💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.khorramdel › 65 captured on 2024-03-21 at 19:35:07. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] ای پیغمبر! وقتی که خواستید زنان را طلاق دهید، آنان را در وقت فرا رسیدن عدّه (یعنی آغاز پاک شدن زن از عادت ماهیانهای که شوهرش در آن با او نزدیکی نکرده باشد) طلاق دهید، و حساب عدّه را نگاه دارید (و دقیقاً ملاحظه کنید که زن سه بار ایّام پاکی خود از حیض را به پایان رساند، تا نژادها آمیزهی یکدیگر نشود)، و از خدا که پروردگار شما است بترسید و پرهیزگاری کنید (و اوامر و نواهی او را به کار بندید، به ویژه در طلاق و نگهداری زمان عدّه). زنان را (بعد از طلاق، در مدّت عدّه) از خانههایشان بیرون نکنید، و زنان هم (تا پایان عدّه، از منازل شوهرانشان) بیرون نروند. مگر این که زنان کار زشت و پلشت آشکاری (همچون زنا و فحّاشی و ناسازگاری طاقت فرسا با شوهران یا اهل خانواده) انجام دهند (که ادامهی حضور ایشان در منازل، باعث مشکلات بیشتر گردد). اینها قوانین و مقرّرات الهی است، و هرکس از قوانین و مقرّرات الهی پا فراتر نهد و تجاوز کند، به خویشتن ستم میکند. (چرا که خود را در معرض خشم خدا قرار میدهد و به سعادت خویش لطمه میزند). تو نمیدانی، چه بسا خداوند بعد از این حادثه، وضع تازهای پیش آورد (و ماندن زن در خانه زمینهساز پشیمانی شوهر و همسر و رجوع آنان به یکدیگر گردد، و ابرهای تیره و تار کینه و کدورت از آسمان زندگی ایشان به دور رود، و مهر و محبّت فضای سینهها را لبریز کند، و فرزندان از دامن عطوفت مادری بیبهره نمانند). [[«إِذَا طَلَّقْتُمْ»: وقتی که خواستید طلاق دهید. مثل إِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ ... (نگا: نحل / 98). مخاطب در آیه پیغمبر است و مراد امت او. این خطاب بیانگر اهمّیّت مسأله است. «لِعِدَّتِهِنَّ»: وقت فرا رسیدن عدّه ایشان، حرف (ل) به معنی (عِندَ) است (نگا: إسراء / 78). منظور این است که باید صیغه طلاق در زمانی اجرا شود که زن از عادت ماهیانه پاک شده، و شوهرش با او نزدیکی نکرده باشد. «أَحْصُوا الْعِدَّةَ»: زمان عِدّه را نگهدارید و دقیقاً محاسبه کنید. یعنی باید سه بار ایّام پاکی خود ازحیض را به پایان رساند (نگا: بقره / 228). «لا یَخْرُجْنَ»: زنان جائز نیست از منزل بیرون بروند مگر با رضایت طرفین.. «تِلْکَ حُدُودُ اللهِ»: این بخش اشاره بدین است که باید مسلمانان در طلاق که مبغوضترین حلال در نزد خدا است، قوانین الهی را مراعات کنند. زن را یا طلاق ندهند، و یا اگر ناچار به طلاق شدند، احکام این آیه را رعایت بکنند. متأسّفانه امروز به طلاق قرآنی کمترین اعتنائی نمیشود!!! تنها طلاق بِدعی در مدّ نظر است، و کُلُّ بِدْعَةٍ ضَلالَةٌ.]]
[2] و هنگامی که مدّت عِدّهی آنان نزدیک به پایان آمد، یا ایشان را به طرز شایستهای نگاه دارید، و یا به طرز شایستهای از ایشان جدا شوید، و بر (نگاهداری و یا جدائی) آنان دو مرد عادل از میان خودتان گواه کنید، (تا اگر در آینده اختلافی روی دهد، هیچ یک از شوهر و همسر نتوانند واقعیّت را انکار کنند) و گواهی دادن را برای خدا اداء کنید (و انگیزهی شهادت محض رضای خدا باشد، و از هیچ کدام جانبداری ننمائید). این (احکام) چیزی است که کسی بدان پند و اندرز میگردد که به خدا و روز آخرت ایمان داشته باشد. هر کس هم از خدا بترسد و پرهیزگاری کند، خدا راه نجات (از هر تنگنائی) را برای او فراهم میسازد. [[«إذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ»: زمانی که به مدّت پایان عدّه، نزدیک شدند. چرا که اگر زمان عدّه به پایان برسد، راه مراجعت بر روی شوهر بسته میگردد (نگا: أضواء البیان). یادآوری: زنان از لحاظ نگاه داشتنِ عدّه، به دو دسته تقسیم میشوند: 1) زنانی که شوهرانشان بمیرند. این گروه به دو دسته تقسیم میگردند: الف - زنانی که حاملهاند. اینان تا وضع حمل عده نگاه میدارند. ب - زنانی که حامله نیستند. اینان چه با ایشان همبستری شده باشد و چه با آنان همبستری نشده باشد، چهار ماه و ده روز عده نگاه میدارند. 2) زنانی که شوهرانشان ایشان را طلاق داده باشند. اینان نیز دو گروهند: الف - زنانی که حاملهاند. چنین زنانی تا وضع حمل عده نگاه میدارند. ب - زنانی که حامله نیستند. اینان هم دو دسته هستند: 1 - زنانی که با آنان همبستری نشده است. اینان عدّهای ندارند. 2 - زنانی که با ایشان همبستری شده است. اینان اگر کسانی بوده که دارای عادت ماهیانه باشند، تنها سه عادت ماهیانه عدّه نگاه میدارند، و اگر کسانی بوده که دارای عادت ماهیانه نباشند، یعنی یائسه و یا صغیره باشند، سه ماه تمام عدّه نگاه میدارند (نگا: أضواء البیان).]]
[3] و به او از جائی که تصوّرش نمیکند روزی میرساند. هر کس بر خداوند توکّل کند (و کار و بار خود را بدو واگذارد) خدا او را بسنده است. خداوند فرمان خویش را به انجام میرساند و هر چه را بخواهد بدان دسترسی پیدا میکند. خدا برای هر چیزی زمان و اندازهای را قرار داده است. [[«مِنْ حَیْثُ»: از جائی که، به گونهای که. «بَالِغُ أَمْرِهِ»: دستیابی دارد به هر چه بخواهد. فرمان خود را به انجام میرساند. «أَمْرِ»: کار، فرمان. «قَدْراً»: مدّت و اجل، اندازه و مقدار.]]
[4] زنان شما وقتی که ناامید از عادت ماهیانهاند، و همچنین زنانی که هنوز عادت ماهیانه ندیدهاند، اگر (دربارهی حکم عِدّهی ایشان) متردّدید، بدانید که عدّهی آنان سه ماه است، و عدّهی زنان باردار، وضع حمل است. هر کس که از خدا بترسد و پرهیزگاری کند، خدا کار و بارش را ساده و آسان میسازد. [[«یَئِسْنَ»: ناامید شدهاند. یائسه گشتهاند. «إِنِ ارْتَبْتُمْ»: اگر متردّد شدید درباره حکم عدّه ایشان. اگر متردّد شدید در خونی که از ایشان بیرون میتراود که آیا خون حیض یا خون چیز دیگری است. اگر متردّد شدید که آیا به سن یائسگی رسیدهاند یا خیر. «مِنْ أَمْرِهِ»: از کار و بارش. به فرمان و دستور خویش (نگا: نحل / 2، غافر / 15).]]
[5] این (قانونگذاری) فرمان خدا است که آن را برای شما فرستاده است. هر کس که از خدا بترسد و پرهیزگاری کند، بدیها و گناهان او را محو کرده و میزداید، و پاداش وی را بزرگ مینماید. [[«یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ»: (نگا: بقره / 271، انفال / 29، زمر / 35).]]
[6] زنان مطلّقه را در جائی سکونت دهید که خودتان در آنجا زندگی میکنید و در توان دارید، و بدیشان زیان نرسانید تا (با زیان رساندن خود بر آنان سختگیری کنید و) در تنگنایشان قرار دهید (و ایشان مجبور به ترک منزل شوند). اگر آنان باردار باشند، خرج و نفقهی ایشان را بپردازید تا زمانی که وضع حمل میکنند. اگر آنان (حاضر شدند بعد از جدائی، فرزندان) شما را شیر دهند، مزدشان را به تمام و کمال بپردازید. با یکدیگر دربارهی سرنوشت فرزندان، زیبا و پسندیده مشورت کنید (و اجرتی متناسب با مقدار و زمان شیر دادن، بر حسب عرف و عادت، تعیین کرده، و به نوزادان و کودکان از هر نظر عنایت شود). اگر هم بر همدیگر سخت گرفتید و به توافق نرسیدید، دایهای شیر دادن به کودک مرد را بر عهده میگیرد (تا نزاع و کشمکش ادامه نیابد). [[«مِنْ حَیْثُ»: آنجا که. هرگونه که. «وُجْد»: توانائی. وسع و طاقت. «لا تُضَآرُّوهُنَّ»: بدیشان زیان نرسانید، به ویژه در نفقه و مسکن. «أُوْلاتِ»: صاحبان. دارندگان. «إِئْتَمِرُوا»: مشاوره کنید. مشورت و رایزنی نمائید. «بِمَعْرُوفٍ»: زیبا و پسندیده. یعنی پدر مزد شیر دادن را محترمانه و متناسب با عرف و عادت بپردازد. مادر هم مواظبت لازم را از فرزند بنماید. «تَعَاسَرْتُمْ»: همدیگر را در تنگنا گذاشتید و بر یکدیگر سختگیری کردید و توافق حاصل نشد. «أُخْری»: زن دیگری. دایهای.]]
[7] آنان که دارا هستند، از دارائی خود (برای زن شیر دهنده، به اندازهی توان خود) خرج کنند، و آنان که تنگدست هستند، از چیزی که خدا بدیشان داده است خرج کنند، خداوند هیچ کسی را جز بدان اندازه که بدو داده است مکلّف نمیسازد. خدا بعد از سختی و ناخوشی، گشایش و خوشی پیش میآورد. [[«ذُوسَعَةٍ»: دارا. ثروتمند. «قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ»: روزی او کم گردید و فقیر شد (رعد / 26، اسراء / 30، قصص / 82).]]
[8] چه بسیار مردمان شهرها و آبادیهائی که از فرمان پروردگارشان و دستور پیغمبران او، سرپیچی و سرکشی کردهاند، و در نتیجه ما سخت به حسابشان رسیدهایم و به مجازات ناگوار و کیفر ناخوشایندشان رساندهایم. [[«کَأَیِّن مِّن قَرْیَةٍ»: (نگا: حجّ / 45 و 48، محمّد / 13). «حَاسَبْنَاهَا»: از آن حساب کشیدهایم. به حسابشان رسیدهایم. «عَتَتْ»: سرکشی کردهاند (نگا: اعراف / 77 و 166، فرقان / 21). «نُکْراً»: (نگا: کهف / 74 و 87).]]
[9] و عقوبت اعمالشان را چشیدهاند، و عاقبت کار و بارشان زیان و خسران بوده است. [[«وَ بَالَ»: (نگا: مائده / 95، حشر / 15، تغابن / 5). «خُسْراً»: زیان. زیانکاری.]]
[10] خداوند برای ایشان عذاب شدیدی را فراهم ساخته است، پس ای خردمندانی که مؤمن هستید، شما پرهیزگاری کنید و خویشتن را از (عذاب و خشم) خدا به دور دارید. خدا که برای شما قرآن را نازل فرموده است. [[«ذِکْراً»: قرآن (نگا: اعراف / 63 و 69، حجر / 6 و 9). «الَّذِینَ»: صفت یا بدل (أُوْلیالألْبَابِ) است.]]
[11] و پیغمبری را به میانتان روانه کرده است که آیات روشن خدا را برایتان میخواند تا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند از تاریکی (بطالت و ضلالت) بیرون آورد و به روشنائی (حقیقت و هدایت) در آورد. کسانی که به خدا ایمان بیاورند و کارهای پسندیده بکنند، خدا آنان را به باغهای بهشتی داخل میگرداند که از زیر (کاخها و درختان) آن رودبارها روان است. برای همیشه در آنجا ماندگار میمانند، و خدا روزیشان را خوب و نیکو میگرداند. [[«رَسُولاً»: مفعولٌبه برای فعل محذوفی است که مقام دلالت بر آن دارد. تقدیر چنین است: أَرْسَلَ رَسُولاً. «یَتْلُو»: در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی به دنبال دارد. «أَبَداً»: ذکر این واژه پس از (خَالِدِینَ) تأکیدی بر خلود و ماندگاری محسوب است.]]
[12] خدا همان است که هفت آسمان را و همانند آن زمین را آفریده است. فرمان (خدا) همواره در میان آنها جاری است (و تدبیر هدایت و رهبری او، لحظهای از جهان بزرگ هستی برداشته نمیشود، این آفرینش عظیم بدان خاطر است) تا بدانید خداوند بر هر چیزی توانا است، و آگاهی او همه چیز را فرا گرفته است. [[«خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الأرْضِ مِثْلَهُنَّ»: هفت آسمان و به اندازه آن، زمین را آفریده است. عدد هفت برای کثرت است، و در این صورت منظور از هفت آسمان و هفت زمین، تعداد بیشمار و خارج از اندازه کواکب آسمانی و کراتی مشابه زمین است. (نگا: بقره / 29، اسراء / 44، مؤمنون / 86، فصّلت / 12). امّا اگر عدد هفت برای شماره محدود باشد، آنچه ما میبینیم و دانش بشر به آن احاطه دارد، همه مربوط به آسمان و زمین اوّل است، و ماورای این ثوابت و سیّارات، شش عالم دیگر وجود دارد که از دسترس علم ما بیرون است (نگا: صافّات / 6، فصّلت / 12، ملک / 5). «مِثْلَهُنَّ»: اشاره به زمینهای متعدّدی است که در عالم هستی وجود دارد. تا آنجا که بعضی از دانشمندان ستارهشناس میگویند، تعداد کراتی که مشابه کره زمین بر گرد خورشیدها در پهنه هستی گردش میکنند حدّاقلّ سیصد میلیون کُره است (نگا: المراغی). «یَتَنَزَّلُ الأمْرُ بَیْنَهُنَّ»: فرمان خدا و قضا و قدر او در میان آنها جاری و حکمفرما است. خدا است که حکم خود را درباره آنها به مرحله اجرا در میآورد و کار و بار جهان را میگرداند. (نگا: سجده / 4).]]