💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.fooladvand › 41 captured on 2024-03-21 at 18:53:28. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

-=-=-=-=-=-=-

Mohammad Mahdi Fooladvand, Surah 41: Explained in detail (Fussilat)

Surahs

[1] حاء، ميم.

[2] وحى [نامه‌]اى است از جانب [خداى‌] رحمتگر مهربان.

[3] كتابى است كه آيات آن، به روشنى بيان شده. قرآنى است به زبان عربى براى مردمى كه مى‌دانند.

[4] بشارتگر و هشداردهنده است. و[لى‌] بيشتر آنان رويگردان شدند، در نتيجه [چيزى را] نمى‌شنوند.

[5] و گفتند: «دلهاى ما از آنچه ما را به سوى آن مى‌خوانى سخت محجوب و مهجور است. و در گوشهاى ما سنگينى و ميان ما و تو پرده‌اى است؛ پس تو كار خود را بكن ما [هم‌] كار خود را مى‌كنيم.»

[6] بگو: «من، بشرى چون شمايم، جز اينكه به من وحى مى‌شود كه خداى شما خدايى يگانه است. پس مستقيماً به سوى او بشتابيد و از او آمرزش بخواهيد. و واى بر مشركان.»

[7] همان كسانى كه زكات نمى‌دهند و آنان كه به آخرت ناباورند.

[8] كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند آنان را پاداشى بى‌پايان است.

[9] بگو: «آيا اين شماييد كه واقعاً به آن كسى كه زمين را در دو هنگام آفريد، كفر مى‌ورزيد و براى او همتايانى قرار مى‌دهيد؟ اين است پروردگار جهانيان.»

[10] و در [زمين‌]، از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد و در آن خير فراوان پديد آورد، و مواد خوراكى آن را در چهار روز اندازه‌گيرى كرد [كه‌] براى خواهندگان، درست [و متناسب با نيازهايشان‌] است.

[11] سپس آهنگ [آفرينش‌] آسمان كرد، و آن بخارى بود. پس به آن و به زمين فرمود: «خواه يا ناخواه بياييد.» آن دو گفتند: «فرمان‌پذير آمديم.»

[12] پس آنها را [به صورت‌] هفت آسمان، در دو هنگام مقرّر داشت و در هر آسمانى كار [مربوط به‌] آن را وحى فرمود، و آسمان [اين‌] دنيا را به چراغها آذين كرديم و [آن را نيك‌] نگاه داشتيم؛ اين است اندازه‌گيرى آن نيرومند دانا.

[13] پس اگر روى برتافتند بگو: «شما را از آذرخشى چون آذرخش عاد و ثمود بر حذر داشتم.»

[14] چون فرستادگان [ما] از پيش رو و از پشت سرشان بر آنان آمدند [و گفتند:] «زنهار، جز خدا را مپرستيد»، گفتند: «اگر پروردگار ما مى‌خواست، قطعاً فرشتگانى فرومى‌فرستاد، پس ما به آنچه بدان فرستاده شده‌ايد كافريم.»

[15] و امّا عاديان، به ناحق، در زمين سر برافراشتند و گفتند: «از ما نيرومندتر كيست؟» آيا ندانسته‌اند كه آن خدايى كه خلقشان كرده خود از ايشان نيرومندتر است؟ و در نتيجه آيات ما را انكار مى‌كردند.

[16] پس بر آنان تندبادى توفنده در روزهايى شوم فرستاديم تا در زندگى دنيا عذاب رسوايى را بدانان بچشانيم و قطعاً عذاب آخرت رسواكننده‌تر است و آنان يارى نخواهند شد.

[17] و اما ثموديان: پس آنان را راهبرى كرديم و[لى‌] كوردلى را بر هدايت ترجيح دادند، پس به [كيفر] آنچه مرتكب مى‌شدند صاعقه عذاب خفت‌آور آنان را فروگرفت.

[18] و كسانى را كه ايمان آورده بودند و پروا مى‌داشتند رهانيديم.

[19] و [ياد كن‌] روزى را كه دشمنان خدا به سوى آتش گردآورده و بازداشت [و دسته دسته تقسيم‌] مى‌شوند.

[20] تا چون بدان رسند، گوششان و ديدگانشان و پوستشان به آنچه مى‌كرده‌اند، بر ضدّشان گواهى دهند.

[21] و به پوست [بدن‌] خود مى‌گويند: «چرا بر ضدّ ما شهادت داديد؟» مى‌گويند: «همان خدايى كه هر چيزى را به زبان درآورده ما را گويا گردانيده است، و او نخستين بار شما را آفريد و به سوى او برگردانيده مى‌شويد.»

[22] و [شما] از اينكه مبادا گوش و ديدگان و پوستتان بر ضدّ شما گواهى دهند [گناهانتان را] پوشيده نمى‌داشتيد ليكن گمان داشتيد كه خدا بسيارى از آنچه را كه مى‌كنيد نمى‌داند.

[23] و همين بود گمانتان كه در باره پروردگارتان برديد؛ شما را هلاك كرد و از زيانكاران شديد.

[24] پس اگر شكيبايى نمايند جايشان در آتش است و اگر از در پوزش درآيند مورد اجابت قرار نمى‌گيرند.

[25] و براى آنان دمسازانى گذاشتيم، و آنچه در دسترس ايشان و آنچه در پى آنان بود در نظرشان زيبا جلوه دادند و فرمان [عذاب‌] در ميان امّتهايى از جن و انس كه پيش از آنان روزگار به سر برده بودند، بر ايشان واجب آمد، چرا كه آنها زيانكاران بودند.

[26] و كسانى كه كافر شدند گفتند: «به اين قرآن گوش مدهيد و سخن لغو در آن اندازيد، شايد شما پيروز شويد.»

[27] و قطعاً كسانى را كه كافر شده‌اند عذابى سخت مى‌چشانيم و حتماً آنها را به بدتر از آنچه مى‌كرده‌اند جزا مى‌دهيم.

[28] آرى، سزاى دشمنان خدا همان آتش است كه در آن، منزل هميشگى دارند. [اين‌] جزا به كيفر آن است كه نشانه‌هاى ما را انكار مى‌كردند.

[29] و كسانى كه كفر ورزيدند گفتند: «پروردگارا، آن دو [گمراه‌گرى‌] از جن و انس كه ما را گمراه كردند به ما نشان ده تا آنها را زير قدمهايمان بگذاريم تا زبون شوند.»

[30] در حقيقت، كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست»؛ سپس ايستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى‌آيند [و مى‌گويند:] «هان، بيم مداريد و غمين مباشيد، و به بهشتى كه وعده يافته بوديد شاد باشيد.

[31] در زندگى دنيا و در آخرت دوستانتان ماييم، و هر چه دلهايتان بخواهد در [بهشت‌] براى شماست، و هر چه خواستار باشيد در آنجا خواهيد داشت؛

[32] روزىِ آماده‌اى از سوى آمرزنده مهربان است.»

[33] و كيست خوشگفتارتر از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيك كند و گويد: «من [در برابر خدا] از تسليم‌شدگانم»؟

[34] و نيكى با بدى يكسان نيست. [بدى را] آنچه خود بهتر است دفع كن؛ آنگاه كسى كه ميان تو و ميان او دشمنى است، گويى دوستى يكدل مى‌گردد.

[35] و اين [خصلت‌] را جز كسانى كه شكيبا بوده‌اند نمى‌يابند، و آن را جز صاحب بهره‌اى بزرگ، نخواهد يافت.

[36] و اگر دمدمه‌اى از شيطان تو را از جاى درآورد، پس به خدا پناه ببر كه او خود شنواى داناست.

[37] و از نشانه‌هاى [حضور] او شب و روز و خورشيد و ماه است؛ نه براى خورشيد سجده كنيد و نه براى ماه، و اگر تنها او را مى‌پرستيد آن خدايى را سجده كنيد كه آنها را خلق كرده است.

[38] پس اگر كبر ورزيدند، كسانى كه در پيشگاه پروردگار تواند شبانه‌روز او را نيايش مى‌كنند و خسته نمى‌شوند.

[39] و از [ديگر] نشانه‌هاى او اين است كه تو زمين را فسرده مى‌بينى و چون باران بر آن فروريزيم به جنبش درآيد و بردمد. آرى، همان كسى كه آن را زندگى بخشيد قطعاً زنده‌كننده مردگان است. در حقيقت، او بر هر چيزى تواناست.

[40] كسانى كه در [فهم و ارائه‌] آيات ما كژ مى‌روند بر ما پوشيده نيستند. آيا كسى كه در آتش افكنده مى‌شود بهتر است يا كسى كه روز قيامت آسوده‌خاطر مى‌آيد؟ هر چه مى‌خواهيد بكنيد كه او به آنچه انجام مى‌دهيد بيناست.

[41] كسانى كه به اين قرآن -چون بديشان رسيد- كفر ورزيدند [به كيفر خود مى‌رسند] و به راستى كه آن كتابى ارجمند است.

[42] از پيش روى آن و از پشت سرش باطل به سويش نمى‌آيد؛ وحى [نامه‌]اى است از حكيمى ستوده‌[صفات‌].

[43] به تو جز آنچه به پيامبران پيش از تو گفته شده است گفته نمى‌شود. به راستى كه پروردگار تو داراى آمرزش و دارنده كيفرى پر درد است.

[44] و اگر [اين كتاب را] قرآنى غير عربى گردانيده بوديم، قطعاً مى‌گفتند: «چرا آيه‌هاى آن روشن بيان نشده؟ كتابى غير عربى و [مخاطب آن‌] عرب زبان؟» بگو: «اين [كتاب‌] براى كسانى كه ايمان آورده‌اند رهنمود و درمانى است، و كسانى كه ايمان نمى‌آورند در گوشهايشان سنگينى است و قرآن برايشان نامفهوم است، و [گويى‌] آنان را از جايى دور ندا مى‌دهند!

[45] و به راستى موسى را كتاب [تورات‌] داديم، پس در آن اختلاف واقع شد، و اگر از جانب پروردگارت فرمان [مهلت‌] سبقت نگرفته بود، قطعاً ميانشان داورى شده بود؛ و در حقيقت آنان در باره آن به شكّى سخت دچارند.

[46] هر كه كار شايسته كند، به سود خود اوست؛ و هر كه بدى كند، به زيان خود اوست، و پروردگار تو به بندگان [خود] ستمكار نيست.

[47] دانستن هنگام رستاخيز فقط منحصر به اوست، و ميوه‌ها از غلافهايشان بيرون نمى‌آيند و هيچ مادينه‌اى بار نمى‌گيرد و بار نمى‌گذارد مگر آنكه او به آن علم دارد. و روزى كه [خدا] آنان را ندا مى‌دهد: «شريكان من كجايند؟» مى‌گويند: «با بانگ رسا به تو مى‌گوييم كه هيچ گواهى از ميان ما نيست.»

[48] و آنچه از پيش مى‌خواندند، از [نظر] آنان ناپديد مى‌شود و مى‌دانند كه آنان را روى گريز نيست.

[49] انسان از دعاى خير خسته نمى‌شود، و چون آسيبى به او رسد مأيوس [و] نوميد مى‌گردد.

[50] و اگر از جانب خود رحمتى -پس از زيانى كه به او رسيده است- بچشانيم، قطعاً خواهد گفت: «من سزاوار آنم و گمان ندارم كه رستاخيز برپا شود، و اگر هم به سوى پروردگارم بازگردانيده شوم، قطعاً نزد او برايم خوبى خواهد بود. « پس بدون شكّ، كسانى را كه كفران كرده‌اند، به آنچه انجام داده‌اند آگاه خواهيم كرد، و مسلماً از عذابى سخت به آنان خواهيم چشانيد.

[51] و چون انسان را نعمت بخشيم، روى برتابد و خود را كنار كشد، و چون آسيبى بدو رسد دست به دعاى فراوان بردارد.

[52] بگو: «به من خبر دهيد، اگر [قرآن‌] از نزد خدا [آمده‌] باشد و آن را انكار كرده باشيد، چه كسى گمراه‌تر از آن كس خواهد بود كه به مخالفتى دور و دراز [دچار] آمده باشد؟»

[53] به زودى نشانه‌هاى خود را در افقها[ى گوناگون‌] و در دلهايشان بديشان خواهيم نمود، تا برايشان روشن گردد كه او خود حق است. آيا كافى نيست كه پروردگارت خود شاهد هر چيزى است؟

[54] آرى، آنان در لقاى پروردگارشان ترديد دارند. آگاه باش كه مسلماً او به هر چيزى احاطه دارد.

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud