💾 Archived View for scholasticdiversity.us.to › scriptures › islam › quran › fa.ayati › 23 captured on 2024-03-21 at 18:47:21. Gemini links have been rewritten to link to archived content

View Raw

More Information

-=-=-=-=-=-=-

AbdolMohammad Ayati, Surah 23: The Believers (Al-Muminoon)

Surahs

[1] به تحقيق رستگار شدند مؤمنان:

[2] آنان كه در نمازشان خشوع مى‌ورزند،

[3] و آنان كه از بيهوده اعراض مى‌كنند،

[4] و آنان كه زكات را مى‌پردازند،

[5] و آنان كه شرمگاه خود را نگه مى‌دارند،

[6] جز بر همسران يا كنيزان خويش، كه در نزديكى با آنان مورد ملامت قرار نمى‌گيرند؛

[7] و كسانى كه غير از اين دو بجويند از حد خويش تجاوز كرده‌اند.

[8] و آنان كه امانتها و پيمانهاى خود مراعات مى‌كنند،

[9] و آنان كه بر نمازهاى خود مواظبند،

[10] اينان ميراث‌بران هستند:

[11] كه فردوس را كه همواره در آن جاويدانند به ميراث مى‌برند.

[12] هر آينه ما انسان را از گل خالص آفريديم.

[13] سپس او را نطفه‌اى در جايگاهى استوار قرار داديم.

[14] آنگاه از آن نطفه، لخته خونى آفريديم و از آن لخته خون، پاره‌گوشتى و از آن پاره‌گوشت، استخوانها آفريديم و استخوانها را به گوشت پوشانيديم؛ بار ديگر او را آفرينشى ديگر داديم. در خور تعظيم است خداوند، آن بهترين آفرينندگان.

[15] و بعد از اين همه شما خواهيد مُرد.

[16] باز در روز قيامت زنده مى‌گرديد.

[17] و بر فراز سرتان هفت آسمان بيافريديم، حال آنكه از اين مخلوق غافل نبوده‌ايم.

[18] و از آسمان به اندازه نياز آب فرستاديم و آن را در زمين جاى داديم و ما بر نابودكردنش توانا هستيم.

[19] با آن آب برايتان بوستانهايى از خرما و انگور پديد آورديم. شما را در آن باغها ميوه‌هاى بسيارى است كه از آنها مى‌خوريد.

[20] و درختى است كه در طور سينا مى‌رويد. روغن مى‌دهد و آن روغن براى خورندگان، نان خورشى است.

[21] شما را در چارپايان عبرتى است. از شيرى كه در شكمشان هست سيرابتان مى‌كنيم و از آنها سودهاى بسيار مى‌بريد و از آنها مى‌خوريد.

[22] و بر آنها و بر كشتيها سوار مى‌شويد.

[23] هر آينه نوح را بر قومش فرستاديم. گفت: اى قوم من، خداى يكتا را بپرستيد. شما را خداوندى جز او نيست. آيا پروا نمى‌كنيد؟

[24] مهتران قومش كه كافر بودند، گفتند: اين مرد انسانى است همانند شما، مى‌خواهد بر شما برترى جويد. اگر خدا مى‌خواست فرشتگانى را مى‌فرستاد. ما هرگز چنين چيزى در روزگار نياكانمان نشنيده‌ايم.

[25] او مرد ديوانه‌اى بيش نيست. يكچند بر او صبر كنيد.

[26] گفت: اى پروردگار من، اكنون كه مرا تكذيب مى‌كنند، ياريم كن.

[27] به او وحى كرديم كه كشتى را در حضور ما و به الهام ما بساز. و چون فرمان ما در رسيد و آب از تنور بيرون زد از هر جنسى دو تا و نيز كسان خود را به آن ببر. مگر آن كس كه پيش از اين در باره او سخن رفته است. و در باره ستمكاران با من سخن مگوى كه آنها همه غرقه‌شدگانند.

[28] چون خود و همراهانت به كشتى نشستيد، بگو: سپاس خدايى را كه ما را از مردم ستمكاره رهايى بخشيد.

[29] و بگو: اى پروردگار من، مرا فرود آور در جايگاهى مبارك، كه تو بهترين راهبرانى.

[30] در اين داستان عبرتها و پندهاست، و ما تنها آزمايندگانى بوديم.

[31] و بعد از آنها مردمى ديگر بيافريديم.

[32] و از خودشان به ميانشان پيامبرى فرستاديم كه: خداى يكتا را بپرستيد، شما را خدايى جز او نيست. آيا پروا نمى‌كنيد؟

[33] گروهى از مهتران قومش كه كافر بودند و ديدار آخرت را دروغ مى‌شمردند و در اين دنيايشان عيش و نعمت داده بوديم، گفتند: اين مرد انسانى است همانند شما؛ از آنچه مى‌خوريد مى‌خورد و از آنچه مى‌آشاميد مى‌آشامد.

[34] و اگر از انسانى همانند خود اطاعت كنيد، زيان كرده‌ايد.

[35] آيا به شما وعده مى‌دهد كه چون مرديد و خاك و استخوان شديد، شما را از گور بيرون مى‌آورند؟

[36] اين وعده‌اى كه به شما داده شده بعيد است، بعيد.

[37] جز همين زندگانى دنيوى ما هيچ نيست، به دنيا مى‌آييم و مى‌ميريم و ديگربار زنده نمى‌شويم.

[38] اين مردى است كه به خداى يكتا دروغ مى‌بندد و ما به او ايمان نمى‌آوريم.

[39] گفت: اى پروردگار من، اكنون كه تكذيبم مى‌كنند، ياريم كن.

[40] گفت: به همين زودى از كرده پشيمان مى‌شوند.

[41] پس به حق، بانگى سخت آنان را فرو گرفت. مانند گياه خشكشان كرديم. اى، نصيب مردم ستمكاره دورى از رحمت خدا باد.

[42] و بعد از آنها مردمى ديگر بيافريديم.

[43] هيچ ملتى از اجل خود نه پيش مى‌افتد و نه تأخير مى‌كند.

[44] سپس پى‌درپى پيامبران خود را فرستاديم. هر بار كه پيامبرى بر ملتى آمد تكذيبش كردند و ما نيز آنها را از پس يكديگر به هلاكت رسانيديم و آنان را داستانها كرديم. اى، نصيب مردمى كه ايمان نمى‌آورند دورى از رحمت خدا باد.

[45] آنگاه موسى و برادرش هارون را با آيات خود و دلايل روشن فرستاديم؛

[46] نزد فرعون و مهتران قومش. پس گردنكشى كردند كه مردمى برترى جوى بودند،

[47] و گفتند: آيا به دو انسان كه همانند ما هستند و قومشان بندگان ما بودند، ايمان بياوريم؟

[48] آنها را تكذيب كردند و خويشتن به هلاكت افكندند.

[49] هر آينه ما به موسى كتاب داديم، باشد كه هدايت شوند.

[50] و پسر مريم و مادرش را آيتى ساختيم و آن دو را بر بلند جايى كه قرار گاهى و آب روان داشت جاى داديم.

[51] اى پيامبران، از چيزهاى پاكيزه و خوش بخوريد و كارهاى شايسته كنيد كه من به كارهايى كه مى‌كنيد آگاهم.

[52] هر آينه اين دين شما دينى است واحد، و من پروردگار شمايم؛ از من بترسيد.

[53] پس دين خود را فرقه‌فرقه كردند و هر فرقه‌اى به روشى كه برگزيده بود دلخوش بود.

[54] آنان را تا چندى در گمراهيشان رها كن.

[55] آيا مى‌پندارند كه آن مال و فرزند كه ارزانيشان مى‌داريم،

[56] براى آن است كه مى‌كوشيم خيرى به آنها برسانيم؟ نه، كه آنان در نمى‌يابند.

[57] آنهايى كه از خوف پروردگارشان لرزانند،

[58] و آنهايى كه به آيات پروردگارشان ايمان مى‌آورند،

[59] و آنهايى كه به پروردگارشان شرك نمى‌آورند،

[60] و آنهايى كه همه آنچه را بايد ادا كنند، ادا مى‌كنند و باز هم دلهايشان ترسان است كه بايد نزد پروردگارشان باز گردند،

[61] اينان هستند كه به كارهاى نيك مى‌شتابند و در آن بر يكديگر سبقت مى‌جويند.

[62] بر هيچ كس جز به اندازه توانش تكليف نمى‌كنيم. و نزد ما كتابى است كه به حق سخن مى‌گويد. و بر آنها ستمى نمى‌رود.

[63] نه، دلهايشان از اين سخن در پرده غفلت است. و آنها را كارهايى است جز اين كارها، كه مى‌كنند.

[64] تا آنگاه كه ناز پروردگانشان را به عذاب گرفتار كنيم و ناله سر دهند.

[65] امروز ناله سر مدهيد كه شما را از عذاب ما كس نرهاند.

[66] آيات من برايتان خوانده مى‌شد و شما نمى‌پذيرفتيد و پس‌پس مى‌رفتيد.

[67] بر آن نخوت مى‌فروختيد و شب هنگام در افسانه‌سرايى ناسزا مى‌گفتيد.

[68] آيا در اين سخن نمى‌انديشند يا براى آنها چيزى نازل شده كه براى نياكانشان نازل نشده بود؟

[69] يا آنكه پيامبرشان را نشناخته‌اند كه انكارش مى‌كنند؟

[70] يا مى‌گويند كه ديوانه است؟ نه، پيامبرشان با دين حق بر آنها مبعوث شد، ولى بيشترينشان از حق كراهت دارند.

[71] اگر حق از پى هوسهايشان مى‌رفت، آسمانها و زمين و هر كه در آنهاست تباه مى‌شد. ولى ما اندرزشان فرستاديم و آنها از اندرزشان رويگردان شدند.

[72] يا تو از آنها مزدى مى‌طلبى؟ مزد پروردگارت بهتر است، كه او بهترين روزى‌دهندگان است.

[73] هر آينه تو به راه راستشان مى‌خوانى.

[74] و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند از راه راست منحرفند.

[75] اگر بر آنها رحمت مى‌آورديم و آزارى را كه بدان گرفتارند از آنها دور مى‌ساختيم، باز هم همچنان با سرسختى در طغيان خويش سرگشته مى‌ماندند.

[76] به عذاب گرفتارشان كرديم. پس در مقابل پروردگارشان نه فروتنى كردند و نه تضرع.

[77] تا آنگاه كه درى از عذاب سخت بر رويشان گشوديم، چنان كه از همه جا نوميد گشتند.

[78] و اوست آن خدايى كه برايتان گوش و چشم و دل بيافريد. چه اندك سپاس مى‌گزاريد.

[79] اوست آن خدايى كه شما را در روى زمين پديد آورد و همه نزد او گرد آورده مى‌شويد.

[80] و اوست آن خدايى كه زنده مى‌كند و مى‌ميراند و آمدوشد شب و روز از آن اوست. چرا تعقل نمى‌كنيد؟

[81] نه، آنها نيز همان سخنان گفتند كه پيشينيان مى‌گفتند:

[82] گفتند: آيا اگر ما بميريم و خاك و استخوان شويم باز هم زنده مى‌شويم؟

[83] به ما و پدرانمان نيز پيش از اين چنين وعده‌هايى داده شده بود. اينها چيزى جز افسانه‌هاى پيشينيان نيست.

[84] بگو: اگر مى‌دانيد، اين زمين و هر كه در آن است از آن كيست؟

[85] خواهند گفت: از آن خدا. بگو: آيا پند نمى‌گيريد؟

[86] بگو: كيست پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ؟

[87] خواهند گفت: خدا. بگو: آيا پروا نمى‌كنيد؟

[88] بگو: اگر مى‌دانيد، ملكوت همه چيزها به دست كيست؟ كيست آن كه به همه كس پناه دهد و كسى را از او پناه نيست؟

[89] خواهند گفت: خدا. بگو: پس چرا فريب مى‌خوريد؟

[90] نه، ما برايشان سخن راست فرستاديم و آنان دروغ مى‌گويند.

[91] خدا هيچ فرزندى ندارد و هيچ خدايى با او نيست. اگر چنين مى‌بود، هر خدايى با آفريدگان خود به يك سو مى‌كشيد و بر يكديگر برترى مى‌جستند. خدا از آن گونه كه او را وصف مى‌كنند، منزه است.

[92] داناى نهان و آشكارا، از هر چه شريك او مى‌سازند برتر است.

[93] بگو: اى پروردگار من، كاش چيزى را كه به آنان وعده داده شده به من مى‌نماياندى.

[94] پس اى پروردگار من، مرا در زمره ستمكاران قرار مده.

[95] و ما اگر بخواهيم كه آنچه را به آنان وعده داده‌ايم، تو را بنمايانيم، مى توانيم.

[96] سخن بد آنان را به هر نيكوترت مى‌آيد پاسخ گوى. ما به سخن آنان آگاهتر هستيم.

[97] بگو: اى پروردگار من، از وسوسه‌هاى شيطان به تو پناه مى‌آورم.

[98] و به تو پناه مى‌آورم، اى پروردگار من، اگر نزد من حاضر آيند.

[99] چون يكيشان را مرگ فرارسد، گويد: اى پروردگار من، مرا بازگردان.

[100] شايد، كارهاى شايسته‌اى را كه ترك كرده بودم به جاى آورم. هرگز. اين سخنى است كه او مى‌گويد و پشت سرشان تا روز قيامت مانعى است كه بازگشت نتوانند.

[101] چون در صور دميده شود، هيچ خويشاونديى ميانشان نماند و هيچ از حال يكديگر نپرسند.

[102] آنان كه ترازويشان سنگين باشد، خود، رستگارانند.

[103] و آنان كه ترازويشان سبك باشد، به خود زيان رسانيده‌اند و در جهنم، جاويد ماندگانند.

[104] آتش چهره‌هايشان را مى‌سوزاند و لبانشان آماس كرده و برگشته است.

[105] آيا آيات من برايتان خوانده نمى‌شد و آنها را دروغ مى‌انگاشتيد؟

[106] گويند: اى پروردگار ما، شوربختيمان بر ما غلبه كرد و ما مردمى گمراه بوديم.

[107] اى پروردگار ما، ما را از اين آتش بيرون آور. اگر ديگر بار چنان كرديم، از ستمكاران باشيم.

[108] گويد: در آتش گم شويد و با من سخن مگوييد.

[109] آرى، گروهى از بندگان من مى‌گفتند: اى پروردگار ما، ايمان آورديم؛ ما را بيامرز، و بر ما رحمت آور كه تو بهترين رحمت آورندگانى.

[110] و شما ريشخندشان مى‌كرديد، تا ياد مرا از خاطرتان بزدودند. و شما همچنان به آنها مى‌خنديديد.

[111] امروز آنها را به خاطر صبرى كه مى‌كردند پاداش مى‌دهم. آنها به مراد خود رسيده‌اند.

[112] گويد: به شمار سالها، چه مدت در زمين زيسته‌ايد؟

[113] گويند: يك روز يا قسمتى از يك روز. از آنها كه مى‌شمردند بپرس.

[114] گويد: اگر آگاهى داشتيد، مى‌دانستيد كه جز اندكى نزيسته‌ايد.

[115] آيا پنداريد كه شما را بيهوده آفريده‌ايم و شما به نزد ما بازگردانده نمى‌شويد؟

[116] پس فراتر است خداى يكتا، آن فرمانرواى راستين. هيچ خدايى جز او نيست. پروردگار عرش بزرگوار است.

[117] آن كس كه جز خداى يكتا خداى ديگرى را مى‌خواند كه به حقانيتش هيچ برهانى ندارد، جز اين نيست كه حسابش نزد پروردگارش خواهد بود. و كافران رستگار نمى‌شوند.

[118] و بگو: اى پروردگار من، بيامرز و رحمت آور و تو بهترين رحمت‌آورندگان هستى.

Previous

Next

Powered by Al Quran Cloud