💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.bahrampour › 37 captured on 2024-03-21 at 19:16:29. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

-=-=-=-=-=-=-

Abolfazl Bahrampour, Surah 37: Those drawn up in Ranks (As-Saaffaat)

Surahs

[1] سوگند به صف بستگان، صفى [عظيم‌]

[2] و سوگند به نهى كنندگان كه به سختى طرد مى‌كنند

[3] و سوگند به تلاوت كنندگان ذكر (و آيات الهى)

[4] كه قطعا معبود شما يگانه است

[5] پروردگار آسمان‌ها و زمين و آنچه ميان آنهاست و پروردگار مشرق‌هاست

[6] ما آسمان نزديك‌تر را به زيور اختران آراستيم

[7] و [آن را] از هر شيطان سركشى محفوظ داشتيم

[8] [به طورى كه‌] نمى‌توانند به [سخن‌] ساكنان عالم بالا گوش فرا دهند، و از هر سويى پرتاب مى‌شوند

[9] با شدت به عقب رانده مى‌شوند، و برايشان عذابى پيوسته است

[10] مگر كسى كه [از سخن بالاييان‌] چيزى بربايد كه شهابى سوراخ كننده دنبالش مى‌كند

[11] پس [از مشركان‌] بپرس: آيا آنها از لحاظ آفرينش سخت‌ترند يا كسانى كه [از فرشتگان و غيره‌] خلق كرده‌ايم؟ آنها را از گلى چسبنده پديد آورديم [كه ضعيفند]

[12] بلكه [تو از انكارشان‌] تعجب مى‌كنى، و آنها استهزا مى‌كنند

[13] و چون به آنها پند داده شود پند نمى‌گيرند

[14] و چون آيتى ببينند آن را به مسخره مى‌گيرند

[15] و مى‌گويند: اين جز سحرى آشكار نيست

[16] آيا چون مرديم و خاك و استخوان‌هايى شديم، به راستى دوباره زنده مى‌شويم

[17] و آيا نياكان ما نيز [زنده مى‌شوند]

[18] بگو: آرى، و شما [زنده مى‌شويد] در حالى كه خوار خواهيد بود

[19] پس آن تنها يك صيحه است و بس، و به ناگاه همه آنها [برخيزند و] بنگرند

[20] و مى‌گويند: واى بر ما! اين روز جزاست

[21] اين همان روز داورى است كه تكذيبش مى‌كرديد

[22] [اى فرشتگان!] گرد آوريد ظالمان و همگنانشان و آنچه را كه پرستش مى‌كردند

[23] [آرى آنچه را] جز خدا [مى‌پرستيدند گرد آوريد] و به راه جهنم هدايتشان كنيد

[24] و آنها را نگه داريد كه بازخواست خواهند شد

[25] شما را چه شده است كه يكديگر را يارى نمى‌كنيد

[26] بلكه امروز آنها تسليم شدگانند

[27] و روى به يكديگر كنند و از هم بپرسند

[28] گويند: [پس چه شد؟] شما كه از در نيكخواهى سراغ ما مى‌آمديد

[29] [مستكبران‌] مى‌گويند: [نه،] بلكه شما [خودتان‌] مؤمن نبوديد

[30] و ما را بر شما هيچ تسلطى نبود، بلكه شما خود مردمى طغيانگر بوديد

[31] پس وعده‌ى پروردگارمان بر ما محقق شد و اكنون بايد [عذاب را] بچشيم

[32] پس شما را گمراه كرديم، زيرا خودمان نيز گمراه بوديم

[33] پس بى‌ترديد [همه‌] ايشان در آن روز در عذاب مشتركند

[34] [آرى‌] ما با مجرمان چنين مى‌كنيم

[35] چرا كه آنان بودند كه وقتى به ايشان گفته مى‌شد: خدايى جز خداى يگانه نيست تكبر مى‌ورزيدند

[36] و مى‌گفتند: آيا ما خدايان خويش را براى گفته شاعرى مجنون رها كنيم

[37] بلكه او حق را آورده و پيامبران را تصديق كرده است

[38] بى‌ترديد، شما چشنده‌ى عذاب دردناك خواهيد بود

[39] و جز در برابر آنچه مى‌كرديد جزا نمى‌يابيد

[40] مگر بندگان خالص شده‌ى خدا

[41] كه آنها رزقى معين دارند

[42] [انواع‌] ميوه‌ها و آنها گرامى داشتگانند

[43] در باغ‌هاى پرنعمت

[44] بر تخت‌هايى رو به روى هم

[45] جامى از شراب طهور بر آنان مى‌گردانند

[46] شرابى سپيد و روشن كه براى نوشندگان لذّت بخش است

[47] نه در آن تباهى عقل است و نه از آن مست مى‌شوند

[48] و در كنارشان دلبرانى درشت چشم است كه [به همسران خود] چشم دوزند

[49] [سيمين تن‌] گويى تخم ماكيانند كه در پوشش نهاده‌اند

[50] رو به يكديگر كنند و از همديگر پرس و جو كنند

[51] گوينده‌اى از آنها مى‌گويد: راستى من [در دنيا] همنشينى داشتم

[52] [كه به من‌] مى‌گفت: آيا واقعا تو [هم‌] از باور دارندگانى

[53] آيا وقتى مرديم و خاك و استخوان شديم آيا واقعا [زنده شده‌] مجازات مى‌شويم

[54] گويد: آيا شما سر بلند مى‌كنيد ببينيد [او كجاست‌]

[55] پس سر بلند مى‌كند و او را در وسط آتش مى‌بيند

[56] مى‌گويد: به خدا سوگند چيزى نمانده بود كه مرا به هلاكت اندازى

[57] و اگر رحمت پروردگارم نبود، بى‌ترديد من نيز از احضار شدگان [در آتش‌] بودم

[58] [و از روى شوق مى‌گويد:] آيا ما را ديگر مرگى نيست

[59] جز همان مرگ نخستين ما؟ و ما عذاب نخواهيم شد

[60] به راستى اين همان كاميابى بزرگ است

[61] براى اين (رقم نعمت‌ها) بايد اهل عمل بكوشند

[62] آيا اين براى پذيرايى بهتر است يا درخت زقوم

[63] همانا ما آن [درخت‌] را براى ستمگران، عذاب قرار داده‌ايم

[64] [و] آن درختى است كه در اعماق جهنم مى‌رويد

[65] ميوه‌اش گويى سرهاى ديوان است

[66] پس [دوزخيان‌] حتما از آن مى‌خورند و شكم‌ها را از آن پر مى‌كنند

[67] سپس براى ايشان بر روى آن [زقوم‌] مخلوطى از آب جوشان است

[68] سپس بازگشتشان بى‌گمان به جانب آتش دوزخ است

[69] همانا آنها پدران خود را گمراه يافتند

[70] و [با اين حال‌] با سرعت در پى آنها كشانده مى‌شوند

[71] و البته پيش از آنها بيشتر پيشينيان گمراه شدند

[72] و حال آن كه ما هشدار دهندگانى در ميانشان فرستاديم

[73] پس ببين فرجام هشدار داده شدگان چگونه شد

[74] به استثناى بندگان خالص شده‌ى خدا

[75] و همانا نوح ما را ندا داد و چه نيكو اجابت كننده بوديم

[76] و او و كسانش را از آن محنت بزرگ رهانيديم

[77] و [تنها] نسل او را باقى گذاشتيم

[78] و در ميان آيندگان [آوازه‌ى نيك‌] او را بر جاى نهاديم

[79] درود بر نوح در ميان جهانيان

[80] ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم

[81] به راستى او از بندگان مؤمن ما بود

[82] سپس ديگران را غرق كرديم

[83] و بى‌گمان، ابراهيم از پيروان او بود

[84] آن‌گاه كه با دلى پاك به [پيشگاه‌] پروردگارش روى آورد

[85] چون به پدر و قوم خود گفت: [اينها] چيست كه مى‌پرستيد

[86] آيا غير از خداوند خدايان دروغين را مى‌خواهيد

[87] پس به پروردگار جهانيان چه گمان داريد

[88] پس نظرى به ستارگان افكند

[89] و گفت: من بيمارم [و با شما به مراسم عيد نمى‌آيم‌]

[90] پس از او روى گرداندند و برگشتند

[91] پس مخفيانه به سوى خدايانشان رفت و [به ريشخند] گفت: چرا چيزى نمى‌خوريد

[92] شما را چه شده كه سخن نمى‌گوييد

[93] پس مخفيانه با دست راست ضربتى بر سر آنها كوفت [و آنها را در هم شكست‌]

[94] پس [قومش‌] شتابان به سوى او روى آوردند

[95] [ابراهيم‌] گفت: آيا آنچه را كه [با دست خود] مى‌تراشيد، مى‌پرستيد

[96] حال آن كه خداوند هم شما را آفريده و هم آنچه را كه مى‌سازيد

[97] گفتند: برايش بنايى بسازيد و او را در جهنمى [از آتش‌] افكنيد

[98] پس طرحى براى [نابودى‌] او ريختند ولى ما آنها را پست و [مغلوب‌] ساختيم

[99] و [ابراهيم‌] گفت: من به سوى پروردگارم روانم، زودا كه هدايتم كند

[100] [اى‌] پروردگار من! مرا [فرزندى‌] از شايستگان عطا كن

[101] پس پسرى بردبار را به او مژده داديم

[102] و چون او همراه پدر به [سنّ‌] كار و كوشش رسيد، گفت: اى پسرك من! من پيوسته در خواب مى‌بينم كه تو را سر مى‌برم. بنگر كه رأى تو چيست؟ گفت: اى پدر من! آنچه را دستور يافته‌اى انجام ده، اگر خدا بخواهد مرا از صابران خواهى يافت

[103] پس وقتى هر دو [بر اين كار] تسليم شدند و پسر را به پيشانى بر خاك افكند

[104] او را ندا داديم كه اى ابراهيم

[105] حقا كه خوابت را تحقق بخشيدى. ما نيكوكاران را چنين پاداش مى‌دهيم

[106] به راستى كه اين همان آزمايش آشكار بود

[107] و او را در ازاى قربانى بزرگ بازخريديم

[108] و در [ميان‌] آيندگان براى او [آوازه‌ى نيك‌] بر جاى نهاديم

[109] سلام بر ابراهيم

[110] اين چنين نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم

[111] در حقيقت، او از بندگان مؤمن ما بود

[112] و او را به اسحاق، پيامبرى از صالحان بشارت داديم

[113] و بر او و بر اسحاق بركت داديم، و از فرزندانشان برخى نيكوكارند و برخى آشكارا بر خود ستمكارند

[114] و به راستى به موسى و هارون موهبت داديم

[115] و آن دو و قومشان را از محنتى بزرگ نجات داديم

[116] و آنان را يارى داديم تا ايشان غالب آمدند

[117] و آن دو را كتاب روشنگر داديم

[118] و هر دو را به راه راست هدايت كرديم

[119] و براى آن دو در [ميان‌] آيندگان [نام نيك‌] بر جاى نهاديم

[120] سلام بر موسى و هارون

[121] به راستى ما نيكوكاران را چنين پاداش مى‌دهيم

[122] آن دو از بندگان مؤمن ما بودند

[123] و به راستى الياس از فرستادگان [ما] بود

[124] هنگامى كه به قوم خود گفت: آيا پروا نمى‌داريد

[125] آيا بت «بعل» را مى‌پرستيد و بهترين آفرينندگان را وا مى‌گذاريد

[126] خدا را [ترك مى‌كنيد] كه پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست

[127] اما او را تكذيب كردند و قطعا آنها از احضار شدگانند

[128] مگر بندگان خالص شده‌ى خدا

[129] و براى او در [ميان‌] آيندگان [آوازه‌ى نيك‌] بر جاى نهاديم

[130] سلام بر الياس

[131] ما نيكوكاران را اين گونه پاداش مى‌دهيم

[132] همانا او از بندگان مؤمن ما بود

[133] و البته لوط [نيز] از پيامبران بود

[134] آن‌گاه كه او و همه كسانش را نجات داديم

[135] جز پيرزنى را كه در ميان باقى ماندگان [در عذاب‌] بود

[136] سپس ديگران را هلاك نموديم

[137] و در حقيقت شما بر [آثار] آنان صبحگاهان مى‌گذريد

[138] و نيز شامگاهان. آيا تعقل نمى‌كنيد

[139] و همانا يونس از زمره‌ى فرستادگان بود

[140] آن‌گاه كه به سوى كشتى پر [از جمعيت‌] بگريخت

[141] پس [يونس با سرنشينان كشتى‌] قرعه انداخت و خود از باختگان شد

[142] [او را به دريا افكندند] و ماهى او را لقمه كرد، در حالى كه او ملامتگر [خويش‌] بود

[143] پس اگر او از تسبيح گويان نبود

[144] قطعا تا روزى كه برانگيخته مى‌شوند، در شكم آن [ماهى‌] مى‌ماند

[145] پس او را در حالى كه ناخوش بود به خشكى انداختيم

[146] و بر بالاى [سر] او بوته كدويى رويانديم

[147] و او را به سوى صد هزار نفر يا بيشتر [به پيامبرى‌] فرستاديم

[148] پس ايمان آوردند و تا مدت زمانى برخوردارشان كرديم

[149] پس، از ايشان بپرس، آيا دختران براى پروردگار تو و پسران براى آنهاست

[150] آيا فرشتگان را مؤنث آفريديم و آنها ناظر بودند

[151] آگاه باش كه اينان از دروغ پردازيشان مى‌گويند

[152] خدا فرزند آورده است. در حالى كه آنها قطعا دروغگويند

[153] آيا [خدا] دختران را بر پسران ترجيح داده است

[154] شما را چه شده؟ چگونه داورى مى‌كنيد

[155] چرا متذكر نمى‌شويد

[156] يا دليل روشنى [در اختيار] داريد

[157] پس كتابتان را بياوريد اگر راست مى‌گوييد

[158] و ميان خدا و جنّ‌ها خويشاوندى انگاشتند و حال آن كه جنيان نيك دانسته‌اند كه خود احضار شونده‌اند

[159] خدا منزه است از آنچه توصيف مى‌كنند

[160] مگر بندگان خالص شده‌ى خدا

[161] در واقع شما [مشركان‌] و آنچه مى‌پرستيد

[162] نمى‌توانيد بر ضد آن [هدف الهى‌] فتنه‌انگيز باشيد

[163] مگر كسى را كه به آتش وارد شدنى است

[164] و هيچ يك از ما [فرشتگان‌] نيست مگر اين كه براى او مقام [و موقعيتى‌] معين است

[165] و البته ما [براى اطاعت خدا] به صف ايستاده‌ايم

[166] و بى‌ترديد ما جملگى تسبيح گويان او هستيم

[167] و [مشركان‌] به تأكيد مى‌گفتند

[168] اگر پندنامه‌اى از پيشينيان نزد ما بود

[169] قطعا بندگان خالص شده‌ى خدا مى‌شديم

[170] ولى [وقتى قرآن آمد] به آن كافر شدند پس به زودى خواهند دانست

[171] و قطعا وعده‌ى [نصرت‌] ما براى بندگان فرستاده شده‌ى ما از پيش مسلم شده است

[172] كه آنان حتما [از طرف ما] يارى شدگانند

[173] و سپاه ما بى‌ترديد همانها پيروزند

[174] پس [اى محمد!] تا مدتى از آنان [كافران‌] روى بگردان [تا فرمان جهاد آيد]

[175] [عاقبت‌] آنها را بنگر كه به زودى [آنها نيز] خواهند د��د

[176] آيا به عذاب ما عجله مى‌كنند

[177] پس وقتى [عذاب ما] به آستانه آنها فرود آيد، صبحگاه بيم داده شدگان بد خواهد بود

[178] و از ايشان تا مدتى روى بگردان

[179] و [عاقبتشان را] بنگر كه به زودى [آنها نيز] خواهند ديد

[180] منزه است پروردگار تو، صاحب عزت و بزرگى، از آنچه وصف مى‌كنند

[181] و سلام بر فرستادگان

[182] و ستايش، ويژه‌ى خداوند، پروردگار جهانيان است

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud