💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.fooladvand › 69 captured on 2024-03-21 at 18:54:50. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

-=-=-=-=-=-=-

Mohammad Mahdi Fooladvand, Surah 69: The Reality (Al-Haaqqa)

Surahs

[1] آن رخ دهنده.

[2] چيست آن رخ دهنده؟

[3] و چه دانى كه آن رخ دهنده چيست؟

[4] ثمود و عاد، آن حادثه كوبنده را تكذيب كردند.

[5] اما ثمود به [سزاى‌] سركشى [خود] به هلاكت رسيدند.

[6] و اما عاد، به [وسيله‌] تندبادى توفنده سركش هلاك شدند.

[7] [كه خدا] آن را هفت شب و هشت روز پياپى بر آنان بگماشت: در آن [مدت‌] مردم را فرو افتاده مى‌ديدى، گويى آنها تنه‌هاى نخلهاى ميان تهى‌اند.

[8] آيا از آنان كسى را بر جاى مى‌بينى؟

[9] و فرعون و كسانى كه پيش از او بودند و [مردم‌] شهرهاى سرنگون شده [سدوم و عاموره‌] مرتكب خطا شدند.

[10] و از امر فرستاده پروردگارشان سرپيچى كردند، و [خدا هم‌] آنان را به گرفتنى سخت، فرو گرفت.

[11] ما، چون آب طغيان كرد، شما را بر كشتى سوار نموديم.

[12] تا آن را براى شما [مايه‌] تذكرى گردانيم و گوشهاى شنوا آن را نگاه دارد.

[13] پس آنگاه كه در صور يك بار دميده شود.

[14] و زمين و كوه‌ها از جاى خود برداشته شوند و هر دوى آنها با يك تكان ريز ريز گردند.

[15] پس آن روز است كه واقعه [آنچنانى‌] وقوع يابد.

[16] و آسمان از هم بشكافد، و در آن روز است كه آن از هم گسسته باشد.

[17] و فرشتگان در اطراف [آسمان‌]اند، و عرش پروردگارت را آن روز، هشت [فرشته ] بر سر خود بر مى‌دارند.

[18] در آن روز، شما [به پيشگاه خدا] عرضه مى‌شويد، [و] پوشيده‌اى از شما پوشيده نمى‌ماند.

[19] اما كسى كه كارنامه‌اش به دست راستش داده شود، گويد: «بياييد و كتابم را بخوانيد.

[20] من يقين داشتم كه به حساب خود مى‌رسم.

[21] پس او در يك زندگى خوش است:

[22] در بهشتى برين،

[23] [كه‌] ميوه هايش در دسترس است.

[24] بخوريد و بنوشيد، گواراتان باد، به [پاداش‌] آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد.

[25] و اما كسى كه كارنامه‌اش به دست چپش داده شود، گويد: «اى كاش كتابم را دريافت نكرده بودم.

[26] و از حساب خود خبردار نشده بودم.

[27] اى كاش آن [مرگ‌] كار را تمام مى‌كرد.

[28] مال من، مرا سودى نبخشيد.

[29] قدرت من از [كف‌] من برفت.

[30] [گويند:] «بگيريد او را و در غل كشيد.

[31] آنگاه ميان آتشش اندازيد.

[32] پس در زنجيرى كه درازى آن هفتاد گز است وى را در بند كشيد.

[33] چرا كه او به خداى بزرگ نمى‌گرويد.

[34] و به اطعام مسكين تشويق نمى‌كرد.

[35] پس امروز او را در اينجا حمايتگرى نيست.

[36] و خوراكى جز چركابه ندارد،

[37] كه آن را جز خطاكاران نمى‌خورند.

[38] پس نه [چنان است كه مى‌پنداريد]، سوگند ياد مى‌كنم به آنچه مى‌بينيد،

[39] و آنچه نمى‌بينيد،

[40] كه [قرآن‌] قطعاً گفتار فرستاده‌اى بزرگوار است.

[41] و آن گفتار شاعرى نيست [كه‌] كمتر [به آن‌] ايمان داريد.

[42] و نه گفتار كاهنى [كه‌] كمتر [از آن‌] پند مى‌گيريد.

[43] [پيام‌] فرودآمده‌اى است از جانب پروردگار جهانيان.

[44] و اگر [او] پاره‌اى گفته‌ها بر ما بسته بود،

[45] دست راستش را سخت مى‌گرفتيم،

[46] سپس رگ قلبش را پاره مى‌كرديم،

[47] و هيچ يك از شما مانع از [عذاب‌] او نمى‌شد.

[48] و در حقيقت، [قرآن‌] تذكارى براى پرهيزگاران است.

[49] و ما به راستى مى‌دانيم كه از [ميان‌] شما تكذيب‌كنندگانى هستند.

[50] و آن واقعاً بر كافران حسرتى است.

[51] و اين [قرآن‌]، بى‌شبهه، حقيقتى يقينى است.

[52] پس به [پاس‌] نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى.

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud