💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.fooladvand › 50 captured on 2024-05-10 at 11:52:17. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2024-03-21)
-=-=-=-=-=-=-
[1] قاف، سوگند به قرآن باشكوه،
[2] [كه آنان نگرويدند،] بلكه از اينكه هشداردهندهاى از خودشان برايشان آمد، در شگفت شدند و كافران گفتند: «اين [محمّد و حكايت معاد] چيزى عجيب است»
[3] «آيا چون مُرديم و خاك شديم [زنده مىشويم]؟ اين بازگشتى بعيد است.»
[4] قطعاً دانستهايم كه زمين [چه مقدار] از اجسادشان فرو مىكاهد. و پيش ما كتاب ضبطكنندهاى است.
[5] [نه،] بلكه حقيقت را، وقتى برايشان آمد، دروغ خواندند، و آنها در كارى سردرگم [مانده]اند.
[6] مگر به آسمان بالاى سرشان ننگريستهاند كه چگونه آن را ساخته و زينتش دادهايم و براى آن هيچ گونه شكافتگى نيست.
[7] و زمين را گسترديم و در آن لنگر[آسا كوه]ها فرو افكنديم و در آن از هر گونه جفت دلانگيز رويانيديم.
[8] [تا] براى هر بنده توبهكارى بينشافزا و پندآموز باشد.
[9] و از آسمان، آبى پر بركت فرود آورديم، پس بدان [وسيله] باغها و دانههاى دروكردنى رويانيديم.
[10] و درختان تناور خرما كه خوشه[هاى] روى هم چيده دارند.
[11] [اينها همه] براى روزىِ بندگان [من] است، و با آن [آب] سرزمين مردهاى را زنده گردانيديم؛ رستاخيز [نيز] چنين است.
[12] پيش از ايشان قوم نوح و اصحاب رَسّ و ثمود،
[13] و عاد و فرعون و برادران لوط،
[14] و بيشهنشينان و قوم تُبّع به تكذيب پرداختند؛ همگى فرستادگان [ما] را به دروغ گرفتند و [در نتيجه] تهديد [من] واجب آمد.
[15] مگر از آفرينش نخستين [خود] به تنگ آمديم؟ [نه!] بلكه آنها از خلق جديد در شبههاند.
[16] و ما انسان را آفريدهايم و مىدانيم كه نفس او چه وسوسهاى به او مىكند، و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم.
[17] آنگاه كه دو [فرشته] دريافتكننده از راست و از چپ، مراقب نشستهاند.
[18] [آدمى] هيچ سخنى را به لفظ درنمىآورد مگر اينكه مراقبى آماده نزد او [آن را ضبط مىكند].
[19] و سكرات مرگ، به راستى در رسيد؛ اين همان است كه از آن مىگريختى؛
[20] و در صور دميده شود؛ اين است روز تهديد [من].
[21] و هر كسى مىآيد [در حالى كه] با او سوقدهنده و گواهىدهندهاى است.
[22] [به او مىگويند:] «واقعاً كه از اين [حال] سخت در غفلت بودى. و[لى] ما پردهات را [از جلوى چشمانت] برداشتيم و ديدهات امروز تيز است.»
[23] و [فرشته] همنشين او مىگويد: «اين است آنچه پيش من آماده است [و ثبت كردهام].»
[24] [به آن دو فرشته خطاب مىشود:] «هر كافر سرسختى را در جهنم فروافكنيد،
[25] [هر] بازدارنده از خيرى، [هر] متجاوز شكاكى
[26] كه با خداوند، خدايى ديگر قرار داد. [اى دو فرشته،] او را در عذاب شديد فرو افكنيد.
[27] [شيطان] همدمش مىگويد: «پروردگار ما، من او را به عصيان وانداشتم، ليكن [خودش] در گمراهى دور و درازى بود.»
[28] [خدا] مىفرمايد: «در پيشگاه من با همديگر مستيزيد [كه] از پيش به شما هشدار داده بودم.
[29] پيش من حكم دگرگون نمىشود، و من [نسبت] به بندگانم بيدادگر نيستم.»
[30] آن روز كه [ما] به دوزخ مىگوييم: «آيا پر شدى؟» و مىگويد: «آيا باز هم هست؟»
[31] و بهشت را براى پرهيزگاران نزديك گردانند، بىآنكه دور باشد.
[32] [و به آنان گويند:] اين همان است كه وعده يافتهايد [و] براى هر توبهكار نگهبان [حدود خدا] خواهد بود:
[33] آنكه در نهان از خداى بخشنده بترسد و با دلى توبهكار [باز] آيد.
[34] به سلامت [و شادكامى] در آن درآييد [كه] اين روز جاودانگى است.
[35] هر چه بخواهند در آنجا دارند، و پيش ما فزونتر [هم] هست.
[36] و چه بسا نسلها كه پيش از ايشان هلاك كرديم كه [بس] نيرومندتر از اينان بودند و در شهرها پرسه زده بودند [اما سرانجام] مگر گريزگاهى بود؟
[37] قطعاً در اين [عقوبتها] براى هر صاحبدل و حق نيوشى كه خود به گواهى ايستد، عبرتى است.
[38] و در حقيقت، آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم و احساس ماندگى نكرديم.
[39] و بر آنچه مىگويند صبر كن، و پيش از برآمدن آفتاب و پيش از غروب، به ستايش پروردگارت تسبيح گوى.
[40] و پارهاى از شب و به دنبال سجود [به صورت تعقيب و نافله] او را تسبيح گوى.
[41] و روزى كه منادى از جايى نزديك ندا درمىدهد، به گوش باش.
[42] روزى كه فرياد [رستاخيز] را به حق مىشنوند، آن [روز] روز بيرون آمدن [از زمين] است.
[43] ماييم كه خود، زندگى مىبخشيم و به مرگ مىرسانيم و برگشت به سوى ماست.
[44] روزى كه زمين به سرعت از [اجساد] آنان جدا و شكافته مىشود؛ اين حشرى است كه بر ما آسان خواهد بود.
[45] ما به آنچه مىگويند داناتريم، و تو به زور وادارنده آنان نيستى؛ پس به [وسيله] قرآن هر كه را از تهديد [من] مىترسد پند ده.