💾 Archived View for auragem.letz.dev › texts › islam › quran › fa.khorramdel › 73 captured on 2024-02-05 at 13:25:25. Gemini links have been rewritten to link to archived content
⬅️ Previous capture (2023-09-28)
-=-=-=-=-=-=-
[1] ای جامه به خود پیچیده! [[«الْمُزَّمِّلُ»: جامه به خود پیچیده. گویا پیغمبر اسلام در وقت نزول وحی اغلب با جامهای خود را میپوشاند. در اینجا پیغمبر گرامی با همان حالتی مخاطب قرار میگیرد که به هنگام وحی پیدا میکرد، و چنین ندائی هم برای ملاطفت با او است؛ نه معاتبت. اشارهای هم به این دارد که هر مؤمنی که در دل شبها جامه به خود پیچیده است، بلند شود و خودسازی کند و اندوختهای بیندوزد. صورت اصلی این واژه (مُتَزَمِّل) و از باب تفعّل است.]]
[2] شب، جز اندکی (از آن) بیدار بمان. [[«قُمْ»: پاشو! برخیز! مراد برخاستن از خواب و شبزندهداری و پرداختن به نماز و نیایش است. «قَلِیلاً»: مستثنی است. برابر این آیه، حضرت تنها اندکی از شب میتوانست بخوابد.]]
[3] نیمی از شب، یا کمی از نیمه بکاه (تا به یک سوم شب میرسد). [[«مِنْهُ»: از نصف. برابر این آیه، حضرت میتوانست دست کم تا یک سوم شب بخوابد.]]
[4] یا بر نیمهی آن بیفزا (تا به دو سوم شب میرسد) و قرآن را بخوان خواندنی (همراه با دقّت و تأمّل، و در ضمن شمرده و روشن). [[«عَلَیْهِ»: بر نصف. برابر این آیه، حضرت میتوانست تا دو سوم شب به خواب رود. «رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً»: مراد این است که قرآن را با تلفّظ صحیح حروف و واژهها، و با تدبّر و تفکّر در مفاهیم و معانی بخواند.]]
[5] ما سخن (پر مسؤولیّت و پر دردسر و لبریز از تکالیف و وظائف) سنگینی را بر تو نازل خواهیم کرد (که قرآن است). [[«قَوْلاً ثَقِیلاً»: سخن سنگین. مراد قرآن است. سنگین، دو معنی دارد: الف - دارای رزانت لفظ و متانت معنی (نگا: قاسمی). ب - دارای تکالیف و وظائف و اوامر و نواهی سنگین بر دلها، و مشکل از نظر تبلیغ مقاصد و تبیین محتوا.]]
[6] عبادت شبانه، (افعال آن) مؤثّرتر و ماندگارتر، و اقوال (آن) درستتر و پابرجاتر است. [[«نَاشِئَةَ»: قیام. برخاستن. مراد عبادت شبانه است. مصدر ثلاثی مجرّدی است همچون خَاتِمَة و فَاتِحَة و عَاقِبَة. «وَطْأً»: سنگینی. ثبات. اثر (نگا: أضواءالبیان).]]
[7] تو در روز، تلاش فراوان و طولانیداری (و به سبب اشتغال به امور زندگی و تبلیغ رسالت، فراغتی برای پرداختن به قرائت قرآن نخواهی داشت). [[«سَبْحاً»: تلاش و جنبش. مراد اشتغال به امور زندگی و حرکت در راه انجام کار تبلیغ و مأموریّت سنگین پیغمبری است. شنا. گوئی جامعه انسانی، دریای بیکرانی است که گروه زیادی در آن در حال غرق شدن هستند، و پیغمبر شناگر نیرومندی است که با کشتی قرآن، سرگرم نجات آنان است. لذا در پرتو نیایش شبانه باید این کشتی نجات را با دقّت بنگرد و خود را برای چنین مأموریّت و رسالت بزرگی آماده سازد.]]
[8] نام پروردگارت را بِبَر، و از همه چیز بِبُر و بدو بپیوند (و در دلهای شب به نیایش و پرستش او بپرداز). [[«أذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ»: نام پروردگارت را ببر و به یاد او باش. ذکر خدا بکن. «تَبَتَّلْ»: کنارهگیری کن. مراد دوری از مردم و با تمام وجود متوجّه خدا شدن و در خلوت شبها به عبادت پرداختن است.]]
[9] یزدان، خداوندگار مشرِق و مغرب (و همهی جهان هستی) است، و جز او معبودی نیست، پس تنها او را به عنوان کارساز و یاور برگیر و برگزین (و کار و بار خویش را بدو واگذار کن). [[«وَکِیلاً»: (نگا: آلعمران / 173، نساء / 81).]]
[10] در برابر چیزهائی که میگویند شکیبائی کن، و به گونهی پسندیده از ایشان دوری کن. [[«مَا یَقُولُونَ»: مراد یاوهسرائیهای کافران و مشرکان است. «أُهْجُرْهُمْ»: به ترک ایشان بگوی. از آنان دوری کن. «هَجْراً جَمِیلاً»: دوری و رویگردانی زیبا و پسندیده. یعنی در مسیر دعوت گاهی لازم است به گونه محترمانه و شایسته، از بدگوئی دشمنان رویگردان شد، و بدون عتاب و انتقام موقّتاً به ترک ایشان گفت.]]
[11] مرا با ثروتمندانی واگذار که (تو را و رسالت آسمانی را دروغ مینامند و) تکذیب میدارند، و با آسودگی خاطر آنان را اندکی مهلت بده. (خود دانم و ایشان). [[«أُوْلِیالنَّعْمَةِ»: صاحبان نعمت. اشخاص دارا. «مَهِّلْهُمْ»: ایشان را به آرامی و بدون دغدغه خاطر، مهلت و فرصت بده، و آنان را به خود واگذار.]]
[12] نزد ما غلها و زنجیرها و آتش سوزان دوزخ است. [[«أَنکَالاً»: جمع نِکلْ، هر نوع غل و زنجیر سنگین و بند گران.]]
[13] و همچنین خوراک گلوگیری و عذاب دردناکی موجود است. [[«غُصَّةٍ»: هرچیزی که در گلو گیر کند و نه بیرون بیاید و نه درون برود. همچون استخوان و خار (نگا: ابراهیم / 17، دخان / 43 - 46، غاشیه / 6).]]
[14] روزی، زمین و کوهها سخت به لرزش و جنبش درمیآید و (چنان کوهها در هم کوبیده میشود که) کوهها به تودههای پراکنده و تپههای ریگ روان تبدیل میگردد. [[«تَرْجُفُ»: میلرزد و میجنبد (نگا: اعراف / 78 و 91 و 155، عنکبوت / 37). «کَثِیباً»: توده شن. تپه ریگ. «مَهِیلاً»: پراکنده. روان. اسم مفعول از ماده (هیل).]]
[15] (ای اهل مکّه!) ما پیغمبری را به سوی شما فرستادهایم که (در روز قیامت) گواه بر شما است، همان گونه که به سوی فرعون پیغمبری را فرستاده بودیم. [[«رَسُولاً»: مراد حضرت محمّد (ص) است. «شَاهِداً»: (نگا: نساء / 41).]]
[16] فرعون با آن پیغمبر به مخالفت برخاست، و ما هم او را به سختی فرو گرفتیم (و به مجازات شدیدی گرفتار ساختیم). [[«وَبِیلاً»: سخت و شدید. سنگین. «فَأَخَذْنَاهُ»: (نگا: اعراف / 130، عنکبوت / 40).]]
[17] اگر کافر شوید، چگونه خود را از (عذاب شدید) روزی برکنار میدارید که (ترس و هراس آن) کودکان را پیر میسازد؟! [[«الْوِلْدَانَ»: جمع وَلید، کودکان (نگا: نساء / 75، شعراء / 18). نوجوانان (نگا: انسان / 19). «شِیباً»: جمع أَشْیَب، پیران مو سپید.]]
[18] در آن روز آسمان (با همهی قوّت و عظمتی که دارد، از خوف و هول قیامت) از هم شکافته میگردد. وعدهی خدا قطعاً به وقوع میپیوندد. [[«مُنفَطِرٌ»: شکافته. «وَعْدُهُ»: مراد حوادث روز قیامت است که خدا از آنها خبر داده است. «مَفْعُولاً»: انجام پذیرفته (نگا: نساء / 47، انفال / 42 و 44، اسراء / 5 و 108، احزاب / 37).]]
[19] اینها اندرز و یادآوری است، هرکس که خواستار (استفادهی از آنها) است، او راهی را به سوی پروردگار خود برمیگزیند (و خویشتن را به سعادت ابدی میرساند). [[«تَذْکِرَةٌ»: پند و اندرز. تذکّر و یادآوری. «فَمَن شَآءَ ...»: مردمان در انتخاب راه یا چاه آزادند (نگا: کهف / 29). مفعول (شَآءَ) محذوف است و میتواند از جنس جواب و مقدّر باشد. یعنی: فَمَن شَآءَ اتِّخَاذَ سَبِیلٍ إِلی رَبِّهِ تَعَالیَ اتَّخَذَ. یا این که به مناسبت ماقبل، پند گرفتن مقدّر شود. یعنی: فَمَن شَآءَ الإِتِّعَاظَ اتَّخَذَ إِلی رَبِّهِ سَبِیلاً. بدین مفهوم که هر که قصد دارد که پند گیرد، با ایمان و طاعت، به خدا خود را نزدیک سازد.]]
[20] پروردگارت میداند که تو و گروهی از کسانی که با تو هستند، نزدیک به دو سوم شب، یا نصف، و یا یک سوم آن را (نمیخوابید و به عبادت میپردازید و) به نماز میایستید. خدا است که اوقات شب و روز را میداند و دقیقاً تعیین میکند. او میداند که شما نمیتوانید (ساعات شب و روز را دقیقاً تعیین کنید و) حساب آن را داشته باشید، لذا (برای شما تخفیف قائل شد و) بر شما بخشید. پس آن مقدار از قرآن را (در نماز) بخوانید که برایتان میسّر است. خدا میداند که کسانی از شما بیمار میشوند، و گروهی دیگر برای جستجوی روزی و به دست آوردن نعمت خدا در زمین مسافرت میکنند، و دستهی دیگر در راه خدا میجنگند. لذا آن مقدار که برایتان ممکن است و توانائی دارید (در نماز شبانه) قرآن بخوانید. نماز بگزارید، و زکات مال به در کنید، و قرضالحسنه به خدا دهید. هر خوبی و خیری را که برای خود پیشاپیش میفرستید، آن را نزد خداوند بهتر و با پاداش بیشتری خواهید یافت. از خدا آمرزش بخواهید، چرا که خدا آمرزگار و مهربان است. [[«أَدْنی»: کمتر. «یُقَدِّرُ الَّیْلَ وَ النَّهَارَ»: شب و روز را تعیین و اندازهگیری میکند. حساب شب و روز را دارد. «یَضْرِبُونَ»: به سفر میپردازند (نگا: مائده / 106). «أَقْرِضُوا اللهَ قَرْضاً حَسَناً»: (نگا: بقره / 245، مائده / 12، حدید / 11 و 18، تغابن / 17). «هُوَ خَیْراً»: واژه (هُوَ) ضمیر فصل و یا تأکید ضمیر (ه) در (تَجِدُوهُ) است (نگا: آلوسی). واژه (خَیْراً) مفعولٌبه دوم (تَجِدُوهُ) است.]]