💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.khorramshahi › 9 captured on 2024-03-21 at 19:20:42. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] اين برائت خداوند و پيامبر اوست از مشركانى كه با آنان پيمان بستهايد
[2] [اى مشركان تا] چهارماه [آزادانه] در اين سرزمين بگرديد و بدانيد كه از خداوند گزير و گريزى نداريد و خداوند رسواگر كافران است
[3] و اين اعلامى از سوى خداوند و پيامبر اوست به مردم در روز حجاكبر كه [بدانند] خداوند و پيامبر او از مشركان برى و بيزار است، پس اگر [از كفر] توبه كنيد، برايتان بهتر است و اگر رويگردان شويد بدانيد كه از خداوند گزير و گريزى نداريد، و كافران را از عذابى دردناك خبر ده
[4] مگر كسانى از مشركان كه با آنان پيمان بستهايد و با شما هيچگونه نابكارى نكردهاند و هيچ كس را در برابر شما يارى ندادهاند، پس پيمان ايشان را تا پايان مدتش به سر بريد، كه خداوند پرهيزگاران را دوست دارد
[5] و چون ماههاى حرام به سرآمد، آنگاه مشركان را هرجا كه يافتيد بكشيد و به اسارت بگيريدشان و محاصرهشان كنيد و همه جا در كمينشان بنشينيد، آنگاه اگر [از كفر] توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات پرداختند، آزادشان بگذاريد كه خداوند آمرزگار مهربان است
[6] و اگر كسى از مشركان از تو پناه خواست به او پناه بده، تا آنكه كلام الهى را بشنود، سپس او را به جاى امنش برسان، اين از آن است كه ايشان قومى ناآگاهاند
[7] چگونه پيمان با مشركان نزد خداوند و نزد پيامبرش محترم داشته شود؟ مگر [در مورد] كسانى كه با آنان نزديك مسجدالحرام [در حديبيه] پيمان بستهايد، پس مادام كه بر عهد خود با شما استوار باشند، شما نيز با آنان استوار باشيد، كه خداوند پرهيزگاران را دوست دارد
[8] چگونه چنين نباشد، و حال آنكه اگر اينان بر شما دست يابند نه پيوند و نه پيمانى را در حق شما رعايت مىكنند، اينان شما را با زبان خود خشنود مىكنند، حال آنكه دلهايشان از آن ابا دارد و بيشترشان نافرمانند
[9] اينان آيات الهى را به بهاى ناچيز فروختهاند و [مردم را] از راه او بازداشتهاند، و كار و كردارشان چه بد است
[10] اينان در حق هيچ مؤمنى هيچ پيوند و پيمانى را رعايت نمىكنند، و اينان تجاوزكار هستند
[11] اما اگر [از كفر] توبه كردند و نماز بر پا داشتند و زكات پرداختند، در آن صورت برادران دينى شما هستند، و ما آيات [خود] را براى اهل معرفت به روشنى بيان مىداريم
[12] ولى اگر سوگندهايشان را پس از پيمان بستنشان شكستند و در دين شما طعنه زدند، آنگاه با پيشوايان كفر كارزار كنيد، چرا كه حرمت سوگند [و پيمان] را رعايت نمىكنند، باشد كه دست بردارند
[13] آيا نبايد با قومى كه سوگندها [و پيمانها]يشان را شكستهاند و در آواره ساختن پيامبر كوشيدهاند و نخستبار بناى ستيزه با شما را گذاردهاند، كارزار كنيد، آيا از آنها مىترسيد؟ حال آنكه اگر مؤمنيد، سزاوارتر است كه از خداوند بترسيد
[14] با آنان كارزار كنيد تا خداوند آنان را به دست شما عذاب كند و خوار و رسوا سازد و شما را بر ايشان پيروز گرداند و درد دلهاى قومى از مؤمنان را تشفى دهد
[15] و خشم و خروش دلهايشان را برطرف كند، و خداوند از هركس كه بخواهد درمىگذرد، و خداوند داناى فرزانه است
[16] آيا گمان بردهايد كه به امان خود رها مىشويد و خداوند كسانى را از شما كه جهاد مىكنند و به جاى خداوند و پيامبر او و مؤمنان، دوست همرازى نگرفتهاند، معلوم نمىدارد؟ و خداوند به كار و كردار شما آگاه است
[17] مشركان را نرسد كه مساجد الهى را آبادان كنند حال آنكه [عملا] بر كفر خود گواه هستند، اعمال اينان تباه شده و جاودانه در آتش دوزخ خواهند بود
[18] مساجد الهى را فقط كسانى آباد مىكنند كه به خداوند و روز بازپسين ايمان آورده، و نماز برپا داشته و زكات مىپردازند، و از هيچ كس جز خداوند نترسيدهاند، و چه بسا اينان رهيافته باشند
[19] آيا آب دادن به حاجيان و آباد سازى مسجدالحرام را همانند [عمل] كسى مىشماريد كه به خداوند و روز بازپسين ايمان آورده و در راه خدا جهاد كرده است؟ اينان نزد خداوند برابر نيستند، و خداوند ستمكاران [مشركان] را هدايت نمىكند
[20] كسانى كه ايمان آورده و هجرت كردهاند و در راه خداوند به مال و جان جهاد كردهاند، نزد خداوند بلندمرتبهترند و اينانند كه رستگارند
[21] و پروردگارشان ايشان را به رحمت و رضوان خويش و بوستانهايى كه در آنها ناز و نعمتى پاينده دارند، بشارت مىدهد
[22] جاودانه در آنند، چرا كه نزد خداوند پاداشى بزرگ است
[23] اى مؤمنان پدران و برادرانتان را اگر كفر را از ايمان خوشتر دارند، دوست مگيريد، و هركس از شما ايشان را دوست گيرد، بدانيد كه ايشان ستمكارند
[24] بگو اگر پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و همسرانتان و خاندانتان و اموالى كه به دست آوردهايد و تجارتى كه از كسادش مىترسيد، و خانههايى كه خوش داريد، در نزد شما از خداوند و پيامبرش و جهاد در راهش عزيزتر است، منتظر باشيد تا خداوند فرمانش را به ميان آورد، و خداوند نافرمانان را هدايت نمىكند
[25] به راستى خداوند شما را در موارد بسيار و نيز در جنگ حنين يارى كرده است، آنگاه كه كثرتتان شما را شاد و شگفتزده كرد، ولى هيچ سودى به حال شما نداشت، و زمين با همه گستردگىاش، بر شما تنگ آمد، آنگاه [به دشمن] پشت كرديد [و گريختيد]
[26] سپس خداوند آرامش خويش را بر پيامبرش و بر مؤمنان نازل كرد و سپاهيانى كه شما نمىديديد [به كمك شما] فرو فرستاد و كافران را به رنج و عذاب انداخت، و كيفر كافران اين چنين است
[27] سپس خداوند از هركس كه بخواهد درمىگذرد و خداوند آمرزگار مهربان است
[28] اى مؤمنان همانا مشركان پليدند، لذا نبايد پس از امسالشان به مسجدالحرام نزديك شوند، و اگر از [ركود تجارت و] تنگدستى مىترسيد، زودا كه خداوند، اگر بخواهد شما را از فضل خويش توانگر گرداند، كه خداوند داناى فرزانه است
[29] با اهل كتابى كه به خداوند و روز بازپسين ايمان ندارند و حرام داشته خدا و پيامبرش را حرام نمىگيرند و دين حق نمىورزند، كارزار كنيد تا به دست خويش و خاكسارانه جزيه بپردازند
[30] و يهوديان مىگويند عزير پسر خداست و مسيحيان مىگويند مسيح پسر خداست، اين سخنى است [باطل] كه به زبان مىآورند و به سخن كافران پيشين تشبه مىجويند، خداوند بكشدشان چگونه بيراهه مىروند
[31] اينان احبار و راهبانشان و مسيح بن مريم را به جاى خداوند به خدايى گرفتهاند، و حال آنكه فرمانى جز اين به آنان داده نشده است كه خداى يگانه را بپرستند [همان خداوندى] كه خدايى جز او نيست، [و] منزه است از شريكى كه براى او قائل مىشوند
[32] مىخواهند نور الهى را با سخنان خويش خاموش كنند و خداوند جز اين نمىخواهد كه نور خويش را كمال بخشد، ولو كافران ناخوش داشته باشند
[33] او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاده است، تا آن را بر همه اديان پيروز گرداند ولو آنكه مشركان ناخوش داشته باشند
[34] اى مؤمنان بدانيد كه بسيارى از احبار و راهبان، اموال مردم را به ناحق مىخورند و [مردمان را] از راه خدا باز مىدارند، و كسانى كه زر و سيم مىاندوزند و آن را در راه خدا خرج نمىكنند، ايشان را از عذابى دردناك خبر ده
[35] آن روز كه آن را در آتش جهنم تافته كنند و پيشانى و پهلو و پشت آنان را با آن داغ بگذارند [به آنان گويند] اين همان است كه براى خودتان اندوخته بوديد، پس [طعم] اندوختههايتان را بچشيد
[36] بدانيد كه شمار ماهها نزد خداوند در كتاب الهى [لوح محفوظ از] روزى كه آسمانها و زمين را آفريده است، دوازده ماه است، كه از آن چهار ماه حرام است، اين دين استوار است، پس در مورد آنها بر خود ستم نكنيد، و با مشركان همگى كارزار كنيد، همچنانكه آنان هم با شما همگى كارزار مىكنند و بدانيد كه خداوند با پرهيزگاران است
[37] همانا نسئى و [كبيسه كردن سال و تغيير دادن ماه حرام] افزايش در كفر است كه كافران به آن وسيله به گمراهى كشيده مىشوند، زيرا در سالى آن [ماه] را حلال مىشمارند و در سالى حرام تا [ظاهرا]با شماره ماههايى كه خداوند حرام گردانده است برابر كنند، بالنتيجه حرام الهى را حلال مىشمارند، بد كرداريهايشان در نظرشان آراسته جلوه يافته است، و خداوند خداشناسان را هدايت نمىكند
[38] اى مؤمنان چرا هنگامى كه به شما گفته مىشود در راه خدا رهسپار [جهاد] شويد، گرانجانى مىكنيد؟ آيا زندگانى دنيا را به جاى آخرت پسنديدهايد؟ در حالى كه متاع زندگانى دنيا در جنب آخرت، بس اندك است
[39] اگر رهسپار [جهاد] نشويد خداوند دچار عذابى دردناك مىگرداندتان و به جاى شما قوم ديگرى پديد مىآورد و به او زيانى نمىرسانيد، و خداوند بر هر كارى تواناست
[40] اگر او [پيامبر] را يارى ندهيد، [بدانيد كه] خداوند او را هنگامى كه كافران آوارهاش ساختند، يارى داد، آنگاه كه يكى از آن دو به هنگامى كه در غار بودند به رفيقش [ابوبكر] گفت نگران مباش كه خدا با ماست، آنگاه خداوند آرامش خويش را بر او نازل كرد و به سپاهيانى كه نمىديديدشان يارى داد و [سرانجام] آرمان كافران را پست گردانيد، و آرمان الهى است كه والاست، و خداوند پيروزمند فرزانه است
[41] چه سبكبار، چه سنگين، روانه شويد و به مال و جانتان در راه خدا جهاد كنيد، كه اگر بدانيد اين برايتان بهتر است
[42] اگر سود و ثمرى زودياب و سفرى سهل و ساده در پيش بود، از تو پيروى مىكردند، ولى راه پرمشقت بر ايشان گران آمده است و به خداوند سوگند ياد خواهند كرد كه اگر تاب و توان داشتيم، همراه شما رهسپار مىشديم، خود را هلاك مىكنند و خداوند مىداند كه دروغ مىگويند
[43] خداوند از تو درگذرد، چرا پيش از آنكه حال راستگويان بر تو معلوم گردد و دروغگويان را بشناسى، به آنان اجازه دادى؟
[44] كسانى كه به خداوند و روز بازپسين ايمان دارند از تو عذر و اجازه نمىخواهند [كه تن بزنند] از اينكه به مال و جانشان جهاد كنند، و خداوند از پرهيزگاران آگاه است
[45] همانا كسانى از تو عذر و اجازه مىخواهند كه به خداوند و روز بازپسين ايمان ندارند و دلهايشان مردد است و در شك و شبههشان سرگشتهاند
[46] و اگر اينان به راستى عزم رهسپارى داشتند، براى آن تهيه و تداركى مىديدند، ولى خداوند انگيزش آنان را خوش نداشت، لذا بىتصميمشان گذاشت و [به ايشان] گفته شد همنشين خانهنشينان باشيد
[47] اگر همراه شما رهسپار مىشدند جز فتنه و فساد براى شما به بار نمىآوردند و در بين شما رخنه مىكردند و در حق شما فتنه جويى مىكردند، و در ميان شما جاسوسانى دارند، و خداوند به [احوال] ستمگران آگاه است
[48] به راستى كه پيشترها هم فتنهجويى مىكردند و در حق تو بد مىسگاليدند، تا آنكه حق پديد آمد و امر الهى -با آنكه آنان ناخوش داشتندآشكار شد
[49] و از ايشان كسى هست كه مىگويد به من اجازه [نيامدن به جهاد] بده و مرا در فتنه مينداز، بدانيد كه هم اكنون در فتنه افتادهاند و جهنم بر كافران چيره است
[50] اگر خير و خوشى به تو برسد ايشان را بد آيد و اگر مصيبتى به تو رسد گويند ما از پيش حساب كار خود را داشتيم و شادمانه روى برتافته بر مىگردند
[51] بگو هرگز چيزى جز آنچه خداوند براى ما مقرر داشته است، به ما نمىرسد، [و] او مولاى ماست و مؤمنان بايد بر خداوند توكل كنند
[52] بگو آيا غير از يكى از دو خوبى را براى ما انتظار مىكشيد، و ما براى شما انتظار مىكشيم كه خداوند به عذابى از سوى خويش يا به دست ما دچارتان كند، پس هم شما چشم به راه باشيد و هم ما چشم به راهيم
[53] بگو چه با رغبت انفاق كنيد، چه با اكراه هرگز از شما پذيرفته نمىشود چرا كه شما قومى نافرمان بودهايد
[54] و هيچ چيز آنان را از پذيرفته شدن نفقاتشان باز نداشت، مگر آنكه به خداوند و پيامبر او كفرورزيده و جز با حالت كسالت به نماز نپرداختهاند و جز با اكراه انفاق نكردهاند
[55] پس نه اموال و نه اولادشان تو را به شگفتى نيندازد، جز اين نيست كه خداوند مىخواهد آنان را در زندگانى دنيا به اين وسيله عذاب كند و در حال كفر جانشان به در رود
[56] و به خداوند سوگند ياد مىكنند كه آنان از شما هستند ولى آنان از شما نيستند، بلكه گروهىاند كه مىترسند
[57] اگر پناهگاه يا نهانگاهها يا گريزگاهى بيابند، شتابان به آن روى مىآورند
[58] و از ايشان كسى هست كه از تو در تقسيم صدقات عيب مىگيرد، يعنى اگر از آنها به آنان ببخشند، خشنود شوند، و اگر از آن نبخشند، آنگاه در خشم مىشوند
[59] ولى اگر آنان به آنچه خداوند و پيامبرش به ايشان بخشيدهاند، خشنود مىشدند و مىگفتند خداوند ما را بس، زودا كه خداوند و پيامبر او از فضل خويش به ما ببخشند و ما به خداوند مىگراييم [برايشان بهتر بود]
[60] زكات فقط براى تهيدستان و بينوايان و كارگزاران آن و دلجويى شدگان و بردگان[ى كه مىخواهند بازخريد شوند] و وامداران و هزينه در راه خدا و در راه ماندگان است كه فريضه الهى است و خداوند داناى فرزانه است
[61] و از ايشان كسانى هستند كه پيامبر را مىآزارند و مىگويند او زودباور است، بگو به سود شماست كه زودباور است، كه به خداوند و مؤمنان ايمان دارد و رحمت الهى براى كسانى از شماست كه ايمان آوردهاند، و كسانى كه پيامبر خدا را مىآزارند، عذاب دردناكى [در پيش] دارند
[62] براى شما به خداوند سوگند مىخورند كه خشنودتان كنند، و حال آنكه اينان اگر مؤمنند [بدانند كه] خداوند و پيامبر او سزاوارترند به آنكه خشنودشان كنند
[63] آيا ندانستهاند كه هركس با خداوند و پيامبر او مخالفت ورزد، آتش جهنم نصيب اوست كه جاودانه در آن مىماند، و اين خفت و خوارى بزرگ است
[64] منافقان بيمناكند از اينكه سورهاى بر ضد آنان نازل گردد كه [مؤمنان را] از ما فىالضميرشان آگاه گرداند، بگو ريشخند كنيد، بىگمان خداوند آشكاركننده رازى است كه از آن بيمناكيد
[65] و اگر از ايشان بپرسى [چرا ريشخند مىكرديد] بىگمان خواهند گفت، ما فقط حرف مىزديم و خود را سرگرم مىكرديم، بگو آيا به خداوند و آيات او و پيامبر او ريشخند مىكرديد؟
[66] عذر و بهانه نياوريد به راستى كه پس از ايمانتان كافر شدهايد، اگر گروهى از شما را ببخشيم گروهى را عذاب مىكنيم چرا كه گناهكار بودهاند
[67] مردان و زنان منافق همه از يكديگرند كه امر به منكر و نهى از معروف مىكنند و دستانشان را [از انفاق] بسته مىدارند، خداوند را فراموش كردهاند و خداوند هم [به كيفر آن] فراموششان كرده است، بىگمان منافقان فاسقند
[68] خداوند به مردان منافق و زنان منافق و كافران از آتش جهنم بيم داده است كه جاودانه در آنند و همان ايشان را بس، و خداوند لعنتشان كرده است و عذابى پاينده دارند
[69] همانند پيشينيانتان كه از شما نيرومندتر و ثروتمندتر و پرزاد و رودتر بودند، آرى آنان از نصيب خويش بهرهمند شدند و شما نيز همانند پيشينيانتان كه از نصيب خويش بهرهمند شدند، از نصيب خويش بهرهمند شديد، و همانند آنان كه ژاژخايى كردند، ژاژخايى كرديد، اينان اعمالشان در دنيا و آخرت تباه شده و اينان زيانكارند
[70] آيا خبر پيشينيانشان از قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و اهل مدين و شهرهاى زير و زبر شده[ى قوم لوط] به آنان نرسيده است كه پيامبرانشان معجزات برايشان آوردند و [در نهايت] خداوند نخواست بر آنان ستم كند اما [آنان] بر خود ستم مىكردند
[71] و مردان و زنان مؤمن دوستدار همديگرند، كه امر به معروف و نهى از منكر مىكنند و نماز برپا مىدارند و زكات مىپردازند و از خداوند و پيامبر او اطاعت مىكنند، زودا كه خداوند بر آنان رحمت آورد، كه خداوند پيروزمند فرزانه است
[72] خداوند به مردان مؤمن و زنان مؤمن وعده بوستانهايى را داده است كه جويباران از فرودست آن جارى است، كه جاودانه در آنند و [نيز] خانههاى پاك و پسنديدهاى در بهشت عدن، و خشنودى الهى برتر [از همه چيز] است، اين همان رستگارى بزرگ است
[73] اى پيامبر با كافران و منافقان جهاد كن و با آنان درشتى كن كه سر او سرانجامشان جهنم است و بد سرانجامى است
[74] اينان به خداوند سوگند مىخورند كه نگفتهاند ولى به راستى سخن كفرآميز را گفتهاند، و بعد از اسلام آوردنشان كافر شدهاند، و آهنگ كارى را كردهاند كه به آن دست نيافتهاند و به انكار برنخواستند مگر از آن روى كه خداوند و پيامبرش از فضل خويش ايشان را توانگر ساختهاند، اگر توبه كنند برايشان بهتر است، و اگر رويگردان شوند، خداوند ايشان را در دنيا و آخرت به عذابى دردناك گرفتار خواهد ساخت و در اين سرزمين يار و ياورى ندارند
[75] و از ايشان كسانى هستند كه با خداوند عهد كرده بودند كه اگر از فضل خويش به ما ببخشد، زكات خواهيم داد و از صالحان خواهيم شد
[76] و چون خداوند از فضل خويش به ايشان بخشيد، در آن بخل ورزيدند و برگشتند و رويگردان شدند
[77] او نيز به خاطر آنكه وعده خويش را با خداوند خلاف كرده بودند و به خاطر آنكه دروغ مىگفتند، تا روزى كه به لقاى او [و پاى حساب] برسند، به دنبال آن، [داغ] نفاق بر دلهايشان نهاد
[78] آيا نمىدانند كه خداوند راز و نجوايشان را مىداند و اينكه خداوند داناى رازهاى نهانى است
[79] كسانى كه به داوطلبان مؤمن درباره صدقات [آنان] و نيز درباره كسانى كه چيزى جز نهايت وسع [ناچيز] خويش نمىيابند، طعنه مىزنند و آنان را ريشخند مىكنند، [بدانند كه] خداوند [به كيفر آن] ريشخندشان مىكند و عذابى دردناك [درپيش] دارند
[80] چه براى آنان آمرزش بخواهى، چه آمرزش نخواهى [يكسان است]، اگر هفتاد بار براى آنان آمرزش بخواهى خداوند هرگز آنان را نخواهد آمرزيد، اين از آن است كه به خداوند و پيامبرش كفرورزيدند و خداوند نافرمانان را هدايت نمىكند
[81] واپسگذشتگان، از خانهنشينى خود كه مخالفت با پيامبر خدا بود، شادمان شدند، و [در دل] ناخوش داشتند كه در راه خدا به مال و جانشان جهاد كنند، و مىگفتند در گرما رهسپار نشويد، بگو اگر دريابند آتش جهنم گرمتر است
[82] از اين پس، اندكى بخندند و فراوان بگريند، كه كيفر كار و كردارشان است
[83] و اگر خداوند تو را به سوى گروهى از آنان باز گرداند، و از تو براى همراهى اجازه خواستند، بگو هرگز همراه من نخواهيد آمد، و هرگز همراه من، با هيچ دشمنى نخواهيد جنگيد، چرا كه نخست بار به خانهنشينى راضى شديد، اكنون هم با خانهنشينان بنشينيد
[84] و هرگز بر هيچيك از آنان هنگامى كه درگذشت نماز مخوان و بر سر گور او مايست، چرا كه اينان به خداوند و پيامبر او كفرورزيدهاند و در نافرمانى مردهاند
[85] و اموال و اولادشان تو را به شگفتى نيندازد، جز اين نيست كه خداوند مىخواهد به اين وسيله در دنيا عذابشان كند و در حال كفر جانشان به در رود
[86] و چون سورهاى نازل شود كه به خداوند ايمان آوريد و همراه پيامبر او جهاد كنيد توانمندانشان از تو عذر و اجازه مىخواهند و گويند ما را بگذار با خانهنشينان باشيم
[87] راضى شدند كه با خانهنشينان باشند، و بر دلهايشان مهر [نفاق] نهاد شده است، از اين روى در نمىيابند
[88] ولى پيامبر و كسانى كه همراه او ايمان آوردهاند به مال و جان جهاد مىكنند و خيرات نصيب آنان است و هم اينان رستگارند
[89] خداوند برايشان بوستانهايى كه جويباران از فرودست آن جارى است، آماده ساخته است كه جاودانه در آنند، و اين رستگارى بزرگ است
[90] و عذرتراشان اعرابى به نزد تو آمدند كه به آنان اجازه [خانهنشينى] داده شود، و كسانى كه به خداوند و پيامبرش دروغ گفتند نيز خانهنشين شدند، زودا كه به آن دسته از آنان كه كافر شدهاند، عذابى دردناك برساند
[91] بر ناتوانان و بيماران و كسانى كه چيزى ندارند كه انفاق كنند، ايرادى نيست، به شرط آنكه نسبت به خداوند و پيامبرش خيرانديش باشند، و بر نيكوكاران ايرادى نيست، و خداوند آمرزگار مهربان است
[92] و نيز بر كسانى كه چون به نزد تو آمدند كه سوار و رهسپارشان كنى، گفتى چيزى ندارم كه شما را بر آن سوار كنم، برگشتند و چشمانشان سرشار از اشك بود، از اندوه اينكه چرا چيزى ندارند كه خرج [راه] كنند
[93] ايراد فقط بر كسانى است كه با آنكه توانگرند از تو عذر و اجازه مىخواهند و به اين راضى شدهاند كه با خانهنشينان باشند، و خداوند بر دلهايشان مهر [نفاق] نهاده است، از اين روى در نمىيابند
[94] چون به سوى ايشان بازگشتيد از شما عذر مىخواهند، بگو عذر نخواهيد كه هرگز [سخن] شما را باور نخواهيم كرد، به راستى كه خداوند ما را از احوال شما آگاه ساخته است و خداوند و پيامبر او شاهد عمل شما هستند، آنگاه به سوى [خداوند] داناى پنهان و پيدا بازگردانده شويد و شما را از [نتيجه] كار و كردارتان آگاه خواهد ساخت
[95] چون به سوى آنان بازگشتيد به خداوند سوگند مىخورند كه از آنان درگذريد، آرى از آنان روى بگردانيد كه پليدند و به كيفر كار و كردارشان سرا و سرانجامشان جهنم است
[96] براى شما سوگند ياد مىكنند كه شما از ايشان راضى شويد، و اگر هم شما از ايشان راضى شويد، خداوند از نافرمانان راضى نيست
[97] اعرابيان كفرپيشهتر و نفاقپيشهتر [از ديگران]اند و در ندانستن چون و چند احكامى كه خداوند بر پيامبرش نازل كرده است، پيشتر [از ديگران]اند، و خداوند داناى فرزانه است
[98] و از اعرابيان كسانى هستند كه آنچه انفاق كردهاند [در حكم] تاوان مىگيرند و در حق شما انتظار حادثههاى ناگوار دارند، حادثه ناگوار نصيب خودشان باد، و خداوند شنواى داناست
[99] و بعضى از اعرابيان هستند كه به خداوند و روز بازپسين ايمان دارند و نفقات خود را مايه تقرب در نزد خداوند و درود و دعاى پيامبر مىشمارند، آرى آنها مايه تقرب ايشان است، زودا كه خداوند ايشان را به جوار رحمت خويش در آورد، كه خداوند آمرزگار مهربان است
[100] و پيشروان نخستين از مهاجران و انصار و كسانى كه به نيكوكارى از ايشان پيروى كردهاند [تابعان]، خداوند از آنان خشنود است و آنان نيز از او خشنودند و براى آنان بوستانهايى آماده كرده است كه جويباران از فرودست آن جارى است و جاودانه در آنند، اين رستگارى بزرگ است
[101] و از اعرابيان پيرامون شما و نيز از اهل مدينه منافقانى هستند كه به نفاق خوگر شدهاند، تو آنان را نمىشناسى، ما ايشان را مىشناسيم، دو بار عذابشان خواهيم كرد، سپس دچار عذابى سهمگين شوند
[102] و ديگرانى هستند كه به گناهان خويش اعتراف كردهاند و كارشايسته را با ناشايسته آميختهاند، باشد كه خداوند از آنان درگذرد، چرا كه خداوند آمرزگار مهربان است
[103] از اموال ايشان كفارهاى بگير كه بدان پاكيزهشان كنى و در حق آنان دعا كن كه دعاى تو مايه آرامش آنان است و خداوند شنواى داناست
[104] آيا ندانستهاند كه خداوند است كه توبه بندگانش و نيز صدقات را مىپذيرد، و اينكه خداوند توبهپذير مهربان است
[105] و بگو كارتان را بكنيد به زودى خداوند و پيامبر او و مؤمنان در كار شما خواهند نگريست، و زودا كه به محضر داناى پنهان و پيدا بازگردانده شويد، آنگاه شما را [از حقيقت و نتيجه] كار و كردارتان آگاه مىسازد
[106] و ديگرانى هستند كه واگذاشته به امر الهىاند، يا عذابشان مىكند يا از آنان در مىگذرد، و خداوند داناى فرزانه است
[107] و كسانى هستند كه مسجد را دستاويز زيان رساندن و كفر و تفرقهاندازى بين مؤمنان، و نيز كمينگاهى براى كسانى كه پيش از آن با خداوند و پيامبر او به محاربه برخاسته بودند، ساختند، و سوگند مىخورند كه هدفى جز خير و خدمت نداريم، و خداوند گواهى مىدهد كه ايشان دروغگو هستند
[108] هرگز در آن درنگ مكن، چرا كه مسجدى كه از روز نخست بنيادش بر تقوا بوده است، سزاوارتر است كه در آن درنگ كنى [و] در آن مردانى هستند كه دوست دارند كه پاك و پيراسته شوند، و خداوند پاكيزگان را دوست دارد
[109] آيا كسى كه بنياد آن [مسجد] را بر خدا ترسى و خشنودى الهى گذاشته باشد بهتر است يا كسى كه بنياد آن را بر لبه پرتگاه فرو ريختنى نهاده باشد كه به آتش دوزخ سرازيرش مىكند، و خداوند ستمكاران را هدايت نمىكند
[110] پيوسته بنيادى كه بنا گذاشتهاند در دلشان شك و شبهه برمىانگيزد تا آن زمان كه دلهايشان پاره و پراكنده شود، و خداوند داناى فرزانه است
[111] خداوند جان و مال مؤمنان را در ازاء بهشت از آنان خريده است، همان كسانى كه در راه خدا كارزار مىكنند و مىكشند و كشته مىشوند، اين وعده به راستى و درستى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست، و كيست از خداوند وفادارتر به پيمانش؟ پس به داد و ستدى كه به آن دست زدهايد، شادمان باشيد، و اين همان رستگارى بزرگ است
[112] آنان توبهكارانند و پرستشگران و سپاسگزاران و روزهداران و نمازگزاران و اهل سجود كه آمران به معروف و ناهيان از منكر و پاسداران احكام الهى هستند، و مؤمنان را بشارت ده
[113] سزاوار نيست كه پيامبر و مؤمنان براى مشركان، ولو خويشاوند باشند، پس از آنكه بر ايشان آشكار شده است كه آنان دوزخىاند، آمرزش بخواهند
[114] و آمرزش خواهى ابراهيم براى پدرش جز به خاطر وعدهاى نبود كه [ابراهيم] به او داده بود، و آنگاه كه بر او آشكار شد كه او دشمن خداست، از او برى و بركنار شد، چرا كه ابراهيم دردمندى بردبار بود
[115] و خداوند بر آن نيست كه گروهى را پس از آنكه هدايتشان كرده است، بيراه بگذارد، مگر آنكه چيزى را كه بايد از آن پروا و پرهيز داشته باشند براى آنان روشن كرده باشد، كه بىگمان خداوند به هر چيزى داناست
[116] همانا فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداوند است كه زنده مىدارد و مىميراند، و غير از او يار و ياورى نداريد
[117] به راستى كه خداوند بر پيامبر و مهاجران و انصارى كه از او در هنگام سختى پيروى كردند، رحمت آورد، و آن پس از زمانى بود كه نزديك بود دلهاى گروهى از آنان [از طاعت و اطاعت] بگردد، آنگاه از آنان درگذشت چرا كه او به ايشان رئوف و مهربان است
[118] و نيز بر سه تنى كه [از پيوستن به مجاهدان تبوك] باز پس مانده شدند، تا آنگاه كه عرصه زمين با آنكه گسترده است، بر آنان تنگ آمد، و تنگدل شدند و دانستند كه پناهى از خداوند جز به او نيست، سپس به آنان توفيق توبه داد تا توبه كنند، كه بىگمان خداوند توبهپذير مهربان است
[119] اى مؤمنان از خداوند پروا كنيد و در زمره راستان باشيد
[120] اهل مدينه و اعرابيان پيرامونشان را نرسد كه از حكم پيامبر خدا سر پيچند و جان خود را از جان او عزيزتر بدارند، چرا كه هيچ تشنگى و هيچ خستگى و هيچ گرسنگى در راه خدا به آنان نرسد و هيچ گامى به پايگاهى [از سرزمين دشمن] نگذارند كه كافران را به خشم آورد، و هيچ دستبردى به هيچ دشمنى نزنند، مگر آنكه در برابر آن عمل صالحى براى آنان [در كارنامهشان] نوشته شود، زيرا كه خداوند پاداش نيكوكاران را فرو نمىگذارد
[121] و هيچ هزينه خرد و كلانى نكنند و هيچ سرزمينى را نپيمايند، مگر آنكه به حساب آنان نوشته شود، تا سرانجام خداوند به بهتر از آنچه كردهاند، پاداششان دهد
[122] و سزاوار نيست كه مؤمنان همگى رهسپار [جهاد] شوند، اما چرا از هر فرقهاى از آنان گروهى رهسپار نشوند كه دين پژوهى كنند و چون به نزد قومشان باز گشتند ايشان را هشدار دهند تا پروا پيشه كنند؟
[123] اى مؤمنان با كسانى از كفار كه نزديك شما هستند كارزار كنيد و بايد كه در شما درشتى بينند و بدانيد كه خداوند با پارسايان است
[124] و چون سورهاى نازل گردد، بعضى از ايشان مىگويند اين سوره به ايمان كدام يك از شما افزود؟ اما كسانى كه ايمان آوردهاند، بر ايمانشان مىافزايد و به آن شادمانند
[125] و اما بيماردلان را پليدى بر پليديشان مىافزايد و در حال كفر در مىگذرند
[126] آيا نمىبينند كه در هر سال يك بار يا دو بار در معرض آزمون و ابتلا در مىآيند، و باز توبه نمىكنند و پند نمىگيرند
[127] و چون سورهاى نازل گردد، بعضى از آنان به بعضى ديگر بنگرند [و بپرسند كه] آيا كسى شما را مىبيند؟ [و چون كسى ايشان را نبيند] بر مىگردند، خداوند دلهايشان را بگرداند، چرا كه قومى بىتميزند
[128] به راستى كه پيامبرى از ميان خودتان به سوى شما آمده است كه هر رنج كه شما مىبريد، براى او گران مىآيد، و سخت هواخواه شماست و به مؤمنان رئوف و مهربان است
[129] و اگر رويگردان شدند، بگو خداوند مرا كافى است، خدايى جز او نيست، بر او توكل كردم و او صاحب عرش عظيم است