان‌] را پنهان كنند، و در ميان آنان دادگرانه داورى شود و بر آنان ستم نرود

[55] بدانيد كه آنچه در آسمانها و زمين ��ست از آن خداوند است، بدانيد كه وعده الهى راست و درست است ولى بيشترينه آنان نمى‌دانند

[56] اوست كه زنده مى‌دارد و مى‌ميراند و به سوى او باز گردانده شويد

[57] اى مردم از سوى پروردگارتان پندى براى شما و شفابخش دلها و رهنمود و رحمتى براى مؤمنان آمده است‌

[58] بگو به فضل و رحمت خدا بايد شادمانى كنند كه اين بهتر است از آنچه مى‌اندوزند

[59] بگو بينديشيد كه در رزقى كه خداوند برايتان فرستاده است [چرا] چيزى را حرام و چيزى را حلال مى‌گردانيد بگو آيا خداوند به شما اجازه داده است، يا آنكه بر خداوند دروغ مى‌بنديد؟

[60] و دروغ زنان بر خداوند در روز قيامت چه گمان دارند؟ خداوند بر مردمان بخشش و بخشايش دارد ولى بيشترشان سپاس نمى‌گزارند

[61] و تو در هيچ كارى نيستى و هيچ بخشى از قرآن را از سوى او نمى‌خوانى و شما نيز هيچ عملى نمى‌كنيد مگر آنكه آنگاه كه به آن مى‌پردازيد ما بر شما گواهيم، و هم سنگ ذره‌اى نه در زمين و نه در آسمان از پروردگارت پنهان نيست و كوچكتر و بزرگتر از اين چيزى نيست مگر آنكه در كتابى مبين [لوح محفوظ] ثبت است‌

[62] بدانيد كه دوستداران خدا، نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‌شوند

[63] همان كسانى كه ايمان آورده‌اند و تقوا ورزيده‌اند

[64] آنان در زندگانى دنيا [رؤياهاى‌] بشارت‌بخش دارند، و در آخرت هم [بهشت دارند]، وعده‌هاى الهى خلف و خلاف ندارد، اين همان رستگارى بزرگ است‌

[65] و سخن ايشان تو را اندوهگين نكند، كه عزت به تمامى به دست خداست، او شنواى داناست‌

[66] بدانيد كه هركس كه در آسمانها و هركس كه در زمين است، ملك و مطيع خداوند است، و كسانى كه غير از خداوند را به دعا مى‌خوانند، در حقيقت از شريكانى كه قائلند پيروى نمى‌كنند، و پيروى نمى‌كنند مگر از پندار، و كارى جز برساختن ندارند

[67] او كسى است كه شب را براى شما آفريد تا در آن آرام گيريد و روز را چشم‌اندازى روشن ساخت، در اين عبرتها براى گروهى است كه گوش شنوا دارند

[68] [مشركان‌] گفتند خداوند فرزندى برگزيده است، او منزه است، او بى‌نياز است، او راست آنچه در آسمانها و زمين است، شما دليلى بر اين [ادعا] نداريد، آيا چيزى را كه نمى‌دانيد به خداوند نسبت مى‌دهيد؟

[69] بگو كسانى كه بر خداوند دروغ مى‌بندند، رستگار نمى‌شوند

[70] بهره‌ورى [گذرايى‌] در دنياست، سپس بازگشتشان به سوى ماست، آنگاه عذاب شديد را به خاطر كفرورزيدنشان به ايشان مى‌چشانيم‌

[71] و بر آنان خبر نوح را بخوان، آنگاه كه به قومش گفت اى قوم من، اگر قيام من و پند دادنم به آيات الهى بر شما گران آمده است، [بدانيد كه من‌] بر خداوند توكل كرده‌ام، شما با شريكانى كه قائليد كارتان را هماهنگ و عزمتان را جزم كنيد، سپس در كارتان پرده‌پوشى نكنيد، آنگاه كار مرا يكسره كنيد و مهلتم ندهيد

[72] و اگر رويگردان شويد بدانيد كه من پاداشى از شما نخواسته‌ام، چرا كه پاداشم تنها بر خداوند است، و دستور يافته‌ام كه از اهل تسليم باشم‌

[73] اما او را دروغگو انگاشتند، آنگاه او و همراهانش را در كشتى نجات داديم و آنان را جانشين [پيشينيان‌] گردانديم، و دروغ انگاران آيات خود را غرقه ساختيم، پس بنگر كه سرانجام هشدار يافتگان چگونه بود

[74] سپس، بعد از او پيامبرانى براى قومهايشان برانگيختيم، و براى آنان معجزاتى آوردند، ولى آنان بر آن نبودند كه به چيزى كه از پيش انكار كرده بودند، ايمان بياورند، بدين‌سان بر دلهاى تجاوزكاران مهر مى‌نهيم‌

[75] سپس بعد از ايشان موسى و هارون را با معجزات خويش به سوى فرعون و بزرگان قومش فرستاديم، ولى استكبارورزيدند و قومى گناهكار بودند

[76] و چون حق از جانب ما به سوى آنان آمد، گفتند بى‌گمان اين جادويى آشكار است‌

[77] موسى گفت آيا اين سخن را درباره حقى كه براى شما آمده است مى‌گوييد؟ آيا اين جادوست، حال آنكه جادوگران رستگار نمى‌شوند

[78] گفتند آيا به سراغ ما آمده‌اى كه ما را از شيوه‌اى كه پدرانمان را بر آن يافته بوديم، بازدارى، و در اين سرزمين رياست از شما دو تن باشد؟ و ما [سخن‌] شما را باور نداريم‌

[79] و فرعون گفت همه جادوگران دانا را به نزد من آوريد

[80] و چون جادوگران فرا آمدند، موسى به آنان گفت چيزى را كه اندازنده‌اش هستيد، بيندازيد

[81] و چون درانداختند، موسى گفت آنچه به ميان آورده‌ايد، جادوست، كه خداوند به زودى باطلش مى‌كند، چرا كه خداوند عمل مفسدان را تاييد نمى‌كند

[82] و خداوند به كلمات خويش حق را به كرسى مى‌نشاند، ولو آنكه گناهكاران ناخوش داشته باشند

[83] لذا به موسى جز زاد و رودى [اندكشمار] از قومش ايمان نياوردند، آن هم با ترس از فرعون و بزرگان قومش كه مبادا ايشان را در بلا افكند، و فرعون در آن سرزمين گردنكش بود و همو از تجاوزگران بود

[84] و موسى گفت اى قوم من، اگر به خداوند ايمان آورده‌ايد و اگر اهل تسليم هستيد، پس بر او توكل كنيد

[85] در پاسخ گفتند بر خداوند توكل كرديم، پروردگارا ما را دستخوش ستمگران مگردان‌

[86] و ما را به رحمت خويش از خدانشناسان رهايى بخش‌

[87] و به موسى و برادرش وحى كرديم كه قومتان را در مصر در خانه‌هايى سكنا دهيد و خانه‌هايتان را [رو به‌] قبله كنيد و نماز را برپا داريد و مؤمنان را بشارت ده‌

[88] و موسى گفت پروردگارا تو به فرعون و بزرگان قومش در زندگانى دنيا، زينت و مال و منال بخشيدى، پروردگارا، كه سرانجام [مردمان را] از راه تو گمراه دارند، پروردگارا اموالشان را بى‌بركت گردان و دلهايشان را سخت كن كه تا زمانى كه عذاب اليم را ببينند، ايمان نياورند

[89] فرمود دعاى شما دو تن اجابت شده است، پس پايدارى كنيد و از شيوه نادانان پيروى مكنيد

[90] و بنى‌اسرائيل را از دريا گذرانديم، آنگاه فرعون و سپاهيانش از روى ظلم و تجاوز سر در پى آنان نهادند، تا آنجا كه او [فرعون‌] غرق شدن را نزديك ديد، گفت خدايى جز آنكه بنى‌اسرائيل به او ايمان آورده‌اند، نيست و من از اهل تسليمم‌

[91] اينك [ايمان مى‌آورى‌]؟ و حال آنكه پيشتر سرپيچى كرده و از تبهكاران بودى‌

[92] بدان كه امروز بدنت را [از دريا] برهانيم [و بر بلندى اندازيم‌] تا براى آيندگانت مايه عبرت باشد، و چه بسيار از مردم از آيات ما غافلند

[93] و بنى‌اسرائيل را در جايى درست ماوا داديم، و از پاكيزه‌ها روزى بخشيديم، و بناى اختلاف ننهادند مگر زمانى كه خبر وحى به آنان رسيد، بى‌گمان پروردگارت در روز قيامت در آنچه اختلاف ورزيده‌اند، بين آنان داورى خواهد كرد

[94] و اگر از آنچه بر تو نازل كرده‌ايم، در ترديد هستى، از كسانى كه پيش از تو كتاب آسمانى خوانده‌اند پرس و جو كن، بى‌شبهه حق از سوى پروردگارت بر تو نازل شده است، پس هرگز از دو دلان مباش‌

[95] و از زمره دروغ انگاران آيات الهى مباش كه از زيانكاران خواهى شد

[96] كسانى كه سخن [حكم‌] پروردگارت بر آنان تحقق يافته است،

[97] ولو آنكه هر معجزه‌اى برايشان بيايد، ايمان نمى‌آورند، مگر زمانى كه [حلول‌] عذاب دردناك را بنگرند

[98] چرا اهل هيچ شهرى [بهنگام‌] ايمان نياورد كه ايمانش سود دهد، مگر قوم يونس كه چون [بهنگام‌] ايمان آوردند، عذاب رسواگر را در زندگانى دنيويشان از آنان برداشتيم و آنان را تا زمانى [معين‌] بهره‌ور ساختيم‌

[99] و اگر پروردگارت [به اراده حتمى‌] مى‌خواست، تمامى اهل زمين ايمان مى‌آوردند، پس آيا تو مردم را به اكراه وامى‌دارى تا اينكه مؤمن شوند؟

[100] و حال آنكه هيچ كسى را نرسد كه جز به اذن [و توفيق‌] الهى ايمان آورد، و پليدى را بر كسانى كه تعقل نمى‌كنند، مقرر مى‌دارد

[101] بگو [به ديده عبرت‌] بنگريد كه در آسمانها و زمين چيست؟ و نشانه‌هاى عبرت‌انگيز و نيز هشدارها سودى به حال قومى كه ايمان نمى‌آورند، ندارد

[102] پس آيا انتظار چيزى را جز نظير روزگار پيشينيانشان مى‌كشند؟ بگو پس انتظار بكشيد كه من نيز همراه شما از منتظرانم‌

[103] سپس فرستادگانمان و مؤمنان را نجات مى‌دهيم، بدين‌سان بر ماست كه مؤمنان را نجات دهيم‌

[104] بگو اى مردم، اگر از دين من در شك هستيد، بدانيد كه من كسانى را كه به جاى خداوند مى‌پرستيد، نمى‌پرستم، بلكه خدايى را مى‌پرستم كه [به هنگام‌] جان شما را مى‌گيرد، و به من امر شده است كه از مؤمنان باشم‌

[105] و اينكه به سوى دين پاك روى آور و هرگز از مشركان مباش‌

[106] و به جاى خداوند چيزى را كه نه سودى به تو مى‌رساند و نه زيانى، مپرست، و اگر چنين كردى در آن صورت از ستمكاران [مشرك‌] خواهى بود

[107] و اگر خداوند بخواهد بلايى به تو برساند، بازدارنده‌اى جز خود او براى آن وجود ندارد، و اگر خيرى برايت بخواهد، فضل او بازدارنده‌اى ندارد، كه آن را به هركس از بندگانش كه بخواهد مى‌رساند، و او آمرزگار مهربان است‌

[108] بگو اى مردم حق از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده است، پس هر كس كه رهياب شود، همانا به سود خويش رهياب شده است، و هركس بيراه رود، همانا به زيان خويش بيراه رفته است، و من نگهبان شما نيستم‌

[109] و از آنچه بر تو وحى مى‌شود پيروى كن و شكيبا باش، تا خداوند حكم خويش به ميان آورد، و او بهترين داوران است‌

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud