💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.bahrampour › 3 captured on 2024-05-10 at 11:59:10. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2024-03-21)
-=-=-=-=-=-=-
[1] الف، لام، ميم
[2] خداست كه هيچ معبودى جز او نيست و زندهى پاينده است
[3] اين كتاب را به حق بر تو نازل كرد كه تصديق كننده كتابهاى پيشين است و تورات و انجيل را پيشتر نازل كرد
[4] كه راهنماى مردم باشد، و فرقان (قرآن) را نازل كرد. همانا كسانى كه آيات خدا را انكار كردند براى آنان عذابى سخت است و خدا مقتدر دادستان است
[5] مسلما هيچ چيز نه در زمين و نه در آسمانها بر خدا پوشيده نيست
[6] اوست كه شما را در رحمها بدان گونه كه خواهد صورتگرى مىكند خدايى جز او نيست كه شكستناپذير حكيم است
[7] اوست كه اين كتاب را بر تو نازل كرد كه بخشى از آن آيات محكم [صريح و روشن] است كه اساس كتابند و برخى متشابه [و تأويل پذير] اند، اما كج دلان از اين كتاب، متشابهات را كه تأويل آن را جز خدا نداند، براى فتنه جويى و به قصد تأويل دنبال مىكنند. و آنها كه در
[8] [گويند:] بار الها! دلهاى ما را پس از آن كه هدايتمان كردى ملغزان، و ما را از نزد خويش رحمتى بخشاى كه همانا تو بخشايشگرى
[9] پروردگارا! به يقين، تويى گرد آورندهى مردمان براى روزى كه ترديدى در آن نيست، [چرا كه] خدا خلف وعده نمىكند
[10] كسانى كه كافر شدند، اموال و فرزندانشان به هيچ روى آنها را از [عذاب] خدا باز ندارد و آنان خود هيمه دوزخند
[11] همچون شيوهى فرعونيان و كفّار پيشين آيات ما را دروغ انگاشتند، پس خدا آنان را به گناهانشان بگرفت كه خدا سخت كيفر است
[12] به كافران بگو: زودا كه به زانو در آييد و به سوى جهنّم گرد آورده شويد و چه بد جايگاهى است
[13] قطعا در [داستان] دو گروهى كه با هم رو در رو شدند براى شما درس عبرتى بود گروهى در راه خدا مىجنگيد و ديگرى كافر بود كه مؤمنان را به چشم سر دو برابر خود مىديد و خدا هر كه را خواهد به نصرت خويش يارى مىدهد. يقينا در اين امر اهل بصيرت را عبرتى است
[14] دوست داشتن خواستنىها از زنان و اولاد و اموال فراوان از زر و سيم و اسبان نشاندار و دامها و كشتزاران در چشم مردم آراسته شده است، ولى اينها متاع زود گذر زندگانى دنياست و سر انجام نيكو [و زندگى عالىتر] نزد خداست
[15] بگو: آيا شما را به بهتر از اينها خبر دهم؟ براى پرهيزگاران نزد پروردگارشان باغهايى است كه از پاى درختانش نهرها جارى است و در آن جاودانه بمانند و همسرانى پاكيزه و [از همه خوشتر] رضا و خرسندى خدا را دارند، و خداوند بر [احوال] بندگان بصير است
[16] كسانى كه مىگويند: پروردگارا! ايمان آورديم پس گناهان ما را بيامرز و ما را از عذاب آتش در امان دار
[17] [اينان] صابران و راستگويان و فرمانبران و انفاق كنندگان و استغفارگران در سحرگاهانند
[18] خدا كه همواره نگاهبان عدل [و درستى] است گواهى مىدهد كه جز او معبودى نيست و فرشتگان و دانشوران [نيز گواهى مىدهند] جز او معبودى نيست كه شكست ناپذير حكيم است
[19] در حقيقت، دين در نزد خدا همان اسلام است، و اهل كتاب در آن اختلاف نكردند مگر پس از آن كه به حقّانيت آن پى بردند، آن هم به خاطر حسد و رقابت ميان خويش. و هر كه به آيات خدا كافر شود [بداند كه] خدا سريع الحساب است
[20] پس اگر با تو به محاجّه برخاستند بگو: من و هر كه پيرو من است روى دل به خدا سپرديم. و به كسانى كه كتاب داده شدند و به بىسوادان [مشرك كه كتاب ندارند،] بگو: آيا اسلام آورديد؟ پس اگر مسلمان شدند قطعا هدايت يافتهاند، و اگر روى برتافتند تنها رساندن پيام ب
[21] كسانى كه آيات الهى را انكار مىكنند و به ناحق پيامبران را مىكشند و مردمى را كه به عدالت فرمان مىدهند به قتل مىرسانند، آنها را به عذابى دردناك بشارت ده
[22] آنها كسانى هستند كه در دنيا و آخرت اعمالشان به هدر رفته و براى آنان هيچ ياورى نخواهد بود
[23] آيا كسانى را كه بهرهاى از كتاب يافتهاند نديدى كه چون به كتاب خدا فراخوانده مىشوند تا ميانشان حكم كند، گروهى از آنان به حال اعراض پشت مىكنند
[24] اين بدان سبب است كه آنها گفتند: هرگز آتش جز چند روزى به ما نخواهد رسيد، و دروغها كه مىساختند آنها را در دينشان فريب داد
[25] پس چگونه خواهد بود آنگاه كه آنان را در روزى كه در آن ترديدى نيست گرد آوريم و به هر كس نتيجه دستاوردش به تمامى داده شود و بر آنها ستمى نرود
[26] بگو: بار الها! [اى] صاحب فرمانروايى! به هر كه خواهى حكومت مىدهى و از هر كه خواهى باز مىستانى، و هر كه را خواهى عزّت مىبخشى و هر كه را خواهى خوار مىكنى، [سر رشته] همه خيرات به دست توست و تو بر هر كارى توانايى
[27] شب را در روز و روز را در شب داخل مىكنى، و زنده را از مرده و مرده را از زنده، بيرون مىآورى، و هر كه را خواهى بىحساب روزى مىدهى
[28] مؤمنان نبايد كافران را به جاى مؤمنان دوست بگيرند، و هر كه چنين كند او را با خدا كارى نباشد [و از او بريده است] مگر اين كه از آنان به نوعى تقيّه كنيد. و خدا شما را از خود بر حذر مىدارد و [بدانيد كه] بازگشت [نهايى] به سوى خداوند است
[29] بگو: اگر آنچه را كه در سينههاى شماست نهان كنيد، يا عيان كنيد خدا آن را مىداند، و هر آنچه را در آسمانها و زمين است مىداند، و خدا بر هر چيزى تواناست. بازگشت، سرنوشت. ان تخفوا (خفى): اگر مخفى كنيد. ما فى صدوركم: آنچه در دلهاى شماست. او تبدوا (بدو)
[30] روزى كه هر كس هر آنچه از نيك و بد كرده است حاضر مىيابد و آرزو مىكند كاش ميان او و كار بدش فاصلهاى دور بود، و خدا شما را از [كيفر] خود برحذر مىدارد، و خدا به بندگان رئوف است
[31] بگو: اگر خدا را دوست مىداريد از من پيروى كنيد تا او نيز دوستتان بدارد و گناهانتان را بيامرزد، و خدا آمرزندهى مهربان است
[32] بگو: خدا و رسول را اطاعت كنيد پس اگر رويگردان شدند [بدانند كه] خدا كافران را دوست ندارد
[33] همانا خدا آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برگزيد
[34] فرزندانى كه برخى از نسل برخى ديگرند، و خدا شنواى داناست
[35] آنگاه كه همسر عمران گفت: پروردگار! آنچه در شكم دارم نذر تو كردم، آزاد براى [خدمت خانه] تو، پس از من بپذير كه تويى شنواى دانا
[36] پس چون فرزند را بزاد، [با حسرت] گفت: پروردگارا! من آن را دختر زاييدم- و خدا بهتر مىداند كه او چه زاده و پسر همچون دختر نيست- و من او را مريم ناميدم و او و خاندانش را از شرّ شيطان مطرود به تو مىسپارم
[37] پس پروردگارش مريم را به نيكى پذيرا شد و او را نيكو بار آورد و زكريّا را سرپرست وى قرار داد. هر بار كه زكريّا در محراب بر او وارد مىشد نزد او رزق و روزى خاصّى مىيافت، [يك روز] گفت: اى مريم! اين روزى از كجا براى تو مىرسد؟ پاسخ داد: اين از جانب خداون
[38] اين جا بود كه زكريّا پروردگارش را بخواند و عرضه داشت: بار الها! از جانب خود فرزندى پاك عطايم كن كه تو شنواى دعايى
[39] پس در حالى كه در محراب به نماز ايستاده بود، فرشتگان او را ندا دادند كه خداوند تو را به يحيى نويد مىدهد كه تصديق كنندهى كلمه خدا (عيسى) است و بزرگوار و پارسا و پيامبرى از صالحان است
[40] گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندى خواهد بود در حالى كه پير شدهام و همسرم نازا است؟ [فرشته] گفت: اين چنين [است كه] خدا هر چه خواهد مىكند
[41] گفت: خدايا! براى من نشانهاى بگذار. فرمود: نشانه تو اين است كه سه روز با مردم جز به اشاره سخن نتوانى گفت و پروردگارت را بسيار ياد كن و شبانگاه و بامداد او را تسبيح گوى
[42] و هنگامى كه فرشتگان گفتند: اى مريم! خداوند تو را برگزيد و پاكيزه داشت و تو را بر زنان جهان برترى داد
[43] اى مريم! مطيع پروردگار خود باش و سجده كن و همراه راكعان ركوع نما
[44] اين از اخبار غيب است كه به تو وحى مىكنيم، و آن دم كه آنها قلمهاى قرعه خود را مىافكندند تا كدامشان سرپرستى مريم را به عهده گيرد، تو پيش آنها نبودى، و آن دم كه با يكديگر مشاجره مىكردند نزدشان نبودى
[45] آنگاه كه فرشتگان گفتند: اى مريم! خدا تو را به كلمهاى از جانب خود كه نامش مسيح عيسى بن مريم است مژده مىدهد كه در دنيا و آخرت آبرومند و از مقرّبان است
[46] و در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى] با مردم سخن مىگويد و از صالحان است
[47] مريم گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندى باشد حال آن كه دست بشرى به من نرسيده است؟ فرمود: اين چنين [است كه] خدا آنچه بخواهد مىآفريند، و چون كارى را اراده كند، فقط به آن مىگويد: باش، پس موجود مىشود
[48] و به او كتاب و حكمت و تورات و انجيل مىآموزد
[49] و او را به عنوان پيامبرى به سوى بنى اسرائيل مىفرستد كه [مىگويد:] با معجزه از پروردگارتان سوى شما آمدهام من از گل براى شما چيزى به شكل پرنده مىسازم و در آن مىدمم و آن به اذن خدا پرندهاى مىشود، و به اذن خداوند كور مادرزاد و پيس را شفا مىدهم و م
[50] و تورات را كه پيش از من نازل شده تصديق مىكنم و [آمدهام] تا برخى چيزها را كه بر شما حرام شده برايتان حلال كنم، و از سوى پروردگارتان براى شما معجزهاى آوردهام، پس از خدا بترسيد و از من فرمان بريد
[51] به راستى خداى يكتا پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستيد كه راه درست همين است
[52] پس وقتى عيسى به كفر آنها پى برد، گفت: ياوران من در راه خدا چه كسانند؟ حواريّون گفتند: ما ياوران خداييم، به خداوند ايمان آوردهايم و گواه باش كه ما فرمانبرداريم
[53] پروردگارا! به آنچه نازل كردهاى ايمان آورديم و از پيامبر پيروى كرديم پس نام ما را در زمرهى شاهدان بنويس
[54] آنها مكر كردند و خدا هم [در پاسخ آنها] مكر در ميان آورد و خدا ماهرترين مكر كنندگان است
[55] آنگاه كه خدا فرمود: اى عيسى! من تو را برگرفته و به سوى خود بالا مىبرم و تو را از [آلودگى] كافران پاك مىسازم و پيروان تو را تا روز قيامت فوق كافران قرار مىدهم، سپس بازگشت شما به سوى من است، پس در آنچه بر سر آن اختلاف داشتيد در ميانتان داورى مىكن
[56] اما كسانى كه كافر شدند، آنها را در دنيا و آخرت به عذابى سخت دچار مىسازم و هيچ ياورى نخواهند داشت
[57] ولى كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دادند اجرشان را به تمامى بدهد و خدا ستمكاران را دوست نمىدارد
[58] اينها كه بر تو مىخوانيم از آيهها و اندرز و حكمتآميز است
[59] حكايت عيسى نزد خدا چون حكايت آدم است كه او را از خاك آفريد سپس به او گفت: باش، پس وجود يافت
[60] حق [همين است كه] از جانب پروردگار توست. پس، از ترديد كنندگان مباش
[61] پس هر كه با وجود دانشى كه [در بارهى عيسى] سوى تو آمد با تو محاجّه كرد بگو: بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و كسان نزديكمان و كسان نزديكتان را فرا خوانيم، سپس [به درگاه خدا] تضرّع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم
[62] به راستى حكايت واقعى [مسيح] همين است و معبودى جز خدا نيست، و خداوند است كه يقينا، شكست ناپذير حكيم است
[63] پس اگر رويگردان شدند، [بدان كه] بىترديد خدا به [حال] مفسدان آگاه است
[64] بگو: اى اهل كتاب! بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما مشترك است بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و كسى را با او شريك نكنيم و هيچ كس از ما ديگرى را به جاى خداوند صاحب اختيار نگيرد. پس اگر [از اين پيشنهاد] اعراض كردند بگوييد: شاهد باشيد كه ما سر به فرمان خد
[65] اى اهل كتاب! چرا در بارهى ابراهيم محاجّه مىكنيد در حالى كه تورات و انجيل نازل نشد مگر بعد از او؟ آيا تعقل نمىكنيد
[66] هان! شما همان كسانى هستيد كه در آنچه به آن علم داريد، محاجّه كرديد، [ولى] چرا در بارهى موضوعى كه نسبت به آن آگاهى نداريد محاجّه مىكنيد؟ و خدا مىداند و شما نمىدانيد
[67] ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى، بلكه موحّدى فرمانبردار بود و از مشركان نبود
[68] در حقيقت نزديكترين مردم به ابراهيم كسانى هستند كه از او پيروى كردند و نيز اين پيامبر و كسانى كه به او گرويدهاند. و خدا سرپرست مؤمنان است
[69] گروهى از اهل كتاب آرزو دارند كه شما را گمراه كنند، ولى جز خودشان را گمراه نمىكنند و نمىفهمند
[70] اى اهل كتاب! چرا آيات الهى را انكار مىكنيد با اين كه شما [به حقانيت آن] گواهيد
[71] اى اهل كتاب! چرا حق را به باطل در مىآميزيد و حقيقت را با اين كه مىدانيد پنهان مىكنيد
[72] و دستهاى از اهل كتاب گفتند: آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شده بگرويد و پايان آن انكارش كنيد، شايد آنها [از اسلام] بازگردند
[73] و جز به كسى كه از آيين شما پيروى كند، ايمان نياوريد [و اعتماد نكنيد] بگو: هدايت، هدايت خداست- [و گفتند: باور نكنيد] كه به كسى نظير آنچه به شما داده شده است داده شود يا بتوانند در پيشگاه پروردگارتان با شما محاجّه كنند. بگو: تفضّل به دست خداست، آن را ب
[74] هر كه را خواهد خاصّ رحمت خويش مىكند، و خداوند صاحب فضل و كرم عظيم است
[75] و از اهل كتاب كسى است [كه در دستكارى چنان است] كه اگر او را بر مال فراوانى امين شمارى، آن را به تو باز مىگرداند و از آنها كسى [هم چنان] است كه اگر او را بر دينارى امين شمارى آن را به تو باز نخواهد گرداند مگر آن كه پيوسته بالاى سرش ايستاده باشى. اي
[76] آرى، هر كه به پيمانش وفا كند و پارسايى نمايد، بىترديد خداوند، پرهيزگاران را دوست دارد
[77] بىترديد، كسانى كه پيمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچيز مىفروشند آنان را در آخرت بهرهاى نيست و خدا در روز قيامت با آنها سخن نگويد و به سويشان ننگرد و پاكشان نگرداند و آنها را عذابى دردناك است
[78] و همانا گروهى از آنها هستند كه به هنگام تلاوت كتاب، زبان خود را چنان مىپيچانند كه گمان كنيد [آنچه مىخوانند] از كتاب خداست در حالى كه آن از كتاب خدا نيست، و ادّعا مىكنند كه آن از جانب خداست در حالى كه از جانب خدا نيست، و بر خدا دروغ مىبندند و خودش
[79] هيچ بشرى را نرسد كه خدا به او كتاب و حكم و پيامبرى بدهد، آنگاه به مردم بگويد: به جاى خدا مرا بپرستيد. بلكه [مىگويد:] شما كه كتاب آسمانى تعليم مىداديد و به درس و بحث آن مىپرداختيد، مردان خدايى [و موحد] باشيد
[80] نه اين كه شما را دستور دهد كه فرشتگان و پيامبران را به خدايى بگيريد. آيا او شما را پس از آن كه مسلمان شدهايد به كفر مىخواند
[81] و هنگامى كه خدا از پيامبران [و امّتهاى آنان] پيمان گرفت كه چون به شما كتاب و حكمت بخشيدم، آنگاه پيامبرى سويتان آمد كه گواهى دهنده بر كتاب آسمانى شما گرديد، بر شماست كه به او ايمان آوريد و حتما يارىاش دهيد آنگاه گفت: آيا گردن نهاديد و پيمانم را پ
[82] پس هر كه بعد از آن [پيمان] پشت كند، پس آنان از فرمان خدا خارج شدهاند
[83] پس آيا آنها دينى جز دين الهى مىجويند؟ حال آن كه هر كه در آسمانها و زمين است خواه ناخواه فرمانبردار اوست و همه به سوى او بازگردانده مىشوند. هم الفاسقون: پس آنان واقعا نافرمانند. تولّى (ولى): پشت كرد، رو گردانيد. فاسق: نافرمان، كسى كه از حوزه اطاعت
[84] بگو: به خدا و آنچه بر ما و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگان [او] نازل شد و آنچه به موسى و عيسى و پيامبران از سوى پروردگارشان داده شد ايمان آوردهايم ميان هيچ يك از آنها فرق ننهيم و ما فرمانبردار اوييم
[85] و هر كه دينى غير از اسلام برگزيند، هرگز از او پذيرفته نشود و او در آخرت از زيانكاران است
[86] چگونه خدا قومى را هدايت كند كه بعد از ايمان و گواهى به حقانيت رسول و آمدن نشانههاى روشن براى آنها، كافر شدند؟ و خداوند قوم ستمكار را هدايت نمىكند
[87] آنان سزايشان اين است كه لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگى بر آنهاست
[88] جاودانه در آن بمانند و نه عذاب از آنها كاسته شود و نه مهلت يابند
[89] مگر كسانى كه پس از آن توبه كردند و به اصلاح و جبران پرداختند كه بىترديد خدا آمرزگار مهربان است
[90] همانا كسانى كه از پى ايمانشان كافر شدند سپس بر كفر خود افزودند، هيچگاه توبه آنها پذيرفته نمىشود و آنان گمراهند
[91] به راستى كسانى كه [از پى ايمانشان] كافر شدند و در حال كفر مردند، حتى اگر زمين را پر از طلا كنند و آن را فديه دهند هرگز از هيچ يك از ايشان پذيرفته نمىشود. آنان عذابى دردناك در پيش دارند و هيچ ياورى برايشان نخواهد بود
[92] هرگز به نيكى دست نيابيد مگر اين كه از آنچه دوست داريد انفاق كنيد، و هر چه انفاق كنيد، قطعا خدا از آن آگاه است
[93] همه خوردنىها براى بنى اسرائيل حلال بود، مگر آنچه يعقوب پيش از نزول تورات بر خود تحريم كرده بود. بگو: اگر شما راست مىگوييد، تورات را بياوريد و بخوانيد
[94] پس هر كه بعد از اين بر خدا دروغ بندد، آنان به يقين ستمكارند
[95] بگو: خداوند راست گفت. پس از آيين ابراهيم پيروى كنيد. كه حق گرا بود و از مشركان نبود
[96] همانا نخستين خانهاى كه براى مردم بنا شد همان است كه در مكه است و مايه بركت و هدايت جهانيان است
[97] در آن نشانههاى روشنى است [از جمله] مقام ابراهيم، و هر كه وارد آن شود ايمن است. و حق خدا بر مردم است كه قصد زيارت اين خانه كنند، كسى كه به آن راه تواند يافت. و هر كه كافر شود [بداند كه] قطعا خدا از جهانيان بىنياز است
[98] بگو: اى اهل كتاب! چرا آيات الهى را انكار مىكنيد در حالى كه خدا شاهد كردار شماست
[99] بگو: اى اهل كتاب! چرا كسى را كه ايمان آورده از راه خدا باز مىداريد و آن را منحرف مىخواهيد، در صورتى كه شما گواهيد؟ و خدا از آنچه مىكنيد غافل نيست
[100] اى مؤمنان! اگر فرقهاى از اهل كتاب را فرمان بريد، شما را بعد از ايمانتان به كفر باز مىگردانند
[101] و چگونه كافر مىشويد با آن كه آيات الهى بر شما خوانده مىشود و فرستادهى او در ميان شماست؟ و هر كه به خدا تمسك جويد، قطعا به راه راست رهبرى شده است
[102] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چنان كه سزاوار خداست تقوا پيشه كنيد، و زينهار كه بميريد و مسلمان نباشيد
[103] و همگى به رشته الهى در آويزيد و پراكنده نشويد، و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد كه دشمن يكديگر بوديد پس او ميان دلهاى شما الفت داد و به موهبت او با هم برادر شديد و بر لبه پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد. خداوند اين گونه آيات خود را براى شما رو
[104] و بايد در ميان شما گروهى باشند كه به نيكى فرمان دهند و از كار ناشايسته باز دارند و هم آنان رستگارانند
[105] و همانند كسانى نباشيد كه پس از آمدن دلايل روشنگر براى ايشان، پراكنده شدند و اختلاف كردند، و اينانند كه عذابى بزرگ خواهند داشت
[106] روزى كه چهرههايى سفيد و چهرههايى سياه شود. اما رو سياهان [به آنها گفته شود:] آيا پس از ايمانتان كافر شديد؟ پس به سزاى كفرتان اين عذاب را بچشيد
[107] و اما رو سفيدان در رحمت خدا (بهشت) قرار مىگيرند و در آن جاودانند
[108] اينها آيات الهى است كه به درستى بر تو مىخوانيم، و خدا هيچ ستمى بر جهانيان نمىخواهد
[109] و آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست و كارها به سوى او بازگردانده مىشود
[110] شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شدهايد كه به كار پسنديده فرمان مىدهيد و از كار ناپسند باز مىداريد و به خدا ايمان داريد. و اگر اهل كتاب ايمان آورده بودند البته برايشان بهتر بود. برخى از آنان مؤمنند و بيشترشان فاسقند
[111] هرگز به شما زيان نمىرسانند جز آزارى، و اگر با شما درگير شوند به شما پشت خواهند كرد، آنگاه يارى [و پيروزى] نخواهند يافت
[112] هر جا يافته شوند مهر خوارى بر آنها خورده، مگر به ريسمانى از جانب خدا [پذيرش اسلام] و يا به ريسمانى از جانب مردم [پناهندگى به مسلمانان تمسك جويند]. آنها به خشم خدا دچار شدند و مهر بيچارگى بر آنها زده شد. اين [عقوبت] از آن روست كه آنها همواره آيات ا
[113] آنان يكسان نيستند برخى از اهل كتاب امتى هستند كه [به طاعت خدا] ايستادهاند، آيات الهى را در دل شب تلاوت مىكنند و سر به سجده دارند
[114] به خدا و روز بازپسين ايمان دارند و به نيكى فرمان مىدهند و از كار ناپسند باز مىدارند و در كارهاى خير پيشتازند و آنان از صالحانند
[115] و هر كار خيرى انجام دهند هرگز ناسپاسى نبينند، و خدا به [حال] پرهيزكاران آگاه است
[116] به يقين، كافران را اموال و فرزندانشان به هيچ روى از [عذاب] خدا باز ندارد و آنان دوزخىاند و در آن جاويدان
[117] حكايت آنچه در اين زندگى دنيا [براى تخريب دين] هزينه مىكنند، همچون حكايت بادى است كه سرماى سوزانى در بر دارد كه به كشتزار كسانى كه در حق خويش ستم كردهاند بزند و آن را تباه سازد، و خدا به آنان ستم نكرده بلكه خود بر خويشتن ستم مىكنند
[118] اى مؤمنان! بيگانگان را همراز خود مگيريد، چه آنها از هيچ گونه آسيبرسانى در حق شما كوتاهى نمىكنند. دوست دارند شما در رنج باشيد. همانا دشمنى از گفتارشان پيداست، و كينهاى كه دلشان نهان مىدارد بزرگتر است. به راستى ما آيات را براى شما بيان كرديم اگر
[119] هان! اين شماييد كه آنها را دوست مىداريد، ولى آنها شما را دوست نمىدارند، و شما به همه كتابهاى آسمانى ايمان داريد، و چون با شما رو به رو شوند، گويند: ايمان آوردهايم. و چون تنها شوند، به دشمنى شما انگشتان خود را از خشم به دندان مىگزند. بگو: به خش
[120] اگر نيكى به شما رسد آنها را بدحال مىكند، و اگر گزندى به شما رسد بدان شاد مىشوند. و اگر استقامت و پارسايى كنيد، حيله آنان هيچ زيانى به شما نمىرساند، همانا خداوند به آنچه مىكنند احاطه دارد
[121] و [ياد آر] آنگاه كه [در جنگ احد] بامدادان از نزد كسان خود بيرون شدى و مؤمنان را براى كارزار در مواضع خود جاى مىدادى، و خدا شنواى داناست
[122] آنگاه كه دو گروه از شما خواستند سستى كنند، در حالى كه خدا يارشان بود. و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند
[123] و به راستى خدا شما را در بدر يارى داد در حالى كه ناتوان بوديد. پس از خدا بترسيد، باشد كه شكر او را به جا آوريد
[124] آنگاه كه به مؤمنان مىگفتى: آيا شما را بس نيست كه پروردگارتان با سه هزار فرشته فرستاده شده ياريتان دهد
[125] آرى، اگر شكيبايى و پارسايى كنيد و دشمنان در اين هيجان و شتاب خويش بر شما بتازند، پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار يارى خواهد كرد
[126] و خدا آن را جز بشارتى براى شما قرار نداد، تا دلهايتان به آن آرام گيرد، و پيروزى تنها از جانب خداوند شكست ناپذير حكيم است
[127] تا بخشى از كافران را براندازد يا سركوبشان كند تا نو��يد بازگردند
[128] از اين كار چيزى به دست تو نيست، يا خدا آنها را مىبخشد و يا عذابشان مىكند، چرا كه آنان ستمكارند
[129] و آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست، هر كه را خواهد مىآمرزد و هر كه را خواهد عذاب مىكند و خدا آمرزندهى مهربان است
[130] اى مؤمنان! ربا را چند برابر مخوريد، و از خدا بترسيد تا رستگار شويد
[131] و از آتشى كه براى كافران آماده شده پروا كنيد
[132] و خدا و پيامبر را فرمان بريد تا مورد رحمت قرار گيريد
[133] و بشتابيد به آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنه آن آسمانها و زمين است كه براى پرهيزكاران آماده شده است
[134] همانها كه در راحت و رنج انفاق مىكنند و خشم خود را فرو مىخورند و از مردم در مىگذرند، و خدا نيكوكاران را دوست دارد
[135] و كسانى كه چون كار زشتى كردند يا بر خود ستم نمودند خدا را ياد كنند و براى گناهان خويش آمرزش طلبند، و جز خدا چه كسى است كه گناهان را بيامرزد؟ و دانسته بر خلافهايى كه كردهاند پافشارى نكنند
[136] پاداش آنان آمرزش پروردگارشان و بوستانهايى است كه از پاى درختانش نهرها جارى است و جاودانه در آنند، و پاداش اهل عمل چه نيكوست
[137] بىترديد، پيش از شما ماجراها گذشت (سنّت هلاكت اقوام)، پس در زمين بگرديد و ببينيد كه سر انجام تكذيب كنندگان چه سان بود
[138] اين بيانى براى مردم، و هدايت و پندى براى پرهيزكاران است
[139] و سست نگرديد و غمگين نشويد، كه اگر مؤمن باشيد، شما برتريد
[140] اگر به شما زخمى رسيد، آن گروه را نيز زخمى همانند آن رسيده است. و ما اين روزها [ى شكست و پيروزى] را ميان مردم مىگردانيم تا خدا مؤمنان [واقعى] را معلوم دارد و از شما گواهانى بگيرد، و خدا ستمكاران را دوست نمىدارد. آن روزگاران. نداول (دول): به گردش
[141] و تا خداوند مؤمنان را ناب و خالص گرداند و كافران را به نيستى كشاند
[142] آيا پنداشتيد كه به بهشت در آييد، در حالى كه هنوز خدا كسانى از شما را كه جهاد كردند و استقامت نمودند معلوم نداشته است
[143] و همانا شما بوديد كه مرگ [در ميدان جنگ] را پيش از آن كه با آن رو به رو شويد، آرزو مىكرديد، ولى آن را ديديد و تماشاگر شديد [و تن به جنگ نداديد]
[144] و محمد صلّى الله عليه وآله نيست جز فرستادهاى كه پيش از او هم پيامبران گذشتند. آيا اگر او بميرد يا كشته شود عقبگرد مىكنيد؟ و هر كه عقبگرد كند، هرگز به خدا زيانى نمىرساند، و خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد
[145] و هيچ كس را نرسد كه بىاذن خدا بميرد، كه اين سرنوشتى مدّت دار و معين است. و هر كه پاداش دنيا خواهد از آن به او مىدهيم، و هر كه پاداش آخرت خواهد [نيز] از آنش مىدهيم و زودا كه شاكران را پاداش دهيم
[146] و بسى پيامبران كه خداپرستان بسيارى در كنارشان نبرد كردند و از هر رنجى كه در راه خدا ديدند سست و زبون و درمانده نشدند، و خدا صابران را دوست مىدارد
[147] و آنان سخنى جز اين نداشتند كه گفتند: پروردگارا! گناهانمان را بيامرز، و از زيادهروى ما در كارمان در گذر، و قدمهايمان را استوار دار، و ما را بر گروه كافران پيروز گردان
[148] پس خدا به آنها پاداش دنيوى و پاداش نيكوى آخرت عطا كرد، و خدا نيكوكاران را دوست مىدارد
[149] اى مؤمنان! اگر از كافران پيروى كنيد، شما را به عقب باز مىگردانند و آنگاه خسارت زده باز مىگرديد
[150] آرى، [تنها] خداوند مولاى شماست و همو بهترين ياوران است
[151] به زودى در دل كافران رعب و هراس خواهيم افكند، زيرا آنها چيزى را كه خدا دليلى بر آن نفرستاده است با او شريك نمودند، و جايشان آتش است و بد است جايگاه ستمكاران
[152] و [در جنگ احد] حقيقتا خدا به وعدهى خويش با شما وفا كرد، آنگاه كه به اذن خدا آنها را تار و مار مىكرديد، تا وقتى كه سست شديد و در كار جنگ اختلاف نموديد و نافرمان شديد بعد از آن كه خداوند چيزى را كه دوست مىداشتيد (پيروزى) به شما نشان داد. گروهى از
[153] [ياد آريد] آنگاه كه مىگريختيد و به كسى توجه نمىكرديد و پيامبر صلّى الله عليه وآله از پشت سرتان شما را فرا مىخواند. پس خدا نيز شما را غمى روى غم سزا داد تا بر آنچه از دست دادهايد و آنچه بر سرتان آمده غم نخوريد، و خدا بدانچه مىكنيد آگاه است
[154] سپس از پى آن غم، آرامشى بر شما نازل كرد، خوابى كه جمعى از شما را فرا گرفت و گروهى كه تنها در فكر جان خويش بودند گمانهاى نادرستى، در بارهى خدا چون گمان دورهى جاهليّت داشتند، مىگفتند: آيا ما را از اين كار چيزى هست؟ بگو: سر رشته همه كارها به دست خد
[155] همانا كسانى از شما كه روز برخورد دو گروه، به جنگ پشت كردند شيطان، آنها را بر اثر پارهاى گناهان كه مرتكب شده بودند منحرف ساخت و البته خدا از آنان در گذشت، چرا كه خدا آمرزندهى بردبار است
[156] اى مؤمنان! مانند كسانى نباشيد كه كافر شدند و در مورد برادرانشان كه به سفر يا جنگ رفتند [و مردند يا شهيد شدند] گفتند: اگر نزد ما بودند نمىمردند و كشته نمىشدند، تا خدا اين [پندار] را مايه حسرت در دلشان قرار دهد، و [بدانيد اين] خداست كه زنده مىكند
[157] و اگر در راه خدا كشته شديد يا مرديد، البته آمرزش و رحمت خدا از هر آنچه [ديگران] جمع مىكنند بهتر است
[158] و اگر بميريد يا كشته شويد، البته به سوى خدا محشور مىگرديد
[159] پس تو به لطف و رحمت الهى با آنان نرمخو شدى، و اگر درشتخوى و سختدل بودى بىشك از گرد تو پراكنده مىشدند. پس از ايشان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و با آنان در كار [جنگ] مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكّل كن، همانا خدا توكّل كنندگان را دوست مىد
[160] اگر خدا شما را يارى كند كسى بر شما پيروز نخواهد شد، و اگر رهايتان كند غير از او كيست كه شما را يارى دهد؟ پس مؤمنان بايد بر خدا توكّل كنند
[161] و هيچ پيامبرى را نسزد كه خيانت ورزد، و هر كه خيانت كند روز قيامت آنچه خيانت كرده با خود بياورد، آنگاه به هر كسى پاداش هر چه كرده به تمامى داده شود و بر آنان ستم نرود
[162] پس آيا كسى كه در طلب رضاى خداست همانند كسى است كه دچار خشم خدا شده و جاى او جهنّم است؟ و بد سر انجامى است
[163] آنها [خود] در پيشگاه خدا منزلتها و مقاماتى هستند و خدا به آنچه مىكنند بيناست
[164] به راستى خدا بر مؤمنان منت نهاد آنگاه كه در ميانشان پيامبرى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان كند و كتاب و حكمتشان بياموزد، در حالى كه بىترديد از پيش در گمراهى آشكارى بودند
[165] آيا هنگامى كه به شما مصيبتى رسيد كه قطعا دو چندانش را [در جنگ بدر به دشمن] وارد ساخته بوديد گفتيد: اين [مصيبت] از كجاست؟ بگو: آن از ناحيه خود شماست، [كه سنگر را خالى كرديد] همانا خدا بر هر كارى تواناست
[166] و آنچه روز برخورد آن دو گروه [در جنگ احد] به شما رسيد، به اذن خدا بود و تا مؤمنان [واقعى] را باز شناسد
[167] و تا معلوم دارد كسانى را كه دورويى كردند و [چون] به آنان گفته شد: بياييد در راه خدا بجنگيد يا دفاع كنيد. گفتند: اگر مىدانستيم جنگى خواهد بود حتما شما را پيروى مىكرديم. آنها در آن روز به كفر نزديكتر بودند تا به ايمان. به زبان چيزى مىگويند كه در
[168] [همان] كسانى كه [در خانه] نشستند و به برادرانشان گفتند: اگر از ما پيروى مىكردند كشته نمىشدند. بگو: پس مرگ را از خود برانيد اگر راست مىگوييد
[169] و كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار، بلكه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند
[170] آنان به نعمتى كه خدا ارزانىشان داشته خوشحالند، و از [سرنوشت] همرزمانى كه هنوز به آنها ملحق نشدهاند شادمانند [مىدانند] كه نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مىشوند
[171] آنها به نعمت و كرم خدا و اين كه خدا پاداش مؤمنان را تباه نمىكند شادمانند
[172] كسانى كه دعوت خدا و پيامبر را بعد از اصابت زخم [در احد] گردن نهادند، براى نيكوكاران و پرهيزكارانشان پاداشى بزرگ است
[173] همان كسانى كه وقتى مردم به آنها گفتند: مشركين در برابر شما گرد آمدهاند، پس از آنان بترسيد، [به جاى ترس] بر ايمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس است و نيكو حمايتگرى است
[174] در نتيجه با نعمت و تفضل خدا بازگشتند، بىآن كه زيانى به آنها برسد، و در پى رضاى خدا بودند، و خدا صاحب بخشش بىكران است
[175] جز اين نيست كه اين شيطان است كه ياران خود را مىترساند، پس اگر مؤمنيد از آنان نترسيد و از من بترسيد
[176] و كسانى كه به كفر مىشتابند تو را اندوهگين نكنند، كه آنها هرگز ضررى به خدا نمىرسانند. خدا مىخواهد براى ايشان در آخرت بهرهاى قرار ندهد و براى آنها عذاب بزرگى است
[177] به يقين كسانى كه كفر را به ايمان خريدند هرگز به خدا ضررى نمىرسانند و براى آنها عذابى دردناك است
[178] و كافران هرگز مپندارند اين مهلت كه به ايشان مىدهيم به سود آنهاست، فقط مهلتشان مىدهيم تا بار گناه خود را افزون كنند و براى ايشان عذاب خفت بارى است
[179] خدا بر آن نيست كه مؤمنان را بر اين حال كه شما هستيد [و مؤمن و منافق باهمند] رها سازد، تا اين كه پليد را از پاك جداكند. و خدا بر آن نيست كه شما را بر غيب آگاه سازد، و ليكن خدا از فرستادگان خود هر كه را خواهد بر مىگزيند. بنابر اين به خدا و رسولانش اي
[180] و كسانى كه در بخشيدن آنچه خدا از فضل خود به آنها داده بخل مىورزند، مپندارند كه اين كار به سودشان است، بلكه براى آنان شرّ است زودا كه آنچه بخل ورزيدهاند، در روز رستاخيز طوق گردنشان شود. و ميراث آسمانها و زمين از آن خداست، و خدا به آنچه مىكنيد آگا
[181] البته خدا سخن كسانى (يهوديان) را كه گفتند: خدا فقير است و ما توانگريم، شنيد. آنچه را كه گفتند و پيامبرانى را كه به ناحق كشتند [به حسابشان] خواهيم نوشت و خواهيم گفت: بچشيد عذاب سوزان را
[182] اين به سبب چيزى است كه دستان شما پيش فرستاده و [گر نه] خدا در حق بندگان هرگز ستمكار نيست
[183] همانان كه گفتند: خدا به ما سفارش كرده است كه به هيچ فرستادهاى ايمان نياوريم مگر آن كه يك قربانى براى ما بياورد كه آتش، آن را [به نشانه قبولى] بخورد. [و بسوزاند] بگو: پيش از من پيامبرانى با معجزهها و با آنچه گفتيد سوى شما آمدند، پس چرا آنها را كشت
[184] پس اگر اينها تو را تكذيب كردند [غم مخور]، همانا پيامبرانى قبل از تو تكذيب شدند كه معجزات و نوشتهها و كتابهاى روشنگر آورده بودند
[185] هر كسى مرگ را مىچشد، و جز اين نيست كه روز قيامت پاداشتان به تمامى به شما داده مىشود. پس هر كه از آتش به دور داشته و در بهشت در آورده شود، به راستى رستگار شده است. و زندگى دنيا جز مايه فريب نيست
[186] به طور قطع با مال و جانتان آزمايش خواهيد شد، و حتما از كسانى كه پيش از شما كتاب داده شدند و نيز از مشركان [سخنان دل] آزار بسيار خواهيد شنيد، و اگر صبورى كنيد و پرهيزكار باشيد، همانا اين [مقاومت] از استوارترين كارهاست
[187] و آنگاه كه خداوند از اهل كتاب پيمان محكم گرفت كه آن را حتما براى مردم بيان كنيد و كتمانش نسازيد. آنها اين را پشت سر انداختند و آن را به بهاى ناچيزى فروختند، پس بد معاملهاى كردند
[188] [اى پيامبر!] مپندار آنان كه به كردار زشت خود شادمانند و دوست دارند براى آنچه نكردهاند ستوده شوند، از عذاب [الهى] بركنارند، و برايشان عذابى دردناك است
[189] و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست و خدا بر هر چيزى تواناست
[190] به راستى در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز براى خردمندان نشانههايى است
[191] آنان كه خدا را ايستاده و نشسته و خوابيده ياد مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند كه پروردگارا! اين [جهان] را بيهوده نيافريدهاى، پاكى براى توست، پس ما را از عذاب آتش نگاه دار
[192] پروردگارا! به يقين هر كه را تو به آتش وارد كنى خوارش كردهاى، و ستمگران را هيچ ياورى نخواهد بود
[193] پروردگارا! همانا ما صداى منادى [توحيد] را شنيديم كه به ايمان دعوت مىكرد [و مىگفت] به پروردگارتان ايمان بياوريد، پس ايمان آورديم. بار الها! پس گناهان ما را ببخش و بدىهايمان را پوشيده دار و ما را با نيكان بميران
[194] پروردگارا! و آنچه را بر [زبان] پيامبرانت به ما وعده كردهاى به ما ارزانى دار، و ما را در روز رستاخيز رسوا مگردان، مسلما تو خلف وعده نمىكنى
[195] پس پروردگارشان [دعاى ايشان را] اجابت كرد كه من عمل هيچ عاملى از شما را، اعم از مرد يا زن تباه نمىكنم. شما همگى از يكديگريد. بنابر اين كسانى كه مهاجرت كردند و از خانههاى خود بيرون رانده شدند و در راه من آزار ديدند و جنگيدند و كشته شدند، بىترديد گن
[196] گشت و گذار كافران در شهرها تو را نفريبد
[197] اين بهرهى ناچيزى است و سپس جايگاهشان جهنّم است كه بد جايگاهى است
[198] ولى آنان كه تقواى الهى پيش گرفتند برايشان باغهايى است كه از پاى درختانش نهرها جارى است و جاودانه در آن مىمانند، كه [اين] پذيرايى از جانب خداست و آنچه نزد خداست براى نيكان بهتر است
[199] و البته از ميان اهل كتاب كسانى هستند كه خاشعانه در برابر خدا به آنچه بر شما نازل شده و آنچه بر خودشان نازل گرديده ايمان مىآورند و آيات خدا را به بهاى ناچيز نمىفروشند. اينانند كه پاداششان نزد پروردگارشان [برايشان محفوظ] است و مسلما خدا حسابرس سريع
[200] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! صبورى كنيد و استقامت ورزيد و از مرزها مراقبت نماييد و از خدا پروا كنيد، باشد كه رستگار شويد