💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.mojtabavi › 35 captured on 2024-03-21 at 19:27:38. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] سپاس و ستايش خداى راست، آفريننده آسمانها و زمين همو كه فرشتگان را فرستادگانى كرد داراى بالهايى دو گانه و سه گانه و چهار گانه در آفرينش هر چه خواهد مىافزايد همانا خدا بر هر چيزى تواناست.
[2] هر بخشايشى كه خداى براى مردمان بگشايد آن را بازدارندهاى نيست و هر چه را بازگيرد آن را پس از [بازگرفتن] وى فرستندهاى نباشد، و اوست تواناى بىهمتا و داناى با حكمت.
[3] اى مردم، نعمت خداى را بر خود ياد كنيد آيا جز خدا آفريدگارى هست كه شما را از آسمان و زمين روزى دهد؟ هيچ خدايى جز او نيست، پس چگونه و به كجا گردانيده مىشويد؟
[4] و اگر تو را دروغگو خوانند همانا فرستادگانى پيش از تو نيز دروغگو خوانده شدند، و كارها به خداى بازگردانده مىشود.
[5] اى مردم، همانا وعده خدا راست است، پس مبادا زندگانى اين جهان شما را بفريبد، و مبادا آن فريبكار- شيطان- شما را به [بخشايش و كرم] خدا بفريبد.
[6] همانا شيطان دشمن شماست، پس او را دشمن گيريد. جز اين نيست كه گروه خويش را مىخواند تا از دوزخيان شوند.
[7] كسانى كه كافر شدند عذابى سخت دارند، و كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك و شايسته كردند آمرزش و مزدى بزرگ دارند.
[8] پس آيا كسى كه كردار زشتش در نظرش آراسته شده و آن را نيكو بيند، [مانند كسى است كه براستى نيكوكار است]؟ پس خدا هر كه را خواهد- سزاوار بداند- گمراه كند و هر كه را خواهد- شايسته بداند- راه نمايد. پس مبادا جان تو بر سر اندوه و دريغ بر آنها برود- هلاك شوى-، همانا خداوند بدانچه مىكنند داناست.
[9] و خداست كه بادها را فرستاد تا ابر را برمىانگيزد، پس آن
[10] هر كه بزرگى و ارجمندى خواهد، پس [بداند كه] بزرگى و ارجمندى همه از آن خداست.- و به هر كه خواهد دهد- سخن نيكو و پاك به سوى او بالا مى رود و كردار نيك و شايسته آن را بالا مىبرد. و كسانى كه بديها مىانديشند آنان را عذابى سخت است، و ترفند و نيرنگ اينان نابود مىگردد.
[11] و خدا شما را از خاكى و سپس از نطفهاى آفريد آنگاه شما را جفتها- مردان و زنان- گردانيد، و هيچ زنى بار نگيرد- باردار نشود- و بار ننهد- نزايد- مگر به دانش او و به هيچ كسى زندگانى دراز داده نشود و از عمر هيچ كس كاسته نگردد مگر آنكه در كتابى- لوح محفوظ- ثبت است، همانا اين كار بر خدا آسان است.
[12] و دو دريا يكسان و برابر نيستند: اين يك شيرين و خوشكام كه آشاميدنش گوارا است و آن ديگر شور و تلخ. و از هر يك گوشت تازه- ماهى- مىخوريد و پيرايه و زيورى- مرواريد- بيرون مىآريد كه مىپوشيد. و كشتيها را در آن مىبينى كه آب را مىشكافند تا از فزونى و بخشش او- روزى- بجوييد و باشد كه سپاس گزاريد.
[13] شب را در روز درمىآورد و روز را در شب- اشاره است به كاهش و افزايش شب و روز- و خورشيد و ماه را رام كرد و هر يك تا سرآمدى نامبرده روان است. اين است خداى، پروردگار شما، پادشاهى او راست و آنان كه به جاى او مىخوانيد- مىپرستيد- پوست هسته خرمايى- كمترين چيزى- را دارا نيستند.
[14] اگر بخوانيدشان خواندن شما را نشنوند، و اگر بشنوند پاسختان ندهند، و روز رستاخيز به انباز آوردنتان كافر شوند، و هيچ كس تو را مانند [خداى] آگاه [به حقيقت كارها] آگاه نكند.
[15] اى مردم، شماييد نيازمندان به خدا، و خداست بىنياز و ستوده.
[16] اگر خواهد، شما را ببرد و آفريدهاى نو بيارد.
[17] و اين كار بر خداى دشوار نيست.
[18] و هيچ كس بار گناه ديگرى را بر ندارد. و اگر گرانبارى كسى را به برداشتن بار خويش بخواند، آن كس چيزى از آن بر ندارد گرچه خويشاوند [وى] باشد. جز اين نيست كه تو كسانى را بيم مىدهى- بيمدادن تو تنها در كسانى اثر مىكند- كه از پروردگارشان در نهان مىترسند و نماز برپا داشتهاند و هر كه پاكى ورزد- از پليدى گناهان- همانا به سود خويشتن پاكى مىورزد، و بازگشت همه به سوى خداست.
[19] و نابينا و بينا- كافر با مؤمن، نادان با دانا، نابخر با خردمند- برابر نباشند
[20] و نه تاريكيها و روشنايى- كفر با ايمان-
[21] و نه سايه و گرماى سوزان- بهشت با دوزخ-
[22] و نيز زندگان و مردگان- مؤمنان با كافران- برابر نيستند. همانا خدا آن را كه خواهد- شايسته بداند- مىشنواند. و تو كسانى را كه در گورند- مردهدلان كافران- نشنوانى
[23] تو جز بيمكنندهاى نيستى.
[24] همانا تو را براستى و درستى مژده دهنده و بيمكننده فرستاديم و هيچ امتى نبود مگر آنكه در ميانشان بيمكنندهاى- پيامبرى- گذشت.
[25] و اگر تو را دروغگو شمرند پس همانا كسانى كه پيش از آنان بودند پيامبرانشان را كه با حجتهاى روشن- معجزهها- و نوشتهها و كتاب روشنگر به نزدشان آمده بودند دروغگو شمردند.
[26] سپس آنان را كه كفر ورزيدند بگرفتم، پس ناپسندداشتن و كيفر من چگونه بود؟
[27] آيا نديدهاى كه خداى از آسمان- از ابر- آبى فرود آورد، پس با آن ميوههاى رنگارنگ بيرون آورديم، و از كوهها راههايى به رنگهاى گوناگون سفيد و سرخ و سخت سياه است؟
[28] و همچنين از مردم و جنبندگان و چهارپايان رنگهاى گوناگون هست. از بندگان خدا تنها دانشوران- عالمان ربانى- از او مىترسند. همانا خدا تواناى بىهمتا و آمرزگار است.
[29] همانا كسانى كه كتاب خداى را مىخوانند و نماز برپا داشتهاند و از آنچه روزيشان كردهايم نهان و آشكارا انفاق كردهاند، تجارتى را اميد مىدارند كه هرگز زيان نكند و ناروا- كساد و بىرونق- نشود
[30] تا [خداوند] مزدهاى ايشان را تمام بدهد و از فزونبخشى خويش بيفزايدشان، كه او آمرزگار و سپاسدار است- مزد بندگان را تباه نمىسازد-.
[31] و آنچه از اين كتاب به تو وحى كرديم راست و درست است، آن [كتابهايى] را كه در پيش آن است باور مىدارد و راست مىانگارد. هر آينه خداى به بندگان خود آگاه و بيناست.
[32] سپس [اين] كتاب- قرآن- را به كسانى از بندگانمان كه برگزيديم ميراث داديم. پس، از آنان برخى بر خود ستمكار بودند و برخى ميانه رو، و از ايشان برخى به خواست و فرمان خدا به نيكيها پيشى گيرندهاند. اين است فزونى و بخشش بزرگ
[33] بهشتهايى پاينده كه در آنها در آيند، در آنجا با دستوارههايى از طلا و با مرواريد زيور شوند، و پوشش ايشان در آنجا پرنيان است.
[34] و گويند: سپاس و ستايش خداى راست كه اندوه از ما ببرد، هر آينه پروردگار ما آمرزگار و سپاسدار است.
[35] آن [خدايى] كه ما را از فضل خويش در [اين] سراى ماندنى و جاويدان فرود آورد، در آنجا نه رنجى به ما رسد و نه درماندگى.
[36] و كسانى كه كافر شدند آنان را آتش دوزخ است، نه حكم شود بر آنها [به مرگ] تا بميرند و نه عذابش از آنها سبك شود. اينچنين هر ناسپاسى را سزا مىدهيم.
[37] و آنها در آنجا فرياد كنند: خداوندا، ما را بيرونآر تا جز آن كه مىكرديم كار نيك و شايسته كنيم. [گوييم:] آيا شما را چندان عمر نداديم كه هر كه پندپذير است در آن مدت پند گيرد؟ و شما را بيمدهنده هم آمد، پس بچشيد كه ستمكاران را هيچ ياورى نيست.
[38] همانا خداوند داننده ناپيداهاى آسمانها و زمين است، و او به آنچه در سينهها نهفته است داناست.
[39] اوست كه شما را در زمين جانشين [پيشينيان] گردانيد، پس هر كه كافر شود كفرش به زيان اوست. و كافران را كفرشان به نزد خداوندشان جز دشمنى و خشم نيفزايد و كافران را كفرشان جز زيانكارى نيفزايد.
[40] بگو: آيا ديدهايد شريكان خود- بتها- را كه به جاى خداى يكتا مىخوانيد؟ مرا بنماييد كه از زمين چه چيز آفريدهاند. يا آنان را در آسمانها شركتى هست؟ يا به آنها كتابى دادهايم كه بر حجّتى از آنند؟ [نه،] بلكه ستمكاران برخى به برخ ديگر جز فريب وعده نمىدهند.
[41] خدا آسمانها و زمين را نگاه مىدارد از اينكه از جايگاه- مسير و مدار- خود بلغزند و به در روند، و اگر بلغزند هيچ كس، پس از او، نتواند آنها را نگاه داشت. همانا اوست بردبار و آمرزگار- كه آنها را به كيفر شما بر سرتان فرونمىافكند-.
[42] و [مشركان عرب] به خدا سوگند خوردند، سختترين سوگندها، كه اگر آنان را بيمدهندهاى بيايد بىگمان راهيافتهتر از هر امتى خواهند بود پس چون بيمدهندهاى بديشان آمد آنان را جز رميدن و دورى [از حق] نيفزود
[43] از روى بزرگمنشى و گردنكشى در زمين و نيرنگ بد. و نيرنگ بد جز سازنده آن را فرا نگيرد. پس آيا جز روش و نهادى را كه بر پيشينيان رفته است- يعنى عذاب را- چشم مىدارند؟ پس روش و نهاد خداى را هرگز دگرگونى نيابى، و روش و نهاد خداى را هرگز گردانيدنى نيابى.
[44] آيا در زمين گردش نكردند تا ببينند كه سرانجام كسانى كه پيش از آنها بودند و نيرومندتر از آنها بودند چگونه شد؟ و هيچ چيز در آسمانها و در زمين نيست كه خداى را ناتوان سازد، همانا او دانا و تواناست.
[45] و اگر خداى مردم را به سزاى آنچه كردهاند مىگرفت هيچ جنبندهاى بر پشت آن- زمين- نمىگذاشت، و ليكن آنان را تا سرآمدى نامبرده واپس مىدارد، پس چون سرآمدشان فرارسد همانا خداوند به [احوال] بندگان خود بيناست- و از اينرو هر كس را به كردارش جزا مىدهد-.