💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.mojtabavi › 39 captured on 2024-03-21 at 19:27:51. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] فرو فرستادن اين كتاب از سوى خداوند تواناى بىهمتا و داناى با حكمت است.
[2] همانا ما اين كتاب را براستى و درستى به تو فرو فرستاديم، پس خداى را بپرست در حالى كه دين را ويژه او كرده باشى.
[3] آگاه باشيد كه خداى راست دين پاك و ويژه و آنان كه جز او دوستان و سرپرستانى گرفتند، [گويند:] ما آنها- بتان- را نمىپرستيم مگر براى اينكه ما را به خدا نزديك سازند همانا خدا ميانشان- ميان مشركان و موحدان- در آنچه در باره آن اختلاف مىكنند حكم خواهد كرد. همانا خدا كسى را كه دروغگو و كافر و ناسپاس است راه ننمايد.
[4] اگر خدا مىخواست كه فرزندى گيرد، از ميان آنچه مىآفريند آنچه مىخواست برمىگزيد. پاك و منزه است او اوست خداى يگانه بر همه چيره.
[5] آسمانها و زمين را براستى و درستى آفريد. شب را به روز مىپيچد و روز را بر شب- يا شب را در روز و روز را در شب درمىآرد، يعنى يكى را مىبرد و ديگرى را مىآورد- و خورشيد و ماه را رام گردانيد، هر يك تا سرآمدى نامبرده روان است، آگاه باشيد كه اوست تواناى بىهمتا و آمرزگار.
[6] شما را از يك تن- يعنى آدم
[7] اگر ناسپاسى كنيد، خداى از شما بىنياز است و ناسپاسى را براى بندگان خود نمىپسندد. و اگر سپاس بداريد- بر نعمت توحيد و نعمت نبوت محمد
[8] و چون آدمى را گزندى رسد پروردگار خويش را با روىآوردن و بازگشت به وى بخواند سپس چون او را نعمتى دهد، آنچه را كه از پيش به [برداشتن] آن [خداى را] مىخواند فراموش كند و براى خدا همتايانى قرار دهد تا [مردم را] از راه او گمراه سازد. بگو: اندكى از كفر خويش بهرهمند باش، كه تو از دوزخيانى.
[9] [آيا آن كافر ناسپاس بهتر است] يا كسى كه در ساعات شب در حال سجده و ايستاده با فروتنى به طاعت مشغول است از [عذاب] آن سراى مىترسد و به بخشايش پروردگار خويش اميد مىدارد؟ بگو: آيا آنان كه مىدانند- خداشناسان- و آنان كه نمىدانند- كافران- برابرند؟ تنها خردمندان پند مى پذيرند.
[10] بگو: اى بندگان من كه ايمان آوردهايد، از پروردگار خويش پروا كنيد. براى آنان كه در اين جهان نيكى كردهاند پاداش نيكوست. و زمين خدا فراخ است- از سرزمين كفرى كه شما را از خداپرستى باز مىدارند هجرت كنيد-. همانا به شكيبايان مزدشان را تمام و بىشمار- يا بىحسابرسى و بازخواست- بدهند.
[11] بگو: فرمان يافتهام كه خداى را بپرستم در حالى كه دين را ويژه او كنم،
[12] و فرمان يافتهام كه نخستين مسلمان باشم.
[13] بگو: همانا من، اگر پروردگار خويش را نافرمانى كنم، از عذاب روزى بزرگ- روز رستاخيز- مىترسم.
[14] بگو: تنها خداى را مىپرستم در حالى كه دينم را براى او ويژه كنندهام،
[15] پس شما هم آنچه را خواهيد جز او بپرستيد- كه شما را سودى نخواهد داشت-، بگو: همانا زيانكاران آن كسانند كه خويشتن و خانواده خود را به روز رستاخيز زيان كنند، آگاه باشيد كه اين است آن زيانكارى آشكار.
[16] آنان را از فرازشان سايبانهايى از آتش است و از زيرشان نيز سايبانهايى، اين است [آن عذاب] كه خدا بندگان خود را بدان مىترساند، پس اى بندگان من، از من پروا كنيد.
[17] و آنان كه از پرستش طاغوت- بتها و سران گردنكش كفر- پرهيز كردند و به خداى بازگشتند، ايشان راست مژده، پس بندگان مرا مژده ده،
[18] آنان كه سخن را مىشنوند و بهترين آن را پيروى مىكنند، اينانند كسانى كه خداوند راهشان نموده، و ايشانند خردمندان.
[19] پس آيا كسى كه سخن- وعده- عذاب بر او سزا گشته [مىتواند از آن رهايى يابد]؟ آيا تو آن را كه در آتش دوزخ است توانى رهانيد؟!
[20] ليكن آنان كه از پروردگار خويش پروا كنند ايشان را غرفههايى است بر فراز آنها غرفههايى ساخته شده كه از زير آنها جويها روان است وعده خداست، خدا وعده را خلاف نكند.
[21] آيا نديدهاى كه خدا از آسمان آبى فرو آورد پس آن را به چشمهسارهايى در زمين روان ساخت، آنگاه بدان [آب] كشتهايى به رنگهاى گوناگون بيرون مىآورد سپس خشك گردد پس آن را زرد شده بينى، آنگاه آن را شكسته و خرد مىسازد. هر آينه خردمندان را در آن يادكرد و پندى است.
[22] آيا كسى كه خدا دل او را براى اسلام گشاده و او بر روشنائى از پروردگار خويش است [مانند كسى است كه دل او از پذيرش اسلام تنگ است و در تاريكى كفر گرفتار]؟ پس واى بر سختدلانى كه خدا را ياد نكنند. آنانند در گمراهى آشكار.
[23] خدا نيكوترين سخن- قرآن- را فرو فرستاد كتابى ماننده به يكديگر و دو دو- دوباره و مكرر-، كه از [خواندن و شنيدن] آن پوست كسانى كه از پروردگار خويش مىترسند از لرز منقبض- گرفته و فراهم- شود، و سپس پوستها و دلهاشان به ياد خدا آرام و نرم گردد. اين است رهنمونى خدا كه هر كه را خواهد بدان راه مىنمايد، و هر كه را خدا گمراه كند پس او را هيچ راهنمايى نيست.
[24] آيا كسى كه به روى خويش از عذاب بد و سخت روز رستاخيز مىپرهيزد- زيرا دستهايش به گردن بسته است و به دست از روى دفاع نتواند كرد- [همانند كسى است كه از عذاب ايمن باشد]؟ و ستمكاران را گويند: بچشيد آنچه مىكرديد.
[25] كسانى كه پيش از آنان بودند [حق را] تكذيب كردند، پس عذاب از جايى كه نمىدانستند- و انتظار نداشتند- بديشان آمد.
[26] پس خداوند خوارى و رسوايى را در زندگانى اين جهان بدانها چشانيد و بىگمان عذاب آن جهان بزرگتر است، اگر مىدانستند.
[27] و هر آينه براى مردمان در اين قرآن از هر گونه مثَلى آورديم شايد به ياد آرند و پند گيرند
[28] قرآنى تازى- به زبان عرب- كه هيچ كژى- انحراف و تناقض- در آن نيست، باشد كه پرهيزگارى كنند.
[29] خداوند مثَلى زد: مردى كه چند خواجه بدخو و ناسازگار در او شريك باشند، و مردى كه از آنِ يك مرد باشد- اين مثَل مشرك و موحّد است- آيا اين دو در مثَل با هم برابرند؟ سپاس و ستايش خداى راست، بلكه بيشترشان نمىدانند.
[30] همانا تو مىميرى و آنان نيز خواهند مرد.
[31] سپس شما در روز رستاخيز نزد پروردگارتان با يكديگر ستيزه خواهيد كرد.
[32] پس چه كسى ستمكارتر است از آن كه بر خدا دروغ بست و سخن راست- قرآن- را چون بدو آمد دروغ انگاشت؟ آيا كافران را جاى در دوزخ نيست؟
[33] و آن كه سخن راست آورد و آن را راست شُمرد و باور داشت، ايشانند پرهيزگاران.
[34] ايشان راست نزد پروردگارشان آنچه بخواهند اين است پاداش نيكوكاران،
[35] تا خداى بدترين آنچه كردند از ايشان بزدايد و مزدشان را بر پايه نيكوترين آنچه مى كردند پاداش دهد.
[36] آيا خداوند بنده خويش را كار گذارى بسنده نيست، و تو را از كسانى كه جز اويند- خدايان دروغين- مىترسانند و هر كه را خدا گمراه كند پس او را هيچ راهنمايى نيست.
[37] و هر كه را خدا راه نمايد پس او را هيچ گمراهكنندهاى نباشد. آيا خدا تواناى بىهمتا و كينستان نيست؟
[38] و اگر از آنان بپرسى: چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟ هر آينه گويند: خدا. بگو: چه گوييد در باره آنچه جز خدا مىخوانند؟ اگر خداى خواهد كه به من گزندى رسد آيا آنها بازبرنده گزند او هستند؟ يا [اگر] به من نيكويى و بخشايشى خواهد آيا آنها بازدارنده بخشايش او هستند؟ بگو: خدا مرا بس است توكّل كنندگان تنها بر او توكّل مىكنند.
[39] بگو: اى قوم من، بر جاى- وضع و موقع- خود عمل كنيد- آنچه توانيد بكنيد-، من نيز عمل مىكنم- آنچه توانم مىكنم-، پس بزودى خواهيد دانست،
[40] كه كيست آن كه عذابى بدو آيد كه رسوا و خوارش كند- عذاب دنيا- و عذابى پايدار كه بر او فرود آيد.
[41] همانا ما اين كتاب را براستى و درستى براى مردمان بر تو فرو فرستاديم پس هر كه راه يافت به سود خود اوست، و هر كه گمراه شد جز اين نيست كه به زيان خود گمراه مىشود و تو بر آنها گماشته و نگهبان نيستى.
[42] خداست كه جانها را هنگام مرگشان مىگيرد و آن را كه نمرده باشد در خوابش [مىگيرد]. پس آن [جان] را كه حكم مرگ بر آن رفته است نگاه مىدارد و آن ديگر را تا سرآمدى نامبرده بازمىفرستد- كسى را كه هنگام مرگ او نرسيده از خواب بيدار مىكند-. هر آينه در اين براى مردمى كه مىانديشند نشانههاست.
[43] بلكه جز خدا شفيعانى- كارگزاران و ميانجىها- گرفتهاند. بگو: آيا هر چند آنان به چيزى توانايى نداشته باشند و چيزى درنيابند [باز هم آنها را شفيع مىگيريد]؟!
[44] بگو: خداى راست همه شفاعت- يعنى اذن و فرمان شفاعت- او راست پادشاهى آسمانها و زمين، سپس به او بازگردانده مىشويد.
[45] و چون خداوند به يگانگى ياد شود دلهاى كسانى كه به آن جهان ايمان ندارند برمد، و چون آنان كه جز او هستند- معبودهاشان- ياد كرده شوند ناگاه شادمان گردند.
[46] بگو: بارخدايا، اى پديدآرنده آسمانها و زمين، داناى نهان و آشكار، تويى كه ميان بندگان خود در آنچه اختلاف مىكردند حكم مىكنى.
[47] و اگر براى آنان كه ستم كردند- كافر شدند- همه آنچه در زمين است و همانندش با آن باشد، هر آينه آن را براى بازخريد خود از عذاب بد و سخت روز رستاخيز بدهند. و از جانب خدا براى آنان آنچه گمان نمىبردند پديدار شود.
[48] و آنان را بديهاى- يعنى عقوبتهاى- آنچه به دست آوردند نمودار شود و آنچه مسخرهاش مىكردند بديشان دررسد.
[49] و چون آدمى را گزندى فرا رسد ما را بخواند سپس چون او را از نزد خويش نعمتى بدهيم، گويد: جز اين نيست كه آن
[50] همانا اين [سخن] را كسانى نيز كه پيش از آنها بودند گفتند، ولى آنچه به دست مىآوردند- از مال و كالاى دنيا- آنان را سود نكرد و به كارشان نيامد.
[51] پس بديهاى- عقوبتهاى- آنچه كردهاند بديشان رسيد و از اينان نيز كسانى كه ستم كردند بديهاى- عقوبتهاى- آنچه كردهاند بديشان خواهد رسيد و ناتوانكننده [ما از عذابكردنشان] نيستند.
[52] آيا ندانستهاند كه خدا روزى را براى هر كه خواهد فراخ كند و تنگ گرداند؟ هر آينه در اين براى مردمى كه ايمان دارند نشانهها و عبرتهاست.
[53] بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن گزافكارى كردهايد- در گناهان از حد گذاشتهايد و به خود ستم كردهايد- از بخشايش خداى نوميد مباشيد، كه همانا خداوند همه گناهان را مىآمرزد، كه اوست آمرزگار و مهربان.
[54] و به پروردگار خويش بازگرديد و او را گردن نهيد پيش از آنكه شما را عذاب آيد آنگاه يارى نشويد.
[55] و از نيكوترين آنچه از پروردگارتان به شما فرو فرستاده شده- يعنى قرآن- پيروى كنيد پيش از آنكه شما را ناگهان عذاب آيد و شما آگاه نباشيد
[56] [پيش از آن] كه كسى گويد: دريغا بر آن كوتاهى كه در باره خدا كردم، و هر آينه من از مسخرهكنندگان بودم.
[57] يا بگويد: اگر خداى مرا راه مىنمود هر آينه از پرهيزگاران مىبودم.
[58] يا آنگاه كه عذاب را بيند گويد: كاش مرا بازگشتى [به دنيا] مىبود تا از نيكوكاران مىشدم.
[59] آرى، تو را نشانههاى من آمد پس آنها را دروغ انگاشتى و گردنكشى و بزرگ منشى كردى و از كافران بودى.
[60] و روز رستاخيز آنان را كه بر خدا دروغ بستند- يعنى خداى را به گرفتن شريك و فرزند وصف كردند- بينى كه رويهاشان سياه است. آيا گردنكشان را جاى در دوزخ نيست؟
[61] و خداى كسانى را كه پرهيزگارى كردند با رستگارى و كاميابيشان برهاند، كه نه بدى بديشان رسد و نه اندوهگين شوند.
[62] خداست آفريدگار هر چيزى، و او بر همه چيز كارساز و نگاهبان است.
[63] او راست كليدهاى [گنجينههاى] آسمانها و زمين و آنان كه به نشانههاى خدا كافر شدند همانان زيانكارانند.
[64] بگو: آيا مرا مىفرماييد كه جز خداى را بپرستم، اى نادانان؟!
[65] و هر آينه به تو وحى شده است، و نيز به آنان كه پيش از تو بودند، كه اگر شركورزى بىگمان كار تو تباه و نابود گردد و از زيانكاران باشى.
[66] بلكه تنها خداى را بپرست و از سپاسداران باش.
[67] و خداى را چنانكه شايسته اوست نشناختند، و روز رستاخيز زمين يكسره در قبضه [قدرت] اوست و آسمانها به دست راست- يعنى به قدرت- او پيچيده شوند پاك است او، و برتر است از آنكه با او انباز مىگيرند.
[68] و در صور دميده شود، پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است بيهوش شود- بميرد- مگر آنان كه خداى خواهد، سپس بار ديگر در آن دميده شود، پس ناگهان ايستادگانى باشند كه مىنگرند.
[69] و [در آن روز] زمين به نور خداوند خود روشن شود و نامه [هاى اعمال] را پيش نهند و پيامبران و گواهان را بياورند و ميان ايشان- آدميان- براستى و درستى داورى شود و بر آنان ستم نرود.
[70] و هر كسى را آنچه كرده باشد تمام بدهند، و او داناتر است بدانچه مىكنند.
[71] و كسانى كه كافر شدند گروه گروه به سوى دوزخ رانده شوند، تا چون بدانجا رسند درهاى آن گشوده شود و نگهبانان آن گويندشان: آيا شما را پيامبرانى از خودتان نيامدند كه آيات- سخنان و پيامهاى- پروردگارتان را بر شما مىخواندند و شما را از ديدار اين روزتان مىترساندند؟ گويند: چرا- آمدند- و ليكن سخن- يعنى حكم- عذاب بر كافران سزا گشته است.
[72] گفته شود: به دروازههاى دوزخ در آييد، در آنجا جاويدان باشيد، پس بد است جايگاه گردنكشان.
[73] و آنان كه از پروردگار خويش پروا كردهاند گروه گروه به بهشت برده شوند تا آنگاه كه بدانجا
[74] و گويند: سپاس و ستايش خداى راست كه وعده خويش را با ما راست داشت، و زمين- يعنى زمين بهشت- را به ما ميراث داد كه از بهشت هر جا كه خواهيم جاى گيريم. پس نيكوست مزد عملكنندگان.
[75] و فرشتگان را بينى كه گرد عرش را فرا گرفتهاند، پروردگارشان را همراه با سپاس و ستايش به پاكى ياد مىكنند، و ميانشان براستى و درستى داورى شود، و گفته شود: سپاس و ستايش خداى راست، پروردگار جهانيان.