💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.moezzi › 9 captured on 2024-03-21 at 19:38:25. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] بیزاری از خدا و پیمبرش بسوی آنان که پیمان بستید از مشرکان
[2] پس بگردید در زمین چهار ماه و بدانید که نیستید ناتوان کننده خدا و آنکه خدا است خوارکننده کافران
[3] و اعلانی است از خدا و پیمبرش به مردم در روز حجّ اکبر که خدا بیزار است از مشرکان و پیمبرش پس اگر توبه کنید بهتر است برای شما و اگر پشت کردید بدانید که نیستید عاجز کننده خدا و بشارت ده کافران را به عذابی دردناک
[4] مگر آنان را که پیمان بستید از مشرکان پس نکاستند شما را چیزی و پشتیبانی نکردند بر شما کسی را پس به پایان رسانید بدیشان پیمانشان را تا سرآمدشان و خدا دوست دارد پرهیزکاران را
[5] تا گاهی که به پایان رسید ماههای حرام پس بکشید مشرکان را هرکجا بیابیدشان و دستگیرشان کنید و تنگ بر ایشان گیرید و بنشینید برای ایشان به هر کمینگاهی پس اگر توبه کردند و بپای داشتند نماز را و دادند زکات را رها کنید راه ایشان را همانا خدا است آمرزنده مهربان
[6] و اگر یکی از مشرکان به تو پناهنده شد پس پناهش ده تا بشنود گفتار خدا را سپس برسانش به مأمن خویش این بدان است که آنانند گروهی که نمیدانند
[7] چگونه باشد برای مشرکان پیمانی نزد خدا و نزد پیمبرش جز آنان که پیمان بستید نزد مسجد حرام پس مادام که پایدارند برای شما پایدار باشید برای آنان همانا خدا دوست دارد پرهیزکاران را
[8] چگونه و اگر چیره آیند بر شما رعایت نکنند در شما خویشاوندی و نه پیمانی را خوشنودتان سازند با دهانهای خود و نمیخواهد دلهای ایشان و بیشتر ایشانند نافرمانان
[9] فروختند آیتهای خدا را به بهائی کم پس بازداشتند از راه او چه زشت است آنچه بودند میکردند
[10] رعایت نمیکنند در مؤمنی خویشاوندی و نه پیمانی را و ایشانند تجاوزگران
[11] پس اگر توبه کردند و بپای داشتند نماز را و دادند زکات را پس برادرانند شما را در دین و تفصیل دهیم آیتها را برای قومی که میدانند
[12] و اگر شکستند سوگندهای خویش را پس از پیمانشان و بد سگالیدند در دین شما پس بکشید پیشوایان کفر را که نیست سوگندهائی برای ایشان شاید دست بردارند
[13] چرا پیکار نکنید با قومی که شکستند سوگندهای خود را و آهنگ آن کردند که پیمبر را برون کنند و ایشان آغاز (جنگ) کردند با شما نخستینبار آیا همیترسیدشان پس خدا سزاوارتر است که بترسیدش اگر هستید مؤمنان
[14] بکشیدشان عذابشان کند خدا به دست شما و خوارشان گرداند و یاریتان کند بر ایشان و شفا بخشد سینههای قومی مؤمنان را
[15] و بردارد خشم را از دلهای ایشان و توبه پذیرد خدا از هر که خواهد و خدا است دانای حکیم
[16] یا پنداشتید که رها شوید حالی که هنوز نمیداند خدا آنان را که کوشیدند (جهاد کردند) از شما و نگرفتند جز خدا و پیمبرش و مؤمنان همرازی و خدا آگاه است بدانچه کنید
[17] نرسد مشرکان را که آباد کنند مساجد خدا را حالی که گواهیدهندگانند بر خویشتن به کفر آنان باطل شده است کردارشان و در آتشند جاودانان
[18] جز این نیست که آباد میکند مساجد خدا را آنکه ایمان آورده است به خدا و روز بازپسین و بپا داشته است نماز را و بداده است زکات را و نترسیده است جز خدا را پس امید است آنان که باشند از هدایتشدگان
[19] آیا قرار دادید آب دادن حاجیان و آبادی مسجد حرام را مانند آنکه ایمان آورده است به خدا و در روز آخر و بکوشیده است در راه خدا یکسان نیستند نزد خدا و خدا هدایت نکند گروه ستمگران را
[20] آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و بکوشیدند در راه خدا به مالها و جانهای خود بزرگتر است پایه آنان نزد خدا و آنانند رستگاران
[21] نوید دهدشان پروردگارشان به رحمتی از خود و خوشنودی و باغستانی که ایشان را است در آن نعمتی پایدار
[22] جاودانند در آن همیشه همانا خداوند است نزد او پاداشی گران
[23] ای آنان که ایمان آوردید نگیرید پدران خود و برادران خود را دوستانی اگر برگزیدند کفر را بر ایمان و آنکه دوستی کند با ایشان از شما پس آنانند ستمگران
[24] بگو اگر هستند پدران شما و فرزندان شما و برادران شما و همسران شما و بستگان شما و مالهائی که اندوختهاید و سوداگریی که از کسادش ترسید و خانههائی که خوش دارید دوستتر بسوی شما از خدا و پیمبرش و جهادی در راهش پس منتظر باشید تا بیارد خدا امر خویش را و هدایت نکند خدا قوم نافرمانان را
[25] همانا یاریتان کرد خدا در جایهائی فراوان و روز حنین هنگامی که به شگفت آورد شما را فزونیتان پس بی نیاز نکرد شما را به چیزی و تنگ شد بر شما زمین با فراخیش سپس برگشتید پشتکنندگان
[26] پس فرستاد خدا آرامش خود را بر پیمبرش و بر مؤمنان و فرستاد لشکرهائی که ندیدید آنها را و عذاب کرد آنان را که کفر ورزیدند و این است پاداش کافران
[27] سپس توبه کند خدا پس از آن بر هر که خواهد و خدا است آمرزنده مهربان
[28] ای آنان که ایمان آوردید جز این نیست که مشرکان پلیدند پس نزدیک نشوند مسجد حرام را پس از سالشان این (امسال) و اگر ترسیدید از سنگینی هزینه بزودی بینیازتان گرداند خدا از فضل خود اگر خواهد همانا خداوند است دانای حکیم
[29] بکشید آنان را که ایمان نیارند به خدا و روز آخر و حرام ندارند آنچه را که حرام کرده است خدا و رسولش و نمیگروند به کیش حقّ از آنان که داده شدند کتاب را تا جزیه پردازند از دسترنج خود (با دست خود یا به جای خود) و ایشانند سرافکندگان
[30] و گفتند جهودان عزیر فرزند خدا است و گفتند ترسایان مسیح است فرزند خدا این است گفتارشان با دهانهاشان هم آهنگ شوند سخن آنان را که کفر ورزیدند از پیش بکشدشان خدا کجا به دروغ رانده میشوند
[31] گرفتند کشیشان و دیرنشینان خود را خدایانی جز خدا و مسیح را فرزند مریم حالی که فرمان نشدند جز آنکه پرستش کنند خدائی یگانه را نیست خدائی جز او منزّه است از آنچه شرک ورزند
[32] خواهند فرو نشانند پرتو خدا را با دهانهای خود و نخواهد خدا مگر به انجام رساند پرتو خویش را و اگرچه ناخوش دارند کافران
[33] اوست آنکه فرستاد رسولش را به هدایت و دین حقّ تا چیره گرداندش بر کیشها همگی و هرچند نپسندند مشرکان
[34] ای آنان که ایمان آوردید همانا بسی از کشیشان و دیرنشینان میخورند اموال مردم را به ناروا و بازمیدارند از راه خدا و آنان که میاندوزند زر و سیم را و نمیدهندش در راه خدا نویدشان ده به عذابی دردناک
[35] روزی که تفتیده شوند در آتش دوزخ پس داغ شود بدانها پیشانیهاشان و پهلوهاشان و پشتهاشان این است آنچه اندوختید برای خویشتن پس بچشید آنچه را بودید میاندوختید
[36] همانا شماره ماهها نزد خدا دوازده ماه است در کتاب خدا روزی که آفرید آسمانها و زمین را از آنها است چهار ماه حرام این است آئین استوار پس ستم نکنید در آنها خویش را و پیکار کنید مشرکان را همگی چنانکه پیکارتان کنند همگی و بدانید که خدا است با پرهیزکاران
[37] جز این نیست که نسیء (فراموشی) افزایش است در کفر گمراه شوند بدان آنان که کفر ورزیدند حلالش شمرند سالی و حرام شمرندش سالی تا پایمال کنند شمار آنچه را حرام کرد خدا پس حلال کنند آنچه را حرام کرد خدا آراسته برای ایشان زشتی کردارشان و خدا هدایت نمیکند گروه کافران را
[38] ای آنان که ایمان آوردید چیست شما را که هرگاه گفته شود به شما بسیج کنید در راه خدا سرگرانی کنید بسوی زمین آیا خوشنود شدید به زندگانی دنیا به جای آخرت همانا نیست بهره زندگانی دنیا در آخرت مگر اندک
[39] اگر نکوچید عذاب کند شما را عذابی دردناک و برگیرد به جای شما گروهی را جز شما و هرگز زیانش نرسانید به چیزی و خدا است بر هر چیز توانا
[40] اگر یاریش نکنید همانا خدا یاریش کرد هنگامی که برونش کردند آنان که کفر ورزیدند حالی که دوّمین دو تن بودند هر دو در غار هنگامی که میگفت به یار خود اندوهگین نباش که خدا با ما است پس فرستاد خدا آرامش خویش را بر او و یاریش کرد به لشگرهائی که ندیدیدشان و گردانید سخن آنان را که کفر ورزیدند فرودین و سخن خدا است فرازین و خدا است عزتمند حکیم
[41] بکوچید سبک و سنگین و پیکار کنید با مالها و جانهای خود در راه خدا این بهتر است برای شما اگر بدانید
[42] اگر میبود بهرهای نزدیک یا سفری هموار همانا پیرویت میکردند (از پیت میآمدند) لیکن گران آمد بر ایشان رنج و بزودی سوگند یاد کنند به خدا که اگر میتوانستیم میآمدیم با شما خویشتن را تباه کنند و خدا میداند که ایشانند دروغگویان
[43] بگذرد خدا از تو چرا بدانان اذن دادی تا پدیدار شود برایت آنان که راست گفتند و بدانی دروغگویان را
[44] اذن نخواهند از تو آنان که ایمان آرند به خدا و روز آخر که جهاد کنند با مالها و جانهای خود و خدا است دانا به پرهیزکاران
[45] جز این نیست که اذن از تو خواهند آنان که ایمان نیارند به خدا و روز آخر و شک دارد دلهای ایشان پس ایشانند در شک خویش متردّدان
[46] و اگر میخواستند برون آمدن را هر آینه مهیا میکردند برایش تهیهای و لیکن خوش نداشت خدا جنبش آنان را پس بازنشاندشان و گفته شد بازنشینید با بازنشستگان
[47] اگر برون میآمدند در شما نمیافزودند شما را جز گسیختگی و همانا میگشتند میان شما تا فتنه برای شما جویند و در شما است شنوندگانی برای آنان و خدا دانا است به ستمگران
[48] همانا فتنهجوئی نمودند از پیش و دگرگون کردند برای تو کارها را تا بیامد حقّ و نمودار شد (پیروز شد) امر خدا و ایشانند ناخوشدارندگان
[49] و از ایشان است آنکه گوید رخصتم ده دچار فتنهام نکن همانا در فتنه افتادند و هر آینه دوزخ است فراگیرنده به کافران
[50] اگر خوشی رسدت ناخوش آیدشان و اگر رسدت بدی گویند همانا گرفتیم کار خود را از پیش و برمیگردند حالی که ایشانند شادیکنان
[51] بگو هرگز نرسد به ما جز آنچه برای ما نوشته است خدا او است سرپرست ما و بر خدا باید توکّل کنند مؤمنان
[52] بگو آیا انتظار دارید به ما جز یکی از دو خوشی را و ما انتظار داریم به شما که رساندتان خدا به عذابی از نزد خویش یا به دست ما پس منتظر باشید که مائیم با شما منتظران
[53] بگو انفاق کنید خواه یا ناخواه هرگز پذیرفته نشود از شما که هستید گروهی نافرمانان
[54] و بازشان نداشت از آنکه پذیرفته شود بخششهاشان جز آنکه آنان کفر ورزیدند به خدا و به پیمبرش و نیایند نماز را جز آنکه آنانند فسردگان و نه بخشش کنند جز آنکه ایشانند ناخواستاران
[55] پس شگفتت نیارد مالهای ایشان و نه فرزندان ایشان جز این نیست که خدا خواهد تا عذابشان کند بدانها در زندگی دنیا و برون رود جانهای ایشان حالی که هستند کافران
[56] و سوگند یاد کنند به خدا که ایشانند از شما و نیستند از شما و لیکن آنانند گروهی هراسان
[57] اگر بیابند پناهگاهی یا غارهائی یا نهانگاهی هر آینه بسوی آن گرایند و ایشانند شتابان
[58] و از ایشان است آنکه خرده بر تو گیرد در صدقات تا اگر داده شوند از آنها خوشنود شوند و اگر داده نشوند از آنها ناگهان ایشانند خشمآوران
[59] و اگر که ایشان خوشنود میشدند بدانچه خدا و پیمبرش بدیشان داده و میگفتند بس است ما را خدا زود است بدهد به ما خدا از فضل خویش و پیمبرش همانا مائیم بسوی خدا گروندگان
[60] جز این نیست که صدقات برای بینوایان و دریوزگان و کارگران بر آنها و دل به دست آوردگان و در آزاد کردن بندگان و وام داران و در راه خدا و درماندگان راه راست بایسته است از خدا و خدا است دانای حکیم
[61] و از ایشانند آنان که بیازارند پیمبر را و گویند او است گوشی (سخن شنو) بگو گوش خیری است برای شما ایمان آورد به خدا و ایمان آورد برای مؤمنان و رحمتی است برای آنان که ایمان آوردند از شما و آنان که میآزارند پیمبر خدای را ایشان را است عذابی دردناک
[62] سوگند خورند به خدا برای شما تا خوشنودتان کنند و خدا و پیمبرش سزاوارتر است که خوشنود کنندش اگر هستید مؤمنان
[63] آیا ندانستید که هر که با خدا و پیمبرش درافتد همانا وی را است آتش دوزخ جاودان در آن این است خواری بزرگ
[64] ترسند منافقان که فرستاده شود بر ایشان سورهای که آگهیشان دهد آنچه در دلهای ایشان است بگو استهزاء کنید همانا خدا است برونآورنده آنچه میترسید
[65] و اگر پرسیشان همانا گویند جز این نیست که فرو میرفتیم (سرگرمی داشتیم) و بازی میکردیم بگو آیا به خدا و آیتهای او و پیمبرش استهزاء میکردید
[66] پوزش نخواهید همانا کافر شدید پس از ایمانتان اگر درگذریم از گروهی از شما عذاب کنیم گروهی را بدانکه بودند گنهکاران
[67] مردان دوروی و زنان دوروی برخیشان از آن برخی است فرمان دهند به زشتی و بازدارند از نیکی و بسته دارند دستهای خود را فراموش کردند خدای را پس فراموششان کرد همانا دورویانند نافرمانان
[68] وعده داد خدا مردان دوروی و زنان دوروی و کافران را آتش دوزخ جاودانان در آن بس است ایشان را و براندشان خدا و ایشان را است عذابی پاینده
[69] مانند آنان که پیش از شما بودند سختتر از شما در نیرو و بیشتر در خواستهها و فرزندان پس کامیاب شدند از بهره خویش سپس شما کامیاب شدید از بهره خود چنانکه کامیاب شدند آنان که پیش از شما بودند از بهره خود و فرورفتید چنانکه فرورفتند (سرگرم شدید) آنان تباه شد کردارشان در دنیا و آخرت و ایشانند زیانکاران
[70] آیا نرسیدشان داستان آنان که پیش از ایشان بودند قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و یاران مَدیَن و واژگون شدگان آمدندشان پیمبرانشان به نشانیها پس ستم نکرد بر ایشان خدا لیکن بودند خویشتن را ستم میکردند
[71] مردان مؤمن و زنان مؤمنه برخی از ایشانند دوستان برخی فرمان کنند به نیکی و بازدارند از بدی و بپای دارند نماز را و بدهند زکوة را و فرمان برند خدا و پیمبرش را آنان را بزودی رحم کند خدا و هر آینه خدا است عزّتمند حکیم
[72] وعده داد خدا مردان مؤمن و زنان مؤمنه را باغهائی که روان است زیر آنها جویها جاودانان در آن و نشیمنهای پاکیزه در باغستان جاودان و خوشنودی از خدا است بزرگتر این است آن رستگاری بزرگ
[73] ای پیمبر نبرد کن با کافران و منافقان و درشتی نمای بر ایشان و جایگاه ایشان است دوزخ و چه بد جایگاهی است
[74] سوگند خورند به خدا نگفتند و هر آینه گفتند سخن کفر را و کافر شدند پس از اسلامشان و خواستند آنچه را بدان نرسیدند و کین ندارند مگر از آن رو که بینیازشان کرد خدا و پیمبرش از فضل خود پس اگر توبه کنند بهتر باشدشان و اگر پشت کنند عذابشان کند خدا عذابی دردناک در دنیا و آخرت و نیستشان در زمین دوست و نه یاوری
[75] و از ایشان است آنکه پیمان بندد با خدا که اگر داد به ما از فضل خویش همانا صدقه دهیم و بشویم از شایستگان
[76] تا گاهی که داد بدیشان از فضلش بخل ورزیدند بدان و پشت کردند حالی که ایشانند رویگردانان
[77] پس پیرو ایشان گردانید نفاقی را در دلهای ایشان تا روزی که بدو رسند بدانچه شکستند آنچه را با خدا پیمان بستند و بدانچه بودند دروغ میگفتند
[78] آیا ندانستند که خدا میداند نهانشان و رازشان را و آنکه خدا است دانای نهانها
[79] آنان که نکوهش کنند داوطلبان را از مؤمنان در صدقات و آنان را که ندارند جز تلاش خویش پس مسخره کنندشان خدا آنان را مسخره کند و برای آنان است عذابی دردناک
[80] آمرزش بخواه برای آنان یا نخواه اگر هفتاد بار برای ایشان آمرزش خواهی نیامرزدشان خدا این بدان است که کفر ورزیدند به خدا و پیمبرش و خدا هدایت نکند گروه نافرمانان را
[81] شاد شدند کنارگیرندگان به بازنشستن خود بر زیان پیمبر خدا و ناخوش داشتند جهادکردن را به مالها و جانهای خود در راه خدا و گفتند نکوچید در گرما بگو آتش دوزخ سختتر است به سوزش اگر درمییافتند
[82] باید بخندند کم و بگریند بسیار پاداشی بدانچه بودند دست میآوردند
[83] پس اگر بازگردانیدت خدا بسوی گروهی از ایشان پس دستور خواستند از تو برای کوچ بگو هرگز با من برون نیائید هیچگاه و هرگز نبرد نکنید با من دشمنی را همانا خوشنود شدید به بازنشستن نخستین بار پس بنشینید با بازماندگان
[84] و نماز نیار بر یکیشان که بمیرد هیچگاه و نایست بر قبرش همانا ایشان کفر ورزیدند به خدا و رسولش و مردند حالی که آنانند نافرمانان
[85] شگفت نیاردت خواستهها و فرزندان ایشان جز این نیست که خدا خواهد عذابشان کند بدانها در دنیا و برون رود جانهاشان حالی که ایشانند کافران
[86] و هرگاه فرود آید سورهای که ایمان آرید به خدا و جهاد کنید همراه پیمبرش رخصت طلبند از تو توانگران ایشان و گویند بازگذار ما را باشیم با بازنشستگان
[87] خرسند شدند که با بازماندگان مانند و مُهر نهاده شد بر دلهای ایشان چنانکه درنمییابند
[88] لیکن پیمبر و آنان که ایمان آوردند با وی جهاد کردند با مالها و جانهای خود و برای آنان است خوبیها و ایشانند رستگاران
[89] آماده کرد خدا برای ایشان باغهائی که روان است زیر آنها جویها جاودانان در آن این است رستگاری بزرگ
[90] آمدند پوزشخواهان از اعراب (دشت نشینان) که اذن داده شود بدیشان و بازنشستند آنان که دروغ گفتند با خدا و پیمبرش زود است رسد آنان را که کفر ورزیدند از ایشان عذابی دردناک
[91] نیست بر ناتوانان و نه بر بیماران و نه بر آنان که ندارند چیزی که هزینه کنند پروائی اگر نکو اندیشند برای خدا و پیمبرش نیست بر نکوکاران راهی و خدا است آمرزنده مهربان
[92] و نه بر آنان که گاهی که بیایندت تا سوارشان کنی گوئی ندارم آنچه بر آن سوارتان کنم برگردند حالی که دیدگانشان اشکبار است اندوهگینند چرا ندارند چیزی که هزینه کنند
[93] جز این نیست که راه آنانی است که از تو اذن میخواهند حالی که ایشانند توانگران خوشنودند که با بازماندگان مانند و مُهر نهاد خدا بر دلهای آنان پس نمیدانند
[94] بهانه آرند برای شما گاهی که بازگردید بسوی ایشان بگو بهانه میارید که باور نداریمتان همانا آگاه ساخت ما را خدا از اخبار شما و زود است ببیند خدا کردار شما را و پیمبرش سپس بازگردانیده شوید بسوی دانای نهان و آشکار پس آگهیتان دهد بدانچه بودید میکردید
[95] زود است سوگند خورند به خدا برای شما گاهی که بازگردید بسوی ایشان که روی گردانید از ایشان پس روی بگردانید از ایشان که ایشانند چرک و جایگاه ایشان است دوزخ پاداشی بدانچه بودند دست میآوردند
[96] سوگند یاد کنند برای شما تا خوشنود شوید از ایشان اگر شما خوشنود شوید از ایشان همانا خدا خوشنود نشود از گروه نافرمانان
[97] اعراب (دشتنشینان) سختترند در کفرورزی و دوروئی و سزاوارترند که ندانند مرزهای آنچه خدا فرستاده است بر پیمبرش و خدا است دانای حکیم
[98] و از اعراب (دشتنشینان) است آنکه میشمرد آنچه را انفاق کند زیانی و انتظار کشد به شما پیش آمدها را بر ایشان است پیش آمد بد و خدا است شنوای دانا
[99] و از اعراب (دشتنشینان) است آنکه ایمان آرد به خدا و روز بازپسین و برگیرد آنچه را انفاق کند نزدیکیهائی نزد خدا و آمرزشهائی از پیمبر همانا آنها است نزدیک شدنی برای ایشان بزودی درآردشان خدا به رحمتی از خدا همانا خداست آمرزنده مهربان
[100] و پیشینیان نخستین از مهاجرین (آوارگان) و انصار (پناهدهندگان) و آنان که پیرویشان کردند به نکوکاری خوشنود است خدا از ایشان و خوشنودند از او و آماده کرده است برای ایشان باغهائی که روان است زیر آنها جویها جاودانند در آن همیشه این است رستگاری بزرگ
[101] و از آنان که پیرامون شمایند از اعراب (دشت نشینان) دورویانند و از مردم مدینه ورزیدگان در دوروئی نشناسیشان ما شناسیمشان زود است عذابشان کنیم دوبار سپس برگردانیده شوند بسوی عذابی بزرگ
[102] و دیگران که اقرار کردند به گناهان خویش بیامیختند کرداری شایسته با دیگری ناشایسته امید است خدا بپذیرد توبه ایشان را همانا خداوند است آمرزنده مهربان
[103] بگیر از اموالشان صدقه تا پاک سازیشان و پاکیزه گردانیشان بدان و نماز گزار بر ایشان که نماز تو آرامشی است برای ایشان و خدا است شنوای دانا
[104] آیا ندانستند که خدا است آنکه میپذیرد توبه را از بندگان خویش و میستاند صدقات را و آنکه خدا است بسیار توبهپذیرنده مهربان
[105] بگو عمل کنید زود هست ببیند خدا کردار شما را و پیمبرش و مؤمنان و بزودی بازگردانیده شوید بسوی دانای نهان و هویدا تا آگهیتان دهد بدانچه بودید میکردید
[106] که به امید خدایند یا عذابشان کند و یا توبهشان پذیرد و خدا است دانای حکیم
[107] و آنان که برگرفتند مسجدی تا بیازارند و کفر ورزند و جدائی نهند میان مؤمنان و کمینگاهی برای آنان که با خدا و پیمبرش نبرد نمودند از پیش و همانا سوگند آورند که نخواستیم ما جز نکوکاری و خدا گواهی دهد که آنانند دروغگویان
[108] بپای نایست در آن هیچگاه همانا مسجدی که بنیاد شده است بر پرهیزکاری از نخستین روز سزاوارتر است که بپای ایستی در آن در آنند مردانی که دوست دارند آنکه پاک شوند و خدا است دوستدار پاکیزگیجویان
[109] آیا آنکه بنیاد کرده است شالوده آن را بر ترسی از خدا و خوشنودیی بهتر است یا آنکه بنیاد نهاده است سازمانش را بر کنار پرتگاهی سراشیب که واژگونش ساخت در آتش دوزخ و خدا هدایت نکند گروه ستمگران را
[110] بماند سازمانی که ساختند همیشه ریبی در دلهای ایشان مگر آنکه بگسلد از هم (پاره پاره شود) دلهای ایشان و خدا است دانای حکیم
[111] همانا خدا خرید از مؤمنان جانها و مالهای ایشان را که برای ایشان است بهشت جنگ کنند در راه خدا پس بکشند و کشته شوند وعدهای است بر او حقّ در تورات و انجیل و قرآن و کیست وفادارتر به عهد خود از خدا پس شاد باشید به سوداگریی که سودا نمودید و این است آن رستگاری بزرگ
[112] توبهکنندگان پرستشگران سپاسگزاران رهروان رکوعگزاران سجدهکنندگان امرکنندگان به نیکی و بازدارندگان از بدی و نگهبانان مرزهای خدا و بشارت ده به مؤمنان
[113] نرسد پیمبر را و نه آنان را که ایمان آوردند اینکه آمرزش خواهند برای مشرکان و اگر چه باشند خویشاوندان پس از آنکه آشکار شد برای ایشان که آنانند یاران دوزخ
[114] و نبود آمرزش خواستن ابراهیم برای پدر خود جز از روی وعدهای که بدو داد سپس گاهی که آشکار شد برای او آنکه وی دشمنی است برای خدا بیزاری جست از او و همانا ابراهیم است بسیار زاریکنندهای شکیبا
[115] و نیست خدا که گمراه سازد قومی را پس از آنکه رهبریشان کرد تا بنمایدشان که از چه چیز پرهیز کنند همانا خداوند است به همه چیز دانا
[116] همانا خدا از آن وی است پادشاهی آسمانها و زمین زنده کند و بمیراند و نیست شما را جز خدا دوست و نه یاوری
[117] همانا پذیرفت خدا توبه پیمبر و مهاجران و انصار را که پیرویش نمودند به هنگام سختی پس از آنکه نزدیک بود بلغزد دلهای گروهی از ایشان پس توبه کرد بر ایشان همانا او است بدیشان نوازنده مهربان
[118] و بر آن سه تن که بازماندند تا آنکه تنگ شد بر ایشان زمین با فراخیش و تنگ آمد بر ایشان جانهای ایشان و دانستند که نیست پناهگاهی از خدا جز بسوی او پس توبه کرد بر ایشان تا توبه کنند همانا خدا است توبهپذیرنده مهربان
[119] ای آنان که ایمان آوردید بترسید خدا را و باشید با راستگویان
[120] نرسد مردم مدینه و آنان را که پیرامون آنند از اعراب (دشت نشینان) که بازمانند از رسول خدا و نه برگزینند جان خویش را بر جانش این بدان است که نمیرسدشان تشنگی و نه رنجی و نه گرسنگی در راه خدا و نه پای نهند در جائی که به خشم آرد کافران را و نه نبردی با دشمنی کنند جز آنکه نوشته شود برای ایشان بدان عملی صالح همانا خدا تباه نکند پاداش نکوکاران را
[121] و نه هزینه کنند خرد یا کلان و نه برند دره جز آنکه نوشته شود برای ایشان تا پاداش دهدشان خدا بهترین آنچه را بودند میکردند
[122] نرسد مؤمنان را که بکوچند همگی پس چرا نکوچد از هر گروهی از ایشان دستهای تا دانش جویند در دین و تا بترسانند قوم خویش را گاهی که بازگردند بسوی آنان شاید بترسند ایشان
[123] ای آنان که ایمان آوردید پیکار کنید آنان را که نزدیکند به شما از کافران و باید بیابند در شما درشتخوئی و بدانید که خدا است با پرهیزکاران
[124] و هرگاه فرود شود سورهای گویند گروهی از ایشان کدامیک را از شما بیفزودش ایمان اما آنان که ایمان آوردند بیفزودشان ایمان و ایشانند شادی کنان
[125] و اما آنان که در دلهاشان بیماری است پس بیفزودشان پلیدی بر پلیدیشان و مُردند حالی که آنانند کافران
[126] آیا نبینند که آزموده میشوند همه ساله یک بار یا دو بار پس نه توبه میکنند و نه یادآور میشوند
[127] و هرگاه فرود شود سورهای بنگرد برخیشان به برخی آیا میبیند شما را کسی سپس برگردند برگرداند خدا دلهای ایشان را بدانکه آنانند گروهی نادریابندگان
[128] همانا بیامد شما را پیمبری از خود شما گران است بر او رنج بردن شما حریص است بر شما به مؤمنان است نوازندهای مهربان
[129] پس اگر پشت کردند بگو بس است مرا خدا نیست خداوندی جز او بر او توکل کردم و او است پروردگار عرش بزرگ