💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.mojtabavi › 74 captured on 2024-03-21 at 19:29:37. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] اى جامه به خود پيچيده- يا اى جامه بسركشيده-،
[2] برخيز و بيم كن
[3] و پروردگارت را به بزرگى ياد كن
[4] و جامه خويش را پاك ساز
[5] و از عذاب دورى گزين
[6] و چيزى به كسى مده كه بيشتر بستانى- يا منّت مَنِه كه كارت را بزرگ شمارى يا فزونى جويى-
[7] و براى پروردگارت شكيبايى ورز.
[8] پس چون در صور دميده شود- براى زندهشدن مردگان-،
[9] آن روز روزى سخت و دشوار است،
[10] بر كافران آسان نيست.
[11] مرا با آن كه به تنهايى آفريدمش واگذار.
[12] و او را مال فراوان دادم،
[13] و پسرانى حاضر [در نزد وى]،
[14] و براى او [نعمت دنيا را] بتمامى آماده و فراهم ساختم.
[15] و باز طمع دارد كه [مال و فرزندان او را] بيفزايم.
[16] هرگز، زيرا كه او با آيات ما- سخنان و نشانههاى ما- ستيهنده بود.
[17] زودا كه او را به سختى و دشوارى- عذاب- افكنم.
[18] وى انديشيد و اندازه كرد.
[19] پس مرگ بر او باد، چگونه اندازه كرد؟!
[20] باز هم مرگ بر او باد، چگونه اندازه كرد؟!
[21] آنگاه انديشه كرد.
[22] سپس روى ترش نمود و چهره در هم كشيد.
[23] سپس روى بگردانيد- از حق يا از ايمان يا از رسول- و گردنكشى كرد.
[24] پس گفت: نيست اين [قرآن] مگر جادويى كه [از تعليم ساحران] باز گفته مىشود
[25] اين نيست مگر گفتار آدمى.
[26] زودا كه او را به سَقَر درآرم.
[27] و تو را چه آگاه كرد كه سَقَر چيست؟!
[28] [آتشى است كه] نه باقى گذارد و نه رها كند.
[29] سوزاننده و سياه كننده پوست [كافران] است.
[30] بر آن نوزده [فرشته] گماشته است.
[31] و ما دوزخبانان را جز فرشتگان نساختيم، و شمار آنها- نوزده- را جز آزمونى براى كسانى كه كافرند نكرديم، تا اهل كتاب- جهودان و ترسايان- يقين كنند- كه پيامبر ما راستگو و بر حق است و آنچه مىگويد از وحى مىگويد چنانكه نظير آن در تورات و انجيل هست- و كسانى را كه ايمان آوردهاند ايمان بيفزايد- چون از اهل كتاب بشنوند كه آنچه پيامبر ما گفت حق است دلگرمتر و استوارتر شوند- و تا اهل كتاب و مؤمنان شك نكنند، و نيز براى آنكه كسانى كه در دلهاشان بيمارى است- منافقان- و كافران بگويند: خدا از اين وصف- شمار دوزخيان- چه خواسته است؟ بدين گونه خداوند هر كه را خواهد گمراه مىكند و هر كه را خواهد راه مىنمايد و [شمار] سپاهيان پروردگارت را جز او نداند، و اين- ذكر سَقَر و دوزخبانان- براى آدمى جز ياد و پندى نيست.
[32] نه چنان است [كه كافران و منكران گويند] سوگند به ماه،
[33] و سوگند به شب چون پشت كند و برود،
[34] و سوگند به صبح چون رخ نمايد و روشن شود،
[35] كه آن- سَقَر- يكى از پديدههاى بزرگ است
[36] كه بيمكننده آدميان است.
[37] براى هر كس از شما كه بخواهد پيشى گيرد- در كار نيك و طاعت- يا باز ايستد و واپس ماند- از كار نيك و طاعت-.
[38] هر كسى در گرو كارى است كه كرده است.
[39] مگر ياران دست راست- اهل سعادت-
[40] كه در بهشتها باشند، مىپرسند،
[41] از بزهكاران:
[42] چه چيز شما را به دوزخ در آورد؟
[43] گويند: ما از نمازگزاران نبوديم
[44] و بينوا را طعام نمىداديم
[45] و با ياوهگويان ياوه مىگفتيم
[46] و روز پاداش را دروغ مىانگاشتيم.
[47] تا ما را مرگ فرا رسيد.
[48] پس شفاعت شفيعان به آنها سود ندهد.
[49] پس چيست آنها را كه از اين پند رويگردانند؟
[50] گويى كه گورخرانى رميدهاند،
[51] كه از شير- يا شكارچى- گريختهاند.
[52] بلكه هر مردى از ايشان مىخواهد كه او را نامههايى گشاده بدهند.
[53] نه چنين است [كه مىپندارند]، بلكه از [عذاب] آن جهان نمىترسند.
[54] نه چنين است [كه مىگويند]، همانا اين قرآن يادآورى و پند است.
[55] پس هر كه خواهد آن را ياد كند و پند گيرد.
[56] و ياد نكنند و پند نگيرند مگر آنكه خدا خواهد اوست سزاوار پروا كردن- از وى- و سزاوار آمرزيدن.