💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.mojtabavi › 52 captured on 2024-03-21 at 19:28:31. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] سوگند به كوه طور- كوهى كه در آنجا خدا با موسى سخن گفت-
[2] و سوگند به كتابى نوشته شده- تورات، يا قرآن، يا هر كتاب آسمانى يا لوح محفوظ يا نامه اعمال-
[3] در صفحهاى- يا پوستى- گشوده و گسترده
[4] و سوگند به آن خانه آباد- كعبه كه به زيارت حاجيان آباد است-
[5] و سوگند به آن سقف برافراشته- آسمان-
[6] و سوگند به آن درياى آكنده و افروخته [از آتش]
[7] كه عذاب پروردگارت هر آينه روىدادنى و فرودآمدنى است.
[8] آن را بازدارندهاى نيست.
[9] روزى كه آسمان سخت بجنبد.
[10] و كوهها با شتاب روان گردند.
[11] پس در آن روز، واى بر دروغانگاران
[12] آنان كه به بيهودهگويى و ياوهسرايى- درباره آيات الهى- بازى همى كنند
[13] روزى كه آنان را بسختى به سوى آتش دوزخ برانند.
[14] اين است آن آتشى كه دروغش مىپنداشتيد.
[15] آيا اين جادوست يا شما نمىبينيد؟
[16] به آن در آييد- يا به آن بسوزيد- و شكيبايى كنيد يا نكنيد، بر شما يكسان است. جز اين نيست كه آنچه مىكرديد پاداش داده مىشويد.
[17] همانا پرهيزگاران در بوستانها و نعمتها باشند.
[18] به آنچه پروردگارشان به ايشان داده است شادمانند، و پروردگارشان آنان را از عذاب دوزخ نگاه داشته است.
[19] بخوريد و بياشاميد نوش و گوارا، به پاداش آنچه مىكرديد.
[20] تكيهزدگان بر تختهاى به صف نهاده، و حوران فراخچشم را به همسريشان دهيم.
[21] و كسانى كه ايمان آوردند و فرزندانشان در ايمان از آنان پيروى كردند، فرزندانشان را بديشان بپيونديم و از [پاداش] عملشان چيزى نكاهيم. هر كسى در گرو كارى است كه كرده.
[22] و ايشان را پى در پى ميوه و گوشتى كه بخواهند همى دهيم.
[23] در آنجا جامى گيرند و دست به دست دهند كه در [نوشيدن شراب] آن نه بيهودهگويى باشد و نه گناهكارى.
[24] و پسرانى كه آنان راست بر گردشان مىگردند- براى خدمت- كه [در صفا و لطافت] گويى مرواريدى پوشيده [در صدف] اند.
[25] برخىشان پرسشكنان بر برخى روى فرا كنند
[26] گويند: ما پيش از اين- در دنيا- در ميان كسان خود ترسان بوديم- از عذاب خدا-.
[27] پس خداى بر ما منت نهاد و ما را از عذاب سوزنده و نفوذكننده نگاه داشت.
[28] زيرا ما پيش از اين او را مىخوانديم، كه اوست نيكوكار و مهربان.
[29] پس يادآورى كن و پند ده كه تو به نعمت پروردگارت- به لطف او يا به بركت نعمت نبوت و عصمت- نه كاهنى و نه ديوانه.
[30] بلكه گويند: شاعرى است كه ما رويداد مرگ را درباره وى چشم مىداريم.
[31] بگو: چشم بداريد- مرگ مرا- كه من هم چشم مىدارم- پيروزى اسلام و نابودى شما را-.
[32] يا مگر خردشان اين را به آنها فرمان مىدهد، يا خود مردمى سركشاند؟
[33] بلكه گويند اين
[34] پس سخنى مانند اين بيارند، اگر راستگويند.
[35] يا مگر از هيچ آفريده شدهاند- بىآفريدگارى- يا خود آفريننده [خويش] اند؟!
[36] يا مگر آسمانها و زمين را آفريدهاند؟! [نه،] بلكه به يقين نرسيدهاند.
[37] يا مگر گنجينههاى پروردگارت نزد آنهاست؟!- كه نبوت را به هر كه خواهند بدهند- يا خود چيرهدستاند- كه نبوت را از هر كه خواهند بازدارند-؟!
[38] يا مگر آنان را نردبانى است كه با آن [به آسمان برشده خبرهاى وحى را] مىشنوند؟! پس بايد كه شنوندهشان حجتى روشن و هويدا بيارد.
[39] يا مگر او
[40] يا مگر از آنان مزدى مىخواهى كه از تاوان آن گرانبارند؟!
[41] يا مگر دانش نهان نزدشان است كه [از آنجا] مىنويسند؟!
[42] يا مگر نيرنگى- درباره تو- مىخواهند؟! ولى كافران خود گرفتار نيرنگاند.
[43] يا مگر آنان را خدايى جز خداى يگانه است؟! پاك است خداى از آنچه [با او] انباز مىگيرند.
[44] و اگر ببينند كه پارهاى از آسمان فرو مىافتد [باز هم ايمان نيارند و] گويند: ابرى است توده شده.
[45] پس واگذارشان تا آن روزشان را ببينند كه در آن به بيهوشى مرگ افتند.
[46] روزى كه نيرنگ و ترفندشان آنان را هيچ سود نكند و يارى نشوند.
[47] و همانا كسانى را كه ستم كردند عذابى است غير از اين- يا: پيش از اين، در دنيا يا در برزخ- ولى بيشترشان نمىدانند.
[48] و براى فرمان پروردگارت شكيبايى ورز، كه تو در ديد- رعايت و حفظ- مايى و پروردگارت را آنگاه كه برخيزى همراه سپاس و ستايش به پاكى ياد كن.
[49] و او را در پاسى از شب و به هنگام رفتن و ناپيدايى ستارگان به پاكى ياد كن.