💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.khorramshahi › 17 captured on 2024-03-21 at 19:21:06. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

-=-=-=-=-=-=-

Baha'oddin Khorramshahi, Surah 17: The Night Journey (Al-Israa)

Surahs

[1] پاكا كسى كه بنده‌اش را شبى از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى كه پيرامونش را بركت بخشيده‌ايم، سير داد، تا به او نمونه‌هايى از آيات خويش نشان دهيم، اوست كه شنوا و بيناست‌

[2] و به موسى كتاب آسمانى داده و آن را رهنمود بنى‌اسرائيل گردانديم كه جز من كسى را كارساز [مدانيد و] مگيريد

[3] [اى‌] زاد و رود كسانى كه همراه نوح سوار [بر كشتى‌] كرديم، همانا او بنده‌اى سپاسگزار بود

[4] و بر بنى‌اسرائيل در كتاب آسمانى مقرر داشتيم كه در اين سرزمين دوبار فتنه و فساد و سركشى بى‌اندازه خواهيد كرد

[5] و چون وعده نخستينشان فرارسيد، بر شما كسانى از بندگان خود را كه ستيزه‌جويانى سهمگين بودند، بر گماشتيم كه اندرون خانه‌ها را جستجو مى‌كردند، و آن وعده‌اى انجام يافتنى بود

[6] سپس شما را بر ايشان پيروزى داديم و شما را به اموال و پسران مدد رسانديم و نفرات شما را افزونتر ساختيم‌

[7] اگر نيكى كنيد در حق خويش نيكى كرده‌ايد و اگر بدى كنيد، به زيان خويش كرده‌ايد، و چون وعده آخرشان فرارسيد [كسانى بر گماشتيم تا] چهره شما را اندوهگين كنند، و به همان مسجد [بيت‌المقدس‌] وارد شوند همچنانكه بار اول هم وارد شده بودند، و به هر چه دست يابند به كلى نابود كنند

[8] باشد كه پروردگار شما بر شما رحمت آورد، و اگر باز گرديد ما نيز باز مى‌گرديم و جهنم را زندان كافران گردانده‌ايم‌

[9] بى‌گمان اين قرآن به آيينى كه استوارتر است، راه مى‌نماياند و به مؤمنانى كه نيكوكارى مى‌كنند بشارت مى‌دهد كه براى آنان پاداش بزرگى هست‌

[10] و اينكه براى بى‌ايمانان به آخرت، عذابى دردناك آماده ساخته‌ايم‌

[11] و انسان همان گونه كه در مورد خير دعا مى‌كند، در مورد شر نفرين مى‌كند، و انسان شتاب‌كار است‌

[12] و شب و روز را دو پديده قرار داديم، و آنگاه پديده شب را محو، و پديده روز را روشن گردانديم، تا از فضل پروردگارتان [روزى خويش را] بجوييد، و شمار سالها و حساب [هر چيز] را بدانيد، و هر چيز را به خوبى روشن ساخته‌ايم‌

[13] و سرنوشت هر انسانى را به گردن خود او پيوسته‌ايم، و روز قيامت كارنامه‌اى براى او بيرون مى‌آوريم كه آن را باز گشوده مى‌يابد

[14] [و گوييم‌] كارنامه‌ات را بخوان، كه امروز حسابگرى خود تو براى خودت كافى است‌

[15] هر كس كه رهياب شود، همانا به سود خويش رهياب شده است، و هر كس بيراه رود، همانا به زيان خويش بيراه رفته است، و هيچ بردارنده‌اى بار گناه ديگرى را برندارد، و ما عذابى در كار نمى‌آوريم مگر آنكه پيش از آن پيامبرى برانگيخته باشيم‌

[16] و چون خواهيم شهرى را نابود كنيم، نازپروردگان آن را فرمان [و ميدان‌] دهيم، و سرانجام در آن نافرمانى كنند و سزاوار حكم [عذاب‌] شوند، آنگاه به كلى نابودشان كنيم‌

[17] و چه بسيار اقوام را كه پس از نوح هلاك كرديم و بس است كه پروردگارت به گناهان بندگانش آگاه و بيناست‌

[18] هر كس بهره زودياب [دنيوى‌] بخواهد، براى هر كس كه بخواهيم و هر چه بخواهيم، در آن پيش اندازيم، سپس جهنم را براى او مقرر مى‌داريم كه نكوهيده و مطرود به آن در آيد

[19] و هر كس آخرت را بخواهد و چنانكه بايد در راه آن بكوشد و مؤمن باشد، اينانند كه سعيشان مشكور است‌

[20] هر يك از آنان و اينان را از عطاى پروردگارت بهره مى‌رسانيم و عطاى پروردگارت ممنوع نيست‌

[21] بنگر كه چگونه بعضى از آنان را بر بعضى ديگر برترى مى‌دهيم، و درجات آخرت بزرگتر و برتر است‌

[22] در جنب خداوند، خدايى ديگر قائل مشو، كه نكوهيده و بى‌يار و ياور بنشينى‌

[23] و پروردگارت امر كرده است كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد، و اگر يكى از آنها، يا هر دو آنها در نزد تو به سن پيرى برسند، به آنان حتى اف مگو، و آنان را مران و با ايشان به نرمى [و احترام‌] سخن بگو

[24] و بر آنان بال فروتنى مهرآميز بگستر و بگو پروردگارا بر آنان رحمت‌آور، همچنانكه [بر من رحمت آوردند و] مرا در كودكى پرورش دادند

[25] پروردگارتان به آنچه در دلهايتان هست آگاه‌تر است، و اگر نيكوكار باشيد، بدانيد كه او در حق توبه‌كاران آمرزگار است‌

[26] و به خويشاوند حقش را ببخش، و نيز به بينوا و در راه مانده، و هيچ‌گونه تبذيرى پيشه مكن‌

[27] چرا كه اهل تبذير قرين شياطين هستند، و شيطان نسبت به پروردگارش ناسپاس است‌

[28] و اگر از ايشان، در طلب رحمتى از پروردگارت كه در آن اميد بسته‌اى، رويگردان شدى، با آنان به خوشى سخن بگو

[29] و دستت را [از شدت بخل‌] بر گردنت مبند، و نيز بسيار گشاده‌اش مدار كه ملامت زده و حسرت زده بنشينى‌

[30] بى‌گمان پروردگارت [درهاى‌] روزى را بر هر كس كه بخواهد مى‌گشايد و فرو مى‌بندد، چرا كه او به بندگانش آگاه و داناست‌

[31] و فرزندانتان را از ترس فقر مكشيد، ماييم كه هم ايشان و هم شما را روزى مى‌دهيم، به راستى كه كشتن آنان گناهى بزرگ است‌

[32] و به زنا نزديك مشويد كه آن ناشايستى و بى‌روشى است‌

[33] و هيچ كس را كه خداوند كشتنش را حرام داشته، جز به حق مكشيد، و هر كس مظلومانه كشته شود، به راستى كه براى ولى و وارث او حق و حجتى مقرر داشته‌ايم، ولى او هم نبايد در [قصاص‌] قتل زياده‌روى كند، چرا كه [مقتول و كسانش از سوى شرع‌] يارى شده است‌

[34] و به مال يتيم جز به شيوه‌اى كه نيكوتر است، نزديك مشويد، تا آنگاه كه به كمال بلوغش برسد، و به پيمان وفا كنيد، چرا كه از پيمان پرسيده خواهد شد

[35] و پيمانه را چون پيمان كنيد، تمام و كمال دهيد، و با ترازوى درست، وزن كنيد كه اين بهتر و نيك انجام‌تر است‌

[36] و آنچه به آن علم ندارى پيروى مكن، چرا كه گوش و چشم و دل هر يك در آن كار مسؤول است‌

[37] و در زمين خرامان راه مرو، چرا كه تو نه هرگز زمين را توانى شكافت و نه از بلندى هرگز سر به كوهها توانى رساند

[38] همه اينها نابسامانيهايش نزد پروردگارت ناپسند است‌

[39] اين از آن حكمتهاست كه از سوى پروردگارت بر تو وحى شده است، و در جنب خداوند، به خدايى ديگر قائل مشو، كه سرانجام ملامت‌زده و مطرود به جهنم درخواهى افتاد

[40] آيا پروردگارت شما را به داشتن پسران برگزيده، و خود از ميان فرشتگان، دخترانى براى خود پذيرفته است؟ شما سخنى بس بزرگ [و ناروا] مى‌گوييد

[41] و به راستى كه ما در اين قرآن، سخنهاى گونه‌گون بيان داشته‌ايم تا پند گيرند، و حال آنكه جز بر رميدن آنان نمى‌افزايد

[42] بگو اگر چنانكه مى‌گويند در جنب او خدايانى هم بودند، در آن صورت به سوى خداوند صاحب عرش [براى معارضه يا تقرب‌] راه مى‌بردند

[43] او از آنچه مى‌گويند بسى منزه و فراتر است‌

[44] آسمانهاى هفت‌گانه و زمين و هر كه در آنهاست براى او تسبيح مى‌گويند، و هيچ چيز نيست مگر آنكه شاكرانه او را تسبيح مى‌گويد ولى شما تسبيح آنان را در نمى‌يابيد، او بردبار آمرزگار است‌

[45] و چون قرآن خوانى، بين تو و بى‌ايمانان به آخرت، حجابى پوشنده قرار دهيم‌

[46] و بر دلهاى ايشان پرده‌هايى كشيده‌ايم كه آن [پيام‌] را درنيابند، و در گوشهايشان سنگينى‌اى [نهاده‌ايم‌]، و چون پروردگارت را به تنهايى در قرآن ياد كنى، از سر نفرت پشت كنند

[47] آنگاه كه به تو گوش مى‌سپارند، ما به آنچه گوش مى‌دهند آگاه‌تريم، و نيز هنگامى كه راز مى‌گويند، زمانى كه ستمكاران [مشرك‌] گويند كه شما جز از مردى جادوزده پيروى نمى‌كنيد

[48] بنگر كه چگونه براى تو مثل زده‌اند و گمراه شده‌اند، و راه به جايى نمى‌توانند برد

[49] و گفتند آيا چون استخوانهاى [پوسيده و] خرد و خاك شديم، در هيئت آفرينشى تازه برانگيخته خواهيم شد؟

[50] بگو سنگ يا آهن باشيد

[51] يا آفريده‌اى كه در دلهاى شما بزرگ مى‌نمايد، زودا كه خواهند گفت چه كسى ما را [پس از مرگ‌] باز مى‌گرداند؟ بگو همان كسى كه شما را نخست‌بار آفريد، آنگاه در برابر تو سرهايشان را [به علامت انكار] تكان مى‌دهند و مى‌گويند آن امر كى خواهد بود؟ بگو چه بسا نزديك باشد

[52] روزى كه شما را بخواند و شما سپاسگزارانه پاسخ دهيد و چنين پنداريد كه جز اندكى [در دنيا يا در گور] درنگ نكرده‌ايد

[53] بگو به بندگانم سخنى را كه بهتر است بگويند، چرا كه شيطان ميان آنان را به هم مى‌زند، بى‌گمان شيطان دشمن آشكار انسان است‌

[54] پروردگارتان به [احوال‌] شما داناتر است، اگر بخواهد به شما رحمت مى‌آورد يا اگر بخواهد شما را عذاب مى‌كند، و ما تو را نگهبان آنان نفرستاده‌ايم‌

[55] و پروردگار تو به هر آنكه در آسمانها و زمين هست، داناتر است، و به راستى بعضى از پيامبران را بر بعضى ديگر برترى بخشيده‌ايم، و به داوود زبور عطا كرده‌ايم‌

[56] بگو كسانى را كه در برابر او قائل هستيد به دعا بخوانيد، [خواهيد ديد كه‌] قادر به بلاگردانى از شما و هيچ تغيير و تحولى نيستند

[57] اين كسانى كه [به ناحق به خدايى‌] مى‌خوانند، كسانى كه از همه مقرب‌ترند، خود به پروردگارشان تقرب مى‌جويند، و به رحمت او اميد دارند، و از عذاب او بيمناكند، كه از عذاب پروردگارت بايد بر حذر بود

[58] و هيچ شهرى نيست مگر آنكه ما پيش از [فرارسيدن‌] روز قيامت نابودكننده يا عذاب‌كننده [اهل‌] آن به عذابى شديد هستيم، و اين امر در لوح محفوظ نگاشته شده است‌

[59] و چيزى ما را از فرستادن معجزات باز نداشت مگر [همين امر] كه پيشينيان آن را تكذيب كردند، و به ثمود ماده شترى كه نشانه‌اى روشنگر بود، بخشيديم، ولى در حق آن ستم كردند و ما [اين گونه‌] معجزات را جز براى بيم دادن نمى‌فرستيم‌

[60] و چنين بود كه با تو گفتيم كه پروردگارت بر همه مردمان احاطه دارد، و رؤيايى را كه به تو نمايانديم و شجره نفرين شده در قرآن را جز براى آزمون مردم قرار نداديم، و ايشان را بيم مى‌دهيم ولى جز بر طغيان شديد آنان نمى‌افزايد

[61] و چنين بود كه به فرشتگان گفتيم بر آدم سجده بريد، آنگاه همه سجده بردند، جز ابليس كه گفت آيا بر كسى سجده برم كه او را از گل آفريده‌اى؟

[62] [همچنين‌] گفت خواهى ديد كه همين كسى كه بر من برترى‌اش دادى اگر مرا تا روز قيامت بازپس دارى [مهلت دهى‌] همه زاد و رود او جز اندكى را از راه به در برم‌

[63] [خداوند] فرمود برو كه هر كس از ايشان از تو پيروى كند، جهنم جزاى شما خواهد بود كه جزايى بسنده است‌

[64] و هر كس را كه توانى از ايشان به بانگ خويش از جاى ببر و سوارگان و پيادگانت را بر سر ايشان بتاز و با آنان در اموال و اولاد شريك شو، و به آنان وعده‌[هاى رنگين‌] بده، و شيطان وعده‌اى جز فريب به آنان نمى‌دهد

[65] بدان كه بر بندگان من سلطه ندارى و پروردگارت كارسازى را بسنده است‌

[66] پروردگار شماست كه كشتى را براى شما در دريا روان مى‌كند تا از فضل او [روزى خويش را] بجوييد، چرا كه او با شما مهربان است‌

[67] و چون در دريا بلايى دامن‌گيرتان شود، هر چه به دعايش مى‌خوانيد [و به ناحق مى‌پرستيد] جز او ناپديد مى‌گردد آنگاه چون شما را برهاند و به خشكى برساند [از او] روى بر مى‌گردانيد و انسان ناسپاس است‌

[68] پس آيا ايمنيد از اينكه شما را در گوشه‌اى از خشكى به زمين فرو برد، يا بر سر شما شن‌بادى بفرستد آنگاه براى خويش نگهبانى نيابيد؟

[69] يا آيا ايمنيد از اينكه بار ديگر شما را به آن [دريا] بازگرداند و بر سر شما تندبادى كشتى شكن بفرستد و شما را به خاطر كفر و كفرانتان غرقه سازد، آنگاه در اين امر براى خويش در برابر ما خونخواهى نيابيد

[70] و به راستى كه فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركب مراد] روانه داشتيم و به ايشان از پاكيزه‌ها روزى داديم و آنان را بر بسيارى از آنچه آفريده‌ايم، چنانكه بايد و شايد برترى بخشيديم‌

[71] روزى كه هر گروه از مردم را با امامشان فراخوانيم، كسانى كه كارنامه‌شان به دست راستشان داده شود، كارنامه خود را [شادمانه‌] مى‌خوانند و به آنان به اندازه ذره ناچيزى هم ستم نرود

[72] و هر كس كه در اينجا كوردل باشد، همو در آخرت هم كوردل و گمراه است‌

[73] و بسا نزديك بود كه تو را از آنچه بر تو وحى مى‌كنيم غافل كنند تا چيزى غير از آن را بر ما بربندى، و آنگاه تو را دوست گيرند

[74] و اگر گامت را استوار نداشته بوديم، چه بسا نزديك بود كه اندك گرايشى به آنان بيابى‌

[75] در آن صورت دو چندان [عذاب‌] در زندگى دنيا و دو چندان پس از مرگ به تو مى‌چشانديم آنگاه براى خود در برابر ما ياورى نمى‌يافتى‌

[76] و نيز بسا نزديك بود تو را از اين سرزمين به فريب و فتنه به جاى ديگر بكشانند، تا تو را از آنجا آواره كنند، و آنگاه پس از تو جز اندكى نمى‌پاييدند

[77] اين سنت همان است كه در حق پيامبران خويش كه پيش از تو فرستاده بوديم، برقرار بود، و در سنت ما تغيير و تحولى نمى‌يابى‌

[78] نمازت را هنگام زوال خورشيد [در نيمروز] تا تاريكناى شب و نيز قرآن خوانى را در هنگام سپيده [براى نماز صبح‌] برپا دار، كه در قرآن خوانى سپيده [ نماز صبح‌] [فرشتگان‌] حضور دارند

[79] و از شب هم بخشى را بيدار باش كه [اين نماز شب‌] نافله‌اى [واجب‌] خاص توست، باشد كه پروردگارت تو را به مقامى پسنديده [شفاعت‌] بگمارد

[80] و بگو پروردگارا مرا به درستى [به مدينه‌] درون آور، و به درستى [از مكه‌] بيرون بر و براى من از سوى خويش سلطه‌اى نيرومند [بر دشمنان‌] قرار بده‌

[81] و بگو حق فرارسيد و باطل از ميان رفت، بى‌گمان باطل از ميان رفتنى است‌

[82] و از قرآن آنچه براى مؤمنان شفابخش و رحمت است نازل مى‌كنيم، و [اين كتاب‌] بر ستمكاران [مشرك‌] جز زيان نيفزايد

[83] و چون بر انسان نعمتى مقرر داريم [از سرمستى‌] روى برتابد و دامن كشان بگذرد، و چون به او شرى رسد، بس نوميد گردد

[84] بگو هر كس فراخور خويش عمل مى‌كند، و پروردگارتان داناتر است كه چه كسى رهيافته‌تر است‌

[85] و از تو درباره روح مى‌پرسند، بگو روح از [عالم‌] امر پروردگارم است، و شما را از علم جز اندكى نداده‌اند

[86] و اگر بخواهيم آنچه به تو وحى كرده‌ايم، از ميان مى‌بريم، آنگاه در آن براى خويش در برابر ما نگهبانى نمى‌يابى‌

[87] مگر به رحمت پروردگارت كه بخشش و بخشايش او در حق تو بسيار است‌

[88] بگو اگر انس و جن گرد آيند كه نظير اين قرآن را بياورند، ولو بعضى از آنان پشتيبان بعضى ديگر باشند، نمى‌توانند نظير آن بياورند

[89] و در اين قرآن براى مردم هرگونه مثلى را گونه‌گون بيان داشته‌ايم و بيشترينه مردم جز ناسپاسى را نخواستند

[90] و گفتند به تو ايمان نمى‌آوريم مگر آنكه براى ما از زمين چشمه‌اى بجوشانى‌

[91] يا براى تو باغى از خرما و انگور باشد و در لابلاى [درختان‌] آن جويباران را جارى گردانى‌

[92] يا پاره‌هايى از آسمان را چنانكه گمان دارى بر [سر] ما بيندازى يا خدا و فرشتگان را روياروى ما بياورى‌

[93] يا تو را خانه‌اى از زر و زيور باشد، يا به آسمان بر شوى و بالا رفتنت را باور نكنيم مگر آنكه كتابى براى ما فرود آورى كه بخوانيمش، بگو پاك و منزه است پروردگارم، آيا من جز بشرى هستم كه پيامبرم‌

[94] و مردمان را به هنگامى كه هدايت به سويشان آمد، چيزى از ايمان آوردن باز نداشت مگر اينكه گفتند آيا خداوند بشرى را به پيامبرى فرستاده است‌

[95] بگو اگر در روى زمين فرشتگانى بودند كه آرام و آهسته [به اين سو و آن سو] مى‌رفتند ما نيز براى آنان از آسمانى فرشته‌اى به پيامبرى فرو مى‌فرستاديم‌

[96] بگو خداوند بين من و شما گواه بس، كه او بر بندگان خويش آگاه و بيناست‌

[97] و كسى كه خداوند هدايتش كند رهيافته است و كسانى را كه بيراه واگذارد، هرگز براى آنان در برابر او دوستانى نخواهى يافت، و آنان را در روز قيامت، نابينا و گنگ و ناشنوا، به رو در افتاده محشور گردانيم و سرايشان جهنم است كه هر چه شعله‌اش فرو نشيند، بر ايشان افروخته مى‌داريم‌

[98] اين جزاى آنان است چرا كه آيات ما را انكار كردند و گفتند آيا چون استخوانهاى [پوسيده و] خرد و خاك شديم در هيئت آفرينشى تازه برانگيخته خواهيم شد؟

[99] آيا ننگريسته‌اند كه خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريده است، تواناست كه همانند ايشان را بيافريند، و براى آنان اجلى مقرر دارد كه شكى در فرارسيدنش نباشد، و ستمكاران [مشرك‌] از ناحق‌شناسى جز ناسپاسى را نخواستند

[100] بگو اگر شما خزاين رحمت پروردگارم را در اختيار داشتيد، در آن هنگام هم از بيم درويشى، امساك پيشه مى‌كرديد، و انسان بخيل است‌

[101] و به راستى كه به موسى معجزات نه‌گانه روشنگرى بخشيديم، از بنى‌اسرائيل بپرس آنگاه كه [موسى‌] به نزدشان آمد و فرعون به او گفت اى موسى تو را جادو زده مى‌دانم‌

[102] [موسى‌] گفت خوب مى‌دانى كه اينها را جز پروردگار آسمانها و زمين روشنگرانه فرو نفرستاده است، و من تو را اى فرعون نابود شدنى مى‌دانم‌

[103] [فرعون‌] مى‌خواست كه راه آنان را از سرزمين خودشان بزند، ولى او و همه كسانى را كه همراه او بودند، غرقه ساختيم‌

[104] و پس از او به بنى‌اسرائيل گفتيم در سرزمين خويش ساكن شويد، و چون وعده آخرت فرارسد همگى‌تان را با هم باز آوريم‌

[105] و آن را به حق فرو فرستاديم و به حق هم فرود آمد و تو را جز مژده‌رسان و هشداردهنده نفرستاده‌ايم‌

[106] و [اين‌] قرآنى است كه آن را بخش بخش فرو فرستاده و چنانكه بايد و شايد نازل كرده‌ايم تا آن را به آهستگى و درنگ بر مردم بخوانى‌

[107] بگو شما چه به آن ايمان بياوريد چه نياوريد، كسانى كه پيش از آن دانش يافته‌اند، چون بر آنان خوانده شود، سجده كنان به رو در مى‌افتند

[108] و مى‌گويند پاك و منزه است پروردگار ما، وعده پروردگار ما انجام يافتنى است‌

[109] و به رو در مى‌افتند و مى‌گريند و بر خشوع و خشيت آنان مى‌افزايد

[110] بگو او را چه الله بخوانيد چه رحمان، هر چه بخوانيد او را نامهاى نيك است، و نمازت را نه بلند بخوان و نه آهسته، و راهى ميانه برگزين‌

[111] و بگو سپاس خداوندى را كه نه فرزندى برگزيده و نه در جهاندارى شريكى دارد و نه از سر ناچارى دوستى دارد، و او را چنانكه بايد و شايد بزرگ بشمار

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud