💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.fooladvand › 10 captured on 2024-03-21 at 18:51:54. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

-=-=-=-=-=-=-

Mohammad Mahdi Fooladvand, Surah 10: Jonas (Yunus)

Surahs

[1] الف، لام، راء. اين است آيات كتاب حكمت‌آموز.

[2] آيا براى مردم شگفت‌آور است كه به مردى از خودشان وحى كرديم كه: مردم را بيم ده و به كسانى كه ايمان آورده‌اند مژده ده كه براى آنان نزد پروردگارشان سابقه نيك است؟ كافران گفتند: «اين [مرد] قطعاً افسونگرى آشكار است.»

[3] پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد. سپس بر عرش استيلا يافت. كار [آفرينش‌] را تدبير مى‌كند. شفاعتگرى جز پس از اذن او نيست. اين است خدا، پروردگار شما، پس او را بپرستيد. آيا پند نمى‌گيريد؟

[4] بازگشت همه شما به سوى اوست. وعده خدا حق است؛ هموست كه آفرينش را آغاز مى‌كند سپس آن را باز مى‌گرداند تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند به عدالت پاداش دهد، و كسانى كه كفر ورزيده‌اند به سزاى كفرشان شربتى از آب جوشان و عذابى پر درد خواهند داشت.

[5] اوست كسى كه خورشيد را روشنايى بخشيد و ماه را تابان كرد، و براى آن منزلهايى معين كرد تا شماره سالها و حساب را بدانيد. خدا اينها را جز به حق نيافريده است. نشانه‌ها[ى خود] را براى گروهى كه مى‌دانند به روشنى بيان مى‌كند.

[6] به راستى، در آمد و رفت شب و روز و آنچه خدا در آسمانها و زمين آفريده، براى مردمى كه پروا دارند دلايلى [آشكار] است.

[7] كسانى كه اميد به ديدار ما ندارند، و به زندگى دنيا دل خوش كرده و بدان اطمينان يافته‌اند، و كسانى كه از آيات ما غافلند،

[8] آنان به [كيفر] آنچه به دست مى‌آوردند، جايگاهشان آتش است.

[9] كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، پروردگارشان به پاس ايمانشان آنان را هدايت مى‌كند به باغهاى [پر ناز و] نعمت، كه از زير [پاى‌] آنان نهرها روان خواهد بود [در خواهند آمد].

[10] نيايش آنان در آنجا سبحانك اللهم [=خدايا! تو پاك و منزهى‌] و درودشان در آنجا سلام است، و پايان نيايش آنان اين است كه: الحمد لله رب العالمين [=ستايش ويژه پروردگار جهانيان است‌].

[11] و اگر خدا براى مردم به همان شتاب كه آنان در كار خير مى‌طلبند، در رساندن بلا به آنها شتاب مى‌نمود، قطعاً اجلشان فرا مى‌رسيد. پس كسانى را كه به ديدار ما اميد ندارند، در طغيانشان رها مى‌كنيم تا سرگردان بمانند.

[12] و چون انسان را آسيبى رسد، ما را -به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده- مى‌خواند، و چون گرفتاريش را برطرف كنيم چنان مى‌رود كه گويى ما را براى گرفتاريى كه به او رسيده، نخوانده است. اين گونه براى اسرافكاران آنچه انجام مى‌دادند زينت داده شده است.

[13] و قطعاً نسلهاى پيش از شما را هنگامى كه ستم كردند به هلاكت رسانديم، و پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند و[لى‌] بر آن نبودند كه ايمان بياورند. اين گونه مردم بزهكار را جزا مى‌دهيم.

[14] آنگاه شما را پس از آنان در زمين جانشين قرار داديم تا بنگريم چگونه رفتار مى‌كنيد.

[15] و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود، آنانكه به ديدار ما اميد ندارند مى‌گويند: «قرآن ديگرى جز اين بياور، يا آن را عوض كن.» بگو: «مرا نرسد كه آن را از پيش خود عوض كنم. جز آنچه را كه به من وحى مى‌شود پيروى نمى‌كنم. اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از عذاب روزى بزرگ مى‌ترسم.»

[16] بگو: «اگر خدا مى‌خواست آن را بر شما نمى‌خواندم، و [خدا] شما را بدان آگاه نمى‌گردانيد. قطعاً پيش از [آوردن‌] آن، روزگارى در ميان شما به سر برده‌ام. آيا فكر نمى‌كنيد؟»

[17] پس كيست ستمكارتر از آن كس كه دروغى بر خداى بندد يا آيات او را تكذيب كند؟ به راستى مجرمان رستگار نمى‌شوند.

[18] و به جاى خدا، چيزهايى را مى‌پرستند كه نه به آنان زيان مى‌رساند و نه به آنان سود مى‌دهد. و مى‌گويند: «اينها نزد خدا شفاعتگران ما هستند.» بگو: «آيا خدا را به چيزى كه در آسمانها و در زمين نمى‌داند، آگاه مى‌گردانيد؟» او پاك و برتر است از آنچه [با وى‌] شريك مى‌سازند.

[19] و مردم جز يك امت نبودند. پس اختلاف پيدا كردند. و اگر وعده‌اى از جانب پروردگارت مقرر نگشته بود، قطعاً در آنچه بر سر آن با هم اختلاف مى‌كنند، ميانشان داورى مى‌شد.

[20] و مى‌گويند: «چرا معجزه‌اى از جانب پروردگارش بر او نازل نمى‌شود؟» بگو: «غيب فقط به خدا اختصاص دارد. پس منتظر باشيد كه من هم با شما از منتظرانم.»

[21] و چون مردم را پس از آسيبى كه به ايشان رسيده است، رحمتى بچشانيم، بناگاه آنان را در آيات ما نيرنگى است. بگو: «نيرنگ خدا سريع‌تر است.» در حقيقت، فرستادگان [=فرشتگان‌] ما آنچه نيرنگ مى‌كنيد مى‌نويسند.

[22] او كسى است كه شما را در خشكى و دريا مى‌گرداند، تا وقتى كه در كشتيها باشيد و آنها با بادى خوش، آنان را بِبَرَند و ايشان بدان شاد شوند [بناگاه‌] بادى سخت بر آنها وزد و موج از هر طرف بر ايشان تازد و يقين كنند كه در محاصره افتاده‌اند، در آن حال خدا را پاكدلانه مى‌خوانند كه: «اگر ما را از اين [ورطه‌] بِرَهانى، قطعاً از سپاسگزاران خواهيم شد.»

[23] پس چون آنان را رهانيد، ناگهان در زمين بناحق سركشى مى‌كنند. اى مردم، سركشى شما فقط به زيان خود شماست. شما بهره زندگى دنيا را [مى‌طلبيد]. سپس بازگشت شما به سوى ما خواهد بود. پس شما را از آنچه انجام مى‌داديد باخبر خواهيم كرد.

[24] در حقيقت، مَثَل زندگى دنيا بسان آبى است كه آن را از آسمان فرو ريختيم، پس گياه زمين -از آنچه مردم و دامها مى‌خورند- با آن درآميخت، تا آنگاه كه زمين پيرايه خود را برگرفت و آراسته گرديد و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند، شبى يا روزى فرمان [ويرانى‌] ما آمد و آن را چنان دِرَويده كرديم كه گويى ديروز وجود نداشته است. اين گونه نشانه‌ها[ى خود] را براى مردمى كه انديشه مى‌كنند به روشنى بيان مى‌كنيم.

[25] و خدا [شما را] به سراى سلامت فرا مى‌خواند، و هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‌كند.

[26] براى كسانى كه كار نيكو كرده‌اند، نيكويى [بهشت‌] و زياده [بر آن‌] است. چهره‌هايشان را غبارى و ذلتى نمى‌پوشاند. اينان اهل بهشتند [و] در آن جاودانه خواهند بود.

[27] و كسانى كه مرتكب بديها شده‌اند، [بدانند كه‌] جزاى [هر] بدى مانند آن است و خوارى آنان را فرو مى‌گيرد. در مقابل خدا، هيچ حمايتگرى براى ايشان نيست. گويى چهره‌هايشان با پاره‌اى از شبِ تار پوشيده شده است. آنان همدم آتشند، كه در آن جاودانه خواهند بود.

[28] و [ياد كن‌] روزى را كه همه آنان را گرد مى‌آوريم. آنگاه به كسانى كه شرك ورزيده‌اند مى‌گوييم: «شما و شريكانتان بر جاى خود باشيد» پس ميان آنها جدايى مى‌افكنيم. و شريكان آنان مى‌گويند: «در حقيقت، شما ما را نمى‌پرستيديد.»

[29] «و گواهى خدا ميان ما و ميان شما بس است. به راستى ما از عبادت شما بى‌خبر بوديم.»

[30] آنجاست كه هر كسى آنچه را از پيش فرستاده است مى‌آزمايد، و به سوى خدا مولاى حقيقى خود بازگردانيده مى‌شوند، و آنچه به دروغ برمى‌ساخته‌اند از دستشان به در مى‌رود.

[31] بگو: «كيست كه از آسمان و زمين به شما روزى مى‌بخشد؟ يا كيست كه حاكم بر گوشها و ديدگان است؟ و كيست كه زنده را از مرده بيرون مى‌آورد و مرده را از زنده خارج مى‌سازد؟ و كيست كه كارها را تدبير مى‌كند؟» خواهند گفت: «خدا» پس بگو: «آيا پروا نمى‌كنيد؟»

[32] اين است خدا، پروردگار حقيقى شما، و بعد از حقيقت جز گمراهى چيست؟ پس چگونه [از حق‌] بازگردانيده مى‌شويد؟

[33] اين گونه سخن پروردگارت بر كسانى كه نافرمانى كردند به حقيقت پيوست، [چرا] كه آنان ايمان نمى‌آورند.

[34] بگو: «آيا از شريكان شما كسى هست كه آفرينش را آغاز كند و سپس آن را برگرداند؟» بگو: «خداست كه آفرينش را آغاز مى‌كند و باز آن را برمى‌گرداند. پس چگونه [از حق‌] بازگردانيده مى‌شويد؟»

[35] بگو: «آيا از شريكان شما كسى هست كه به سوى حق رهبرى كند؟» بگو: «خداست كه به سوى حق رهبرى مى‌كند» پس، آيا كسى كه به سوى حق رهبرى مى‌كند سزاوارتر است مورد پيروى قرار گيرد يا كسى كه راه نمى‌نمايد مگر آنكه [خود] هدايت شود؟ شما را چه شده، چگونه داورى مى‌كنيد؟

[36] و بيشترشان جز از گمان پيروى نمى‌كنند [ولى‌] گمان به هيچ وجه [آدمى را] از حقيقت بى‌نياز نمى‌گرداند. آرى، خدا به آنچه مى‌كنند داناست.

[37] و چنان نيست كه اين قرآن از جانب غير خدا [و] به دروغ ساخته شده باشد. بلكه تصديق [كننده‌] آنچه پيش از آن است مى‌باشد، و توضيحى از آن كتاب است، كه در آن ترديدى نيست، [و] از پروردگار جهانيان است.

[38] يا مى‌گويند: «آن را به دروغ ساخته است؟» بگو: «اگر راست مى‌گوييد، سوره‌اى مانند آن بياوريد، و هر كه را جز خدا مى‌توانيد، فرا خوانيد.»

[39] بلكه چيزى را دروغ شمردند كه به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تأويل آن برايشان نيامده است. كسانى [هم‌] كه پيش از آنان بودند، همين گونه [پيامبرانشان را] تكذيب كردند. پس بنگر كه فرجام ستمگران چگونه بوده است.

[40] و از آنان كسى است كه بدان ايمان مى‌آورد، و از آنان كسى است كه بدان ايمان نمى‌آورد، و پروردگار تو به [حال‌] فسادگران داناتر است.

[41] و اگر تو را تكذيب كردند، بگو: «عمل من به من اختصاص دارد، و عمل شما به شما اختصاص دارد. شما از آنچه من انجام مى‌دهم غير مسؤوليد، و من از آنچه شما انجام نمى‌دهيد غير مسؤولم.»

[42] و برخى از آنان كسانى‌اند كه به تو گوش فرا مى‌دهند. آيا تو كران را -هر چند در نيابند- شنوا خواهى كرد؟

[43] و از آنان كسى است كه به سوى تو مى‌نگرد. آيا تو نابينايان را -هر چند نبينند- هدايت توانى كرد؟

[44] خدا به هيچ وجه به مردم ستم نمى‌كند، ليكن مردم خود بر خويشتن ستم مى‌كنند.

[45] و روزى كه آنان را گرد مى‌آورد، گويى جز به اندازه ساعتى از روز درنگ نكرده‌اند. با هم اظهار آشنايى مى‌كنند. قطعاً كسانى كه ديدار خدا را دروغ شمردند زيان كردند و [به حقيقت‌] راه نيافتند.

[46] و اگر پاره‌اى از آنچه را كه به آنان وعده مى‌دهيم به تو بنمايانيم، يا تو را بميرانيم [در هر دو صورت‌] بازگشتشان به سوى ماست. سپس خدا بر آنچه مى‌كنند گواه است.

[47] و هر امتى را پيامبرى است. پس چون پيامبرشان بيايد، ميانشان به عدالت داورى شود و بر آنان ستم نرود.

[48] و مى‌گويند: «اگر راست مى‌گوييد، اين وعده چه وقت است؟»

[49] بگو: «براى خود زيان و سودى در اختيار ندارم، مگر آنچه را كه خدا بخواهد. هر امتى را زمانى [محدود] است. آنگاه كه زمانشان به سر رسد، پس نه ساعتى [از آن‌] تأخير كنند و نه پيشى گيرند.»

[50] بگو: «به من خبر دهيد، اگر عذاب او شب يا روز به شما دررسد، بزهكاران چه چيزى از آن به شتاب مى‌خواهند؟»

[51] سپس، آيا هنگامى كه [عذاب بر شما] واقع شد، اكنون به آن ايمان آورديد، در حالى كه به [آمدن‌] آن شتاب مى‌نموديد؟

[52] پس به كسانى كه ستم ورزيدند گفته شود: «عذاب جاويد را بچشيد. آيا جز به [كيفر] آنچه به دست مى‌آورديد، جزا داده مى‌شويد؟»

[53] و از تو خبر مى‌گيرند: «آيا آن راست است؟» بگو: «آرى! سوگند به پروردگارم كه آن قطعاً راست است، و شما نمى‌توانيد [خدا را] درمانده كنيد.»

[54] و اگر، براى هر كسى كه ستم كرده است، آنچه در زمين است مى‌بود، قطعاً آن را براى [خلاصى و] بازخريد خود مى‌داد. و چون عذا�� را ببينند پشيمانى خود را پنهان دارند، و ميان آنان به عدالت داورى شود و بر ايشان ستم نرود.

[55] بدانيد، كه در حقيقت آنچه در آسمانها و زمين است از آنِ خداست. بدانيد، كه در حقيقت وعده خدا حق است ولى بيشتر آنان نمى‌دانند.

[56] او زنده مى‌كند و مى‌ميراند و به سوى او بازگردانيده مى‌شويد.

[57] اى مردم، به يقين، براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى، و درمانى براى آنچه در سينه‌هاست، و رهنمود و رحمتى براى گروندگان [به خدا] آمده است.

[58] بگو: «به فضل و رحمت خداست كه [مؤمنان‌] بايد شاد شوند.» و اين از هر چه گرد مى‌آورند بهتر است.

[59] بگو: «به من خبر دهيد، آنچه از روزى كه خدا براى شما فرود آورده [چرا] بخشى از آن را حرام و [بخشى را] حلال گردانيده‌ايد.» بگو: «آيا خدا به شما اجازه داده يا بر خدا دروغ مى‌بنديد؟»

[60] و كسانى كه بر خدا دروغ مى‌بندند، روز رستاخيز چه گمان دارند؟ در حقيقت، خدا بر مردم، داراى بخشش است ولى بيشترشان سپاسگزارى نمى‌كنند.

[61] و در هيچ كارى نباشى و از سوى او [=خدا] هيچ [آيه‌اى‌] از قرآن نخوانى و هيچ كارى نكنيد، مگر اينكه ما بر شما گواه باشيم آنگاه كه بدان مبادرت مى‌ورزيد. و هم‌وزن ذرّه‌اى، نه در زمين و نه در آسمان از پروردگار تو پنهان نيست، و نه كوچكتر و نه بزرگتر از آن چيزى نيست، مگر اينكه در كتابى روشن [درج شده‌] است.

[62] آگاه باشيد، كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى‌شوند.

[63] همانان كه ايمان آورده و پرهيزگارى ورزيده‌اند.

[64] در زندگى دنيا و در آخرت مژده براى آنان است. وعده‌هاى خدا را تبديلى نيست؛ اين همان كاميابى بزرگ است.

[65] سخن آنان تو را غمگين نكند، زيرا عزّت، همه از آنِ خداست. او شنواى داناست.

[66] آگاه باش، كه هر كه [و هر چه‌] در آسمانها، و هر كه [و هر چه‌] در زمين است از آنِ خداست. و كسانى كه غير از خدا شريكانى را مى‌خوانند، [از آنها] پيروى نمى‌كنند. اينان جز از گمان پيروى نمى‌كنند و جز گمان نمى‌برند.

[67] اوست كسى كه براى شما شب را قرار داد تا در آن بياراميد و روز را روشن [گردانيد]. بى گمان، در اين [امر] براى مردمى كه مى‌شنوند نشانه‌هايى است.

[68] گفتند: «خدا فرزندى براى خود اختيار كرده است.» منزّه است او. او بى‌نياز است. آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ اوست. شما را بر اين [ادّعا] حجّتى نيست. آيا چيزى را كه نمى‌دانيد، به دروغ بر خدا مى‌بنديد؟

[69] بگو: «در حقيقت كسانى كه بر خدا دروغ مى‌بندند، رستگار نمى‌شوند.»

[70] بهره‌اى [اندك‌] در دنيا [دارند]. سپس بازگشتشان به سوى ماست. آنگاه به [سزاى‌] آنكه كفر مى‌ورزيدند، عذاب سخت به آنان مى‌چشانيم.

[71] و خبر نوح را بر آنان بخوان، آنگاه كه به قوم خود گفت: «اى قوم من، اگر ماندن من [در ميان شما] و اندرز دادن من به آيات خدا، بر شما گران آمده است، [بدانيد كه من‌] بر خدا توكّل كرده‌ام. پس [در] كارتان با شريكان خود همداستان شويد، تا كارتان بر شما ملتبس ننمايد سپس در باره من تصميم بگيريد و مهلتم ندهيد.»

[72] «و اگر روى گردانيديد، من مزدى از شما نمى‌طلبم. پاداش من جز بر عهده خدا نيست، و مأمورم كه از گردن‌نهندگان باشم.»

[73] پس او را تكذيب كردند. آنگاه وى را با كسانى كه در كشتى همراه او بودند نجات داديم، و آنان را جانشين [تبهكاران‌] ساختيم، و كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند غرق كرديم. پس بنگر كه فرجام بيم‌داده‌شدگان چگونه بود.

[74] آنگاه، پس از وى رسولانى را به سوى قومشان برانگيختيم، و آنان دلايل آشكار برايشان آوردند، ولى ايشان بر آن نبودند كه به چيزى كه قبلاً آن را دروغ شمرده بودند ايمان بياورند. اين گونه ما بر دلهاى تجاوزكاران مُهر مى‌نهيم.

[75] سپس، بعد از آنان موسى و هارون را با آيات خود، به سوى فرعون و سران [قوم‌] وى فرستاديم، و[لى آنان‌] گردنكشى كردند و گروهى تبهكار بودند.

[76] پس چون حق از نزد ما به سويشان آمد، گفتند: «قطعاً اين سحرى آشكار است.»

[77] موسى گفت: «آيا وقتى حق به سوى شما آمد، مى‌گوييد: [اين سحر است؟] آيا اين سحر است؟ و حال آنكه جادوگران رستگار نمى‌شوند.»

[78] گفتند: «آيا به سوى ما آمده‌اى تا ما را از شيوه‌اى كه پدرانمان را بر آن يافته‌ايم بازگردانى، و بزرگى در اين سرزمين براى شما دو تن باشد؟ ما به شما دو تن ايمان نداريم.»

[79] و فرعون گفت: «هر جادوگر دانايى را پيش من آوريد.»

[80] و چون جادوگران آمدند، موسى به آنان گفت: «آنچه را مى‌اندازيد بيندازيد.»

[81] پس چون افكندند، موسى گفت: «آنچه را شما به ميان آورديد سحر است. به زودى خدا آن را باطل خواهد كرد. آرى، خدا كار مفسدان را تأييد نمى‌كند.»

[82] و خدا با كلمات خود، حق را ثابت مى‌گرداند، هر چند بزهكاران را خوش نيايد.

[83] سرانجام، كسى به موسى ايمان نياورد مگر فرزندانى از قوم وى، در حالى كه بيم داشتند از آنكه مبادا فرعون و سران آنها ايشان را آزار رسانند، و در حقيقت، فرعون در آن سرزمين برترى‌جوى و از اسرافكاران بود.

[84] و موسى گفت: «اى قوم من، اگر به خدا ايمان آورده‌ايد، و اگر اهل تسليميد بر او توكّل كنيد.»

[85] پس گفتند: «بر خدا توكّل كرديم. پروردگارا، ما را براى قوم ستمگر [وسيله‌] آزمايش قرار مده.»

[86] «و ما را به رحمت خويش، از گروه كافران نجات ده.»

[87] و به موسى و برادرش وحى كرديم كه شما دو تن براى قوم خود در مصر خانه‌هايى ترتيب دهيد و سراهايتان را رو به روى هم قرار دهيد و نماز برپا داريد و مؤمنان را مژده ده.

[88] و موسى گفت: «پروردگارا، تو به فرعون و اشرافش در زندگى دنيا زيور و اموال داده‌اى، پروردگارا، تا [خلق را] از راه تو گمراه كنند، پروردگارا، اموالشان را نابود كن و آنان را دل‌سخت گردان كه ايمان نياورند تا عذاب دردناك را ببينند.»

[89] فرمود: «دعاى هر دوى شما پذيرفته شد. پس ايستادگى كنيد و راه كسانى را كه نمى‌دانند پيروى مكنيد.»

[90] و فرزندان اسرائيل را از دريا گذرانديم، پس فرعون و سپاهيانش از روى ستم و تجاوز، آنان را دنبال كردند، تا وقتى كه در شُرف غرق شدن قرار گرفت، گفت: «ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز آنكه فرزندان اسرائيل به او گرويده‌اند، نيست، و من از تسليم‌شدگانم.»

[91] اكنون؟ در حالى كه پيش از اين نافرمانى مى‌كردى و از تباهكاران بودى؟

[92] پس امروز تو را با زره [زرين‌] خودت به بلندى [ساحل‌] مى‌افكنيم، تا براى كسانى كه از پى تو مى‌آيند عبرتى باشد، و بى‌گمان، بسيارى از مردم از نشانه‌هاى ما غافلند.

[93] به راستى ما فرزندان اسرائيل را در جايگاه‌[هاى‌] نيكو منزل داديم، و از چيزهاى پاكيزه به آنان روزى بخشيديم. پس به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براى آنان حاصل شد. همانا پروردگار تو در روز قيامت در باره آنچه بر سر آن اختلاف مى‌كردند ميانشان داورى خواهد كرد.

[94] و اگر از آنچه به سوى تو نازل كرده‌ايم در ترديدى، از كسانى كه پيش از تو كتاب [آسمانى‌] مى‌خواندند بپرس. قطعاً حق از جانب پروردگارت به سوى تو آمده است. پس زنهار از ترديدكنندگان مباش.

[95] و از كسانى كه آيات ما را دروغ پنداشتند مباش، كه از زيانكاران خواهى بود.

[96] در حقيقت، كسانى كه سخن پروردگارت بر آنان تحقّق يافته ايمان نمى‌آورند،

[97] هر چند هر گونه آيتى برايشان بيايد، تا وقتى كه عذاب دردناك را ببينند.

[98] چرا هيچ شهرى نبود كه [اهل آن‌] ايمان بياورد و ايمانش به حال آن سود بخشد؟ مگر قوم يونس كه وقتى [در آخرين لحظه‌] ايمان آوردند، عذاب رسوايى را در زندگى دنيا از آنان برطرف كرديم، و تا چندى آنان را برخوردار ساختيم.

[99] و اگر پروردگار تو مى‌خواست، قطعاً هر كه در زمين است همه آنها يكسر ايمان مى‌آوردند. پس آيا تو مردم را ناگزير مى‌كنى كه بگروند؟

[100] و هيچ كس را نرسد كه جز به اذن خدا ايمان بياورد، و [خدا] بر كسانى كه نمى انديشند، پليدى را قرار مى‌دهد.

[101] بگو: «بنگريد كه در آسمانها و زمين چيست؟» و[لى‌] نشانه‌ها و هشدارها، گروهى را كه ايمان نمى‌آورند سود نمى‌بخشد.

[102] پس آيا جز مانند روزهاى كسانى را كه پيش از آنان درگذشتند، انتظار مى‌برند؟ بگو: «انتظار بريد كه من [نيز] با شما از منتظرانم.»

[103] سپس فرستادگان خود و كسانى را كه گرويدند مى‌رهانيم، زيرا بر ما فريضه است كه مؤمنان را نجات دهيم.

[104] بگو: «اى مردم، اگر در دين من ترديد داريد، پس [بدانيد كه من‌] كسانى را كه به جاى خدا مى‌پرستيد نمى‌پرستم، بلكه خدايى را مى‌پرستم كه جان شما را مى‌ستاند، و دستور يافته‌ام كه از مؤمنان باشم.»

[105] و [به من دستور داده شده است‌] كه به دين حنيف روى آور، و زنهار از مشركان مباش.

[106] و به جاى خدا، چيزى را كه سود و زيانى به تو نمى‌رساند، مخوان؛ كه اگر چنين كنى، در آن صورت قطعاً از جمله ستمكارانى.

[107] و اگر خدا به تو زيانى برساند، آن را برطرف‌كننده‌اى جز او نيست، و اگر براى تو خيرى بخواهد، بخشش او را ردكننده‌اى نيست. آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مى‌رساند، و او آمرزنده مهربان است.

[108] بگو: «اى مردم، حق از جانب پروردگارتان براى شما آمده است. پس هر كه هدايت يابد به سود خويش هدايت مى‌يابد، و هر كه گمراه گردد به زيان خود گمراه مى‌شود، و من بر شما نگهبان نيستم.»

[109] و از آنچه بر تو وحى مى‌شود پيروى كن و شكيبا باش تا خدا [ميان تو و آنان‌] داورى كند، و او بهترين داوران است.

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud