💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.fooladvand › 54 captured on 2024-03-21 at 18:54:07. Gemini links have been rewritten to link to archived content
-=-=-=-=-=-=-
[1] نزديك شد قيامت و از هم شكافت ماه.
[2] و هر گاه نشانهاى ببينند روى بگردانند و گويند: «سحرى دايم است.»
[3] و به تكذيب دست زدند و هوسهاى خويش را دنبال كردند، و [لى] هر كارى را [آخر] قرارى است.
[4] و قطعاً از اخبار، آنچه در آن مايه انزجار [از كفر] است به ايشان رسيد.
[5] حكمت بالغه [حق اين بود]، ولى هشدارها سود نكرد.
[6] پس، از آنان روى برتاب. روزى كه داعى [حق] به سوى امرى دهشتناك دعوت مىكند،
[7] در حالى كه ديدگان خود را فروهشتهاند، چون ملخهاى پراكنده از گورها[ى خود] برمىآيند.
[8] به سرعت سوى آن دعوتگر مىشتابند. كافران مىگويند: «امروز [چه] روز دشوارى است.»
[9] پيش از آنان، قوم نوح [نيز] به تكذيب پرداختند و بنده ما را دروغزن خواندند و گفتند: «ديوانهاى است.» و [بسى] آزار كشيد.
[10] تا پروردگارش را خواند كه: «من مغلوب شدم؛ به داد من برس!»
[11] پس درهاى آسمان را به آبى ريزان گشوديم.
[12] و از زمين چشمهها جوشانيديم تا آب [زمين و آسمان] براى امرى كه مقدّر شده بود به هم پيوستند.
[13] و او را بر [كشتى] تختهدار و ميخآجين سوار كرديم.
[14] [كشتى] زير نظر ما روان بود. [اين] پاداش كسى بود كه مورد انكار واقع شده بود.
[15] و به راستى آن [سفينه] را بر جاى نهاديم [تا] عبرتى [باشد]؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟
[16] پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من]؟
[17] و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كردهايم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟
[18] عاديان به تكذيب پرداختند. پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من]؟
[19] ما بر [سر] آنان در روز شومى، به طور مداوم، تندبادى توفنده فرستاديم،
[20] [كه] مردم را از جا مىكند؛ گويى تنههاى نخلى بودند كه ريشهكن شده بودند.
[21] پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من]؟
[22] و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كردهايم، پس آيا پندگيرندهاى هست؟
[23] قوم ثمود هشداردهندگان را تكذيب كردند.
[24] و گفتند: «آيا تنها بشرى از خودمان را پيروى كنيم؟ در اين صورت، ما واقعاً در گمراهى و جنون خواهيم بود.»
[25] «آيا از ميان ما [وحى] بر او القا شده است؟ [نه،] بلكه او دروغگويى گستاخ است.»
[26] به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ كيست.
[27] ما براى آزمايش آنان [آن] مادهشتر را فرستاديم و [به صالح گفتيم:]«مراقب آنان باش و شكيبايى كن.
[28] و به آنان خبر ده كه آب ميانشان بخش شدهاست: هر كدام را آب به نوبت خواهد بود.»
[29] پس رفيقشان را صدا كردند و [او] شمشير كشيد و [شتر را] پى كرد.
[30] پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من]؟
[31] ما بر [سر]شان يك فرياد [مرگبار] فرستاديم و چون گياه خشكيده [كومهها] ريزريز شدند.
[32] و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟
[33] قوم لوط هشداردهندگان را تكذيب كردند.
[34] ما بر [سر] آنان سنگبارانى [انفجارى] فروفرستاديم [و] فقط خانواده لوط بودند كه سحرگاهشان رهانيديم.
[35] [و اين] رحمتى از جانب ما بود؛ هر كه سپاس دارد، بدينسان [او را] پاداش مىدهيم.
[36] و [لوط] آنها را از عذاب ما سخت بيم داده بود، و[لى] در تهديدها[ى ما] به جدال برخاستند.
[37] و از مهمان[هاى] او كام دل خواستند، پس فروغ ديدگانشان را سترديم و [گفتيم:] «[مزه] عذاب و هشدارهاى مرا بچشيد.»
[38] و به راستى كه سپيدهدم عذابى پيگير به سر وقت آنان آمد.
[39] پس عذاب و هشدارهاى مرا بچشيد.
[40] و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟
[41] و در حقيقت هشداردهندگان به جانب فرعونيان آمدند.
[42] [اما آنها] همه معجزات ما را تكذيب كردند، تا چون زبردستى زورمند [گريبان] آنان را گرفتيم.
[43] آيا كافران شما، از اينان [كه برشمرديم] برترند، يا شما را در نوشتهها[ى آسمانى] خط امانى است؟
[44] يا مىگويند: «ما همگى انتقامگيرنده [و يار و ياور همديگر]يم!»
[45] زودا كه اين جمع در هم شكسته شود و پشت كنند.
[46] بلكه موعدشان قيامت است و قيامت [بسى] سختتر و تلختر است.
[47] قطعاً بزهكاران در گمراهى و جنونند.
[48] روزى كه در آتش به رو كشيده مىشوند [و به آنان گفته مىشود:] «لهيب آتش را بچشيد [و احساس كنيد].»
[49] ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريدهايم.
[50] و فرمان ما جز يك بار نيست [آن هم] چون چشم به هم زدنى.
[51] و هم مسلكان شما را سخت به هلاكت رسانديم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟
[52] و هر چه كردهاند در كتابها[ى اعمالشان درج] است.
[53] و هر خرد و بزرگى [در آن] نوشته شده.
[54] در حقيقت، مردم پرهيزگار در ميان باغها و نهرها،
[55] در قرارگاه صدق، نزد پادشاهى توانايند.