💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.mojtabavi › 75 captured on 2024-03-21 at 19:29:40. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] سوگند مىخورم به روز رستاخيز.
[2] و سوگند مىخورم به نفس سرزنشگر [كه هر آينه آدمى را به روز رستاخيز برخواهم انگيخت].
[3] آيا آدمى پندارد كه استخوانهايش را فراهم نخواهيم آورد؟
[4] چرا، ما قادريم بر اينكه سرانگشتان او را هم راست و درست كنيم.
[5] بلكه آدمى مىخواهد فراپيش خود- يعنى در آينده- نيز بدكارى كند.
[6] مىپرسد: روز رستاخيز كى خواهد بود؟
[7] پس آنگاه كه چشم [از ترس] خيره شود
[8] و ماه تيره گردد
[9] و خورشيد و ماه جمع شوند- به گونهاى كه نورشان برود و هر دو تيره گردند-.
[10] آن روز آدمى گويد: گريزگاه كجاست؟
[11] هرگز پناهگاهى نيست.
[12] آن روز [بازگشت و] قرارگاه به سوى پروردگار توست.
[13] آن روز آدمى را بدانچه پيش فرستاده و واپس نهاده آگاه كنند.
[14] بلكه آدمى بر نفس خويش بيناست- كه چه كرده و چه مىكند-
[15] هر چند كه عذرهاى خود را [بر گناه] در ميان آرد.
[16] زبان خود را به اين [قرآن] مجنبان تا بدان- خواندن و حفظ آن- شتاب كنى
[17] همانا فراهم آوردن و خواندن آن بر ماست.
[18] پس چون آن را بخوانيم- به زبان جبرئيل- خواندنش را پيروى كن.
[19] آنگاه بيان آن بر ماست.
[20] [كافران را بگو:] نه چنان است [كه مىگوييد،] بلكه شما اين جهان شتابان و زودگذر را دوست مىداريد
[21] و آن جهان را فرو مىگذاريد.
[22] آن روز چهرههايى تازه و خرم است،
[23] كه [پاداش] پروردگار خويش را چشم مىدارند
[24] و چهرههايى تيره و ترش است
[25] گمان دارند كه با آنها رفتارى كمرشكن مىكنند.
[26] آرى، آنگاه كه جان به چنبر گردن- گلوگاه- رسد،
[27] گفته شود- فرشتگان يا كسان محتضر گويند-: كيست افسونكننده- شفا دهنده؟!
[28] و بداند كه گاه جدايى- از دنيا- است،
[29] و ساقهاى پا به هم پيچد.
[30] آن روز، روانه شدن به سوى پروردگار توست.
[31] نه باور داشت و نه نماز گزارد
[32] و ليكن دروغ انگاشت و روى گرداند
[33] سپس خرامان به سوى كسانش رفت
[34] واى بر تو پس واى بر تو
[35] باز هم واى بر تو پس واى بر تو.
[36] آيا آدمى مىپندارد كه او را بيهوده و رها فرو گذارند- كه در دنيا مكلّف نباشد و در آخرت برانگيخته و حسابرسى نشود و پاداش و كيفر نبيند-؟!
[37] آيا او نطفهاى از منى كه [در رحم] ريخته مىشد، نبود؟
[38] سپس خون بسته بود، پس [خدايش] بيافريد و درست اندام كرد؟
[39] پس، از آن دو گونه: مرد و زن، ساخت.
[40] آيا آن [خداى] قادرى نيست كه مردگان را زنده كند؟