💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.khorramshahi › 40 captured on 2024-03-21 at 19:22:17. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] حم [حاميم]
[2] كتابى است فرو فرستاده از سوى خداوند پيروزمند دانا
[3] آمرزنده گناه و توبهپذير سخت كيفر نعمت بخش، كه خدايى جز او نيست، و سير و سرانجام به سوى اوست
[4] و جز كافران كسى در آيات الهى مجادله نكند، پس گشت و گذار آنان در شهرها تو را مفريبد
[5] بدينسان پيش از آنان قوم نوح و پس از آنان گروههاى مشرك نيز تكذيب [پيامبران الهى را] پيشه كردند، و هر امتى قصد پيامبرشان را كردند كه او را فرو گيرند، و به دستاويز باطل مجادله كردند كه حق را با آن ابطال كنند، آنگاه ايشان را فرو گرفتم، پس بنگر كه عقوبت من چگونه بوده است
[6] و بدينسان حكم پروردگارت بر كافران تحقق يافت كه ايشان دوزخىاند
[7] كسانى كه عرش [الهى] را حمل مىكنند، و اطرافيان آن سپاسگزارانه پروردگارشان را تسبيح مىگويند و به او ايمان دارند و براى مؤمنان آمرزش مىخواهند [و مىگويند] پروردگارا رحمت و علم تو همه چيز را فراگرفته است، پس كسانى را كه توبه كردهاند و راه تو را در پيش گرفتهاند، بيامرز، و از عذاب دوزخ در امانشان بدار
[8] پروردگارا و ايشان را به بهشتهاى عدن وارد كن، كه آن را به آنان و هر كس از پدرانشان و همسرانشان و زاد و رودشان كه شايسته باشد، وعده دادهاى، كه تو پيروزمند فرزانهاى
[9] و ايشان را از عقوبتها[ى اخروى] در امان بدار و هر كس را كه در چنين روزى از عقوبتها در امان بدارى، به راستى كه بر او رحمت آوردهاى، و اين همان رستگارى بزرگ است
[10] به كافران ندا در دهند كه نفرت خداوند از شما، بزرگتر از نفرت شما از خويشتن است، بدانگاه كه به سوى ايمان دعوت مىشديد و انكار و كفر مىورزيديد
[11] گويند پروردگارا ما را دوبار ميراندى و دوبار زنده كردى، ما به گناهانمان اعتراف كردهايم، پس آيا براى بيرون رفتن [از اينجا] راهى هست؟
[12] اين از آن است كه چون خداوند به تنهايى خوانده مىشد، كفر مىورزيديد و چون به او شركورزيده مىشد، ايمان مىآورديد، حال داورى با خداوند بلندمرتبه بزرگ است
[13] اوست كه آياتش را به شما مىنماياند و براى شما از آسمان روزىاى فرو مىفرستد، و جز كسانى كه رو به توبه آورده باشند، كسى پند نمىگيرد
[14] پس خداوند را -در حالى كه دين خود را براى او پاك و پيراسته مىداريدبخوانيد هر چند كه كافران ناخوش داشته باشند
[15] او برافرازنده درجات [و] صاحب عرش است، و وحى را به فرمان خويش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد فرو مىفرستد، تا از روز همديدارى هشدار دهد
[16] روزى كه ايشان [سراپا] آشكار باشند و از آنان چيزى بر خداوند پوشيده نباشد [ندا آيد] امروز فرمانروايى از آن كيست؟ [پاسخ آيد] از آن خداوند يگانه قهار است
[17] امروز هر كسى بر وفق كار و كردارش جزا يابد، امروز ستمى [بر كسى] نرود، بىگمان خداوند زود شمار است
[18] و ايشان را از روز قيامت [/بس نزديك] بيم ده، آنگاه كه جانها به گلوگاهها رسد، و غصه خويش فرو برند، براى ستمكاران [مشرك] دوستى و شفيعى كه اجازه و اجابت يابد، نيست
[19] [خداوند] خيانت چشمها و آنچه دلها پنهان مىدارد، مىداند
[20] و خداوند به حق حكم مىراند و معبودانى كه به جاى او به پرستش گرفته مىشوند، حكمى نمىرانند، بىگمان خداوند شنواى بيناست
[21] آيا در زمين سير و سفر نكردهاند كه بنگرند سرانجام كسانى كه پيش از ايشان بودند چگونه بوده است آنان از ايشان در روى زمين پرتوانتر و پراثرتر بودهاند، كه خداوند آنان را به گناهانشان فروگرفت، و در برابر خداوند نگهدارندهاى نداشتند
[22] اين از آن بود كه پيامبرانشان براى ايشان معجزات مىآوردند، ولى ايشان انكار كردند، آنگاه خداوند فروگرفتشان كه او تواناى سخت كيفر است
[23] و به راستى موسى را همراه با آيات خويش و حجتى آشكار فرستاديم
[24] به سوى فرعون و هامان و قارون، آنگاه گفتند او جادوگرى دروغزن است
[25] و چون براى آنان حق را از سوى ما آورد گفتند پسران كسانى را كه همراه با او ايمان آوردهاند، بكشيد و [دختران و] زنانشان را زنده بگذاريد، و نيرنگ كافران جز در تباهى نيست
[26] و فرعون گفت مرا بگذاريد تا موسى را بكشم و او پروردگارش را بخواند، چه مىترسم دين شما را تغيير دهد، يا در اين سرزمين فتنه و فساد آشكار كند
[27] و موسى گفت من به پروردگار خود و پروردگار شما از [شر] هر متكبرى كه به روز حساب ايمان ندارد، پناه مىبرم
[28] و مردى مؤمن از آل فرعون -كه ايمانش را پنهان مىداشتگفت آيا مىخواهيد مردى را بكشيد به خاطر اينكه مىگويد پروردگار من خداوند است؟ و براى شما معجزاتى از سوى پروردگارتان آورده است، و اگر دروغگو باشد زيان دروغش بر اوست، و اگر راستگو باشد بخشى از آنچه به شما وعده مىدهد به شما خواهد رسيد، بىگمان خداوند كسى را كه گزافكار و دروغزن است، هدايت نمىكند
[29] اى قوم من، امروز فرمانروايى از آن شماست، و در اين سرزمين چيرهايد، ولى چه كسى ما را در برابر عذاب الهى -اگر بر سرمان بيايديارى خواهد داد؟ فرعون گفت به صلاح شما نمىدانم جز چيزى را كه خود صلاح بدانم، و شما را جز به راه رشد و راستى هدايت نمىكنم
[30] و همان كسى كه [پنهانى] ايمان آورده بود، گفت اى قوم من، من بر شما از چيزى همانند روزگار [سخت] گروههاى مشرك بيمناكم
[31] مانند حال و روز قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه پس از ايشان بودند، و خداوند در حق بندگان ستمى نمىخواهد
[32] و اى قوم من، من بر شما از روز فرياد خوانى بيمناكم
[33] روزى كه پشت كنيد، براى شما در برابر خداوند پناهى نيست، و هر كس كه خداوند بيراهش گذارد، رهنمايى ندارد
[34] و پيشتر يوسف [پيامبر] براى شما معجزاتى آورد و همچنان از آنچه برايتان آورده بود در شك بوديد، تا آنكه چون درگذشت، گفتيد خداوند هرگز پس از او پيامبرى برنخواهد انگيخت، بدينسان خداوند كسى را كه گزافكار شكگراست بيراه مىدارد
[35] كسانى كه در آيات الهى بدون حجتى كه برايشان آمده باشد، مجادله مىكنند، نزد خداوند و نزد مؤمنان بس ناپسند است، بدينسان خداوند بر هر قلب متكبر زورگويى مهر مىنهد
[36] و فرعون گفت اى هامان براى من برجى [بلند] برآور باشد كه به اين راهها برسم
[37] راههاى آسمان، تا به خداى موسى پى ببرم، و من او را دروغگو مىدانم، و بدينسان در نظر فرعون بد كردارىاش آراسته شد، و از راه [صواب] باز داشته شد، و نيرنگ فرعون جز در تباهى نبود
[38] و كسى كه ايمان آورده بود، گفت اى قوم من، از من پيروى كنيد تا شما را به راه رشد و راستى هدايت كنم
[39] اى قوم من، همانا اين زندگانى دنيا، بهرهاى [اندك] است، و آخرت سراى اقامت است
[40] هر كس كار ناپسندى مرتكب شود، جز به مانند آن جزا نيابد، و هر كس كارى شايسته انجام دهد، اعم از مرد يا زن، و مؤمن باشد، اينانند كه وارد بهشت مىشوند، و در آنجا بىحساب روزى مىيابند
[41] و اى قوم من، مرا چه مىشود كه شما را به رهايى مىخوانم، و حال آنكه شما مرا به آتش دوزخ دعوت مىكنيد
[42] مرا به اين دعوت مىكنيد كه به خداوند كفر بورزم، و چيزى را كه به آن علم ندارم، شريك او بگيرم، و حال آنكه من شما را به سوى [خداوند] پيروزمند آمرزگار مىخوانم
[43] حقا كه آنچه مرا به آن مىخوانيد، در دنيا و آخرت صاحب دعوتى نيست، و سرانجام بازگشتمان به سوى خداوند است و گزافكاران دوزخىاند
[44] و زود باشد كه آنچه [اينك] به شما مىگويم به ياد آوريد، و كارم را به خداوند واگذار مىكنم، چرا كه خداوند به احوال بندگانش بيناست
[45] و خداوند او را از عواقب سوء نيرنگى كه مىورزيدند، در امان داشت، و عذاب سهمگين آل فرعون را فرو گرفت
[46] [يعنى] آتش دوزخ كه بامدادان و شامگاهان ايشان را بر آن عرضه دارند و روزى كه قيامت بر پا شود [گويند] آل فرعون را به [جايگاه] سهمگينترين عذاب وارد كنيد
[47] و آنگاه كه در آتش [دوزخ] با يكديگر بگو مگو مىكنند، ناتوانان به مستكبران مىگويند ما پيرو شما بوديم، پس آيا شما باز دارنده بخشى از آتش [دوزخ] از ما هستيد؟
[48] مستكبران گويند همه ما در آن هستيم، به راستى كه خداوند در ميان بندگان داورى كرده است
[49] و دوزخيان به نگهبانان گويند از پروردگارتان بخواهيد كه روزى از [روزهاى] عذاب ما را كاهش دهد
[50] گويند آيا چنين نبود كه پيامبرانتان معجزاتى برايتان آوردند؟ گفتند چرا [نگهبانان] گويند پس دعا كنيد، و دعاى كافران جز در تباهى نيست
[51] ما پيامبرانمان و مؤمنان را در زندگانى دنيا و روزى كه شاهدان به شهادت برخيزند، يارى مىكنيم
[52] روزى كه براى ستمكاران [مشرك] عذرخواهيشان سود ندهد، و لعنت و بد فرجامى نصيب آنان باشد
[53] و به راستى به موسى رهنمود بخشيديم و به بنىاسرائيل كتاب آسمانى به ميراث داديم
[54] كه رهنمود و پندآموز خردمندان است
[55] پس شكيبايى پيشه كن، كه وعده الهى حق است و براى گناهت آمرزش بخواه و شامگاهان و بامدادان سپاسگزارانه پروردگارت را تسبيح گوى
[56] كسانى كه بدون حجتى كه بر ايشان آمده باشد، در آيات الهى مجادله مىكنند، در دلهايشان جز خود بزرگبينى نيست، كه به آن نايل نشوند، پس بر خداوند پناه ببر، كه او شنواى بيناست
[57] بىگمان آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش انسانها بزرگتر است، ولى بيشترينه مردم نمىدانند
[58] و نابينا و بينا برابر نيستند، همچنين كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند و بدكرداران هم [برابر نيستند]، چه اندك پند مىگيريد
[59] بىگمان قيامت آمدنى است و شكى در آن نيست، ولى بيشترينه مردم باور نمىدارند
[60] و پروردگارت گويد مرا به دعا بخوانيد تا برايتان اجابت كنم، بىگمان كسانى كه از عبادت من استكبار مىورزند، زودا كه به خوارى و زارى وارد دوزخ شوند
[61] خداوند كسى است كه شب را براى شما آفريد تا در آن آرام گيريد و روز را چشماندازى روشن ساخت، بىگمان خداوند بر مردمان بخشش و بخشايش دارد، ولى بيشترينه مردم سپاس نمىگزارند
[62] چنين است خداوند، پروردگارتان، كه آفريننده همه چيز است، خدايى جز او نيست، پس چگونه به بيراهه مىرويد؟
[63] بدينسان كسانى كه به آيات الهى انكار ورزيدند، به بيراهه افتادند
[64] خداوند كسى است كه زمين را آرامشگاه و آسمان را سرپناه شما قرار داد، و شما را نقشبندى كرد و شكلهاى شما را نيكو پرداخت و شما را از پاكيزهها روزى داد، چنين است خداوند، پروردگارتان، بزرگا خداوندى كه پروردگار جهانيان است
[65] اوست زنده كه خدايى جز او نيست، پس او را -در حالى كه دين خود را براى او پيراسته مىداريد بخوانيد، سپاس خداوند را كه پروردگار جهانيان است
[66] بگو من بازداشته شدهام از اينكه كسانى را كه شما به جاى خداوند مىپرستيد، بپرستم، آن هم هنگامى كه روشنگريهايى براى من از جانب پروردگارم آمده است، و دستور يافتهام كه در برابر پروردگار جهانيان، تسليم پيشه كنم
[67] او كسى است كه شما را [ابتدا] از خاك، سپس از نطفه، سپس از خون بسته آفريد، سپس شما را به هيئت نوزادى [از رحمها] بيرون آورد، تا به كمال رشدتان برسيد، سپس تا پير شويد، و بعضى از شما پيشاپيش جانش گرفته مىشود، و تا به سرآمدى معين برسيد، و باشد كه تعقل كنيد
[68] او كسى است كه زنده مىدارد و مىميراند و چون امرى را اراده كند، فقط به آن مىگويد موجود شو، و بىدرنگ موجود مىشود
[69] آيا كسانى را كه در آيات الهى مجادله مىكنند، نديدهاى كه چگونه بيراهه مىروند
[70] كسانى كه كتاب آسمانى و آنچه پيامبرانمان را براى آن فرستادهايم، تكذيب مىكنند، زودا كه [نتيجه و حقيقت را] بدانند
[71] آنگاه كه غلها در گردنهايشان است، و به زنجيرها در آب گرم كشيده مىشوند
[72] سپس در آتش [دوزخ] سوخته مىشوند
[73] سپس به آنان گويند آنچه در برابر خداوند شريك مىآورديد، كجاست؟
[74] گويند از ديد ما گم شدند، بلكه پيشتر هم چيزى را به پرستش نمىخوانديم، بدينسان خداوند كافران را بيراه گذارد
[75] اين از آن است كه در روى زمين به ناحق شادى مىكرديد و از آن است كه فخر مىفروختيد
[76] از دروازههاى جهنم وارد شويد، كه جاودانه در آنيد، و جايگاه متكبران چه بد است
[77] پس شكيبايى پيشه كن، كه وعده الهى حق است، اگر بخشى از آنچه به ايشان وعده دادهايم به تو بنمايانيم، يا جان تو را [پيش از آن] بگيريم، در هر صورت به سوى ما بازگردانده مىشوند
[78] و به راستى پيش از تو پيامبرانى فرستاديم كه از بعضى از آنان با تو سخن گفتهايم، و از بعضى از آنان با تو سخن نگفتهايم، و هيچ پيامبرى را نرسد كه جز به اذن الهى معجزهاى بياورد، پس چون امر الهى فرارسد، به حق انجام گيرد و باطلانديشان در اينجا زيانكار شوند
[79] خداوند است كه براى شما چارپايانى آفريده است كه بر برخى از آنها سوار شويد و از برخى از آنها بخوريد
[80] و براى شما در آنها سودهايى هست و نيز براى آنكه سوار بر آنها به مقصدى كه در دل داريد برسيد، و بر آنها و بر كشتيها [به هر جا كه خواهيد] منتقل مىشويد
[81] و به شما آيات خويش را مىنماياند، پس كدام يك از آيات الهى را انكار مىكنيد؟
[82] آيا در زمين سير و سفر نكردهاند كه بنگرند سرانجام كسانى كه پيش از آنان بودهاند چگونه بوده است آنان از ايشان پرشمارتر و پرتوانتر و پراثرتر بودهاند، اما آنچه به دست آوردند به كارشان نيامد
[83] آنگاه كه پيامبرانشان براى آنان پديدههاى روشنگر آوردند، از آن مقدار علمى كه داشتند، شادمانى كردند و [تبعات] آنچه ريشخندش مىكردند آنان را فرو گرفت
[84] و چون عذاب ما را ديدند گفتند تنها به خداوند ايمان آورديم و به آنچه شرك آورده بوديم، اينك كافريم
[85] ولى هنگامى كه عذاب ما را ديدند، ديگر ايمانشان برايشان سودى نداشت، اين سنت الهى است كه در ميان بندگانش جارى بوده است، و در اينجا كافران زيانكار شدند